تحقیق انگیزش در کلاس درس
بخشهایی از متن:
دانش آموزان دارای انگیزش:
معلمان به طور معمول دانش آموزانی را که سخت کوش، ساعی و علاقهمند به دروس باشند، در زمره دانش آموزان خوب قرار میدهند و یا به طور خلاصه میگویند: دانش آموزان خوب، آنهایی هستند که در دروس خود انگیزه دارند. احیاناً منظور ایشان دانش آموزانی است که در فعالیتهای آموزشی خود موفق هستند. به طور کلی همه انسانها به جز بیماران روحی – روانی برای برخی کارها انگیزه دارند و برای برخی دیگر هیچ انگیزهای ندارند. همواره دیدهایم که بعضی از جوانان به طور مثال برای بازی فوتبال انگیزه دارند، برخی دیگر فرضا برای خرید موتور سیکلت و برخی هم برای اینکه دیگران ناراحتیهای مختلف را به وجود آورند، انگیزه دارند. در واقع همگی برای کای انگیخته شدهاند، و دلیل ندارد که این کار همواره تکالیف مدرسه باشد.
در شرح فوق در زمینه ویژگیهای دانش آموزان خوب می بینیم که نوعا معلمان برهوش تاکید نسبتا کمی دارند. و بیش از هوش به عنوان یک کیفیت خوب، انگیزش دارای اهمیت است. همواره دانش آموزان سخت کوشی هستند ک در کارهای خود پیشرفت هرچند کند اما یکنواختی دارند و همچنین دانش اموزان باهوشی هستند که از تواناییهای خود به خوبی بهره نمیگیرند. معلمان به طور معمول داشتن دانش آموزان نوع اول را بر نوع دوم ترجیح میدهند. این معلمان بر این باورند که دانش اموزان دارای انگیزش، حتی اگر از پیشرفت اندکی برخوردار باشند، در محدوده توانایی خود عمل می کنند. بنابراین تلاش برای افزونی انگیزش تحصیلی از اهمیت بسزایی برخوردار است. دیگر آن که نظارت برکلاسی که دانش آموزان دارای انگیزش دارد، با دشواری چندانی روبرو نمیشود. چنین دانشآموزانی به برنامه انضباطی نیازی ندارند و به توصیه های معلم توجه میکنند و در موارد لازم به بحث و گفتگو با معلم می پردازند. معلم نیز ترغیب میشود تا برای بهبود کیفیت آموزش خود تلاش بیشتری کند.
...
اجتناب از روابط وابستگیزا:
شرح:
در حالی که روابط محبت آمیز و همراه با اعتماد و احترام میان معلم و دانشآموزان در حفظ و گسترش انگیزش دانشآموزان مهم است، دشواریهای بالقوهای را نیز به همراه دارد. حادترین این دشواریها عبارت از وابستگی بیش از اندازه برخی از دانشآموزان به تایید و تمجید معلمان است. پیش از آن که چنین دانشآموزانی بتوانند درباره خودشان احساس خوبی داشته باشند، لازم است معلم پیشرفتهای آنها را شناسائی وآنها را تحسین کند. متاسفانه این گونه دانشآموزان، معیارهای درونی خود را که بتوان از آن طریق در مورد خود و کار هایشان داوری کنند، از دست دادهاند، یا از آغاز، چنین معیارهایی در آنها رشد نکرده است. بنابراین معلمانی که به وضوح برای برقراری ارتباط مثبت با دانشآموزان خود تلاش میکنند باید مراقب این گونه وابستگی دانشآموزی باشند.
...
امروزه چه چیزی در مدارس ما به جز امتحان گرفتن با اهمیت تلقی میشود؟ در حالی که نظر معلمان در مورد امتحانهای کوتاه فقط ارزیابی ساده با یادگیری دانشآموزان نیست، بلکه اهرم فشاری محسوب میشود تا دانشآموزان را به فعالیت بیشتر وادارد. برای مثال دیده میشود که معلم بارها دانشآموزان را از وقوع امتحانی که خواهد گرفت، می ترساند. به علاوه بیشتر اوقات معلم میخواهد با گرفتن یک امتحان کوتاه صرفا بفهمد، که آیا دانشآموزان درس را مرور کرده اند یا خیر و هرگز در این اندیشه نیست، که دریابد آیا دانشآموزان مطلب را ادارک کردهاند یا خیر.
اگر معلم به انگیزش درونی دانش آموز می اندیشید می باید از هرگونه امتحانی که به ارزیابی حقیقی و معنادار یادگیری آنان نپردازد، اجتناب ورزد. در واقع معلمان نباید از امتحان گرفتن برای برانگیختن دانش آموزان به مطالعه استفاده کنند، بلکه باید از آن برای فعالیتهای سود جست که با یان نوع ارزیابی مناسب داشته باشد. معلمان بدون تردید از آزمونهای استاندارد استفاده میکنند، اما همواره هم چنین نیست. این آزمونها در اوایل سال برای شناسایی توانایی دانشآموزان و درپایان سال نیز برای مستند کردن پیشرفتهای آنان برگزار میگردد. اما امتحانهای میان سال می تواند نتایج مطلوبی را به دنبال داشته باشد. برای آنها امتحان گرفت عبارتاند از: یادگیری فهرست لغات هجی، فهرست لغات واژگان، و مجموعهای از محاسبات ریاضی. این فعالیتها همواره پاسخهای ثابت و خاصی دارند، که به دست آوردن شاخص عینی از عملکرد دانشآموز به شکل امتحان در مورد آنها بجاست.