ترجمه مقاله بیان مشخصات دو میکروفون فرکانس-پایین جدید برای سنسورهای گازی فوتوصوتی
چکیده
مفهوم فوتوصوتیبرای اندازهگیریغلظت گازبخوبی براساسمونتاژ ماکرومکانیکی اثبات شده است. با اینحال،فوتوصوت مبتنی بر میکروسیستممیتواندازابعاد کوچکتر و هزینهکمتراستفاده کند، اما برای رقابت نیاز به میکروفون با وضوح بالادارد. در اینجا، توصیف مشخصاتدومیکروفونبا فرکانسکم اختصاصی ارائه میشود. هر دومیکروفونبافرایندریختهگری (ساخت)MPW یکسان ساختهشدهاند، اما ازگامپسپردازشاضافی کهتهویه شیارهایباریک را از طریقغشاهایضخامتچندگانه کهحساسیتمیکروفونرا افزایش میدهداستفاده شده است. نتایج اولیهحساسیت را نشان میدهدکه برایسنسورهایگاز فوتوصوتی با وضوح بالا کافی است.
واژگان کلیدی
MEMS، سنسور گازی فوتوصوتی، توصیف مشخصات، میکروفون،MPW.
استفاده از سنسورهای گازی برای آگاهی از سطح غلظت آنالیتگاز (یعنی، انواع مورد نظر) با استفاده ازاثر فوتوصوتی شناخته شده است [1]. سیستم سنسور گازیفوتوصوتی (شکل 1)، هنگامیکه نورآنالیتگازی را تحریک میکند، انرژینوریدامنهمنبع نورمدوله شدهرا به انرژیصوتیتبدیل میکند
- زبان در تاتر .......................... 30
- اندامهای گفتار......................... 52
- آوای کلام زبان فارسی ................... 62
- توصیف آوایی مصوتها و صامتها ........... 65
- تبیین تمایز صدا و گفتار ............... 71
- تولید صدا ............................. 72
- تنفس(کلیات) ........................... 77
- تمرینها ............................... 80
بخش سوم: عناصر آواهنگ(لحن) .................. 110
- کیفیت ................................. 112
- قدرت .................................. 116
- زمان .................................. 121
- دانگ صدا .............................. 124
- تمرینها ............................... 125
- حلق/ بینی / دهان .................................................. 135
- تنوع دانگ و شتاب.................................................... 137
- تنوع ارتفاع صدا...................................................... 138
- تمرینها ............................... 140
- شتاب .................................. 148
- ضرب ................................... 152
- ضرباهنگ................................ 153
- منابع و مآخذ 156
=====================
عنوان رسالة عملی
کسی به سرهنگ نامه نمینویسد
======================== بخشهایی از متن:
مقدمه
این رساله درباره جذابترین حرفهها در دنیا است. نیز درباره این است که چگونه بتوانیم زیباترین، متقاعدکنندهترین و مؤثرین ابزار صوتی-یعنی صدای انسانی را تولید کنیم.
تأتر هنری است جمعی و وابسته به کار گروهی، و بازیگران مردمانی هستند متکی به کار مشترک. کار بازیگری علیرغم تصور بسیاری اشخاص، بسیار پرزحمت و شاق است[1]. آنان نمیتوانند مسئولیت خود را تفویض کنند، نمیتوانند در جریان تمرین و اجرا مرتکب غیبت شوند و بدون همکاری نمیتوانند کار کنند. مهمتر از همه اینکه نمیتوانند از زیر بار تمرینهای شخصی و مطالعهی روزانه شانه خالی کنند.
بازیگران انسانهایی اجتماعیاند که باید با خودشان و نقشهایشان رابطة متقابل داشته باشند. بدن و صدا باید هماهنگ با یکدیگر حرکت کنند، همچون زمانی که بازیگر با دیگران حرکت و گفتگو می کند. این نکات پیشة بازیگر را هم جذاب میسازد و هم بسیار مشکل.
من خود به عنوان بازیگر و کارگردان، و تماشاگر، بسیار دیدهام که دانشجویان و مجریان کم تجربه و بعضاً پر تجربه به هنگام اجرای نقش، اجرای کلامی پیچیده که مستلزم طراحی و تربیت بیان است، هراس از نرساندن صدا در سالنی بزرگ، پرداخت خصایص شخصیت، الگوهای متفاوت کلامی، مسئله زمانبندی و نیاز به انعطاف صدا، مشکلات عدیدهای پیش روی خود مییابند. در هرحال خوانندة این سطور- بازیگر- در ارتباط با این مشکلات پیوسته با پرسشهایی مواجه است، و این رساله در پی آن است پاسخهایی پیش رو قرار دهد تا هم دانش نظری او را پیرامون مسایل صدا و بیان صوتی بالا ببرد و هم مواد تمرین عملی برای وی تدارک ببیند . حتی بسیاری معلمین مجرب صدا و همچنین بازیگران توانای صحنه به ما یاد آور میشوند که بازیگر باید نکاتی پیرامون آواز خو اندن بداند. زیرا آواز خواندن یکی از بهترین راههای تربیت صدا است. "خواندن"، حس درک زیر و بمی را تقویت میکند، توجه به ضربآهنگ[2] را ملکه ذهن میسازد، آگاهی از ضرب را افزایش میدهد و موجب روانی و وضوح میگردد.
بازیگر باید بیاموزد و آنچنان عمل کند تا به روح تماشاگر دست یابد. کار بازیگر این است که خود را برانگیزد و سرزنده و هوشیار نگاهدارد، نه به خاطر خود بلکه به خاطر تماشاگر. سخن گفتن بخشی از تخیل است، و چنانچه بازیگر درکی از آنچه بر زبان میآورد نداشته باشد، یا اینکه در کجا سخن میگوید و با چه کسی، صرفنظر از اینکه درست یا نادرست صدا تولید میکند، سخناش شنیده نخواهد شد.
نکته مهم دیگری که بازیگر باید به آن بیاندیشد این است که بکوشد تماشاگر را با آنچه میگوید درگیر سازد، نه اینکه او را متوجه فنون بیان نماید. فرق است میان به نمایش گذاشتن خلاقیت از راه به کارگیری مهارت، و عرضة مهارت و فن.
بالاتر اشاره کردم که صدا مانند سازی است که باید آنرا نواخت. بازیگر لازم است بتواند این ساز را هم تند و هم کند بنوازد، و در انجام این کار هم فنی باشد و هم با احساس، اما در اینکه کدامیک را بر دیگری مقدم بدارد جای بحث و مجادله نیست-فن وسیلهای است برای انتقال هرچه بهتر حقیقت احساس (یا محتوا)، و چنانچه بازیگر بر این گمان باشد که یکی از این دو در الویت است، به راه خطا رفته.
[1] - دانیل مییر دینکگراف در کتاب "رویکردهای بازیگری" (راتلج،2001،ص163) به نقل از آلیسون هاج نویسندهی کتاب "تربیت بازیگر در قرن بیستم" مینویسد: تربیت بازیگر بی نظیرترین پدیدة تأتر در قرن بیستم است.
[2] - در بخش ضمیمه پیرامون زمانبندی (rate, tempo, rhythm) به طور مشروح سخن خواهیم گفت.
...
تولید صدا :
عوامل اصلی برای تولید صدای خوب از این قرارند: 1-راحتی بدن 2-وضعیت بدن
3-ذخیره هوایی خوب 4- استفادة با نظارت از هوای بازدم بوسیله دیافراگم و قفسه سینه
5- توانایی تولید یک نت ثابت در سراسر گستره صدا 6-تشدیدکنندههای دهان و حلق باید باز بمانند و به هیچ روی دچار انقباض نگردند. 7-عقب زبان نباید هنگام خروج آوا مانعی ایجاد کند. 8- نرم کامه باید بدون هیچگونه انقباضی افراشته باشد تا از ایجاد صدای خشیومی (تودماغی) ممانعت شود. 9- شکل گیری آواها باید در میان دهان صورت گیرد تا به پرتاب صدا" Projection" کمک شود و هم اینکه آهنگ صدا کیفیت "توکشیده" یا "حلقی" پیدا نکند.
راحتی بدن:
انقباض در بدن بویژه در اندامهای گفتار میتواند موجب از دست رفتن صدا و آسیب همیشگی تارهای صوتی گردد. بنابراین کسب توانایی راحت ساختن بدن نخستین گام مهمی است که بازیگر و هر کاربر صدا باید پشت سر بگذارد.چنانچه انقباضی در بدن حضور داشته باشد هیچ تمرینی فایده نخواهد بخشید. بدون نظارت بر اندامهای بدن و تحت فرمان درآوردن آنها نمیتوان توقع تولید صدای خوب را داشت.« بازیگر باید کشف کند چگونه بدنش تن به کار میدهد، و به آن بیاموزد تا به آسانی انجام وظیفه کند.»[1]سیسلی بری معلم صدا و بیان بر این عقیده است که راحتی بدن از اهمیتی حیاتی برخوردار است، زیرا به یک معنا، راحتی بدن یعنی تشدید.« [2]هر گونه گرفتگی در گردن، شانهها و پشت سر مانع از تنفس درست میشود، و در نتیجه تشدیدکنندهها نخواهند توانست بطور کامل عمل کنند. به کار گرفتن راحتی بدن شخص را کمک میکند تا از پس موقعیت مفروض برآید. زمانی که راحتی وجود داشته باشد شخص احساس نیکوتری دارد و در نتیجه نگرانی از او دور میشود. راحتی بدن به مفهومی که در اینجا بکار میرود دور کردن آن گرفتگی عضلانی که مانع آزادی حرکت صحیح اندامهای گفتار میشود و توانایی حفرههای تشدیدکننده را عقیم میگذارد. عدم حضور راحتی( انقباض عضلانی غیر ضروری) نه تنها صدا را معیوب میسازد و تکلم راحت را مختل میکند، بلکه حرکت بدن را ناخوشایند و بد قواره میسازد.
[1] -Acting skills, 2nd ed. Hugh Morison, AC.Black, 1998,p.34
[2] - The Actor and the text,2nd ed. Cicely Berry, Applaurabooks, N.Y.
1992, p.25
...
تمرینهایی برای اندامهای گفتار: آرواره، زبان، لبها، نرم کامه
/آرواره: سر را راست نگهدارید و آروارة پایین را رها سازید، بطوری که فاصله میان دندانهای بالا و پایین کمتر از دو سانتیمتر نباشد. حال سی مرتبه آرواره را بطرف بالا ببرید و رها سازید. حرکت را منظم انجام دهید. با انجام این تمرین فاصله یاد شده بدست خواهد آمد. فراموش نکنید که زبان در کف دهان قرار میگیرد.
/ از راه بینی نفس بکشید. آرواره را رها کنید. با رعایت فاصلهای باندازه دو سانتیمتر میان دندان بالا و پایین بازدم را از دهان خارج سازید. آرواره را راحت بالا بیاورید و بطور منظم تمرین مذکور را سی مرتبه تکرار کنید.
/ تا حد ممکن آرواره را راحت پایین بکشید. نوک زبان را پشت دندانهای پایین قرار دهید. ( مثل همیشه!) آرواره پایین را از چپ به راست و از راست به چپ 5 مرتبه به نرمی حرکت دهید. سپس حرکت دورانی از چپ به راست و از راست به چپ را با آرواره انجام دهید. هر حرکت 5 مرتبه . در انجام این تمرین نباید فشار به آرواره وارد آورید یا آنرا منقبض نمایید.
/زبان: آرواره پایین، نوک زبان پشت دندانهای پایین. نوک زبان را به جلوی سخت کامه پشت دندانهای بالا برسانید و حرف "ل"(نه "لام") را پشت سر هم بیست بار تکرار کنید. سپس همین عمل را با حرف "ر" انجام دهید. فراموش نکنید که آرواره پایین است. حال، زبان را از پایین به محل یاد شده بچسبانید و مجدداً به پایین برگردانید.
/ آرواره را پایین رها کنید. زبان را تا آنجا که میتوانید مستقیم از دهان خارج کنید و مجدداً به داخل ببرید. بیست مرتبه این عمل را تکرار کنید. سپس، هنگامی که زبان خارج از دهان است نوک را به بالا و پایین حرکت دهید. آنگاه زبان را به داخل بکشید و در میان حفره دهان "لار" را بطور مداوم و سریع ادا کنید.
/ آرواره را رها سازید. بکوشید نوک زبان را به نرم کامه برسانید. زبان در این وضعیت بطرف حلق خم میشود. این تمرین را ده مرتبه تکرار کنید.
/ لبها: آرواره رها، نوک زبان پشت دندانهای پایین. لبها را گرد کنید و بطرف جلو بکشید، و نجوا کنید" هو"(Hoo). فقط لبها حرکت میکنند. تصویر حرکت لبها را برای ادای "هوو" در ذهن خود ببینید. بیست مرتبه تمرین را تکرار کنید. دقت کنید هنگام تمرین اندامهای گفتار آنها را ( و در نتیجه خود را) خسته نکنید./آرواره را پایین بیندازید، لبها را گرد کنید و به جلو بکشید. بخوانید "ه هو هوو" دوازده مرتبه تکرار کنید. واژة "سوپ" را ده بار مؤکد ادا کنید.
...
پایان نامه بررسی تاثیر یادگیری همیاری بربهبود بیان نوشتاری دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ویژه
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر یادگیری همیاری بربهبود بیان نوشتاری دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ویژه میپردازد. جامعه آماری این تحقیق 72 نفر بود ، که به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه 36 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. از پرسشنامه تحلیل بیان نوشتاری برای بررسی و نمره گذاری متون بیان نوشتاری استفاده شده است. به منظور اطمینان محقق از یکسان بودن توانایی نوشتن گروه ها ، هر دو گروه در یک دوره بیان نوشتاری شرکت نمودند و پیش آزمون تحلیل بیان نوشتاری انگلرت(1990) از آنها به عمل آمد که تفاوت نداشتند. برای انجام این پژوهش ، گروه آزمایش به 12 گروه سه نفره تقسیم شدند که هر گروه با هم انشا مینوشتند. هر جلسه دو موضوع به دانش آموزان داده میشد و آنها به دلخواه یکی را انتخاب میکردند.در حالی که گروه کنترل به روش معمول,تک تک انشا مینوشتند. پس ار پایان جلسه دهم از دو گروه ، پس آزمون به عمل آمد و همگی انشای یک نفره نوشتند. نتایج نمرات نشان داد که عملکرد گروه آزمایش بهتر از گروه گواه بوده است و یادگیری گروهی میتواند تاثیر مثبتی بر انشای دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری داشته باشد چرا که دانش آموزان میتوانند با مشورت از عقاید یکدیگر استفاده نمایند ، راجع به انشای یکدیگر اظهار نظر کنند و در نتیجه پیشرفت نمایند.
مقدمه
بیان نوشتاری یکی از مهم ترین مسائل محققان یادگیری و زبان است. بعضی از دانش آموزان شکایت میکنند که با وجود شناخت قواعد دستوری و معنایی یاد نمیگیرند بنویسند باید توجه داشت گرچه نمیتوانند نویسنده شوند ، اما میتوانند بهتر و سازمان یافته تر بنویسند. در این میان دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ویژه مشکلات پیچیده تری در بیان نوشتاری دارند.
کاپلان وسادوک (1991) ترجمه پور افکاری (1372) بیان میکنند ، اکثر کودکان با ناتوانی در بیان نوشتاری ، با بالا رفتن سن و رفتن به کلاس های بالاتر ، جملات کتبی و شفاهی شان ، ابتدایی تر و عجیب تر شده و نسبت به سطح مورد انتظار پایین تر به نظر میرسند. کلمات انتخابی آنها اشتباهی و نا مناسب ، پاراگراف ها آشفته و فاقد توالی و کلام مناسب است. با افزایش تعداد و انتزاعی شدن خزانه لغات ، توانایی آنها نیز برای هجی کردن درست کاهش مییابد.
فن بیان تصویری ، با تکیه بر دانش فنی ، ابزاری کار آمد در دست مشاوران تبلیغاتی
مقدمه
هنر، یکی از بارزترین جلوههای اسرارآمیز فرهنگ و تمدن انسانی است که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده است. هر جا کاوشهای تاریخ تمدن و باستانشناسی، نشانی از تمدن و فرهنگ بشری و تجلی آن کشف میکند، در هر سرزمینی که تمدنی به عرصه ظهور میرسد، آثار و مظاهر گوناگون هنری، اعجاب پژوهشگران تاریخ تمدن و هنر را برانگیخته است و رموز ناپیدای آن، حکیمان را به اندیشه و تأمل فرو برده است. یک محقق تاریخ هنر، با مطالعه آثار هنری و جلوههای آن، سیمای روشنی از تمدن و فرهنگ بشری در سرزمینهای پیشین به نمایش میگذارد. هنر، از اسرار آفرینش و حیات فرهنگی انسان است که اندیشمندان علوم انسانی را به پژوهش بیشتر فرا میخواند.
معنای هنر
در تاریخ فرهنگ و هنر انسانی، معنای هنر با نوعی الهام و اشراق همراه بوده است که گاهی عقل و ادراک انسانی از درک سرّ آن عاجز است. این موضوع نمایانگر این نکته است که هنر بیشتر با جان پاک هنرمند و یا سبک بیان او پیوند دارد، نه با صورتهای ذهنی و خیالی وی.
هنر در فرهنگ ایران
کالبد هنر و ادبیات به خاطر انس با فرهنگ الهی و سنتی، جلوه و نمود معنوی و انسانی یافته است. این دریافت از هنر در ادبیات فارسی[1] و عرفانی، به ویژه در زبان حافظ و مولانا، تجلی بارزتری از خود به نمایش گذارده است، چنانکه از این غزل حافظ، نوع بینش وی از هنر را میتوان درک کرد:
قلندران طریقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آن کس که از هنر عاری است
نگاه مولانا در مورد هنر نیز در این شعر عیان است
خود هنر دادن، دیدن آتش عیان
نی گپ دل علی النار دخان )مثنوی(
از دیدگاه حافظ و مولانا، عرفان نوعی علم ذوقی و هنری است و هنر نیز نوعی الهام و اشراق است و هنرمند هم از ذوق اشراقی بیبهره نیست. اکثر اندیشمندانی که درباره تعریف هنر به تأمل پرداخته و یا اظهار نظر نمودهاند، از حل رموز آن فرو ماندهاند. در واقع، غالب سخنان زیبا و دلنشین درباره هنر که گوش آدمی را نوازش میدهد، به غیر از ابهام و ادراکناپذیری آن، از حیث اندیشه در فضای محدودی سیر میکنند؛ چرا که این تعاریف، هر کدام از زاویهای خاص، هنر را توصیف کرده و نوعی بینش خاص را تداعی میکنند که گاهی، معنای کلی و روشنی از نفس هنر نمیانجامند.[2] هگل در این باره میگوید: تعریف هنر اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است.
معنای هنر
البته برای هنر، نمیتوان مانند اشیا و عناصر طبیعی، فرمول یا ضابطه خاص تعیین نمود، و از نظر منطقی، جنس، فصل و حد آن را ترسیم نموده و تعریف علمی از آن ارائه داد؛ چرا که هنر، امری معنوی است و در دل آن نوعی اشراق و شهود نهفته است.
توضیح اینکه، در جهان هستی امور معنوی قابل تعریف منطقی نیستند البته برای درک امور ذوقی و روحی به ارائه تعریف روشن از آنها نیاز نیست. درک و کشف ذوقی و وجدانی هنر و یا دریافت بی واسطه از آن مهم است، نه تعریف انتزاعی و منطقی. این موضوع تنها به هنر و زیبایی محدود نمیشود بلکه بسیاری از معانی بسیط و مجرد مانند وجود، حکمت، علم، عرفان، ادب، محبت، عدالت را نیز در بر میگیرد. از این امور نمیتوان تعریف حقیقی ارائه نمود زیرا این تعاریف در محدوده و قالب علوم میگنجد و امور شهودی و ذوقی را شامل نمیشود. به همین علت است که ذات هنر در دنیای امروز، هنوز به عنوان پدیدهای اسرارآمیز در ابهام باقی مانده و تعریف جامع و گویایی از آن ارائه نشده است. گویی هنر چونان قلهای دست نیافتنی است که انسان هرچه برای سلوک به آن تلاش به عمل میآورد، کمتر به کشف و شهود آن دسترسی پیدا میکند.[3]
اکنون به ارزیابی پارهای از تعاریف درباره هنر میپردازیم، هر چند در نگاه ابتدایی، این جملهها، جذاب و دلنشین به نظر میرسند اما با نظر دقیقتر ملاحظه میشود که در میان این تعاریف، هیچگونه انسجام و هماهنگی وجود ندارد.
تعریف هنر از زبان اندیشمندان
الف. هنر، انعکاس تخیل و تصور هنرمند است.[4]
ب. هنر، آفرینش زیبایی است به نیروی دانایی. [5]
پ. هنر، گزارش و ترجمهای است از روح هنرمند.[6]
ث. هنر دعوتی است به سوی سعادت. (شیلر)[7]
ج. عنوان هنر را بایستی به چیزهایی اعطا نمود که با آزادی به وجود آمدهاند. (امانوئل کانت)[8]
چ. هنر، گل زندگی است و هنرمند دوستدار واقعی بشر.[9]
ح. هنر، فعالیتی است طبیعی در قلمرو حیوانیت و از امیال جنسی سرچشمه گرفته است. (اسپنسر انگلیسی)[10]
خ. هنر، لذت و شوری است که عینیت یافته است.[11]
د. هنر، تشبیهی از جهان است که ما از آن لذت میبریم.[12]
[1] ـ سعدی، شاعر بزرگ فارسی میسراید: از نفسپرور، هنرپروری نیاید، فرهنگ دهخدا، حرف هـ، تهران، 1347 هـ ش.
[2] ـ چنانکه زیبایی مانند هنر قابل تعریف نیست از نظر حکمت انسانی نفس زیبایی نیز قابل توصیف است و نه تعریف. فلسفه اخلاق، شهید مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا، آبان 1383 هـ ش.
[3] ـ از این نگاشته نباید چنین تصور شود که ما علم منطق را مفید نمیدانیم و یا به قیاس و استدلال منطقی ارج نمینهیم؛ بلکه مقصود این است که علم و بینش هنر، در غایت امری حضوری و شهودی است و به علم حضوری باز میگردد نه علم حصولی. ذوق و ادراک و خیال در هنر پس از گذر از مراحل حسی و خیالی و گذر از طبیعت، نوعی تجلی و تمثیل در روح هنرمند است. هنر از نظر منطقی ذاتاً قابل تعریف نیست بلکه قابل توصیف است. نظراتی که در مورد معنا و نفس هنر ارائه شده جنبه توصیف دارد و در ظرف منطق و حد و رسم آن به طور دقیق نمیگنجد. این موضوع تنها به مقوله هنر اختصاص ندارد. برای هستی تعریفی وجود ندارد و آنرا فقط با علم شهودی و احساس درونی میتوان دریافت. این همان «حقیقت وجود» است که جهان را پوشانده است. البته ما گاهی «مفهوم وجود» را فقط در ذهن مییابیم ولی آنرا نباید با حقیقت وجود خارجی اشتباه کرد؛ زیرا احکام این دو متفاوت است. در مورد نفس هنر نیز عین همین تمثیل وجود دارد. گاه مفهوم هنر را در ذهن مییابیم اما ذات و نفس هنر که جهان را فرا گرفته، چیز دیگری است.
[4] ـ این نوع از هنر بر اساس تخیل استوار است و علاوه بر اینکه تعریف به اخص است در این توصیف هنر ترسیم دقیقی صورت نگرفته است و تنها مستلزم تخیل هنری هنرمند است.
[5] ـ در این تعریف نیز نوعی ابهام وجود دارد. اینکه هنر، آفرینش زیبایی با نیروی دانایی است، یک تعریف کلی با در نظر گرفتن جنبه معرفتی هنر میباشد، در عین حال، توصیف جامع و دقیق از هنر به شمار نمیآید.
[6] ـ این تعریف، از هنر دور است، چرا که توصیف هنر به ترجمه روح هنرمند بازگشت میکند. در هر حال، معنای هنر در نوعی از ابهام قرار میگیرد.
[7] ـ در این تعریف، شیلر به غایت هنر توجه کرده است نه به ذات و محتوای هنر، لذا این توصیف از نظر معرفت غایتشناسانه قابل تأمل است؛ در عین حال بازگشت آن به اخفا است زیرا معنای سعادت دست کم به نظر برخی پنهانتر از معنای هنر است. نکته دیگر مانع نبودن تعریف شیلر است، زیرا غیر از هنر، امور دیگری مانند حکمت اخلاق نیز انسان را به سوی سعادت دعوت میکند.
[8] این تعریف کانت قابل نقد است و ابهام دارد، زیرا جای این پرسش وجود دارد که آیا تنها هنر با آزادی به وجود آمده است و یا چیزهای دیگری هم با آزادی به وجود آمدهاند. اگر مراد از آزادی اختیار انسان است، این تعریف هنر، مانع نیست؛ زیرا طبق نظریه کانت، همه اعمال ما اعم از اعمال هنری یا غیرهنری تابع اختیار و آزادی است و چون این تعریف شامل اعمال غیرهنری نیز میشود؛ بنابراین این تعریف نیز مانع نیست.
[9] این توصیف جنبه ذوقی و ادبی دارد؛ در واقع از تخیل سرچشمه میگیرد و هیچ گونه تعریف روشنی از معنای هنر به دست نمیدهد.
[10] ـ توصیف اسپنسر از هنر، انسان را به یاد نظریه پوپنهاور می اندازد که هنر و منشأ آن را در لذتگرایی حسی، میداند و در واقع، هنر را از جنبه آسمانی به مرتبه زمینی تنزل میدهد، تقریرات درس استاد فرزانه دکتر غلامرضا اعوانی، انجمن حکمت و فلسفه، تهران، 1378 هـ ش.
[11] این عبارت نیز دشوار، مبهم و ادراکناپذیر است و توصیف روشنی از هنر ارائه نمیدهد.
[12] این توصیف مبهم است و وجه تشابهی با ادبیات دارد؛ به علاوه توصیفی غیر جامع و مانع است. باز جای این پرسش باقی است که مراد از لذت، لذت جسمانی است یا لذت روحانی و یا هر دو. همچنین بیان روشنی از هنر ارائه نمیدهد که آیا به جنبه غریزی انسان بر میگردد یا به جنبه الهی و انسانی او.