فصل دوم و مبانی نظری هوش هیجانی
در 47 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
هوش هیجانی
تعاریف هوش هیجانی
تعاریف زیادی از هوش هیجانی از طرف اندیشمندان روان شناس مطرح شده است دانیل گلمن در سال 1998 در کتاب خود تحت عنوان کارکرد هوش هیجانی آن را اینگونه تعریف می کند: (هوش هیجانی توانایی درک و فهم هیجان ها و عواطف است به منظور تعمیم آن به عنوان حامی اندیشه ، شناخت هیجان ها و دانش هیجانی تا بتوانیم آنها را نظم داده تا موجبات رشد عقلی، عاطفی و هیجانی فراهم گردد (رضوانی، 1386).
هوش هیجانی یعنی تواناییهایی مانند این که فرد بتواند انگیزههای خود را حفظ نماید و در مقابل ناملایمات پایداری کند، تکامنشهای خود را کنترل کند و کامیابی را به تعویق بیندازد. همچنین به این معنی است که فرد حالات روانی خود را تنظیم کند و نگذارد پریشانی خاطر قدرت تفکر او را خدشه دار سازد، با دیگران همدلی کرده و امیدوار باشد (گلمن، 1380).
هوش هیجانی به منزله توانایی تشخیص، پردازش و مدیریت هیجانهای خود و دیگران تعریف شده است (مایر و همکاران، 2001).
هوش هیجانی مفهومی چند عاملی از تواناییهای شخصی و اجتماعی است که به ما در برابر مطالبات روزمره کمک می کند (سیاروچی و همکاران، 2001، به نقل از نوری، 1383). تواناییهای هیجانی شخص و اجتماعی کلیدی که ساختار عاملی هوش هیجانی را تشکیل می دهند به شرح زیر بیان میدارند:
* خود توجهی: توانایی ادراک و ارزیابی دقیق خود
* جرات مندی: توانایی بیان سازندهی هیجانات
* تحمل استرس: توانایی مدیریت موثر هیجانات
* کنترل تکانه: توانایی کنترل هیجانات
* واقعیت آزمایی: توانایی رواسازی عینی احساسات و افکار
* انعطاف پذیری: توانایی سازش یافتگی با افکار و احساسات در موقعیت های جدید
* حل مسأله: توانایی حل مشکلات شخصی و بین شخصی
* همدلی: توانایی آگاهی و فهم هیجانات دیگران
* روابط بین فردی: توانایی برقرار کردن روابط بهینه با دیگران
به اعتقاد آنها، علاوه بر این مولفهی کلیهی هوش هیجانی، مدل بار – ان پنج عامل دیگر را به عنوان تسهیل کنندگان رفتار هوشمندانه اجتماعی و هیجانی در بر می گیرد که عبارت اند از:
* خوش بینی: توانایی مثبت اندیشی و نگاه به نیمهی روشن زندگی
* خودشکوفایی: تواناییی و مدیریت رسیدن به اهداف و تواناییهای بالقوه
* شادکامی: توانایی احساس سرخوشی با خود، دیگران و به طور کلی زندگی
* استقلال: توانایی رهاشدگی از وابستگی هیجانی به دیگران و اتکا به خود
* مسئولیت پذیری اجتماعی: توانایی شناسایی خود به منزلهی قسمتی از گروه اجتماعی خود و مسئولیت در قبال آن (ساعتچی، 1376).
هوش هیجانی شامل چهار مولفه و بیست قابلیت است که عبارتند از :
1- خود آگاهی : از طریق شناخت عمیق عواطف ،هیجان ها و حالات روانی دیگران ، نقاط قوت و ضعف و توانایی ارزیابی صحیح از خود به دست می آید و به عبارتی در خود آگاهی شما هیجانات و احساسات خود را بخوانید و از آنها آگاه باشید . خود آگاهی به افراد اجازه می دهد تا نقاط قوت و محدودیت های خود را بشناسند.
2- خود مدیریتی : توانایی کنترل و اداره کردن عواطف و هیجان ها ، توانایی حفظ آرامش در شرایط بحرانی و استرس زا ، توانایی خود انگیزشی و ابراز منویات درونی است. به عبارتی خود مدیریتی توانایی کنترل عواطف و هیجانات و رفتارهای صادقانه و درست است. افراد با مهارت خود مدیریتی اجازه نمی دهند بدخلقی ها در طول روز از آنها سر بزند و می دانند منشاء بد خلقی ها کجاست و ممکن است چقدر طول بکشد.
3- آگاهی اجتماعی: افراد دارای این مهارت دقیقاً می دانند که گفتار و کردارشان بر دیگران تاثیر می گذارد و می دانند اگر تاثیر رفتارشان منفی باشد آن را تغییر دهند. یک نمونه از مهارت آگاهی اجتماعی همدلی است. همدلی یعنی توانایی ورود به احساسات دیگران یا توانایی درک احساسات کارکنان در فرآیند تصمیم گیری هوشمند فردی یا گروهی است.
...
2-1-1-7 اندازه گیری هوش هیجانی
علاقه به هوش هیجانی تا اندازه ای این ادعا را منعکس می کند که بر اساس آن تفاوتهای فردی در پردازش اطلاعات هیجانی – عاطفی، موفقیت در زندگی را پیش بینی می کند. مفهوم هوش هیجانی تا حدودی از باورهای نخستین در مورد هوش اجتماعی مشتق می گردد. (سالووی و مایر، 1990). امکان تفاوتهای فردی در توانهاییهای ادراک و بیان هیجانی و فهم و مدیریت اطلاعات هیجانی را مطرح می سازند و بر این باورند که این تواناییها قابل فراگیری هستند. آنان هوش هیجانی را در قالب چهار عامل تعریف کرده اند که بر این اساس هوش هیجانی عبارت است از توانایی و درک صحیح هیجان، ارزیابی و بیان هیجان، توانایی تشخیص و یا تعمیم احساسات به نحوی که تفکر را تسهیل کنند، توانایی فهم هیجان و اطلاعات هیجانی و در نهایت توانایی تنظیم هیجانات پابهپای ارتقا در رشد عقلی و هیجانی از مخرج مشترک تواناییهای فوق با عنوان هوش هیجانی یاد کرده اند (سپهریانآذر، 1385).
چندین مولف کوشیده اند تا مدل مبتنی بر تواناییهای هوش هیجانی را از طریق خود گزارش دهی و روشهای عملکردی حداکثری عملیاتی نمایند. امروزه دو روی آورد سنجش در اندازه گیری هوش هیجانی مطرح است (سپهریانآذر، 1385).
1- روی آورد سالووی و مایر که استفاده از شاخص های عملکردی است و از قضاوت هیجانات تجربه شده توسط مردم مشتق شده است که این هیجانات تجربه شده در داستانهای کوتاه توصیف شده یا در عکس ها و تصاویر ارائه می شوند.
2- روی آورد دیگر رایج برای سنجش هوش هیجانی استفاده از ابزارهای خود گزارش دهی (پرسشنامهها) است که متغیرهای شخصیت و گرایش و تمایلات درونی شخصی را ارزیابی می کنند.
در این راستا مقیاس سنجش هیجانات (AES)[1] به منزلهی یک ابزار خود گزارش دهی در ارزشیابی ابعاد چند گانهی هوش هیجانی توسعه پیدا کرده است. پژوهشگرانی چون دیویس[2] و همکاران (1998) و مارتنیس – پونس[3] (1998 ، 1999) نیز مقیاس فراخلق جفت (TMMS)[4] را به عنوان شاخص خود گزارش دهی هوش هیجانی به کار برده اند. (به نقل از وارویک و نقل بک، 2004) مایر و همکاران ابتدا شاخص توانایی حل مسأله هیجانی را اختراع کردند و نام آن را مقیاس هوش هیجانی چند عاملی (MEIS)[5] گذاشتند. آنها قصد داشتند تا نسخهی چهار عاملی هوش هیجانی را ارزشیابی نمایند. تحلیل عاملی آنها از MEIS فقط سه عامل را آشکار کرد: ادراک، فهم، و تنظیم هیجانات. این سه مولفه با همدیگر 402 عبارت را تشکیل دادند که به توسعهی آزمون هوش هیجانی مایر، سالووی و کاروسو که 141 عبارت را در بر میگیرد، منجر شد (انجل برگ و اسجو برگ، 2004) تاکنون ابزارهای متعددی جهت سنجش این نوع از هوش طراحی شده اند که در این زمینه سیاروچی و همکاران (2001) به پرسشنامه های کنترل هیجان[6] (1989)، پرسشنامهی سطوح آگاهی هیجان[7] (1990)، پرسشنامهی سبک های پاسخ (1991)، آزمون هوش هیجانی گلمن (1995، به نقل از پارسا، 1380)، پرسشنامهی هوش هیجانی بار – ان (1997)، پرسشنامهی خود گزارش دهی اسکات (1998) و آزمون هوش هیجانی مایر و سالووی و کارسو (2001) اشاره کرده اند (پارسا، 1380).
[1]. Assessing Emotional Scoale
[2]. Davies
[3]. Martingez – Dons , M
[4]. Trait – Meta Mood Scale
[5]. Multifactor Emotional Intelligence Scale
[6]. Emotional Control Questionnaire
[7]. Levels of Emotional Awareness
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش یادگیری و ارزشیابی
در 40 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
یادگیری و ارزشیابی
تعریف یادگیری
در تعریف یادگیری میتوان گفت تغییری نسبتاً دائمی در رفتار است که درنتیجهی تمرین حاصلشده است (براهنی و همکاران 1383، 433).
یادگیری چیست؟
روانشناسان رفتارگرا، یادگیری را چنین تعریف میکنند یادگیری یعنی ایجاد تغییران کموبیش دائمی در رفتار بالقوه یادگیرنده، مشروط بر اینکه این تغییرات در اثر تجربه رخداده باشد (هیلگارد 1383، 16). با توجه به تعریف بالا تغییرات موقتی در رفتار مانند هیجانات، خستگی و غیره یادگیری بهحساب نمیآید. از طرفی تأکید بر این است تغییرات حاصل در رفتار در اثر تجربه رخداده باشد. همچنین رفتار بالقوه برای این اطلاق شده است که گاهی رفتار یاد گرفتهشده ممکن است در ظاهر مشهود نباشد مثلاً روشها و فنون تدریس را معلمی یاد گرفته است ولی وقتی این یادگیری محرز خواهد شد که کلاس درسی وجود داشته باشد و وی تدریس نماید آنوقت معلوم خواهد شد که معلم تا چه اندازه میزان روشها و فنون تدریس را یاد گرفته است؟ و آنها را در موقعیتهای آموزشی بکار میبندد (نوروزی و همکاران 1376، 17).
یادگیری تغییری است که براثر تجربه یا آموزش در رفتار موجود زنده پدید میآید در این تعریف مهمترین واژهای که نظر را به خود جلب میکند واژه تغییر است؛ زیرا رفتار فرد درزمانی که چیزی نیاموخته بازمانی که آن چیز را آموخته است تفاوت دارد. واژه مهم دیگر رفتار است؛ زیرا با ابعاد بدنی مانند طول و عرض و قد و وزن بدنی ارتباط ندارد، بلکه بیشتر معلول یادگیری است، نه دگرگونیهای بدنی (پارسا 1392، 23). در کار آموزشوپرورش دو عامل بیش از همه دارای اهمیت است: یکی رشد طبیعی یا رسش و دیگری انگیزش یا ترکیبی از آنها؛ زیرا در پرتو این عوامل است که دگرگونیهایی در شاگردان ایجاد میشود. منظور از رشد طبیعی توانائیها و پیشرفتهای تازهای است که براثر گذشت زمان، یعنی از یک مرحله سنی تا مرحله دیگر در فرد پدید میآید و او را به انجام دادن کارهایی توانا میسازد که پیش از آن از عهده او برنمیآمد؛ اما یادگیری برخلاف رشد طبیعی، چندان با تغییر رفتار موجود زنده ازلحاظ عوامل برونی یا محیطی ارتباط دارد با وراثت و عوامل درونی ارتباط ندارد. درواقع در یادگیری مسائلی مانند بینش، کیفیت رفتار، ادراک، انگیزش یا ترکیب آنها با یکدیگر مطرح است. رشد طبیعی و بدنی شاگردان به معلمان بستگی ندارد؛ زیرا اینان فقط میتوانند رشد روانی شاگردان را به میزان فراوان ای افزایش یا کاهش دهند که خود بیانگر تأثیر معلمان درزمینهٔ مسائل یادگیری و آموزشی است. چون انسان برای یادگیری دارای ویژگیها و استعدادهای خاصی است که جانوران دیگر تا حدودی زیادی از آنها محروماند، به همین جهت انسان را موجودی یادگیرنده و متحول نامیدهاند که شیوه زندگیاش قابل پیشبینی نیست (پارسا 1392، 21).
....
2-41- تعریف ارزشیابی
ارزشیابی عبارت است از فرایند تعیین کردن، به دست آوردن و فراهم ساختن اطلاعات توصیفی و قضایی در مورد ارزش و مطلوبیت هدفها، طرح، اجرا و نتایج بهمنظور هدایت تصمیمگیری، خدمت به نیازهای پاسخگویی و درک بیشتر از پدیدههای موردبررسی (کیامنش 1377، 40). در این تعریف برای ارزشیابی سه هدف تعیین گردیده است: هدایت تصمیمگیری، فراهم کردن اطلاعات برای پاسخگویی و درک بیشتر از پدیدههای موردبررسی.
2-41-1- اهمیت ارزشیابی معلم
به نظر استرانگ (2006، 2) در سالهای اخیر ارزشیابی معلم بهعنوان یکی از جنبههای اساسی توسعه مدارس موردتوجه واقعشده است. به گفتهی او ارزشیابی معلم از این شناخت ناشی میشود که معلم در قلب هرگونه پیشرفت در نظام آموزشگاهی قرار دارد؛ و در مهرومومهای اخیر همزمان با تأکید بیشتر بر پاسخگویی و تحلیل دقیقتری از متغیرهای تأثیرگذار بر بازدههای آموزشی کاملاً ثابتشده است که معلم مهمترین نیروی مدرسهای مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است (استرانگ 2006، 1). ارزشیابی آموزشی ازجمله ارزشیابی معلم همراه با نهضت پاسخگویی (مسئولیتپذیری) در آموزشوپرورش کشورها اهمیت یافته است.
...
بخشبی از منابع:
منابع و مأخذ
الف- منابع فارسی
- آراسته، حمیدرضا، محمودیراد، مریم. (1382). آموزش اثربخش: رویکردی بر اساس ارزیابی تدریس توسط دانشجویان. مجله علمی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی سمنان. ویژه نامه. جلد 5، 7-1.
- اتکینسون و دیگران. (1383). زمینه روانشناسی هیلگارد. تهران: انتشارات رشد.
- ادهمی، اشرف. (1384). ارزشیابی عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پژشکی کرمان از دیدگاه اساتید و دانشجویان. فصل نامه گامهای توسعه در آموزش پزشکی. سال2، شماره1، 32-25.
- افضلنیا، محمدرضا. (1384). طراحی و آشنایی با مراکز، مواد و منابع یادگیری. تهران انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب انسانی دانشگاهها.
- الف لوی. (1388). برنامه ریزی درسی مدارس. ترجمه فریده مشایخ. تهران: انتشارات مدرسه.
- الوانی، سید مهدی، دانایفرد، حسن. (1389). تئوری های سازمان: ساختار، طراحی، کاربردها. تهران: صفار اشراقی.
-بخشی، فهیم. (1391). روشهای نوین تدریس. آهنگ یادگیری. قابل دسترسی در تاریخ 25/10/93 در وب سایتwww.zibaweb.com..
- بیتز، آی. دبلیو. (1388). تدریس مؤثر با استفاده از فناوری در آموزش عالی.ترجمه بی بی عشرت زمانی و سید امین عظیمی. تهران: انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب انسانی دانشگاهها.
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش کیفیت زندگی کاری
در 41 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
کیفیت زندگی کاری
کیفیت زندگی کاری را از دو منظر می توان مورد بررسی قرار داد، از یک منظر،کیفیت زندگی کاری به مجموعه شرایط عینی و واقعی در سازمان نظیر خط مشی های ارتقاء از درون، رهبری آزادمنش، مشارکت کارکنان واقدامات و شرایط کاری امن و مطلوب و یکسان تلقی می شود و از منظر دیگر کیفیت زندگی کاری با نگرش کارکنان و طرز تلقی آن ها در مورد احساس امنیت، رضایت و توان رشد و توسعه به عنوان یک انسان، مساوی فرض شده است(کاسیو،1380). این دیدگاه ، کیفیت زندگی کاری را به حد و میزانی که تمامی نیازهای انسان را تأمین می نماید مرتبط می داند. از این رو کیفیت زندگی کاری را می توان از لحاظ عینی (سخت افزاری) و ذهنی(نرم افزاری) مورد توجه قرار داد. از سوی دیگر کیفیت زندگی کاری مفهوم یا سازه ای چند بعدی است و تعریف واحد، مورد اتفاق نظر و جهان شمولی از آن نمی توان ارایه نمود(پرداختچی،1384). از ابتدای نهضت کیفیت زندگی کاری در دهه 1970 میلادی تاکنون، تعاریف متعدد و متنوعی از آن ارایه شده است که در اینجا به تعدادی از این تعاریف اشاره می شود. در این بخش تعدادی از تعاریف کیفیت زندگی کاری که در سه دهه اخیر ارائه شده نقل شود.
در انتخاب تعاریف سعی بر آن بوده است که حتی المقدور از ذکر تعاریف کاملاً مشابه خودداری شود تا دیدگاه ای مختلف نسبت به این مفهوم که در قالب تعاریف مطرح شده ، نشان داده شود. گرچه به اعتقاد دولان و شولر، کیفیت زندگی کاری به سختی تعریف و سنجیده می شود ولی با این وجود تعاریف متعدد وجود دارد. آرنولد و فلدمن(1986) کیفیت زندگی کاری را در کیفیت روابط کارکنان و تمامی محیط کاری خلاصه می کند و یادآور می شود که در قالب محیط کاربرنامه ها و فعالیت هایی که در جهت بهبود کیفیت زندگی کاری انجام می شود، در کنار و به موازات توجه به ابعاد فنی و اقتصادی، که بیشتر مورد توجه سازمان ها می باشد، ابعاد انسانی نیز مورد توجه و تأکید قرار می گیرد.
و رترودیویس کیفیت زندگی کاری مناسب را برخورداری از حقوق و مزایای مکفی و سرپرستی خوب، شرایط کاری شغل چالش انگیز، جالب و سودمند تعریف کرده اند. دوبرین، ایرلند ویلیامز کیفیت زندگی کاری را فرآیندی می دانند که بوسیله ی آن تمامی کارکنان سازمان از طریق کانالهای ارتباط که بدین منظور تعبیه شده است، در طراحی شغل خود و محیط کار خود دروندادی خواهند داشت،کیفیت زندگی کاری فرصت هایی را برای کارکنان فراهم می کند که طی آن طیف وسیعی از نیازهای آن ها در شغل و محیط کارشان ارضاء شود. به نظر آنها کیفیت زندگی کاری شکل های گوناگونی دارد و فصل مشترک همه آنها این است که اختیار کار و محیط کار به کارکنان واگذار شود و از آن طریق تعهد، رضایت و بهره وری آن ها افزایش یابد.
...
2-1-40-تاریخچه کیفیت زندگی کاری
توجهی که امروزه به کیفیت زندگی کاری می شود، بازتابی از تکامل اجتماعی و کاری در سازمان و جامعه می باشد.
(هرتزبرگ[1]،1959؛به نقل از نجفی،1385)،مطرح می کند که تعدادی از تحقیقات انجام شده در آمریکا و بریتانیا نشان می دهند که توسعه مدل طراحی مجدد شغل که هدف آن بهبود بهره وری کارکنان و کاهش نارضایتی شغلی است، یک راه برای مقابله با عدم انعطاف تیلوریسم[2] می باشد.
همچنین کیفیت زندگی کاری با تغییر سازمانی به معنی افزایش انعطاف در سطح افقی(توسعه شغلی) و در سطح عمومی( غنی سازی شغلی)، مرتبط است که شامل سطوح بالایی از مشارکت و انگیزش برای بهبود و جذاب کردن خودکار به جای شرایط کاری است.
ریان[3] (1995)،هم مطرح کرده است بیشتر تحقیقات انجام شده در مورد کیفیت زندگی کاری در دهه 60 بر روانشناسی خود و ادراک آن از محیطی صنعتی مبتنی بود. وی اشاره می کند اصطلاح کیفیت زندگی کاری برای اولین بار در کنفرانس بین المللی در نیویورک در سال 1972 مطرح شد که بر سهم دانش و شروع یک تئوری منسجم در چگونگی ایجاد شرایط بهتر برای زندگی کاری تأکید داشت.
در دهه 70 بیشتر سازمان هایی که از طریق تیلوریسم سنتی طراحی شغل کرده بودند، برای آن که در مقابل سازمان ژاپنی رقابت کنند، به دنبال بهبود شرایط محیط کاری شدند. بنابراین مفهوم کیفیت زندگی کاری عمدتاّ متأثر از مدیریت منابع انسانی در کشور ژاپن می باشد، که تأکید آن بر جنبه های روانی دو پدیده، مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمان و مجهز کردن کارکنان به توانایی های علمی، اخلاقی، و مشارکتی می باشد(میر سپاسی،1382).
[1]-Hetzberg
[2]- نهضت مدیریت علمی که به وسیله فردریک و سینسلور تبلور ایجاد شد.
[3]-Ryan
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش آموزش فلسفه برای کودکان
در 37 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مبانی آموزش فلسفه برای کودکان
اندیشه آموزش فلسفه برای کودکان، قویا با اندیشه ها، روش و منش سقراط ارتباط دارد(قائدی 1384). برای سقراط و پیروان او، مسیر دانایی با شناخت نادانی فرد آغاز می شود. نقش معلم را می توان با ماما مقایسه کرد. معلم باید به صورتی بپرسد که اجازه دهد حقیقت آشکار شود. همانند ماما، معلم به تولید اندیشه کمک می کند(هاینس، 2002: 46) این گفته سقراط که "زندگی ارزشیابی نشده، ارزش زیستن ندارد"، زیربنای حرکت این برنامه درسی دانسته شده است(اسپیلتر، 1993، جنکینس، 2002، به نقل از قائدی).
اهمیت پرداختن به فلسفه برای کودکان و نوجوانان
در جهان پیچیدة امروز، افراد برای برخورد منطقی با چالشها، به یادگیری مهارتهای تفکر نیازمندند . از سوی دیگر« فلسفه » برای کودکان به عنوان یکی از ابزارهای اصلی پرورش مهار ت های تفکر در ، کودکان شناخته شده است. ما میتوانیم بچهها را در سطح خودشان کنجکاو و پرسشگر بار بیاوریم وسعی کنیم تا آنها یاد بگیرند که با دلیل حرف بزنند و با دلیل بپذیرند . این در حالی است که برنامة (فلسفه برای کودکان) در بیش از 100 کشور در حال انجام است. لیپمن معتقد است که تفکر باید محور « فلسفه برای کودکان »تعلیم و تربیت قرار گیرد. او معتقد است استفاده از فلسفه برای به کار انداختن ذهن شاگرد است . ارائةدرس در کلاس باید از سوی دانشآموز باشد و معلم فقط نقش هدایتکننده داشته باشد(لیپمن، 1993: 24- 31).
« فلسفه برای کودکان »[1] از برنامههای آموزشیای است که این امکان را فراهم میآورد تا کودکان و نوجوانان افکار پیچیدة خود را شکل دهند . از این رهگذر،استدلال، تفکرات انتقادی و خلاقانه و نوعدوستی آنها نیز زیاد میشود. این برنامه نظام مند و تدریجی است که بیشتر برای کار بر روی کودکان 4 تا 18 ساله طراحی شده است.(اکورینتی، 1386: 14)
اهداف برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان
فلسفه برای کودکان هدفهای شناختیِ روشنی دارد؛ ذهن را وادار به عمل می کند، این کار را از طریقچالشها، تفکر اصولی و تعامل ساختاری انجام میدهد. به علاوه، این برنامه هدف اجتماعی نیز دارد وآن آموزش فرایند تصمیمگیری دمکراتیک است . این برنامه در پرورش مشارکت منظم و پرورش خودآگاهی فرد سهمی قطعی دارد(هاینس، 2002: 12).
چنانچه ذهن کودک را درگیر مباحثفلسفی کنیم، میتوانیم نحوة تفکر او را رشد دهیم. اگر کنجکاوی طبیعی کودکان و میل آنان به دانستندربارة جهان را با فلسفه مرتبط سازیم، میتوانیم کودکان را به متفکرانی تبدیل کنیم که بیش از پیشنقّاد، انعطافپذیر و مؤثر باشند. (فرمهینی، میرزامحمدی، خارستانی، 1387: 46)
[1]Philosophy for Children=P4C
...
مسائل و موانع، چالش های پیش رو
تجربه سال های متمادی مدرسان این درس به دانشجو- معلمان بیانگر این است که با وجود اهمیت داشتن این درس برای معلمان و قابلیت های بالقوه ی آن برای تاثیرگذاری بر اندیشه و آنگاه عمل آنان، متاسفانه این درس نتوانسته است نقش موثر و بنیادین در این زمینه داشته باشد؛ چنانچه بارها دانشجو- معلمان از بی ارتباطی این درس با حرفه ی خود گله داشته اند و با کنایه می پرسند که چه ضرورتی دارد ما فلسفه تعلیم وتربیت بخوانیم؟ گویی فلسفه ی تعلیم و تربیت که درسی نظری است، نمی تواد فایده ای برای حرفه آنها که اجرای فرایند تعلیم وتربیت است، داشته باشد(یاری دهنوی، 1384).
مطالعه و بررسی کارایی برنامه های درسی تربیت معلم در برخی از کشور های دیگر نیز نشان می دهد که این مسئله بعدی جهانی دارد(فلنر و همکاران، 2000). از این رو، این مساله تنها خاص نظام تربیت معلم در جامعه ما نیست. بنابراین پرداختن به این مسئله و آسیب شناسی آن میتواند گامی در بهبود تاثیرگذاری این درس بر عملکرد معلمان در گستره ی جغرافیایی وسیعی باشد.
تمام شاخه های فلسفه (خاصه شاخه ای از آن که فلسفه ی تربیت است) از یک سو منبع روشنی بخش همه ی اهداف و برنامه ها و کارکرد های آموزشی و تربیتی و از سوی دیگر عهده دار هدایت آموزش فلسفه ی زندگی و روش درست اندیشیدن و راه خردمندانه زیستن به کودکان و نوجوانان و جوانان است. آنچه در حال حاضر به عنوان فلسفه و فلسفه ی تربیت ارائه می شود فقط بخشی از وظیفهی اول، آنهم به شیوه سنتی و غیر نوآورانه و کم خاصیت ، را از فلسفه که در خدمت تعلیم و تربیت قرار می گیرد باید اساسا تجدید نظر شود.(لطف آبادی،1385الف)
برنامه های آموزشی و درسی مدارس ما نشان می دهد که نظام آموزشی ایران بر این باور است که تدریس فلسفه باید به عنوان یک درس فرعی در یک سال آخر برخی از رشته های تحصیلی دبیرستانی و به تحصیلات دانشگاهی اختصاص یابد. چنین فرض می شود که فلسفه درس بسیار پیچیده و دشواری است و یادگیریفلسفه نیازمند سطح تفکر انتزاعی است و این سطح تفکر از سالهای نوجوانی به بعد بروز می کند. واقعیت این است که این هر دو فرض همراه با خطاست. اولا خطا است که مسائل فلسفی را فقط از نوع مسائل بسیار پیچیده انتزاعی بدانیم و دوم آنکه دانش آموزان دبستانی و دوره راهنمایی نیز از ظرفیت های فکری لازم برای پرداختن به مسائل ساده تر فلسفی برخوردارند.(لطف آبادی، 1385الف: ص 82 - 108)
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش آموزش فلسفه
در 43 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعریف و تبیین مفهوم فلسفه
بررسی سیر تاریخی فلسفه
از سند ها و مدرک هایی که در دسترس است بر می آید که نخستین مردمی که به فلسفیدن پرداختند مردم هند بودند و قدیم ترین اثر فلسفی انسان، در ودا[1]یعنی سرودهای مذهبی فلسفی هندی ها آمده است. پس از هندی ها مردم چین و پس از آن یونانی ها به فلسفیدن پرداخته اند، که البته ایرانیان بیشتر به علم و اخلاق توجه داشته اند و به همین خاطر اثری فلسفی از آن به جای نمانده است(هومن، 1382: 33-35). نوعی شور، شوق و کوشش را در دوره اول فلسفه با زبان تمثیل و بیانی رمز آلود در سرود ها و سخنان کوتاه در هند، چین و ایران می بینیم. در دوره دوم وقتی به یونان می رسیم با تفاوت هایی روبرو می شویم. اگر نگاه شرقی بیشتر نگاهی است به درون، و آن چه درباره جهان و هستی گفته می شود بر بنیاد نگرش و آزمون درونی و همچنین نام ها و مفهوم هایی است که از این چگونگی های درونی سرچشمه می گیرد؛ نگاه یونانی به بیرون است. او چه بسا آنچه را از نگرش بیرونی به دست آورده است، به سراسر پهنه هستی می گستراند.(نقیب زاده، 1391: 7 - 8). در مجموع، می توان تاریخ فلسفه را در چهار دوره مورد بررسی قرار داد:
1) دوران اول، که تقریبا از 1500 پیش از میلاد شروع می شود و تا ظهور سقراط ادامه دارد. تدوین اوپانیشادهای کهن در هند، ظهور زردتشت در ایران، لائوتسه در چین، و بودا در هند و فیلسوفان پیش از سقراط در یونان در این دوران بوده اند.
2) دوران دوم، که دوران کلاسیک فلسفه است تقریبا از زمان ظهور سقراط آغاز شده و اوج آن در فلسفه افلاطون است.
3) دوران سوم که دوره ی ((بهم بر نهادن[2] )) اندیشه های فیلسوفان شرق و غرب است. خود دارای 5 دوره است. دوره اول از نخستین آکادمی تاپلوتینوس که اوج آن در فلسفه ارسطوست و در هند با دوران ((سوتر))ها مطابقت دارد، دوره دوم از پلوتینوس تا پایان سده پنجم میلادی که در هند با شکوفایی فلسفه ی ناگار جونه همراه است. دوره ی سوم از پایان سده پنجم میلادی تا سال های آغازین سه نهم که دوره ی فرود تاریخ فلسفه به شمار می آید. دوره چهارم، دوره سکولاستیکیا اهل مدرسه که تا پایان سده ی پانزدهم ادامه داشت و دوره پنجم از سده ی شانزدهم تا ظهور دکارت.
4) دوره چهارم که از زمان ظهور دکارت یعنی میانهی سده ی هفدهم آغاز شده و هنوز هم پایان نیافته است نیز دارای سه دوره است: دوره اول از دکارت تا کانت؛ دوره دوم از کانت تا نیچه؛ دوره ی سوم از نیچه تا فیلسوف ناشناس آینده. اوج فلسفه ی این دوران در کانت است که به حق می توان او را دومین سازنده ی تاریخ فلسفه شمرد. (هومن، 1382: 33-35)
[1]Veda
[2]sunthesis
...
آموزش فلسفه
ماهیت و مفهوم آموزش فلسفه
تدریس نیز در درون خود می تواند و بایدیک عمل فلسفی باشد . به این معنا که تدریس اماده کردن شرایطی است که دانشجو بتواند در ان شرایط تفکر کند. برای این کار باید دست به انتخاب روش های مناسب تدریس بزنیم ، روش های بحث و کاوشگری . به این صورت که کلاس به صورت یک اجتماع یادگیری دراید . کلاس باید مرکزی برای تمرین دموکراسی باشد ، فضایی که هر دانشجو می تواند به راحتی فکر کند ، سئوال کند و نظرات خویش را به راحتی ابراز نماید)ویل و کلهون جویس، 2008 ) . این همان فضایی است که اندیشمند بزرگی مانند دیویی به عنوان آرمانآموزش و پرورش به دنبال تحقق آن در سطح مدرسه و دانشگاه و در نهایت در کل جامعه است . اما تدریس برای یادگیری در دانشجو است .(میرزامحمدی، 1392)
مشکلات، مزایا و فواید پیش رو برای آموزش فلسفه
می توان گفت شایع ترین عاملی که سبب انحراف مدرسین فلسفه از سنت فلسفه ورزی می شود، این است که آنان بین تاریخ فلسفه و فعالیت فلسفی ، تمایزی قائل نمی شوند. البته شکی نیست که شناخت و فهم طرز تفکر و احساس فلاسفه در ارتباط با مسائل مهم و اساسی ، امری ارزشمند و مفید است . ....
...
پیشینه تحقیق
در موضوع طرح، و همچنین برای اطلاع از کارهای صورت گرفته در زمینه، و ارائه یک کار نو، خلاقانه و جامع در موضوع مورد پژوهش لازم است، محقق از کارهای صورت گرفته در حد توان خود اطلاع حاصل کند. مطالعات صورت گرفته در خصوص پیشینه بیانگر آن است که اکثر پژوهشهای انجام شده در زمینه آموزش فلسفه برای دانشجویان بیشتر جنبه توصیفی داشته؛ و کمتر پژوهش تحلیلی، استنباطی و میدانی انجام شده است لذا برای سهولت در بررسی پیشینه پژوهش، آن را به دومحور تحقیقات داخلی و تحقیقات خارجی تقسیم میکنیم:
1-1-1 تحقیقات داخلی:
مصباحیان(1387)، در پژوهشی تحت عنوان "اخلاق مسئولیت و آموزش امید: ماهیت و روش آموزش فلسفه از نگاه دریدا و فریر" روشن نمود که، که بر اساس آموزه های دریدا، آموزش به طور کلی و آموزش فلسفه به طور خاص را از سطح تکنیک ها و روش ها به سطحی منتقل کرد که عمیقا به اخلاق، به غایت زندگی، تاریخ و انسانیت مرتبط باشد. برای حرکت در جهت چنین تلقی ای از فلسفه آموزش و چنین منطق یا هدفی از آموزش، پرس و جوی روشی سازگار با آن نیز اجتناب ناپذیر بوده است- روشی که در قسمت دوم نوشته، با ارجاع به اندیشه های پائولو فریر- به ویژه در دو اثر اصلی او آموزشگری ستمدیده و آموزشگری امید، و نیز نقد سهمگین او به روش بانکداری آموزش و نظریه پردازی نوین او از روش مشارکتی آموزش صورت بندی شده است.
مصباحیان(1388)، در پژوهشی تحت عنوان"درباره شرایط امکان آموزش فلسفه در دانشگاه" روشن نمود که، اگر ما بر اساس نظریات کارل یاسپرس تعریف دانشگاه را به مثابه حریمی برای جستجوی حقیقت و نظر گاست پیرامون فلسفه، که فلسفه را به مثابه دلتنگی در نظر بگیریم،و... لذا، ویژگی و شرایط امکان آموزش فلسفه در دانشگاه را می توان عبارت دانست از پدیدار شدن و برجسته شدن ایده دانشگاه، به مثابه حریمی که نگهبان حقیقت در آن گروه آمده اند تا در آن آزادانه به تحقیق و تدریس بپردازند، و ایده فلسفه، به مثابه نارضایتی از واقعیت وجود و دلتنگی ها برای جایی که اینجا نیست. ...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تونمندسازی روانشناختی کارکنان
در 42 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
توانمندسازی
واژه توانمند سازی در همه رشتهها با توجه به کاربرد آن استفاده شده است. در مدیریت، سابقه استفاده از اصطلاح توانمندسازی به دموکراسی صنعتی و مشارکت کارکنان در تصمیم گیریهای سازمان، تحت عناوینی مختلفی همچون تیم سازی، مشارکت فعال و مدیریت کیفیت فراگیر بر میگردد. به طور کلی این اصطلاح به طور خاص در سال 1980 در رشته مدیریت مطرح شد. رویکردی را که رهبر، زیردستانش را به عنوان جزء اصلی اثربخشی سازمانی و مدیریتی، توانمند میکند، توانمندسازی کارکنان می نامند (زارعی متین، محمدی الیاسی، صنعتی، 1386). ...
...
2-1-2-تعریف توانمندسازی
واژه امپاور[1] در فرهنگ فشرده آکسفورد «قدرتمند شدن، مجوز دادن، قدرت بخشیدن و توانا شدن» معنا شده استاین واژه در اصطلاح، در بر گیرنده قدرت و آزادی عمل بخشیدن برای اداره خود است و در مفهوم سازمانی به معنای تغییر درفرهنگ و شهامت در ایجاد و هدایت یک محیط سازمانی است؛ به بیان دیگر، توانمند سازی به معنای طراحی ساختار سازمان است، به نحوی که در آن افراد ضمن کنترل خود، آمادگی پذیرش مسئولیتهای بیشتری را نیز داشته باشند. توانمند سازی در کارکنان شرایطی را ایجاد میکند که آنان زندگی کاری خود را در پرتوآن کنترل میکنند و به رشد کافی برای پذیرش مسئولیتهای بیشتر در آینده دست مییابند (لاولر[2]، 1994 :52).
توانمند سازی به فرایندی اطلاق میشود که طی آن مدیر به کارکنان کمک میکند تا توانایی لازم برای تصمیم گیری مستقل را بدست آورند. این فرایند نه تنها در عملکرد افراد بلکه در شخصیت آنان نیز مؤثر است. مهمترین مفهوم توانمند سازی، تفویض اختیار به پایینترین سطوح سازمان است. فرایند تصمیم گیری باید از درجه بالای عدم تمرکز برخوردار باشد و افراد یا گروههای کاری نیز باید مسؤل یک قسمت کامل از فرایندهای کاری باشند (لاولر، 1994 :64).
بلاتچارد، کارلوس و راندلوف[3] (2003: 39) مینویسد بسیاری از مدیران به توانمند سازی از این دیدگاه مینگرد که به افراد تصمیم گیری میدهد. بسیاری از کارکنان نیز منظور از توانمند سازی را کسب آزادی بی قید و شرط برای اجرای هر کاری میدانند. همچنین توانمند سازی آزاد کردن نیروی درونی افراد برای کسب دستاوردهای شگفت انگیز است. توانمند سازی به معنای قدرت بخشیدن است و این یعنی به افراد کمک کنیم تا احساس اعتماد به نفس خود را بهبود بخشند، بر ناتوانی[4] یا درماندگی[5] خود چیره شوند، و در افراد شورو شوق فعالیت ایجاد و انگیزههای درونی آنان را برای انجام دادن وظیفه بسیج کنیم.
افراد توانمند نه فقط از امکانات انجام دادن برخی کارها برخوردار میشوند، بلکه اندیشه آنان درباره خود نیز با آنچه پیش از توانمند شدن داشتهاند، متفاوت میگردد. توانمند سازی فقط قدرت بخشیدن به افراد نیست، افراد ممکن است هم قدرت داشته باشند و هم توانمند شوند. اگرچه کسی میتواند به کس دیگری قدرت بببخشد، اما فرد باید خود توانمند شدن خود را احساس کند. کسب قدرت بر عوامل شخصی متعدد و برخی ویژگی شغلی مبتنی است و در هر حالتی، نیاز است که دیگران قدرت شما را به رسمیت بشناسند، از رهبری شما پیروی کنند و در برابر نفوذتان تسلیم شوند؛ به بیان دیگر، منبع اصلی قدرت شما دیگران هستند؛ اما در مورد توانمند سازی، فرد میتواند حتی اگر هیچ کس ویژگیهای شخصی، شغلی و شخصیتی او را به رسمیت نشناسد، توانمند باشد و علت این امر آن است که منبع توانمند شدن در درون افراد است (وتن و کمرون[6]،1999 : 16؛ به نقل از ابطحی و عابسی، 1386).
به زعم باروچ[7] توانمند سازی فقط کلامی نیست، بلکه مقدمه تصوری از تمایلات جاری علم مدیریت اخیر است؛ حکایتی از کار با مردم و تغییر جهت سبک مدیریت از بالا به پایین است که امروزه با مطرح شدن بحثهای جدیدی نظیر مهندسی مجدد وتغییر ساختار بر اهمیت آن افزوده شده است (باروچ، 1998: 82). ....
....
2-1-8-توانمند سازی و مشارکت کارکنان
درسادهترین شکل، توانمند سازی، عبارت است از توزیع مجدد قدرت؛ اما معمولاً در عرصه عمل، توانمند سازی، عبارت است از توزیع مجدد قدرت؛اما معمولاً درعرصه عمل، توانمند سازی، شکلی از مشارکت کارکنان[1] در نظر گرفته شده که مدیریت به منظور جلب تعهد کارکنان و افزایش کمکهای آنان به سازمان طراحی کرده است. هرچند ممکن است برخی از شکلهای درگیری یا مشارکت در کار کارکنان را با گذرگاهها یا مسیرهایی آشنا کند که بدان وسیله نفوذشان در تصمیم گیریها افزایش یابد، اما مشارکت کارکنان شامل تسهیم و تقسیم قانونی قدرت و یا اختیار نمیشود، با وجود اینکه مشارکت، فرصت بیشتر در گیر شدن در مسائل را به کارکنان میدهد، ولی توانمند سازی از نظر گرایش، بیشتر فرد محور است ودر بهترین حالت، شامل گروههای کاری کوچک میگردد واز این منظر اتحادیه های تجاری را نمیتوان در زمره سازو کارهای توانمند سازی قرار داد. علاوه بر این، توانمند سازی، شامل درگیری مستقیم در تصمیم گیریهای مرتبط با کار نیز هست.
....
[1]-Employees Participation
[1]"Empower"
[2]. Lawler
[3]-Blanchard, K. H., Carlos, J. P., & Randolph
[4]-Powerlessness
[5] -Helplessness
[6]. Whetten& Cameron
[7]-Baruch
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش نو آوری سازمانی
در 70 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
نوآوری سازمانی:
درعصر حاضر تغییر جزء واقعیّت های اجتماعی است که باید آن را پذیرفت و با آن همسو شد. سرعت تغییر در دو سه دههی اخیر به قدری افزایش یافته که بسیاری از مدیران سازمان ها را غافلگیر کرده است. نکتهی مهم این است که در فرایند تغییرات، به ویژه تغییرات تکنولوژیکی و تکنولوژی اطّلاعات و ضرورت رقابت و بقای سازمانی، باید تغییرات را پذیرفت و با آن همسو شد. تغییر پیشینه ای به قدمت شروع زندگی انسان دارد، امروزه بیش از پیش وارد مباحث مهم سازمان ها شده است، در واقع اهمیّت تغییر و ضرورت همسویی با آن جزو وظایف اصلی مدیریت، به ویژه در سازمان های پویا به شمار میرود. عامل مؤثر در این امر محیط است، در حقیقت تغییر در خواسته های مشتریان و تغییر در فنّاوری را می توان مهم ترین عامل در توجه به مسئلهی تغییر و نوآوری در نظر گرفت، نوآوری نیز تحت تأثیر محیط خارج سازمان و مزیّت رقابتی است که سازمان ها می کوشند برای بقا و افزایش سهم خود در بازار آن را جدّی بگیرند ( نجف بیگی، 1388: 49). سازمان برای دست یابی به اهداف خود، با محیط اطرافش در تعامل است. این محیط شامل مجموعه ای از سهامداران، مشتریان، رقبا، مؤسسه های مالی، بازارها و دولت می باشد. هر کدام از این عوامل می تواند برای سازمان تهدید یا فرصتی را به وجود آورد. بدین ترتیب سازمان برای بقای خود، باید همواره این موارد را در نظر گیرد و یک سازمان زمانی با محیط خود را وفق خواهد داد که مدیریت قادر به طرّاحی راهبرد های صریح و نظام مند باشد. برای تحقق چنین اقداماتی نیاز به هماهنگی و انعطاف پذیری در سیستم های سازمان می باشد. اگر تغییرات سازمانی به موقع صورت نگیرد، منجر به آسیب پذیری و به دنبال آن تغییرات اساسی در سازمان می شود (عطافر، قبادی پور و انالوئی، 1385: 4). تحوّل سازمانی، کوششی است، برنامه ریزی شده، سراسری در سازمان، تحت نظارت مدیریّت عالی سازمان به منظور تأمین سلامت و اثربخشی سازمان از راه دخالت های برنامه ریزی شده در فرایندهای سازمانی با بهره گیری از دانش علوم رفتاری. اغلب، تحوّل سازمانی از طریق " مداخله" انجام می شود که شامل فعالیّت هایی است که مستلزم همکاری یک تسهیل کننده مجرب و اعضای مؤثر سازمان می باشد (عطافر، قبادی پور و انالوئی، 1385: 7). برنامهی تحوّل در توسعهی سازمان، عبارت است از توالی فعالیّت ها، عملیّات و رویدادها با هدف کمک به سازمان در بهبود عملکرد و اثربخشی آن. برنامه های تحول در توسعهی سازمان متنوع است و شامل برنامه های استاندارد شده ای است که در بسیاری از سازمان ها توسعه یافته است که در چهار قسمت، فرایندهای انسانی، فن ساختاری، مدیریت منابع انسانی و راهبردی را شامل می شود و ایجاد نوآوری یکی از اساسی ترین زیرساخت های برنامهی تحوّل است ( کامینگز و ورلی، ترجمه برارپور، 1384: 189). گرچه رشد سازمانی خود گهگاه نیازمند به انجام دگرگونی های ناپیوسته است، یک فرایند عمده به چرخهی نوآوری و جویبار نواوری نیازمند است و چرخهی فنّاوری، خواه در زمینه تراشه های رایانه ای باشد یا خودرو و... به صورت نوآوری فزاینده آغاز می گردد. نوآوری بستر پیروزی در پی شناساندن سازوکار ( مکانیزم )، چرخه فنّاوری و جویبار نوآوری است تا مدیران بتوانند به کمک انجام دگرگونی های ناپیوسته در سازمان، به امتیازهای ناشی از آن ها برسند (تاشمن و سوم، 1997 ؛ ترجمه رضایی نژاد، 1378 : 40).
3-3-1) تعریف نوآوری :
نوآوری از ریشهی لاتین آن، nova، یا جدید ( new) آشکار می گردد. به طور کلّی از آن مقدمه ای بر چیزی یا روشی جدید استنباط می شود. اد رابرتز، استاد دانشگاه ام. آی. تی نوآوری را اختراع به اضافهی بهره برداری تعریف کرده است. نوآوری، تجسم، ترکیب یا تلفیق دانش، در تولیدات، فرایندها یا در خدمات اصلی، مربوط و با ارزش جدید است ( دانشکده مدیریت هاروارد، ترجمه، ایران نژاد پاریزی و چرخچی، 1389:11). نوآوری عبارت است از معرفی ایده رفتار یا محصولی جدید ؛ چیزی که به تازگی معرفی شده باشد. نوآوری ابزار خاص کارآفرینان است ؛ ابزاری که توسط آن می توان به یک فرصت برای کسب و کار یا خدمت متفاوت دست یافت. نوآوری وتغییر ضرورتی اجتناب ناپذیر در بهسازی سازمان به حساب می آید. نوآوری عبارت است از معرفی ایده، رفتار یا محصولی جدید ؛ چیزی که به تازگی معرفی شده باشد. نوآوری ابزار خاص کارآفرینان است ؛ ابزاری که توسط آن می توان به یک فرصت برای کسب و کار یا خدمت متفاوت دست یافت. نوآوری وتغییر ضرورتی اجتناب ناپذیر در بهسازی سازمان به حساب می آید. نوآوری یک نظام مدیریتی است که بر رسالت های سازمان تأکید دارد، به دنبال فرصت های استثنائی است و تعیین می کند که آیا مناسب مسیر استراتژیک سازمان است یا خیر، معیارهای موفقیت را معلوم می کند و نیز به دنبال فرصت های جدید است. دراکر بر این باور است که نوآوری موفق مستلزم کار سخت متمرکز و هدفمند است، نوآوری یک عامل اساسی در ایجاد رقابت در سطح جهانی است که منجر به رشد سازمانی می شود، موفقیّت آینده را دربر دارد و همانند موتوری است که به شرکت ها اجازه می دهد که در اقتصاد جهانی از کارایی مستمری برخوردار شوند ( آشتیانی و پیر محمدی، 1387).
...
قسمتهایی از منابع:
ب) منابع انگلیسی
Abdul Kohar U.H et al .( 2012 ). The Cultivation of Organizational Innovation amongst Malaysian Bumiputera (Indigenous) ICT-Based Small Firms , Procedia - Social and Behavioral Sciences 40. 358 – 363.
Agarwal M & Sharma A.(2010). Relationship of Workplace Factors and Job Involvement of Healthcare Employees with Quality of Patient Care in Teaching and Non-teaching Hospitals, Psychol Stud 55(4). 374–385.
Alberto J , Arango c & Victor J,Garsia M & Eulogio c . (2007). " Leadership and organizational learnings rol on innovation and performance: Lessons From Spain, Industrial Marketing Management , No.36, 349-359.
Alegre J & Chiva R.(2008).Assessing the impact of organizational learning capability on product innovation performance: An empirical test, Technovation 28. 315–326.
allahyari R et al .( 2011). " survey of relationship between the psychological empowerment of employees with organizational learning " , procedia – social and behavioral Sciences 30. 1549-1554.
Argyris co&schon D.A.(1987). " organhzational learning:A Tearyy of Action perspective" , Reading (Am),Addison-Wesly.
Aryee S. (1994). Job involvement : An analysis of its determinats among male and famale Teachers. Revue conadienne des science del’ Administration, [2.11.2008].
Blanch A, Aluja A.(2010). Job involvement in a career transition from university to employment Learning and Individual Differences 20. 237–241.
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش درگیری شغلی
در 60 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
درگیری شغلی:
به اعتقاد پیتر دراکر، موفقیّت سازمان ها در عصر حاضر به قابلیّت مدیریتی مدیران در سازمان ها وابسته است. کسب این قابلیّت ها صرفاً از طریق کسب دانش و معلومات حرفه ای حاصل نمی شود، بلکه مستلزم توسعهی همه جانبه مدیران در ابعاد مهارتی، شخصیّتی و تحوّل در نگرش و رفتار آنهاست و یکی از این نگرش های مهم جهت ایجاد تحوّل در نیروی انسانی سازمان ها، درگیری شغلی می باشد. در دهه اخیر، مفهوم درگیری شغلی مورد توجه بسیاری از متخصصان حوزه روانشناسی صنعتی- سازمانی و مدیریت بوده است و پژوهشگران این حوزه بر وجود بازخوردهای متفاوت کارکنان دربارهی کار و رفتارهای مرتبط با این بازخوردها تأکید کرده اند( میرهاشمی، 1387 ).
2-3-1) تعریف درگیری شغلی:
درگیری شغلی درجه اهمیّت شغلی فردی در خودانگاره آن شخص است و درجه ای است که در آن خودانگاره و یا عزت نفس یک فرد، تحت تأثیر سطح عملکرد دریافت شده توسط خودش می باشد و درجه ای که فرد به صورت فعّال در کارش شرکت می جوید و تصویری از مشارکت فعّال یک فرد در کارش را نمایان می سازد ( ویکراماسینگ، 2011). میر هاشمی (1387)، درگیری شخصی در نقش های شغلی را به عنوان سطحی از تلاش فرد برای ابراز و شکوفا کردن خود در کار تعریف کرده است. اتکینسون و لیتوین (نقل از لیتینگر، 1982)، معنای درگیری شغلی را ویژگی ثابتی می دانند که تحت تأثیر وضعیّت موجود در محیط کار قرار نمی گیرد. بر مبنای این نظریه درگیری ممکن است از بازخورد مرتبط با عملکرد تأثیر پذیرد، اما در عین حال نمی توان اهمیت و نقش زمینه ها و استعدادهای فردی ( مانند انگیزهی پیشرفت ) که تحت تأثیر محیط واقعی یا مداخله های شغلی قرار نمی گیرند را نادیده گرفت. ( میرهاشمی، 1387). طبق تعریف کانونگو( 1982) درگیری شغلی، به میزان هویت روانشناختی فرد با شغل خود اشاره دارد (کلانتری، قورچیان، شریفی و جعفری، 1390). عسگری و پور تراب در پژوهشی، درگیری شغلی را به دلبستگی شغلی تعبیر می کند و این متغیر را میزان همانند سازی کارکنان با شغلشان تعریف می کنند. درگیری شغلی به عنوان یک نگرش، متغیر مهمی است که به افزایش اثربخشی سازمان، کمک می کند. به منظور افزایش سطح درگیری شغلی، باید در مورد تعیین کننده های آن نگاهی واقع گرایانه و همه جانبه داشته باشیم (میرهاشمی و شریفی، 1389). درگیری شغلی توسط لودال و کیجر ( 1965) به عنوان درگیری مثبت و سالم مستخدمین در کار تعریف شده است، در حالی که بیگانگی شغلی به عنوان قطب مخالف آن و مشتمل بر فقدان در ضوابط فردیت، بیگانگی از محیط کاری نگریسته می شود(کانونگو، 1982؛ به نقل از یاسمی نژاد، گل محمدیان و یوسفی، 1390). درگیری شغلی درجه ای است که فرد شاغل درک می کند همکارانش خودشان را وقف شغلشان کرده اند. در حقیقت، شاغلینی که درگیری شغلی دارند، استرس کم تری را تجربه می کنند و از شغلشان رضایت بیشتری دارند ( بابین و بولس، 1996؛ به نقل از یاسمی نژاد، گل محمدیان و یوسفی،1390). درگیری شغلی یکی از نگرش های مرتبط با کار است که به عنوان یک واکنش روان شناختی فرد به کار و مسؤلیّت مرتبط با آن تعریف شده است. (میرهاشمی و حنیفی، 1390). درگیری شغلی به طور عمده با رضایت از کار، توان، فداکاری و دلبستگی تعریف می شود، توان، گویای سطح بالای انرژی، انعطاف پذیری روانی در حین کار کردن، میل به صرف تلاش در کار خود و مقاومت در رویارویی با مشکلات است ( شافلی، سالاوونا، گنزالز – روما و باکر، 2002، به نقل از فیض آبادی فراهانی و میرهاشمی،1390 ). برخی از پژوهشگران (برای نمونه، ریوه و اسمیت،2001) بر این باورند که مؤلفان، درگیری شغلی را همواره به عنوان:
الف) مفهومی که شخص طی آن هویتی روان شناختی مرتبط با کار را شکل می دهد یا کار را به عنوان عاملی مهم در ارائه تصویر کلّی از خود در نظر می گیرند.
ب) درونی کردن ارزش های مربوط به خوب بودن کار یا اهمیت آن از لحاظ ارزشمندی شخص.
پ) میزان اثرگذاری عملکرد کاری شخص بر عزت نفس تعریف می کنند. از این رو، دستیابی به یک تعریف منفرد میسر نمی شود ( به نقل از میرهاشمی و حنیفی، 1390).
گورین و همکارانش نشان دادند که درگیری شخصی در سر کار بستگی به حدی دارد که یک فرد میزانی خودبیانگری و شکوفایی ( تحقق بخشی ) را در کارش جست و جو می کند. همان نوع از درگیری شغلی توسط ویکرت (1951) و باس ( 1965) پیشنهاد شد که بیان می کنند که موقعیّت تصمیم گیری شغلی، احساسی که یک شخص برای موفقیّت سازمان، کمک مهمی را انجام می دهد، شانس برقراری سرعت پیشرفت در کارخود و خودمختاری که منجر به قوی شدن درگیری شغلی می شود، ویکرت (1951) بیان می کند که نوع مشارکت در درگیری شغلی می تواند با پرسش از کارمند اندازه گیری شود : درجه ای که او احساس می کند به طور فعّال در کارش شرکت می کند (ویکراماسینگ و ویکراماسینگ، 2011). درگیری شغلی بر مبنای اعتقاد آلپورت (1943 نقل از براون، 1996) نوعی بازخورد شغلی است و در عین حال، ویلکینسون، داندون و گراگولیس ( 2007)، معتقدند که اکثر پژوهش ها در مورد درگیری شغلی در سازمان های بزرگ تحقق یافته اند. درگیری شغلی اشاره دارد به درجه ای که فرد شرکت در شغل خود را برای رفع نیازهای مانند اعتبار، عزّت نفس، استقلال، (آلپورت،1943، به نقل از کنگ بون،2007) و درجه ای که کارمند عملکرد شغلی خود را به عنوان مرکزی برای مفهوم خود یا اعتماد به نفس درک می کند (فرانس و کان، 1962، به نقل از کنگ بون، 2007). درگیری شغلی نیز می تواند به عنوان نفس فرد در ارتباط با کارتعریف شود ( کانونگو،1982، به نقل از کنگ بون،2007 ). صالح و هوزک ( 1976) در توضیح و تفسیر درگیری شغلی توسط آلپورت بیان می کنند که درگیری شغلی درجهای است که یک کارمند در سر کارش شرکت می کند و با نیازهایی مانند حیثیّت و اعتبار، احترام به خود، خودمختاری و حرمت نفس برخورد می کند ( ویکراماسینگ و ویکراماسینگ، 2011).
مبانی نظری و پیشینه پژوهش نظریه دلبستگی در روانشناسی
در 40 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
دلبستگی :
یکی از مهمترین عواملموثر در تعاملات بین فردی، سبک دلبستگی است که در دوران کودکی فرد شکل گرفته و با توجه به محیطی که در ان تحول یافته است، در سنین بعدی ادامه میابد.( بالبی.،1969)دلبستگی را به عنوان < تمایل="" انسانها="" به="" ساختن="" پیوند="" های="" عاطفی="" قوی="" با="" فردی="" خاص="">> تعریف نموده است . دلبستگی (پیوند عاطفی ) بین کودک/مادر ، تعیین کننده ی سلامت روانی فرد است.
نظریه دلبستگی:
نظریه دلبستگی (بالبی،1980،1973،1964)مبتی بر این است که پیوند های عاطفی نخستین که بین کودک و مادر مراقب در قالب مدلهای ذهنی دوران سازی میشود،به گسترده وسیع روابط بین شخصی کودک در اینده تعمیم می یابند و الگوی این روابط یعنی سبکهای دلبستگی در طول زندگی نسبتا پایدار می مانند(برترتون ،1386.)در فرایند شکل گیری این روابط والدین پایگاهی ایمن برای کودک فراهم میاورند که بر اساس ان تجربه ها ساماندهی و با درماندگی ها مقابله میشود(همان منبع)دلبستگی برای کودک ارزش حیاطی دارد به این دلیل که همچنانکه کودک در دنیای اطافشان کاووش میکند و با امور غیر قابل پیش بینی روبرو میشود به او احساس امنیت و ارامش میدهد. هنگامی که کودک در وضعیتی قرار میگیرد که در او ایجاد ترس میکند رفتار توام با دلبستگی کودک اشکار می شود. ممکن است در شرایط عادی کودکان والدینشان را نادیده بگیرند و حتی ترجیح دهند که با فرد نا اشنا بازی کنند (تا زمانیکه یکی از والدین حضور داشته باشد) ولی وقتی که احساس عدم اعتماد یا تحدید شدن به انان دست دهد به سرعت ب مادر پدر یا هرکس دیگری که به او دلبستگی دارد روی میاورند (یاساعی.،1385) به طور کلی زمانی که کودک به دیگران اعتماد و نسبت به پذیرفته شدن از طرف انان اعتماد داشته باشد، برای کاوش در محیط اشتیاق بیشتری نشان داده، عواطف مثبت تری داشته،از عزت نفس بیشتری برخورداربوده، در حل مسائل پافشاری کرده، ابتکار و پشتکار دارد و به عبارتی از سازگاری اجتماعی و عاطفی بیشتری برخوردار است(بالبی،1982،به نقل از رزاقی بناب مظاهری.، 1384).یک پیوند دلبستگی اختصاصی و قطع نشده با یک شخص خاص ، لازمه تحول سالم و غیر مرضی در فرد است و تجربه ایمنی در کودک پایه و زیر بنای کنش و وری سالم روانی و ذهنی است(مظاهری،1397.).
استعمار سبک دلبستگی در فرایند تحول ،موضوع تحقیقات جدید در این زمینه بوده و نتایج بدست امده ، ایناستعمار راتایید می کند(مین،کاپلن و کسیدی،1985 به نقل از بشارت،1386.)
نظریه های مختلف در مورد دلبستگی:
در این به شرح مختصر عقاید برخی از نظریه پردازان پر نفذ که بر اهمیت سالهای اولیه زندگی تاکید داشته اند و به طور تحویلی بحث دلبستگی را مطرح کرده اند،خواهیم داشت.
نظریه روان تحلیل گری:
زیر بنای نظریه دلبستگی در واقع همان بحث روابط موضوع است. در نظریه های روان تحلیل گری که معمولا به عنوان نظریه های روابط موضوعی شناخته شده اند، به نقش اساسی خود ، در هدایت روابط صمیمی انسان توجه میشود. ...
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش روانشناسی رنگ کودکان
در 28 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
رنگ
تئو گیمبل: در آغاز ظلمات مقدس حکمفرما بود و از این ظلمات نور سربرآورد. نور و تاریکی رقص آفرینش را به پایکوبی برخاستند و بدینگونه رنگهای طیف متولد گردیدند.
رنگ عبارت است از نوری که به سطح اشیاء تابیده و به چشم انسان منعکس میگردد. رنگ نام عامی است برای یکی از اجزای متشکله احساسیکه بر اثر فعالیت شبکیه چشم و نظام عصبی مربوط، ناشی میشود(پورعلی خان،1380،ص 13).
قرآن کریم رنگ را نشانهای برای دانشمندان و خردمندان میداند.
و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم اذنی ذلک لایات للعالمین (آیات 22 سوره روم)و از نشانههای آفرینش آسمان و زمین و تفاوت زبانها و رنگهای شماست. همانا در این مسئله نشانههایی است برای دانشمندان.
آفرینش با رنگ آغاز شد و رنگ در تنوع بی نهایتش موجب دیدن و درک تشخیص اجسام و اشیاء و ویژگی آنهاست. امام صادق به یکی از صحابه فرمود: به آسمان بالای سرت بنگر زیرا خداوند این رنگ را بالای سر ما گذارده است که با نگاه کردن به آن چشمهای ما تقویت شود (حسینی نیا، 1386، ص 10).
یوهان اتین : "رنگ مواهب خود را به همه تقدیم میکند، ولی رموز نهانتر خود را فقط برای شیفتگان واقعی مکشوف میسازد و تنها کسانی که عاشق رنگ هستند، میتوانند زیبایی و کیفیت ذاتی آن را درک نمایند. " و دنیایی که ما آن را نظاره میکنیم از دو عنصر مهم تجسمی تشکیل شده است این دو عنصر عبارتند از فرم و رنگ که به گونهای لازم و ملزوم یکدیگرند(برهانی آهنگ، 1381، ص 9).
رنگها زندگی را زنده میکنند وجان دار و قابل لمساند و به عنوان زبان دیداری احساسات به کار میروند. میتوانیم ایده هایمان را، بدون نیاز به گفتن با نوشتن از طریق زبان پر رمزو راز رنگ به یکدیگر منتقل کنیم. رنگ و ترکیبهای آن، واکنش احساسات مختلفی را در ما بر میانگیزد (ولان، ترجمه دهشتی، 1378، ص 13).
بنابراین یکی از مسائل بسیار مهم که باید مورد توجه طراحان قرار گیرد مبحث رنگ و استفاده صحیح از آن است. مسائل مربوط به حالات ذهنی رنگ به نحوه خاصی به معارف و آموزشهای هنری و طراحهای معماری وابسته است. پدیدههای بصری، معنوی و روانی در حیطه رنگ و هنرهای رنگ دارای روابط مشترک بسیاری هستند. رنگ میتواند مهم ترین وسیله بیان حالت و مفهوم باشد و اثر آن دراندازه و شکل سطوح است.
...
تاثیر رنگ بر کودکان
کودکی که به تازگی به دنیا آمده است، توانایی خود را برای دیدن از طریق تفاوت گذاردن میان روشنایی و تاریکی آغاز مینماید. در مرحله بعد حرکت را تشخیص میدهد و پس از آن شکل و فرم را، شناختن رنگ آخرین مرحله رشد اوست. بینایی رنگ با هر دو بخش پیشرفته و بدوی مغز به یکاندازه ارتباط دارد. تشخیص دادن رنگ، هویت آن، نامگذاری آن و هر نوع بازتاب زیبایی شناسی نسبت به آن همگی از وظایف پوسته مغزی بوده و لذا همه این اعمال ثمره رشد و آگاهی هستند و یک پاسخ غریزی و واکنشی نیستند (لوشر، ترجمه ابی زاده،1392).
انسان مانند بقیه موجودات در طبیعت برای بیان عقاید و افکار و احساسات خود از رنگها استفاده میکند. واکنش انسان نسبت به رنگها بستگی به اتفاقات و الگوهای اطراف دارد. البته این واکنشها به شخصیت فردی هر کس نیز وابسته است (عبدی زاده،1389).
ارتباط درک ما از زیبایی با رنگ، بسیار ساده و فوری است و اگر هم هیچ شناخت تئوریک نسبت به رنگ نداشته باشیم به طور غریزی در موقعیتی قرار داریم که رنگ به راحتی در ما نفوذ میکند و عمق و گرمای آن با بعضی از احساسات و تاملات ما آمیخته میگردد. ما اگر خیلی زود یعنی هنگامی که کودک نیاز به شناخت علمی و تکنیکی ندارد او را مجبور به شناخت آن کنیم ممکن است باعث از بین رفتن تمایلات خودبه خودی او برای به کارگیری رنگ بشویم. از نظر آموزشی بهتر است به کودک دقت لازم برای پدید آوردن ارتباط فردی او با رنگها بدهیم تا نیروی ابتکار او عقیم نگردد.
به طور کلی برای بچههای زیر 13سال به منظور ایجاد محیطی شاد و درخشان رنگهای زرد و نارنجی و قرمز انتهای طیف رنگی پیشنهاد میشود. رنگهای سرد کمک به بزرگی یک سالن و فضای عمومی مینماید. رنگهای روشن و زنده در راهروها و نردبانهای مارپیچ باعث تحریک دانش آموزان جهت مراعات در حرکت میشود و سالنهای ورزشی بهتر است تنهای سرد یا خنثی داشته باشند جهت کاهش آشفتگی (محمودی، 1384،ص).
ولی طریق احساس و ادراک کودک در همه سنین یکسان نیست و با گذشت زمان تغییر میکند، جهت رویایی تدریجا کم میشود و جایش را به جهت عقلانی میدهد.
...
بخشی از منابع:
منابع فارسی
آشتیانی،جلال الدین(1376)،هستی از فلسفه و عرفان، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
ابتهاج، هوشنگ(1374)، حافظ به سعی سایه، تهران: نشر کارنامه.
احدی، حسن(1391)، روانشناسی رشد: (مفاهیم بنیادی در روانشناسی کودک)، نویسندگان حسن احدی و شکوه السادات بنی جمالی، قم: نشر بخشایش.
احمدی، بابک(1380)،حقیقت و زیبایی، درسهای فلسفه هنر، تهران:نشر مرکز.
اعوانی، غلامرضا(1375)، حکمت و هنر معنوی، تهران: انتشارات گروس.
انگجی، لیلی(1380) نقش هنر در گسترش و حس زیبایی شناسی کودکان، فصلنامه شکوفه، شماره 20 تعلیم و تربیت.
آونز،زایس(1363)،زیبایی شناسی علمی و معقولههای هنری، ترجمه فریدون شایان، تهران:انتشارات بامداد.
بارشادت، نگین(1386)،در جستجوی فضای آموزشی بهینه، پایان نامه کارشناسی ارشد( مقطع پیش دبستان)،دانشگاه هنر و معماری.
بازرگان، سیمین(1389)، مقدمه ای بر برنامه ریزی چند بعدی؛ ماتریس زندگی، چاپ سوم، تهران: انتشارات مدرسه.
برهانی آهنگ، هادی(1381)، مطالعه رنگ و فرم در نقاشی از طبیعت، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته نقاشی، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران.
...