خیالواره (ما- زمان- رویا)
مرکب، گـِل دو ماده ای هستند که من برای رنگ گذاری نقاشی هایم آنها را انتخاب کردم. و اینکه چرا گـِل را انتخاب کردم به این دلیل است که «گل و خاک» در ادبیات ما جایگاه ویژه دارد. در گوشه و کنار فرهنگ مکتوب ما نشانه های بارزی یافت میشود که حاکی از اصالت این عنصر، و منزلت بالای آن است. مولانا در غزلیات شمس می سراید.
گویند اصل آدمی خاک است و خاکی میشود کی خاک گردد آن کسی کوخاک آن درگاهشد
در این جا خاک نماد معنی و مفهوم ویژه ای است. جنبه معنوی دارد. در این بیت با اینکه کلمه خاک چندین بار به کار گرفته شده است ولی بر سامعه آدمی ثقیل نمی افتد و به تعبیری توی ذوق نمی زند. مولانا ترکیب هنرمندانه ای ساخته است؛ ترکیبی لطیف و زیبا.
نکته ای در معارف اسلامی ما وجود دارد که شایسته توجّه و تامل بسیار است.
در قرآن کریم، هنگام بحث از آفرینش آدمی، سخن از گل می رود که خمیرمایه آفرینش انسان است.
فهرست مطالب
شرح دست یابی به پروژه علمی................................................................................. 1
خیالواره...................................................................................................................... 38
سفری به خیالواره...................................................................................................... 40
منابع و مآخذ.............................................................................................................. 47
پایان نامه خیالواره (ما- زمان- رویا)
پیشگفتار:
تاریخ هنر من، زمانی شکل میگیرد
که جسمم، بسان مجسمه هایی از درون خاک
زمانی که می گویند: بعد از قرنهاست، بیرون می آید
و هنر عصر انسانهای تکرار شود.
اما اکنون به زمانی متعلقم
که فرا راه تاریخ است.
و زمان، تاریخ انتظار من و توست.
مرزها و فاصله ها جستجوی ذهنی مرا تشکیل میدهد. فاصله هایی که مرز بین گذشته، حال و آینده را می سازند و جایگاه مرا در عصر حاضر مشخص می کنند. در این جستجوها، مفاهیمی براساس مقایسه برای من معنا پیدا می کنند که زندگی انسانها را در زمان (گذشته- حال و آینده) به تاریخی تبدیل میکند که چرخه ای از تکرار انسانهایی است که می آیند و می روند. آنگاه خوبی، بدی و گنگ بودن معنا پیدا میکند.
فاصله ها در ذهن من؛
فاصله خوبی و بدی، اندیشه
فاصله ما و انسانها، تاریخ و گذشته
فاصله بین انسانها، زبان، رنگ، نژاد
فاصلخ بین شب و روز، زمان
فاصله بین خشکی و دریا، ساحل
فاصله بین زمین و آسمان، خط افق
فاصله ما و آسمان، نور، ستاره و ابر
فاصله ما و زمین، خاک
فاصله جسم وروح من، آیینه
فاصله بین واقعیت و خیال، اتفاق
فاصله تولد و مرگ، زندگی
و فاصله من و خدا، هیچ چیز
اما اینها، تکراری برای تمام موجودات بوده و هست و وجود آنها، جستجوی برای یافتن یک مفهوم است و آن خدا. به همین سبب در تابلوهای ارائه شده صفحه کاغذ را به چند پلان تقسیم کردم که شامل زمین، خط افق و آسمان است. که خط افق همواره حائلی است برای دریا، شهر و انسانها و نور و سایه، عناصری هستند برای کشف آنها و خاک این عنصر سرشتین انسان را به عنوان دادن رنگی به خیالم انتخاب کردم.
از باب ارائه کار به ضرب آهنگی از زمزمه های درونی و تصاویری در قالب، جملات شعرگونه و نقاشی های گلی پرداختم که در ادامه این رساله با عنوان سفری به خیالواره ارائه خواهم کرد.
فهرست مطالب:
شرح دست یابی به پروژه علمی................................................................................. 1
خیالواره...................................................................................................................... 38
سفری به خیالواره...................................................................................................... 40
منابع و مآخذ.............................................................................................................. 47