مقاله انسان کامل از نظر مولونا
فهرست مطالب
مقدمه 1
انسانی شناسی در مکتب عرفانی مولوی 6
مراحل خلقت انسان 7
درباره سلوک مولانا 12
وضع انسانی و دریافت خود 14
در جستجوی انسان 14
نور ایمان 16
انسان کامل 20
سیر تکاملی انسان 23
وضع انسانی و دریافت خود 32
برداشت 34
منابع و ماخذ 35
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
قسمتهایی برگزیده از متن:
مقدمه
جلال الدین محمد بن بهاء الدین محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی یا ملای روم ، که نسبت وی به ابوبکر صدیق خلیفه و پدرش از سوی مادر، دخترزاده سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه می باشد. حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولوی خداوندگار، رومی و ملای روم، در ششم ربیع الاول سال 604 هـ. ق در بلخ، در یکی شهرهای افغانستان، پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش بهاء الدین ولد (543-628 ه.ق) ملقب به سلطان العلماء ، یکی از بزرگان صوفیه و اعاظم عرفا بود که افلاکی خرقه او را به احمد غزالی نسبت میدهد و پدر مولانا مردی به حال و با ذوق کمال بوده است. کتاب مدّونی از مجالس و مواعظ او به نام «معارف بها ولد» به جا مانده که از نظر زیبایی و لطافت بیان، یکی از بهترین کتب نثر در زمینه عرفان به حساب میرود. این کتاب، مبانی خمیر مایههای فکری مولانا را تشکیل می داده است. ...
...
مولوی، معتقد است انسانهای کامل آینه های شفاف و تمام نمای جان آدمی هستند، از این رو همراهی و هم نشینی با ایشان ضرورت حتمی پیمودن راه کمال می باشد.
مولانا بر این باور است که همنشینی با انسانهای کامل و پیروی از ایشان از جمله بهترین طاعات است که سالک حق جو را به شتاب در جاده کمال به پیش می برد و شرط توفیق در آن، یکی تسلیم محض بودن نسبت به راهنمایی های ایشان و دیگری صبر و استقامت است.
(ص 107-106)
مولوی در معرفی انسانهای کامل و پیران طریقت نیز راهنمایی های لازم را به سالکان حق جو ارائه نموده است. به نظر ایشان مقصود عارفان الهی از همراهی پیران طریقت همنشینی با انسانهای سالخورده و سپیدمو نمی باشد، بلکه مقصود همراهی و پیروی از پیران عقل و اندیشه است، خواه سپیدمو و خواه سیاه مو.