قسمتهایی از متن:
بخش اول ـ اپیدمیولوژی بالینی و کنترل بروسلوز
بروسلوز، یکی از بیماریهای مشترک بین انسان و حیوانات (زئونوز) است که به صورت حاد، تحت حاد یا مزمن، عارض میشود و در حیوانات، بیشتر موجب گرفتاری دستگاه تناسلی ادراری و در انسان، معمولا باعث ایجاد تب، تعریق، ضعف و بیحالی و کاهش وزن ، میگردد و زیان های اقتصادی ناشی از آن را میتوان بشرح زیر، خلاصه کرد:
1 ) در اثر سقط بره ها و گوساله ها از جمعیت این حیوانات کاسته، میشود و نهایتا، موجب کاهش شیر و گوشت مورد نیاز مملکت میگردد.
2 ) گوساله ها و بره های نارسی که زنده متولد میشوند در آینده، حیوانات ضعیف، کم شیرو کم گوشتی را تشکیل خواهند داد.
3 ) دام های آلوده، دچار کاهش وزن و کاهش شیر میگردند و از این طریق نیز بر اقتصاد جامعه زیانهائی وارد میشود.
4 ) هرچه شیوع بیماری در بین دام ها بیشتر باشد انسان های بیشتری را آلوده نموده واز طریق تحمیل مخارج درمان، و از کار انداختن نیرو و توان دامداران و کشاورزان ، زیان های فراوانی را به بار می آورد.
5 ) بدون شک زیان های اقتصادی برای کشورهای درحال توسعه، زیانهای سیاسی و وابستگی به کشورهای استثمارگر و فرصت طلب، را در پی خواهد داشت و آنان را از فرهنگ اصیل خود دور خواهد کرد.
شایان ذکر است که این روز ها که بحث جنگ بیولوژیک (Bioterrorism) ، بسیار قوت گرفته است از بروسلا ها و مخصوصا گونه های ملیتنسیس و سوئیس، به عنوان جنگ افزار های بیولوژیک (Biowarfare) بالقوه، یاد میشود. ولی اینکه آیا عملا چنین سلاحی تا به حال علیه انسان ها استفاده شده است یا خیر، مشخص نمی باشد ولی با این وجود ممکن است بیوتروریست ها بروسلاها را از طریق افشانه (آئروسل) آلوده کردن غذا ها و آب، منتشر کنند. ...
...
اینکه بعضی از پژوهشگران غربی، گزارش نموده اند بروسلوز دراطفال، شایع نمی باشد شاید در شرایطی که آنها بررسی کرده اند صحیح باشد زیرا مثلا کل بیماران مبتلا به بروسلوز کشور آمریکا در طول سال به 100 مورد هم نمیرسد. آنهم بیشتر در کارگران کشتارگاه ها و کشاورزان، یعنی مستقیما در رابطه با مشاغل کارگری، عارض میگردد و مسلما اگر کودکان، خیلی کمتر از بزرگسالان، گرفتار میشوند به خاطر اینست که به اقتضای سن و شرایط اجتماعیشان، کارگر کشتارگاه، دامدار و000 نمیباشند ولی برعکس، در روستاها و ایلات و عشایر ما کودکان، از بدو تولد و بلکه از ابتدای حیات جنینی خود در تماس با، دامهای آلوده، محصولات دامی خام و وسایل کشاورزی میباشند. اگر چادرنشین باشند فاصله زیادی بین چادر خود و آغل گوسفندانشان وجود ندارد و اگر روستائی باشند درهمان خانه ای که خودشان زندگی میکنند اصطبلی را هم به حیواناتشان اختصاص داده اند و کودکان، علاوه براینکه در دوران شیرخوارگی، ممکن است از شیر و سایر لبنیات خام، تغذیه شوند پس از اینکه به راه افتادند نیز بعنوان تفریح و سرگرمی، شیر دام ها را کف دست خود و یا داخل ظرفی دوشیده و می آشامند و علاوه بر آن در موقع زایمان دامها نوزاد آنها را آغوش، گرفته می بوسند و نوازش مینمایند و لذا در تماس نزدیکی با ترشحات رحمی آلوده، میباشند و مثانه دامهای ذبح شده، گاهی بهترین اسباب بازی آنها را تشکیل میدهد، به این ترتیب که پس ازخارج کردن مثانه از شکم حیوان ذبح شده، یکی از حالبها و دهانه خروجی مثانه را می بندند و از حالب دیگر با دهان به داخل آن میدمند و بعنوان بادکنک، از آن استفاده مینمایند و علیرغم منع مذهبی خوردن بیضه حیوانات (دنبلان) روستائیان و حتی بسیاری از ساکنین شهرها دنبلان را کباب نموده و به کودکانی که دچار شب ادراری هستند می خورانند و طبیعی است که در صورت آلوده بودن دنبلان و عدم طبخ کامل آن هم در اثر تماس و هم بعد از خوردن، میتواند آلوده کننده واقع شود. ....
....