مقاله بررسی تأثیر موسیقی نظامی بر موسیقی ملی ایران در 39 صفحه ورد قابل ویرایش
آنالیز قطعه:
فرم مارش:
این قطعه برای یک ارکستر 32 نفره نظامی (meliterj Barnd) تنظیم شده است که شامل Clarinet Eb, Basson, Baritone Sax, Tenorsux, Alto sax, oboe, Flute, Piccolo هر کدام یک عدد clarinet Bb I,II,III نه عدد / Horninf I,II چهار عدد/ cornet دو عدد/ turmpet Bb یک عدد، Snar drum, Symbals, tuba, Euphoinm, Bass trombon, teror tromban, tromban / Bass drum هر کدام یک عدد.
قسمت مقدمه A با ارکستراسیون کامل و از درجه V گام سی بمل ماژور شروع میشود و در میزان 8 با کاوش کامل روی درجه T حل میشود. شدت اجرای مقدمه FF میباشد در قسمت a ارکستراسیون تغییر نمیکند ولی شدت اجرای آن یک F کاهش مییابد.
این قسمت با درجه I شروع میشود و از درجات VI,V,IV,II نیز در حل هارمونی این قسمت استفاده شده که نهایتا در ولت دوم از چند نت آلتره استفاده شده و با یک کاهش V به I خاتمه مییابد.
قسمت b در ارکستراسیون تغییری اعمال نشده ولی از لحاظ هارمونی متغیر است در این قسمت با یک مدولاسیون به گام F ماژور می رسیم که در ابتدا قسمت B درجه I این گام آمده است و در سه میزان پایانی این قسمت با یک کاونس کامل به تنالیته اصلی باز میگردد.
پس از خاتمه A با یک مقدمه چهار میزانی که تنالیتة Mib ماژور را مهیا میکند، وارد قسمت B یا trio میشویم و در این قسمت ساختار ارکستری تغییر میکند و شدت اجرا به MF کاهش مییابد و نیز تعدادی از سازها سکوت میکنند. این سازها عبارتند از : oboe, Flut, Piccolo و هر سه trombon . همچنین سعی شد از نتهای کشیده تری نسبت به دو بخش قبلی استفاده شود. هارمونی این قسمت که با درجه Mib I ماژور شروع می شود نهایتاً با یک مدولاسیون در ولت I به تنالیته Sib ماژور برمیگردد.
فهرست مطالب
1- تقدیم ...............................................................................................................
2- تشکر ..............................................................................................................
فصل دوم (بخش تحقیق) .....................................................................................
بررسی تأثیر موسیقی نظامی بر موسیقی ملی ایران ............................................
آنالیز مارش رویش ..............................................................................................
نت نگاری قطعه ....................................................................................................
تقدیم به :
پدرم، که دستش از دنیا کوتاه است
مادرم، که هم پدر بود و هم مادر
و همسرم که دریچهای دیگر به رویم گشود.
سپاس
سپاس خدای را که یاریم دارد تا در حد بضاعتم توشه ای هر چند ناچیز را از دریای بیکران هنر موسقی برگیرم.
و سپاس بندگان خدا را که نقش معلم و استاد را در زندگیم ایفا کردند. اساتید تقی ضرابی – سیاوش بیضائی – شهرام مظلومی – مهران پورمندان – اتابک الیاسی – جعفر زعیمی نیکو – حمید دیبازر- حسین میثمی و خانم مهرداد پی
و نیز جناب سرهنگ نصرت الله زهدی که تحصیل تمام دانشجویان موسیقی نظام مدیران ایشان است و سپاس از کادر آموزشی دانشگاه و تمام کسانی که در تعلیم من نقش داشته و در این سطور از قلم افتاده اند.
این مقاله مطالعهایست دربارة تأثیر موسیقی نظامی بر هنر موسیقی ملی ایران. تاریخ نیست ولی ضرورتاً باید موضوع را به شیوهای تاریخی بررسی کرد و تصوری از چگونگی تأثیر تجربهها و حرکت تکاملی و آکادمیک موسیقی جوامع غربی از طریق وسیلهای که در آن زمان یکی از معدود راههای حیات موسیقی در ایران بود را در ذهن خواننده آفرید.
به نظر «شوپنهاور» هنر، راه برگذشتن از وحشت هستی از زیستن در جهان آرام نبوغ و ژرف اندیشی است. او عالیترین هنر را تراژدی و والاترین هنر را موسیقی میداند، زیرا موسیقی هیچ ایدهای از ایدههائی که عینیت یافتگی بیمیانجی خواست است را نشان نمیدهد. بلکه نشان دهندة خود خواست وماهیت « شیء در ذات خویش» است. به گفته شوپهناور اگر میتوانستیم همة آنچه را که موسیقی بدون مفاهیم بیان میکند به درستی با مفاهیم بیان کنیم به «فلسفه راستین» میرسیدیم.
یقیناً شوپنهاور تنها فیلسوفی نیست که در مورد هنر موسیقی نظریات خویش را به جامعه عرضه کرده است. در میان فلاسفه میتوان به نیچه، فین کنشتاین، زیگموند اسپات، هگل و کاپلستون اشاره کرد که به مقوله هنرموسیقی به طور جدی نگریستهاند و این خود بیانگر نقش و اهمیتی است که این هنر در جامعه داراست و به لحاظ داشتن همین نقش و اهمیت همواره در طول تاریخ دچار تغییر و نوساناتی بوده که ناشی از شرائط اجتماعی- فرهنگی- مذهبی و حتی سیاسی بوده است.
زمانی که انسان بدوی و وحشی به رشتههای اصوات سازمان نایافته گوش فرا میدهد احتمالاً ریتم را تنها عامل مورد نیاز برای نشان دادن و ثابت نگه داشتن زمان میداند چنانکه در موسیقی پست مدرن نیز کم و بیش این نظر تکرار میشود.
زیگموند اسپات درک موسیقائی انسان وحشی توسط پاهایش را بسته به سطح تجربیاتش منطقی میداند و ننگی برای آن نمیداند اگر موسیقی را توسط پاهایش میشنیده، زیرا ریتم سادهترین و در عین حال اساسیترین عاملی است که صورت را به سوی زیبائی میکشاند. ولی اهمیت و نقش متقابل و اساسی موسیقی و مخاطب و شرایط، زمانی آغاز میشود که انسان این پدیدة هنری را توسط قلب و عقل نیز درک میکند و همین درک باعث بوجود آمدن انواع موسیقی از قبیل موسیقی کار، موسیقی خواب، موسیقی انقلاب، موسیقی نظامی و … میشود.
نوع تأثیر و تأثر پذیری موسیقی در جوامع و زمانهای مختلف تقریباً شبیه به هم بوده، به عنوان مثال میتوان اروپای سدههای میانه را با ایران زمان صفویه مقایسه کرد.
به عقیدة انگلس «کلیسا در سدههای میانه»تمام شکلهای ایدئولوژی، فلسفه، سیاست، حقوق و هنر را به الهیات مربوط کرده و آنها را به صورت تقسیمات فرعی الهیات در آورده بود. [1]
در همین دوران در سال 1325 میلادی پاپ جان دوازدهم با صدور فرمانی «مکتب جدید» موسیقی را محکوم کرد. زیرا این موسیقی: «به جای خواندن ملودیهای قدیمی، ملودیهای جدید را بافت نویسی تازه ابداع کرد، سرعت را به موسیقی مقدس تحمیل کرد، ملودی را به کمک تزئین، سکون و پلیفونی تحلیل برد و کلمات مقدس را بر آهنگهای نامقدس افزود. خلاصه آنکه از جان گذشتگی را متلاطم ساخت، گوش را خمار و شنونده را از راه به در کرد.»[2]
همچنین حدود قرون 17 و18 میلادی، اختراع فرم های «کنسرتو» و «اپرا» شورشی در برابر سلطه کلیسا بر موسیقی بود. رشد چشمگیر موسیقی سازی را نیز میتوان شورشی در برابر سانسور اپرا توسط اشراف نامید.[3]
در این راستا میتوان به نمونههای بسیار زیاد دیگری در اروپا اشاره کرد که طی آن با تغییر شرائط جامعه از لحاظ گوناگون موسیقی نیز به شدت متأثر شده است که ذکر آن در این مقال ضرورتی ندارد.
در ایران نیز موسیقی در ادوار مختلف تقریباً با همین فراز و نشیبها به حیات خود ادامه داده که در کیفیت این تغییر وتحولات به علت متفاوت بودن در ساختار فرهنگی و اجتماعی با اروپا تفاوت دارد. بنابر اسناد و نوشتههای موسیقی شناسان بزرگ ایرانی که عمدتاً در قرن چهارم تا اواسط قرن نهم هجری بدست آمده – مانند فارابی، ابن زیله، ارموی و ابن غیبی، موسیقی در ایران دارای ساختار علمی بوده است.
«قدمای موسیقی شناس ایران از نظام و روشهایی که هندی ها و چینی ها در ارائه نغمه ها و آوازهای موسیقی به کار می بردند، مطلع بودند. آنان با دسترسی به خط موسیقی یونانی، احتمالاً با طرز نت نویسی موسیقدانان سرزمین های غربی آن روزگار نیز کم و بیش آشنایی داشتند و خود شیوة خاصی در ضبط المان و نغمهها به کار میبردند.[4]»
تا زمان «ابن زیله اصفهانی» ( وفات 440 هـ..ق) روش نغمه نگاری خاصی که براساس حروف ابجد و با همان نظم و ترتیب طبیعی ابجدی بود به کار میرفت که ابن زیله روشی ابتکاری در نغمه نگاری ابجدی به وجود آورد و موسیقی دانان و موسیقی شناسان پس از او این روش را پذیرفته و در آثار خود به کار بردند. «عبدالمومن صفی الدین ارموی» موسیقیدان قرن هفتم ه.ق، شیوة نغمه نگاری «ابن زیله» را کمال بخشید. این روش کاملترین شیوة نغمه نگاری موسیقی ایران به شمار میرود. آن هم به شیوهای که بعد از او مورد پیروی همة موسیقیدانان ایرانی و دیگر کشورهای اسلامی قرار گرفته است.[5]
حرکت علمیای که در موسیقی ایران شکل گرفته بود تا زمان صفویه ادامه داشت. در دورة صفویه به دلیل نابسامان بودن شرایط سیاسی – اجتماعی و تحریمهای شرعی و مذهبی محیط نامناسبی برای رشد و پرورش و تحول موسیقی ایجاد شد و از لحاظ هنری و علمی و نظری ارزش خود را از دست داد.
«اوژن فلاندن » که در زمان محمد شاه در سال 1256 تا 1258 قمری در ایران بوده است، موسیقی ایرانی را بسیار ابتدائی و عقب افتاده توصیف می کند. او علت این عقبماندگی را علمی نبودن موسیقی ایرانی ذکر کرده است. [6]
در این دورة طولانی، موسیقی در جوامع شهری به صورت تقلیدی- شفاهی در میان سه گروه دوام و استمرار یافت:
نخست : هنرمندان خانوادههای سرشناس وقشرهای میانه یا بالای اجتماع که بنا به ذوق و علاقة شخصی به موسیقی روی آورده و آنرا آموخته بودند. افراد این گروه، که هر یک معمولاً یک یا چند ساز می نواختند، جز در محافل خانوادگی یا خصوصی و بعضاً در محفلهای درباری و اعیانی ساز نمینواختند و آواز نمی خواندند،
گروه دیگر هنرمندانی از اقشار پائین اجتماع که موسیقی را همچون حرفهای برای گذران زندی فراگرفته بودند و در مجالس عمومی و بزم و شادی مردم نوازندگی و آواز خوانی میکردند.
هنرستان موسیقی (هوخشوله) گذراند.
در سال 1302 هـ ش به تهران برگشت و مدرسه عالی موسیقی وزیری را بنیان نهاد و در سال 1303 هـ ش کلوپ موزیکال را تاسیس کرد. ابولحسن صبا، سنجری، روح الله خالقی، موسی معروفی، سلیمان سپانلو و بسیاری از هنرمندان دیگر شاگردان مدرسه عالی موسیقی وزیری بودند. در سال 1307 (هـ ش) پس از سالار معزز ریاست مدرسة موزیک را بر عهده گرفت. وی موسیقی نظام را از برنامة مدرسه موزیک حذف و آنرا به اداره کل موزیک ارتش سپرد و نام مدرسه را به مدرسه موسیقی دولتی تغییر داد که بعدها مدرسه موسیقار و هنرستان عالی موسیقی نامیده شد.
وی در زمان حیاتش آهنگهای بسیاری ساخت و همه آنها را به نت نوشت همچنین شاگردان بسیاری را تعلیم داد که بعدها از اساتید بنام موسیقی ایران شدند.
یکی از کارهای بسیار بزرگ علینقی وزیری بنیانگذاری نت نویسی موسیقی ایران براساس نظام نت نویسی غربی است وی فواصل ربع پرده را با نامگذاری سری و کرن وارد نظام نت نویسی کرد. همچنین نظام 24 ربع پردة کروماتیک را طراحی نمود و نظریاتی دربارة هارمونی ایرانی ارائه کرد و فصل تازه ای را در موسیقی ملی ایران باز کرد. زندگی پربار استاد در شهریور 1358 پایان یافت.
غلامحسین خان: فرزند دوم سالار معزز مانند پدر و برادرش علاقه بسیاری به موسیقی داشت. از تحصیلات ابتدائی به مدرسة موزیک دارالفنون رفت و دوره این مدرسه را به پایان برد.