فصل دوم پایان نامه با موضوع خود، خودپنداره، خود آرمانی
در 31 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع خود، خودپنداره، خود آرمانی
خود، خودپنداره، خود آرمانی[1]
جرسیلد[2]پدیده خود را چنین تعریف میکند: خود، مجموعهای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود میشود. بدین معنی که او میفهمد کیست و چیست. خود، دنیای درونی شخص است و شامل تمام ادراکات، عواطف، ارزشها و طرز تفکر او است. پندار یا تصوری که فرد از خود دارد مسلماً برای او اهمیت حیاتی داشته، و سعی دارد که این تصویر را نگه دارد (بیابانگرد، 1390).
خود پنداره: پاپیکا[3] خودپنداره را بهعنوان یک ساختار پیچیده و اغلب شناختی از تعمیمات شخص به خود که شامل ویژگیها، تواناییها، دانش، ارزشها، نگرشها، نقشها و دیگر موضوعاتی که افراد خود را تعریف کرده و پیوسته دادههای خود را در آن یکپارچه میکنند، میداند (جوکلاوا و اولریکایوا، 2011).
خود ایدهآل یا آرمانی مجموعه ویژگیهای شخصی و شخصیتی است که ما دوست داریم واجد آنها باشیم. این تمایل ممکن است هدفی فردی و ذهنی باشد که ما در تخیل خود میخواهیم به آن دستیابیم و یا تصویری است که میل داریم از خود به دیگران نشان دهیم. خود ایدهآل ممکن است بسیار دور از واقعیت و دور از دسترس باشد. تحقیقات نشان داده است که در افراد به هنجار بهخصوص افراد نوروتیک، کشمکش میان خود و خود ایدهآل بسیار بیشتر از افراد عادی است (بیابانگرد، 1390).
اهمیت مفهوم خود و خودپنداره
خود پنداره در طول تاریخ بشر از دیدگاه فلاسفه، دانشمندان و نیز افراد عادی، موردتوجه قرارگرفته است (حسنزاده و همکاران ، 1384). خودپنداره، برای متخصصان بهداشت روانی از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا پندار فرد از شخصیت خود تا اندازه زیادی تصور او را راجع به محیطش تعیین میکند، و این عامل نوع رفتارهای او را طرحریزی مینماید. اگر تصور از خود، مثبت و نسبتاً متعادل باشد، شخص دارای سلامت روانی است و اگر پنداره فرد منفی و نامتعادل باشد، او ازلحاظ روانی ناسالم شناخته میشود (بیابانگرد، 1390).
به باور اندیشمندان، قسمت عمده ویژگیهای شخصیتی، منش و خصوصیات رفتاری هر فرد به تصویری که از خود در ذهن دارد، یعنی انگاره وی، بستگی دارد (ستوده، 1390).
شاید مهمترین فرض از نظریههای جدید «خود» این باشد که انگیزه تمام رفتارها حفاظت و ارتقای خودِ ادراک شده است. تجارب برحسب ارتباطشان با خود درکمیشوند و رفتارها نیز از این درکها سرچشمه میگیرد. در این صورت، میتوان نتیجه گرفت که تنها یک نوع انگیزش وجود دارد و آنهم انگیزه شخصی درون است که هر انسان در تمام زمانها و مکانها هنگام دست زدن به هر عمل دارد. (پرکی، 1970؛ ترجمه میرکمالی، 1378).
بنا به عقیده کمبز[4] و اسنیگ[5] خودقالب اساسی مراجعات شخصی و هسته مرکزی ادراک است که بقیه منطقه ادراک نیز در اطراف آن سازمان مییابد. در این مفهوم، خود پدیدهای است که هم محصول تجربیات گذشته و هم سازنده تجربیات جدیدی است که تواناییاش را دارد. این بدان معناست که هر چیزی بر مبنای مراجعات فرد به خود و از مجرای خود درکمیشود. دنیا ازنظر فرد، همان چیزی است که او میفهمد و از آن آگاهی دارد. بهعبارتدیگر، جهان و مفاهیم را به همان طریقیکه خودمان میبینیم، مورد ارزشیابی قرار میدهیم . (پرکی، 1970؛ ترجمه میرکمالی، 1378).
[1].ideal self
[2].Jersild
[3].Papica. J
[4].Combs
[5].Snygg
کوپر اسمیت[1]:
وی «خویشتن پنداری» را عامل مهمی در ایجاد نوع رفتار میداند و عقیده دارد: افرادیکه خویشنپنداری مثبت دارند، رفتارشان اجتماعپسندتر از افرادی است که خویشتنپنداری آنان منفی است. ازنظر او خویشتن پنداری عبارت از عقیده و پنداری است که فرد درباره خود دارد. این عقیده و پندار به تمام جوانب خود، یعنی جنبههای جسمانی، اجتماعی، عقلانی و روانی فرد مربوط میشود. تصور انسان درباره هر یک از عوامل مزبور، رفتار معین و مشخصی به وجود میآورد (تقی زاده، 1379).
به عقیده کوپر اسمیت، خویشتن پنداری براثر تعامل بین عوامل ذیل حاصل میشود:
الف. پندار والدین درباره فرد
ب. تصور و پندار دوستان و همبازیها در مورد فرد
ج. تصور و پندار معلمان در مورد فرد
د. تصور و پندار فرد درباره خود
تصور و پندار درباره خصوصیات جسمانی، عقلانی و روانی بخشی از تکوین خویشتن پنداره فرد را تشکیل میدهد. کوپر اسمیت در تحقیقات خود، به این نتیجه رسید که وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی در خودپنداره مؤثر است. اما مهمتر از آن چگونگی ارتباط طفل با والدین خویش است، زیرا مشاهدهشدهکه حتیکودکانیکه از وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خوبی برخوردار نبودهاند، ولی در محیط خانوادگیشان گرمی و محبت و استدلال حکمفرما بوده است، دارای خودپنداره قوی بودهاند (تقی زاده، 1379).
پیشینه پژوهشی درباره خود پندارهی تحصیلی
پژوهشهای داخلی
غفاری و ارفع بلوچی (1390) رابطه انگیزش پیشرفت و خودپنداره تحصیلی با اضطراب امتحان در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد را بررسی کردهاند. این مطالعه که بر روی 308 نفر انجام گرفت نشان داد که ترکیب متغیرهای انگیزش پیشرفت و خودپنداره تحصیلی میتوانند بهخوبی اضطراب امتحان را پیش پینی کنند. همچنین در این پژوهش بین دو گروه از دانشآموزان دختر و پسر تفاوت آماری معنیداری در خود پنداره تحصیلی، انگیزش پیشرفت و اضطراب امتحان وجود نداشت.
میکائیلی و همکاران (1391) در پژوهشی ارتباط خودپنداره و فرسودگی تحصیلی با عملکرد تحصیلی دانشآموزان دختر را بامطالعه 400 نفر دانشآموز پایه سوم و چهارم دبیرستان شهر اردبیل، بررسی کردند. نتایج نشان داد که بین خود پنداره تحصیلی، فرسودگی تحصیلی و زیر مقیاسهای آن، با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بیعلاقگی تحصیلی و خودپنداره تحصیلی بهعنوان قویترین پیشبینی کنندههای عملکرد تحصیلی بودند.
فانی و خلیفه (1388) در مطالعه خود به بررسی رابطه ادراک از رفتار معلم با خودپنداره تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان راهنمایی شهر شیراز پرداخت. این مطالعه در بین 473 دانشآموز با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین ادراک از رفتار معلم و خود پنداره تحصیلی و عملکرد تحصیلی بهطورکلی، رابطه معنادار وجود دارد.
بشرپور، عیسی زادگان، زاهد و احمدیان (1392) در مطالعه خود با عنوان: «مقایسه خود پنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه در دانشآموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری و عادی» با روش علی –مقایسهای بر روی 45 دانشآموز دارای ناتوانی یادگیری و 45 دانشآموز عادی که به شیوه تصادفی انتخابشده بودند، به این نتیجه رسیدند که: میانگین نمرات گروه دارای ناتوانیهای یادگیری در نمره کلی خود پنداره تحصیلی بهطور معناداری پایینتر از گروه عادی است.
کرمی، کرمی و هاشمی (1392) اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خلاقیت، انگیزه پیشرفت و خودپنداره تحصیلی را بررسی کردند. این پژوهش به روش آزمایشی، از نوع پیشآزمون–پسآزمون با گروه کنترل انجام گرفت. روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای، بود و تعداد 60 نفر دانشآموز در دو گروه 30 نفره جایگزین شدند و برای گروه آزمایش آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی طی 8 جلسه انجام گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای شناختی و فراشناختی بر خلاقیت، انگیزه پیشرفت و خودپنداره تحصیلی مؤثر است.
خجسته مهر، عباس پور، کرایی و کوچکی (1391) تأثیر برنامه موفقیت تحصیلی بر عملکرد و خود پنداره تحصیلی، نگرش نسبت به مدرسه، یادگیری شیوه موفقیت در مدرسه و سازگاری اجتماعی دانشآموزان را بررسی کردند. نمونه موردمطالعه 52 دانشآموز پایه دوم راهنمایی شهر اهواز بودند که به روش تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند و به دو گروه آزمایش (26 نفر) و کنترل (26 نفر) تقسیم شدند. طرح پژوهش از نوع آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون بود. نتایج تحلیل کوواریانس یکراهه نشان داد که اثربخشی برنامه موفقیت در مدرسه، بر بهبود خودپنداره تحصیلی مورد تأیید نیست.
محمدی (1390) به بررسی تأثیر آموزش خودگردان بر حل مسئله و خودپنداره تحصیلی دانشآموزان حساب نارسا دوره راهنمایی شهرستان خرامه پرداخت. این تحقیق از نوع آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش بود که 27 پسر و 23 دختر حساب نارسا بهطور تصادفی در گروههای آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش از 12 جلسه آموزش خودگردان بهرهمند شدند؛ درحالیکه گروه کنترل به روش سنتی آموزش دیدند. نتایج نشان داد که پس از آموزش تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل وجود دارد و گروه آزمایش در خودپنداره تحصیلی نسبت به گروه کنترل برتری نشان میداد.
[1].Coopersmith
پروپوزال نقش ادراک خود، نظم جویی شناختی هیجان و سرسختی روان شناختی در پیش بینی بزهکاری نوجوانان
بیان مسأله اساسی تحقیق به طور کلی (شامل تشریح مسأله و معرفی آن، بیان جنبههای مجهول و مبهم، بیان متغیرهای مربوطه و منظور از تحقیق به صورت مستند) :
آسیب های اجتماعی از معضلاتی هستند که مانع پیشرفت و توسعه اجتماعی و باعث هدر رفتن نیروی فعال و جمعیت جوان کشور خواهد شد. بزهکاری[1] نوجوانان یک رفتار غیر معمول و از اشکال انحرافات اجتماعی است و گسترش آن حیات اجتماعی را به خطر می اندازد. انواع بزهکاریها نظیر فرار از منزل، دزدی، اعتیاد، اعمال ضد قانون، اعمال جنسی نامشروع و ... توسط افراد بزهکار انجام می شود.نظریه های مختلف شخصیت و روان درمانی هر کدام سبب شناسی خاصی را برای اختلالات روان شناختی ذکر می کند. پژوهش های انجام شده در خصوص آسیب های اجتماعی نشان می دهد که عوامل مختلف اجتماعی و روانی در رابطه با جرم و بزهکاری موثرند(ساکی [2]و دیگران، 1388) که یکی از آنها نحوه برداشت هر فرد از ویژگی ها و خصوصیات خود بوده و برداشتی است که فرد در مواجهه با شرایط روانی و اجتماعی از خود بروز می دهد.نظریه های خود مفهوم خود پنداره را مناسبترین مفهوم جهت شناسایی اختلالات عاطفی و روانی می دانند. در مدل ادراک خود[3] که دیمون و هارت[4] (1991) ارائه کرده اند مشکلات روانی و عاطفی ناشی از نقص یا تاخیر در استدلال نوجوانان درباره خود مطرح شده است. یافته های تحقیقی نشان می دهد که سطح ادراک خود نوجوانان بزهکار بطور شناختی پایین تر از افراد رشد یافته است بعبارت دیگر اعمال ضد اجتماعی ممکن است بازتابی از عدم توانایی تفکر موثر در مورد خود در ارتباط با دیگران باشد ( همان)نظم جویی شناختی هیجان[5] از جمله متغیر هایی است نقش مهمی در فهم همبسته های رفتاری، هیجانی و وقایع عاطفی منفی ایفا می کند بطوری که نارسایی در نظم جویی هیجان، مکانیسم زیر بنایی اختلال های خلقی و اضطرابی می باشد در حمایت از این ادعا می توان گفت که نشانه های نارسایی نظم جویی شناختی هیجان در بیش از نیمی از اختلال های محورl و در تمام اختلال های شخصیتی محورǁ راهنمایی تشخیصی و آماری اختلال های روانی بازبینی شده چهار اتفاق می افتد.( گروس[6]، 1999) برآبادی و دیگران (1389) در پژوهشی با عنوان خود و بزهکاری نقش درمان یکپارچه نگر در بهبود ادراک خود در بزهکاران معتاد که به روش مطالعه نیم آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل غیر تصادفی روی نوجوانان بزهکار مقیم کانون اصلاح و تربیت مشهد انجام گرفته است به این نتایج دست یافته اند که درمان یکپارچه نگر در ارتقاء سطح تحول ادراک خود، بهبود خود پنداره و افزایش عزت نفس بزهکاران معتاد نقش دارد و پیشنهاد کرده اند که نظام های اصلاحی و امنیتی می بایست کاری بیش از نگهداری و مجازات بزهکاران انجام دهند و آن توسعه مراکز مشاوره و روان درمانی در زندان ها و مراکز نگهداری بزهکاران می باشد.افراد برای تنظیم فرایندهای مختلف هیجانی از راهبردهای متفاوتی استفاده می کنند که یکی از متداولترین آنها تنظیم هیجان با استفاده از فرایندهای شناختی ( نظم جویی شناختی هیجان ) است. فرایندهای شناختی را می توان به فرایندهای ناهشیار ( فرافکنی و انکار ) و هشیار (ملامت خویش، فاجعه سازی، نشخوارگری ) تقسیم نمود. نظم جویی شناختی هیجان بر فرایندهای هشیار تمرکز دارد.(حسنی، 1389)از دیدگاه کوباسا[7] (1979 به نقل از هوگ[8] و دیگران ، 2007) فرد سر سخت کسی است که قادر باشد حوادث را کنترل کند یا بر آنها تاثیر داشته باشد و عوامل فشارزا را قابل تغییر بداند و نسبت به فعالیت هایی که انجام می دهد متعهد باشد و انتظار داشته باشد که این تغییر یک مبارزه هیجان انگیزی برای رشد بیشتر است و آن را جنبه ای عادی از زندگی بداند. هوگ و دیگران ( 2007) نشان داده اند که سرسختی روان شناختی[9] بالا با آشفتگی پایین و کیفیت زندگی بالا ارتباط دارد.بررسی ها گویایی آن هستند که سرسختی با سلامت بدنی و روانی رابطه مثبت دارد و به عنوان یک منبع مقاومت درونی تاثیرات منفی استرس را کاهش می دهد و از بروز اختلال های بدنی و روانی جلوگیری می کند.
[1]- Juvenile
[2]- Saky
[3] - Self Perceptiom
[4]- Dimon & Hart
[5] -Emotional cognitive
[6] -Groos
[7]- kobasa
[8]- Hoge
[9]- Hardines