تعدد زوجات
در این مقاله برآنیم تا به ذکر سه مورد از متونی که به موضوع تعدد زوجات در ایران پرداخته اند، اشاره کنیم .لازم به توضیح است که قصد ما از طرح این بحث در سیر کار تحقیقی ، به سبب آن است که نسبت به تاریخچه ی این امر در کشورمان آگاهی یابیم و با این پیش فرض، بهتر بتوانیم به تحلیل و تفسیر این موضوع بپردازیم.
1- کریستن سن در کتاب "ایران در زمان ساسانیان" صفحه346 مىگوید:
«اصل تعدد زوجات اساس تشکیل خانواده(در ایران زمان ساسانیان)به شمارمىرفت.در عمل، تعداد زنانى که مرد مىتوانست داشته باشد به نسبت استطاعت اوبود.ظاهرا مردمان کم بضاعتبه طور کلى بیش از یک زن نداشتند.رئیس خانوادهاز حق ریاست دودمان بهرهمند بود.یکى از زنان،سوگلى و صاحب حقوق کاملهمحسوب شده و او را«زن پادشاییها»(پادشاه زن) یا زن ممتاز مىخواندند.از اوپستتر زنى بود که عنوان خدمتکارى داشت و او را زن خدمتکار(زن چگاریها) مىگفتند.حقوق قانونى این دو نوع زوجه مختلف بود.ظاهرا کنیزان زر خرید وزنان اسیر جزو طبقه چاکر زن بودهاند.معلوم نیست که عده زنان ممتاز یک مردمحدود بوده استیا خیر.اما در بسیاری از مباحثات حقوقى ، از مردى که دو زن ممتازدارد سخن به میان آمده است.هر زنى از این طبقه عنوان بانوى خانه داشته است وگویا هر یک از آنها داراى خانه جداگانه بودهاند.شوهر مکلف بود که مادام العمر زنممتاز خود را نان دهد و نگهدارى کند.هر پسرى تا سن بلوغ و هر دخترى تا سنازدواج داراى همین حقوق بودهاند، اما زوجههایى که عنوان چاکر زن داشتهاندفقط اولاد ذکور آنان در خانواده پدرى پذیرفته مىشده است.»
2- در تاریخ اجتماعى ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان(تالیف مرحوم سعیدنفیسى) مىنویسد:
«شماره زنانى که مردى مىتوانستبگیرد نامحدود بود،و گاهى در اسناد یونانىدیده شده است که مردى چند صد زن در خانه داشته است.»
3- منتسکیو در روح القوانین از آکاتیاس،مورخ رومى،نقل مىکند که:
«در زمان ژوستى نین چند نفر از فلاسفه رومى که مورد آزار و اذیت مسیحیان قرارگرفته و نمىخواستند مذهب مسیح را قبول کنند،روم را ترک گفته و به دربارخسرو پرویز پادشاه ایران پناه آوردند و در آنجا چیزى که بیشتر موجب حیرتآنها شده این بود که نه تنها تعدد زوجات مرسوم بود بلکه مردها با زنهاى دیگرانآمیزش مىکردند.»
نا گفته نماند که فلاسفه رومى به دربار انوشیروان پادشاه ایران پناه آوردند نهخسرو پرویز.ذکر خسرو پرویز در کلام منتسکیو اشتباه است.
از دیر زمان فقهای اسلام با احراز شرایط لازم به جواز چند همسری فتوا داده، ولیکن نظر برخی از فقهای شیعه و سنتی در دوره معاصر مغایر با آن است. از فقهای اهل سنت <شیخ محمد="" عبده=""> چنین فتوایی داشت، از فقهای فعلی شیعه آیت ا... سید محمد موسوی بجنوردی نیز آن را خلاف عدالت اجتماعی در شرایط فعلی میداند. در خصوص این نظر گفتوگویی با آیت ا... سیدمحمدموسوی بجنوردی انجام شده که آن را میخوانید. جناب موسوی بجنوردی شما در روزهای اخیر مطرح کردهاید که چند همسری با عدالت اجتماعی در تناقض است. لطفا در این خصوص توضیح بیشتری را مطرح نمایید؟ همه احکام و قوانین اسلام براساس عدالت اجتماعی و اخلاق استوار است و به تعبیر دیگر عدالت در سلسله علل احکام قرار دارد. یعنی هر حکمی که در اسلام وجود دارد در راستای عدالت است و اگر حکمی برخلاف عدالت اجتماعی باشد، ما به جرات میگوییم آن حکم، حکم اسلام نیست. به جهت آنکه ذات باریتعالی که قانونگذار است، ما او را در قانونگذاری عادل میدانیم حال که او را عادل میدانیم، ذات باریتعالی چیزی را جایز و واجب میداند که در جامعه عقلا نیکو پنداشته شود و چیزی را حرام میداند که در جامعه عقلا نیکو پنداشته نشود. اگر امر ناپسند پنداشته شود، قطعا باریتعالی آن را جایز نمیداند. اگر چیزی ناپسند پنداشته شود، شریعت آن را جایز نمیشمارد.
خرید فایل
شیخ>
ادامه مطلب ...
تحقیق کامل و جامع درباره تعدد زوجات
تعدد زوجات
در این مقاله برآنیم تا به ذکر سه مورد از متونی که به موضوع تعدد زوجات در ایران پرداخته اند، اشاره کنیم .لازم به توضیح است که قصد ما از طرح این بحث در سیر کار تحقیقی ، به سبب آن است که نسبت به تاریخچه ی این امر در کشورمان آگاهی یابیم و با این پیش فرض، بهتر بتوانیم به تحلیل و تفسیر این موضوع بپردازیم.
1- کریستن سن در کتاب "ایران در زمان ساسانیان" صفحه346 مىگوید:
«اصل تعدد زوجات اساس تشکیل خانواده(در ایران زمان ساسانیان)به شمارمىرفت.در عمل، تعداد زنانى که مرد مىتوانست داشته باشد به نسبت استطاعت اوبود.ظاهرا مردمان کم بضاعتبه طور کلى بیش از یک زن نداشتند.رئیس خانوادهاز حق ریاست دودمان بهرهمند بود.یکى از زنان،سوگلى و صاحب حقوق کاملهمحسوب شده و او را«زن پادشاییها»(پادشاه زن) یا زن ممتاز مىخواندند.از اوپستتر زنى بود که عنوان خدمتکارى داشت و او را زن خدمتکار(زن چگاریها) مىگفتند.حقوق قانونى این دو نوع زوجه مختلف بود.ظاهرا کنیزان زر خرید وزنان اسیر جزو طبقه چاکر زن بودهاند.معلوم نیست که عده زنان ممتاز یک مردمحدود بوده استیا خیر.اما در بسیاری از مباحثات حقوقى ، از مردى که دو زن ممتازدارد سخن به میان آمده است.هر زنى از این طبقه عنوان بانوى خانه داشته است وگویا هر یک از آنها داراى خانه جداگانه بودهاند.شوهر مکلف بود که مادام العمر زنممتاز خود را نان دهد و نگهدارى کند.هر پسرى تا سن بلوغ و هر دخترى تا سنازدواج داراى همین حقوق بودهاند، اما زوجههایى که عنوان چاکر زن داشتهاندفقط اولاد ذکور آنان در خانواده پدرى پذیرفته مىشده است.»
احکام ما باید رنگ عدالت و اخلاق به خود گیرد. این یک اصل مسلم است. اگر ملاحظه کنید در قرآن ذات باریتعالی خطاب به کسانی که سرپرستی اموال یتیمان را به عهده دارند، میگوید: نکند اموال آنان با امول شما مخلوط شود که گناه بزرگی است. سپس میفرماید اگر خوف داشته باشید که قسط و عدل را بر حفظ اموال یتیمان جاری کنید، نمیتوانید دو تا یا سه تا یا چهارتا همسر بگیرید دوباره میفرماید: <اگر خوف="" داشته="" باشید="" که="" نتوانید="" عدالت="" را="" بین="" آنان="" برقرار="" کنید،="" اگر="" دومی="" را="" بگیرید،="" عقد="" دومی="" باطل="" است.="">
اگر مردی صرفا برای شهوترانی و حرمسرا درست کردن اقدام به این کار کند، این عمل قابل قبول عقلا نیست. چنانکه میبینیم با ازدواجهای متعدد مردان، خانوادهها از هم پاشیده میشود، این امر قابل قبول برای خانمها و فرزندانش نیست و این کار مشکلات متعددی برای جامعه و آن خانواده بهوجود میآورد، آن هم به دلیل تنوع طلبی و شهوترانی.
در جامعه غرب هم همینطور است. جامعه غرب هم چند همسری را قبول نمیکند. زمانی که عدالت را در سلسله علل احکام میدانیم. اگر حکمی و قانونی براساس عوامل خارجی براساس عنصر زمان و مکان خلاف عدالت بود، خلاف اخلاق بود. نمیتوان بپذیریم که این حکم اسلام است.
از آن جایی که تاکید اسلام برحفظ خانواده است. این تعدد زوجات مغایر با حفظ کیان خانواده است. نباید اجازه داد که کیان خانواده به این دلایل به هم بخورد.
آیا شما با اعتقاد بر حکم منسوخ برخی احکام به این نتیجه رسیدید؟
خیر، فسخ نیست. موضوع عوض میشود، آیه جایش است و حکم هم وجود دارد. شرایط زمان و مکان و موضوع را عوض میکند. به طور مثال تا همین چند سال پیش، علما شطرنج را حرام میدانستند. زیرا بازی شطرنج منحصرا در بین قماربازها مرسوم بود. ولی الان شطرنج مختص به قماربازها نیست و یک ورزش فکری است.
فسخ احکام در دست خدا است. حتی پیامبر هم نمیتواند احکام را فسخ کند. فاسخ احکام و آیات فقط خدا است.
آیا منظور شما این است که این احکام وجه تاریخی پیدا کرده و در زمان گذشته موضوعیت داشتند و حالا خیر؟