مقاله اقتصاد کلان و بررسی گردشگری آن
بخشهایی از متن:
اقتصاد
اقتصاد دانشی است که با توجه به کمبود کالا و ابزار تولید و نیازهای نامحدود بشری به تخصیص بهینه کالاها و تولیدات میپردازد. پرسش بنیادین برای دانش اقتصاد مسئله حداکثر شدن رضایت و مطلوبیت انسانهاست. این دانش به دو بخش اصلی اقتصاد خرد و کلان تقسیم میشود.
آدام اسمیت پدر علم اقتصاد میباشد. امروزه این علم با استفاده از مدلهای ریاضی از سایر علوم انسانی فاصله گرفته است. برای نمونه نظریه بازیها که با استفاده از توپولوژی در حال گسترش است. در زمینه اقتصاد کلان نیز معادلات دیفرانسیل و بهینه سازی توابع مطلوبیت انتگرال با محدودیت معادلات دیفرانسیل معروف به معادلات هامیلتونی رواج دارد.
اقتصاد خرد
اقتصاد خرد به بررسی رفتار اقتصادی انسانها و بنگاههای اقتصادی میپردازد و درصدد است تا رفتار عقلایی در انسانها را شناسایی کند. با توجه به محدودیتهای موجود (مثلا درآمد) انسانها و شرکتهای اقتصادی مایلند که بیشترین استفاده را ببرند و منابع خود را به بهترین شکل ممکنه استفاده کنند. رفتار یک یا گروهی از انسانها در ارتباط با کالا یا کالاهای خاصی به اقتصاد خرد مربوط میشود. توابع عرضه و تقاضا و نقطه تعادلی (نقطه ناش در نظریه بازیها) توابع تولید و هزینه, نیز فایده در این بخش جای میگیرد.
اقتصاد کلان
اقتصاد کلان به بررسی مسایل اقتصادی در سطح کلان ملی یا جهانی میپردازد. مسایلی از قبیل تورم, رکود اقتصادی, بحران اقتصادی, بیکاری, فقر و اقتصاد توسعه در این بخش مورد بررسی قرار میگیرد.
...
اقتصاد کلان سیاسی و سرمایه داری
اقتصاد کالایی
اقتصاد کالایی آن نوع اقتصادی است که در آن کالا به منظور مبادله تولید شده است، و نه به قصد مصرف. در برابر اقتصاد کالایی، اقتصاد طبیعی را داریم که تولید کننده، جنس خود را به منظور مصرف شخصی تهیه می کند.
کالا
محصول کار برای آنکه کالا باشد باید برخی نیازهای انسان را برطرف نماید. این خاصیت را ارزش مصرف نامیده می شود. ارزش مصرف میزان سودمندی هر چیزی برای انسان است. مثلا گوشت، سبزیجات، کفش و... دارای ارزش مصرف هستند. اما هر شیئی که ارزش مصرف داشته باشد کالا نیست. زیرا بسیاری از اشیایی که نیازمندیهای انسان را برطرف می کنند (یعنی دارای ارزش مصرف هستند) کالا به حساب نمی آیند. مثلا آب و هوا هیچکدام کالا نیستند، در عین حال هر دو دارای ارزش مصرف هستند. بنابراین وجود یک خصوصیت دیگر لازم است تا شیئ را بتوانیم کالا به حساب آوریم. برای روشن شدن بحث، یک کالا (مثلا نان) را در نظر می گیریم. نان دارای ارزش مصرف است، چرا که سودمندی آن بر هیچکس پوشیده نیست. اما نان با کالا شدن یک خصوصیت مهم دیگر را نیز کسب می کند: می تواند با هر کالای دیگری مبادله شود. این خصوصیت کالا را ارزش مبادله می نامیم.
بنابراین وجود دو خصوصیت لازم است تا شیئی را کالا بنامیم: 1- یکی از نیازهای انسان را برآورده کند (دارای ارزش مصرف باشد) 2- برای مصرف شدن توسط خود تولید کننده ساخته نشده باشد، بلکه تولید کننده، آن را برای فروش (مبادله) تولید کرده است (دارای ارزش مبادله باشد).
...
انباشت سرمایه
تکرار مداوم پروسه تولید را تجدید تولید گویند. تجدید تولید ساده عبارتست از تجدید تولید در همان سطح سابق. همچنین تجدید تولید گسترده داریم. ویژگی خاص سرمایه داری عبارتست از تجدید تولید گسترده که مراحل بحران، مراحلی که تولید کاهش می یابد، ترمز کننده آن است.
مقدمه تجدید تولید گسترده در سرمایه داری، انباشت سرمایه است. انباشت سرمایه یعنی الحاق بخشی از ارزش اضافی به سرمایه یا تبدیل ارزش اضافی به سرمایه. انباشت سرمایه به ارتقای ترکیب ارگانیک سرمایه یعنی به رشد سریع سرمایه ثابت در مقایسه با سرمایه متغیر منجر می گردد. در جریان تجدید تولید سرمایه داری، پروسه تجمع و تمرکز سرمایه انجام می پذیرد. تولید بزرگ نسبت به تولید کوچک امتیازات قاطع تر دارد. موسسات و بنگاههای کوچک در موسسات بزرگ ادغام یا بلعیده می شوند. با انباشت سرمایه و ارتقای ترکیب ارگانیک سرمایه تقاضا برای نیروی کار کاهش پیدا می کند. بنابراین یک ارتش ذخیره صنعتی از بیکاران تشکیل می شود. قانون عام انباشت سرمایه داری به مفهوم تجمع ثروت در دست اقلیت استثمار کننده و افزایش فقر زحمتکشان است. این امر به فقیر شدن نسبی (کاهش سهم طبقه کارگر از درآمد ملی) و مطلق (کاهش مستقیم سطح زندگی) طبقه کارگر منجر می شود. فقیرتر شدن طبقه کارگر، خود به کاهش قدرت خرید آنان منجر می شود.