تحقیق جامع در مورد انواع خودروهای نظامی
بخشهایی از متن:
تانک لئوپارد اولین بار در سال 1963توسط شرکت کراوس مافی آلمان غربی طراحی وتولید گردید بیش از 6000 دستگاه از این تانک که به لئوپارد1 معروف شد،به بسیاری از کشورهای عضو ناتو همچون بلژیک، دانمارک،یونان،ایتالیا،کانادا،هلند،نروژ،ترکیه،واسترالیا صادر گردید که از بعضی از این کشورها هنوز در حال خدمت می باشد.تانک لئوپارد1 به یک تانک بسیار موفق دردهه 60و70میلادی تبدیل شد.جنگ افزارهای تانک لئوپارد1را یک توپ 105 میلیمتری ودو قبضه مسلسل MG-3کالیبر 7.62ملیمتری تشکیل می داد که یکی موازی با توپ ودیگری روی برجک نصب شده بود.یکی از دلایل اصلی پرطرفدار بودن این تانک توانایی آن در درگیری با آتش موثر حین حرکت بود.در اوخر دهه 1970،در آلمان غربی فعالیت های فشرده ای برای تولید یک تولید یک تانک رزمی جدید آغازشد.هدف از طراحی و تولید این تانک جدید تقویت ارتش آلمان غربی درمقابل ارتش آلمان شرقی ودیگر کشورهای عضو پیمان ورشو بود که به تانک های پشرفته روسی همچون سـری تانک های T-64 و T-72 مجهز شده بودنـد.این تانک به سفارش وزارت دفاع آلـمان غـربی وتوسط کارخانجات کراوس مافی وگمان(Krauss-Maffei Wegmann)(KMW) طراحی و تولید گردید وبه لئوپارد2 معروف شد.تولید تانک لئوپارد 2 از سال 1979 میلادی آغاز شد.تانک لئوپارد2 از نظر خصوصیات ظاهری و مشخصات فیزیکی از تانک لئوپارد 1بزرگتراست و از لحاظ سیستم های ناوبری وکنترل آتش نیز تفاوت عمده ای با تانک لئوپارد1 دارد.
بدنه تانک از سه بخش تشکیل شده است:
1-اتاقک راننده که در جلوی بدنه قراردارد،
2- بخش فرماندهی و کنترل که در وسط بدنه قرار دارد،
3-بخش موتور که در انتهای بدنه قرار دارد.
اتاقک راننده به سه عدد پریسکوپ مجهز شده است و فضای سمت چپ راننده برای ذخیره سازی مهمات درنظر گرفته شده است.یک دوربین با زاویه دید 65 درجه افقی وعمودی درپشت تانک نصب شده که به کمک یک صفحه نمایشگر تلویزیونی به راننده کمک می کند تابتواند در جهت عکس نیز حرکت کند.به کمک این سیستمها راننده میتواند بدون کاستن از سرعت تانک ویا تعویض دنده سریعاٌ تغییر مسیر بدهدودر زمینهای ناهموار سرعت خود را حفظ کند.برجک در وسط تانک قرار گرفته است.طبق اصلاحات وبرنامه های بهینه سازی انجام گرفته برروی تانک،نسل سوم زره های کامپوزیتی(زره مرکب)بر روی تانک نصب شده وزره قسمت جلویی و جانبی برجک به کمک تکه هایی از زره پیش ساخته تقویت شده است که این تکه هابرروی زره اصلی نصب شده اند.تقویت زره تانک موجب حفاظت بیشتر در مقابل در مقابل حملات راکتهای ضد تانک وگلوله های ثاقب APFSDS و گلوله های HEATبا خرج شکلدار، گردیده است.همچنین این تکه ها مثل یک عایق صوتی وحرارتی برای تانک ایفای نقش میکنند.
...
تسلیحات:
تسلیحات اصلی یک سامانه مهمات ATK با کالیبر 25 میلیمتر M242 با گلوله های قطاری است.توپ 25 میلیمتری یه سلاح تک لول است .که از دو مکانیزم تغذیه و خروجی انتخابی پوکه بهره می برد.
توپچی می تواند یک یا چند حالت شلیک را انتخاب کند. نواخت تیر استاندارد 200 گلوله در دقیقه است اما با تغییرات اختیاری می توان تا 500 گلوله در دقیقه شلیک نمود. برادلی M2 به سامانه BGM 71 موشک ضد تانک TOW مجهز می باشد. یه لانچر دو لول موشک TOW در سمت چپ و جک نصب گردیده است.
هدف از استفاده از یک سایت ردیاب اپتیکی دنبال کردن سیگنال مادون قرمز از پشت موشک در طول مدت پرواز ان است. یک سامانه دو گانه ارتباط بین فرامین توپچی و موشک را بوسیله دو قرقره پشت موشک برقرار می کند. لانچر داده های تصحیح پرواز موشک را به سامانه هدایت روی موشک ارسال می نماید.
برد موشک تاو حدود 3750 متر می باشد.
نیروی رانش:
برادلی با یک موتور VTA 903 T شرکت کامینز موتور از کولومبوس ایندیانا مجهز شده است. یک انتقال دهنده هیدرومکانیکی مدل HMPT 500 به وسیله شرکت لاکهید مارتین فراهم گردیده است که سه حالت از سرعت را مهیا می کند. حداکثر سرعت برادلی در جاده ها 66 کیلومتر است.همه برادلی ها آبی خاکی هستند.نمونه های اخیر با یک آب بند (مانع آب) که توسط خدمه قبل از ورود به آب نصب می گردد مجهز گردیده اند.نمونه M3 ان یک پل موقت نظامی برجسته دارد که در جلو و کنار خودرو نصب گردیده است.نیروی رانش در آب از طریق شنیها فراهم می گردد که می تواند سرعت برادلی را به حداکثر 7/2 کیلومتر در ساعت برساند.
تانک لکلرک ساخت فرانسه
لکلرک(Leclerc) نام تانک رزمی پیشرفته ای است که توسط کارنجات جیات(Giat) فرانسه ساخته شده وتوسعه یافته است. این تانک درارتش کشورهای و امارات متحده عربی عملیاتی گردیده است.لکلرک فقط یک تانک به معنای کلاسیک آن نیست بلکه یک سیستم جنگ افزاری پیشرفته می باشد که به جدیدترین سلاح های عصر خود مجهز شده است.جدیدترین فناوری های نظامی بکار رفته در این تانک موجب شده است که فاکتورهای برتری رزمی همچون قدرت تحرک،مانور پذیری،قدرت آتش وضریب ایمنی حفاظتی این تانک به بالا ترین حد ممکن برسد. تانک لکلرک از سال 1990 میلادی واری خط تولید گردید ودر سال 1992 در ارتش فرانسه وبه دنبال آن در سال 1995 در ارتش امارات متحده عربی عملیاتی گردید است لازم به ذکر است که تانک بهینه سازی شده لکلرک باکد(MK2) نیز در سال 1998 وارد خط تولید گردید. این تانک به احترام ژنرال ژاک فیلیپ لکلرک ، فرمانده لشکر دوم زرهی فرانسه آزاد در جنگ دوم، لکلرک نامیده شد.ژنرال لکلرک کسی بود که در سواحل نرماندی پیاده شدو پیشروی نیروهای فرانسه را فتح پاریس رهبری کرد.تانک لکلرک جایگزین تانک معروف AMX-30گردیده است که سال ها به عنوان ماشین زرهی اصلی فرانسه مشغول خدمت بوده است.در آغاز دهه هفتاد میلادی ارتش فرانسه به این نتیجه رسید که تانک AMX-30 آن کشور فرسوده شده وباید برای جایگزینی آن با یک تانک پیشرفته دیگر فکری نمود. در سال 1977 ارتش فرانسه نیاز خود را مبنی بر ساخت یک تانک رزمی جدید را مطرح نمود.
...
زره
T-90 با زره های معمولی و زره های انفجاری واکنشی (ERA) محافظت می شود. سیستم کمک رسانی دفاعی Shtora-1 ساخت روسیه نیز به پایداری تانک کمک می کند. این سیستم شامل پارازیت اندازهای گرمایی، سیستم هشدار دهنده لیزری با چهار دریافت کننده لیزری، سیستم نارنجک انداز دودی برای استتار تانک بعلاوه سیستم کنترل کامپیوتری می باشد. همچنین در T-90 از تجهیزات حفاظتی ش.م.ر (شیمیایی،میکروبی،رادیواکتیو) استفاده شده است.
کنترل آتش:
T-90 دارای سیستم کنترل آتش اتوماتیک 1A4GT می باشد که شامل سیستم کنترل آتش روز 1A43 توپچی، آلت نشانه روی گرمایی TO1-KO1 توپچی دارای برد 1.2 تا 1.5 کیلومتری تشخیص هدف و نمایشگر PNK-S فرمانده است. خود سیستم 1A43 نیز شامل آلت نشانه روی/ فاصله یاب با کانال هدایت موشک، اندازه گیر باد، کامپیوتر 1V528 و تثبیت کننده تسلیحات 2E42-4 می باشد. آلت نشانه روی PNK-4S فرمانده شامل آلت نشانه روی روز/شب با برد تشخیص هدف 800 متر در روز و 700 متر در شب می باشد. راننده نیز با نمایشگر فروسرخ دید در شب TVN-5 مجهز می شود.
رانش
T-90 از موتور V-84MS با قدرت 840 اسب بخار پیستونی چهار زمانه نیرو می گیرد. این موتور از انواع سوخت مانند کروسین (نفت سفید) و بنزین بعلاوه دیزل می تواند استفاده کند. در مجموع 1600 لیتر سوخت را این تانک می تواند حمل کند که منابع آنها با زره های مناسب محافظت می شوند.
مقاله راه کارهای مقابله با تهدیدات نظامی آمریکا در 34 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه:
بعد از جنگ سرد شاهد ظهور طیف جدیدی از حاکمیت در آمریکا بودهایم که از آنها به عنوان محافظهکاران یاد میشود. آنها معقتدند بعد از فروپاشی شوروی، آمریکا تنها ابر قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در جهان بوده و باید از این قدرت بنحو احسن استفاده نماید و تمامی کشورها به نوعی در سلسله مراتبی که آمریکا مشخص میکند، جای گرفته و نقش تعیین شده خود را ایفا نمایند. ابراز اظهاراتی نظیر «تقسیمبندی کشورها به خیر و شر» «جدا نمودن کشورهای به خودی و غیرخودی» تعیین کشورهایی به عنوان «محور شرارت» و امثالهم توسط مسئولین وقت آمریکا، در این راستا ارزیابی میشود. حمله به افغانستان و عراق (که بدون اجماع جهانی انجام شد) نمود عملی و اجرای سیاست را شفافتر مینماید.
بطور خلاصه میتوان دیدگاه محافظهکاران جدید (یا راستهای افراطی) آمریکا را شامل موارد زیر دانست.(1)
1- اعتقاد به نظام تکقطبی (بجای دو قطبی یا چند قطبی) که در این نظام آمریکا سطرهی تمام عیار بر جهان خواهد داشت.
2- تغییر معادلات و قوانین بینالمللی، مربوط به دوران جنگ سرد بوده و در وضعیت تک قطبی، توان اداره جهان را ندارد.
3- اعتقاد به جنگ پیشگیرانه برای نیل به منابع و مصالح ملی و بر خلاف استراتژی بازدارندگی که مربوط به جنگ سرد است، آنان اعتقاد دارند چون ماهیت دشمنان آمریکا تغییر نموده و از روشهای مخفی برای ایراد ضربه به منابع آمریکا استفاده میشود لذا آمریکا مجاز است قبل از آنکه آنان بخواهند وارد عمل شوند علیه آنان دست به حمله بزند. در این زمینه میتوان به موارد متعددی از جمله، حملهی موشکی آمریکا به کارخانه داروسازی سودان اشاره نمود.
4- بیتوجهی به افکار عمومی جهان که اعتقاد آنان بر اقناع افکار عمومی نبوده بلکه میخواهند مردم را بترسانند تا به آنان احترام بگذارند.
5- ارتباط استراتژیک با اسرائیل که هرگونه فشار بر دولت اسرائیل را مخالف مصالح و منابع ملی آمریکا تلقی مینمایند بخصوص اینکه تعدادی از تئورسینهای این استراتژی از جمله مایلک لیدن،(2) دیکچنی، دونالد رامسفلد، گلاسوایت و ریچارد پرل از لابیهای صهیونیسم هستند. مهمتر آنکه محافظهکاران جدید اعتقاد به صهیونیسم مسیحی یا صهیونیسم آمریکایی دارند.
6- از نظر آنان دشمنان براساس نظریهی برخورد تمدنها شامل اسلامگرایان شیعه در ایران و لبنان، اسلامگرایان سنی در کشورهای عربی و اسلامی (بخصوص القاعده، حماس، جهاد اسلامی و …) نظامهای بعثی در عراق و سوریه، نظامهای کمونیستی در کرهشمالی و کوباست. هر چند ظهور محافظهکاران جدید بعد از جنگ سرد مخالف این نظریه بوده است ولی آنان بعد از حاکمیت جمهوریخواهان (جرج بوش پدر و بخصوص جرج بوش پسر) اجازه عملیاتی شدن تئوریهای خود را یافتند. حادثه 11 سپتامبر نیز باعث جهش عظیمی در اجرای این سناریو گردید. بطوریکه حمله آمریکا به افغانستان و عراق میسر گردیده و تهدیدات مختلف علیه ایران، سوریه، کرهشمالی و عربستان علمی شد. بر همین اساس آمریکا از حمله نظامی اسرائیل به سوریه (مهرماه 1382) بطور آشکار حمایت و پشتیبانی نمود.
یکی از کشورهایی که قبل از جنگ سرد و بخصوص در دوران جدید از نظر آمریکا جزء دشمنان استراتژیک آمریکا و اسرائیل بوده، جمهوری اسلامی ایران است. این دشمن در دیدگاههای محافظهکاران جدید مبنی بر، مقابله شدید با مخالفین آمریکا و اسرائیل که بطور مشخص از ایران و سوریه نام برده میشود، روشنتر میگردد. علاوه بر آن ایران جزء یکی از محورهای سیاست آمریکا در خاورمیانه محسوب میشود و چون هم از ذخایر سرشار نفت و گاز برخوردار بوده و هم با سیاستهای اسرائیل مخالفت مینماید و مهتر اینکه جمهوری اسلامی ایران از جمله مراکز عمدهی اسلامگرایی در خاورمیانه است. از طرفی ایران مرکز اسلام شیعی بوده که براساس نظریه برخورد تمدنها، مقابله با تهدیدات ناشی از آن در استراتژی آمریکا به صراحت قید شده است.
آریل شارون در این زمینه اظهار داشته: پس از عراق نوبت ایران، لیبی و سوریه است … حتی در زمانی که توجه آمریکا به موضوع عراق متمرکز است، نباید ایران را فراموش کرد.(3)
ب- مقابله تکنولوژیکی:
پاشنهی آشیل آمریکا، برتری تکنولوژیکی در تسلیحات است. چنانچه با این موضوع حتی در ابعاد کوچک مقابله شود، کارآیی ارتش آمریکا بطور قابل ملاحظهای کاهش خواهد یافت. در این زمینه حتی عراق (با توجه به تحریمهای اقتصادی و نظامی) توانست در بخشی از جنگ به مقابله تکنولوژیکی، نایل آید.
این مقابله در زمانی که موشکهای دوربرد شلیک میشد، بر روی آنها توسط ارتش عراق عملیات جنگال انجام شده و آنها را منحرف مینمود. اصابت این موشکها به اردن، ترکیه، ایران و بعضی از مناطق غیرمسکونی عراق، دلیل این موضوع است.(8)
این موضوع درباره کشورهای دیگر نیز قبلاً حادث گردیده است. هند در دههی 1950 یک کشور کاملاً توسعه نیافته در ابعاد مختلف از جمله در زمینه تکنولوژی دفاعی بود. ولی با شدت تهدیدی که از ناحیه چین و پاکستان متوجه این کشور گردید، این کشور را به سمت تولید داخلی تسلیحات، رهنمون کرد به نحوی که هند هم اکنون دارای 48 کارخانه بزرگ تولیدات دفاعی بوده و تولیدات آن طیف وسیعی از اقلام دفاعی را دربرمیگیرد. ضمن اینکه هند هم اکنون به عنوان یکی از کشورهای صادر کننده تسلیحات (نهمین کشور) مطرح بوده و حتی این کشور توانست در سال 1982 هلیکوپتر چناک به شوروی صادر کند.(9) نمونه دیگر در این زمینه آفریقای جنوبی است که به علت تحریمهای دههی
60 و به بعد به این کشور توانست به تولید داخلی تسلیحات نائل شود. آقای ویسپر این موضوع را موهبتی برای این کشور محسوب نموده تا آفریقای جنوبی به خودکفایی نسبی در تولیدات تسلیحات نظامی دست یابد.(10)
مقاله بررسی تأثیر موسیقی نظامی بر موسیقی ملی ایران در 39 صفحه ورد قابل ویرایش
آنالیز قطعه:
فرم مارش:
این قطعه برای یک ارکستر 32 نفره نظامی (meliterj Barnd) تنظیم شده است که شامل Clarinet Eb, Basson, Baritone Sax, Tenorsux, Alto sax, oboe, Flute, Piccolo هر کدام یک عدد clarinet Bb I,II,III نه عدد / Horninf I,II چهار عدد/ cornet دو عدد/ turmpet Bb یک عدد، Snar drum, Symbals, tuba, Euphoinm, Bass trombon, teror tromban, tromban / Bass drum هر کدام یک عدد.
قسمت مقدمه A با ارکستراسیون کامل و از درجه V گام سی بمل ماژور شروع میشود و در میزان 8 با کاوش کامل روی درجه T حل میشود. شدت اجرای مقدمه FF میباشد در قسمت a ارکستراسیون تغییر نمیکند ولی شدت اجرای آن یک F کاهش مییابد.
این قسمت با درجه I شروع میشود و از درجات VI,V,IV,II نیز در حل هارمونی این قسمت استفاده شده که نهایتا در ولت دوم از چند نت آلتره استفاده شده و با یک کاهش V به I خاتمه مییابد.
قسمت b در ارکستراسیون تغییری اعمال نشده ولی از لحاظ هارمونی متغیر است در این قسمت با یک مدولاسیون به گام F ماژور می رسیم که در ابتدا قسمت B درجه I این گام آمده است و در سه میزان پایانی این قسمت با یک کاونس کامل به تنالیته اصلی باز میگردد.
پس از خاتمه A با یک مقدمه چهار میزانی که تنالیتة Mib ماژور را مهیا میکند، وارد قسمت B یا trio میشویم و در این قسمت ساختار ارکستری تغییر میکند و شدت اجرا به MF کاهش مییابد و نیز تعدادی از سازها سکوت میکنند. این سازها عبارتند از : oboe, Flut, Piccolo و هر سه trombon . همچنین سعی شد از نتهای کشیده تری نسبت به دو بخش قبلی استفاده شود. هارمونی این قسمت که با درجه Mib I ماژور شروع می شود نهایتاً با یک مدولاسیون در ولت I به تنالیته Sib ماژور برمیگردد.
فهرست مطالب
1- تقدیم ...............................................................................................................
2- تشکر ..............................................................................................................
فصل دوم (بخش تحقیق) .....................................................................................
بررسی تأثیر موسیقی نظامی بر موسیقی ملی ایران ............................................
آنالیز مارش رویش ..............................................................................................
نت نگاری قطعه ....................................................................................................
تقدیم به :
پدرم، که دستش از دنیا کوتاه است
مادرم، که هم پدر بود و هم مادر
و همسرم که دریچهای دیگر به رویم گشود.
سپاس
سپاس خدای را که یاریم دارد تا در حد بضاعتم توشه ای هر چند ناچیز را از دریای بیکران هنر موسقی برگیرم.
و سپاس بندگان خدا را که نقش معلم و استاد را در زندگیم ایفا کردند. اساتید تقی ضرابی – سیاوش بیضائی – شهرام مظلومی – مهران پورمندان – اتابک الیاسی – جعفر زعیمی نیکو – حمید دیبازر- حسین میثمی و خانم مهرداد پی
و نیز جناب سرهنگ نصرت الله زهدی که تحصیل تمام دانشجویان موسیقی نظام مدیران ایشان است و سپاس از کادر آموزشی دانشگاه و تمام کسانی که در تعلیم من نقش داشته و در این سطور از قلم افتاده اند.
این مقاله مطالعهایست دربارة تأثیر موسیقی نظامی بر هنر موسیقی ملی ایران. تاریخ نیست ولی ضرورتاً باید موضوع را به شیوهای تاریخی بررسی کرد و تصوری از چگونگی تأثیر تجربهها و حرکت تکاملی و آکادمیک موسیقی جوامع غربی از طریق وسیلهای که در آن زمان یکی از معدود راههای حیات موسیقی در ایران بود را در ذهن خواننده آفرید.
به نظر «شوپنهاور» هنر، راه برگذشتن از وحشت هستی از زیستن در جهان آرام نبوغ و ژرف اندیشی است. او عالیترین هنر را تراژدی و والاترین هنر را موسیقی میداند، زیرا موسیقی هیچ ایدهای از ایدههائی که عینیت یافتگی بیمیانجی خواست است را نشان نمیدهد. بلکه نشان دهندة خود خواست وماهیت « شیء در ذات خویش» است. به گفته شوپهناور اگر میتوانستیم همة آنچه را که موسیقی بدون مفاهیم بیان میکند به درستی با مفاهیم بیان کنیم به «فلسفه راستین» میرسیدیم.
یقیناً شوپنهاور تنها فیلسوفی نیست که در مورد هنر موسیقی نظریات خویش را به جامعه عرضه کرده است. در میان فلاسفه میتوان به نیچه، فین کنشتاین، زیگموند اسپات، هگل و کاپلستون اشاره کرد که به مقوله هنرموسیقی به طور جدی نگریستهاند و این خود بیانگر نقش و اهمیتی است که این هنر در جامعه داراست و به لحاظ داشتن همین نقش و اهمیت همواره در طول تاریخ دچار تغییر و نوساناتی بوده که ناشی از شرائط اجتماعی- فرهنگی- مذهبی و حتی سیاسی بوده است.
زمانی که انسان بدوی و وحشی به رشتههای اصوات سازمان نایافته گوش فرا میدهد احتمالاً ریتم را تنها عامل مورد نیاز برای نشان دادن و ثابت نگه داشتن زمان میداند چنانکه در موسیقی پست مدرن نیز کم و بیش این نظر تکرار میشود.
زیگموند اسپات درک موسیقائی انسان وحشی توسط پاهایش را بسته به سطح تجربیاتش منطقی میداند و ننگی برای آن نمیداند اگر موسیقی را توسط پاهایش میشنیده، زیرا ریتم سادهترین و در عین حال اساسیترین عاملی است که صورت را به سوی زیبائی میکشاند. ولی اهمیت و نقش متقابل و اساسی موسیقی و مخاطب و شرایط، زمانی آغاز میشود که انسان این پدیدة هنری را توسط قلب و عقل نیز درک میکند و همین درک باعث بوجود آمدن انواع موسیقی از قبیل موسیقی کار، موسیقی خواب، موسیقی انقلاب، موسیقی نظامی و … میشود.
نوع تأثیر و تأثر پذیری موسیقی در جوامع و زمانهای مختلف تقریباً شبیه به هم بوده، به عنوان مثال میتوان اروپای سدههای میانه را با ایران زمان صفویه مقایسه کرد.
به عقیدة انگلس «کلیسا در سدههای میانه»تمام شکلهای ایدئولوژی، فلسفه، سیاست، حقوق و هنر را به الهیات مربوط کرده و آنها را به صورت تقسیمات فرعی الهیات در آورده بود. [1]
در همین دوران در سال 1325 میلادی پاپ جان دوازدهم با صدور فرمانی «مکتب جدید» موسیقی را محکوم کرد. زیرا این موسیقی: «به جای خواندن ملودیهای قدیمی، ملودیهای جدید را بافت نویسی تازه ابداع کرد، سرعت را به موسیقی مقدس تحمیل کرد، ملودی را به کمک تزئین، سکون و پلیفونی تحلیل برد و کلمات مقدس را بر آهنگهای نامقدس افزود. خلاصه آنکه از جان گذشتگی را متلاطم ساخت، گوش را خمار و شنونده را از راه به در کرد.»[2]
همچنین حدود قرون 17 و18 میلادی، اختراع فرم های «کنسرتو» و «اپرا» شورشی در برابر سلطه کلیسا بر موسیقی بود. رشد چشمگیر موسیقی سازی را نیز میتوان شورشی در برابر سانسور اپرا توسط اشراف نامید.[3]
در این راستا میتوان به نمونههای بسیار زیاد دیگری در اروپا اشاره کرد که طی آن با تغییر شرائط جامعه از لحاظ گوناگون موسیقی نیز به شدت متأثر شده است که ذکر آن در این مقال ضرورتی ندارد.
در ایران نیز موسیقی در ادوار مختلف تقریباً با همین فراز و نشیبها به حیات خود ادامه داده که در کیفیت این تغییر وتحولات به علت متفاوت بودن در ساختار فرهنگی و اجتماعی با اروپا تفاوت دارد. بنابر اسناد و نوشتههای موسیقی شناسان بزرگ ایرانی که عمدتاً در قرن چهارم تا اواسط قرن نهم هجری بدست آمده – مانند فارابی، ابن زیله، ارموی و ابن غیبی، موسیقی در ایران دارای ساختار علمی بوده است.
«قدمای موسیقی شناس ایران از نظام و روشهایی که هندی ها و چینی ها در ارائه نغمه ها و آوازهای موسیقی به کار می بردند، مطلع بودند. آنان با دسترسی به خط موسیقی یونانی، احتمالاً با طرز نت نویسی موسیقدانان سرزمین های غربی آن روزگار نیز کم و بیش آشنایی داشتند و خود شیوة خاصی در ضبط المان و نغمهها به کار میبردند.[4]»
تا زمان «ابن زیله اصفهانی» ( وفات 440 هـ..ق) روش نغمه نگاری خاصی که براساس حروف ابجد و با همان نظم و ترتیب طبیعی ابجدی بود به کار میرفت که ابن زیله روشی ابتکاری در نغمه نگاری ابجدی به وجود آورد و موسیقی دانان و موسیقی شناسان پس از او این روش را پذیرفته و در آثار خود به کار بردند. «عبدالمومن صفی الدین ارموی» موسیقیدان قرن هفتم ه.ق، شیوة نغمه نگاری «ابن زیله» را کمال بخشید. این روش کاملترین شیوة نغمه نگاری موسیقی ایران به شمار میرود. آن هم به شیوهای که بعد از او مورد پیروی همة موسیقیدانان ایرانی و دیگر کشورهای اسلامی قرار گرفته است.[5]
حرکت علمیای که در موسیقی ایران شکل گرفته بود تا زمان صفویه ادامه داشت. در دورة صفویه به دلیل نابسامان بودن شرایط سیاسی – اجتماعی و تحریمهای شرعی و مذهبی محیط نامناسبی برای رشد و پرورش و تحول موسیقی ایجاد شد و از لحاظ هنری و علمی و نظری ارزش خود را از دست داد.
«اوژن فلاندن » که در زمان محمد شاه در سال 1256 تا 1258 قمری در ایران بوده است، موسیقی ایرانی را بسیار ابتدائی و عقب افتاده توصیف می کند. او علت این عقبماندگی را علمی نبودن موسیقی ایرانی ذکر کرده است. [6]
در این دورة طولانی، موسیقی در جوامع شهری به صورت تقلیدی- شفاهی در میان سه گروه دوام و استمرار یافت:
نخست : هنرمندان خانوادههای سرشناس وقشرهای میانه یا بالای اجتماع که بنا به ذوق و علاقة شخصی به موسیقی روی آورده و آنرا آموخته بودند. افراد این گروه، که هر یک معمولاً یک یا چند ساز می نواختند، جز در محافل خانوادگی یا خصوصی و بعضاً در محفلهای درباری و اعیانی ساز نمینواختند و آواز نمی خواندند،
گروه دیگر هنرمندانی از اقشار پائین اجتماع که موسیقی را همچون حرفهای برای گذران زندی فراگرفته بودند و در مجالس عمومی و بزم و شادی مردم نوازندگی و آواز خوانی میکردند.
هنرستان موسیقی (هوخشوله) گذراند.
در سال 1302 هـ ش به تهران برگشت و مدرسه عالی موسیقی وزیری را بنیان نهاد و در سال 1303 هـ ش کلوپ موزیکال را تاسیس کرد. ابولحسن صبا، سنجری، روح الله خالقی، موسی معروفی، سلیمان سپانلو و بسیاری از هنرمندان دیگر شاگردان مدرسه عالی موسیقی وزیری بودند. در سال 1307 (هـ ش) پس از سالار معزز ریاست مدرسة موزیک را بر عهده گرفت. وی موسیقی نظام را از برنامة مدرسه موزیک حذف و آنرا به اداره کل موزیک ارتش سپرد و نام مدرسه را به مدرسه موسیقی دولتی تغییر داد که بعدها مدرسه موسیقار و هنرستان عالی موسیقی نامیده شد.
وی در زمان حیاتش آهنگهای بسیاری ساخت و همه آنها را به نت نوشت همچنین شاگردان بسیاری را تعلیم داد که بعدها از اساتید بنام موسیقی ایران شدند.
یکی از کارهای بسیار بزرگ علینقی وزیری بنیانگذاری نت نویسی موسیقی ایران براساس نظام نت نویسی غربی است وی فواصل ربع پرده را با نامگذاری سری و کرن وارد نظام نت نویسی کرد. همچنین نظام 24 ربع پردة کروماتیک را طراحی نمود و نظریاتی دربارة هارمونی ایرانی ارائه کرد و فصل تازه ای را در موسیقی ملی ایران باز کرد. زندگی پربار استاد در شهریور 1358 پایان یافت.
غلامحسین خان: فرزند دوم سالار معزز مانند پدر و برادرش علاقه بسیاری به موسیقی داشت. از تحصیلات ابتدائی به مدرسة موزیک دارالفنون رفت و دوره این مدرسه را به پایان برد.
شرف نامه نظامی گنجوی
بیوگرافی نظامی
سال تولد و تاریخ وفات
مثنوی های نظامی
نظامی نام این مثنوی را « مثنوی نامه خسروی» و درجای دیگر « شرف نامه ی خسروان» نامیده و در میان مردم به اسکندر نامه و شرفنامه یافته است شاعر در سرودی آن از عشق و علاقه که بدین کار داشته پیروی کرده و به خاطر زر وثروت نسروده است.
شرف نامه چهارمین اثر نظامی است و آن را نیمه بنا معرفی کرده و نیمه دوم را به بعد موکول کرده و مقصود او از نیمة دیگر « اقبال نامه» که آن را با هفت پیکر که مثنوی دیگر اوست بعد از شرفنامه به نظم آورده است. شرفنامه را در 588 و هفت پیکر را در 598 و اقبال نامه را در 599 سروده و خمسه را کامل کرده است. بعضی از نویسندگان مثنوی هفت پیکر را چهارم و شرفنامه و اقبالنامه را پنجمین اثر شاعر معرفی کرده اند. غافل از آن که محمد عوضی بخارایی صاحب لباب الباب که در ربع اول قرن هفتم یعنی اندکی بعد از فوت نظامی کتاب خود را تألیف کرده است مثنوی های نظامی را چهار کتاب داشته: 1- مخزن الاسرار 2- لیلی ومجنون 3- خسرو و شیرین 4- قصه ی اسکندر به نظر می رسد آخرین سروده نظامی یعنی مثنوی هفت پیکر هنوز به دست محمد عوضی نرسیده بوده است. فتوحات اسکندر در شرفنامه بیشتر در خشکی ها و در اقبال نامه سیرو نصر او در دریا بوده است.
در این مثنوی از جنگها و مبارزات پهلوانان سخن گفته شاید می خواسته نشان دهد که در حماسه سرایی نیز قدرتمند و تواناست. اگر سروده های رزمی او را به دقت مطالعه کنیم رنگ بزم را در آنها مشاهده می کنیم که این رنگ ها در شاهامه فردوسی اتفاق نمی افتد.
در سرودن « داستان اسکندر» نظامی کوشیده که خواننده سخن را بپذیرد و از این رو گاهی حقیقت را فدای باورها کرده است. او معتقد است که فردوسی حقیقت را به باورها برتری داده در نتیجه به هنجار شاعری نرفته است. زیرا در شعر « احسن الشعرا کذبه » است، نقد بر گرفته فردوسی را در عبارتی گنجانیده که هم از راستی حمایت و هم از فردوسی تعریف کرده و هم ایراد گرفته است و مدح شبیه به ذم و یا ذمه شبیه به مدح را کار بسته است و مجوزی برای تغییر و تبدیلی که خودش داده بیان کرده است.