تاثیر نگرش والدین بر روی خود پنداری فرزندان دختر
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی نگرش ترتیبی والدین بر روی خود پنداری فرزندان دختر است که با استفاده از پرسشنامه ارزیابی شده که آیا نگرش ترتیبی والدین نسبت به خود پنداری فرزندان دختر مثبت است یا منفی؟ جامعه آماری مورد استفاده در این پژوهش دختران ابتدائی شهر سرعین در سال تحصیلی 92-91 بود روش مورد مطالعه در این تحقیق روش همبستگی بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه بود که شامل 40 سوال در مقیاس های مورد استفاده در 5 مقیاس لیکرت از کاملا موافقم تا کاملا مخالفم متغیر بود.
کلید واژه: نگرش، تربیتی والدین، خودپنداری
مقدمه
نگرش یک حالت عصبی و روانی آمادگی است که از طریق تجربه سازمان یافته و تاثیری هدایتی یا پویا بر پاسخ های خود در برابر کلیه اشیا یا موقعیت هایی که به آن مربوط می شود دارد (آلبورت، 1935)
پندار هر کس نسبت به خود تعیین کننده سرنوشت فردی و اجتماعی و به طور کلی زندگی اوست خود پنداره اساس ارزیابی خویشتن و عالم و آدم است.
همه ما بعنوان افراد بشر دارای این احتیاج اساسی هستیم که خود را به عنوان فرد مستقل و واحد بشناسیم. خودشناسی اساسی احتیاجات بشری است.
دوره های رشد آدمی دارای فراز و نشیب های فراوانی است اما در این میان مرحله کودکی منحصر به فرد است زیرا برای عبور از مرحله ی کودکی به مرحله ی جوانی بایستی از صخره های لغزان نوجوانی گذشت تحولات گوناگون در این مرحله حاکی از حساسیت آن است. کودکی دوران رشد و تکامل جسمانی، فکری، عاطفی، معنوی و اجتماعی است.
در کودکی هویت خود رشد می یابد و با توانایی شناختی جدیدی که پیدا می کنند، هویت خود را جستجو می کند. در نتیجه ممکن است آنها بیشتر حساس شوند که دیگران آنها را چگونه تصور می کنند. باید با تغییرات رشدی که با خود پنداری ارتباط دارد توجه شود. زیرا بعضی کودکان در این سن ممکن است سرنوشت یا زندگی خود را منفی ببیند یکی از کارهایی که می توان برای آنها انجام داد هویت یا بی مثبت است. بخصوص تفکر ذهنی کودک را باید کاملاً بررسی کرد.
زیرا در این دوره کودک قبل از هر گونه تغییری ظاهری از درون تغییر می یابد. به طور کلی مجموعه عوامل متعددی و پیچیده ای دست اندر کار شخصیت کودک و نوجوان اند. شخصیت آدمی به گستردگی و ژرفای اقیانوس بیکران است که تمامی حیات پر ملاتم او را در سیطره خود می گیرد و بنام نیروی اراده سرنوشت و تقدیر وی را رقم می زند. گاهی شخص را بر تارک آرزوهایش نشاند و گاهی به قعر مذلتش می کشاند و سعادت و شور بختی هر فرد را که در رابطه ای تنگاتنگ با چگونگی بهره گیری از قدرت لایزال تفسانیش دارد، پی ریزی می کند. همین مجموعه ترس ها و اضطراب ها، وسواس ها، تردیده ها، کینه ها، خشم ها، هیجانات، ترفندها، احساس حقارت ها و حفده هاست که زندگی را به کاممان تلخ می کند. در فصل های بعدی به اثرات هماهنگی نگرشهای تربیتی والدین بر خود پنداری کودکان دختر پرداخته شده است امید است نتایج این پژوهش های مشابه روشنگر و راهگشای تتبعات و تفحص های آتی گردد و به حول و قوه الهی زمینه ای ایجاد گردد تا نوجوان و جوانان این امت به ارزیابی درستی از امکانات و استعدادها و محدودیتهای خویش برسند و نردبان تکاملی حیات نفسانی را به نحو احسن ملی کنند و شیوه های درست زندگی کردن را تجربه کنند نه زنده ماندن را.
پایان نامه بررسی همدلی و تاب آوری بین تک فرزندان و چند فرزندان در دانشجویان
زندگی ماشینی باعث شده که زوج ها به داشتن تنها یک فرزند بسنده کنند.امروزه تعداد والدین تک فرزند روز به روز در حال افزایش است.باید توجه داشت داشتن یک فرزند بدتر یا بهتر نیست.تک فرزندی مانند چند فرزندی مزایا و معایبی دارد. آنها فقط به برقراری روابطی علاقه مندند که دربرگیرنده منافع آنان باشد و احساساتشان را نیز جریحه دار نکند. آنها ممکن است ناراحتی های خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درون گرا شوند. ممکن است تبحر لازم را نداشته باشند تا بتوانند دعواهای خود را با دیگران به گونه ای مدیریت کنند که در نهایت هر دو طرف راضی شوند.
این نوع احساسات ناپخته معمولاً با تجربه هایی که فرد در زندگی خود کسب می کند، درمان می شود؛ فردی که تنها فرزند خانواده اش بود می گوید: سال ها طول کشید تا دریافتم رفتار والدینم با من مناسب نبوده است. آنها به شدت از من حمایت کردند. تمام خواسته هایم را تأمین می کردند. به همین دلیل نتوانستم میزان تحملم را در دست نیافتن به خواسته هایم تقویت کنم. اکنون دریافته ام که ناراحت و ناامید شدن بخشی از مشکلات دوران رشد کودک است و کودک نیاز دارد چنین احساساتی را تجربه کند. اگرچه کودکان اعتماد به نفس زیادی در برقراری ارتباط با بزرگسالان دارند اما به دلیل احساسات ناپخته از همبازی خود خجالت بکشند و ترجیح دهند که با کودکان بزرگتر از خود بازی کنند.
حسین ملک افضلی :تک فرزندی باعث می شود تا 50سال دیگر برای نسل های آینده داشتن عمو، خاله، عمه و دایی تاریخی شود که به نوعی مشکلات و اختلالات روانی را در پی خواهد داشت..
و نیز او گفته: وجود یک فرزند در خانواده ها باعث می شود که این فرزند به دلیل نداشتن همبازی و یا هم صحبت در محیط خانه، دچار نوعی از خلا عاطفی شود و این خلا در کودک رشد کرده و در آینده در سلامت روان و نسل های بعدی تاثیر منفی می گذارد(رحیمی ویوسفی 1389).
ونیز امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه زندگی وتجددگرایی بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مشکلات و مسائل روزمره زندگی ناتوان و آسیب پذیر ساخته است(1382به نقل از سردارپور و همکاران).
تک فرزندها نمی توانند ناامیدی ها و فشارهای روحی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود، بی آن که قصد و غرضی در کار باشد این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر می کنند. چنانچه از مسئله ای رنجیده خاطر شوند این حالت را تا مدت های مدید در درون خود زنده نگاه می دارند.هرچه حمایت از آنها بیشتر شود قدرت تحمل آنها در رویارویی با مشکلات کاهش میابد .از این رو بسیار شکننده و آسیب پزیر میشوند.واژه تاب اوری را میتوان به صورت بیرون آمدن از شرایط شرایط سخت یا تعدیل آن تعریف کرد. در واقع تاب آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل شرایط سخت و پرخطر است. و به معنای توان موفق بودن زندگی کردن و خود را رشد دادن در شرایط دشوار .اینفرایند خود به خود شکل نمیگیرد مگر این که فرد در شرایط دشوار و ناخوشایند قرار گیرد. تا برای رهایی از آن حداکثر تلاش را برای کشف و بهره برداری از عوامل محافظت کننده "فردی و محیطی" در درون و بیرون خود که همواره به صورت بلقوه وجود دارد بکار گیرد.
متاسفانه ححمایتهای بیش از حد والدین تک فرزند باعث می شود این کودکان با روحیه حساس و ضعیف تربیت شوند و توان رویارویی با مشکلات را نداشته یا نسبت به چند فرزندان این توان در انها کمتر باشد.تک فرزندان از آزمودن احساساتی که در روابط بین خواهر و برادر شکل میگیرد ماننده :مسابقه برای چیرگی بر یکدیگر رقابت برای جلب رضایت والدین مشاجره درباره اختلافات درگیری برای کسب حق تقدم و درد و دل کردن با آنها محروم میمانند. البته تا بآوری تنها پایداری در برابر آسیب ها و یا شرایط تهدید کننده نیست و حالتی انفعالی در رویارویی با شرایط خطرناک نمیباشد بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامونی خود است. میتوان گفت تاب اوری توانمندی فرد در برار تعادل زیستی-روانی در شرایط خطرناک است(کانر و دیویدسون 2003)کامپفر به این نکته اشاره مینماید که سازگاری مثبت با زندگی .هم میتواند پیامد تاب آوری به شمار رود وهم به عنوان پیش اینده سطح بالاتری از تاب اوری را سبب شود.با توجه به بحث های صورت گرفته باید کمی تامل کرد که آیا تک فرزندی میتواند باعث شود توان فرد در برابر مشکلات کاهش پیدا کند و از این رو باعث کاهش سازگاری و رضایت از زندگی فرد شود؟؟؟
همدلی طبق تعریف عبارت است از تمایل به پاسخ دهی به حالات عاطفی دیگران با حالت عاطفی مشابه(بارون و برن1997)
لوئیس همدلی را نخستین شرط رشد خودشکوفائئ می داند که کودک خود را به جای فرد دیگری ببیند و احساسات کودکی دیگر را تجربه نماید
یکی از نشانه های اولیه همدلی ، گریه های غیر ارادی نوزادانی است که صدای گریه نوزاد دیگر را می شنود گر چه این نخستین روش انگیزش همدلی ، یک میانجی تلقی نمی شود، اما شبیه به مفهوم اصلی همدلی به عنوان یک واکنش جانشین در مقابل دیگران است (رفتارهای اجتماعی مطلوب از دیدگاه روانشناس اجتماعی هانس ورند بیر هوف ص. 165) بر اساس یک فرضیه معتبر همدلی واکنش زیست شناختی و همگانی است که تحت تاثیر رشد شناختی و عوامل محیطها تغییر می کند . شیر خوارگان در برابر ناراحتی دیگران واکنش نشان می دهند ، مثلا با دیدن گریه کود دیگر گریه می کنند . تلاشهای آنان برای کمک معمولا غیر موثر و نامناسب است . البته با پیشرفت توانایی شناختی به خصوص توانایی درک دیدگاه دیگران و نقش بازی کردن کودکان درک کاملترو دقیقتری از احساسات و عواطف دیگران پیدا می کنند . در نتیجه دلسوزتر می شوند و بهتر می توانند به طرق مناسبی به دیگران کمک کنند . (رشد شخصیت کودک ترجمه مهشید یاسایی ص.345)