پایان نامه بررسی میزان اضطراب در تیپهای شخصیتی A و B در 84 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان | صفحه |
- چکیده تحقیق |
|
فصل اول |
|
- مقدمه |
|
- بیان مسأله |
|
- ضرورت و اهمیت تحقیق |
|
- فرضیات یا سؤالات تحقیق |
|
- روش تحقیق |
|
- جامعه پژوهش |
|
- حجم نمونه |
|
- تعریف واژهها و اصطلاحات |
|
الف: تعریف نظری |
|
ب: تعریف عملیاتی |
|
فصل دوم |
|
عنوان | صفحه |
«پیشینة تحقیق» |
|
بخش اول: |
|
- تعریف اضطراب و انواع آن |
|
- شدت اضطراب |
|
- علل و انگیزههای اضطراب |
|
- شیوع اضطراب |
|
- اضطراب از دیدگاه مکاتب روانشناسی |
|
بخش دوم: |
|
- تعریف تیپهای شخصیتی (مفهوم الگوهای رفتاری A و B و توسعة آن) |
|
- تیپ شخصیتی A و بیماریهای جسمی |
|
- رابطه الگوی رفتاری A و B با رفتارها و متغیرهای دیگر |
|
بخش سوم: |
|
- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور |
|
- تحقیقات انجام شده در ایران |
|
عنوان | صفحه |
فصل سوم: |
|
- روش تحقیق |
|
- جامعه پژوهش |
|
- نمونه پژوهش |
|
- روش نمونهگیری |
|
- ابزار اندازهگیری |
|
- روایی و پایایی ابزار اندازهگیری |
|
- روش آماری |
|
فصل چهارم |
|
- تجزیه و تحلیل اطلاعات و دادهها |
|
- جداول آماری |
|
- آزمون فرضیه |
|
فصل پنجم |
|
بحث و نتیجهگیری |
|
عنوان | صفحه |
بررسی نتایج |
|
میزان تعمیمپذیری یافتههای پژوهش به جامعه آماری |
|
- محدودیتهای تحقیق |
|
- پیشنهادات |
|
- ضمائم |
|
- منابع |
|
چکیدة تحقیق:
در این پژوهش به منظور مطالعه میزان اضطراب در تیپ شخصیتی A و B، 20 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تربیت معلم تهران (10 نفر تیپ شخصیتی A و 10 نفر تیپ شخصیتی B) را با کمک مقیاس تیپشناسی شخصیت A و B اسپنسر رانوس (که دارای 25 سؤال به صورت بلی- خیر - نمیدانم) و نیز براساس آزمون اضطرابسنج کتل مورد بررسی قرار گرفتند.
مطابق اغلب یافتههای مطالعاتی پیشین، یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهند که در کل آزمودنیهای تیپ شخصیتی A اضطراب بالاتری را از افراد تیپ شخصیتی B تجربه میکنند (با اختلاف میانگین = 8/2)
همچنین برحسب نتایج آزمون تحلیل آماری t استودنت در درجه آزادی 18 = d.f و در سطح 05/0 = در جهت بررسی فرضیه 2 سویة تحقیق «که بین میزان اضطراب تیپ شخصیتی A و B تفاوت معنیداری وجود دارد»، یافتهها بیانگر تفاوت معنیداری بین میزان اضطراب در 2 تیپ شخصیتی A و B میباشند که این یافتهها در این پژوهش با یافتهها و نتایج تحقیقات مشابه (نظیر تحقیقات فریدمن و روزنمن (1974) یا تحقیقات پرایس (1983)) هماهنگی قابل ملاحظهای را نشان میدهند.
فصــل اول
- مقدمه
- بیان مسأله
- ضرورت و اهمیت تحقیق
- فرضیات یا سؤالات تحقیق
- روش تحقیق
- جامعه پژوهش و حجم نمونه
- تعریف واژهها و اصطلاحات: تعریف نظری و تعریف عملیاتی
مقدمه:
با توجه به ویژگیها و تفاوتهایی که قرون و اعصار با یکدیگر دارند، قرن 17 قرن تنویر افکار و قرن 18 عصر منطق، قرن 19، قرن ترقی و پیشرفت، قرن 20 عصر اضطراب نامیده میشود. با غلبه بر بیماریهای جسمی که سالها سرنوشت بشر را در اختیار داشته و بشر هر روز بیش از پیش به تأثیر عوامل روانی در سعادت خوا واقف میگردد.
استان متمدن دیگر قربانی قطعی بیماریهای همهگیر نمیشود طاعون جای خود را به گروهی از بیماریهای روانی از قبیل: تشویش، احساس ناامنی، فریبکاری و تردید داده است.
در اطراف نامردم محنت زده و ناخشنود و مضطربی که نیروی فکری خود را از دست داده و قادر به حل مسائل زندگی خود نیستند، بسیارند. شگفتاند که ناراحتیهای روانی بی شاز جمیع اختلالات جسمی دیگر سلامت بشر را تهدید میکند. گاهی این اضطراب به طور نا گهانی و زمانی به طور تدریجی ظاهر میشود و زمانی در حد چند ساعت است، اما صرفنظر از چگونگی بروز شدت و حدت آن اضطراب آن اساس و بنیادی است که کمتر کسی با آن بیگانه است. فرد، بیپناه و درمانده است و نمیتواند معنیای برای این حالت عاطفی بیابد اما وقتی این وهلهها و مرا حل اضطراب ظاهرو تکرار میشوند پابرجا میماند (دادستان، پریرخ، 1379).
با آنکه اضطراب و ناسازگاری در تمدن و فرهنگ کنونی که بسیار توسعه یافته، معهذا مواردی در روزنامهها و نمایشنامهها به چشم میخورد، مانند آنهایی که در تاریخ یا ادبیات دیده میشود، نمونههای افراطی هستند و نمونه ناسازگاریهایی که اطراف ما را رگفتهاند، بسیار ملایمتر از نمونههای فوق هستند و بیشتر به صورت ناتوانی در حل و مقاله با مشکلات و مسائل اجتماعی است، تا اختلالات جدی و سخت روانی (بیرجندی، پروین، 1378).
اضطراب مسألهای است که با ویژگیهای شخصیتی افراد ارتباط نزدیکی دارد. این مسأله نشان میدهد که عواملی وجود دارند که ارتباط بین استرس و بیماری را تحلیل یا تشدید میکند. در شرایط استرسزا، برخی عوامل در نقش متغیرهای مداخلهگر ظاهر میشوند، این عوامل عبارتند از:
- شخصیت افراد
- مهارتهای زندگی در مقابله با مسائل و بحرانها
- انگیزه در تجارب گذشته
- مکتب رفتارگرایی:
در نظریههای یادگیری و رفتاری اضطراب به عنوان پاسخ به محرک فرض میشود که بوسیلة پیامهای تقویتکننده حفظ میشود. محرکهای تقویت کننده ممکن است بیرونی باشند مانند امتحان یا درونی باشند مثل خودپنداره فرد.
اضطراب در این دیدگاه در حضور محرکهای آزاردهنده، آموخته میشود و به هر علت، در زمینة کمک به فرد جهت اجتناب از پیامدهای نامطلوب کارایی دارد و حفظ میشود. از نظر رفتارگرایان بسیاری از اختلالات روانی، بخصوص، حالات افراد رواننژند، در واقع پاسخهای شرطی هستند که به نحوی تقویت میشوند و ادامه مییابند. در تحلیل رفتاری بیماریها، نوروزها به عنوان مشکلات مشهود علایم بیماریاند.
روی این اصل در این مکتب، دفع علایم مرضی، معادل بهبودی و رفع مشکل است (شفیعآبادی و ناصری، 1381)
3- مکتب شناختگرایی:
اگرچه هیچ نظریه واحدی نمیتواند به تنهایی پدیدة اضطراب را به طور کامل تبیین کند، اما اخیراً نظریههای شناختی و یادگیری و توجیهات آنها، بیشتر مورد توجه واقع شدهاند. پژوهشهای انجام شده با انسانها نشان دادهاند که اضطراب میتواند به صورت جانشینی[1]، و بدون ارتباط مستقیم با موقعیت آزارنده و تنها از طریق مشاهده واکنش دیگران کسب شود. مثل مادری که خود از حیوانی میترسدو این ترس را به کودک خود منتقل میکند. سرانجام کودک رفتار اجتنابی از سگها را خواهد آموخت (سیف، 1371).
همچنین بخش فرایندهای نمادین در انتقال اطلاعات دربارة اشیاء و رویدادهای ترسناک بخوبی مشخص است و چنین به نظر میرسد که واکنشهای هیجانی زیر کنترل فرایندهای شناختی درونی هستند این صرفاً نتیجه شرطی شدن پارولف است (همان منبع).
میزان قابلیت پیشبینی و قابلیت کنترل رویدادهای آزاردهنده، دو متغیر مهم در نظریههای شناختی هستند. رویدادهای قابل پیشبینی کمتر، از رویدادهای غیرقابل پیشبینی آزاردهنده هستند. زیرا افراد با اطلاع از وقوع آنها میتوانند خود را برای برخورد یا مقابله با آن آماده کنند (همان منبع).
4- مکتب انسانگرایی:
از دیدگاه انسانگرایی، انسان اینتوانایی را دارد که آگاهانه عوامل ناسازگاری روانیاش را تجربه کند و از حالت ناسازگاری به حالت سازگاری روانی پیش برود. به اعتقاد راجرز[2]که فرد مطرح در این دیدگاه است، خودپنداره فرد مضطرب یا روانتژند با تجربه ارگانیسمی او در تضاد است.
هرگاه ادراک فرد از تجربه خودش، تحریک یا انکار شود، تا حدودی حالت ناهماهنگی میان خود و تجربیات فرد بوجود میآید و موجب پیدایش مکانیسمهای دفاعی میشود (شفیعآبادی و ناصری، 1381).
از نظر راجرز، حالت تعادل انسان هنگامی است که بین تجارب ارگانیسم و خودپنداره او تعادل برقرار شود. در این دیدگاه جنبههای مختلف رفتار به دنبال تلاش برای شکوفایی و خودهمسانی است (ترجمة جوادی و کدیور، 1381).
[1] - Vicariously
[2] - Rogers