مبانی و پیشینه نظری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی
در 44 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
راهبردهای یادگیری خودتنظیمی
تاریخچه یادگیری خودتنظیمی[1]
تئوری و تحقیق علمی در مورد یادگیری خودتنظیمی، از اواسط دهه ی 1980 در پاسخ به این سؤال مطرح شد که چه طور دانش آموزان به فرآیندهای یادگیری خودشان مسلط می شوند. در واقع از دهه ی 1980 به بعد، یادگیری خودتنظیمی به عنوان راهبردی نو برای کمک به دانش آموزان به منظور تسلط بر فرآیندهای یادگیری و به طور کلی بهبود کیفیت یادگیری، مورد توجه روان شناسان، مشاوران و متخصصان تعلیم و تربیت قرار گرفت. تا قبل از دهه ی 1980، مطالعات در حوزه ی یادگیری خودتنظیمی بر زمینه های گوناگون فردی، خانوادگی و اجتماعی متمرکز بود و پس از آن، این سازه در زمینه ی یادگیری مطرح شد و مورد توجه نظریه های گوناگون روان شناسی از جمله رفتارگرایی[2]، شناخت گرایی[3] و ساخت گرایی[4] قرار گرفت(کدیور،1380).
مفهوم یادگیری خودتنظیمی:
پنتریچ(2002)، یادگیری خودتنظیمی را به عنوان فرآیندی فعال و ساختاری پردازشی تعریف می کند که با آن یادگیرنده اهداف فعالیت های یادگیری، شناخت، انگیزه و رفتار خود را تنظیم و کنترل می کند(محمدامینی،1387). هم چنین نظریه ی شناختی- اجتماعی بندورا(1993)، برای رشد مدل یادگیری خودتنظیمی چهارچوب نظری مناسبی فراهم کرد که براساس آن در هر فرد عامل های بافتی و رفتاری فرصت لازم را، برای کنترل یادگیری دانشجو، فراهم می کنند(نیکوس و جرج[5]،2005). ...
...
[1]- Self-regulation learning
[2]- Behavioristic
[3]- Cognitivestic
[4]- Constructivism
[5]- Nikos & George
...
2-2-2-3. راهبردهای یادگیری:
گرچه طبقه بندی های مختلفی از راهبردهای شناختی صورت گرفته است ولی نوعی از طبقه بندی که ارتباط بیشتری با پژوهش حاضر دارد تحت عنوان " راهبردهای یادگیری" مورد بررسی قرار می گیرد(نکویی،1378).اصطلاح راهبردهای یادگیری به انواع زیادی از اعمال ارادی و آگاهانه اطلاق می شود که به وسیله ی یادگیرندگان برای دست یابی به اهداف یادگیری اتخاذ می شود. این راهبردها دامنه ای از فعالیت های کلی از قبیل مرور ذهنی اطلاعات یا انتقال اطلاعات جدید به دانش ذخیره شده ی موجود را در می گیرد.
2-2-2-3-1. طبقه بندی راهبردهای یادگیری
وینشتین و مایر[1](1986)، پنج طبقه از راهبردها را پیشنهاد می کنند که عبارتند از راهبردهای مرورذهنی، بسط دهی، سازماندهی، نظارت بر درک مطلب و راهبردهای عاطفی(گانیه و همکاران،1993، ترجمه علی آبادی،1374).
2-2-2-3-1-1. راهبردهای مرور ذهنی:
به وسیله ی این راهبردها یادگیرندگان مواد یادگرفته شده را با خود تمرین می کنند(نکویی،1378).
2-2-2-3-1-2. راهبردهای بسط دهی:
در استفاده از راهبردهای بسط دهی، یادگیرنده عملاً ماده ای را که قرار است یادبگیرد با سایر مطالبی که به راحتی قابل دسترس است ربط می دهد. مثلاً در یادگیری لغات زبان بیگانه، واژه خاصی را می توان با تصویری ذهنی از کلمه ای فارسی که رابطه ای صوتی با کلمه خارجی دارد یا با آن تلفظ یکسانی دارد نداعی کرد(نکویی،1378).
2-2-2-3-1-3. راهبردهای سازماندهی:
مرتب کردن مطالب یادگرفتنی در چارچوب سازمان یافته، فن اساسی این راهبرد است. یادگیرنده می تواند مجموعه کلماتی که باید یادآورده شود در طبقات معنی دار مرتب کرده و روابط بین واقعیت ها را در جدولی سازمان دهد و نشانه های ترتیب فضایی را برای یادآوری مطالب به کار برد(نکویی،1378).
2-2-2-3-1-4. راهبردهای نظارت بر درک مطلب:
این راهبردها که گاهی راهبردهای فراشناختی خوانده می شوند به توانایی دانش آموزان در تعیین اهداف یادگیری، تخمین موفقیت در رسیدن به اهداف و انتخاب راهبردهای جانشین برای رسیدن به اهداف مربوط می شوند. این ها راهبردهایی هستند که بر کارکرد نظارت دارند و حضور آن ها در خواندن برای درک مطلب آشکار است(نکویی،1378). ...
...
[1]-Vinshetin & Mayer
...
2-3-2. پژوهش های انجام گرفته پیرامون رابطه مؤلفه ها در ایران
- رئیسی و همکاران(1392)، در تحقیقی با عنوان " ارتباط هوش معنوی با شادکامی و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه" به این نتیجه دست یافتند که هوش معنوی بالاتر با شادکامی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان همراه بود. به نظر می رسد ارتقای هوش معنوی باعث دانشتن یک روحیه شاد و پیشرفت تحصیلی دانشجویان می شود.
- طباطبایی و همکاران(1391)، در پژوهشی با عنوان تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر پیشرفت تحصیلی و اضطراب دانشجویان روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند به این نتایج دست یافتند که پیشرفت تحصیلی دانشجویان، با اضطراب ارتباط مستقیمی دارد بنابراین، آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی جهت بهبود پیشرفت تحصیلی پیشنهاد می گردد.
- در تحقیق غباری و همکاران(1387)، به این نتیجه دست یافتند که تمرین های معنوی، افزایش دهنده آگاهی و بینش نسبت به سطوح چندگانه هوشیاری هستند و بر عملکرد افراد تآثیر مثبت دارند. ....
...
مبانی نظری و پیشینه یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)
در 80 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : فارسی وانگلیسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)
خودتنظیمی سازهای است که در دههی 1967 از سوی بندورا مطرح شد. یکی از مفاهیم مورد تاکید نظریه شناختی- اجتماعی[1] بندورا، مفهوم خودسامانی یا خودنظم دهی است. منظور از خودسامانی «تولید و هدایت اندیشهها، هیجانات و رفتارها توسط خود فرد به منظور رسیدن به هدف است» (سانتروک[2]، 2004)
بندورا، یادگیری خودتنظیمی را این گونه تعریف میکند: «توانایی شروع کردن و دست کشیدن از فعالیتهای مطابق یا مقتضیات موقعیتهای اجتماعی، آموزشی و توانایی به تعویق انداختن کارها با هدف دلخواه» خودتنظیمی، نقطه ثقل کارکرد موثر در زمینههای کنترل تکانه، مدیریت زمان و مقابله با فشار روانی است. (زیبازاده، 1386).
بنا بر عقیده زیمرمن(1995) یکی از مهارتهای خودتنظیمی مهارت مدیریت و برنامهریزی زمان است. مدیریت زمان، به معنی مدیریتی است. هم چنین به معنی اختیار گرفتن زمان و کار خویش و اجازه ندادن به اینکه امور و حوادث شما را هدایت کند. (همان منبع).
گرین و آزودو[3](2007) میگویند: «اگرچه بر سر تعریف نظریه خودسامانی در میان صاحبنظران اختلاف وجود دارد، اما همهی آنان بر این باورند که یادگیرندگان خود سامانگر فعالند و به کمک نظارت و راهبرد، یادگیری خود را به طور موثر سامان میدهند» (سیف،1388)، پینتریج (1999) یادگیری خود نظم داده شده را به عنوان راهبردهایی که دانشآموزان استفاده میکنند تا شناخت خود را تنظیم کند، تعریف میکند. یادگیری خود نظم داده شده یک فرایند فعال و سازنده است که طی آن یادگیرنده برای خود هدف تعیین میکند و با توجه به اهداف و شرایط موجود در محیط سعی در ارزیابی، تنظیم و کنترل فرایندهای شناختی، انگیزهای و رفتاریاش میکند.
زیمرمن (1995) یادگیری خود نظم داده شده را به عنوان نوعی از یادگیری که در آن افراد تلاشهای خود را برای فراگیری دانش بدون تکیه به معلم و دیگران شخصا شروع کرد، و جهت میبخشند، توصیف میکند. و در تعریف دیگری (زیمرمن، 1998) یادگیری خود تنظیم شده عبارت است از فرایندی که دانشآموزان را وادار به درگیری خلاقانه در تلاشهای فکری، رفتاری و شناختی میکند تا بتوانند به اهداف مهم و باارزش آموزش تحقق بخشند. این تعریف حاکی از این است که:
1- اهداف، دانشآموزان را در جهت سازگاری هدایت میکند. ...
...
[1]. Social Cognitive
[2]. Santrack
[3].Green & Azevedo
...
2-2-2- انواع خودتنظیمی
زیمرمن و ماتینز، (2002) بین چند نوع خود تنظیمی در حیطهی تحصیلی تفاوت قائل شدهاند که این انواع خودتنظیمی براساس میزان درونی شدن آنها تقسیمبندی شده است.
2-2-2-1- نظمدهی بیرونی:
در پایینترین سطح پیوستار درونی سازی قرار دارد در این حالت، شخص منحصراً براساس وقایع بیرونی مورد انتظار، دست به انجام عمل میزند یا از انجام یک رفتار بازداری میکند.
2-2-2-2- نظمدهی درونفکنی شده:
در این سطح، شخص خود را با تائید یا عدم تائید خود، نظم میبخشد. دانشآموز درون فکنی کرده، تکلیف خود را انجام خواهد داد و در صورت عدم انجام آن احساس گناه خواهد کرد. بندورا در بررسی یادگیری خودتنظیمی، دانشآموزان را به عنوان شرکت کنندهای فعال از نظر فراشناختی، انگیزشی و رفتاری در فرایند یادگیری میداند. از نظر فراشناختی فراگیران خود تنظیم افرادی هستند که روحیهی طراحی سازماندهی، خودآموزی و خودارزیابی دارند. از نظر انگیزش فراگیران خود تنظیم در تمام مراحل مختلف یادگیری خود را افرادی لایق، خودکار آمد و مستقل مییابند. از نظر رفتاری فراگیران خود تنظیم، محیطهایی را انتخاب میکنند که یادگیری را افزایش دهد. (فتاحی، 1389).
2-2-3- فرایندهای خودتنظیمی
متخصصان روانشناسی، یادگیری خود تنظیمی را در برگیرنده، چندین فرایند میدانند. عمدهترین این فرایندها از سوی روانشناسانی چون بندورا، زیمرمن و همکاران آنها مطرح شد.
بندورا یادگیری خود تنظیمی را علیت متقابل بین سه فرایند تاثیرگذار، محیطی، رفتاری و شخصی فرض میکند. (امینی، 1387). ...
...
پژوهش های انجام شده در خارج از کشور
آلیسون، کرین، لیبور میرسکی[1] (2003) در پژوهش ارتباط بین شناخت، انگیزش و شادکامی را روی 224 دانشآموز دوره راهنمایی بررسی کردند و به این نتایج دست یافتند، دانشآموزانی که در موقع مطالعه از باورهای انگیزشی قوی برخوردارند از راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری بهره میگیرند و احساس شادکامی بیشتر میکنند.
اتر و همکاران[2] (1992) در مطالعه روی دانشآموزان دبیرستانی به این نتیجه رسیدند که بین نظارت فراشناختی بر درک مطلب با معدل کل و بامعدل نمرات دروس علوم و علوم انسانی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد.
استرام و ویترس[3] (2005) در تحقیق بر روی دانشجویان با یک تاریخچه شکست، روابط بین انگیزش و خودتنظیمی را مورد بررسی قرار دادند. آنها مشاهده کردند با بالا بودن انگیزش و آموزش راهبردهای خودتنظیمی میتوان شادکامی را افزایش داد و بین انگیزش و خودتنظیمی رابطه مثبت معنیداری وجود دارد.
اکسان (2009) در پژوهش خود دریافت که ضعف در مهارتهای خودتنظیمی باعث انگیزش پایین و کاهش یادگیری میشود. این مهارتها به دانشآموزان برای انتخاب راهبردهای یادگیری مناسب برای اهدافشان و استفاده از روند کار کمک میکند.
پژوهشهای برانسور (1986)، استرنبرگ (1985)، و زیمرمن (1990) نشان میدهند که میان خودآگاهی شناختی و یادگیری ارتباط مثبت وجود دارد و خودآگاهی شناختی لازمه یادگیری است.
برو سارد[4] (2002) در پژوهشی بر روی 263دانش آموز دبیرستانی به این نتیجه رسید که بین انگیزش درونی و پیشرفت تحصیلی آنان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
پژوهشهای برانسور (1986)، استرنبرگ (1985)، و زیمرمن (1990) نشان میدهند که میان خودآگاهی شناختی و یادگیری ارتباط مثبت وجود دارد و خودآگاهی شناختی لازمه یادگیری است.
بونگ[5] (2004) در مطالعهای تحت عنوان ابعاد خودتنظیمی، انگیزش و یادگیری آموزشگاهی دریافت که باورهای انگیزشی و خودتنظیمی باعث پیشرفت اساسی عملکرد علمی دانشآموزانی میشود که خودکارآمدی پایین، اضطراب امتحان زیاد، تلاش و کوشش کمتر دارند و از راهبردهای شناختی و فراشناختی کمتر استفاده میکنند.
بوکارتز و کورنو (2005) در پژوهشی تحت عنوان خودتنظیمی در کلاس که بر روی 130 نفر دانشجو انجام دادند. مشاهده کردند که وقتی در کلاس درس، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی آموزش داده میشود. باورهای دانشجویان درباره میزان کنترل که بر فرایند و پیامد یادگیری خود دارند افزایش مییابد که نقش تعیین کنندهای در یادگیری و سطح پردازش اطلاعات آنها دارد.
پاریس و همکاران[6] در سالهای 1984 و 1986 به دانشآموزان کلاسهای سوم و پنجم مهارتهای شناختی و فراشناختی آموزش دادند. نتایج نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در توانایی خواندن و فهمیدن مطالب جلوتر بودند.
پالنیک و براون (1981) در پژوهشی که انجام دادند. تاثیر آموزش مهارتهای فراشناختی را در بهبود کیفیت خواندن و فهمیدن دانشآموزان متوسطه بررسی کردند نتایج این پژوهش نشان داد که آموزشهای فراشناختی هم یادگیری و هم انتقال یادگیری را در آنها افزایش داد. ...
...
[1]
[2] Oter & oak
[3] Straume & Vitters
[4]Broussard
[5] Boung
[6] Paris & Oak
...
عناوین اصلی:
یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)
2-2-2- انواع خود تنظیمی
2-2-3- فرایندهای خودتنظیمی
2-2-4- مدلهای یادگیری خودتنظیمی:
2-2-5- راهبردهای یادگیری خودتنظیمی:
2-2-6- نظریه های یادگیری خودتنظیم:
پژوهش های انجام شده در خارج از کشور
2-3-2- پژوهش های انجام شده در داخل کشور
منابع فارسی
منابع لاتین
طرح تحقیقی خودتنظیمی
تعاریف خودتنظیمی:
خودتنظیمی عبارت است از تعارض درون فردی بین منطق و هوس، بین شناخت و انگیزه و بین برنامهریز درونی و عمل کننده درونی، که غلبه قسمت اول هر کدام از این زوجها بر قسمت دوم است(راچلین، 1995؛ نقل از دادفر، 1390).
خودتنظیمی، در تعریفی دیگر به عنوان کوششهای روانی در کنترل وضعیت درونی، فرایندها و کارکردها جهت دستیابی به اهداف بالاتر تعریف شده است(کول، لوکان، والکر،2011).
خودتنظیمی فرایندی است که به موجب آن افراد اهداف خود را تنظیم میکنند، هیجانات و افکارشان را کنترل میکنند و راهبردهایشان را بهبود میبخشند(اوزیلریریم، آلکاس، و ازدمیر،2011).
در خودتنظیمی، فرد از رفتار خود ارزیابی به عمل آورده و چنانچهمتناسب با استانداردهایش باشد، رفتارش خوب ارزیابی شده و باعث خوشحالی وی میشود و چنانچه این رفتار متناسب با استانداردها نباشد، سعی میکند با تغییر دادن رفتار به استانداردها دست یابد، سپس مجدداً ارزیابی به عمل میآورد تا بداند آیا توانسته است فاصلهی رفتار از استانداردها را کمتر نموده و یا از بین ببرد. هنگامی که بین رفتار و استانداردها فاصلهای وجود نداشته باشد، آنگاه این فرایند را متوقف کرده و یا از ذهن خود بیرون میفرستند(باقری و یوسفی،1388؛ نقل طیبی، 1390).
خودنظمدهی:
در نظریهی ویگوسکی زبان هم وسیلهی مهمی برای تعامل اجتماعی و هم وسیلهی تفکر و خودنظمدهی یا خود ساماندهی است. منظور از خودنظمدهی
در این نظریه «تئانایی اندیشیدن و حل کردن مسائل بدون کمک دیگران است»(اسلاوین، 2006؛ نقل از سیف، 1387، ص 98).
ایجاد توانایی خودنظمدهی و تفکر مستقلانه شامل چند مرحله است:
نخست کودک یاد میگیرد که اعمال و صداها دارای معنیاند. برای مثال کودک میآموزد که دست دراز کردن او به سوی یک شیء برای دیگران اینگونه معنی میدهد که او آن شیء را میخواهد. در رابطه با یادگیری زبان کودک میآموزد که صداها را با معانی آنها تداعی میکند. دومین مرحله برای رسیدن به خودنظمدهی انجام تمرین است. کودک حرکاتی را که باعث جلب توجه دیگران میشود تمرین میکند همچنین برای تسلط بر زبان با دیگران به گفتگو میپردازد. مرحله نهایی خودنظمدهی استفاده از علامت برای تفکر و حل مسأله بدون کمک دیگران است. «در این مرحله کودکان خود نظم دهنده یا خود سامانگر میشوند و نظام علامت درونی میشود»(اسلاوین، 2006؛ نقل از سیف، 1387).
به طور کلی، خودنظمدهی به کنترل فرد بر فرایندهای شناختیاش (تفکر، حافظه و غیره) گفته میشود. هدف رشد یا تحول این است که فرد از کنترل بیرونی خارج شده است و از دیگرساماندهی به خودساماندهی تغییر کند(سیف،1387، ص 99).
عوامل مؤثردر اجرای خودتنظیمی:
به طور کلی، بزرگسالان به طور مستمر در درجههای گوناگون به اعمال بازداری و خودتنظیمی میپردازند. مقدار یا پیچیدگی این اعمال با توجه به نوع رویداد افزایش یا کاهش مییابد. به عبارت دیگر موضوع بازداری و خودکنترلی بیشتر موضوع کم یا زیاد آن است تا آنکه موضوع بود و نبود باشد. انواع اطلاعاتی که بر اجرا یا افزایش بازداری رفتاری، خودکنترلی و کارکردهای اجرایی اثر میگذارند، از اهمیت ویژهای برخوردارند. همانگونه که اصطلاح خود کنترلی نشان میدهد، کنترل در درون فرد و نه از بیرون هدایت میشود. البته ممکن است فرد خودش با تغییر در محیط چنین کاری را در محیط مدیریت کند. برای مثال غذاها را در جایی دور از دسترس خود بگذارد تا از آنها کمتر بخورد. اینگونه اقدامات برای تغییر احتمالی پاسخ آنی از سوی فرد است. رفتارهایی که برای خودکنترلی به کار میروند در پی تغییر پیامدهای آنی به جای پیامدهای آنی هستند. برای تحقق خودکنترلی، فرد باید پیامد بلند مدت را بر پیامد کوتاه مدت ترجیح بدهد. از نکات مهم در این زمینه دخالت سن و وضعیت اقتصادی افراد است. به عنوان مثال، افرادی که از درآمد اقتصادی برخوردارند، ترجیح برای رسیدن به تقویت دیرآیند در آنها قویتر است. نکته مهم آن است که افراد دارای وضعیت اقتصادی بهتر احتمالاً به دلیل میزان کنترل و سازماندهی بهتر، به موقعیت اقتصادی بهتر میرسند. وی توضیح میدهد که نتیجه دو پژوهش نشان داده است که میزان خود تنظیمی بهتر با پیشرفت اقتصادی، پیشرفت تحصیلی، تواناییهای اجتماعی و مقابله با استرس و ناکامی رابطه دارد(بارکلی، 1997؛ نقل از قدیمی گرجان، 1391).
کارکردهای اجرایی:
برای درک بهتر خودکنترلی به کارکردهای اجرایی میپردازیم. کارکردهای اجرایی آن اعملی هستند که ما برای خودمان انجام میدهیم تا با انجام خودتنظیمی، رفتار هدفمدار و پیشینهسازی پیامدهای آنی خود را هدایت کنیم. کارکردهای اجرایی از بارکلی دارای ویژگیهای زیر است:
1- اعمال خودگردان 2- سازماندهی رفتار در عوض زمان 3- استفاده از گفتار، قواعد و برنامههای خودگردان 4- خشنودی تعویقی 5- اعمال هدفمدار معطوف به آینده، معطوف به آینده، منظوردار، تلاشمند یا از روی قصد(بارکلی، 1998؛ نقل از قدیمی گرجان، 1391).