خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

مقاله ارتباط نگرانی از کم خوابی و نگرانی برای سلامت و ادراک ذهنی خواب

این مقاله در قالب پاورپوینت و در 23 اسلاید تهیه گردیده است.

هدف :

هدف کلی این بررسی مطالعه روابط بین خواب مرتبط با نگرانی و ادراک ذهنی خواب بعنوان یک عملکرد دوره مزمن می باشد به طور اختصاصی تر هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین دو حوزه نگرانی می باشد ( نگرانی از کم خوابی و نگرانی برای سلامت ) و ادراک ذهنی خواب ( دوره نهفتگی شروع خواب – زمان بیدار شدن بعد از شروع خواب و کل زمان خواب )

نقش نگرانی در بی خوابی :

تعریف نگرانی : نگرانی بعنوان یک سلسله افکار و تصورات می باشد که بطور نسبی غیر قابل کنترل هستند و یک فرایند غیر انطباقی مستقل است.

به دلایل نظری گوناگون نقش دو سویه نگرانی از بی خوابی حائز اهمیت است بدین صورت که :

اولا بی خوابی می تواند بعنوان یک منبع پریشانی و در نتیجه بعنوان یک عامل خطر زا برای نگرانی قابل توجه باشد.

ثانیا نگراننی می تواند یک عامل اولیه و مقدماتی در سبب شناسی بی خوابی باشد بنا براین خطر افزایش بی خوابی را گسترش می دهد.

شواهد تجربی بر این امر دلالت دارند که نگرانی با ادراک ذهنی خواب رابطه زیادی دارد.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی و پیشینه نظری عقب ماندگی ذهنی (فصل دوم)

مبانی و پیشینه نظری عقب ماندگی ذهنی (فصل دوم)

در 38 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

عقب ماندگی ذهنی

عقب ماندگی ذهنی اختلالی که از کودکی نمایان می شود. با عملکرد عقلانی زیر متوسط (هوشبهر 70 یا کمتر)مشخص می شود. تقریبا 1 درصد جمعیت به عقب ماندگی ذهنی مبتلا هستند و در مردان شایع تر است. عقب ماندگی ذهنی اصطلاح کلی است که درجات گوناگون عملکرد عقلانی و رفتار انطباقی را در برمی گیرد،که در سیستم طبقه بندی انجمن نارسایی ذهنی آمریکا انعکاس یافته و در سیستم نام گذاری روان پزشکی وارد شده است(سادوک و سادوک، 2007، ترجمه رضایی، 1392).

ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR برای کم توانی ذهنی

الف)عملکرد هوشی بسیار کم تر از متوسط:بهره هوشی تقریبا 70 یا کمتر در یک آزمون هوش انفرادی

نمرات آزمون هوش: اولین مولفه در ملاک های DSM-IV-TR مستلزم برآورد کردن هوش است حدود دو سوم جمعیت،نمرات هوشبهر بین 85و115 کسب می کنند. اشخاص دارای نمره پایین تر از 70 تا 75،دو انحراف معیار پایین تر از میانگین جمعیت ،واجد ملاک عملکرد عقلی عمومی بطور معنا دار زیر متوسط هستند. تقریبا 3 درصد جمعیت در این مولقه قرار می گیرند.

ب) تقایص یا تخریب های همزمان در عملکرد انطباقی موجود (یعنی کارایی فرد در برآوردن معیارهای مورد انتظار در سن یا گروه فرهنگی او)حداقل در دو زمینه زیر : ارتباط، مراقبت از خود،زندگی روزمره، مهارتهای اجتماعی بین فردی، استفاده از منابع جامعه، خود گردانی، مهارت های تحمیلی علمی، کار، فراغت، بهداشت و ایمنی

...

2-2-4- عقب مانده ذهنی آموزش پذیر[1]

عقب ماندگان ذهنی آموزش پذیر افرادی هستند که بهره هوشی آنان 70-50 می باشد و قادر به فراگیری حداقلی از اطلاعات عمومی و درسهای رسمی کلاس از قبیل خواندن ونوشتن و حساب کردن و مهارتهای مناسب شغلی بوده و می توانند در اداره زندگی خود از تحصیل خویش بهره مند شوند. این افراد از لحاظ دانستن لغات ضعیف اند، مفاهیم را خود درک نمی کنند، آموزش کلامی عادی ندارند و از لحاظ عاطفی واکنشهای لازم را بدست نمی آورند. کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیربه دلیل اینکه رشد وتحول او کمتر از متوسط است،در استفاده از برنامه های مدارس ابتدایی عادی ناتوان است. لیکن او می تواند ظرفیت یادگیری خود را در سه زمینه تکامل بخشد.

  • آموزش پذیری در موضوعات تحصیلی آموزشگاه در یک سطح حداقل
  • آموزش پذیری در سازش یافتگی اجتماعی، در حد اینکه بتواند در جامعه به طور مستقل زندگی کند.
  • کسب کفایت شغلی به طوری که بتواند بعد از دوره جوانی خود را کمی یا جزئی حمایت کند.

بهره هوشی چنین کودکانی 55-75 می باشد.چنین کودکانی حداکثر در زمان های اولیه رشد، طبیعی به نظر می رسند، زیرا هیچگونه علائم ظاهریندارندوعقب ماندگی آنها آشکار نمی گردد.مگر اینکه در مدرسه از نظر یادگیری مهارتهای تحصیلی از خود ضعف نشان دهند.این کودکان از تمرکز کافی و رغبت به فعالیت ها ی فکری و ابتکاری چندانی برخوردار نیستند و به همین دلیل اغلب او را به عنوان دانش آموزان مستعد ضعیف می شناسند.این گروه از کودکان دارای سازش یافتگی اجتماعی و قابلیت ها حرفه ای بوده و با تمرین تکرار، کارهای عملینیمه ماهررا به خوبی انجام می دهند.آنان در مواقع انتقاد،از استدلال و بیان مناسبی برخوردار نیستند و اگر محیط عاطفی آنها آزاردهنده نباشد شخصیتی مطیع و سازش یافته دارند (میلانی فر، 1391).

2-2-5- عقب مانده ذهنی تربیت پذیر

این گروه ازکودکان حدود 3/0 درصد از کل جامعه راتشکیل می دهند.معمولا ًتعدادی از کودکان عقب ماندهذهنی تربیت پذیر درسنین دبستان در موسسات وسازمانهای مختلف وبقیه در منزل نگهداری میشوند.از نظر هوشی گروه عقب ماندگان تربیت پذیر از حدود50-25 درصدبهره هوشی برخوردارندبه عبارت دیگر هنگامی که کودکان همسال آنهاباپشت سرگذاشتن سن 6سالگی واردکلاس اول دبستان می شوندعقب ماندگان تربیت پذیر از نظر هوشی مانند کودکان 5/1 تا 5/3ساله هستند. عقب ماندگی اکثر کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر به دلایل بیماری ضایعات مغزی واختلالات داخلی ناسازگاری های ژنیتیکی وغیره میباشدوبه همین دلیل معمولا آنهادارای علائم کلینیکی وغیره هستند که به سهولت قابل مشاهده وتشخیص می باشد.کودکان عقب مانده تربیت پذیر بر خلاف گروه عقب مانده آموزش پذیر غالباً به خاطر همان مشخصه بدنی از دوران نوزادی وطفولیت قابل شناسایی میباشند.واز همان ابتدا درراه رفتن حرف زدن ودیگرمهارتهای کلامی وبدنی وبه طور قابل توجهی دچار ضعف وکندی شدیدی میباشند پرواضح است به علل عقب ماندگی شدید ذهنی وبالطبع بدنی از این قبیل کودکان انتظاری درتحصیل آموزشهای رسمی و مهارتهای شغلی به گونه دانش آموزان آموزش پذیر نیست .درواقع اگر چنین توانایی داشتند به آنها نیز حد اقل صفت آموزش پذیری داده می شد.افراد عقبمانده تربیت پذیرفاقد توان اداره یک زندگی به طور مستقل وخودکفایی اجتماعی واقتصادی لازم هستند.این کودکان به طور مداوم نیاز به حمایت وسرپرستی وهدایت دارند به طور کلی هدفهای آموزشی کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر در جهت نیل به خودکفایی وتحصیل تجارب لازم است به جهت آنکه تا آنجا که ممکن باشدفردی موثر ومفید در جامعه باشند (اصانلو، 1390).

2-3- نیازهای والدین کودکان عقب مانده ذهنی

خانواده های که کودک عقب مانده ذهنی دارند به تناسب نوع، شدت معلولیت، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و سن کودکشان و نیز در زمینه رفتار سازش به اطلاعات و مهارتهای ویژه نیاز دارند که مهمترین آنها عبارتند از:

1- نیاز به ارتباط، نیاز عمده والدین کودکان استثنایی در طی سالهای مدرسه ارتباط بامعلمان، مربیان و متخصصان است. ...

...


2. Educable Mental Retared

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه پژوهش کم توانی ذهنی کودکان

مبانی نظری و پیشینه پژوهش کم توانی ذهنی کودکان (فصل دوم)

در 31 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

کم­توانی­ذهنی

هم اکنون تعاریف متعددی برای کم­توانی­ذهنی وجود دارد که جامع­ترین آنها توسط انجمن کم­توانی ذهنی امریکا ارائه شده است تعریفی که این انجمن در سال 1983 ارائه کرد چنین است: کم­توانی­ذهنی به کارکرد هوش عمومی اطلاق می­گردد که به طور قابل ملاحظه­ای زیر متوسط است و منجر به اختلالاتی در رفتار انطباقی شده یا با چنین اختلالاتی همراه است و در جریان دوره تحول ظاهر می­شود (اسکلاک، لوکاسون، شوگرن و همکاران، 2007 به نفل از AAIDD).

کارکرد هوش عمومی، به عنوان نتایج حاصل از اجرای آزمون­های استاندارد شده هوش عمومی که به این منظور تهیه شده و با شرایط منطقه­ای یا کشوری، منطبق شده اند، تعریف می­شود.

به طور قابل ملاحظه­ای زیر متوسط به عنوان هوشبهر 70 یا پایین­تر از 70 در مقیاس­های استاندارد شده هوش تعریف می­شود، حد بالای هوشبهر به عنوان یک رهنمود است و برحسب پایایی آزمون هوش استفاده شده می­توان تا 75 یا بیش از 75 منظور شود.

رفتار انطباقی عبارت است از آن مقدار از معیارهای استقلال شخصی و مسئولیت اجتماعی مربوط به گروه همسن و هم فرهنگ را که فرد برآورده می­کند. انتظارات مربوط به رفتار انطباقی با تغییر سن تقویمی متفاوت است.

نقایص در رفتار انطباقی ممکن است در حوزه­های زیر ظاهر شود:

1- در خلال نوزادی و اوایل کودکی در حوزه­های: تحول مهارت­های حسی و حرکتی، مهارت­های ارتباطی، مهارت­های خودیاری و اجتماعی شدن.

2- در خلال کودکی و نوجوانی در حوزه­های: کاربرد مهارت های تحصیلی پایه در فعالیت­های روزانه زندگی، کاربرد استدلال و قضاوت مناسب در غلبه بر محیط.

3- در خلال اواخر نوجوانی و بزرگسالی در حوزه مسئولیت­های شغلی و اجتماعی.

دوره تحول به عنوان دوره زمانی بین حاملگی و 18 سالگی تعریف می­شود (سیف نراقی و نادری،1386).

دال[1] (1941) فرد کم­توان­ذهنی را با ویژگی­های زیر توصیف می­کند.

1- از نظر ذهنی ناهنجار است.

2- کم­توانی­ذهنی از بدو تولد یا سال­های اولیه رشد وجود دارد.

3- در بلوغ کم­توانی­ذهنی او قابل تشخیص است.

4- نقص ذهنی ناشی از یک عامل اساسی مانند ارث یا بیماری است.

5- در روابط اجتماعی، شایستگی و صلاحیت لازم را ندارد و نمی­تواند امور خود را مستقل اداره کند.

6- نقص ذهنی قابل درمان نیست

تعریف جدید انجمن کم­توانی­ذهنی آمریکا (2007) به این صورت است:

"کم­توانی ذهنی عبارت است از کارکرد هوشی زیر متوسط معنی­دار و وجود محدودیت­های همزمان در دو یا چند حوزه از حوزه­های مهارت­های اجتماعی، کاربرد منابع جامعه، خود راهبری، سلامت و ایمنی، عملکردهای تحصیلی، اوقات فراغت و اشتغال. کم­توانی­ذهنی پیش از هجده سالگی آشکار می­شود."


[1].ِDoll, E. A

...

2-1-2 طبقه­بندی کم توانی ذهنی

کم­توانی­ذهنی به روش­های مختلف طبقه­بندی می شود از جمله روش­های طبی، روانشناختی و تربیتی. طبقه­بندی طبی بر علت کم توانی ذهنی تاکید می ورزد. طبقه­بندی روانشناختی بر سطح هوشی و طبقه­بندی تربیتی بر سطح کارکرد کنونی شخص یا کودک کم توان ذهنی. اما نکته قابل توجه این است که به جز طبقه­بندی طبی سایر طبقه بندی­ها برداشتی از سطح کارکرد شخص کم توان ذهنی در رابطه با میزان استقلال و آموزش مورد نیاز وی را ارائه می کند (افروز، 1381).

1-2-1-2 طبقه بندی انجمن امریکایی کم توانی ذهنی:

این انجمن چهار سطح از حمایت را به شرح زیر پیشنهاد کرده است: (متناوب[1]، محدود[2]، گسترده[3] و فراگیر[4]) (هالاهان و کافمن، 1994).

متناوب:در این سطح از حمایت، نیاز افراد کم توان ذهنی مورد توجه قرار می گیرد، حمایت ها، مبتنی بر نیاز است. ویژگی این نوع حمایت، ادواری بودن آن است.افراد همیشه به حمایت نیاز ندارند، بلکه به حمایت های کوتاه مدت در زمان های انتقال در پهنۀ زندگی نیاز دارند(برای مثال فقدان شغل یا بحران پزشکی حاد)، وقتی حمایت های متناوب ارائه می شود، از لحاظ شدت و گستردگی می تواند زیاد یا کم باشند( هالاهان و کافمن، 1994).

محدود:در این سطح، حمایت ها بر اساس تداوم مشخص می شوند؛ زمان مورد نیاز ممکن است محدود باشد اما متناوب نیست. کارکنان کمتری موردنیاز است و هزینه های آن نیز کمتر از روش هایی است که با سطح بسیار عمیقی از حمایت همراه هستند( مانندآموزش استخدامی کوتاه مدت یا حمایت ها در حین انتقال از مدرسه به دوران بزرگسالی) (شالوک و همکاران، 2007).


[1]. intermittent

[2]. limited

[3]. extensive

[4]. pervasive

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

پژوهش تأثیر کوشش و خطا بر یادگیری فرد (آزمایش ماز ذهنی پیترسن و ماز U شکل)

پژوهش تأثیر کوشش و خطا بر یادگیری فرد (آزمایش ماز ذهنی پیترسن و ماز U شکل)

چکیده تحقیق «ماز پیترسن»:

آزمایش ماز ذهنی پیترسن می باشد که در این آزمایش می خواهیم بدانیم که کوشش و خطا چه تأثیری روی یادگیری فرد دارد. در این آزمایش ما به یک ماز نیازمندیم که ماز ذهنی پیترسن « برای بزرگسالان» می باشد. این ماز که از 12 شاخه تشکیل شده است و یک شاخه نیز برای ورود به راه اصلی وجود دارد. شاخه ها در امتداد یکدیگر قرار دارند به طوری که هر شاخه « شاخه قبلی» خود را قطع می کند و باعث تشکیل یک راه اصلی و یک راه فرعی می شود که هر کدام از راه های اصلی و فرعی برای خود اعداد دارند به طوری که آزمودنی در هر شاخه بر سر دو راهی می رسد. ابتدا آزمایشگر دو عدد 14 و 19 را برای آزمودنی می خواند و او نیز باید یکی از آنها را انتخاب کند. اگر عدد 14 را انتخاب کرد آزمایشگر اعداد 19 و 21 را برای او می خواند و اگر آزمودنی 19 را انتخاب کرد آزمایشگر دو عدد دیگر را که بر سر راه آزمودنی وجود دارد را برای او می خواند یعنی اعداد 14 و 17 و این کار را تا بدانجا ادامه می دهند تا آزمودنی به مقصد رسد و بر اثر کوشش و خطا بتواند بدون غلط سه بار از ابتدا به مقصد برسد آزماینده پاسخهای آزمودنی را ثبت و تعداد غلط های او را می شمارد. این آزمایش به صورت مطالعه موردی (Case study) بوده و آزمودنی مردی 24 ساله می باشد.

...

مقدمه:

حافظه از بعضی جهات مرکز شناخت است. بدون حافظه شناخت چندان معنایی ندارد، زیرا هیچ کدام از محصولات آن باقی نخواهد ماند. روان شناسان بین سه نوع حافظه تمایز قائل اند: حسی کوتاه مدت (فعال) و بلندمدت.

داشتن اطلاعات در حافظه برای قابل کاربرد کردن آن کافی نیست؛ اطلاعات برای در دسترس بودن باید سازماندهی شود. شاید به همین دلیل اکثر افراد چیزهای کمی از دوران کودکی خود به یاد دارند. سازمان دهی زمانی واقع می شود که اطلاعات از حافظه فعال (کوتاه مدت) به حافظه طولانی مدت از طریق فرآیند رمزگذاری منتقل شود؛ فرآیندی که اطلاعات از طریق آن با طرحواره و مفاهیم قابل دسترس تعبیر و تفسیر می‌شود برای مثال فرض کنید از کودکی خواسته می شود نام تک تک پادشاهان ایرانی را بگوید (از حفظ کند). او بحای اینکه همه را جداگانه از بر کند آنها را به سلسله های مختلف تقسیم می نماید، چون می داند که بدین وسیله بهتر می تواند از عهده حفظ کردن آنها برآید. ...

...

یادگیری از راه کوشش و خطا:

اکثر روان شناسان و پرورشکاران معتقدند که ما رفتارهای گوناگون خود را از راه های گوناگونی یاد می‌گیریم. اغلب رفتارهای پیچیدة انسان صرفاً با استفاده از یک روش یاد گرفته نمی شود.

در یکی از نظریه های یادگیری، یادگیری چنین تعریف شده است تداعی بین چندین محرک بیرونی ( غذا، رنگ، مار) و یک پاسخ (ترشح بزاق، پلک زدن، تغییر در فشار خون)یادگیری تداعی بین درک و یک پاسخ شرطی شدن (Couditioning) نامیده می‌شود. نوعی از این یادگیری که شرطی شدن کلاسیک نام دارد، شامل یادگیری پاسخ های بازتابی و غیرارادی به محرک هایی است که به طور طبیعی چنین پاسخهایی را ایجاد نمی کنند...

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

پایان نامه مقایسه دانش آموزان عادی با دانش آموزان عقب مانده ذهنی در یادگیری فضایی وتجسمی شهرستان سرپل ذهاب

پایان نامه مقایسه دانش آموزان عادی با دانش آموزان عقب مانده ذهنی در یادگیری فضایی وتجسمی شهرستان سرپل ذهاب

قسمتی از متن:

1-1-مقدمه :

از زمان های دور انسان خواهان پیدا کردن هم نوعی برای خود بوده و به تدریج که اجتماعی شد در جهت تشکیل خانواده گام برداشت اکثریت افرادآرزومند داشتن فرزندانی سالم و باهوش و کارآمد برای جامعه هستند و بی شک هر گونه نقص و عقب ماندگی در مسیر رشد نه تنها باری از دوش جامعه بر نمی دارد بلکه خود باری گران به خانواده و جامعه تحمیل می نماید .(کاکاوند1385) مروری برتاریخ کودکان استثنایی نشان می دهدکه درهردوره از تاریخ وفرهنگ وتمدن ودر همه طبقات اجتماعی افرادی وجود داشتندکه از نظر فعالیت های اجتماعی از نظرطبیعی پایینتر بوده وسازگاری انان بامحیط بامشکل مواجه بوده تولد کودک استثنایی به مثابه زنگ خطری برای اجتماع است.(افروز1384)

به دنبال تولد کودک معلول سرزنش و مقصر دانستن همسران از یکدیگر به وجود می آید ، خانواده های دارای کودک معلول مشکلات اقتصادی را تجربه می کنند. و از طرفی چون یک والد ممکن است عهده دار مراقبت از کودک معلول باشد و منبع درآمد خود را از دست دهد مشکلات زیادی را متحمل می شود و نیز مشکلات مراقبتی، روانشناختی و اجتماعی را در طی فرآیند سازگاری در جهت زندگی با کودک تجربه میکنند. (فیشـر، 2001 ) این تأثیرگذاری ها نه تنها بر والدین است بلکه سایر اعضای خانواده را هم تحت تأثیر قرار می دهد دراین زمان آرامش خانواده به هم خورده و تمام نگاهها به سوی کودک منعطف می گردد
(­احمدپناه،1380 ).بعضی از خانواده های دارای کودک معلول از نظر اجتماعی منزوی هستند مطالعه شریعتی و داورمنش نیز مؤید این امر است که وجود یک فرزند عقب مانده ذهنی سبب محدودیت در روابط خانوادگی می گردد و هر قدر شدت عقب ماندگی بیشتر باشد اوقات فراغت محدودتر شده و دامنه ارتباطات اجتماعی تنگ تر می شود ( شریعتی و داورمنش ، 1384 ) .

مراقبت های اضافی و سازگاری های ویژه ای که برخی از کودکان استثنایی بر والدین تحمیل می کنند ، نحوه تعامل خواهر و بردارها را با معلول دگرگون می سازد به خاطر پیچیدگی تعاملاتی که رخ می دهد نه تنها مطالعه این افراد مشکل است بلکه به واسطه این واقعیت که این حیطه بر برداشتهای ذهنی متکی است پیچیده تر می شود (هالان و کافمن ترجمه ماهر ، 1385 ) .

تولد و حضور کودک با نیازهای ویژه همواره از مسائل بحث برانگیز بوده است زیرا با تأثیرگذاری بر کمیت و کیفیت روابط والدین و ایجاد دگرگونی در جو محصول خانوادگی می تواند موجب آشفتگی و افزایش استرس در والدین گردد .(دایسون ، 1993 ، 1997 ؛ فیسمن و همکاران 1989 ؛ شافر و همکاران 1998) .

لاوتون[1] 1998 گزارش کرده است که در این میان مسائل و مشکلات خانواده هایی با 2 کودک استثنائی بیشتر است ؛ تعداد کمی از این خانواده ها دارای خودرو هستند و از وسایل نقلیه عمومی نیز بهره ای نمی برند این خانواده ها بیان می دارند مشکلاتی از قبیل رفتار کودک و حمل تجهیزات وی مانع بیرون رفتن آنها می شود . والدین دارای چندین فرزند معلول معمولاً خود بیمار و ناتوان هستند.

با وجود چنین مطالعاتی در جوامع غربی هنوز در کشور ما آمار دقیقی از تعداد خانواده های دارای چند فرزند استثنائی وجود ندارد .( سروری ، 1381 ) .

در این میان از مهمترین عامل بروز کودکان استثنائی با انواع خاص آسیب های زیستی و شناختی باید به ازدواج های خویشاوندی توجه نمود( نصرتی ، 1385 ) .کودکان استثنائی محصول عوامل در هم تنیده ای هستند تأثیرات متقال بر یکدیگر دارند ، یافته های ژنتیک نشان می دهد که عوامل بیماری زا در ازدواج های همخون بیشتر است تا ازدواجهای غیرهمخون چرا که کثرت ارث نهفته به علت همخونی و مشترک بودن جد در این نوع ازدواجها بسیار شایع است

در حال حاضر این نوع ازدواج ها در روستاها و بخش های ایران به خاطر حفظ و حراست از ساختار خانواده و ممانعت از وقوع طلاق انجام می پذیرد ، پیشرفت های علمی در گستره کنونی به ویژه پیشرفت های ژنتیکی همواره هشداردهندگی خود را با مطالعات گسترده در مورد این نوع ازدواج ها حفظ می کرده اند ( خدابنده ، 1378 ) .از ویژگی های عمده انسان آگاهی او از رفتار خود و برخوداری وی از نیروی تفکر است، انسان می تواند از رفتار خود آگاه باشد و در برخورد با مسائل و امور مختلف از نیروی تفکر خود استفاده کند، اما انسان همیشه از آنچه که انجام می دهد آگاه نیست، به سخن دیگر گاهی انسان عملی را انجام می دهد که اما از انگیزه رفتار خود یا هدف آن رفتار آگاه نمی باشد. وقتی والدین برای اولین بار با این حقیقت روبرو می شوند که کودکشان استثنایی است واکنش آنها پیامد هایی خواهد داشت، وجود کودک معلول ذهنی اثرات عمیقی بر روی نحوه ارتباط یک یک افراد خانواده با هم و هریک از آنها با کودک معلول وارد می سازد و همین اثرات ناخوشایند چنانچه به گونه ای منطقی و چاره جویانه قابلیت حل نیابند ضایعات جبران ناپذیری بر روان والدین، سایر نوباوگان خانواده خصوصاً کودک معمول باقی می گذارد. واکنش های شایع والدین ممکن است به صورت احساس گناه1 ناکامی و محرومیت2 انکار واقعیت یا کتمان حقیقت3 اضطراب و نگرانی باشد0 این قبیل واکنش ها تا زمانی که به کنترل در نیایند و تعدیل نشوند نه فقط سلامت روانی اعضای خانواده را به مخاطره می اندازند بلکه نوع تعامل و ارتباط اعضای خانواده و کودک معلول ذهنی یا جسمی را پیچیده می سازد و در نهایت موجب اضمحلال انرژی روانی و دیگر توانمندی های آنان می شوند(میلانی فر1347)

1-2-بیان مسأله :

حضور کودک عقب مانده ذهنی در هر خانواده ساختار آن خانواده را تحت تاثیر قرار می‌دهد و سلامت روانی خانواده به خصوص والدین را تحت الشعاع قرار می‌دهد، کودک بر اثر تعارض‌های شدید میان اعضای خانواده، کل خانواده را درگیر بحران می‌کند. ممکن است روابط خانوادگی، افزایش فشارهای ناخواسته جسمی، هیجانی و مالی ضعیف شود کودک عقب مانده ذهنی می‌تواند ضایعات و اثرات جبران ناپذیری بر وضعیت بهداشت روانی خانواده وارد کند از جمله ایجاد تشدید اختلافاتی زناشویی،‌جدایی، تحمل بار سنگین اقتصادی، افسردگی، ناامیدی، اضطراب، خجالت و خشم1 و بسیاری از مسایل دیگر(بردن2، 1980).مراقبت مداوم از کودک عقب مانده ذهنی اغلب برای والدین استرس‌زا می‌باشد زیرا این دشواری های کودکان به طور اجتناب ناپذیری بر زندگی آنها اثر می‌گذارد(کرنیک3 و همکاران، 1983). تحقیقات نشان داده است که والدین کودکان عقب مانده ذهنی عموما در خطر مشکلات زندگی خانوادگی و دشواری‌های عاطفی قرار دارند(بکمن4، 1991 سینگر واوروین 1989).به طور کلی خانواده کودک معلول به لحاظ داشتن کودکی متفاوت با سایر کودکان با مشکلات فراوانی در زمینه نگهداری، آموزش و تربیت آنها روبه روست. این مسایل همگی بر والدین فشارهایی وارد می‌کنند که سبب بر هم خوردن آرامش و یکپارچگی خانواده می‌شوند و در نتیجه انطباق و سازگاری آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. مطابق بررسی و تحقیقات صاحب نظران آموزشی و محققان آموزش و پرورش حدود (12) درصد از کودکان و دانش آموزان سنین مدرسه (7 الی 18 سال یا 6 الی 17 سال ) به نحوی از انحا نیاز به بهره گیری از برنامه های آموزش و پرورش ویژه دارند که از بین آنها می توان کودکان مبتلا به معلولیت بینائی ، شنوائی ، تکلمی ، ذهنی ، یادگیری و مشکلات سازگاری و معلولین جسمی را نام برد که روی هم رفته جمعیت استثنائی هر کشور را تشکیل می دهند (افروز ، 1384 ) .

در این میان نهاد خانواده برای حراست از این کودکان وظیفه خطیری دارد وظیفه خانواده مراقبت و تربیت فرزندان و برقراری ارتباط سالم با هم و کمک به استقلال کودکان است حتی اگر کودک کم توان ذهنی باشد ( علیزاده ، 1381 ) .

وجود کودک معلول یا کم توان ذهنی در روابط خانوادگی تنش هائی ایجاد می کند اگر معلولیت شدید باشد یا کودک دارای معلولیت های چندگانه باشد این تغییرها شدیدتر خواهد بود به تدریج که کودک بزرگ می شود والدین دل مشغول استقلال کودک می شوند که ممکن است برای مدت طولانی ادامه پیدا کند و متأسفانه نمی توان به راحتی برآن غلبه کرد (ایسنسن[2] ، 1991 ) .

والدین کودکان استثنایی با فشارهای شدید روانی و اقتصادی رو به رو می شوند و این عوامل در سازگاری با وضع موجود نقش مهمی دارد به نظر می رسد عواملی چون روابط زناشویی ، اعتقادات مذهبی ، میزان تحصیلات ، سطح هوش والدین ، اندازه و ساختار خانواده و وضعیت اجتماعی و اقتصادی والدین در این سازگاری نقش مهمی داشته باشد ( احمدپناه ، 1380 ) .کودک کم توان کارکرد روانشناختی خانواده را برهم می زند که در سطح کلان سلامت روان ، پویائی و هدفمندی خانواده را همچون ابراز واجود ، حل تعارض ، استقلال ، پیشرفت ، تفریح و سرگرمی ، ارزش های اخلاقی و مذهبی ، رفت و آمد با اطرافیان و حل مسئله می باشد .(الیری و همکاران 2001 ؛ به نقل از کیمیائی 1387 ) .

وجود بیش از یک کودک معلول شرایط را به مراتب سخت تر می کند مادر و پدر ممکن است از داشتن چنین فرزندانی رنج ببرند و حالاتی همچون افسردگی ، اضطراب ، پرخاشگری و ترس از خود نشان دهند و حتی آرزوی مرگ داشته باشند ( البرزی و بشاش ، 1375 ) . دسترسی به خدمات و حمایت های مورد نیاز برای خانواده های دارای چندفرزند استثنائی سخت است .والدین کودک معلول برای شناسایی و قبول کم توانی کودک نیاز به کمک دارند (­حسینی و رضا­زاده ، 1381 ) .

مادهوا و ناریان (1991) به این نتیجه رسیدند که احتمال میزان عقب ماندگی ذهنی در خانواده هایی که ازدواج فامیلی نموده اند بیشتر است .در ازدواج فامیلی حدود 5 تا 6 درصد احتمال تولد کودک معلول وجود دارد که این ریسک با احتمال تکرار معلولیت در فرزندان بعدی خانواده نیز همراه است (اکرمی ، 1385 ) .این ازدواج ها به ویژه در کشورهای آسیایی و شمال آفریقا رواج بسیار دارد به طوریکه میزان آن 20 تا 50 درصد گزارش شده است .درمطالعه ای که اخیرا بر روی بیش از 300 هزار زوج از نژادهای مختلف ایرانی حدود 38% ازدواجها از نوع خویشاوندی بوده است که بیش از 27% آنها از نوع درجه 3 می باشد (سعادت ، انصاری ، فرهود ، 2004 ) .در تحقیق دیگری که در سال (1388) در زمینه بررسی ویژگی های زیستی، شناختی، روانی و اجتماعی والدین خویشاوند وغیر خویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی در ایلام صورت گرفت در متغیرهای جمعیت شناختی و اجتماعی تفاوتی در دو گروه دیده نشد ولی در متغیر های زیستی و شناختی تفاوت معنادار در دو گروه مشاهده شد(عزیزی، 1388).

آنچه که در تأکید بر ازدواجهای فامیلی اهمیت فراوان دارد عوامل ژنتیک است که بزرگترین علت انواع معلولیت ها و تعیین کننده 2/40 درصد معلولیت های جسمی ، ذهنی ، روانشناختی در سطح ایران می باشد ( افروز ، 1384 ) . که در این نوع ازدواج ها نمود فروانی پیدا می کند .تولد کـودک کـم‌توان ذهنی بر خانواده‌ بیان‌گر‌ ایـن اسـت کـه والدین آن‌ها احـساس خـجالت داشته و با شدت عقب‌ماندگی ایـن احـساس شدیدتر شده،مشکلات زناشویی،طلاق و افسردگی والدین هم شدت‌ می‌یابد . پدران و مادران کودکان کم‌توان‌ ذهنی‌ واکنش‌های متفاوتی به این‌ موضوع‌ دارند.یافته‌های کازاکرا و لارکان (2008) نشان داد که پدران احساس افـتخار کـمتری دارند؛زیرا آرزوهای خود را بر باد رفـته‌ می‌بیند و بـه طـبع ، نقش مـشارکتی کمتری در رشد فـرزندان کـم‌توان ذهنی خود دارند.درگیری‌های‌ شغلی پدران‌ در‌ این خانواده‌ها مانع می‌شود که آن‌ها به این باور که به حـمایت و حـضور آنـ‌ها نیاز است، برسند.اما در مقایسهء نگرش پدران و مادران نسبت بـه ایـن کـودکان،پدران نـگرش مـثبت‌تری بـه‌ این‌ فرزندان‌ دارند. و گرچه‌ وجود این کودکان موجب کاهش درآمد پرر می‌شود،ولی‌ سلامت روان پدر درمقایسه با مادر کمتر به مخاطره می‌افتد. اما مادران‌ کودکان کم‌توان ذهنی دچار اختلالات روانی و احساسات مـنفی‌ همچون‌ احساس‌ گناه و افسردگی‌ بیشتری شده و تمایل به طرد کودک دارند و با افزایش کم‌توانی، سلامت مادر لطمه‌ بیشتری می‌بیند. زیرا‌ این مادران است که نقش مراقبتی بیشتری بر عهده‌ دارد(کیمیایی و همکاران، 1388).

بنابراین همانگونه که بیان شد وجود کودک کم توان ذهنی، اغلب ضایعات جبران ناپذیری را بر پیکر خانواده وارد می کند. میزان آسیب پذیری خانواده – بویژه مادر – در مقابل این ضایعه گاه به حدی است که وضعیت بهداشت روانی خانواده دچار آسیب شدیدی می گردد .اما هرچند وجود کودک عقب مانده می تواند ضایعات و اثرات جبران ناپذیری بر وضعیت بهداشت روانی خانواده وارد کند اما این ضایعات و اثرات به میزان قابل زیادی قابل جبران وتخفیف هستند. لیکن جبران و یا کاهش این تأثیرات مستلزم داشتن شناخت علکی از آنهاست .پس می توان با انجام کارهای تحقیقاتی برروی والدین این کودکان که بیشترین بار عاطفی کودکان را بر دوش دارند و انعکاس نتایج آن به دست اندرکاران و دستگاه های مربوطه راهگشای رفع مشکلات آنان گردید (افتخاری،1390).

1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق:

حضور یک کودک استثنایی در خانواده فشار روانی زیادی بر والدین و اعضای خانواده وارد می کند و می تواند سلامت روان آنان را به مخاطره اندازد. بسیار حائز اهمیت است که والدین کودکان دارای نیازهای ویژه با نوع احساسات خود در برخورد با کودکان آشنا شوند. برای سازش با کودک خود نیاز دارند که احساس نسبتاً خوبی در مورد خود پیدا کنند. زندگی، ازدواج وکار والدین این گونه کودکان ایجاب می کند تا حدی رضایتمندی را احساس کنند، ممکن است با توجه به این واقعیت که کودکی ناتوان دارند احساس غم وناراحتی کنند، اما نیازی نیست که کل زندگی آنها را هاله ای از غم فرا گیرد(مفیدی، 1376). وجود یک جامعه سالم از نظر بهداشت روانی به سلامت اجزای کوچکتر آن جامعه مانند اجتماعات، گروه ها و خانواده های آن جامعه وابسته است در این میان خانواده به عنوان کوچکترین و در عین حال اصلی ترین هسته مرکزی هر جامعه نقش بسزایی در تامین سلامت کل جامعه خواهد داشت (شریعتی وداورمنش،1375)در نهاد خانواده نیز تولد هر کودک می تواند بر پویائی خانواده اثر بگذارد و والدین و دیگر اعضای خانواده باید تغییرات متعددی را در جهت سازگاری با عضو جدید تحمل نمایند (رابینسون و رابینسون ، ترجمه ماهر 1377 ) .در کشور ما تعداد کودکان و دانش آموزان سنین مدرسه از 6 سال الی 18 سال که نیاز به برنامه های ویژه دارند با در نظر گرفتن 18 میلیون دانش آموز حداقل یک میلیون و هشتصد هزار نفر خواهد بود. (افروز ، 1386 ) که برخی از این کودکان ممکن است متعلق به خانواده هایی با بیش از یک کودک استثنایی می باشند .وجود دو یا چند کودک استثنائی نه تنها کودک را گرفتار می کند بلکه والدین را نیز درگیر می کند و باعث فشار مالی و روانی بر خانواده می شود.(تورز و شا 1998)


[1] Lawton

FRUSTRATIon.1

Frustation.2

Denial of Reality.3

Anger .1

2. Burden

3.Crnic

4. Beckman

5. Self- esteem

[2] Esinson



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله بررسی تبیین نظری مدل نیازمندار شخصیت و عقب‌ماندگی ذهنی ماهیت و ابعاد در 67 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله بررسی تبیین نظری مدل نیازمندار شخصیت و عقب‌ماندگی ذهنی ماهیت و ابعاد در 67 صفحه ورد قابل ویرایش

چکیده:

هدف مقاله حاضر کشف شخصیت افراد عقب مانده ذهنی و تبیین آن بر پایه یک مدل نیاز مدار شخصیت که شامل مولفه هایی چون منابع، نیازها و ارزشها است، می‎باشد. کودکان عقب مانده ذهنی به اقتضاء مراحل رشد و تحول در طی زندگی نوعاً با تکالیفی روبرو می‎شوند که برایشان آن قدر مشکل است که از انجام آن ناتوانند و لذت نمی برند. به نظر می رسد برای این کودکان، انجام اموری که به نظر بسیاری سخت می رسد، پاداش درونی ناچیزی وجود دارد. موقعیت های زندگی برای بسیاری از آنها چنان تکالیف سختی تدارک می بیند، که موجب ایجاد احساس ناکامی و شکست های پی در پی می گردد. قرار گرفتن آنها در حاشیه زندگی افراد عادی با همه فشارهایی که برای سازگاری و منفعل سازی آنها اعمال می کند، این روند را شدت می بخشد تا جایی که به احساس شایستگی و عزت نفس آنها آسیب های جدی وارد می سازد. اساساً کودکانی که شکست، ناکامی و عزت نفس پایین بیشتری را تجربه می کنند، معمولاً برای اداره امور خود، روش هایی را یاد می گیرند که فاقد کارآمدی مناسب است. از این رو ممکن است از هر شیوه ای که به تخفیف مصیبت ناشی از آنچه «محرومیت از موفقیت» نامیده می شود، استقبال کنند.

پس مسأله اصلی این است که اگر زندگی در جامعه ما، چنین اثراتی بر کودکان عقب مانده ذهنی دارد، چگونه می‎توان امور را به گونه ای تغییر دهیم که اثرات نامساعد آن به حداقل برسد؟ آیا می‎توان محیط را چنان مرتب کرد که موجب شکست و آشفتگی در آنها نگردد؟ از این رو اگر بتوان کودکان عقب مانده ذهنی را در برابر ضربات احتمالی که به عزت نفس شان وارد می‎شود تقویت کرد و یا مصون نگه داشت در این صورت می‎توان گامی نویدبخش در برنامه‌ریزی، توان بخشی و بهداشت روانی آنان برداشت.

واژه های کلیدی: تبیین، مدل، نیازمدار، شخصیت، عقب ماندگی ذهنی

مقدمه

تمرکز بر موضوع عقب ماندگی ذهنی با تاکید بر جنبه شناختی آن، یعنی ماهیت تاخیر تا ناتوانی عقلی و تاثیر آن بر سازگاری عمومی طی یک قرن گذشته باعث شده که جنبه عاطفی یا هیجانی آن مورد غفلت قرار گیرد. لذا در مقاله حاضر از این جنبه فرد عقب مانده را به عنوان شخصی در نظر می گیریم که مانند افراد عادی می تواند تجربیات شادی یا غمگینی داشته باشد. نتیجة یک مطالعه در مورد بزرگسالانی که در موسسات نگهداری می شدند و اکنون در جامعه زندگی می کنند (آدامز و کریستنسون، 2000) نشان داده است که آنها به زندگی لذتبخش علاقه نشان می دهند. کار به همین جا خاتمه نمی یابد، و آنها تمایل گسترده‌ای به تفریحات، سرگرمی ها، دوستیابی، و خانواده نشان می دهند. این تمایلات بیانگر این موضوع است که ما باید دربارة ماهیت وضعیتٍ این انسان به عنوان یک فرد نگاه کنیم. برداشت ما از شخصیت افراد عقب مانده بر پایه مدلی است که نیازهای جسمانی و روانی اساسی آدمیان، چه سالم و چه ناتوان، را توصیف می کند و نحوه تاثیرپذیری این نیازها را از ناتوانی بررسی می نماید. بر اساس نتایج به دست آمده از نظریه های شخصیت که علاقه خاصی به خویشتن و انگیزش در انسان دارند (مثلاً دسی و ریان، 1990) این مدل شخصیت توجه خاصی به عزت نفس به عنوان بر انگیزانندة رفتار دارد. مقاله حاضر یک مدل نیاز مدار شخصیت و نحوة تاثیرپذیری این نیازها از عقب ماندگی ذهنی را مورد بحث و تبیین قرار می‎دهد.

خود شخصیت

منطق ارایة یک مدل شخصیت

ارایه یک مدل شخصیتی ویژهِ افراد عقب مانده ذهنی برپایه شرایط، ویژگیها و محدودیت‌هایی آنها چه منطقی می تواند داشته باشد؟ پاسخ به این سئوال در سودمندی آن برای درک رفتار افراد مبتلا به اختلال و به ویژه، مشکلات رفتاری آنها نهفته است. این مدل برای درک و شناسایی این موضوع که مشکلات رفتاری آنها، مانند مشکلات ما، معمولاً حاصل ناکامی مزمن در ارضای نیازهای زیستی و روانی اساس است، کفایت می‌کند. اگر چه، نظریة شخصیت رفتار مدار، یعنی کانون رویکرد درمانی ما، حساسیت لازم را برای درک این موضوع که چگونه ابعادی نظیر پیشایندها و پیامدها بر رفتار اثر می گذارند، ایجاد می‌کند، اما در پی تبیین این نکته نیست که چرا این عناصر اینقدر اهمیت دارند. سرانجام، در پی تبیین ماهیت پاداش دهنده یا تنبیهی آنها نیز نیست. به منظور درک این نکته که چرا پیامدها یا وابستگی هایی معین پاداش دهنده یا تنبیه کننده، یا خنثی هستند باید به درک ماهیت انگیزشی آنها در ما توجه کرد. اگر چه هیچ نظریه شخصیت به تنهایی صاحب این ‍‍«حقیقت» نیست (هال و لیندزی، 1970 نقل از باروف و اولی 1999)، حداقل به طریقی نظام دار از لحاظ مفهوم سازی رفتار هیچکدام از آنها در اولویت قرار ندارد. با وجود این، سهمی از این حقیقت در درک ما از خود و دیگران دخالت دارد. این سهم به عنوان صافی یا فیلتری عمل می کند که توجه ما را هدایت می کند و عواملی را که رفتار ما را برمی انگیزند روشن می نماید. همین موضوع درک فزایندة رفتار در همة ما، اعم از عقب مانده و سالم، است که در مفهوم زیر از شخصیت ارایه می شود.

عناصر اساسی مدل

این مدل شخصیت نوع انسان را بر حسب سه موضوع مدنظر قرار می دهد: منابع، نیازها و ارزش ها. هر کدام از آنها به طور جداگانه و مختصر در زیر مورد بحث قرار می گیرند (باروف3 و اولی4 2004)

استقلال، حمایت افراطی، و میل جنسی

با در نظر گرفتن علائق جنسی در افراد عقب‌مانده‌ ذهنی می‌توان به زمینه‌ای اشاره کرد که فرد می‌تواند در انتخاب آن آزاد باشد. ما اکنون دربارة نیازهای جنسی عقب‌مانده‌ها صحبت می‌کنیم، حوزه‌ای که استقلال بیشتری را می‌طلبد. واقعیت این است که جوانان و بزرگسالان عقب‌مانده، مانند من و شما، تمایل جنسی دادند، اگرچه والدین یا مراقبان ممکن است ترجیح دهند به آن فکر نکنند. آزادی ابراز آن توسط مراقبان محدود می‌شود، همانطور که می‎توان دختر عقب‌مانده‌ای تصور کرد: که ممکن است به بارداری ناخواسته دچار شود، ایدز بگیرد یا به بیماری مقاربتی مبتلا شود یا رفتارهای غیراجتماعی نظیر استمناء در ملاء عام نشان دهد. چون ازدواج راهی سنتی برای ارضاء نیاز جنسی است، بنابراین والدین با مراقبان ممکن است تمایلی به همدردی برای نشان داده نیازهای جنسی در بزرگسالان ناپخته به طریقی معمول نشان ندهندو با اینحال، والدین یا مراقبان تمایل به مقاومت ندارند، و احساسات جنسی تجربه می‌شوند و لازم است برای ابراز پسندیدة تمایلات جنسی در افراد عقب‌مانده ذهنی به آنها کمک شود. این امر مستلزم آموزش این است که کی و چگونه میل جنسی را نشان دهند، موضوعات مرتبط با آمیزش جنسی و بارداری و روش‌های جلوگیری از بارداری را بدانند، و مهمتر از همه، نحوه مراقبت خودشان از مسائل ناخواسته را بیاموزند. البته، میزان اختلال شناختی درجه فهم و فراگیری فرد ناتوان را تعیین می‌کند. بزرگسالان دارای مشکلات خفیف می‌توانند به عرصه روابط زناشویی وارد شوند، اگر‌چه روابط والدین آنها بسیار مشکل آفرین است. هرچند افراد دارای مشکلات و عقب‌ماندگی خفیف‌تر ممکن است قادر باشند به شیوه‌‌ای اثربخش وظایف والدینی را به انجام برسانند، اما آموزش این وظایف یا مولفه شناختن آن برای آنها دشوار است.

بحث و نتیجه گیری:

کانون اصلی این مقاله بر کشف شخصیت افراد عقب‌مانده ذهنی متمرکز بوده‌است. به منظور بررسی این موضوع ما به نوعی درک مشترک از شخصیت نیاز داریم. مدل ارایه شده در اینجا انسانی را به عنوان موجودی بر حسب سه بعد شامل ظرفیت یا منابع، نیازها (زیستی و روان‌شناختی)، و ارزش‌هایشان – در نظر می‌گیرد. توجه ویژه‌ای به منابع و نیاز شده‌است زیرا این موارد اساساً تحت تاثیر اختلال قرار می‌گیرند. در تبیین مدل نیازمدار شخصیت، تأثیر ناکامی و درماندگی ناشی از عقب ماندگی ذهنی بر انگیزش و ادراک از خود کودکان عقب مانده ذهنی مورد بررسی قرار گرفته است. این مدل آن جنبه ها، ابزارها و وسایلی را که کودک بدان طریق با معلولیت خود و با موقعیت های اجتماعی که به مثابه پیامد آن معلولیت پدید می‌آیند، مواجه می شوند، بیان می‌کند. بر طبق این مدل تا اندازه ای می‎توان انحراف شخصیت در کودکان عقب مانده را به عنوان تجلی عقب ماندگی تعمیم یافته ناشی از آسیب دیدگی عزت نفس در نظر گرفت. چه انحراف شخصیت کودک عقب مانده بیشتر به تأخیر رشد و تحول ساختار من نسبت داده می‎شود. به نظر می رسد بروز برخی از مشکلات در کارکرد اجرایی شخصیت در افراد عقب مانده ذهنی از پیامدهای اجتناب ناپذیر آسیب دیدگی عزت نفس باشد. بنابراین علاوه بر توجه به محدودیت های اساسی در کارکرد هوش عمومی کودکان عقب مانده ذهنی باید به اثرات تجارب منفی ناشی از آسیب دیدگی عزت نفس آنها، که بر روی هم، الگوهای سازگاری شان را تعیین می کند، نیز توجه داشته باشیم همچنین باید توجه خود را بر رشد و تحول عزت نفس به عنوان عنصر اصلی شایستگی معطوف کرد. زیرا کارایی یا شایستگی به مثابه لیاقت یا توانایی در انجام کار یک فرد در تعامل با محیط، خصوصیتی نیست که انسان از ابتدا به سرعت کسب کند، هر چند در نهایت می‎تواند به سطحی از کارایی برسد که او را نسبت به تمام مخلوقات برتر سازد. شایستگی یا کارایی هنگامی رخ می‎دهد که نیازهای فیزیولوژیکی و زیستی کودکان به طور منطقی ارضاء شده باشد و رفتارهایی که به وسیله کارایی برانگیخته می شوند، موجب افزایش مستمر شایستگی فرد می گردد و در همان حال کودکان به رشد و تحول یک حس ذهنی در باب شایستگی خود دست می یابند. این احساس نه تنها تابع منابع مختلف نظیر هوش یا ارزشها است، بلکه ناشی از احساس رضایتی است که از ارضای نیازهای فیزیولوژیکی و روان شناختی خود، و در واقع از تاریخ همه موفقیت ها و شکست هایشان در حوزه های گوناگون به دست می آورند. به نظر می رسد اگر کودکان عقب مانده ذهنی در یک محیط پذیرا زندگی کنند، به طوری که مجبور به انجام تکالیفی نشوند که برای انجام آن آماده نیستند، حس آنها از عزت نفس و شایستگی آسیب نمی بیند زیرا آسیب دیدگی عزت نفس و شکل گیری احساس کمتری ناشی از آن در کودکان عقب مانده ذهنی ممکن است ناشی از نامناسب بودن محیط زندگی یا وجود مشکلاتی در روابط کودک با اعضای خانواده و جامعه باشد. علیرغم وجود انحراف شخصیت در افراد عقب مانده ذهنی اما تصویر کلی مسأله آنقدرها هم نامساعد نیست. بسیاری از کودکان عقب مانده ذهنی دارای زمینه های خاصی از شایستگی در موسیقی، هنر یا ورزشی هستند که موجب رضامندی

آنها می‎شود تا جایی که پسر یا دختر عقب مانده در خانواده جایگاه و مقام مهمی داشته باشد به او مسئولیت و استقلال اعطا می‎شود که متناسب با توانایی اوست. بدین ترتیب نباید نسبت به آینده آنها مأیوس بود. باید آنها را حاشیه زدایی کرد و در وارد شدن به جامعه عادی یاری نمود. زیرا به نظر می رسد وقتی بزرگسالان عقب مانده ذهنی در جمعیت عادی ادغام می‎شوند بسیاری از آنها می‎توانند از عهده تکالیفی که برای حفظ کار و شغل ضروری است، برآیند. کارآمدی، پایایی و همنوایی در انجام تکالیف که در حد توانایی آنهاست می‎تواند تلاش های شکست خورده گذشته آنان را جبران نماید. همچنین تدارک محیطی مساعد و پذیرا شامل تغذیه خوب، محبت کافی و آموزش مناسب و برانگیزاننده مفید می‎باشد. چه ممکن است کودکان عقب مانده ذهنی را در انجام تکالیف محوطه و در کمک به خود یاری رساند و باعث شود که آنها نسبت به خود احساس ارزش کرده، به شایستگی خود توجه کنند و همچون سایر مردم به دنبال غلبه بر محیط و تأمین نیازهای خود باشند.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

پایان نامه بررسی تفاوت سبک اسنادی کودک عادی وکودک عقب مانده ذهنی در 73 صفحه ورد قابل ویرایش

پایان نامه بررسی تفاوت سبک اسنادی کودک عادی وکودک عقب مانده ذهنی در 73 صفحه ورد قابل ویرایش

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول

مقدمه ...........................................................................2

بیان مسئله ............................................................................................3

فرضیه تحقیق ........................................................................................4

تعاریف عملیاتی .......................................................................................5

فصل دوم: پیشینه تحقیق

سابقه پژوهش ............................................................................................8

نظریه هایدر...............................................................................................9

جونز ودیویس............................................................................ .........10

هارولد کلی......................................................................................... 11

شیور............................................................................................... 12

سه بعدی واینر.................................................................................... 13

خطاها و سوگیری اسناد........................................................................ 14

سوگیری مربوط به جنس....................................................................... 17

اسنادها درمورد خود............................................................................. 18

عاملان در برابرناظران..........................................................................19

سبکهای انتسابی.................................................................................. 20

نتسابهای درماندگی انسان.................................................................... 22

اسناد مربوط به بازده...................................................................... 24

اسناد بعد از موفقیت وشکست............................................................ 25

اسنادها ورفتار .............................................................................. 27

تعریف استثنایی .............................................................................28

گروهبندی دانش آموزان استثنایی...................................................... 29

تاریخچه عقب ماندگی ذهنی ........................................................... 30

تعریف عقب ماندگی ذهنی .............................................................. 31

رفتار سازشی...............................................................................35

طبقه بندی کودکان عقب مانده .......................................................... 37

گروه آموزش پذیر ....................................................................... 39

تحقیقات داخلی وخارجی.................................................................41

فصل سوم: روش اجرای تحقیق

روش طرح وتحقیق ..................................................................... 44

جامعه آماری ...............................................................................44

نمونه آماری.................................................................................44

ابزار تحقیق .................................................................................45

روش اجرای تحقیق........................................................................45

روش تجزیه وتحلیل ......................................................................46

فصل چهارم : تجزیه وتحلیل اطلاعات

تجزیه وتحلیل اطلاعات ...............................................................48

فصل پنجم : بحث ونتیجه گیری

نتیجه گیری ..................................................................................65

پیشنهادات .....................................................................................66

محدودیتهاومشکلات .......................................................................67

منابع

منابع............................................................................................69

ضمائم

ضمائم ....................................................................................... 73

مقدمه:

هر ساله میزان قابل توجهی ازمنابع انسانی واقتصادی جامعه به علت عقب ماندگی ذهنی دانش آموزان در سنین مختلف به هدر می رود. هرچند تلاش های از قبیل توجه به مسائل بهداشتی وتغذیه نوزادان وجلوگیری از حامله شدن مادران در سنین بالا ، ناسازگاریهای خونی ، اختلافات هورمونی ... انجام می شودولیکن این مسئله همچنان یکی از مشکلات اساسی هرجامعه ای می باشد .

یکی از مسائلی که درزندگی کودکان عقب مانده ذهنی ممکن است زیاد باشد مسئله شکست بیشتر درزندگی آنها باشد . درواقع شکست یک پیامد منفی است که اگر بطور مکرر رخ بدهد منجر به کاهش انگیزه در افراد شود بخصوص اگر این فرد عقب مانده ذهنی باشد که باعث ارزشیابی نادرست آنها از خود ونادیده گرفتن تواناییهاودر نتیجه احساس ضعف وناتوانی در آنها میگردد.

عوامل زیادی در موفقیت وشکست دانش آموزان دخالت دارند وطبق تحقیقات انجام شده یکی از این عوامل نحوه اسناد دادن آنها می باشد بدین معنی که اسناد نامطلوب منجر به کاهش انگیزش در آنها می شود. تئوری اسناد از تئوریهای شناختی انگیزش است که هدف آن بررسی شیوهایی است که افراد ،رویدادها وحوادث راتعیین کرده وبه دنبال روابط روابط علت ومعلولی بین آنها هستند. (هاروی ، ویری 1984)

بیان مسئله:

ما چگونه رفتارهاو انگیزه های دیگرانرا درک وتغییر می کنیم؟

چگونه باور ونگرشهای افرادشکل می گیرد؟

وچرا مردم این گونه رفتار می کنند؟

برای جواب دادن به این سوال ماباید از فرایند اسناد استفاده می کنیم وباید رفتار افرادرابه آمیزه ای ازعلتها اسناد دهیم . بدون شک در زندگی خود با افرادی مواجه شده ایم که همواره گناه شکست خود را گردن دیگران یا عوامل مختلف بیرونی می اندازند و به جای اینکه آن شکست راحاصل اعمال خود بدانند یا خود را مسئول آن شکست بدانند تلاش می کنند تا توجیه قابل قبولی برای شکست خود فراهم کرده وبدین وسیله از ایجاد تصویر منفی از خود در ذهن دیگران اجتناب ورزند. نظریه های اسنادی برمبنای چنین تنبیهایی بنا شده اند.

حال سوالی که مطرح می شوداین است که آیا اسناد دادن در مورد همه کودکان نیز صدق می کند واینکه کودک عقب مانده ذهنی از آن چگونه استفاده می کند. به طور کلی در این تحقیق بدنبال این مسئله هستیم که آیا با افزایش سن نوع اسناددادن کودکان عادی وعقب مانده ذهنی باهم تفاوت داردودیگر اینکه آیانوع اسناد دادن دختران وپسران با یکدیگر تفاوت دارد واگر دارد بیشتر از سبک رویدادهای منفی یا مثبت استفاده می نمایند از اینرو بر آن شدیم که بر روی سبکهای اسنادی در کودکان عقب مانده ذهنی واینکه مشکلات وشکستها وموفقیتهای خود را چگونه وبه چه عواملی نسبت می دهند بررسی نمایم . امیدوارم این تحقیق مقدمه ای کوچک برای توجه بیشتر به این کودکان که در جامعه مانند آنها کم نیز نمی باشند، باشد. یکی دیگر از اهداف این پژوهش بررسی اولیه این مساله است که در سلامت وبهداشت روان آنها تاثیر بسزایی دارد این نکته مهم دیگر آنکه استفاده به موقع از سبک اسنادی می تواند سبب کاهش اضطراب وفشارروانی افراد به خصوص در این گروه از کودکان می گردد.

دیگر عامل مشکلاتی که این کودکان برای خانواده های خودبوجود می آورند ، نوع نگرشی که خانواده آنها نسبت به آنان دارند. اینکه آنان نیز مانند دیگر افراد جامعه شکست خود را به عوامل بیرونی وناپایدار واختصاصی نسبت می دهند یابه گونه دیگر ویا اینکه اصلاٌ این کودکان می توانند از تئوریهای شناختی اسناد استفاده کنند و آیا اسناد دادن برای آنهامعنی دارد یاخیر.

فرضیه تحقیق:

فرض ها یا پیش بینی های این پژوهش عبارتنداز:

1- بین سبک اسنادی کودکان عقب مانده ذهنی وکودکان عادی تفاوت وجود دارد.

2- سبک اسنادی کودکان عقب مانده ذهنی وکودکان عادی با افزایش سن تغییر می کند.

3- بین سبک اسنادی دختران عادی ودختران عقب مانده ذهنی تفاوت وجود دارد.

4- بین سبک اسنادپسران عادی وپسران عقب مانده ذهنی تفاوت وجود دارد.

5- بین سبک اسنادی دختران عادی وپسران عادی تفاوت وجود دارد.

6- بین سبک اسنادی پسران عقب مانده ذهنی ودختران عقب مانده ذهنی تفاوت وجود دارد.

تعاریف عملیاتی :

اسناد: عبارت است از فرآیندی که افراد بکار می برند تا رویدادها را به عوامل زیر بنایی آن پیوند دهند. اسناد در روان شناسی اجتماعی یعنی تمایل به ادراک انگیزه ها ،خصوصیات ، مقاصد وتواناییهای افراد دیگر براساس مشاهده رفتارآنهابه عبارت دیگر تمایلی است کم وبیش خودکار به تبیین اعمال دیگران وخود. سبک اسناد: اسناد فرآیندی است که منبع حاکم بررفتار فرد اشاره دارد بین طیفی از درونی یا بیرونی در نوسان است ازیک طرف شخص باسبک اسناد درونی است که مسئولیت اعمال خود رامی پذیرد وپیامد های محیطی رانشان گرفته از حالات درونی خویش می داند خلقیات ها ، نگرش ها، خصوصیات شخصیتی ، توانایی وعملکرد های فرد و بالاعکس شخص با سبک اسناد بیرونی تمایل دارد کنترل رفتارهایش رابه نیروهای بیرونی نسبت دهد.

تعریف عملیاتی اسناد: نحوه تعبیر وتفسیر علت شکست ها وموفقیت ها که توسط خود آنها که در این پژوهش بر اساس نحوه پاسخگویی به موفقیت های (مثبت ومنفی ) در سه بعد اسنادی ( درونی ، بیرونی ، پایدار،نا پایدار ، اختصاصی کلی ) توسط پرسشنامه سبک اسنادی کودکان CASQ سنجیده می شود.

سبک اسناددرونی- بیرونی: نسبت دادن علت حادثه یا پدیده به عاملی در خود شخص در تمایل نسبت دادن حادثه یا پدیده به عاملی که مربوط به افراد دیگر یا شرایط غیر شخصی است .

سبک اسنادپایدار- ناپایدار : نسبت دادن علت حادثه یا پدیده به عواملی ثابت درطول زمان در مقابل نسبت دادن علت حادثه یا پدیده به عامل موقت وزود گذر و کم دوام . سبک اسناد کلی– اختصاصی: نسبت دادن علت حادثه یا پدیده به عاملی که درتمام موقعیت های مشابه وجود دارد درمقابل نسبت دادن علت حادثه یا پدیده به عاملی که فقط درهمان موقعیت خاص وجوددارد.

عقب مانده ذهنی : اختلالی است که از هر صد کودک سه تن رامبتلا می کند ودو سوم آن پسر می باشد.عقب مانده ذهنی به محدودیتهای قابل توجه در عملکرد اشاره دارد.

عقب مانده ذهنی باکارکرد عقلانی پایین از متوسط مشخص می شود که همزمان با آن در دو یا چند زمینه زیر محدودیتهایی وجود دارد.

ارتباط ، مراقبت از خود ، زندگی در خانه و...می باشد.

تعریف عملیاتی عقب مانده ذهنی : گروهی از کودکان هستند که در مراکز نگهداری کودک عقب مانده ذهنی ثبت نام کرده اند وباظن قوی که این کودکان عقب مانده ذهنی هستند پرسشنامه روی آنها انجام شده است.

مقطع سنی : مقطع سنی که در این پژوهش مورد نظر است مقطع سن 11-9 سال می باشد که بر حسب سن تقویمی آنها است که این مقطع سنی برای هردو گروه کودک عادی وعقب مانده ذهنی یکسان است.

روش و طرح تحقیق

همانگونه که در فصلهای گذشته ذکر شد دوران ما ، دوران تحولات ودگرگونی های سریع وبنیادی است واین مهم است که کودک عقب مانده ذهنی چه نقشهایی در حیات اجتماعی به عهده بگیرد گرفته وچگونه آنها رابه کار می برد ؟

باتوجه به تحولات سریع جامعه ونیاز به پیوستن هر چند بیشتر این کودکان به محیطهای کارومسائلی که درحاشیه آن وجود دارد از سبکهای اسنادی این کودکان استفاده می کنند باعث می شود که شکستها وموفقیتهای خود رابه چه عواملی نسبت می دهند وبر حسب آن این پایانامه تهیه گردید.

جامعه آماری

جامعه آماری شامل گروهی از افراد می شود که یک یا چند صفت مشترک دارند که این صفات مورد توجه محقق می باشد بنابراین جامعه آماری شامل کلیه کودکان عقب مانده ذهنی است که در مدارس عقب ماندگان ذهنی شهرستان کرج به تحصیل اشتغال دارند.

نمونه آماری

نمونه آماری گروه کوچکتر از جامعه است که برای مشاهده وتجزیه وتحلیل انتخاب شده است بنابراین نمونه آماری این تحقیق به صورت نمونه گیری در دسترس بوده است.

20 کودک دختر وپسر عقب مانده ذهنی از مدارس عقب ماندگان ذهنی وتوانبخشی

20 کودک دختر وپسر عادی ازمدارس همان مناطق به عنوان نمونه انتخاب شدند.

ابزارتحقیق

در این تحقیق از پرسشنامه سبک اسنادی کودکان (CASQ) این پرسشنامه توسط پیترسون وسگنمین (1984)تدوین شده است استفاده شده است .

این پرسشنامه دارای دوموقعیت مثبت ومنفی است . در موقعیت های مثبت رویدادهای خوشایند ودر موقعیت های منفی رویدادهای ناخوشایند ترسیم شده اند.

بعلاوه هر موقعیت دارای سه بعد اسنادی ( درونی - بیرونی - پایدار – ناپایدار- کل اختصاصی ) می باشد وهر بعد نیز دارای شش سوال است . در این پرسشنامه دانش آموزان رویدادهای خوشایند یا نا خوشانید هرسوال راتعیین احتمال (الف – ب ) پاسخ می دهند درواقع دانش آموزپاسخی را که به تعیین احتمالی او نزدیکتر است انتخاب می کند فرم نهایی این پرسشنامه به صورت 36 پرسش دو گزینه ای (مثبت ومنفی ) هر یک از 18 سوال تهیه شده است . از مجموع 18 سوال هر گروه به هر یک از ابعاد ( درونی - بیرونی - پایدار – ناپایدار- کل اختصاصی ) شش سوال تعلق می گیرد که نمرات هر یک از این ابعاد بطور جداگانه و مطابق با کلید نمره گذاری پرسشنامه استخراج می گردد.

روش اجرای تحقیق

برای اجرای تحقیق ابتدا با دومدرسه کودکان عقب ماندگان ذهنی وتوانبخشی و دو مدرسه کودکان عادی هماهنگی شد . مدارس کودکان عقب مانده ذهنی قرار شد 5 کودک 9 تا11 ساله که توانایی کلامی آنها بیش ازدیگران است معرف کنند که پرسشنامه راروی آنها اجرا کنیم و از آنها خواسته شد که به سوالات پرسشنامه بادقت پاسخگو باشند وهرکدام که بیشتر باحالتهای آنها متناسب است جواب دهندتا نتیجه آماری صحیح صورت گیرد وهمینطور درمدارس عادی اجرا شد.

روش تجزیه تحلیل داده ها

چگونگی تحلیل نتایج بر اساس روش تحلیل واریانس چند عاملی بود که اطلاعات را به صورت جداولی در آورده ومیانگین هر یک از اعداد جداول را حساب کرده وبا فرمول زیر محاسبه :

SSt = µ + SSB + SSW



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله تبیین نظری مدل نیازمندار شخصیت و عقب‌ماندگی ذهنی ماهیت و ابعاد

مقاله تبیین نظری مدل نیازمندار شخصیت و عقب‌ماندگی ذهنی ماهیت و ابعاد

چکیده:

هدف مقاله حاضر کشف شخصیت افراد عقب مانده ذهنی و تبیین آن بر پایه یک مدل نیاز مدار شخصیت که شامل مولفه هایی چون منابع، نیازها و ارزشها است، می‎باشد. کودکان عقب مانده ذهنی به اقتضاء مراحل رشد و تحول در طی زندگی نوعاً با تکالیفی روبرو می‎شوند که برایشان آن قدر مشکل است که از انجام آن ناتوانند و لذت نمی برند. به نظر می رسد برای این کودکان، انجام اموری که به نظر بسیاری سخت می رسد، پاداش درونی ناچیزی وجود دارد. موقعیت های زندگی برای بسیاری از آنها چنان تکالیف سختی تدارک می بیند، که موجب ایجاد احساس ناکامی و شکست های پی در پی می گردد. قرار گرفتن آنها در حاشیه زندگی افراد عادی با همه فشارهایی که برای سازگاری و منفعل سازی آنها اعمال می کند، این روند را شدت می بخشد تا جایی که به احساس شایستگی و عزت نفس آنها آسیب های جدی وارد می سازد. اساساً کودکانی که شکست، ناکامی و عزت نفس پایین بیشتری را تجربه می کنند، معمولاً برای اداره امور خود، روش هایی را یاد می گیرند که فاقد کارآمدی مناسب است. از این رو ممکن است از هر شیوه ای که به تخفیف مصیبت ناشی از آنچه «محرومیت از موفقیت» نامیده می شود، استقبال کنند.

پس مسأله اصلی این است که اگر زندگی در جامعه ما، چنین اثراتی بر کودکان عقب مانده ذهنی دارد، چگونه می‎توان امور را به گونه ای تغییر دهیم که اثرات نامساعد آن به حداقل برسد؟ آیا می‎توان محیط را چنان مرتب کرد که موجب شکست و آشفتگی در آنها نگردد؟ از این رو اگر بتوان کودکان عقب مانده ذهنی را در برابر ضربات احتمالی که به عزت نفس شان وارد می‎شود تقویت کرد و یا مصون نگه داشت در این صورت می‎توان گامی نویدبخش در برنامه‌ریزی، توان بخشی و بهداشت روانی آنان برداشت.

واژه های کلیدی: تبیین، مدل، نیازمدار، شخصیت، عقب ماندگی ذهنی

مقدمه

تمرکز بر موضوع عقب ماندگی ذهنی با تاکید بر جنبه شناختی آن، یعنی ماهیت تاخیر تا ناتوانی عقلی و تاثیر آن بر سازگاری عمومی طی یک قرن گذشته باعث شده که جنبه عاطفی یا هیجانی آن مورد غفلت قرار گیرد. لذا در مقاله حاضر از این جنبه فرد عقب مانده را به عنوان شخصی در نظر می گیریم که مانند افراد عادی می تواند تجربیات شادی یا غمگینی داشته باشد. نتیجة یک مطالعه در مورد بزرگسالانی که در موسسات نگهداری می شدند و اکنون در جامعه زندگی می کنند (آدامز و کریستنسون، 2000) نشان داده است که آنها به زندگی لذتبخش علاقه نشان می دهند. کار به همین جا خاتمه نمی یابد، و آنها تمایل گسترده‌ای به تفریحات، سرگرمی ها، دوستیابی، و خانواده نشان می دهند. این تمایلات بیانگر این موضوع است که ما باید دربارة ماهیت وضعیتٍ این انسان به عنوان یک فرد نگاه کنیم. برداشت ما از شخصیت افراد عقب مانده بر پایه مدلی است که نیازهای جسمانی و روانی اساسی آدمیان، چه سالم و چه ناتوان، را توصیف می کند و نحوه تاثیرپذیری این نیازها را از ناتوانی بررسی می نماید. بر اساس نتایج به دست آمده از نظریه های شخصیت که علاقه خاصی به خویشتن و انگیزش در انسان دارند (مثلاً دسی و ریان، 1990) این مدل شخصیت توجه خاصی به عزت نفس به عنوان بر انگیزانندة رفتار دارد. مقاله حاضر یک مدل نیاز مدار شخصیت و نحوة تاثیرپذیری این نیازها از عقب ماندگی ذهنی را مورد بحث و تبیین قرار می‎دهد.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

گزارش کارآموزی تدریس در مقطع ابتدایی ( دانش آموزان کم توان ذهنی )

گزارش کارآموزی تدریس در مقطع ابتدایی ( دانش آموزان کم توان ذهنی )

معنا و مفهوم عقب ماندگی ذهنی

تاریخ تمدن ، سابقه تلاش انسان است در غلبه در تقاضای محیطی که در آن زندگی می­کند. در فرهنگهای مختلف، افرادی که نمی­توانند به نحویس مطلوب خود را با تقاضاهای محیطی_فرهنگی خود سازگار نمایند، از نظر دیگران با تعاریف و ویژگیهای خاصی به عنوان درمانده، ضعیف، ناتوان، عقب افتاده و... ناشناخته می­شوند . در طول تاریخ، سیر نگرش عموم نسبت به عقب ماندگی ذهنی و افراد عقب مانده در جهت مثبت و سازنده تر در تغییر بوده است.

گروهی از مردم استنباط نادرستی از عقب ماندگی داشته و تصور می­نموده­اند که عقب­ماندگی همانند یک مرض یا بیماری مسری بوده و می­تواند از فردی به فرد دیگر سرایت نماید یا مانند سل و آبله و سرخجه در میان کودکان قابل انتقال است، با این فرق که بیماری ذهنی طولانی­تر و سخت­تر است.

عده­ای نیز بر این عقیده بوده­اند که عقب ماندگی ذهن همان بیماری روانی یا دیوانگی است. متأسفانه چنین برداشتهای غلط و تصورات نادرست، هنوز بعضی اوقات حتی در میان افراد تحصیلکرده نیز به چشم می خورد.

در حقیقت باید توجه داشت که عقب ماندگی ذهنی همانند مرض یا بیماری نیستو کودکان و بزرگسالان هرگز به واسطه مجاورت و همنشینی با افراد عقب مانده ذهنی دچار عقب ماندگی ذهنی نمی شوند. خوشبختانه برخی از صاحبنظران از دیرباز بدین امر توجه داشته­اند، به عنوان نمونه می توان از تلاشهای ارزنده اسکونیرول پزشک فرانسوی نام برد. او در کتابی که در سال 1838 منتشر نمود، برای اولین بار صریحاً بدین مسئله توجه کرده و گروه افراد عقب مانده ذهنی را از بیماران روانی و مجانین متمایز و اشاره­ای به درجات مختلف عقب ماندگی ذهنی می نماید.

در واقع عقب ماندگی یک وضعیت و شرایط خاص ذهنی است که به علت شرایط و دلایل گوناگونی پدید می آید. البته عقب ماندگی ذهنی ممکن است در اثر یک بیماری ، عفونت یا ویروس به وجود آید، اما شرایط یا وضعیت به وجود آمده ( عقب ماندگی ذهنی ) قابل سرایت به دیگری نیست. عقب ماندگی ذهنی را می توان به دست یا پایی تشبیه کرد که خوب کار نمی کند. علت آن نیز ممکن است قبل از تولد ، مادرزادی و در چگونگی تشکیل نطفه یا به علت مشکلات و نارسایی های دوران بارداری باشد یا اینکه بر اثر مشکلات که نوزاد به هنگام تولد با آن مواجه بوده است یا به دلیل بروز ضایعات، حوادث و تصادفات در دوران زندگی کودک عارض گردد.

عقب ماندگی ذهنی شرایطی است که اساساً بر ضعف توانایی عمومی و نقصان رشد هوش دلالت دارد.

اهداف آموزشی و ویژگی های کودکان عقب مانده ذهنی

با این نگرش حقیقت بینانه که کودک عقب مانده ذهنی اول یک کودک است و بعد کودکی است با عقب ماندگی ذهنی، در واقع اهداف آموزش و پرورش کودکان عقب مانده ذهنی نمی تواند تفاوتی با هدفهای کلی آموزش و پرورش عادی داشته باشد، زیرا هدف عبارت است از شکوفایی حداکثر تواناییها و استعدادها، تزکیه و تعلیم و تربیت و در نهایت، هدف غایی از دیدگاه مکتب اسلام به « فلاح » رسیدن انسانهاست.

به عبارت دیگر، هدفمندی و جهت گیری تمامی برنامه­های آموزشی لاجرم باید به گونه­ای باشد که انسانها را در طریق حق و هدایت و نیل به فلاح تربیت نماید. از این روشها تفاوتی که اهداف تربیتی کودکان عقب مانده ذهنی با اهداف عمومی تعلیم و تربیت دارد، در مورد تأکید و اهمیت فوق العاده حصول این هدفها در رابطه با کودکان عقب مانده ذهنی است.

اهم این هدفها به شرح زیر است:

هدفهای عمومی تعلیم و تربیت کودکان عادی و استثنایی

1 رسیدن به خود آگاهی و شناخت

خودآگاهی و خودشناسی از جمله هدفهای آموزش و پرورش بوده و اولیا و مربیان کودکان استثنایی به ویژه کودکان عقب مانده، نقش و رسالت سنگینی را بر دوش دارند . خودآگاهی و خودشناسی، خمیره اساسی سازگاهی عاطفی و اجتماعی، پذیرش مسئولیتها، شکوفایی حداکثر تواناییها و استعدادها و حرکت به سوی رستگاری و کمال است . روشها و شیوه­های نیل به این هدف در کلاسهای دانش آموزان آهسته گام در سنین مختلف بسیار حساس و ظریف و در عین حال مهم و خطیر بوده و در شکل گیری باز خوردهای ایجاد علایق و انگیزه­های مطلوب و حرکت آفرین نقش به سزایی دارد.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقایسه اثر برنامه حرکتی اسپارک و تکنیک ها بر مهارت های حرکتی پسران کم توان ذهنی آموزش پذیر

مقایسه اثر برنامه حرکتی اسپارک و تکنیک ها بر مهارت های حرکتی پسران کم توان ذهنی آموزش پذیر


1 مقدمه

مطالعه چگونگی رشد و نمو بدنی و عوامل تاثیر گذار در آن از نخستین مسائل رشد و تکامل آدمی به شمار می رود. در بحث از رشد و تکامل بدنی طبعا با توان کنترل اعضای بدن مواجه خواهیم شد یعنی کودک چگونه می تواند به تدریج اعضای گوناگون بدنش را تحت کنترل خودش درآورده و آنها را به شکل مطلوب و مورد نیازش حرکت دهد و کیفیت حرکات اعضایش را کنترل کند.

دوره های کودکی، نوجوانی و بزرگسالی مانند حلقه های زنجیر به هم پیوسته اند و هر کدام از این دوره ها در شکوفایی استعدادها و بروز توانمندی های مختلف نقش مهمی ایفا می کنند، ولی از میان این دوره ها، کودکی مهم ترین و حساس ترین دوره است. ( روحانی رانکوهی، سیده مهدیه. (1378)" توصیف وضعیت هماهنگی چشم و دست دختران دانش آموز 7 تا 9 ساله شهر رامسر و مقایسه آن با نرم موجود" پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی.) با توجه به حساسیت و اهمیتی که در این زمینه وجود دارد، لزوم توجه بیش از پیش در شناخت و رفع نیازهای حرکتی کودکان احساس می شود. بدیهی است اگر جریان رشد کودک سیر طبیعی خود را طی نکند، تمام مراحل زندگی را تحت الشعاع قرار می دهد.( نمو و بالیدگی بدنی ترجمه عباس بهرام. عنوان کامل در بالا)تجارب و یادگیری های اولیه زندگی فرد در فرایند یادگیری آتی نقش بسزایی دارند. در واقع تجربیات گذشته نقش اساسی و مهمی را بازی می کنند. بخش مهمی از این یادگیری ها را یادگیری های حرکتی تشکیل می دهند.(هی وود، کاتلین ام.(1384) "رشد و تکامل حرکتی در طول عمر" ترجمه: دکتر مهدی نمازی زاده و دکتر محمد علی اصلانخانی، انتشارات سمت، تهران، چاپ ششم.) نتایج شواهد پژوهشی فروان حاکی از تاثیر مثبت فعالیت های ورزشی بر مهارت های حرکتی و برعکس می باشد. تحقیقات(13) نشان داد کودکان کم توان ذهنی [1] که در ورزش ها شرکت کرده بودند، نمرات مهارت های حرکتی پایه ای شان بالا بود ولی به سطح عملکرد کودکان سالم نرسید. بنابراین، تمرینات اضافی، ترجیحا تکالیف ویژه برای توسعه و بهبود مهارت های حرکتی پایه ای کودکان کم توان ذهنی باید مورد توجه قرار گیرد(18) . بعلاوه توسعه این مهارت ها باید جزء مهمی از برنامه های کلاس تربیت بدنی تمام مدارس ابتدائی- استثنایی برای افزایش مشارکت های ورزشی و فعالیت های بدنی طولانی مدت برای بهبود توانایی های حرکتی و به دنبال آن بهبود سطح زندگی آنها در نظر گرفته شود (6) .



[1] Intelectully disabled

2 بیان مساله

ناهنجاری های ذهنی با وجود پیشرفت علم و بهداشت جهانی همچنان یکی از موارد اصلی پیش روی بشر است. بیشترین درصد نا هنجاری های ذهنی در جهان اختصاص به افراد کم توان ذهنی دارد. تحقیقات نشان داده است که این افراد نه تنها از نظر ذهنی با همسالان خود تفاوت دارند بلکه از نظر جسمی نیز در سطوح پایین تری قرار دارند. برای مثال نشان داده شده است که افراد کم توان ذهنی سطوح پایینی را در آزمون های استاندارد آمادگی کسب می کنند، بویژه در اندازه گیری های استقامت قلبی – عروقی، ترکیب بدنی، قدرت و استقامت عضلانی و هماهنگی (8) . همچنین براساس ادبیات پیشینه، این نکته نشان داده شده است که کودکان کم توان ذهنی اجرای مهارت های حرکتی پایه ای [1] ضعیف تری نسبت به کودکان سالم دارند(9) . مهارت های حرکتی پایه تحت عنوان بلوک های سازنده برای رشد اکثر مهارتهای حرکتی پیچیده و مهارت های ویژه ورزشی ذکر شده اند (6).

تحقیقات (13) نشان داد که کودکان کم توان ذهنی در تمامی آیتم های مهارت های حرکتی پایه ای ویژه نسبت به همسالان سالم خود نمرات پایین تری را کسب کرده اند ولی این میزان در آیتم های مختلف، متفاوت بود. چون این کودکان از نظر شناختی مشکل دارند، برخی از تکالیف حرکتی ممکن است مشکلات زیادی برای کودکان کم توان ذهنی ایجاد کند که می تواند به استفاده بیشتر از اطلاعات شناختی که برای اجرای موفق تکلیف ضروری است مربوط شود. انتظار می رود که تکالیف حرکتی پیچیده نسبت به تکالیف حرکتی ساده، ارتباط قویتری با کارکرد شناختی کودکان داشته باشند (17).

یافته های تحقیقات مختلف اهمیت مهارت های حرکتی پایه را نشان داده اند. شواهد تحقیقی بیان می کند که مهارت های حرکتی پایه به کودکان اجازه می دهد تا در فضا حرکت کنند (22). نسبت به پاسخ به محرک های مختلف آگاهی ایجاد می کند (14). مهارت هایی که به طور نامناسب در ابتدای کودکی پذیرفته شده اند، ممکن است در عملکرد حرکتی سال های بعد زندگی اثرات منفی داشته باشد (11). در صورتی که تسلط یافتن بر این مهارت ها شرط و لازمه ی موفقیت در فعالیت های ویژه ورزشی است (7)، کودکانی که در الگوهای اساسی این مهارت ها ناموفق هستند، نمی توانند شرکت موثر و موفقی در فعالیت های ورزشی داشته باشند و نیاز های حرکتی زندگی روزمره را تامین کنند. با توجه به اینکه حرکت با شناخت و ذهن ارتباط مستقیمی دارد، آن دسته از افرادی که از نظر شناختی و ذهنی مشکل دارند نسبت به افراد سالم توانایی کم تری در اجرای تکالیف حرکتی خواهند داشت. رشد مهارت های حرکتی پایه در کودکان کم توان ذهنی اهمیت بیشتری دارد زیرا این مهارت ها رشد شناختی کودکان را تسهیل می کنند (16) و مشارکت های مثبتی در زندگی روزمره این افراد دارند (20).

بنابراین رشد مهارتهای حرکتی پایه در دوران کودکی می تواند علاوه بر اینکه در همین دوران باعث لذت بردن از فعالیت ها و بازی ها شود در سال های بعد زندگی نیز می تواند سبب توسعه آمادگی گردد که این خود می تواند سبک زندگی فعال را توسعه، خطر های سلامتی را کاهش و ظرفیت انجام کار را افزایش دهد تا در آینده نیاز برای رفتن به آسایشگاه کاهش یابد (8).

همانطور که می دانیم ورزش و تربیت بدنی یکی از ارکان اصلی آموزش می باشند که مهارت های پایه ای درشت [2] و ظریف[3] را در بر می گیرند. در مورد افراد با معلولیت های مختلف، امروزه نقش ورزش به عنوان یک عامل مهم و تأثیر گذار قطعی به نظر می رسد. اما آنچه نیاز به تحقیق و بررسی بیشتر دارد چگونگی اثر گذاری آن و نیز نحوه استفاده بهینه از ورزش در بهترین زمان و مکان و شرایط سنی برای هر چه تأثیر گذارتر بودن آن است. گروه کم توانان ذهنی به عنوان جامعه بزرگی از معلولین که اتفاقاُ بیشترین اصلاح پذیری را دارند همواره مورد توجه هستند و حال باید دید نقش ورزش در بازگشت آنان به روند عادی زندگی چگونه است. در حقیقت آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد، تدوین یک برنامه تربیت بدنی منظم و زمان بندی شده و مقرون به صرفه با توجه به سن و شرایط فیزیکی مشخص است تا کودک کم توان ذهنی بتواند حداکثر ظرفیت خود را در سن مورد نظر کسب کند.

اگرچه چندین مطالعه مهارت های حرکتی پایه (9) و اثرات مثبت تمرینات و فعالیت بدنی روی سلامتی و بهزیستی (8) افراد کم توان ذهنی را مورد بررسی قرار دادند، اطلاعات کمی درباره ی تاثیر برنامه های ورزشی و ورزش های تخصصی از قبیل بسکتبال روی مهارت های حرکتی پایه ای کودکان کم توان ذهنی وجود دارد.

به همین خاطر تحقیق حاضر در نظر دارد تا تاثیر یک دوره برنامه ی حرکتی اسپارک و تکنیک های بسکتبال را در بهبود مهارت های حرکتی پایه ای درشت پسران کم توان ذهنی آموزش پذیر سنین 9 الی 13 مدارس استثنایی شهرستان ارومیه بررسی و مقایسه کند.



[1] Fundamental motor skills

[2] Gross motor skill

[3] Fine motor skill



خرید فایل


ادامه مطلب ...