در این تحقیق در ابتدا به این مطلب می پردازدکه چرا مقوله های وجدان کار و انضباط اجتماعی بسیار کم و جزئی در مطالعات و نوشته های سازمانی آمده است. این تحقیق ضمن شناخت این دو مقاله یک طرح نظری برای شناخت، پژوهش و تجزیه و تحلیل علل و عوامل بوجود آورنده و مؤثر بر آنها ارائه میدهد. محقق وجدان کاری در سازمان را یک پدیده عقیدتی می داند که در عمق ذهنیت افراد سازمانی نفوذ کرده و با آثار مثبت، مفید و اثربخشی از قبیل: تعهدکاری، درست کاری، وقت شناسی، کیفیت کار و … در متن “فرهنگ سازمانی” جلوه گر و نمایان میشود. برمبنای مطالب این تحقیق هر نوع بررسی و تحقیق در ماهیت، ریشه های آثار عوامل و متغیرهای وجدان کاری در سازمان یک مدل سه بعدی را دربرمی گیرد که در یک بعد آن علل و عوامل ساختاری، در بعد دیگر علل و عوامل رفتاری و در بعد سوم علل و عوامل زمینه ای روی پژوهش قرار گرفته و مشخص میشوند.
اهمیت کار
کار جوهر وجود آدمیان است برای یک یک افراد جامعه کارکردهایی بسیار دارد که از آن جمله اند:
- تأمین نیازهای حیاتی و اقتصادی
- ارضاء خواسته های روانی.
بدین سان که از طریق کار مولد، انسان احساس بودن می نماید هستی خویش را مفید می شمارد و از حاصل کارش لذت میبرد. از اینرو است که بسیاری، مهم ترین عامل از خود بیگانگی را ندیدن حاصل کر توسط عامل و آفریننده آن می دانند به نظر ما، حاصل کار، جلوه ای از وجود فرد دارد انسان در آن آیینه ای هستی خویش را می بیند حاصل کار، تبلور و مصداق حیات است. حال این دستاورد میتواند مادی باشد، نظیر تولید یک کفش، یا غیرمادی، نظیر انتقال اندیشه و تربیت.
برای جامعه نیز کار، کارکردهایی بی شمار دارد. کار انسانها مایه حیات و بقاء جامعه است یعنی فقر و غنای جامعه مستقیماً با کمیت و کیفیت کار انسانها در ارتباط است.
در اینجا مقصود از کار، کار انسانی است چون حیوانات نیز به کار و کار گروهی می پردازند ملاک تمایز کار انسان از کار سایر جانداران، آگاهانه بودن کار انسانی است
مفهوم کار
«کار» در زبان فارسی به معنای شغل است و گاه نیز به فعل آمده است. کار فعلی است که با مشقت توأم باشد. «راغب اصفهانی»، بر این اعتقاد است که هر فعلی که با اراده از حیوان صادر شود کار است
تعاریف وجدان
معنی لغوی کلمة وجدان
کلمات در زبانهای گوناگون دارای تعاریفی هستند. در عده ای از این کلمات علاوه بر تعاریف لغوی و معنای اصلی کلمات معانی اصطلاحی نیز وجود دارد که اغلب این تعاریف اصطلاحی بسته به کاربرد کلمات در علوم، مختلف میباشد کلمه «وجدان» نیز از این گونه کلمات است در ذیل به معنای لغوی وجدان خواهیم پرداخت:
«وجدان [وِ] (ع، صص) وجود. وجد: گم شده را یافتن؛ در عرف بعضی، وجدان عبارت است از نفس و قوانی باطنی