مبانی نظری و پیشینه پژوهش جهت گیری مذهبی (فصل دو)
در 23صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
...
جهت گیری مذهبی
طی سالیان طولانی برخی اندیشمندان مذهب را عامل عقبماندگی جوامع تلقی میکردند، اما در گذر زمان مشخص شد که نه تنها مذهب الهی عامل عقبماندگی نیست بلکه میتواند عامل پیشرفت جوامع نیز باشد. در این زمینه و با این ادعا این پرسش مطرح میشود که آیا مذهب میتواند بهعنوان یک عامل محرک مانند سرمایه فیزیکی بر توسعه و حتی تولید, توزیع و مصرف اثر مثبت داشته باشد؟ در اینجا سعی شده است مذهب از بعد اثرگذاری بر این عوامل و پدیدهها به عنوان سرمایه مذهبی تعریف شود. در اینجا یادآور میشویم که منظور ما از مذهب، انحرافهای ایجاد شده در بعضی مقاطع زمانی برای بهرهبرداری سیاسی, استحکام حکومت و یا خام کردن مردم جامعه همچون دوران پس از اوجگیری حکومت عباسیان و پس از آن عثمانیها و یا صفویان و چرخش مسیر تبلیغات آموزههای مذهبی به سمت حفظ منافع حاکمان نیست, بلکه مذهبی واقعی و خالص که همراه آموزههای پیشبرنده در جامعه مطرح است.
2-4-1- سرمایه مذهبی
در ابتدای این بحث این نکته را یادآور میشویم که منظور ما از مذهب, تحریفهای موجود در مذاهب و یا انحرافهای ایجاد شده در بعضی مقاطع زمانی برای بهرهبرداری سیاسی, استحکام حکومت و یا خام کردن مردم جامعه همچون دوران پس از اوجگیری حکومت عباسیان و پس از آن عثمانیها و یا صفویان و چرخش مسیر تبلیغات آموزههای مذهبی به سمت حفظ منافع حاکمان نیست, بلکه مذهبی که همراه آموزههای پیشبرنده در جامعه (مانند صدر اسلام و حتی چند قرن اول اسلام) مطرح است. بر این اساس سرمایه مذهبی به مجموعه نهادها, عملکردها، تجربهها، اعتقادات، باورها، ارزشها، دانش، قوانین و مقررات، نمادها و واقعیتهای محیطی فیزیکی و غیر فیزیکی و مانند آن در جامعه میگوییم که از وجود مذهب و ایمان مذهبی نشأت گرفته باشد. سرمایه مذهبی را به دو بخش سرمایه مذهبی فردی و سرمایه مذهبی اجتماعی تفکیک میکنیم. سرمایه مذهبی در این قالب تعریف و تشریح مناسبتری پیدا میکند. سرمایه مذهبی فردی: به مجموعه مذهب انتخابی و اعتقادات، باورها، دانش، تجربهها، ارزشها و عادتهای حاصل از ایمان مذهبی و یا درباره مذهب نزد فرد، سرمایه مذهبی فردی میگوییم. به عبارت دیگر به عناصر مذهبی شکلدهنده و ساختار بخش رفتارهای فرد، سرمایه مذهبی فردی میگوییم که این عناصر بهطور خلاصه عبارتاند از: کیفیت مذهب انتخابی فرد، اعتقادات، باورها، دانش، هنجارها، تجربهها و عادتهای مذهبی فردی. در اثرگذاری این سرمایه، نقش اساسی را عمق و گستردگی هریک از عناصر شکلدهنده آن ایفا میکنند که محور و پایه این عمق, ایمان مذهبی فرد است. پس از بیان سرمایه مذهبی اجتماعی به این موضوع اشاره میکنیم. سرمایه مذهبی اجتماعی: به مجموعه نهادها، عملکردها، قوانین و مقررات، ارزشها، اعتقادات، باورها، هنجارها، دانش، نمادها و سمبلهای برخواسته و شکلدهنده ساختار مذهبی جامعه، سرمایه مذهبی اجتماعی میگوییم. به عبارت دیگر میتوان گفت مجموعه عناصر شکلدهنده ساختار مذهبی هر جامعه, سرمایه مذهبی آن جامعه است که این عناصر عبارتاند از:
کیفیت مذهب حاکم در جامعه (اصول اعتقادی و قوت، دقت و صحت آن).
نهادهای مذهبی جامعه.
عملکردهای مذهبی نهادهای اجتماعی.
قوانین و مقررات مذهبی حاکم در جامعه.
اعتقادات، باورها، ارزشها و هنجارهای مذهبی جامعه.
دانش و مهارتهای مذهبی جامعه.
فضاها، نمادها و سمبلهای مذهبی جامعه.
و مانند اینها.
2-4-2- سرمایه مذهبی و ایمان
ایمان به منزله تصدیق قلبی با رسوخ در عمق وجود انسانها, باعث فراگیر شدن اثر مذهب و آموزههای آن در همه رفتارهای انسان میشود، از اینرو میتوان ایمان را مایه و نهاد اصلی سرمایه مذهبی فردی دانست. البته ایمان با اثرگذاری فزاینده بر سرمایه مذهبی فردی، ساختار سرمایه مذهبی اجتماعی را نیز شکل میدهد و آن را تقویت میکند. در باره اثرگذاری ایمان بر رفتارها, مباحث مفصلی وجود دارد و در این مقاله فرصت بحث آن نیست. (از جمله رجوع شود به عزتی، 1384) با این وجود بهطور خلاصه میتوان گفت وجود ایمان به خدا، جهان پس از مرگ، رسالت و هدایت الهی، معنویت و فرشتگان, موجب میشود ساختارهای اعتقادی، عاطفی و عملکردی افراد به شدت تحت تأثیر قرار گیرد و بر آن اساس رفتار افراد بهصورت مورد نظر مذهب شکل بگیرد. این شکلگیری ساختارهای رفتاری, تشکیل سرمایه است و حاصل, همان سرمایهای است که سرمایه مذهبی فردی مینامیم. با این وجود, این ساختارها میتواند بدون وجود ایمان نیز به صورت مذهبی شکل بگیرد. این شکلگیری میتواند بدون وجود ایمان فردی از طریق نهادهای اجتماعی, عادتها و هنجارهای فردی و اجتماعی و مانند آن شکل بگیرد. از اینرو اثر ایمان و سرمایه مذهبی دو اثر جداگانه است, اما این دو عامل بر یکدیگر مؤثر هستند. به همین صورت میتوان گفت ایمان از طریق شکلدهی سرمایه مذهبی فردی بر سرمایه مذهبی اجتماعی و ساختار بخشی آن اثر مبنایی و پایهای دارد، زیرا رفتارها، عملکردها، نهادها و مانند اینها در اجتماع توسط افراد شکل میگیرد. البته بسیاری از عناصر شکلدهنده ساختار سرمایه مذهبی اجتماعی, حاصل سرمایه مذهبی گذشتگان و ویژگیهای تاریخی و محیطی جوامع در گذشته و امروز است. با این وجود, اثرگذاری این ویژگیها نیز با تقویت ایمان مذهبی ـ که خود میتواند از ابعادی تحت تأثیر سرمایه مذهبی باشد ـ افزایش مییابد. (برای توضیح بیشتر درباره ایمان به عزتی, 1381 مراجعه کنید). اثرگذاری هریک از اینها به عمق نفوذ آنها در جامعه، گستردگی کمی و کیفی آنها، عملکرد و جایگاه صحیح و مناسب آنها نزد مردم، دقت, صحت و فایده معنوی آنها, مقبولیت آنها نزد افراد جامعه و نظیر آن بستگی دارد. مذهب یک عامل محرک و برانگیزاننده کیفیت و کمیت اعمال و رفتارها و نتایج آنها است...
...
-6-1- تحقیقات انجام گرفته در خارج از کشور
باتسون و همکارانش یافتههای 115 مطالعه در مورد همبستگی میان دینداری و بهداشت روانی را تجزیه و تحلیل کرده و دریافتهاند که 37 مورد از این مطالعات، نشاندهنده همبستگی مثبت میان دینداری و بهداشت روانی، و 47 مورد نشاندهنده ارتباط منفی است و 31 مورد نیز هیچگونه همبستگی نشان ندادهاند. این پژوهشگران، نتایج این مطالعات را به صورت جداگانه بر دینداری درونی و برونی تحلیل کردهاند. نتایج تحلیل 115 مطالعه باتسون و همکاران بر دینداری درونی و بیرونی نشان میدهد که جهتگیری مذهبی درونی، همبستگی مثبت با بهداشت روانی دارد، اما جهتگیری مذهبی برونی غالباً همبستگی منفی با بهداشت روانی دارد. (نیلمان[1]، 2012).
اثر مذاهب مختلف (اختلاف مذهبی) بر رفتارهای اقتصادی
برخی از دیدگاههای ارایه شده در این زمینه, نوع مذهب را بر رشد اقتصادی مؤثر دانستهاند. میتوان از اولین دیدگاههای ارایه شده در این زمینه به نظرات وبر اشاره کرد. از نظر وبر پروتستانیسم اعتقاداتی ارایه کرد که بر خلاف دیدگاه کاتولیک نه تنها به مال اندوزی جنبه قانونی میداد, بلکه آن را چنانچه صرف لذتهای زودگذر نشود به منزله مشیت الهی تلقی کرد و در کنار آن به صورتهای مختلف کسب ثروت را تأیید کرد. از اینرو سرمایهداری و توسعه اقتصادی حاصل از آن را نتیجه ایجاد و توسعه تفکر و مذهب پروتستانیسم در مقابل کاتولیک میداند (وبر[2], 1905، ترجمه 1958).
تاونی[3] (1926) تلاش کرد نشان دهد نظر وبر صحیح نیست. ساموئلسون[4] (1993) درباره نظرات او بررسی جامعتری انجام داد و نتیجه گرفت که بسیاری از نهادهای اشاره شده توسط وبر قبل از پروتستانیسم بهطور محدود وجود داشت. دلاکرو[5] (1995) نیز در ادامه این بررسیها به این نتیجه رسید که برخی مناطقی که وبر توسعه آنها را حاصل پروتستانیسم میداند، کاتولیک نشین بودهاند. تولیسون[6] (1992) نیز نظرات مشابهی را ارایه میکند.
در مقابل اینها روپر[7] (1963) در بررسی خود کالوینیسم را در توسعه تجاری مؤثر دانسته است. آلن[8] (1998) در بررسی خود, افزایش دستمزد (در یک زمان مشخص در اروپا) در شهرهای کاتولیک نشین (19%) را بیشتر از مناطق پروتستان نشین (4%) مییابد. مک کلری[9] (2002) نیز درپی اثبات دیدگاه وبر بین مذاهب پروتستان، کاتولیک، اسلام، هندو و بودایی است. گلاه[10] و ووریس[11] (1989)، هیت[12]، واترز[13] و واتسون[14] (1995), نیسبت[15] (1989) و پالدام[16] (1999) نیز نتایج مشابهی مبنی بر تفاوت اثر نگرشهای حاصل از مذاهب مختلف به رشد اقتصادی میگیرند.
در کنار این بررسیها بررسیهایی نیز انجام شده است که رابطه مذاهب مختلف با مصرف را بیان میکند. از جمله اولین دیدگاههای منسجم در این زمینه حاصل مطالعه هریشمن[17] (1983) است که رابطه بین پیروی از مذاهب پروتستان، کاتولیک و یهود را با برخی رفتارهای مصرفی شهروندان آمریکا بررسی کرد و این رابطه را مثبت دانست. سود[18] و ناسو[19] (1995) نیز این رابطه را بین پیروان مذهب ژاپنی و پروتستانهای امریکایی بررسی کرد و به این نتیجه رسید که رفتار مصرفی این دو گروه بهطور مشخص از یکدیگر متفاوت است. مایر[20] و شارپ[21] (1962)، گریلی[22] (1963)، گای[23] (1991)، پیلی[24] (1992)، گولدین[25] (1992) و لهرر[26] (2002) نیز این موضوعها را بررسی کرده و به نتیجه رسیدهاند که رفتار مصرفی پیروان مذاهب مختلف, متفاوت است.
[1] Neelman
[2]. Weber
[3]. Tawney
[4]. Samuelsson
[5]. Delacroix
[6]. Tolisson
[7]. Ropper
[8]. Allen
[9]. McCleary
[10]. Glah
[11]. Vorhies
[12]. Heath
[13]. Waters
[14]. Watson
[15]. NissBet
[16]. Paldam
[17]. Hirschman
[18]. Soood
[19]. Nasu
[20]. Maayer
[21]. Sharp
[22]. Garryly
[23]. Gay
[24]. Pyle
[25]. Goldin
...
فصل دوم پایان نامه با موضوع جهت گیری مذهبی
در 37 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوعجهت گیری مذهبی
جهتگیری مذهبی
تاریخ بشریت نشان داده است که انسان دینورز قدمتی دیرینه دارد. آنچنان که از مطالعات باستان شناسی و انسان شناسی از اعصار دور بر میآید، مذهب به عنوان جزء لاینفک زندگی بشری در تمامی اعصار بوده است. ویل دورانت[1] معتقد است دین به اندازهای غنی و فراگیر و پیچیده است که جنبههای مختلف و متفاوت آن برای دیدگاهها و نگرشهای مختلف به گونهای متفاوت جلوه میکند. اما آنچه مهم میباشد این است که هیچ دورهای از تاریخ بشر خالی از اعتقادات دینی نبوده است (خداپناهی و خاکساربلداجی، 1384).
تحقیقات مختلف نشان داده که برداشت اصلی اکثر افراد از دین، داشتن رابطهای نزدیک با خداوند است، نه صرفاً مجموعهای از باورها و اعمال. علاوه بر آن تأکید بر مجاورت هر فرد با خدا، همچنین ارجاعات مکرر به عشق بین بنده و خدا، در قالب ادیان توحیدی وجود دارد. دین و بهخصوص «رابطه درک شده افراد با خدا» به عنوان یک پناهگاه مطمئن عمل میکند. افراد در زمان بروز بحران، خدا را به عنوان پناهگاهی مطمئن میدانند (روات[2] و کرک پتریک[3]، 2002).
میتوان اظهار داشت که دینداری آگاهانه و گرایشات مذهبی تأثیر بسزایی بر جنبههای گوناگون رفتار فردی و اجتماعی جامعه، بهویژه نسل جوان دارد. البته توجه زیادی که امروزه به رفتارهای نابهنجار اخلاقی یا خلاف شرع و بزهکارانهی جوانان معطوف میشود و نیز سیاستهای پیشگیرانه یا تنبیهی که بهطور ضربتی اتخاذ میگردد، میتواند تا حدودی مبیّن نگرانی از این واقعیت باشد که تلاشها و فعالیتهای بیش از دو دههی مدیران و مسئولان در انتقال باورها، ارزشها و هنجارهای دینی به نسل جوان، با نوعی عدم موفقیت و ناکامی روبرو شده است (سرمدی، 1385).
تعریف دین
در زبان اوستایی ایران باستان «دین» به معنای شریعت و مذهب بوده است و پیروان دین خود را «بهدینان» میخواندند (حجتی، 1368). در فرهنگنامهها نیز «دین» به معانی: جزا، حساب، طاعت، ورع، قدرت و آنچه انسان بدان متدیّن و پایبند گردد و نیز به گونهای استعاری برای شریعت استعمال میگردد (ابنمنظور، 1996). همچنین به معنای پاداش، آیین پرستش خداوند تعالی، رسم و قانون، قهر و مسلط شدن آمده است (شعرانی، 1355).
در قرآن کریم هم که لفظ «دین» حدود 90 بار به کار رفته، بدین معانی است: جزاء و حساب، کیش و شریعت، دین اسلام، رسم و قانون، حکم و فرمان، دعا و عبادت، آیین یگانهپرستی (سرمدی، 1380). از دین تعریفی که مورد اتفاق همهی محققان باشد، وجود ندارد؛ به گونهای که برخی دانشمندان از «برج بابل تعاریف دین» سخن به میان میآورند (ویلم[4]، 1377).
مروری بر آثار دانشمندان مسلمان نشان میدهد که اکثر قریب به اتفاق ایشان (برخلاف دانشمندان غربی) تعریف واحدی از دین را مدنظر قرار دادهاند (تعریف سنتی از دین). علمای دین برخلاف دانشمندان علوم اجتماعی و فیلسوفان دین، تعریف خود را متوجه کلیهی ادیان ننموده و دایرهی تعریف خود را به دین اسلام محدود کردهاند؛ برای مثال، استاد مطهری منظورش از دین اسلام، کلیهی ادیان الهی از آدم تا خاتم است، چون بنابه استدلالی درون دینی، که متکی بر آیات قرآن کریم است، دین الهی در نزد خداوند یکی بیش نیست. . . و آن همانا دین اسلام است (مطهری، 1362). علامه طباطبایی دین را مجموعهی عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی میداند که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آوردهاند (طباطبایی، 1362). در تعریفی دیگر «دین اعتقاد به آفرینندهای برای جهان و انسان و دستورات عمل مناسب با این عقاید است» (مصباح یزدی، 1368).
براساس این تلقی از دین، ادیان بشری و اسطورهای و غیرالهی اصلاً دین محسوب نمیشوند: «بتپرستی و انسانپرستی دین نیستند. بودیسم (آیین بودا) هم که خدا در آن مطرح نیست، دین نیست» (مصباح یزدی، 1368). برخی نیز هنگام ابراز نظر دربارهی اسلام و ادیان، دین را کتاب و سنت قطعی معرفی مینماید (سروش، 1372).
شاید بتوان گفت دین داری اعتقاد به وجودی متعالی است که وعده فرارسیدن زندگی پس از مرگ را میدهد و به ما فرمان میدهد در این دنیا به شیوه اخلاقی رفتار کنیم (گیدنز[5]، 1373). دین به مثابه عمیق ترین منبعی است که موجودیت انسان در آن پرورش یافته و تمام ابعاد آن از جمله وحدت انسان با خداوند به آن وابسته است. بنا به گفته کارلایل[6]: «دین هر فرد واقیت وجودی هر انسانی را مشخص میکند و بر جنبههای هویت ملی او نیز تأثیر میگذارد. اعتقادات مذهبی با سرنوشت انسان پیوند میخورند و جوششهای این عقاید در قلب انسان، اصول دیگر زندگی انسان را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهند» (یوآخیم، 1382).
مذهب
آلپورت (1950)، مذهب را به عنوان فلسفه وحدت بخش زندگی توصیف میکند و آن را یکی از عوامل بالقوه مهم برای سلامت روان دانسته، او معتقد است نظام ارزشی مذهبی، بهترین زمینه را برای یک شخصیت سالم آماده میکند. اما به این نکته نیز توجه دارد که اینطور نیست که تمامی افرادی که ادعای مذهبی بودن دارند، دارای شخصیت سالم هستند. از دیدگاه آلپورت (1950)، این جهتگیری به دو صورت جهتگیری مذهبی درونی و جهتگیری مذهبی بیرونی میباشد. جهتگیری مذهبی درونی، مذهبی فراگیر، دارای اصولی سازمان یافته و درونی شده است که خود غایت و هدف است نه وسیلهای برای رسیدن به هدف. شخصی که جهتگیری مذهبی درونی دارد با مذهبش زندگی میکند و مذهبش با شخصیتش یکی میشود. شخصی که جهتگیری مذهبی بیرونی دارد، مذهب با شخصیت و زندگیش تلفیق نشده است؛ برای او مذهب وسیلهای است که برای ارضای نیازهای فردی از قبیل مقام و امنیت مورد استفاده قرار میگیرد (خوانین زاده، اژهای و مظاهری، 1384).
مذهب یک سیستم اطلاعاتی است که برای زندگی هدفمند اطلاعات و دانش فراهم میکند. مذهب به عنوان نظام اعتقادی سازمان یافته همراه با مجموعهای از آیینها و اعمال تعریف شده است که تعیینکننده شیوه پاسخدهی افراد به تجارب زندگی است (زولینگ و همکاران، 2006). مذهب شامل کیفیاتی است که به بافت مذهبی- سنتی فرد اشاره دارد (کلی[7]، 2008).
معنویت، دینداری و سلامت
از ناشناختهترین و بحث انگیزترین زمینههایی که در جهان پزشکی امروز مورد توجه بخش خصوصی و دولتی قرار گرفته است مسأله بررسی روابط معنویت و دینداری با سلامت جسمانی است. استفاده از واژههای کلیدی مذهب و سلامت یا معنویت و سلامت در یک جستجوی اینترنتی، این نکته را آشکار میسازد که از دهه هشتم قرن بیستم و بخصوص در دهه اخیر، روند پژوهشها و تعداد مقالههای منتشر شده مرتبط با این قلمرو در مجلههای معتبر پزشکی، روانپزشکی و پزشکی رفتاری ازدیاد یافته و از مرز 1200پژوهش نیز گذشته است. آنچه در این مورد پراهمیت جلوهگر میشود این است که معمولاً افزایش توجه و گسترش انتشارات در زمینه پزشکی، پیامد یک دستاورد جدید مانند اکتشاف یک ژن، ابداع یک ابزار جدید و گاهی کشف یک شیوه ارزیابی حساس و معتبر است در حالی که معنویت و دینداری در هیچ یک از این زمینهها قرار ندارند و به گونهای پایدار با فرهنگها وابستهاند. علوم پزشکی یعنی قلمرویی که همواره ذهن را از بدن متمایز میکرد به این نتیجه رسید که بررسی مجدد در روابط روح، ذهن و بدن، نهتنها جالب بلکه ضروری است و قرار دادن چنین مواردی در برنامههای آموزشی دانشکدههای پزشکی و در سطح کاربرد بالینی و پژوهش، گواهی بر این مدعاست. در حال حاضر، هفتاد و دو دانشکده پزشکی در امریکا، درسهایی را عرضه میکنند تا به دانشجویان بیآموزند چگونه به ارزشیابی جنبههای معنوی بیماران بپردازند یا چگونه دلمشغولیهای معنوی را در طرحهای درمانگری بگنجانند. قرار دادن آموزشهای مذهبی و معنوی در برنامههای روانپزشکی تحقق یافته و مسأله ضرورت این آموزش به پزشکان عمومی نیز هماکنون مطرح است (دادستان، 1385).
[1] Vill Dourant
[2] Rowatt,W. C
[3] Kirkpatrick, L. A
[4] Vilam
[5] Giddenz
[6] Karlayel
[7] Kelly, B. S.
کوئینگ[1] (2007)، در تحقیقی که با عنوان رابطه اعتقادات مذهبی با سازگاری انجام داده است، نشان داد که افرادی که اعتقادات مذهبی قوی تری دارند، سازگاری بهتری با موقعیتهای زندگی دارند.
زانگ[2] (2007)، در مطالعه خود نشان داد که جهتگیری گفت و شنود با بیان مثبت و سازنده احساسات منفی همراه است، در حالی که جهتگیری هم نوایی با بیان منفی و مخرب و پرخاش گری و انزوا همراه است. زوجینی که سازگاری زناشویی پایینی دارند گرایش دارند تا مشکلات ارتباطی خود را به عواملی مانند ویژگی شخصیتی نسبت دهند که کنترل کمی بر آنها دارند.
بریم هال[3] و باتلر[4] (2007)، در پژوهشی نشان دادند که دینداری بالاتر شوهر موجب رضایت دو طرف خواهد بود.
مولینز[5] و همکاران (2006)، طی پژوهشی به بررسی رابطة عمل به باورهای دینی و رضایت زناشویی و شادکامی پرداختند. نتایج نشان داد که دینداری به گونه ای معنادار با سازگاری زناشویی و شادکامی همسران بستگی دارد. این پژوهشگران دریافتند که اثر دینداری بر ازدواج در گروهی که مسن تر بودند بیشتر و چشمگیرتر است.
لامبرت[6] و دولاهیت[7] (2006) در پژوهشی به بررسی این موضوع پرداختهاند که مذهب چگونه میتواند به پیشگیری، حل و مغلوب ساختن تعارض زناشویی کمک کند. آنها 57 زوج از سه مذهب (یهود، مسیحیت و اسلام) در دو ایالت کالیفرنیای شمالی و نیوانگلند انتخاب نمودهاند. نتایج بررسی آنها نشان میدهد که مذهب میتواند در سه جهت به فرایند حل تعارض کمک کند: 1. حل تعارض، 2. پیشگیری از وقوع مشکل، 3. آشتی در روابط.
هانسون[8] و لندبلند[9] (2006) در پژوهشی نشان دادند که آموزش مهارتهای ارتباطی و حل تعارض به زوجینی که در تعاملات زناشویی مشکل داشتند، باعث بهبود روابط زناشویی زوجین و کاهش تعارضات و افزایش سلامت روان در آنان میگردد.
وینسنت[10]، ویشز[11] و گری[12] (2006) در پژوهش خود یک تحلیل رفتاری از فرایند حل تعارض زوجین آشفته و غیر آشفته کردند. نتایج حاکی از آن بود که زوجین آشفته در مقایسه با زوجین غیر آشفته به میزان بیشتری از رفتارهای تعارض منفی و به میزان کمی از رفتارهای حل تعارض مثبت استفاده میکنند.
بکستر[13] و همکاران (2005)، در پژوهشی بیان داشتند که جهتگیری همنوایی زیاد، تعاملات و الگوهای ارتباطی با اجتناب از تعارض ارتباط دارد.
هانلر[14] و گنکوز[15] (2005)، در ترکیه پژوهشی با هدف بررسی اثرات مذهب بر رضایت زناشویی انجام دادند که نتایج نشان داد مذهب اثر عمدهای بر رضایت زناشویی دارد
[1] Koenig
[2] Zhang
[3] Brimhall
[4] Butler
[5] Mullins
[6] Lambert
[7] Dollahite
[8] Hanson
[9] landbland
[10] Vincent
[11] Wishs
[12] Grey
[13] Baxter
[14] Hunler
[15] gencoz
پایان نامه نقش اعتقادات مذهبی در پیشگیری از جرایم
مقدمه:
ساختار نظام سیاسی اسلام به موضوع پیشگیری از جرم اهمیت بیشتری داده و حالت سرکوب گرانه در سیاست جنایی اسلام کمتر به چشم می خورد. نقش اعتقادات مذهبی بر اعمال و رفتار انسان معتقد امری انکار ناپذیر است، اعتقادات مذهبی در تمامی اعمال و رفتار انسان مومن منعکس شده او را به انجام اوامر الهی ترتیب و از مناهی حضرت یاری باز می دارد. امروزه یکی از روش های رایج به منظور درمان بزهکاران و اصلاح آنان و پیشگیری از وقوع جرم در بیشتر کشورهای دنیا شیوه مذهب درمانی است. یکی از بهترین عوامل بازدارنده از ارتکاب که اثر بسیار مهمی دارد عامل مذهب است. زمانیکه در جامعه ای نقش مذهب و عوامل معنوی پررنگ می شود بی شک میزان جرم و جنایت نیز کاهش می یابد به گونه ای که در بررسی ها و تحقیقات صورت گرفته مشخص شده است غالب مجرمان افرادی دور شده از دین هستند. و در خانواده هایی پرورش یافته اند که ارزش های معنوی کم رنگ شده و ارزش های مادی جای آن را گرفته است.
پیشگفتار:
به طور کلی خود کنترلی بسیار قوی است. فردی که باورهای دینی در او نهادینه و ریشه دار شده است. دیگر به خاطر ارزش های پوچ و ظاهری دست به کارهای غیر معقولی نمی زند و همواره به عقوبت اعمالش می اندیشد. همه مذاهب و ادیان الهی، انسانها را به درستی، راستی و فلاح و رستگاری دنیوی و اخروی فرا خوانده اند.
به تعبیری شاید بتوان گفت که علت انتخاب پیامبران الهی و انزال وحی و نیز دستورات دینی، نجات انسانها از رذایل اخلاقی و منع آنها از کارهای زشت و نامناسب و تشویق مردم به ایمان و نیکوکاری بوده است. تحقیقات انجام شده در جوامع مذهبی نیز این مطلب را ثابت کرده است که در ایام خاص نظیر ماه مبارک رمضان و... میزان جرم و جنایات کاهش قابل توجهی دارد که این امر گویای نظریه فوق است.
ما در این تحقیق سعی کرده ایم تأثیر اعتقادات مذهبی در پیشگیری از جرم و جنایت و عوامل کاهش دهنده جرم و نیز راهکارهای دینی جلوگیری از جرایم را بررسی نماییم.
قسمتی از متن:
- ایمان به خدا
مقصود از ایمان به خدا این نیست که فقط به صورت یک نظریه علمی، همانند فلاسفه الهی، جهانی را مخلوق آفریدگار دانا و با اراده بدانیم و به گروه الهیون بپیوندیم و تئوری فلاسفه مادی را باطل و مردود بشناسیم؛ بلکه مقصود باور داشتن خداوندی است که مالک واقعی انسان و جهان است و یگانه معبود شایسته پرستش. خداوندی که سمیع و بصیر است گفته های مردم را می شنود، کارهای آنها را می بیند و به تمام آنچه بر آنان می گذرد بینا و آگاه است. خداوندی که بر همه انسان ها احاطه کامل دارد و در تمام لحظات، مراقب حرکات و سکنات آنان است و بر کلیه واقعیت های آشکار و پنهانشان واقف است.
بشر از آن جهت که در اندیشه کمال مطلق است و خواسته های بی نهایت دارد؛ مادیات محدود نه تنها پاسخگوی تمنیات نامحدود او نیست، بلکه با نیل به لذت ها و نعمت های مادی و دست یافتن به ثروت ها و مقامات دنیوی- که بعضا عواقب سوئی به دنبال دارد و وی را آلوده به گناه می کند- سیر و دل زده می شود و همچنان به جستجوی بی نهایت می رود تا خواهش نامحدود خویش را اقناع نماید و به ضمیر ناآرام خود تسکین بخشد این هدف عالی جز با یاد خداوندی که کامل مطلق و واجد تمام کمال است دست یافتنی نیست. در یک جمله جوابگوی مطلق خواهش های بشر فقط خداست.
«آندره لالاند» می گوید: مذهب نظام احساسات و اعتقادات و اعمالی است که هدفشان خداوند است.10 و همین خداوند است که نیکی جامعه را می خواهد و رابطه جامعه با او مذهب را تشکیل می دهد. مذهب از طرفی وجود قوای اعلا را که بشر به آنها وابسته است اعلام می دارد و از طرف دیگر امکان برقراری رابطه با آنها را ممکن و ضروری می شمارد.11 مذهب به منزله ایمان به قوای مافوق بشر است که سیر خوی و شخصیت و زندگی بشر را اداره و بازرسی می کند.12
انسان با ایمان چون با سراسر هستی انس و الفت دارد13 و در معیت خدا زندگی می کند14 و همنشین پیامبران و صدیقان است15، پیرامون گناه نمی گردد.
انسان با ایمان به عوامل آرامش زایی چون دعا و نماز مسلح است16با کاش و اگر زندگی نمی کند17 انسان با ایمان راضی و خشنود است هم از خود و هم از خدا و هم از جهان18 انسان با ایمان احساس عمیق نسبت به نعمت های خدادادی دارد19 احساس رضایت مؤمن، مصدر قوت و نیروی اوست چرا که او ایمنی درونی یافته است.20
«مؤمن تبهکار نیست»21، «بی وجدان نیست»22، «بی تحمل نیست»23، «ناامید نیست»24، «نمی ترسد».25
پروپوزال مقایسه باورهای ناکارآمدی مذهبی و جهتگیری مذهبی در افراد مبتلا به اختلال وسواس و افراد عادی
عنوان به انگلیسی:
The comparison of religious Dysfunctional Beliefs and religious orientation in obsessive and normal individuals
بیان مسأله اساسی تحقیق به طور کلی (شامل تشریح مسأله و معرفی آن، بیان جنبههای مجهول و مبهم، بیان متغیرهای مربوطه و منظور از تحقیق به صورت مستند) :
اختلال وسواس فکری ـ عملی (OCD)[1] نشانگان عصبی ـ روانپزشکی پیچیدهای است که مشخصه اصلی آن، افکار ناخواسته، تکراری و مزاحم (افکار وسواسی) و نیز رفتارهای تکراری و آزاددهنده آیینمند (اعمال وسواسی) است که به منظور اجتناب از اضطراب یا خنثی کردن افکار وسواسی انجام میشود (انجمن روانپزشکی آمریکا، 1994).
براساس نظام طبقهبندی DSM-IV اختلال وسواس فکری ـ عملی یک اختلال محور I بوده و در چهارچوب اختلالهای اضطرابی طبقهبندی شده است. در طبقهبندی DSM-IV برعکس DSM-III-R فکر و عمل وسواسی همواره با هم بوده و هیچ یک به تنهایی مشاهده نشده است. به این ترتیب عمل وسواسی میتواند یک آیین ذهنی برای کاهش اضطراب باشد و تفاوت در رفتاری یا فکری بودن نیست، بلکه در اضطراب آفرین یا کاهنده اضطراب بودن است (کاپلان، سادوک[2]، 2007). در طی سالهای اخیر این توجه را میتوان به افزایش شیوع این اختلال طی سه دهه گذشته نسبت داد. تحقیقات بسیاری نشان دادهاند که همپوشی قابل ملاحظهای بین اختلال وسواس فکری ـ عملی و دیگر اختلالات روانی وجود دارد. (راسموزن و آیزن[3]، 1992).
عوامل بسیاری در سببشناسی این اختلال مطرح شده است. از جمله عوامل زیستی، محیطی، شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی و ... (کاپلان، سادوک، 2007). در این میان یکی از عوامل مهم و مورد توجه، عامل فرهنگی است و یکی از وجوه بسیار مهم فرهنگی، مذهب است. برخی از روانشناسان باورها و رفتارهای مذهبی را نمودهایی از آسیبشناسی روانی به ویژه اختلال وسواس فکری، عملی به شمار آوردهاند. فروید[4] (1908؛ نقل از یوسیفوا و لوینتال[5]، 2009) مذهب را یک نوروز وسواس جهانشمول توصیف میکند و علایم وسواس ـ اجباری را همانند آیینهای مذهبی میداند. بنابراین مذهب و جهتگیری مذهبی[6] در اختلال وسواس فکری ـ عملی نقش ویژه ای دارد. جهتگیری مذهبی رویآورد کلی شخص به ارتباط با موجود متعالی است و به عنوان مجموعهای از اعتقادات، اعمال و تشریفات خاص برای ارتباط با آن موجود متعالی، تعریف می شود. افراد دارای جهتگیری مذهبی براساس مذهب خود، دارای اعتقادات و باورهایی هستند که بر نگرش و رفتارهای آنان تأثیر گذاشته و در نتیجه سبک زندگی و رفتار آنان، متأثر از دینورزی و جهتگیری مذهبی آنان است (آذربایجانی، 2009). جهت گیری مذهبی دارای دو مولفه جهت گیری مذهبی درونی و جهت گیری مذهبی برونی میباشد. شخصی که جهت گیری مذهبی درونی دارد، انگیزه هایش را در خود مذهب، می یابد. چنین اشخاصی، مذهب و شخصیت شان یکی می شود. در حالی که اشخاصی که جهت گیری مذهبی برونی دارند، برای رسیدن به اهدافی دیگر به سمت مذهب می روند. به عبارت دیگر به سمت خداوند می روند، بدون این که از خود روی بگردانند (آذربایجانی، 2009).
[1]- Obsessive compulsive disorder (OCD)
[2]- Kaplon, sadok
[3]- Rasmussen & Eisen
[4]- Freud
[5]- Yossifova & Loewenthal
[6]- Religious orientation
چکیده
هدف اصلی مطالعه ی حاضر بررسی سلامت عمومی و خودکارآمدی در بین دانشجویان با عقاید مذهبی بالا و دانشجویان با عقاید مذهبی پایین است. برای نیل به این هدف 100 نفر را به عنوان نمونه انتخاب نمودم، که 50 نفر از دانشجویان با عقاید مذهبی بالا و 50 نفر با عقاید پایین بودند. برای تعیین نتایج از روش آماری T-TesT استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که دانشجویان با عقاید مذهبی بالا در دو مقیاس سلامت عمومی و خود کارآمدی وضعیت بهتری نسبت به دانشجویان با عقاید مذهبی پایین داشتند و به طور کل تاثیر مثبت عقاید و باورهای دینی را در سازوکاری بهتر با زندگی شان می دهد.
فهرست مطالب
عنوان
فصل اول : بیان مسئله
1-1-)مقدمه
1-2-) بیان مسئله
1-3) اهمیت و ضرورت تحقیق
1-4) سوالات پژوهش
1-5) اهداف پژوهش 12
1-6) فرضیه های پژوهش 12
1-7) تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها 13
فصل دوم : پایه های نظری و پیشینه ی تحقیق
2-1) آقار منفی بر تندرستی
2-2) زیگموندفروید
2-3) آلبرت الیس
2-4) وندل والترز
2-5) متخصصان مراقبت های اولیه
2-6) پزشکان مراقبت های اولیه 29
2-7) آرای روان شناسان موافق با دین 30
2-8) ویلیام جیمز
2-9) کارل گستاویونگ
2-10) دین و سلامت روان
2-11) مقابله ی دینی با تنش
2-12) خشنودی خوش بینانه از زندگی
2-13) تفسیر خوش بینانه از مرگ 50
2-14) افسردگی و خودکشی 52
2-15) اضطراب 56
2-16) مصرف سوء الکل و دارو
2-17) مطالعات درمانی
2-18) سازو کارهای ممکن برای تاثیر دین
2-19) دین و سلامت بدن
2-20) فشار خون بالا
2-21)سکته مغزی 62
2-22) بیماری قلبی 63
2-23) سرطان 67
2-24)مرگ ومیر ناشی از همه علل 69
2-25) سایر مطالعات صورت گرفته در زمینه تاثیر دین داری بر جسم و روان
انسان 70
فصل سوم : روش پژوهش
3-1) مقدمه 74
3-2) جامعه ی آماری پژوهش 74
3-3) نمونه ی آماری و روش نمونه گیری 74
3-4) طرح پژوهش 74
3-5) روش دست یابی به داده ها 75
3-6) پرسش نامه ی نگرش مذهبی 75
3-7) پرسش نامه ی سلامت عمومی 76
3-8) اعتبار پرسش نامه ی سلامت عمومی
3-9) پایایی پرسش نامه ی سلامت عمومی
3-10) روش نمره گذاری پرسش نامه سلامت عمومی
3-11) مقیاس های سلامت عمومی
3-12) پرسش نامه ی خودکارآمدی
3-13) روش جمع آوری داده ها
3-14) روش اجرای اصلی پژوهش
3-15) روش آماری
فصل چهارم : یافته ها
4-1) مقدمه
4-2) داده های تحلیل شده
4-3) فرضیه های پژوهش و تائید یا عدم تائید آنها
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1) مقدمه
5-2) نتایج تحقیق و بحث و بررسی
5-3) محدودیت های پژوهش
5-4) پیشنهاد های تحقیق
منابع و ماخذ
نمونه آماری و روش نمونه گیری:
از بین جامعه ی آماری به تصادف 100 نفر را (دانشجویان) به روش تصادفی ساده انتخاب نمودیم. به صورت دقیق تر در روش نمونه گیری تصادفی ساده هر یک از اعضای جامعه دارای شانس مساوی و مستقل برای انتخاب شدن هستند.