مقاله آموزش پرورش در پرتو هوش هیجانی و کاربردهای آن در 36 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
زندگی کردن در جوامع نوین امروزی، مستلزم تمرکز بر اطلاعات، آگاهی ها و کسب مهارتهایی است که تا به حال کمتربه آنها توجه شده است، دانستنیها و مهارتهایی که شهروندان برای آنچه «یک زندگی خوب» یا «طرز خوب زیستن» در یک جامعه انسانی آزاد، نامیده می شود، بدان نیاز دارند. تا به حال تصور بر این است که نیل به مهارتهای اساسی زندگی و «زیستن به صورت مسالمتآمیز با دیگران» تنها با داشتن مهارتها و حالتهای ذهنی ناشی از «هوشبهر بالا» و کسب مهارتهای تحلیلی و جزئی نگر در طی سالهای تحصیل در مدارس و دانشگاه عاید می گردد.
اما با یک مرور مختصر بر روی تجارب آموزشی و کم و کیف یادگیریهایی که تا به حال آموزش و پرورش بر آنها صحه گذاشته است، در می یابیم که ما در گذشته تحت شرایط کاملاً متفاوتی آموزش دیده ایم و نمی توانیم ادعا نمائیم که این روشها و محتواها، بهترین شیوه ها و محتواهای آموزشی بوده اند و منجر به ایجاد یادگیری های اصیل و باثبات در ما گردیدهاند. از این رو لازم است تا تمام روشها و مواد آموزشی را با این واقعیت تلخ هماهنگ سازیم و برای در امان ماندن از پیامدهای هر چه نامطلوب تر آن، تدابیری بیندیشیم. این اظهارات به یک معنی میتواند توجه کارگزاران آموزش و پرورش را به این پیشنهاد جلب نماید که لازم است تمرکز و علاقه سنتی بر مهارتهای ذهنی- شناختی- همچون هوش بهر (IQ) جای خود را به علاقه شدید و تمرکز بر مهارتهای عاطفی- اجتماعی و هوش بهر هیجانی (EIQ) بدهد و یا اگر نمیتواند این جایگزینی را به تصور اینکه ممکن است زیان و آسیب دیگری بر آن مترتب باشد، سرلوحه کار خود قرار دهد، لااقل پذیرفتن آموزههای هوش هیجانی و تزریق آنها به پیکره آموزش و پرورش میتواند روح تازهای به آن بدمد تا جایی که بتوان به خلإها و کمبودهای انسان امروز، که کیفیت زندگی او را به مخاطره انداخته است پاسخ داد. از این رو به نظر می رسد که برای اجتناب از پا نهادن در «منطقه خطر»، نه تنها به آموزش و پرورش مهارت هایی که برگیرنده مهارت های تحلیلی و جزئی نگر می باشند، بلکه به مهارت های کلی نگری از زمینه مباحثات و مبادلات اجتماعی، معاشرت های شخصی و انعطاف پذیر بودن که جملگی «قابلیت های هوش هیجانی» را نیز دربرمیگیرند، نیاز داریم. قابلیت هایی که با رشد آنها میتوان نیروهای برانگیزنده و راهبر را در جهت نیل به اهداف مثبت سوق داد.
تاریخچه
اگر چه در سالهای اخیر مفهوم هوش هیجانی به شدت موردتوجه واقع گردیده است اما این سازه، سازه ای نیست که یک دفعه به وجود آمده باشد. در دهة 1920 روانشناس مشهور، «ثرندایک» در بحث هوش، از هوشی نام میبرد به نام «هوش اجتماعی» که آن را «توانایی ادراک و فهم دیگران و انجام اعمال مناسب در برقراری روابط بین شخصی» تعریف و آن را یکی از ابعاد هوش شخصی به حساب میآورد. (گلمن، 1995) در همین سالها، ژان پیاژه، (1975) اگرچه سرگرم مطالعه تحول شناخت است اما از توجه به عواطف به مثابه نیروی انگیزشی و پویشی در تحول شناخت غفلت نمی ورزد و با بیان اینکه شناخت و عاطفه دو جزء مستقل اما مکمل یکدیگرند نشان میدهد که به عنوان یک دانشمند بزرگ به نقش تأثیرگذار عواطف بر تحول اندیشه و شخصیت آدمی واقف است. جان دیوئی (1938) به صورت عمیق و گسترده در مورد ماهیت کلاس درس این گونه نتیجه گرفت که کلاس درس، جایی است که دانش آموزان در مورد مهارتها و حالتهای ذهنی موردنیاز جهت نیل به آن و شرایط اجتماعی و عاطفی که برای انتقال و تداوم آن موردنیاز است، اطلاعات و آگاهی هایی کسب میکنند. او در کتاب «چگونه فکر می کنیم» نشان میدهد که از مهارت هایی موردنیاز شهروندان برای زندگی کردن در یک جامعه باز به خوبی آگاه است.
ضرورت یادگیری های اجتماعی- عاطفی
در سایهی مفهوم گسترده و جامع یادگیریهای اجتماعی- عاطفی میتوان یک ردیف مهارت ها که لازمهی یک زندگی خوب و سالم است را پرورش داد و تلاش های گسترده ای که برای پیشگیری از وقوع مشکلات رفتاری صورت می گیرند را از همین طریق، در کنار هم گردآوری و با هم هماهنگ نمود. در این جا یک نوع هم پوشی و هم گرایی دیده می شود، زیرا می دانیم که کودکان مشکلات شان را با خود به مدرسه می آورند و ما می توانیم به آنان کمک نمائیم و از برنامهی یادگیری های اجتماعی- عاطفی به عنوان بخشی از برنامه های آموزشی در مقاطع گوناگون ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان به نحوی استفاده کنیم تا مربیان بتوانند به دانش آموزان کمک کنند آنان در آینده به افرادی آگاه، مسؤولیت پذیر و شهروندانی خوب و وظیفه شناس تبدیل شوند. برای تحقق این هدف، پرورش مهارت های زیر در دانش آموزان ضروری است: (الیاس، زینر، ویزبرگ،2000).
1- مهارتهای زندگی و توانشهای مثبت اجتماعی
در این حوزه سه دسته مهارت در دانشآموزان پرورش مییابد.
الف) مهارتهای مربوط به سلامتی و اصول شهروندی، ب) مهارتهای شخصی و شغلی مانند توانایی تصمیمگیری، ابراز وجود، حل مسأله، اعتماد به نفس، ج) مهارتهای اجتماعی همچون مدیریت (تنیدگی) استرس و تعالی معنویات.
2- مهارتهای ارتقاء و بهبود سلامتی
این مهارتها شامل اقداماتی برای پیشگیری از مشکلات مختلف و کاهش و رفع رفتارهای نامطلوب و خطرناک واستفاده از راهبردهای مقابلهای با مشکلات مشخص مانند اعتیاد به مواد مخدر، الکل، مصرف سیگار و دارو، پرخاشگری، ایدز، بیماریهای مقاربتی، رفتارهای جنسی قبل از بلوغ، بزهکاری و خودکشی میباشد. به علاوه، رفتارهایی که سبب بهبود و اصلاح شیوههای زندگی و رفتارهای سالم و مثبت میگردند نیز در این طبقه قرار میگیرند.
3- مهارتهای حل تعارض و گشایش
این دسته از مهارتها شامل فعالیتهای سازمان یافته و نظام مند برای کاهش تعارضها و تناقضها، مدل سازیهای صحیح و مثبت برای حل تعارضها، برنامهریزی برای یافتن شغل مناسب در آینده و پس از فارغ التحصیل شدن، سازگاری و انطباق با حوادث غیرقابل پیشبینی ( از قبیل طلاق یا بیماریهای خطرناک والدین، اغتشاشات و آشوبهای اجتماعی یا سیاسی و…) میباشد.
4- خدمات مثبت و حمایتی
آموزش انفرادی در کلاسها با مقاطع گوناگون آموزشی، ارائهی خدمات اجتماعی در مدارس یا کلاسها و همیاری ومشارکت با دانشآموزانی که دارای نیازهای ویژه میباشند یا به آموزش ویژه نیاز دارند، از جمله اهداف این طبقه میباشد.