مبانی و پیشینه نظری مسئولیت پذیری (فصل دوم پایان نامه)
در 38 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
مسئولیت پذیری
در فرهنگ سخن، مسئولیت به معنی کاری را عهده دار شدن و عواقب و پیامدهای آن را پذیرفتن، پاسخگو بودن، موظف بودن، تعهد به کسی یا چیزی، و در لغت نامه دهخدا به معنی ضمان، تعهد ضمان، مواظبت امری کردن، متعهد کردن و موظف بودن آمده است.(حسینی قمی،1391).
مسئولیت پذیری اشاره به خلق و خوی قابل اعتماد، هشیار، مسئول و منظم دارد و فرد مسئولیت پذیر در هنگام مواجه با بازخورد منفی دربارۀ یک عمل یا تصمیم، منابع بیشتری را برای عمل و ایستادگی در حل مشکلات اختصاص میدهد( اسچلولز- هارت، تورو- کرونینگ و فری[1]،2009، به نقل از زارع بهرام آبادی، دره و اژدری 1389). مسئولیت پذیری رفتار تکلیف محور و هدف محور را شامل میشود و مشخص میکند که یک نفر تصمیم خود را برای انجام یک عمل ادامه میدهد و به سرانجام میرساند. در واقع مسئولیت پذیری، ویژگی شخصیتی مرتبط با عملکرد شغلی مطلوب و سپر محافظت کننده در برابر فشارهای شغلی میباشد (زارع بهرام آبادی، دره و اژدری 1389).
کلمز و بین مسئولیت را از نظر لغوی، توانایی پاسخ دادن و در عرف عام به مفهوم تصمیم گیری مناسب و مؤثر دانسته اند. منظور آنها از تصمیم گیری مناسب این است که فرد در چهارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که از او میرود، دست به انتخاب بزند که سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، موفقیت و افزایش ایمنی و آسایش خاطر میشود و منظور از پاسخ مؤثر، پاسخی است که فرد را قادر سازد تا به هدفهایی که باعث تقویت عزت نفسش میشوند، دست یابد.(کلمز و بین،1385).
اصل مسئولیت عبارت است از« افزایش مقاومت فرد در برابر شرایط، تا به جای پیروی از فشارهای بیرونی از الزامهای درونی تبعیت کند که احساس مسئولیت یا احساس تکلیف نامیده میشود»( باقری،1374). ...
...
[1]-Schulz- Hart, Thurow – kroning, & Fery
...
12-2 تحقیقات مرتبط داخلی
پژوهشهای سامانی، جوکار و صحراگرد،(1386)، جوکار(1386) رحیمیان بوگر(1385)؛ کاوه (1388) مؤثر بودن تاب آوری را در بهبود کیفیت زندگی نشان میدهد. در پژوهشی بر روی والدین کودکان کم توان ذهنی،این نتیجه بدست آمد؛ در صورتی که بتوان تاب آوری والدین دارای کودکان کم توان ذهنی را بالا برد میتوان باعث افزایش کیفیت زندگی آنها نیز شد. (حق رنجبر، کاکاوند، برجعلی و برماس،1390).
یافتههای پژوهش کاوه، علیزاده، دلاور و برجعلی (1390) نشان دهنده این است که برنامۀ آموزش تاب آوری، باعث افزایش برخی از اجزاء و مؤلفههای کیفیت زندگی والدین دارای کودک کم توان ذهنی میشود.
در تحقیقی که مؤمنی و شهبازی راد(1391) انجام دادند، بین تاب آوری و کیفیت زندگی رابطۀ مثبت معناداری وجود داشت به نحوی که با افزایش میزان تاب آوری، کیفیت زندگی هم افزایش مییافت. ...
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش خودکارآمدی عمومی (فصل دوم پایان نامه)
در 39 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خودکارآمدی عمومی[1]
یکی از ویژگیهای شخصیتی که بندورا به تبین آن پرداخته است مفهوم خودکارآمدی و یا توانایی ادراک شده فرد در انطباق با موقعیت های خاص است. بندورا(1977، به نقل از شانک[2]، 2010) در توضیح خودکارآمدی بیان می کند که خودکارآمدی به باورهای فرد در مورد تواناییها، ظرفیت استعدادها برای یادگیری و عملکرد در موقعیت های مختلف اشاره دارد که از این طریق بر عملکرد نیز اعمال کنتر ل می کند. او همچنین مطرح می کند که خودکارآمدی، توان سازنده ای است که بدان وسیله، مهارتهای شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه ای اثر بخش ساماندهی می شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارتها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان در باره توانائیهای خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش موثر است. انتظارات ویژه فرد در مورد توانائیهایش برای انجام اعمال خاص بر کوشش فرد در انجام یک عمل و پایداری در ادامه آن و ایجاد انگیزه های مناسب تاثیر دارد(بندورا و پاستورلی[3]، 1998، به نقل از هاشمی نژاد و منظری توکلی، 1391).
بندورا(1986) خوداندیشی را یگانه ترین توانایی انسان می شمارد که انسان ها با آن اندیشه و رفتارشان را دگرگون می سازند و ارزیابی می کنند. این خودارزیابی ها در برگیرنده ی دریافت های خودکارآمدی است، یعنی باورهای توانایی های فرد برای سازمان دهی و پیاده سازی کنش هایی که برای سامان دهی به موقعیت های آینده بدان ها نیاز است. در حقیقت، باورهای توانمندی به چند روش بررفتار اثر می گذارد. آنها برگزینش های افراد و کنشی که پی می گیرند اثر می گذارند و نیز افراد در کارهایی شرکت می کنند که احساس شایسته گی و اعتماد به نفس داشته باشند و از کنش هایی که در آن اعتماد به نفس و شایستگی نداشته باشند پرهیز می کنند. باورهای خودکارآمدی تعیین می کنند که انسان ها چه اندازه برای انجام کارهایشان زمان می گذارند، هنگام برخورد با دشواری تاکی پایداری می کنند، و آیا در برخورد با موقعیت های گوناگون چه اندازه نرمش پذیرند. همچنین باورهای خودکارآمدی بر الگوهای اندیشه و واکنش های هیجانی افراد اثر می گذارند. بنابراین افراد با خودکارآمدی پایین شاید باور کنند که وضع حل ناشدنی است و این باوری است که تنیدگی، افسردگی و دیدی باریک بینانه برای گره گشایی پرورش می دهد. از سوی دیگر، خودکارآمدی بالا در هنگام نزدیک شدن به کار و کنش های دشوار، به پدیدآیی احساس آسانی کمک می کند. بدین سان، باورهای خودکارآمدی پیش بینی کننده ی توانمند برای پیشرفت خواهد بود(پاجارس[4]، 1996).
خودکارآمدی عموما همچون گستره ای ویژه دریافت شده است. یعنی فرد می تواند باورهای شخصی کم و بیش استواری را در گسترده های متفاوت با موقعیت های ویژه ی کنش وری داشته باشد. شماری از پژوهشگران مفهومی گسترش یافته از خودکارآمدی را نیز آورده اند که به اعتماد عمومی در توانایی رویارویی شخص با گستره ای فراخ از درخواست ها یا موقعیت های جدید اشاره می کند(شرروهمکاران، 1982) ...
[1] .General Self- Efficacy
[2] .Schunk
[3] .Pastorley
[4] .Pajares
...
پژوهش های انجام شده در داخل کشور:
در پژوهشی قلائی در سال 1390 به بررسی ارزیابی مدل باورهای خودکارآمدی معلمان بعنوان تعیین کننده میزان رضایت شغلی آنها در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداخت و به این تنایج دست یافت که خودکارآمدی معلمان بطور مستقیم بر میزان رضایت شغلی آنان تاثیر دارد و همچنین میزان خودکارآمدی در معلمان رابطه ای مثبت و قوی با میزان نمرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان داشت (قلائی، 1390). همچنین در پژوهش دیگری که هاشمی نژاد و منظری توکلی(1391) تحت عنوان بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی مدیران با موفقیت شغلی آنان پرداخت نشان دادند که بین خودکارآمدی مدیران با موفقیت شغلی و مولفه های آنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد؛در این پژوهش نتایج رگرسیون گام به گام مشخص کرد که برونگرایی و خودکارآمدی توانستند حدود 26 درصد واریانس موفقیت شغلی را تبیین کنند (هاشمی نژادو منظرتوکلی، 1391).دیگر تحقیقات نیز نتایج مشابه را نشان می دهند ازجمله درتحقیقی که توسط عبدلی سلطان احمدی و همکاران در سال 1391 در ارتباط با بررسی رابطه باورهای کارآمدی جمعی و باورهای خودکارآمدی فردی با رضایت شغلی دبیران مرد دوره متوسطه شهر قم انجام شد، به این تیجه رسیدند که باورهای خودکارآمدی جمعی با رضایت شغلی و مولفه های آن رابطه مثبت و معنا داری دارد، و دو متغیر باورهای کارآمد جمعی و باورهای کارآمدی معلم به صورت معنا داری حدود 5/19% تغییرات رضایت شغلی معلمان را پیش بینی می کند(عبدلی سلطان احمدی و همکاران، 1391). ...
در 36 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سبک های مقابله با استرس[1]:
بطور کلی تنش یا فشار روانی یکی از فعال ترین حوزه های پژوهشی(40000 تحقیق درهمین دهه) در سال های اخیر بوده است و قرن اخیر را عصر فشار روانی نامیده اند(کارلیل و وودز[2]،2002).
درچهل سال گذشته تا کنون نتایج پژوهش های مختلف نشان داده اند که فشارهای روانی مربوط به کار فقط علت بیماری و غیبت نیستند، بلکه بر جابه جایی کارکنان و کاهش کارآمدی و عملکرد آن ها در سازمان نیز موثرند(کلارکسون، هودکینسون[3]،2007). برای مقابله با این مسئله چندین سال است که روش های مدیریت استرس به منظور آموزش افراد جهت چگونگی پیشگیری، کاهش و همچنین مقابله و سازگاری با فشار روانی تدوین گشته است. مدیریت استرس در کار، فرایند پیوسته ی نظارت، تشخیص و پیشگیر از محرک های تنش زای مفرط است که اثرات مضری بر بازدهی کارکنان و مدیران دارند. این محرک های تنش زا بیشتر تابع محیط و ادراک فرد از محیط هستند(رایتنو و کلاینر[4]، 2004).
2-12-1-تعریف سبک های مقابله با استرس :
- سبک های مقابله ای به تلاش های شخص برای کنترل موقعیت استرس زا گفته می شود(اوره [5]و همکاران، 2003).
- سبک های مقابله ای مجموعه ای از تلاش های شناختی و رفتاری فرد است که در جهت تغییر و تفسیر و اصلاح یک وضعیت تنش زا به کار می رود و منجر به کاهش رنج ناشی از آن می شود(کارور[6] و همکاران،1993).
- سبک های مفابله ای تلاش مستمر به منظور سازگارشدن افراد با وضعیت نامتعادل است. در صورت استفاده از سبک های مقابله موثر، هیجانات تعدیل شده و استرس برطرف می گردد(زوپیریا گورستید[7]و همکاران، 2007).
- راهبردهای مقابله مجموعه ای از پاسخ های رفتاری و شناختی است که هدفشان به حداقل رساندن فشارهای موقعیت استرس زاست(لازاروس وفولکمن، 1984،به نقل از کولینز، 2008).
- سبک های مقابله با استرس به راهبردهای شناختی و رفتاری که افراد برای جلوگیری، مدیریت و کاهش استرس به کار می برد گفته می شود(اندلر و پارکر،1990).
فرایند مقابله عمدتا از فعالیت ها و اقدامات شناختی و رفتاری فرد برای مدیریت استرس تشکیل می شود. محققان، مقابله را تعادل تلاش هوشیاری برای مواجهه با مطالبات استرس زا می دانند. در این مقابله پاسخ های رفتاری آموخته شده، از طریق محدود سازی اهمیت موقعیت خطرناک یا ناخوشایند (مطالبات استرس زا)، استرس را کاهش می دهد. گرچه راهبردهای مقابله ، فعالیت های بسیاری را شامل می شوند، اکثر آنها مبین تلاش برای بهبود یک موقعیت دشوار مثل طراحی نقشه و اقدام عملی(مقابله مسئله مدار)، یا برای تنظیم درماندگی هیجانی مثل جستجوی دیگران برای حمایت عاطفی یا کاهش شدت دشواری موقعیت از نظر شناختی(مقابله هیجان مدار) هستند(راجرز[8] و همکاران، 2006).
2-12-2-رویکردهای اولیه به فرآیند مقابله
این رویکردها سه سبک اصلی را متمایز می کنند که عبارتند از :
....
[1] .coping style
[2].Carlyle& Woods
[3] .Clarkson & Hoodgkinson
[4] .Raitano & Kleiner
[5] .Avero
[6] .Carver
[7] .Zopiria Gorostidi
[8] .Rogers
[9] .Billings & Moos
[10].Zeidner & Endler
...
2-15- پژوهش های انجام شده در خارج از کشور
مصطفی یاکین و اویا اردیل[1](2012) به پژوهشی تحت عنوان رابطه بین خودکارآمدی و تعهدات کار و اثرات آن بر رضایت شغلی حسابداران رسمی پرداخته که نتایج نشان دادند هر دو خودکارآمدی و تعهد کار بطور مستقیم با رضایت شغلی ارتباط معنادار دارند و می توانند رضایت شغلی را پیش بینی کنند (یاکین و اردیل، 2012). همچنین در تحقیق دیگری مینگ- چنگ لی و یان- چون چن[2](2012) به بررسی خودکارآمدی، تلاش و رضایت شغلی در کارکنان امور مالی و تاثیر آن بر خصوصیات شخصیتی و عملکرد شغلی پرداخته که نتایج حاصله از آن نشان داد خودکارآمدی اثر مثبتی برعملکرد شغلی و رضایت شغلی دارد.و تلاش ها رابطه مثبت در عملکرد و رضایت شغلی دارد و رضایت شغلی اثر منفی بر قصد ترک شغل دارد(مینگ- چنگ لی و یان- چون چن،2012).همچنین ولکر[3] و همکاران(2010) در ارتباط با بررسی رابطه بین فرسودگی شغلی، سبک های مقابله با استرس و رضایت شغلی در کارکنان خدمات درمان معتادان به مواد مخدر در آتن و زوریخ دست به پژوهش زدند. نتایج نشان دادند که استراتژی های مقابله ای مستقل، ارتباط مثبت و منفی را با خوداثر بخشی و رضایت شغلی دارد و راهبردهای مقابله ای مسئله مدار با رضایت شغلی معناد دار بود(ولکر و همکاران، 2010). همچنین اویومی[4](2012) با پژوهشی در ارتباط با رضایت شغلی و خودکارآمدی و تاثیر آن در تعهد شغلی معلمان آموزش ویژه امور خارجه "اویااو [5]"به این تیجه رسید که رابطه مثبت و معناداری بین خودکارآمدی و رضایت شغلی خاص وجود دارد، علاوه براین این مطالعه نشان داد که رضایت شغلی و خودکارآمدی ترکیب قابل پیش بینی و با اعتمادی برای همدیگر می باشند(اویومی، 2012). ....
[1].Mustafa Yakin & Oya Erdil
[2].Min-Cheng Lai & Yen-Chun Chen
[3].Volker
[4].Oyewumi
[5].Oyao
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش روانشناسی درباره هوش معنوی ( فصل دوم پایان نامه)
در 17 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع هوش معنوی
هوش
هوش رفتار حل مسألۀ سازگارانهای است که در راستای تسهیل اهداف کاربردی و رشـد سـازگارانه جـهتگیری شده است. رفتار سازگارانه، شباهت اهداف متعددی را که باعث تعارض درونی میشوند، کاهش مـیدهد. ایـن مفهوم هوش، مبتنی بر گزارهای است که فرایند حرکت به سوی اهداف، انـجام راهـبردهایی را بـرای غلبه بر موانع و حل مسأله ضروری میسازد. (ایمونز، 1999؛ استرنبرگ، 1997؛ به نقل از نازل[1]، 2004).
گاردنر هوش را مـجموعه تـواناییهایی میداند که برای حل مسأله و ایجاد محصولات جدیدی که در یک فرهنگ ارزشـمند تـلقی مـی شوند، به کار می رود. از نظر وی انواع نه گانه هوش عبارتند از: هوش زبانی، موسیقیایی، منطقی ـ ریاضی، فضایی، بـدنی ـ حـرکتی، هـوشهای فردی (که شامل هوش درونفردی و بینفردی میشود)، هوش طبیعتی و هوش وجودی کـه شـامل ظرفیت مطرح کردن سؤالات وجودی است. (آمرام[2]، 2005).
مفهوم تحلیلی غرب از هوش، بیشتر شناختی است و شامل پردازش اطـلاعات مـیشود؛ در حالی که رویکرد ترکیبی شرق نسبت به هوش، مؤلفههای گوناگون عملکرد و تـجربه انـسان، از جمله شناخت، شهود و هیجان را در یک ارتباط کـامل (یـکپارچه) دربـرمیگیرد. (نازل، 2004).
در مجموع، هوش عموماً باعث سازگاری فـرد بـا محیط میشود و روشهای مقابله با مسائل و مشکلات را در اختیار او قرار میدهد. همچنین توانایی شـناخت مـسأله، ارائه راهحل پیشنهادی برای مسائل مـختلف زنـدگی و کشف روشـهای کـارآمد حـل مسائل از ویژگیهای افراد باهوش است.
مـعنویت
مـعنویت به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی و خودشناسی می شود بیلوتا معتقد اسـت مـعنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمـره و یکپارچه شدن با کـسی غـیر از خودمان است، این آگاهی مـمکن اسـت منجر به تجربهای شود که فراتر از خودمان است، این آگاهی ممکن است مـنجر بـه تجربهای شود که فراتر از خـودمان اسـت. (جـانسون، 2001؛ به نقل از غباری بناب و همکاران، 1386).
معنویت امری هـمگانی اسـت و همانند هیجان، درجات و جـلوههای مـختلفی دارد؛ ممکن است هشیار یا ناهشیار، رشدیافته یا غیر رشدیافته، سالم یا بیمارگونه، ساده یـا پیـچیده و مفید یا خطرناک باشد. (وگان[3]، 2002).
ایـمونز تـلاش کرد مـعنویت را بـر اسـاس تعریف گاردنر از هوش، در چـارچوب هوش مطرح نماید. وی معتقد است معنویت میتواند شکلی از هوش تلقی شود؛ زیرا عملکرد و سازگاری فـرد (مـثلاً سلامتی بیشتر) را پیشبینی میکند و قابلیتهایی را مـطرح مـیکند کـه افـراد را قـادر میسازد به حـل مـسائل بپردازند و به اهدافشان دسترسی داشته باشد. گاردنر ایمونز را مورد انتقاد قرار میدهد و معتقد است که بـاید جـنبههایی از مـعنویت را که مربوط به تجربههای پدیدارشناختی هستند (مـثل تـجربه تـقدس یـا حـالات مـتعالی) از جنبههای عقلانی، حــل مسأله و پردازش اطلاعات جدا کرد. (آمرام، 2005). می توان علت مخالفت بعضی از محققان، همانند گاردنر، در مورد این مسأله که هوش معنوی متضمن انگیزش، تمایل، اخلاق و شـخصیت است را به نگاه شناختگرایانه آنان از هوش نسبت داد. (نازل، 2004).
وگان(2002) بعضی از خصوصیات معنویت را چنین عنوان کرده است:
بالاترین سطح رشد در زمینههای مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی و بین فردی را در بر میگیرد.
یکی از حـوزههای رشـدی مجزا می باشد.
بیشتر به عنوان نگرش مطرح است. (مانند گشودگی نسبت به عشق)
شامل تجربه های اوج می شود.
هوش معنوی و مؤلفه های آن
ادواردز مـعتقد اسـت داشتن هوش معنوی بـالا بـا داشتن اطلاعاتی در مورد هوش معنوی متفاوت است. این تمایز فاصله میان دانش عملی و دانش نظری را مطرح میکند. لذا نباید داشتن دانش وسیع در مورد مسائل معنوی و تمرینهای آنها را هم ردیف دستیابی به هـوش مـعنوی از طریق عبادت و تعمق برای حل مسائل اخلاقی دانست؛ هرچند میتوان گفت برای بهرهمندی مؤثر از معنویت، داشتن توأمان دانش نظری و عملی لازم می باشد (غباری بناب و همکاران، 1386).
هر چند که تحقیقات زیادی در حیطه رشد و تحول هـوش مـعنوی صورت نـگرفته است و نیازمند تحقیقات تجربی ـ کیفی است، ولی می توان گفت که استعداد این هوش در افراد مختلف، متفاوت اسـت و در اثر برخورد با محیط های غنی که سؤالات معنوی را بر می انگیزاند، بـه تـدریج تـحول یافته و شکل می گیرد. به نظر میرسد سن و جنسیت نیز در هوش معنوی اثرگذار باشند. یونگ معتقد است کـه در بـسیاری از افراد پس از 35 سالگی تغییرات عمدهای در ناخودآگاه صورت میگیرد که ممکن است در روند معنویت و هـوش مـعنوی تـأثیرگذار باشند. همچنین بعضی از محققان، از جمله یونگ، معتقدند که در زنان این تحول متفاوت از مردان صورت مـی گیرد(غباری بناب و همکاران، 1386).
براساس تعریف هوش معنویت ممکن است امری شناختی ـ انگیزشی باشد که مجموعهای از مـهارتهای سازگاری و منابعی را که حـل مـساله و دستیابی به هدف را تسهیل میکنند معرفی مینماید. (سیسک، 2002؛ ولمن، 2001؛ به نقل از غباری بناب و همکاران، 1386) هوش معنوی انجام سازگارانه و کاربردی موارد یادشده در موقعیتهای خاص و زندگی روزمره است. (نازل، 2004).
به نظر می رسد هوش معنوی از روابط فیزیکی و شناختی فـرد با محیط پیرامون خود فراتر رفته و وارد حیطه شهودی و متعالی دیدگاه فرد به زندگی خود می گردد . این دیدگاه شامل همۀ رویدادها و تجارب فرد میشود که تحت تأثیر یک نگاه کلی قرار گـرفتهاند. فـرد میتواند از این هوش برای چارچوب دهی و تفسیر مجدد تجارب خود بهره گیرد. این فرایند قادر است از لحاظ پدیدارشناختی بهروی دادها و تجارب فرد معنا و ارزش شخصی بیشتری بدهد. (نازل، 2004).
هوش معنوی با زندگی درونـی ذهـن و نفس و ارتباط آن با جهان رابطه دارد و ظرفیت فهم عمیق سؤالات وجودی و بینش نسبت به سطوح چندگانه هوشیاری را شامل میشود. آگاهی از نفس، به عنوان زمینه و بستر بودن یا نیروی زندگی تـکاملی خـلاق را در بر میگیرد. هوش معنوی به شکل هشیاری ظاهر میشود و به شکل آگاهی همیشه در حال رشد ماده، زندگی، بدن، ذهن، نفس و روح درمی آید. بنابراین هوش معنوی چیزی بیش از توانایی ذهـنی فـردی اسـت و فرد را به ماوراءفرد و به روح، مـرتبط مـیکند. عـلاوه بر این، هوش معنوی فراتر از رشد روانشناختی متعارف است. بدین جهت خودآگاهی شامل آگاهی از رابطه با موجود متعالی، افراد دیگر، زمـین و هـمه مـوجودات می شود (وگان، 2003).
[1] Nasel, D. D
[2] Amram, J
[3] Vaughan, F