مقاله بررسی اقتصاد سیاسی رسانهها در 20 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست
مقدمه......................................................................................................................................................... 1
ماهیت اقتصادسیاسی............................................................................................................................... 1
اقتصادسیاسی رسانه ها......................................................................................................................... 2
چارچوب مفهومی مکتب اقتصادسیاسی رسانه ها................................................................................ 3
پیوند تاریخی توسعه ارتباطات بااقتصادسیاسی.................................................................................... 5
مروری بردیدگاه های هربرت شیلر (هربرت شیلر)............................................................................... 6
خصوصی سازی – تضعیف بخش عمومی............................................................................................ 7
خصوصی سازی ایدئولوژیک و تبلیغات................................................................................................. 8
نظریه های اندیشمندان در مورد اقتصاد سیاسی رسانه ها.............................................................. 10
ریموند ویلیامز........................................................................................................................................ 10
نیکلاس گارنهام..................................................................................................................................... 10
ادوارد هرمان و نائوم چامسکی........................................................................................................... 11
سیس . جی . هاملینک............................................................................................................................ 12
یحیی کمالی پور:..................................................................................................................................... 13
حمید مولانا............................................................................................................................................. 13
فرد فیجس.............................................................................................................................................. 14
آرماند ما تلار......................................................................................................................................... 15
جیمز دی هالوران.................................................................................................................................. 15
مجید تهرانیان :....................................................................................................................................... 16
جمع بندی................................................................................................................................................ 17
منابع ....................................................................................................................................................... 19
|
بی توجهی مطالعات تجربی به نقش نظامهای ارتباطی و ساختا رهای اقتصاد وسیاسی و نبوددیدگاه انتقادی در آنها سبب شد که نظریه های انتقادی این نوع مطالعات را به چالش فراخوانند. مکتب اقتصادی سیاسی رسانه ها از جمله مکاتب انتقادی است که تحت تأثیر آرای اندیشمندانی چون (هربرت شیلرودالاس اسمایت) از دهه1970 میلادی به بعد گسترش یافت . این مکتب براین باور است که رسانه ها مجاری انتقال محتوای فرهنگی هستند. این محتوا مستقل از رسانه ها شکل گرفته است. آنان همانند سایر محققانی که نسبت به جامعه دیدگاهی سوسیالیستی دارند ضمن مطالعه تاریخی نظام سرمایه داری جهانی نتیجه می گیرندکه نظرات حاکم برجامعه همان نظرات طبقه حاکم است. طبقه ای که به مثابه قدرت مادی در جامعه حضور داردوقدرت فرهنگی ومعنوی حاکم نیز هست . بنابراین نظریه پردازان این مکتب برساختارهای پایه ای وبنیان های اقتصادی جامعه تأکید می کنند وبرای درک شکل ومحتوای رسانه ها به بررسی چگونگی توزیع منابع عظیم رسانه ای وصنایع اطلاعاتی وکسانی که آنها را کنترل می کنند می پردازند. در میان مکاتب انتقادی ، مکتب اقتصاد سیاسی با موضوع وسایل ارتباط جمعی بنیادی تر برخوردکرده است.
شیفتگی نابخردانه دراستفاده از فن آوری های نوین ارتباطی واطلاعاتی وچشم بستن به روی منافع ومصالح بلند مدت ملی وغفلت از سیاستگذاری روشن بینانه ارتباطی پیامدهایی سنگین دارد. این شیفتگی و غفلت ناشی از القا ئات دیدگاه هایی است که به «جبر فن آوری » باور دارند وآینده ای خوشبینانه وتخیلی از جهان به واسطه فن آوری های نوین به تصویرمی کشند. توجه به دیدگاه های انتقادی وموشکافی دیدگاه های تجربی مانع عمق یافتن وابستگی ها،بروزبحران های اجتماعی وفرهنگی واتلاف سرمایه های مادی وانسانی خواهدشد .
انزنس برگر عناصرتشکیل دهنده رسانه های رادرنظام جهانی چنین بیان می کنند.ماهواره های خبری، تلویزیون کاست هانوارهای ویدئویی دستکاه های ضبط ویدئویی . تلفن های تصویری پخش صوت استریوفونیک . تکنیک های لیزری فرایند های تکیثرالکترواستاتیک چاپ الکترونیک باسرعت بالا ماشین های حروفچین وفراگیر میکروفیش ها بادستیابی الکترونیک چاپ رادیویی همه این اشکال جدید رسانه به طورمداوم پیوسته های جدیدی راچه بایکدیگروچه باسایررسانه هامثل چاپ رادیو فیلم تلویزیون تلفن وغیره شکل می دهند. مکتب اقتصادسیاسی نظام توزیع کالاهای فرهنگی ونیز ماهیت نهادهای فرهنگی را موردنقد قرارمی دهد به نظر مکتب اقتصادسیاسی، سیاستگذاری فرهنگی نهادهای فرهنگی . یافتن مخاطب برای آثارهنری برای مخاطبان .به نظراین مکتب فرهنگ محصوردر کل نظام است. هنرمند خلاق باوجود منحصربه فردبودن هدفش تنهامی توانددرداخل ساختارها وفرایندهای بازاربه خلق اثرهنری بپردازدشیوه تولیدسرمایه داری «هرچیزی» راجذب معادل آن درنظام ارزش های تبادلی می کند این ماهیت سرمایه داری است درچارچوب سرمایه داری روابط اجتماعی دقیقاتحت سلطه روابط تبادلی (خریدوفروش دربازار)قراردارندوشکل می گیرند.
چارچوب های مفهومی درحوزه اقتصادسیاسی متفاوت از حوزه های دیگر ومفاهیم جدیدی رادرقالب خود دارد. جنبه هایی این مفاهیم رامی توان درمکتب فرانکفورت یافت . آدورنو وهورکهایر عقیده داشتندکه سرمایه داری عصر جدید می خواهد همه آنچه را که تولید سرمایه داری اولیه به حال خودرهاکرده بودیعنی عرصه های خانوادگی تفریحات واوقات فراغت وعرصه های فرهنگی زندگی راتصاحب وصنعتی کند منطق سرمایه داری آن راوامی دارد تا درجست وجووسپس اشباع بازارهای جدیدبرآید. صنایع فرهنگی تضادهایی رابرای سرمایه داری به وجود می آورداین امرناشی از رقابتی است که درچارچوب صنایع فرهنگی درجریان است. دلیل رقابت محدودبودن منابع ونیز محدودبودن پاداش هااست. تولیدسرمایه داری برتولیدوتوزیع انبوه کالاهامتکی است فروش بیشترقیمت ها راکاهش می دهدوسقف نرخ سودرابالاترمی بردتولیدسرمایه داری نوعی گرایش را برای جایگزینی کالای نوبه جای کالای کهنه به وجودمی آورداین دور«خرید- کهنه شدن- جایگزین
سازی »با تبلیغات صورت می گیرداین دورقوه محرکه سرمایه داری است البته برای تولیدسرمایه داری این مهم است که نوآوری ارزان تمام شود . امافعالیت فرهنگی اقتضامی کند که موادومطالب آزادانه انتخاب شوند وترجیحا تازه باشندمصرف فرهنگی درمقابل کشش تولیدبه سمت قالبی کردن محصولات مقاومت می کند. ازسوی دیگردوام پذیری نسبی کالاهای فرهنگی باتولیدسرمایه داری درتضاداست . برای کنترل تضادهای مذکورشرکت های صنعتی فرهنگی روش های مختلفی راتجربه می کنند .
1- گزینش مجموعه ای ازآثارمحبوب قدیمی به عنوان آثارکلاسیک موردتمجید وتحسین ، که فروش منظم آثار مزبوررابرای مدتی طولانی تضمین می کند .
2- وقتی که یک صنعت فرهنگی اثری راموفقیت آمیزبیابدتلاش می کندتاحدامکان به تکثیرآن بپردازد .
به نظر آنان رسانه های گروهی در خدمت جلب حمایت مردمی برای منافع
ویژه ای هستند که بر کشور حاکم است و در جهانی که تمرکز سرمایه و درگیرهای عمده منافع طبقاتی وجود دارد تبلیغات مهم ترین جنبه خدمات کلی رسانه هاست
مهم ترین عاملی که بر محتویات رسانه ها تأثیر می گذارد مالکیت رسانه ها است و نیاز رسانه ها به منفعت شدیداً بر فعالیت خبری و محتوای کلی آنها تأثیر می گذارد . آنان تأکید می کنند که رسانه های گروهی به واسطه نیاز اقتصادی و منافع متقابل به یک رابطه همزیستی یا منافع قدرتمند اطلاعات کشیده می شوند به نظر آنان ایدئولوژی حاکم که یا در قالب خیر خواهی دولتی و یا شایستگی بخش خصوصی معرفی می شود به عنوان یک مکانیسم کنترل و انضباط در اقتصاد سیاسی عمل می کند به نظر آنان برای کمک به ساخت سیستم رسانه ها به طوری که نیازهای یک جامعه مستقل را بر آورده سازند باید دستیابی بیشتری به کانال های پخش وجود داشته باشد این دستیابی باید شامل مالکیت و نه صرفاً یک برنامه ظاهری و موقت باشد آنان حاکمیت معیارهای بازار بر رسانه های گروهی را باعث تمرکز مرکز خبری و تسهیل دخالت دولت می دانند ادوارد هرمان در مقاله دیگری با عنوان رسانه ها در اقتصاد سیاسی ایالات متحده - با اشاره به نقش گزینشگران ارتباطی در اقتصاد سیاسی رسانه ها می گوید که گزینشگران پیش از آن که دست اندرکاران حرفه ای مطبوعات و رسانه ها باشند سازمان های سود سازی هستند که روابطی نزدیک با حکومت و بازار دارند . این شبکه صاحبان قدرت اخبار و سرگرمی ها را طوری گزینش می کنند که بر آورنده نیاز امنیت حاکم باشند ارائه مطالب مخالف ، تنها به شکل فرعی در چار چوب های رسمی در می آیند و به وسیله نیروهای بازار آزاد و بدون سانسور دولتی پیاده می شوند که اعتبار ایدئولوژی حاکم و چشم اندازهای آینده را توسعه دهند .
هاملینک واژه جامعه اطلاعاتی را یک اسطوره مربوط به انتهای قرن بیستم
می داند که از طریق آن مفاهیم ضمنی هنجارسازی در تفسیر تاریخی ارائه می شود . او جامعه اطلاعاتی را یک مفهوم ذهنی می داند که در پی اعلام دوره ای اساساً متفاوت از تاریخ بشر است دوره ای که در آن ارزش ها ، آرایه های اجتماعی و شیوههای تولید پیشین گسسته می شوند اسطوره جامعه اطلاعاتی دارای سه بعد اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی است . هاملینک می گوید علی رغم این که جامعه اطلاعاتی به مثابه انقلابی معرفی می گردد که در آن انحصار زدایی می شود و عمر تولید سرمایه داری و صنعتی به پایان می رسد با یک تحلیل هوشیارانه روشن می شود که این جامعه یک پدیده غیر انقلابی است به نظر هاملینک اگر جهان را از دیدگاهی تاریخی مشاهده کنیم خواهیم دید که تحولات ابزارهای فنی هیچ گاه به تنهایی نتوانسته است روابط قدرت را میان برندگان و بازندگان ومیان حاکمان و زیر دستان تغییر دهد به عقیده او بنا به دلایل زیر افراد همانند دوره های فئودالی و سرمایه داری که در دسترسی به زمین و سرمایه محدودیت داشتند برای دسترسی به اطلاعات دچار محدودیت هستند .
دانلود مقاله جایگاه رسانهها
بخشهایی از متن:
بر کسی پوشیده نیست که در جوامع در حال توسعه امکان دسترسی عموم مردم بهرسانههای نوشتاری (مکتوب) کمتر از کشورهای توسعهیافته است و عامهی مردم اصولاً چندان رغبتی بهمطالعه نشان نمیدهند و کلاً فرهنگ کتابخوانی و خرید روزنامه و نشریه نیز هنوز همهگیر و جزو عادات روانهی مردم نشده است. از اینرو پرداختن بهجایگاه و کارکرد رسانههای گروهی و بهخصوص بررسی نقش و مسئولیت رسانههای فراگیری چون رادیو و تلویزیون که اغلب در این جوامع دولتی و یا در اختیار نهادهای وابسته بهدولتاند، از اهمیت بسیار برخوردار است. در هر حال، نمیتوان از تأثیر گسترده و نفوذی که رسانههای صوتی و تصویری بر افکار عمومی چنین جوامعی بجا میگذارند غافل شد؛ تا جایی که منبع کسب خبر و داوری در مورد رویداهای جاری و مسایل اجتماعی و سیاسی و چگونگی وضعیت اقتصادی کشور، کمابیش از مجرای اغلب تنگ و یکجانبهی این رسانهها و از راه شنیدن رادیو و تماشای تلویزیون صورت میگیرد. بنابراین رسانههای گروهی گوناگون بهنسبت درجه اهمیت و فراگیر بودنشان، نقشی مفید یا مُخَرب در فرایند شکلگیری جامعهی مدنی میتوانند داشته باشند.
...
دولتها و رسانهها
گوناگونی مطبوعات و گسترش انتشار نشریات متنوع و متفاوت و بهطور کلی جایگاه شایستهی رسانههای گوناگون در تنویر افکار و ایجاد فضای مناسب برای گفتوگو و برخورد سالم و سازندهی نظرات و همچنین اهمیتی که رسانههای گروهی در ارتقاء سطح آگاهی و تعالی فرهنگ و دانش عمومی دارند، بی گُمان یکی از مهمترین عوامل توسعهی فرهنگی و از نشانههای پویایی و تحرک هر جامعه است. بدیهی است که توسعهی فرهنگی - بهمعنای گستردهی آن که در برگیرندهی گشایش و گسترش گفتوگوهای فلسفی و فرهنگی و ادبی و هنری است - نه تنها عامل اصلی رشد خودآگاهی جمعی، بلکه زمینهساز توسعهی سیاسی و اقتصادی و تحقق عدالت و شتاببخشِ پیشرفت دانشهای گوناگون و در واقع نخستین پیششرط حل بنیادی مسایل و رفع مشکلات فراگیر جامعه است.