مبانی نظری و پیشینه پژوهش خود متمایز سازی
در 25 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خود متمایز سازی
معمولا مشکلات بین والدین و نوجوانان،متعلق به خانواده هایی هستند که والدین فاقد مهارت های ارتباطی با نوجوان هستند.بنابراین،تنش و تضاد و رفتارهای پرخاشگرانهدر این خانواده ها رواج یافته وتوسط نوجوانان نیز آموخته می شود. همین مسئله منجر به بروز تعارض بیشتر در خانواده می گردد(مرادی،1384).
تفکیک اعضای خانواده مستقیما به توانایی آنها در روبرو شدن با یکدیگر ، تعامل بر قرار کردن بدون واکنش عاطفی و توانایی آنها در بودن فیزیکی با هم بدون اضطراب و تضاد مربوط می شود(پلگ ،2005). سیستمی که بوسیله روابط باز یعنی ارتباطات منطقی و تماس عاطفی اعضا با یکدیگر مشخصمی شود بر خلاف سیستمی است که با گسلش مشخص شده است. یکی از عواملی که می تواند بر زندگی افراد یک خانواده در عرضههای گوناگون تاثیر گذار باشد میزان خود متمایزسازی آنان است. بوئن معتقد است که روابط باز موجب تمایز یافتگی نمی شود بلکه موجب کاهش اضطرابمی شود. زمانی که اضطراب پیوسته در سطح پایین بماند اعضا خانواده می توانند در صدد افزایش تمایز یافتگی برآیند(تایتلمن[1] ،2003).
خودمتمایزسازی میزان توانایی فرد برای تمیز فرایند عملی از فرایند احساسی (عاطفی) است که وی تجربه میکند (بوئن، 1978). هام ارتباطات خانوادگی را به عنوان محصول تمایزیافتگی اعضا خانواده میدید و این که ارتباطات خانوادگی بهبود نمییابد مگر اینکه سطح تمایزیافتگی اعضا افزایش یابد. سطح تمایزیافتگی کودک بیشتر تحت تأثیر مادر است. (مهمترین فرد از لحاظ عاطفی به کودک) هر چقدر که فعالیتهای مادر مشوق جدایی عاطفی کودک باشد، کودک به سطوح بالاتری از تمایزیافتگی خواهد رسید و هر چقدر باعث کاهش جدایی عاطفی شود، به عدم تفکیک کودک منجر خواهد شد (هام، 2005).
[1]-Titelman
...
اشکال تمایز یافتگی :
بوئن (1978) تمایز یافتگی را به دو شکل تعریف میکند که در آن فرد قادر است بین عملکرد هیجانی و عقلانی از یک سو و روابط صمیمانه و خودمختاری از سوی دیگر تعادل ایجاد کند. این مفهوم را میتوان به عنوان یک فرایند یا ویژگی شخصیتی بیان کرد (جنکینز، بابلوتز، استوارتز، جانسون، 2005). می توان این فرایند را به وسیله آزمایش کردن توانایی یک شخص در جدا شدن از خانواده اصلی به شکل سالم و بدون طرد شدن یا گسلش عاطفی از طرف خانواده مشاهده کرد. این بدین معنی است که فردی که قادر به جدا شدن با سطح بالایی از تمایز یافتگی باشد ، می تواند از وابستگی عاطفی مخرب در روابط معنی دار و پایدار دوری کند( اصلانی ،1383).
بوئن (1978) بیان کرد که سیستم خانواده در زمانهای استرس یکی از سه نشانه های زیر را نشان خواهدداد : تعارض زناشویی ، ناکارآمدی در بین زن و شوهر ، فرافکنی به فرزند یا دیگران.بوئن توضیح می دهد ، با توجه به نوع خانواده ممکن است یکی از سه راه بالا نسبت به دیگر راه ها، آشفتگی موجود در خانواده را در خود جذب کند یا ترکیبی از این سه روش مورد استفاده قرار می گیرد.
بوئن خانواده های با سطح بالای تمایز یافتگی پایین تر را به عنوان خانواده کمتر بالغ از لحاظ هیجانی همراه با ظرفیت محدود برای نزدیکی و صمیمیت توصیف می کند. او پیشنهاد می کند که چنین زوجینی به منظور داشتن ثبات در ازدواج ، رشد و خود رهبری را فدا می کنند. از طرف دیگر زوجین با سطوح بالاتری از تمایز یافتگی از انعطاف پذیری نقشی ، تماس صمیمی و واکنش هیجانی بهتری برخوردارند به علاوه چنین افرادی می توانند با تفاوت در عقاید یا احساسات تهدید زای دیگران بیشتر کنار بیایند و در موقعیت های تنش زا بهتر عمل کنند.
تمایز یافتگی بر 2 سطح اشاره می کند که فرد می بایست آنها را کسب کند :
1- سطح پایه
2- سطح عملکردی[1]
سطح پایه و عملکردی : بر سطح کلی تمایز یافتگی یا تفکیک خود دلالت دارد. اما سطح عملکردی ، سطح تمایز یافته ای را نشان می دهد که فرد در این جا و اکنون عمل می کند و ممکن است بر حسب شرایط متفاوت باشد. موقعیت یا روابط خاصی ممکن است موجب عملکرد فرد با سطوح پایین تری از تمایز یافتگی شود که در مقایسه با سطح پایه تمایز یافتگی وی متفاوت است. برای مثال شنیدن اخباری چون بازگشت افراد به نقش های قبلی در خانواده رایج است و یا اینکه افراد در هنگام تعطیلات ، خانوادهایشان را ملاقات می کنند ، پیش بینی درگیری ها امکان پذیر است. آنها در پاسخ به دوره ها و شرایط خاص ، نوسان های خلقی بروز می دهند(کنستانتین ، گیوشا[2] ،2003). سطح کارکردی به علت تاثیرات بیرونی از زمانی به زمانی دیگر تغییر پیدا می کند. اما سطح پایه پایدار است و به وسیله شرایط بیرونی تغییر نمی کند. همچنین تغییرات در سطح پایه می تواند اتفاق بیفتد به شرط اینکه تغییرات در سطح کارکردی در دوره زمانی طولانی اتفاق بیفتد و پایدار بماند(گریفین و آپوستال[3] ،1993). فرد سالم نیاز دارد تا از سیستم اصلی اش متمایز شود. سطح پایه تمایز یافتگی فرد ، در شرایط استرس زا مشاهده می شود ، اما سطح عملکردی فرد در شرایط معمولی بروز می کند(بارتلت[4] ،2007).
[1]-Basic and Functional
[2]-Constantin , M ,Gushe
[3]-Griffin , Apostal
[4]-Bartlett
...