پایان نامه بررسی جامع شیطان
بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ
وَ صَلَّ اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الهِ الْطّیِّبینَ الْطَّاهِرین
مقدمه :
حمد مخصوص خدایی است که تمام کارهایش از روی علم و حکمت می باشد و از اوجز خیر و صلاح سر نمی زند و بر همه موجودات کمال رأفت و رحمت را دارا می باشد و حتی قراردادن موجودی به نام شیطان جهت اغوای بنی آدم هم ، از روی مصلحت و حکمت او بوده است .
کتابی که در پیش روی دارید نتیجه روزها و ساعتها تحقیق در کتب مختلف و جمع آوری مطالبی که بتواند حقیقت شیطان را بیشتر برای ما روشن نماید ، می باشد .
در این کتاب سعی شده است شیطان را آن طور که به واقعیت نزدیکتر است معرفی و مطالب را از کتب معتبر اخذ و ارائه نماییم .
نکته ای که لازم به تذکر است این است که ، هر کس به راههایی که جهت رهایی از شیطان بیان شده است عمل نماید ، با عنایت پروردگار ، مسلماً می تواند از دامهای او گریخته و در قلعه محکم الهی پناهنده شود و از دسترس او در امان بماند . به همین جهت توصیه می شودحتماًقسمت اخیر کتاب راکه دررابطه با همین نکته است مطالعه فرمایید .درآخر از همه کسانیکه بنده را در تدوین این مجموعه بنحوی یاری نموده اند تشکر می نمایم .
ماده و معنای لغوی شیطان :
مفسرین در ریشه و اشتقاق « شیطان » اختلاف کرده اند ، برخی از ماده « شاط » و گروهی از ماده « شَطَن » دانسته اند و جهت اختلاف این است که هر دو ماده ، مناسب معنای شیطان است . ابن اثیر « شاط » را در نهایه چنین معنا کرده است
« شاطَ یَشیطُ » به معنای سوختن ، و به این حدیث استناد نموده است
« اذا استشاط السُّلطانُ تَسَلَّطَ الشَّیطان » هر گاه آتش غضب بر سلطان چیره شود و مانند آتش گردد ، شیطان بر او غلبه می کند .
در المنجد چنین آمده است « شَاطَ یَشیطُ شَیْطاً وَ شَیاطَهً وَ شَیطوُطَهً »
سوختن چیزی را گویند و « شاطتِ القِدْرُ » سوختن غذای درون دیگ و چسبیدن به آن را گویند و « اِسْتَشاطَ عَلیه » یعنی از شدت خشم آتشین شد .
در قاموس بعد از بیان مطالبی که از المنجد بیان شد می گوید : « شاطَ فُلانٌ » یعنی هلاک شد و از این ماده است شیطان ، و « أَشاطهُ وَ شَیَّطَهُ » سوزاند و هلاکش ساخت.و در ماده « شَطَن » می گوید : ریسمان طویل و « الشّاطِن » خبیث ، و « الشیطان » هر گردنکش متمردی از انس و جن و جنبندگان « شَیطَنَ وَ تَشَیطَنَ »
أی فَعَلَ فِعلَهُ : یعنی هر کس چنین کند ( گردنکشی کند یا خبث ورزد )در نهایه می گوید : اگر نون شیطان را اصلی بدانی از ماده « شَطَنَ » مأخوذ است به معنای دوری یا دور از خیر . یا از ریسمان طویل ، و اگر نون آن را زائد بگیری از «شاطَیشیطُ » است : هر گاه هلاک شود : یا از « اِستشاطَ غضباً » هر گاه در خشم شد .
در المنجد در ماده « شَطَنَ » می گوید : « شَطنهُ شطناً » وی را دور ساخت . و
« شطنَ الرَّجل » از حق دور افتاد . « الشیطان » روح شریر .
راغب در مفردات می گوید : نون در شیطان اصلی است ، و از ماده « شطنَ » می باشد ، به معنای « تباعد » و گفته شده نون در آخر آن زائد است . و ابوعبیده گفته است : « شیطان » هر سرکشی است از جن و انس و حیوانات
« الشیطان اِسمٌ لِکلِّ عارمٍ من الجن و الانس و الحیوانات ».