طرح تحقیقی خودتنظیمی
تعاریف خودتنظیمی:
خودتنظیمی عبارت است از تعارض درون فردی بین منطق و هوس، بین شناخت و انگیزه و بین برنامهریز درونی و عمل کننده درونی، که غلبه قسمت اول هر کدام از این زوجها بر قسمت دوم است(راچلین، 1995؛ نقل از دادفر، 1390).
خودتنظیمی، در تعریفی دیگر به عنوان کوششهای روانی در کنترل وضعیت درونی، فرایندها و کارکردها جهت دستیابی به اهداف بالاتر تعریف شده است(کول، لوکان، والکر،2011).
خودتنظیمی فرایندی است که به موجب آن افراد اهداف خود را تنظیم میکنند، هیجانات و افکارشان را کنترل میکنند و راهبردهایشان را بهبود میبخشند(اوزیلریریم، آلکاس، و ازدمیر،2011).
در خودتنظیمی، فرد از رفتار خود ارزیابی به عمل آورده و چنانچهمتناسب با استانداردهایش باشد، رفتارش خوب ارزیابی شده و باعث خوشحالی وی میشود و چنانچه این رفتار متناسب با استانداردها نباشد، سعی میکند با تغییر دادن رفتار به استانداردها دست یابد، سپس مجدداً ارزیابی به عمل میآورد تا بداند آیا توانسته است فاصلهی رفتار از استانداردها را کمتر نموده و یا از بین ببرد. هنگامی که بین رفتار و استانداردها فاصلهای وجود نداشته باشد، آنگاه این فرایند را متوقف کرده و یا از ذهن خود بیرون میفرستند(باقری و یوسفی،1388؛ نقل طیبی، 1390).
خودنظمدهی:
در نظریهی ویگوسکی زبان هم وسیلهی مهمی برای تعامل اجتماعی و هم وسیلهی تفکر و خودنظمدهی یا خود ساماندهی است. منظور از خودنظمدهی
در این نظریه «تئانایی اندیشیدن و حل کردن مسائل بدون کمک دیگران است»(اسلاوین، 2006؛ نقل از سیف، 1387، ص 98).
ایجاد توانایی خودنظمدهی و تفکر مستقلانه شامل چند مرحله است:
نخست کودک یاد میگیرد که اعمال و صداها دارای معنیاند. برای مثال کودک میآموزد که دست دراز کردن او به سوی یک شیء برای دیگران اینگونه معنی میدهد که او آن شیء را میخواهد. در رابطه با یادگیری زبان کودک میآموزد که صداها را با معانی آنها تداعی میکند. دومین مرحله برای رسیدن به خودنظمدهی انجام تمرین است. کودک حرکاتی را که باعث جلب توجه دیگران میشود تمرین میکند همچنین برای تسلط بر زبان با دیگران به گفتگو میپردازد. مرحله نهایی خودنظمدهی استفاده از علامت برای تفکر و حل مسأله بدون کمک دیگران است. «در این مرحله کودکان خود نظم دهنده یا خود سامانگر میشوند و نظام علامت درونی میشود»(اسلاوین، 2006؛ نقل از سیف، 1387).
به طور کلی، خودنظمدهی به کنترل فرد بر فرایندهای شناختیاش (تفکر، حافظه و غیره) گفته میشود. هدف رشد یا تحول این است که فرد از کنترل بیرونی خارج شده است و از دیگرساماندهی به خودساماندهی تغییر کند(سیف،1387، ص 99).
عوامل مؤثردر اجرای خودتنظیمی:
به طور کلی، بزرگسالان به طور مستمر در درجههای گوناگون به اعمال بازداری و خودتنظیمی میپردازند. مقدار یا پیچیدگی این اعمال با توجه به نوع رویداد افزایش یا کاهش مییابد. به عبارت دیگر موضوع بازداری و خودکنترلی بیشتر موضوع کم یا زیاد آن است تا آنکه موضوع بود و نبود باشد. انواع اطلاعاتی که بر اجرا یا افزایش بازداری رفتاری، خودکنترلی و کارکردهای اجرایی اثر میگذارند، از اهمیت ویژهای برخوردارند. همانگونه که اصطلاح خود کنترلی نشان میدهد، کنترل در درون فرد و نه از بیرون هدایت میشود. البته ممکن است فرد خودش با تغییر در محیط چنین کاری را در محیط مدیریت کند. برای مثال غذاها را در جایی دور از دسترس خود بگذارد تا از آنها کمتر بخورد. اینگونه اقدامات برای تغییر احتمالی پاسخ آنی از سوی فرد است. رفتارهایی که برای خودکنترلی به کار میروند در پی تغییر پیامدهای آنی به جای پیامدهای آنی هستند. برای تحقق خودکنترلی، فرد باید پیامد بلند مدت را بر پیامد کوتاه مدت ترجیح بدهد. از نکات مهم در این زمینه دخالت سن و وضعیت اقتصادی افراد است. به عنوان مثال، افرادی که از درآمد اقتصادی برخوردارند، ترجیح برای رسیدن به تقویت دیرآیند در آنها قویتر است. نکته مهم آن است که افراد دارای وضعیت اقتصادی بهتر احتمالاً به دلیل میزان کنترل و سازماندهی بهتر، به موقعیت اقتصادی بهتر میرسند. وی توضیح میدهد که نتیجه دو پژوهش نشان داده است که میزان خود تنظیمی بهتر با پیشرفت اقتصادی، پیشرفت تحصیلی، تواناییهای اجتماعی و مقابله با استرس و ناکامی رابطه دارد(بارکلی، 1997؛ نقل از قدیمی گرجان، 1391).
کارکردهای اجرایی:
برای درک بهتر خودکنترلی به کارکردهای اجرایی میپردازیم. کارکردهای اجرایی آن اعملی هستند که ما برای خودمان انجام میدهیم تا با انجام خودتنظیمی، رفتار هدفمدار و پیشینهسازی پیامدهای آنی خود را هدایت کنیم. کارکردهای اجرایی از بارکلی دارای ویژگیهای زیر است:
1- اعمال خودگردان 2- سازماندهی رفتار در عوض زمان 3- استفاده از گفتار، قواعد و برنامههای خودگردان 4- خشنودی تعویقی 5- اعمال هدفمدار معطوف به آینده، معطوف به آینده، منظوردار، تلاشمند یا از روی قصد(بارکلی، 1998؛ نقل از قدیمی گرجان، 1391).