ارزیابی تکنولوژی، محدود به نتایج توسعه تکنولوژیک نیست؛ در عوض، وابستگی مستقیم فرآیند تصمیم سازی تکنولوژیک به منافع و جهان بینی های آدمی را هم باید در نظر گرفت فلسفه تکنولوژی به بررسی ابعاد تأثیر تکنولوژی بر محیط زیست و روابط انسانی می پردازد. از این رو این شعبه از فلسفه به زیر شاخه های خاص خود بخش پذیر است.
یکی از مهمترین مسائل کنونی در حوزه فلسفه تکنولوژی چگونگی ارتباط تکنولوژیها با سازوکار ارتباطی و رسانه ای است. از یک سو رسانه های جدید مانند اینترنت حاصل انقلاب تکنولوژیک هستند و از سوی دیگر همین رسانه ها بر درک و شناخت انسان از جهان تأثیر بسزایی گذاشته اند. مطلب زیر به نحوه این تأثیر و تعامل می پردازد. هدف در این مطلب که مربوط است به تکنولوژی و جامعه عبارت از بحث در خصوص تأثیر محتمل نظریه رسانه ها بر فلسفه تکنولوژی است. این بررسی به سه بخش تقسیم شده: بخش اول توصیفی است مختصر از برخی مسائل اساسی فلسفه تکنولوژی. بخش دوم خلاصه وار به نظریه رسانه ها می پردازد. بخش سوم معطوف به این پرسش است که چگونه نظریه رسانه ها می تواند در توضیح برخی پرسش های همچنان مطرح در فلسفه تکنولوژی مفید باشد
...
تأثیرات نظریه رسانه ها بر فلسفه تکنولوژی اکنون می توان ملاحظات فوق را در باب تأثیر رسانه های الکترونیک به عنوان مثالی برای نشان دادن بینش هایی که از کاربست نظریه رسانه ها بر دیدگاه کلاسیک فلسفه تکنولوژی کسب شده، به کار گرفت. در خصوص حد و حدود ترم «تکنولوژی» به دو دیدگاه افراطی اشاره کرده ام: جبرگرایی تکنولوژیک و نظریه تکنولوژی وابسته. مطابق دیدگاه نخست، تنها طرز برخورد ممکن با ماده زدایی فزاینده از زیست جهان ما، نوعی رشادت تراژیک است، حال آن که با شق دوم می توان این گسترش را به سادگی از راه تغییر شرایط اجتماعی متوقف ساخت. پاسخگویی به این مشکل، بستگی به تعریف حدود تکنولوژی دارد. برای این تعریف ، نظریه رسانه ها می تواند توضیحاتی در برداشته باشد. به طور خاص، نظریه رسانه ها موضعی میانه بین آن دو موضع افراطی اتخاذ می کند. سه نکته در این خصوص وجود دارد. با بیان این نکات به جمع بندی این مقاله می رسم.