خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

مقاله بررسی تفاسیر آیات قرآنی در زمینه مفاهیم ادبی، دینی در 362 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله بررسی تفاسیر آیات قرآنی در زمینه مفاهیم ادبی، دینی در 362 صفحه ورد قابل ویرایش

احدیت وواحدیت

یونس:الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکیمِ(1)أَ کانَ لِلنّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَیْنا إِلى‏ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْکافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبینٌ(2)الف، لام، راء. این است آیاتِ کتابِ حکمت‏آموز. آیا براى مردم شگفت‏آور است که به مردى از خودشان وحى کردیم که: مردم را بیم ده و به کسانى که ایمان آورده‏اند مژده ده که براى آنان نزد پروردگارشان سابقه نیک است؟ کافران گفتند: «این [مرد] قطعاً افسونگرى آشکار است. »

﴿ الر اشاره به حقیقت محمدیه دارد که همان رحمت عام الهی است بقوله تعالی (و ما ارسلناک الارحمۀ للعالمین).

﴿ تِلْکَ یعنی آنچه به وسیله این سه حرف به آن اشاره می شود کتاب حکیمانه ای است که دارای جزئیات محکم و متقن است[یا به تأویل دوم در دو مقام] که اول به اعتبار هویت احدیت جمعی حق و دومی صفت واحدیت تفصیلی اوست به خداوند قسم یاد می کنم [باید افزود که] صفت واحدیت حق در باطن جبروت و ظاهر رحموت قرار دارد.

﴿ آیاتُ الْکِتابِ که دارای حکمت است.

﴿ أَ کانَ لِلنّاسِ عَجَبًا آیه شریفه تعجب کافران را زیر سؤال می برد و می فرماید با وجود اینکه سنت همیشگی خداوند ارسال وحی بر پیامبرانش می باشد چرا آنها آنرا انکار می کند و در ادامه می فرماید همانا که تعجب آنان به دلیل دوریشان از مقام پیامبر و عدم نزدیکی به ایشان و نیز یکی نبودن وحی با اعتقادات ایشان می باشد.

﴿ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ یعنی [ایمان آوردنشان در ازل و] به واسطه عنایت ازلی حق به ایشان است [یا به تعبیر دیگر] تقرب آنان به حق تعالی به واسطه برگزیدنشان در ازل است که این فقط مخصوص به آنان بوده و احدی همانند آنان نیست و اگر اینگونه نبود آنان نیز ایمان نمی آوردند.

﴿ قالَ الْکافِرُونَ یعنی کسانی که از حق در حجاب مانده و از ظهور صفات حقانی در حقیقت محمدیه چیزی نمی دانند.

طه:اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسنى(8) خدایى که جز او معبودى نیست [و] نامهاى نیکو به او اختصاص دارد.

﴿ اللَّهُ یعنی نازل کننده موصوف به این صفات، الله می باشد.

﴿ لا إِلَهَ إِلا هُوَ ذات احدیت و حقیقت هویت او با این اسماء متکثر و متعدد نمی گردد. پس او در ازل و ابد تغییر نکرده و موجودی جز او وجود ندارد.

﴿ لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسنى [اما به اعتبار واحدیت و مصدریتش او دارای اسماء حسنی است که] همانا ذات او به اعتبار تعینات صفاتش می باشند.

مومنون:أَیَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ(55) نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ(56) آیا مى‏پندارند که آنچه از مال و پسران که بدیشان مدد مى‏دهیم،[از آن روى است که‏] مى‏خواهیم به سودشان در خیرات شتاب ورزیم؟ [نه، ] بلکه نمى‏فهمند.

﴿ أَیَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ(55) نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ یعنی سعادتمندی- آنگونه که آنان تصور می کنند- به وسیله لذات دنیوی و یاری شدن به نعمتهای فانی نیست. بلکه یاری حقیقی توفیق در خیرات ماندگار است [به عبارت بهتر یاری حقیقی] ترس ناشی از خشیت الهی در هنگام تجلی عظمت و یقین عیانی به تجلی صفات ربانی و توحید ذاتی و نیز هدایت خلق و اعطاء کمالاتش در مقام بقاء همراه با ترس از ظهور بقایای نفسانی در بازگشت از عالم احدیت به عالم ربوبیت است و این همان پیشی جستن در خیرات است.

عنکبوت:مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ(41) داستان کسانى که غیر از خدا دوستانى اختیار کرده‏اند، همچون داستان عنکبوت است که [با آب دهان خود] خانه‏اى براى خویش ساخته، و در حقیقت -اگر مى‏دانستند- سست‏ترین خانه‏ها همان خانه عنکبوت است.

﴿ مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ [منظور آیه شریفه این است که] منشأ محبت أخروی ذات احدیت و محبت الهی است و این همان محبتی است که بین پاکان و اولیاء به خاطر تناسب صفات و نزدیکی ذاتشان برقرار است.

عنکبوت:وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ(69) و کسانى که در راه ما کوشیده‏اند، به یقین راههاى خود را بر آنان مى‏نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است.

﴿ لَنَهْدِیَنَّهُمْ به راههایی که به ذات حق منتهی می گردد. که این راهها صفات الهی اند که حجاب ذات او گشته و سلوک در آنها همانا اتصاف به آنها است که سالک را بر اساس صفتی که متصف به آن است به اسمی ثابت از حق تعالی می رساند که این عین ذات واحدیت است که به منزله باب حضرت احدیت می باشد.

﴿ وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ آنان که در مقام مشاهده خداوند را عبادت می کنند همچنانکه حضرت امیر (ع) فرمودند (الإحسان ان تعبدوالله کأنک تراه) پس محسنین سالکان سیر صفاتی حق و متصف به آنها می باشند. چرا که آنها حق را به واسطه مراقبه و مشاهده خویش عبادت می کنند و دلیل اینکه فرموده است: (کانک تراه) چرا که رویت و شهود عینی فقط بعد از فنای صفاتی و ذاتی محقق می گردد.

سجدَة:الم(1) الف، لام، میم.تَنْزیلُ الْکِتابِ لا رَیْبَ فیهِ مِنْ رَبّ‏ِ الْعالَمینَ(2) نازل شدن این کتاب -که هیچ [جاى‏] شک در آن نیست- از طرف پروردگار جهانهاست.

﴿ الم یعنی ظهور ذات احدیت و صفات و حضرات اسمائیه حق.

﴿ تَنْزیلُ [تنزیل یعنی فروفرستادن] کتاب عقل فرقانی مطلق بر وجود محمدی.

﴿ مِنْ رَبّ‏ِ الْعالَمینَ به واسطه ظهور رحمت تامه اش بر مظهر محمدی.

سجدة:اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی سِتَّةِ أَیّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ(4) خدا کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، در شش هنگام آفرید، آنگاه بر عرش [قدرت‏] استیلا یافت، براى شما غیر از او سرپرست و شفاعتگرى نیست؛ آیا باز هم پند نمى‏گیرید؟

﴿ اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما به وسیله احتجاب به آنها در ایام شش روزه الهی که مدت زمان خفاء حضرت حق از زمان آدم تا زمان حضرت رسول (ص) می باشد.

﴿ ثُمَّ اسْتَوى که با تجلی به جمیع صفات خود بر عرش قلب محمدی در روز آخر [روز جمعه] تجلی نمود همانا منظور از استواء خورشید کمال نورافشانی اوست و به این جهت است که فرمود (بعثت و فی نسم الساعۀ) چرا که وقت بعثت او صبحگاه قیامت و ظهر آن هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) است. و به این جهت است که خواندن این سوره در صبح روز جمعه مستحب شمرده شده است.

﴿ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ در هنگام ظهور آن.

﴿ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ به دلیل اینکه جملگی در او فانی می شود.

﴿أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ یعنی آیا در هنگام ظهور وحدت عهد اولی و میثاق فطری خویش را به یاد می آورید؟

صافات:بَیْضاءَ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ(46) لا فِیهَا غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنهَا یُنزَفُونَ(47) [باده‏اى‏] سخت سپید که نوشندگان را لذّتى [خاص‏] مى‏دهد؛ نه در آن فساد عقل است و نه ایشان از آن به بدمستى [و فرسودگى‏] مى‏افتند.

﴿ بَیْضاءَ یعنی فورانی که از عین احدیت [یا همان کافور] بوده و هیچگونه شائبه ترکیب با تعنیات در او راه ندارد.

﴿ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ لا فیها غول که عقلشان را ضایع سازد. چرا که آنان اهل صحوند و خداوند آنها را از ناپاکی ها و حجاب پاکی گردانده است.

﴿ وَ لا هُمْ عَنهَا یُنزَفُونَ یعنی عقلشان را به واسطه نوشیدن آن شراب از دست نمی دهند. و گرنه در مقام بقاء و اهل بهشتهای سه گانه نبودند.

ص:وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ اْلأَخْیارِ(47) و آنان در پیشگاه ما جدّاً از برگزیدگان نیکانند.

﴿ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا در حضرت واحدیت.

اسم اعظم

حمد:بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(1)به نام خداوند رحمتگر مهربان

معنی ﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ همانا به واسطه صورت انسان کامل که جامع رحمت عامه (رحمانیه) و رحمت خاصه (رحیمیه) و مظهر ذات الهی به اعتبار جمیع صفاتش شروع کرده و می خوانم و این صورت انسانی، همان اسم اعظم الهی است که حضرت رسول اکرم (ص) در حدیث (( اوتیت جوامع الکلم و بعثت لأتم مکارم اخلاق)) به این مطلب اشاره فرموده اند. زیرا کلمات همان حقائق موجودات واعیان ثابته آنها می باشند و مکارم اخلاق کمالاتی است که مصدر کارهای آنهاست که جملگی آنها در کون جامع انسانی گرد آمده است.

بقره:الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ(2)((الف، لام، میم. این است کتابى که در [حقانیت‏] آن هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است.))

﴿ الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ : [حق تعالی به وسیله این سه حرف(الم) اشاره به کل وجود - از حیث کل بودنش- داشته است زیرا که (ا) بر اساس آنچه گفتیم اشاره به ذات الهی است که اول وجود است و (ل) اشاره به عقل فعال دارد که جبرئیل نامیده می شود و او وسط وجود است که فیض را از مبدا وجود گرفته و به آخر وجود می رساند و(م) اشاره به آخر وجود است که دائره وجود [و قوس صعود ونزول ] به واسطه آن تکمیل شده و به نقطه آغازین خود می رسد. و به همین جهت است که (ختم) و( پایان) نامیده می شود و [و در همین زمینه] می فرمایند (( ان الزمان قد استدار کهیئۀ یوم خلق الله السموات و الارض)) و از برخی از پیشینیان نقل شده است که (ل) از دو ((الف)) تشکیل شده است یعنی به ازاء ذات و ((صفت علم)) که دو عالم از عوامل سه گانه الهیه می باشند که قبلا به آنها اشاره کردیم پس ((ل)) اسمی از اسماء الهی است. زیرا که [در اصطلاح عرفا] اسم عبارت است از اعتبار ذات همراه با صفتی از صفات و اما (م) اشاره به ذات همراه با جمیع صفات و افعال دارد که به واسطه این صفات و افعال در صورت محمدیه که همان اسم اعظم ((الله)) است محتجب شده است.

بقره:وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ فی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی اْلآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ(114)((و کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذارد در مساجد خدا، نام وى برده شود، و در ویرانى آنها بکوشد؟ آنان حق ندارند جز ترسان و لرزان در آن [مسجد]ها درآیند. در این دنیا ایشان را خوارى، و در آخرت عذابى بزرگ است.))

﴿ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ [اسم] خاص او که همان اسم اعظم است زیرا که با آن اسم جز در قلب تجلی نمی کند و آن تجلی ذاتی با جمیع صفات است. [و یا به تاویل دیگر] اسم مخصوص به هر فرد می باشد و آن کمال شایسته ای است که در استعدادش نهفته است.

انعام:وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَیْ‏ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذی جاءَ بِهِ مُوسى‏ نُورًا وَ هُدًى لِلنّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثیرًا وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُکُمْ قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ(91)(( و آنگاه که [یهودیان‏] گفتند: «خدا چیزى بر بشرى نازل نکرده»، بزرگى خدا را چنانکه باید نشناختند. بگو: «چه کسى آن کتابى را که موسى آورده است نازل کرده؟ [همان کتابى که‏] براى مردم روشنایى و رهنمود است، [و] آن را به صورت طومارها درمى‏آورید. [آنچه را] از آن [مى‏خواهید] آشکار و بسیارى را پنهان مى‏کنید، در صورتى که چیزى که نه شما مى‏دانستید و نه پدرانتان، [به وسیله آن‏] به شما آموخته شد. » بگو: «خدا [همه را فرستاده‏]»؛ آنگاه بگذار تا در ژرفاى [باطل‏] خود به بازى [سرگرم‏] شوند.))

﴿ وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَیْ‏ءٍ یعنی آنگونه که شایسته اوست اورا نشناخته اند چرا که در تنزیه حق به اندازه ای مبالغه می کنند که او را از بندگانش دور کرده تا جایی که ممکن نیست چیزی از علم و کلامش بر بندگانش نازل گردد واگر آنگونه که شایسته اوست او را می شناختند. می دانستندکه وجود بندگانش به واسطه اوست و همه به وجود او موجودند و جز او وجودی نیست، بلکه جملگی عالم شهادت ظاهریت اوست و جمله عالم غیب باطنیش و برای هر باطنی ظاهری وجود دارد پس چه مشکلی است که برخی از صفاتش بر مظهر بشری اش ظهور یابد بلکه برای علم باطنی و حکمت او مظهری جز انسان کامل وجود ندارد پس نبی به اعتبار صورت ظاهری اش ظاهر حق است و به اعتبار باطنش باطن حق. علمش را بر قلب او نازل ساخته و بر زبانش جاری می سازد تا خلق را به سوی ذات الهی دعوت کند و هرگز به دو گانگی نخواند مگر به اعتبار تفصیل در صفات حق. اگر به اعتبار وحدت بنگریم چیزی جز او وجود ندارد- نه نبی ونه غیر او اما اگر به اعتبار تفصیل صفات و اسمائش بنگریم پیامبری ظهور می یابد که تابع اسمی از اسماء اوست ودر مرحله بعد به اسمی از اسماء او تبدیل می شود و اگر این پیامبر دارای مقام نبوت تام باشد به اسم اعظم الهی تبدیل می گردد که درهای خزائن غیب ووجود وحکمتش جز به واسطه این اسم اعظم باز نمی گردد.

هود:وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبّی لَغَفُورٌ رَحیمٌ(41)((و [نوح‏] گفت: «در آن سوار شوید. به نام خداست روان‏شدنش و لنگرانداختنش، بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است. »))

﴿ وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها [یعنی این حرکت و سکونش] به واسطه اسم اعظم الهی که همان عارف کامل از افراد نوع انسانی است می باشد. که اجرای احکام الهی و ترویج آنان در عالم مادی به واسطه اوست. [به عبارت دیگر] اجرای هر شریعت و دستورات آن و برقراری احکامش به واسطه پیامبر یا امام و یا یکی از دانشمندان نیکو کردار آنان صورت می گیرد.

رّعد:المر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ الَّذی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یُؤْمِنُونَ(1)((الف، لام، میم، راء. این است آیات کتاب، و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است، ولى بیشتر مردم نمى‏گروند.))

﴿ المر (الف) اشاره به ذات احدیت، (ل)، اشاره به اسم علیم حق، (م) اشاره به اسم اعظم الهی و (ر) اشاره به مظهر اسم اعظم الهی که رحمت تام حق تعالی می باشد.

(تلک)[یعنی آن حروف نشانگر] بزرگترین نشانه های کتاب کل یا همان وجود مطلق‌ می باشند.

حج:الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیرًا وَ لَیَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ(40) ((همان کسانى که بناحق از خانه‏هایشان بیرون رانده شدند. [آنها گناهى نداشتند] جز اینکه مى‏گفتند: «پروردگار ما خداست» و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض دیگر دفع نمى‏کرد، صومعه‏ها و کلیساها و کنیسه‏ها و مساجدى که نام خدا در آنها بسیار برده مى‏شود، سخت ویران مى‏شد، و قطعاً خدا به کسى که [دین‏] او را یارى مى‏کند، یارى مى‏دهد، چرا که خدا سخت نیرومند شکست‏ناپذیر است.))

﴿ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ [یاد خدا به وسیله اسم اعظم] به واسطه تخلق به اخلاق الهی و اتصاف به صفاتش ودریافت اسرار او وفنا در ذاتش صورت می گیرد.

فتح:إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللّهَ یَدُ اللّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللّهَ فَسَیُؤْتیهِ أَجْرًا عَظیمًا(10) ((در حقیقت، کسانى که با تو بیعت مى‏کنند، جز این نیست که با خدا بیعت مى‏کنند؛ دست خدا بالاى دستهاى آنان است. پس هر که پیمان‏شکنى کند، تنها به زیان خود پیمان مى‏شکند، و هر که بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مى‏بخشد.))

﴿ یَدُ اللّه [منظور از یدالله دست] ظاهر در مظهرش یعنی رسول اکرم- و اسم اعظم او- می باشد.

﴿ِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ یعنی قدرت آشکار یافته در دستان حضرت رسول برتر از قدرت ظاهر گشته در دستان آنهاست. پس در هنگام پیمان شکنی شان آنان را ضرر رسانده و در هنگام وفای به عهد نفعشان می بخشد.

نجم:لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى‏(18) ((به راستى که [برخى‏] از آیات بزرگِ پروردگار خود را بدید.))

﴿ لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى یعنی صفت رحمانیت آن حضرت که جمیع صفات در آن مندرج است و بلکه اسم اعظم الهی را که ذات همراه با جمیع صفات است درمقام عین جمع وجود و با لفظ الله از آن نام
می برند
[شهود فرمود‏] به طوریکه درآن مقام ذات حجاب صفات وصفات حجاب ذات نمی گردد.

نجم :وَ إِبْراهیمَ الَّذی وَفّى(37)(( و [نیز در نوشته‏هاى‏] همان ابراهیمى که وفا کرد.))

﴿ وَ إِبْراهیمَ الَّذی وَفّى به حق الله. [توضیح اینکه] به واسطه تسلیم وجود خویش به حق تعالی در حال فنای در توحید- و قیام به امر عبودیت وتبلیغ رسالت و نبوت و در حال استقامت [به عهد الهی] وفا می نماید. [و به تاویل دیگر] با اینکه کلماتی را؟؟؟؟ همان صفات الهی است- که خداوند او را به آنها مبتلا کرده بود به اتمام رساند.

﴿وفی یعنی به عهدی که در ابتدای فطرت از او گرفته شده تا بر آن ثابت مانده و به وسیله آن به مقام توحید دست یابد. که در آیه شریفه (انی وجهت وجهی للذی فطرالسموات والارض) به آن اشاره شده است.

الرحمن:تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَ اْلإِکْرامِ(78) ((خجسته باد نام پروردگار شکوهمند و بزرگوارت!))

﴿ اسْمُ رَبِّکَ اسم اعظمی است که مرتبه سالکین به واسطه آن از ابتدا تا انتها ترقی یافته تا به او رسیده ورستگار گردند.

طاغیه: فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ(52) ((پس به [پاس‏] نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى.))

﴿ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ یعنی خداوند را به واسطه ذاتت که همان اسم اعظم و شامل تمامی صفات است، پاک و منزه دان.

انسان:وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصیلاً(25) ((و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان یاد کن.))

﴿ وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ یعنی ذاتت را که همان اسم اعظم الهی است به واسطه ادای حقوق واظهار کمالاتش یاد کن.

وحدت در کثرت وبالعکس

حمد:بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(1)((به نام خداوند رحمتگر مهربان.))

((الف)) های سه گانه غیرمکتوب باقیمانده از 22 حرف [اگر بسم الله الرحمن الرحیم را به صورت حروف جداگانه بنویسیم] اشاره به ((عالم الهی حق تعالی)) به اعتبار ذات و صفات وافعال دارند. پس آنها به اعتبار تفصیل سه عالم جداگانه اند ولی در حقیقت یک عالم می باشند و سه حرف ((الف)) مکتوب اشاره به ظهور و عوامل سه گانه الهی در ظهور اعظم انسانی است که سبب احتجاب عالم الهی می گردند [که درا ین مطلب مذکور به آن اشاره شده است] هنگامی که از حضرت رسول اکرم (ص) سوال می شود که ((الف)) (باء) [در کلمه بسم] کجا رفت؟ فرمود(( شیطان آنرا دزدید)) که امر به کشیدن (مد) باء بسم الله به جای ((الف)) آن نیز اشاره به احتجاب ((الوهیت الهیه)) به واسطه صورت رحمت واسعه او و ظهورش در صورت انسانی می باشد [وفهم این مطلب به قدری مشکل است] که آنرا جز اهلش نمی دانند و به همین دلیل است که (( الف) به صورت غیرمکتوب آمده است.

حمد :الْحَمْدُ لِلّهِ رَبّ‏ِ الْعالَمینَ(2)((ستایش خدا را که پروردگار جهانیان،))

پس مطلق حمد، حقیقت حمد دائماٌ مختص به اوست که این حمد را برحسب استحقاق ذاتی او به اعتبار الولیت و آخریت و حد فاصل (میان) این دو، در مقام جمع و به لسان تفصیل می باشد. پس در حقیقت حامد و محمود در مقام جمع و تفصیل و عابد و معبود در مبدا و منتهی اوست. هنگامی که به واسطه تجلی صفاتی خود جلوه می نماید، او را به عظمت و جمالش و در عین حال قدرت و جلالش مشاهده می نمایند پس به صورت قول و فعل عبادت را مختص به او می دانند و از او طلب یاری می نمایند زیرا که معبود جز او ندیده و حول و قوه ای جزبه واسطه او نمی دانند.

حمد :صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضّالِّینَ(7)(( راه آنهایى که برخوردارشان کرده‏اى، همانان که نه درخور خشم‏اند و نه گمگشتگان.))

﴿ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ : همانان که در ظواهر مانده اند و به واسطه نعمتهای رحمانیه و نعمتهای جسمانی و ذوق حسی از حقائق روحانی و ونعمتهای قلبی وذوق عقلی غافل مانده اند همانند قوم یهود که دعوت آنان به ظواهر و بهشت ها و حور و قصور بود سپس [حضرت حق] برآنان غضب فرموده که این غضب باعث ؟؟؟ و دوری و توقف در ظواهر گشت [باید دانست که توقف در ظواهر خود به منزله دور ترین حجابهای ظلمانی [از حق تعالی] می باشند.

﴿وَ لاَ الضّالِّینَ: کسانی که در بواطن [که همان حجب نورانی می باشند] توقف کرده و به واسطه نعمت رحیمیه حق تعالی از نعمت رحمانیه حق در حجاب مانده و از ظاهریت حق غافل شده راه راست را گم کرده اند در نتیجه از شهود جمال حق تعالی در کل هستی محروم شده اند مانند مسیحیت که دعوتشان به بواطن و انوار عالم قدس می باشد. در حالیکه دعوت پیروان موحد محمدی(ص) به سوی کل و جمع میان محبت جمال ذات از طرف زیبایی صفات از طرف دیگر می باشد [جمع وحدت و کثرت]

بقره:الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ(2)((‏الف، لام، میم. این است کتابى که در [حقانیت‏] آن هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است))

﴿ الم*ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ : الف، لام، میم* این است کتابی که در آن هیچ تردیدی نیست و مایه هدایت تقوا پیشگان است.

(الم * ذلک الکتاب) : [حق تعالی] به وسیله این سه حرف (الم) اشاره به کل وجود از حیث کل بودنش داشته است زیرا که (ا) براساس آنچه گفتیم اشاره به ذات الهی است که اول وجود است و (ل) اشاره به عقل فعال دارد که جبرئیل نامیده می شود و او وسط وجود است که فیض را از مبدا وجود گرفته و به آخر وجود می رساند و (م) اشاره به آخر وجود است که دائره وجود [وقوس صعود و نزول] به واسطه آن تکمیل شده و به نقطه آغازین خودمی رسد. و به همین جهت است که (ختم) [و پایان] نامیده می شود و [در همین زمینه] می فرمایند ((ان الزمان قداستدار کهیئۀ یوم خلق الله السموات والارض)) و از برخی از پیشینیان نقل شده است که از ل دو ((الف)) تشکیل شده است یعنی به ازاء ذات و ((صفت علم)) که دو عالم از عوامل سه گانه الهیه می باشند که قبلا به آنها اشاره کردیم پس ((ل)) اسمی از اسماء الهی است زیرا که [در اصطلاح عرفا]: اسم عبارت است از اعتبار ذات همراه با صفتی از صفات و اما (م) اشاره به ذات همراه به جمیع صفات و افعال دارد که به واسطه [اسماء] این صفات و افعال در صورت محمدیه که همان اسم اعظم ((الله)) است محتجب شده است.

بقره:وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ(23)(( و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده‏ایم شک دارید، پس -اگر راست مى‏گویید- سوره‏اى مانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را -غیر خدا- فرا خوانید.))

﴿ وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا پس آنگاه که توحید را اثبات نموده بعد از آن به اثبات نبوت استدلال فرمود چرا که اسلام آوردن با آن کامل می شود. زیرا اسلام آوردن جز با اقرار به شهادتین صحیح نمی باشد چرا که توحید تنها [بدون نبوت] احتجاب از تفصیل [و خلق] به واسطه [استغراق] در جمع می باشد.

که این جبر محض است که ما را به زندقه و اباحیگری می کشاند و [از طرف دیگر نیز] انتساب فعل و قول به رسول [بدون در نظر گرفتن حق تعالی] احتجاب از جمع به واسطه تفصیل [و خلق] بوده که صرف تفویض و کنار نهادن حق تعالی از امور است که ما را به محبوبیت و شریک قراردادن برای حق تعالی می کشاند ردحالیکه اسلام با جمع میان دو قول لااله الا الله و ((محمد رسول الله)) و اینکه او مظهور افعال الهی است طریق اعتدال را برگزیده است پس افعال خلق نسبت به افعال حق تعالی مانند بدن برای روح می باشد. که مصدر فعل روح می باشد اما جز به وسیله بدن افعال انجام نمی گیرند [در مقام مقایسه نیز] وجود با اینکه فاعل حقیقی حق تعالی است اما جز به واسطه خلق انجام نمی گیرند.

بقره:وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانًا وَ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاّ قَلیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ(83)(( و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که: «جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر، و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید، و با مردم [به زبانِ‏] خوش سخن بگویید، و نماز را به پا دارید، و زکات را بدهید»؛ آنگاه، جز اندکى از شما، [همگى‏] به حالت اعراض روى برتافتید.))

﴿ وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ : با ایشان پیمان توحید بستم و اقتضاء توحید مشاهده حضرت ربوبی و تجلیات ربوبی در مظاهرش و اداء حق آنها به میزان ظهور این اوصاف ربوبی در آنها می باشد و باید گفت که در عالم شهادت اولین کسی که این صفات و آثار ربوبی بر آنها متجلی شده والدین می باشند.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

تحقیق علوم قرآنی

تحقیق علوم قرآنی(قرآن در قرآن)

پیشگفتار

«الحمدالله الذی انزل علی عبده الکتاب»[1] ستایش خاص خدایی است که این کتاب استوار را بر بندة خویش فروفرستاد. خداوند این کتاب را بر بندگانش نازل کرد تا بندگان خود را از گمراهی نجات دهد و راه نجات را در تمسک به این کتاب و اهل بیت پیامبر (ص) قرار داد. همچنانکه پیامبر (ص) در حدیث معروف ثقلین می‎فرمایند: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی. ما إن تمسکتم بهمالن تضلوا بعدی ابدا» من در بین شما دو چیز گرانقدر باقی گذاشتم. کتاب خدا و عترتم که اگر به آن متمسک شودی هرگز گمراه نخواهید شد»[2]

قرآن در تمامی ابعاد فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، دنیوی و اخروی هدایت انسان را تأمین کرده است.

استاد مطهری می‎فرمایند:

«قرآن مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزآسا در مورد خدا و خلقت و تکوین مطرح کرده باشد و حداکثر یک سلسله اندرزهای اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد. قرآن اصول معتقدات و انکار و اندیشه هایی را که برای یک انسان به عنوان یک موجود با ایمان و صاحب عقیده لازم و ضروری است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده است.»[3]

پس از آنجا که شناخت قرآن یکی از ضروری ترین و مهم ترین نیازهای هدایتی بشر است. شناخت آن به سادگی میسر نیست. برای یافتن آن نیز باید به خود قرآن مراجعه کرد و قرآن را در قرآن یافت.

نویسندة معروف اسلام «سید قطب» در مقدمه کتاب خود «تصویر فنی قرآن مجید» بحث جالبی تحت عنوان «من قرآن را پیدا کردم» دارد که خلاصه اش این است.

«این کتاب داستانی دارد، تا کتاب به چاپ نرسیده بود آن را در نزد خود نگاه داشتم ولی امروز که کتاب برای چاپ فرستاده می شود، ناچارم آن را فاش کنم:

در کودکی که برای نخستین بار قرآن را می خواندم، با اینکه فکر من قادر به درک معانی بلند آن نبود، چیزهایی از آن احساس می کردم. هنگامی که بعضی از آیات را می خواندم، عکس ها و تصویرهای جالبی در ذهن من نقش می بست. من از این تصویرهای ساده و قدرت خلاقة قرآن، فوق العاده لذت می بردم. و با آن، مدت ها سرخوش بودم، آن ایام با خاطرات شیرینش گذشت.

هنگامی که قدم در محبط مدرسه گذاشتم وتفسیر قرآن را در کتب تفسیر خواندم و اقوالات این و آن و احتمالات گوناگون را مطالعه کردم. دیدم دیگر اثری از آن «تصویرهای روح پرور» و آن جمال دل انگیزی که در کودکی می دیدم، در اعماق فکر من پیدا نیست. متحیر شدم، مگر این همان قرآنی نیست که من در کودکی می خواندم و آنقدر از معانی آن لذت می بردم ! چرا امروز اینقدر مشکل و پیچیده و خالی از آن روح و زیبایی و لذت شده است؟! مگر این قرآن دیگر است؟ آن تصویرهای زنده و روح پرور کجاست؟ ناچار گفته های این و آن و آن همه احتمالات مختلف و احیاناً نامفهوم را رها کرده به مطالعه عمیق خود قرآن پرداختم و قرآن را در خود قرآن جستجو کردم، نه در گفته های این و آن.

دیدم قرآن بار دیگر، همان قیافة جذاب و دلپذیر، همان تصویرهای دل انگیز و جان پرور خود را به من نشان داد و من مسحور این منظره ها شدم! البته این نقشها و صورتهایی که در این موقع مشاهده می کردم به آن سادگی دوران کودکی نبود؛ چرا اینکه آن روز تنها صورتهای زنده و روح دار آن را می دیدم ولی امروز در پشت آن ها هدفهای عالی و مقاصد بزرگ و پرارزش قرآن را نیز می بینم و در هر حال جاذبه و کشش آن همیشگی و لایزال است. شکر خدا که من قرآن را پیدا کردم …»[4]

در پایان برخورد لازم می دانم که از زحمات مسئولین دانشکده، کتابخانه و مخصوصاً استاد گرانقدر جناب آقای محمدی تشکر کنم که با راهنمایی های خود، در انجام این پروژه مرا بسیار یاری کردند. و امیدوارم که این پژوهش بتواند قرآن را از دیدگاه قرآن هر چند در حد ناقص و ابتدایی معرفی کند. «ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم»[5]



[1] کهف، 1

[2] رهبری امام علی (ع) در قرآن و سنت (المراجعات). سید عبدالحسین شرف الدین موسوی. مترجم: محمد جعفر امامی، چاپ بین الملل. دوم. زمستان 80- ص 70

[3] آشنایی با قرآن، استاد مرتضی مطهری، صدرا- چاپ پنجم- بهار 70- ج 1 و2- ص 10

[4] تصویر فنی، نمایش هنری در قرآن مجید، انقلاب، تیر 59، اول، سید قطب، مترجم محمدعلی عابدی

[5] بقره،

اهمیت موضوع

قرآن کریم تجلی خداوند است، همانطوریکه بشر نمی تواند به شناخت خدا نایل بیابد نمی تواند به شناخت تجلی او، قرآن نیز نایل بیابد، بشر خودش نمی تواند به سادگی قرآن را بشناسد، انسان نیازمند هدایت است و قرآن هم کتاب هدایت. و ما نیازمند به معرفی خود قرآن هستیم.

شناخت قرآن از دیدگاه خود قرآن دارای چنان ضرورت بی بدیل است که هیچ منبع دیگری نمی تواند جایگزین شود. اهمیت این پژوهش وقتی روشن می‎شود که به نکات ذیل توجه کنیم:

1- نخست اینکه اگر بخواهیم در مورد قرآن کریم صحبت کنیم به اولین مساله ای که برخورد می کنیم این است که عقل و حواس ما نمی تواند به همة مراتب قرآن وقوف پیدا کند، عقل انسان با همة پیچیدگی هایش در برابر عظمت قرآن به زانو درمی آید و ساکت می نشیند.

2- ثانیاً کلام الهی مانند صاحب کلام، بزرگ و فضائلش لایتناهی است که انسان این موجود محدود نمی تواند سخن را در مورد قرآن کمال برساند. بر این اساس ما برای شناخت قرآن نیز باید به خود قرآن مراجعه کنیم تا ابعاد آن را خود معرفی کند.

تبیین موضوع

قرآن کریم سخن خداوند[1]، ثقل اکبر، کتاب جاویدان راهنمای بشر[2] در تمامی عرصه های زندگی است. هیچ مساله ای در قرآن فروگذار نشده است.[3] در عظمت آن همین بس که خود می فرماید: لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرأیته خاشعا متصدعا من خشیه الله.[4]اگر این قرآن را بر کوهی نازل کرده بودیم، مسلماً او را می دیدی که خاشع و از ترس خدا متلاشی می‎شود. و یا اینکه رسول اکرم (ص) می‎فرمایند: «فضل القرآن علی سائر الکلام کنضل الله علی سائر خلقه»[5] یعنی برتری قرآن بر دیگر سخنان همچون برتری خداوند بر خلق خود اوست.

قرآن کریم بزرگترین هدیه الهی است برای انسانها که ایشانرا به سوی سعادت جاودانی هدایت می‎کند. قرآن مهمترین دلیل بر حقانیت اسلام و رسالت پیامبر گرامی (ص) که همواره با بیان اعجاز آمیزش حجت را بر همة آدمیان تمام می‎کند[6]. «هنگامیکه قرآن به توصیف خود می پردازد افقهایی از شناخت را در برابر ما می گشاید که چون به پژوهش بیشتر در آنها می‎پردازیم می توانیم از خصایص قرآن و صفات عالی و کمالی آن آگاه شویم. در فهم کتاب خدا باید از خود قرآن مدد گرفت. هیچ بعدی از معرفت نیست که راهنما و بینه ای از آن در این کتاب آسمانی نباشد.[7]»

قرآن که مبین هر چیز است نمی تواند مبین خود نباشد. و این رساله به تبیین قرآن از دیدگاه خود قرآن اختصاص داده شده است.

برای شناخت قرآن راههای مختلف و معرفهای مختلفی وجود دارد. راه عقلی، تاریخی و سندی و … یکی از معرفها هم خود قرآن است که به بهترین وجه خود را معرفی کرده است. این رساله بر اساس این معرف کار خود را شروع کرده است.

پیشینة موضوع:

بدیهی است که متن اصلی خود قرآن می‎باشد و پس از آن قدیمیترین منابع روایات تفسیری و متون تفسیری اسلامی است و از صدر اسلام تاکنون دربارة قرآن پژوهشهای بسیاری شده و مطالعات گوناگون انجام شده است و هر کدام از آنها از جهتی قرآن را بررسی کرده اند و دربارة آن ها سخن به زبان آورده اند و به حق هم این پژوهش ها در خور توجه است اما درباره این موضوع به طور خاص سیر کتابهایی نگاشته شده است که مهمترین آنها عبارتند از:

آشنایی با قرآن اثر استاد مطهری، قرآن حکیم و قرآن در قرآن اثر آقای جوادی آملی و قرآن در قرآن اثر محمدباقر بهبودی سیری در علوم قرآن اثر یعقوب جعفری قرآن شناسی اثر آقای مصباح یزدی.

سوالات اصلی و فرعی تحقیق:

1- تعریف لغوی و اصطلاحی قرآن چیست؟

2- اسامی و نام های قرآن در قرآن کدام است؟

3- ویژگی های قرآن از دیدگاه قرآن کریم کدام است؟

4- آموزه های قرآن را بنویسید؟

5- شیوه های پیام رسانی قرآن چیست؟

6- آداب قرائت قرآن چگونه است؟

7- رسالت قرآن چیست؟

8- مخاطبان قرآن چه کسانی هستند؟

روش تحقیق:

این تحقیق به روش کتابخانه ای صورت گرفته است که با مراجعه به کتابخانه و بررسی کتب مختلف تدوین شده است.

چکیده

در این تحقیق افزون بر فصل کلیات که مشتمل بر ضرورت و اهمیت موضوع تبیین موضوع پیشینه است. دارای 7 فصل دیگر می‎باشد. در فصل اول تعریف لغوی و اصطلاحی قرآن، فرقان، ذکر و کتاب آمده که به قولی این 4 لفظ اسامی قرآن می باشند[8] و بقیه نام ها هم بررسی شده است.

در فصل دوم ویژگی های قرآن مورد بررسی قرار گرفته است. مانند ویژگی الهی بودن، حقانیت، رفع اختلاف و …

در فصل سوم آموزه های قرآن مطرح شده است که حول 3 محور بیان شده: 1- طرح اعتقادات 2- آموزة اخلاقی 3- احکام

در فصل چهارم شیوه های پیام رسانی قرآن گفته شده است. اینکه قرآن برای جلب توجه مخاطبان از چه روشهایی استفاده کرده یا به عبارت دیگر از چه روش هایی استفاده کرده که مطلب بیان شده تأثیر بیشتری روی مخاطب بگذارد.

در فصل پنجم آداب قرائت قرآن بیان شده است. اینکه برای قرائت بهتر با چه آدابی باید همراه باشد.

در فصل ششم هم رسالت قرآن گفته شده است که مهمترین رسالت قران انذار و هدایت است. و در فصل هفتم هم مخاطبان قرآن اینکه خطابهای قرآن برای تمام مردم است ولی مردم در برابر این خطابها چند دسته می‎شوند.

واژگان کلیدی

قرآن. فرقان. ذکر. کتاب



[1] حم «تنزیل الکتاب من الله العزیز الحکیم» غافر 1 و 2

[2] شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس. 185 بقره

[3] لارطب ولی یابس الافی کتاب مبین. انعام 59

[4] حشر 21

[5] شناخت قرآن، سید ابوالقاسم خویی- صادق نجمی و هاشم هریسی. اول- شعبان 1402- مدینة العلم- قم، ص 12

[6] معارف قرآن، محمدتقی مصباح یزدی، موسسة در راه حق. قم. پائیز 67. اول. ص 10

[7] تفسیر هدایت- سید محمدتقی مدرسی- ترجمة احمد آرام- انتشارات آستان قدس- مشهد- 77 ج 1 ص 25

[8] قرآن شناسی- محمدتقی مصباح یزدی. نگارش محمود رجبی. موسسة آموزش و پژوهش امام خمینی (ره). پائیز 80. تهران. ص 35



خرید فایل


ادامه مطلب ...

پایان نامه مبانی و مستندات قرآنی و روائی نظام فلسفی سهروردی (شیخ اشراق)

پایان نامه مبانی و مستندات قرآنی و روائی نظام فلسفی سهروردی (شیخ اشراق)


شایان ذکر این که نظر به گستردگی موضوع و تفرق و پراکندگی استنادات سهروردی به متون دینی بر آثار و مکتوباتش، برای پرهیز از نظام گسیختگی و ایجاد نظم هر چه بیشتر مباحث این پایان نامه، ندارنده سعی نموده‌است مطالبی را که شیخ اشراق در آنها به آیات و روایات متعدد استناد جسته است حتی المقدور در چهار موضوع ذیل بسته بندی کند و به بحث و بررسی و نحوه استدلال شیخ اشراق با آنها بپردازد :

۱- علم النفس ۲- معرفت واج الوجود ۳- نور و ظلمت ۴- عالم عقول

در ضمن شیخ اشراق در مباحث جسم، جوهر، عرض و تعریف هیچگونه استنادی به آیات قرآنی و روایات نداشته است.

فهرست مطالب:

اول فصل: کلیات

۱-۱ مقدمه

۱-۲ سؤالات اصلی تحقیق

۱-۳ ضرورت تحقیق

۱-۴ هدف تحقیق

۱ – ۵ روش تحقیق

۱-۶ زندگی سهروردی

۱-۷ مکتب اشراق

۱-۸ لزوم تمسک به کتاب قرآن و سنت

۱-۹ تاویل فلسفی آیات

۱-۱۰ تلفیق آراء و تاویل آیات

۱-۱۱ جمع بندی فصل اول

فصل دوم: معرفت نفس

۲-۱ سیر تاریخی بحث معرفت نفس

۲-۲ ابن سینا

۲-۳ نفس چیست

۲-۴ در معانی واژه نفس

۲-۵ برهان سهروردی در تجرد نفس

۲-۶ دیدگاه شیخ اشراق درباره حدوث نفس

۲-۶-۱ طریق دیگر

۲-۶-۲ برهان دیگر

۲-۷ بقای نفس

۲-۸ مراتب نفس اردیدگاه شیخ اشراق

۲-۹ احوال نفس

۲-۱۰ مقایسه خلقت نبات و حیوان و انسان

۲-۱۱ هدایت عامه

۲- ۱۲ نفوس بشری

۲-۱۴ تکامل نفس ناطقه از نظرشیخ اشراق

۲- ۱۴ نفس ناطقه جسمانی نیست

۲-۱۵ عقل و نفس

۲-۱۶ قوای نفس

۲-۱۷ نفس آسمانی و نفس ارضی

۲-۱۸ مناسبت بین نفس ناطقه وروح حیوانی

۲-۱۹ جمع بندی فصل دوم

فصل سوم: واجب الوجود

۳-۱ افق خداشناسی در حکمت شیخ اشراق

۳-۲ در اثبات واجب الوجود

۳-۲-۱ برهانی دیگر

۳-۲-۲ برهانی دیگر از حکمه الاشراق

۳-۳ وجود نفس ناطقه دلیلی بر وجود خدا

۳-۴ فعل واجب الوجود

۳-۵- صفات واجب الوجود

۳-۵-۱ غنی مطلق

۳-۵-۲ جواد حقیقی

۳-۵-۳ اراده واجب الوجود

۳-۵-۴ قضا و قدر الهی

۳-۵-۵ علم باری تعالی

۳-۵-۶ واجب الوجود خیر محض است

۳-۶ جمع بندی فصل سوم

۴– فصل چهارم: نور و ظلمت

۴-۱ نور و ظلمت دو واژه کلیدی حکمت اشراق

۴٫-۲ خدا نورالانوار است

۴-۳ هو رخش

۴-۴ تقسیم عوالم

۴-۵ نسبت بین موجودات عوالم

۴-۶ تبیین صدور عالم از نورالانوار

۴-۷ صادر اول ازواحد حقیقی یا نورالانوار

۴-۸جمع بندی فصل چهارم نور و ظلمت

۵-فصل پنجم: عقول مجرد

۵-۱ عقول

۵-۲ الواحد لایصدر عنه الا الواحد

۵ -۳ قاعده امکان اشرف

۵-۴ وجه تمایز عقول و جایگاه آن درحکمت اشراق با حکمت مشاء

۵-۵ ویژگی های عالم عقول ازدیدگاه شیخ اشراق

۵-۶ مراتب مختلف عقول که واسطه آفرینش هستند از دیدگاه شیخ اشراق

۵-۷ عقل فعال ازنظرشیخ اشراق

۵-۸ عقل فعال واسطه در آفرینش نفوس انسانی

۵-۹ برتری انسان بر فرشته

۵-۱۰جمع بندی فصل پنجم

۶- فصل ششم نتیجه گیری

منابع ومآخذ



خرید فایل


ادامه مطلب ...

دانلود پاورپوینت نگرش اسلامی یا الگوی قرآنی به فساد - 55 اسلاید

        -و ادخلنی برحمتک فی عبادک الصالحین -و کان فی المدینه تسعه رهط یفسدون فی الارض و لایصلحون -رب قد آتیتی من الملک و علمتنی من تاویل الاحادیث فاطر السموات و الارض انت ولیی فی الدنیا و الآخره تو فی مسلما و الحقی یالصالحین -ووهبنا له اسحاق و یعقوب و داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و ...کذلک تجری المحسنین -ذکریا، یحیی، عیسی، الیاس .... کل بین الصالحین برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید: ...


ادامه مطلب ...

تحقیق در مورد دستورالعمل های قرآنی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب *   فرمت فایل :Word ( قابل ویرایش و آماده پرینت )    تعداد صفحه14 دستورالعمل های قرآنی 1 قرآن ماجرای ذبح حضرت اسماعیل وامتحان بزرگ حضرت ابراهیم وفلسفه قربانی درعید قربان را با زیبا ترین تعبیردرآیات 100 تا 110 سوره صافات بیان می کند به این ترتیب که ابراهیم بعد ازادای رسالت خویش دربابل ازآنجا هجرت کرد ونخستین تقاضایش ازپروردگار این بودکه فرزند صالحی به او عطا فرماید زیرا تا آن روز صاحب فرزندی نشده بود . « رب هب لی من الصالحین »   خداوند دعای ابراهیم را به اجابت می رساند وبه او بشارت نوجوانی حلیم را می دهد « فبشرناه بغلام حلیم »   سرانجام فرزند موعود ابراهیم طبق بشارت الهی متولد شد وقلب پدر را که درانتظار فرزندی صالح سالها چشم به راه بود روشن ساخت .   دوران طفولیت را پشت سرگذ ...


ادامه مطلب ...

مقاله تعاون؛ آموزه‌ای قرآنی که در جامعه جاری است

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*   فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)   تعداد صفحه:3 فهرست و توضیحات: مقدمه بیان مسئله اهمیت و ضرورت مسئله تعاون؛ آموزه‌ای قرآنی که در جامعه جاری است  گروه گزارش: پس از روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی ایران و تلاش برای رسیدن به اهداف مقدس انقلاب اسلامی و جاری کردن فرامین قرآنی،‌ برخی از آموزه‌های دینی و قرآنی به حاشیه رانده شده، جایگاه واقعی خود را در جامعه بازیافتند. «تعاون» از جمله‌ی این آموزه‌هاست که البته با تشکیل وزارتخانه‌ای مجزا برای آن در کابینه‌ی دولت، اهمیت پرداختن به مشارکت نزد مسئولان نظام، مشخص شد.   چرا تعاون برای مسلمانان اهمیت دارد؟ خداوند باری تعالی در آیه‌ی دوم سوره‌ی مبارکه‌ی «مائده» از همکاری برای نیکی و عدم مشارکت در گناه تأکی ...


ادامه مطلب ...

تحقیق در مورد پیام های قرآنی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب *   فرمت فایل :Word ( قابل ویرایش و آماده پرینت )    تعداد صفحه7   اِنَّ هذَا الْقُرْءانَ یَهْدی لِلَّتی هِی اَقْوَمُ این قرآن به درست ترین راه و روش، هدایت می کند. وَ تَعاوَنوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوی در نیکی کردن و کارهای خوب به یکدیگر کمک کنید، وَ لا تَعاوَنوا عَلَی وَ اِذا قُرِیَ الْقُرْءانُ   فَاسْتَمِعوا لَه‌و وَ اَنْصِتوا هنگامی که قرآن خوانده می شود،   به آن گوش دهید و ساکت باشید؛ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمونَ تا لطف خدا شامل   ...


ادامه مطلب ...

تحقیق در مورد علوم قرآنی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب *   فرمت فایل :Word ( قابل ویرایش و آماده پرینت )    تعداد صفحه102   علوم قرآنی علوم قرآنی اصطلاحی است نسبتاً جدید ولی مصداق آن کهن و تاریخ آن به قدمت تاریخ قرآن است. و مراد آن علومی است که پیرامون و بر محور قرآن اعم از تاریخ و تفسیر و صورت و محتوا و نهایتاً استفادة بهتر بردن از قرآن در حوزة علوم شرعی و معارف دینی است. این علوم عبارتند از 1) تاریخ قرآن (مقالة «تاریخ قران» در همین کتاب. گفتنی است که مقالة حاضر یعنی قرآن و قرآن پژوهی در بردارندة یک دورة موجز از تاریخ قرآن است). 2)علم تفسیر 3) علم قرائت و تجوید و ترتیل 4) علم رسم عثمانی، یعنی شناخت چگونگی رسم‌الخط و املای قدیمی و ثابت قرآن مجید 5) علم اعجاز قرآن 6) علم اسباب نزول 7) علم ناسخ و منسوخ 8) علم محکم و متشابه 9) علم شناخت مکی و مدنی 10) علم اعراب 11) عل ...


ادامه مطلب ...

دانلود پاورپوینت آشنایی با علوم قرآنی

این پاور پوینت زیبا در 198 اسلاید کار شده است .  مناسب برای معرفی این رشته به دیگران قابل استفاده به عنوان تحقیق.    ...


ادامه مطلب ...

تحقیق در مورد قسم های قرآنی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب *   فرمت فایل :Word ( قابل ویرایش و آماده پرینت )    تعداد صفحه13   فهرست مطالب   قسم در قرآن سوگند به فرشتگان سوگند به مکانهای مقدس مورد قسم قسم های قرآنی بسم الله الّرحمن الّرحیم مقدمه قرآن مجید که کتاب هدایت بشر می‌باشد برای تربیت انسان روشهای متعددی را مورد توجه قرار داده که به کار بردن سوگند یکی از آن روشهای تربیتی می‌باشد. زیرا چنانکه می‌دانیم سوگند یادکردن در میان عامه مردم امری رایج بوده و هرکدام از آنها براساس آداب و رسوم و دینی که دارند قسم یاد می‌کنند تا با اینکار یا مطلبی را تاکید نمایند یا توجه مخاطبان را نسبت به اهمیت نکته مورد نظر که درباره‌اش سوگند می خورند جلب نمایند. چرا که وقتی کسی سوگند یاد می‌خورد که به جان خودم این مطلب درست است در حقیقت مثل اینکه می‌گوی ...


ادامه مطلب ...