مقاله خلوت، قلمروپایی، و فضای شخصی نظریه همجواری
چکیده بخشهایی از متن:
قطعه ای از مبلمان، یک کار هنری، یک اتاق، یک ساختمان، یا محدوده ای از فضای سبز هر چند که از نظر انسان سنجی خوب طراحی شده باشد، ممکن است برای استفاده کنندگان «ناراحت» به نظر برسد (Hall 1963) . هدف این فصل کتاب جلب توجه به معیارهای خاص تری چون خلوت، فضای شخصی، و رفتار قلمروپایی است. این عوامل ادراک راحتی و کیفیت محیط را تحت تأثیر قرار می دهند. نیاز به خلوت، فضای شخصی و قلمروپایی در انسان عمومیت دارد و به ارضای نیازهای دیگری چون امنیت ، خودشکوفایی، و عزت نفس ربط دارد.
Hall 1959 , goffman 1963, Lyman and scott 1967, skaburskis sommer 1969, Altman 1975
چگونگی بیان نیازها و نحوه دست یافتن به آنها، در جوامع مختلف متفاوت است.
(Hall 1966 , Aluman and Chemers 1980)
بعضی از ساختمانهایی که توسط معماران تحسین شده اند نیاز به خلوت و قلمروپایی را به خوبی برآورده نمی سازند. دلیل این مسئله ساده است. در اغلب موارد این رفتارها به طور ناخودآگاه بروز می کنند. بدون شناخت یک رفتار نمی توان آن را در طراحی در نظر گرفت. یکی از وظایف رفتارشناسان جلب توجه طراحان به این گونه رفتارها و چگونگی در نظر گرفتن آنها در طراحی است. یکی از اهداف نظریة طراحی محیط، توصیف و تبیین چگونگی پاسخگویی ترکیب کالبدی محیط به این رفتارها و اهمیت طراحی محیطهایی است که تأمین کننده و حمایت کننده آنها می باشند.
مفاهیم خلوت، قلمروپایی و فضای شخصی با هم ارتباط نزدیکی دارند. ایروین آلتمن (1975) مدلی مفهومی را پیشنهاد کرده است که در آن فضای شخصی و قلمروپایی ساز و کارهای اصلی دست یافتن به خلوت قلمداد شده اند. شکل 14-1 ماهیت پویای خلوت را نشان می دهد. مردم تلاش می کنند در انجام فعالیتها به سطح مناسبی از خلوت دست یابند. در نتیجه دانستن معنا و مفهوم خلوت اهمیت زیادی دارد.
در تعاریف مربوط به خلوت یک ویژگی مشترک وجود دارد. نکتة اصلی این تعاریف، توانایی کنترل افراد یا گروهها بر تعامل دیداری، شنیداری و بویایی با دیگران است. برای مثال، راپاپورت (1977) خلوت را توانایی کنترل تعامل اجتماعی، حق انتخاب و امکان تعامل اجتماعی دلخواه فرد تعریف کرده است. خلوت نباید به گوشه ای از جمع و تمایل به انزوا منجر شود. (Schwartz 1968).
...
رفتار قلمروپایی سازوکاری است برای تنظیم حریم بین خود و دیگران که با شخصی سازی یا نشانه گذاری یک مکان یا یک شیء و تعلق آن به یک فرد یا یک گروه بیان می شود. این تعاریف بعضی از ویژگیهای اصلی قلمرو مکانی را پیشنهاد می کنند. احساس مالکیت و حق انسان نسبت به یک مکان ، شخصی سازی و نشانه گذاری یک محوطه. حق دفاع در مقابل مزاحمت و تأمین کارکردهایی که از نیازهای فیزیولوژیک تا نیازهای شناختی و زیباشناختی را شامل می شود.
انسان و حیوان رفتار قلمروپایی را از راههای متفاوتی به نمایش می گذارند (Altman 1975) . در حیوانات این نمایش مبنای زیست شناختی دارد و ابزاری است برای تصاحب یک محدودة مکانی؛ نشانه گذاری حیوانات با ادرار یا دیگر ابزارهای فیزیولوژیک انجام می شود و دفاع آنها با جنگیدن (به صورت نمادین) به نمایش در میآید.
در انسان، رفتار قلمروپایی حتی اگر مبنای زیست شناختی داشته باشد باز هم تابع هنجارها و معیارهای فرهنگی است (Dubos 1965 , Ardrey 1966) . قلمروهای انسانی از جهت اندازه و مکان تفاوتهای زیادی دارند؛ نه تنها مفهومی مکانی بلکه محصول ساخته ها و انگاره های انسان هستند و با دامنة وسیعی از موانع فیزیکی و نشانه های نمادین علامتگذاری می شوند. انسان قلمروهای مکانی بیشتری دارد و از راههای مختلفی از آنها محافظت می کند.
تأمین خلوت و کنترل قلمرو مکانی در طراحی محیط اهمیت ویژه ای دارد، زیرا بعضی از نیازهای اساسی انسان از قبیل هویت، انگیزش و امنیت از این طریق قابل ارضا هستند. حسن الشرکاوی (1979) نیاز چهارمی را تحت عنوان چارچوب داوری به این نیازها افزوده است. اگر چه در ادبیات معماری راجع به این موارد بحث شده است، ولی عملکرد قلمروپایی خارج از محدوده مفهوم عملکردگرایی در معماری جدید است.