مقاله بررسی نظریه تکامل شغلی دونالد سوپر در 35 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب:
مقدمه..................................................................................................................... 2
خویشتن پنداری..................................................................................................... 5
فرایند انتخاب شغل................................................................................................ 10
فعالیت های تکاملی................................................................................................. 14
بلوغ شغلی.............................................................................................................. 16
مفاهیم گسترده در نظریه سوپر............................................................................ 19
رنگین کمان شغلی ، زندگی سوپر......................................................................... 27
راهبردهایی برای استفاده از LCR در مشاوره.................................................... 29
تحقیقات انجام شده .............................................................................................. 32
منابع...................................................................................................................... 35
مقدمه
سوپر در ارائه نظریه اش به شدت تحت تاثیر خویشتن پنداری قرار گرفته است. یعنی او معتقد است هر فردی شغلی را انتخاب می کند که متناسب با عقاید وپندارش درباره ی خودش باشد. سوپر در ایجاد نظریه اش تحت عقاید بوهلر در زمینه رشد نیز قرار گرفته است. بوهلر که یک متخصص روانشناسی رشد است، زندگی را ترکیبی از از دوره های متعدد ومشخص می داند. دوره اول را دوره رشد می نامد که از لحظه تولد آغاز وتاسن چهارده سالگی ادامه می یابد. سپس دوره مکاشفه شروع می شود که سنین پانزده تا بیست وپنج سالگی را در بر می گیرد. دوره سوم را ابقاء می نامد که از سن بیست وپنج سالگی آغاز ودر حدود سن شصت وپنج سالگی پایان می پذیرد. دوره آخر به افول معروف است واز سن شصت وپنج سالگی به بعد آغاز می شود وتا پایان زندگی ادامه می یابد. نقش ها و وظایف وفعالیت های انسان در هر دوره متفاوت وجداگانه با دورههای دیگر است. سوپر با تأسی بر عقاید بوهلر کامل ترین نظریه در زمینه انتخاب شغل وتعیین مسیر تکاملی انتخاب شغل وحرفه را پیشنهاد نموده است. (شفیع آبادی، 1382، ص 131)
سوپر به مسیر تکاملی انتخاب شغل وبلوغ شغلی وحرفه ای بیشتر از انتخاب شغل توجه دارد. زیرا معتقد است انتخاب شغل یکی از نتایج تکامل وبلوغ شغلی وحرفه ای است . بنابراین اگر مسیر تکاملی انتخاب وبلوغ شغلی وحرفه ای مورد مطالعه وبررسی قرار می گیرد ومشخص شود که فرد بطور کلی در طی این مسیر از چه مراحلی می گذرد، در این حالت هدایت شغلی وحرفه ای فرد با توجه به مسیر ومراحل شناخته شده بسیار ساده تر وعملی تر خواهد بود. به نظر سوپر عوامل زیر مستقیماً در مسیر تکاملی انتخاب شغل وحرفه دخالت دارد.
1. عوامل نقشی: کلیه عواملی را شامل می شود که در محیط نقش فرد را معین ومشخص می سازند. بعنوان مثال، نقش فرد را در جامعه بعنوان معلم، مهندس، مشاور، پلیس، وغیره می توان مشخص کرد. هرکدام از این نقشها برای فرد ارزش واهمیت خاصی دارد که ممکن است همانند ویا مغایر با ارزش واهمیتی باشد که از طرف جامعه برای نقش مورد نظر تعیین گردیده است. به عبارت دیگر، احتمال دارد تصور فرد از شغل مورد نظرش با تصور کلی جامعه از آن شغل یکسان نباشد. فرد با در نظر گرفتن ارزش واهمیتی که شخصاً برای نقش هر شغل قائل است ونیز با توجه به ارزش اجتماعی نقش هر شغل به انتخاب یکی از مشاغل مورد علاقه خود اقدام می نماید.
2. عوامل فردی: کلیه خصوصیات فردی نظیر هوش، توانائی های خاص، رغبت ها وارزش ها در زمره ی عوامل فردی قرار می گیرند. این عوامل نیز بدون شک در تعیین مسیر تکاملی انتخاب شغل وحرفه موثر می باشند.
3. عوامل موقعیتی: زمینه های خانوادگی، وضع اجتماعی واقتصادی ، رابطه عرضه وتقاضا، میزان دستمزد و حقوق در زمره ی عوامل موقعیتی بشمار می آیند. این عوامل نیز در تعیین مسیر تکاملی شغل وحرفه و در نتیجه در انتخاب شغل تأثیر قابل انکاری دارند.
گفتیم که درنظریه تکاملی سوپربر خویشتن پنداری تاکید زیاد می شود. به نظر سوپر وهمکارانش(1963) اولین عامل موثر در تعیین مسیر تکاملی انتخاب شغل وحرفه پندار وعقیده انسان درباره خودش می باشد. با مرور مختصری در نوشته های پیروان مکتب اصالت انسان بخوبی آشکار می شود که اولاً خویشتن پنداری مهمترین عامل تعیین کننده نوع رفتار انسان می باشد.(وایلی 1961) . ثانیاً تعاریف جداگانه ومتعددی درمورد خویشتن پنداری توسط محققان ابراز شده است. گرچه تعاریف ارائه شده به ظاهر متفاوتند، ولی همگی معنی ومفهوم تا حدودی یکسانی را درباره ی خویشتن پنداری بیان می کنند.(همان)
فرایند انتخاب شغل:
جنبه دیگری از نظریه سوپر فرآیند بودن مسیر تکاملی انتخاب شغل وحرفه است. به بیان دیگر، مسیر تکاملی انتخاب شغل وحرفه فرآیندی است که درتمام دوران زندگی ادامه می یابد. می توان نتیجه گرفت با افزایش سن وپیدایش بلوغ شغلی وحرفه ای انتخاب های فرد صحیح تر ومناسب تر می شوند. یعنی فرد عادی معمولاً با افزایش سن انتخابهای بهتری را انجام می دهد. ویژگی های بلوغ شغلی وحرفه ای عبارت از قبول مسئولیت، رغبت به انتخاب، جمع آوری وتجزیه وتحلیل اطلاعات، تهیه طرح ونقشه ای برای عمل وفعالیت، واستفاده از کلیه منابع موجود می باشد، فرد بالغ معمولا می تواند به بهترین وجه از امکانات خود در رسیدن به مقاصد واهدافشان استفاده نمایند. هال (1963) نیز انتخاب شغل وحرفه را فرآیندی می انگارد که با افزایش بلوغ مسیر بهتر ومشخص تری را طی می نماید. (همان)
به نظر سوپر وهمکارانش (1963) مسیر تکاملی انتخاب شغل وحرفه که با رشد عمومی هماهنگ است مراحل متعددی دارد که ذیلاً توضیح داده می شود.
الف. مرحله رشد(تولد تا 14 سالگی). خویشتن پنداری کودک در درجه اول بر اثر همانند سازی با اعضای خانواده ویا معلم رشد می کند. در آغاز این مرحله نیازها ورویا بافی های کودک اهمیت دارند. با افزایش سن وضمن شرکت درفعالیت های اجتماعی وآزمون واقعیت به مروز زمان رغبت ها وتوانائی ها ی فرد در انتخاب شغل اهمیت بیشتری پیدا می کنند. این مرحله دوره های زیر را شامل می گردد.
1. رویائی(4-10 سالگی): در این دوره نیازهای اولیه غالب هستند وکودک در عالم رویا وخیال به برآوردن آرزوها وامیال خود می پردازد. هیچ گونه واقع بینی در این دوره وجود ندارد وبا مشاهده بازی کودکان می توان به امیال وآرزوهای آنها پی برد.
2. رغبت(11-12سالگی): در این سن هنوز به واقعیت توجه زیادی مبذول نمی گردد و رغبت ها وآرزوها تا خدود زیادی تعیین کننده ی مسیر تلاش وفعالیت فرد می باشند، به نظر گینز برگ دوره رغبت از سن یازده ویا دوازده سالگی آغاز می گردد.
3.
4.
5.
6.
7.
8.
9.
10.
11.
12.
13.
14. آ“آن
3. صلاحیت(13-14سالگی): در این دوره به توانائی ها اهمیت بیشتری داده می شود وفرد سعی دارد با توجه به نیازها وتوانائی ها خود شغلی را انتخاب کند. یعنی در این دوره تا حدودی به واقعیت توجه می شود. به نظر گینز برگ دوره صلاحیت سنین دوازده تا چهارده سالگی را شامل می شود.
ب . مرحله مکاشفه (15-24سالگی): در این مرحله خودآزمائی، ایفای نقش ، وشناخت مشاغل از طریق انجام کارهای مدرسه واشتغال در ایام فراعت در موسسات وکارگاهها انجام می گیرد. دوره های این مرحله عبارتند از:
1-آزمایشی (15-17سالگی): در این دوره ارزشها، رغبت ها ، نیازها و توانائی ها وامکان استفاده از فرصت ها جهت اشتغال مورد توجه قرار می گیرند. انتخاب های شغلی بطور آزمایشی انجام می پذیرند وبه صورت بحث با دیگران وگاهی نیز اشتغال به بوته آزمایش گذارده می شوند.
مقاله بررسی نظریه اشتباه در حقوق مدنی در 110 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه.................................................................................................................. 1
بخش اول: اشتباه بطور کلی
فصل اول: تعریف اشتباه....................................................................................... 2
فصل دوم: اقسام اشتباه......................................................................................... 3
فصل سوم: آثار اشتباه و شرایط تأثیر آن.................................................................. 6
فصل چهارم: موارد حقوقی اشتباه:.......................................................................... 8
مبحث اول: اشتباه در نوع معامله (ماهیت عقد)........................................................ 8
مبحث دوم: اشتباه در موضوع عقد......................................................................... 9
مبحث سوم: اشتباه در شخص طرف عقد................................................................ 12
مبحث چهارم: اشتباه در قیمت مورد معامله:............................................................ 15
مبحث پنجم: اشتباه در جهت یا علت معامله........................................................... 16
فصل پنجم: موارد غیر حقوقی اشتباه...................................................................... 18
الف- اشتباه ناشی از جهل به قانون........................................................................ 18
ب- اسنادی که اشتباهاً امضاء میشود...................................................................... 18
بخش دوم: بطلان عقد در اثر اشتباه........................................................................ 20
فصل اول : مفهوم بطلان و خصائص وویژگی های آن ........................................... 21
مفهوم بطلان و خصائص و ویژگیهای آن
مبحث اول: تعاریف و مفاهیم................................................................................ 21
گفتار اول: مفهوم کلی لغوی و اصطلاحی بطلان .................................................... 22
بند اول: مفهوم لغوی و اصطلاحی بطلان در حقوق ایران ........................................ 22
گفتار دوم: مقایسه مفهوم بطلان بامفاهیم مشابه
بند اول: عقد باطل و عقد فاسد ............................................................................ 28
بند دوم: بطلان عقد و انفساخ آن .......................................................................... 34
بند سوم: مقایسه عقد باطل و عقد قابل فسخ ......................................................... 40
بند چهارم: مقایسه عقد باطل و عقد غیر نافذ.......................................................... 42
بند پنجم: مقایسه بطلان عقد و عدم قابلیت استناد................................................... 55
مبحث دوم: خصائص و ویژگیهای بطلان در قراردادها به طور کلی.......................... 59
گفتار اول: مختصات وویژگیهای بطلان ................................................................. 59
بند اول: فقدان اثر تملک در قرارداد باطل .............................................................. 59
بند دوم: اثر قهقرائی بطلان .................................................................................. 63
بند سوم: عدم تأثیر اجازه بر عقد باطل ................................................................... 65
بندچهارم: عدم تغییر وضعیت عقد باطل به عقد صحیح .......................................... 66
گفتار دوم: خصائص و ویژگی های بطلان دربرخی از قراردادها............................... 70
بند اول: ویژگی های بطلان در قرارداد نکاح ......................................................... 70
بند دوم: ویژگی های بطلان در قراردادهای احتمالی ............................................... 76
فصل دوم: بطلان قرارداد بواسطه اشتباه ................................................................. 80
منابع و مأخذ....................................................................................................... 96
مقدمه:
برای بحث دربارة اشتباه بهتر است ابتدا مادة 190 قانون مدنی را مطالعه نمود چون در این ماده از شرایط اساسی صحت معامله صحبت شده و بند اول آن قصد و رضای طرفین معامله را یکی از شرایط دانسته است.
برای انعقاد هر عقدی طرفین باید قصد و رضا یعنی اراده داشته باشند و آنها نه فقط بایستی اراده خود را بصورت ایجاب و قبول اظهار دارند بلکه رضای طرفین باید موجود باشد. در مورد قصد باید دانست که قصد یا موجود است و یا معدوم.
بدیهی است که در صورت عدم وجود قصد، معامله باطل خواهد بود ولی رضا ممکن است موجود و در عین حال معلول باشد. طبق مادة 199 قانون مدنی، موجبات معلول بودن رضا دو امر است: اکراه- اشتباه.
این ماده فقط اکراه و اشتباه را موجب عدم نفوذ دانسته است. البته با مطالعة مواد 416 و 439 قانون مدنی به این نتیجه میرسیم که تدلیس و غبن نیز در نفوذ معامله بیتأثیر نیست. منتهی فقط به مغبون حق فسخ میدهد. ولی جای بحث فقط در اشتباه است. زیرا قانون صراحت دارد که اشتباه موجب عدم نفوذ معامله است. پس این را به عنوان یکی از موارد عیوب اراده مورد بحث قرار میدهیم.
فصل اول
تعریف اشتباه:
واژه اشتباه در زبان حقوقی در زبان حقوقی معنی محدودتری دارد. اشتباه را نویسندگان حقوق مدنی چنین تعریف کرده اند:
«اشتباه تصور نادرستی است که انسان از حقیقت پیدا میکند»[1] و یا:
«تصور غلطی است که انسان از شیئی میکند»[2]
در کتب عربی اشتباه را غلط می نامند. فقهای اسلامی اشتباه را تحت عنوان خطاء، جهل و نسیان نامیده اند.
فصل دوم
اقسام اشتباه:
در حقوق ایران اشتباه را از نقطه نظر درجة تأثیر آن در عقد تقسیم بندی کرده اند. یعنی اقسام اشتباه را اشتباه مؤثر و غیرمؤثر در عقد دانسته اند و اشتباه مؤثر را گاهی موجب بطلان و گاهی موجب عدم نفوذ معامله محسوب داشته اند.
طبق نظر موسوم (در کتب عربی) اشتباه بر سه نوع است:
«اشتباهی که موجب بطلان عقد است که آنرا اشتباه مانع نامیدهاند.
«اشتباهی که بطور نسبی موجب بطلان عقد است (قابل بطلان).
«اشتباهی که تأثیری در صحت عقد ندارد.
اشتباه نوع اول را در سه مورد دانسته اند:
«اول در ماهیت عقد- دوم در مورد معامله- سوم در سبب معامله. دکتر السهنوری در کتاب خود اشتباهی را که هنگام پیدایش اراده صورت نگرفته و اراده را معیوب نمیسازد ولیکن به هنگام نقل آن صورت بگیرد یعنی ارادة حقیقی با ارادة انسانی متفاوت داشته باشد اشتباه در نقل نامیده است. و نوع دیگر اشتباه را که بهنگام تفسیر اراده صورت میگیرد، اشتباه تفسیری دانسته است.
در حقوق انگلیسی اشتباه را به نوعی دیگر تقسیم کرده و آنرا سه قسم دانسته اند:
«اشتباه مشترک»
«اشتباه متقابل»
«اشتباه یک جانبه»
بعضی از نویسندگان اشتباه مشترک را همان اشتباه متقابل دانسته اند.
الف- اشتباه مشترک:
این اشتباه در موردی است که طرفین معامله هر دو اشتباه مشابهی مینمایند. هرکدام از آنها قصد طرف دیگر را میداند و آنرا قبول میکند و هر دو در مسائل اصلی و اساسی عقد اشتباه میکنند. برای مثال مورد معامله اتومبیلی باشد که از بین رفته (در حین عقد) درحالیکه طرفین آنرا موجود تصور کنند.
ب) اشتباه متقابل:
وقتی است که طرفین به قصد یکدیگر پی نبرده و هر کدام مقصود خود را میفهمند. مثلاً شخص الف پیشنهاد فروش اتومبیلی را میکند که ولی شخص ب تصور میکند که پیشنهاد راجع به اتومبیل وی لیکن از مدل دیگر میباشد. در چنین صورتی علیرغم وجود اراده، تطابق واقعی بین پیشنهاد و قبول وجود نداشته و درنتیجه معامله ضرورتاً باید باطل باشد.
ج) اشتباه یک جانبه:
در این نوع اشتباه که اشتباه به معنای واقعی است فقط یکی از طرفین در اشتباه بوده و طرف دیگر نیز از این امر آگاه میباشد. مثلاً هرگاه شخص الف توافق به خرید نقاشی بخصوصی از شخص ب بنماید. به تصور اینکه اصل است اما درواقع بدل و کپی آن باشد. اگر ب نسبت به تصور اشتباه الف جاهل باشد مورد از موارد اشتباه متقابل خواهد بود ولی اگر او بداند اشتباه یک جانبه خواهد بود.
در مورد این اشتباه نیز توافق واقعی بین ایجاب و قبول وجود نداشته درنتیجه معامله فاقد اثر میباشد.
تفاوت بین اشتباه متقابل و اشتباه یک جانبه:
تشخیص بین این دو اشتباه است. اگرچه مسئلهای که در این دو مطرح میشود شبیه میباشد. لیکن روش رسیدگی تفاوت دارد.
اگر اشتباه متقابل عنوان شود رسیدگی قضائی جنبة موضوعی داشته ولی اگر اشتباه یک جانبه عنوان شود رسیدگی جنبة شخصی خواهد داشت.[3]
بطلان قرارداد بواسطه اشتباه
ازمقدمات قصد انشاء تصور وجود خارجی در ذهن است که در واقع قصد انشاء معلول تصور بوده، البته تصوری که منطبق با واقع باشد نه خلاف واقع، اشتباه آن تصور خلاف واقعی است که قبل از قصد انشاء در ذهن متصور می گردد و سبب میشود تا شخص باهمان تصوری که دارد مبادرت به انجام عمل حقوق نماید عملی که به هیچ وجه خواهان آن نبوده (ماقصد لم یقع و ماوقع لم یقصد) تصور خلاف واقع گاهی نسبت به وجود و مفاد قانون می باشد: مانند اینکه تصور می کرد معامله با مجانین درصورت رضای ولی نافذ است و گاهی نسبت به موضوع قرارداد بوده. اشتباه اولی به جهت اینکه باعتبار و ضرورت اجرای همگانی قانون منافات دارد چندان مورد قبول واقع نشده [4]هر چند درمواردی که اینگونه اشتباهات تمام شرایط اشتباه در موضوع قرارداد ممکن است پیرامون جنبه های مختلف آن باشد که عبارتند از اشتباه درموضوع قرارداد ممکن است پیرامون جنبه های مخلتف آن باشد که عبارتند از اشتباه در نوع عقد، اشتباه در موضوع معامله اعم از خودموضوع یا معامله یا ارزش آن،شخصیت طرفین اشتباه درجهت وغرض:
- اشتباه درنوع عقد: یا اشتباه در ماهیت عقد آن تصور خلاف واقع است که شخص از ماهیت عقدی که منعقد می نماید دارد؛ مثل اینکه کسی به دیگری پول قرض بدهد و ا و بگمان هبه آنرا بگیرد که دراین صورت آن تطابقی که بین ایجاب و قبول نیاز است وجود نخواهد داشت.
- اشتباه درموضوع معامله: گاهی اشتباهی راجع به صورت عرفیه موضوع معامله و گاهی راجع به عوارض آن می باشد. اشتباهات راجع به صورت عرفیه موضوع معامله یعنی مورد معامله ای که درعامل خارج وجود دارد با آنچه درقصد انشاء ابراز شده مغایر میباشد. مثل اینکه کفش مردانه را بجای کفش زنانه بخرد.[5]به سخن دیگر، آنچه که مورد تعهد و تملیک قرار گرفته با آنچه که مورد قصد انشاء بوده منافات دارد که قانون مدنی درماده 200 تعبیر به «خودموضوع معامله» می نماید. اینکه چه چیزی ماهیت موضوع معامله (خود موضوع معامله) را تشکیل خواهد داد اختلاف سلیقه وجود دارد.
برخی معتقدند که خود موضوع معامله در برابر اوصاف آن قراردارد. زیرا اشتباه نسبت به وصفی از اوصاف مورد معامله حتی اگر وصف علت منحصر در انعقاد معامله باشد، هرگز نمیتواند مستقلاً موضوع قصد انشاء قرار گیرد و درنفوذ عقد اثری داشته باشد. نتیجتاً خود موضوع معامله مفهومی دیگر از اوصاف عقد می باشد.[6] درمقابل برخی دیگر معتقدند؛ آنچه ماهیت موضوع معامله را تشکیل میدهد اوصاف عمده واساسی مورد معامله می باشد که با فقد آن « خود موضوع معامله» تغییر می یابد.[7]
مع الوصف، لغت «خود» که بجای لغت “Substance” ماده 1110 قانون مدنی فرانسه[8]نهاده شد. همان اوصاف اساسی و جوهری مورد معامله بوده که علت منحصر قرارداد می باشد. اما اینکه چه چیزی اوصاف اساسی و جوهری موضوع معامله را تشکیل میدهد مدتها مدیدی اختلاف نظر بوده. برخی از جمله پل (paul) و اولپین (Upien) ،که دراوایل قرن سوم اشتباه در «سوبستانس»[9] را افزوده اند برای خود موضوع معامله تفسیر نوعی و مادی درنظر گرفته بودندو می گفتند : « اشتباه درسوبستان» عبارت است از اشتباه د رماده ای که موضوع معامله از آن ساخته شده و به هیچ وجه به اراده متعاملین توجهی نمی شدو فقط اشتباه د رماده و جنس موضوع را موجب بطلان معامله می دانستند[10]. فایده این نظر این بود که معیار ساده ای برای تشخیص اشتباه موثر در عقد بدست داده بودند لیکن پذیرش آن دارای نتایج غیر عادلانه ای بود. مثلاً یکی از حقوقدانان رومی به نام «اولپین» می گوید: « اگر تصور شود که مورد معامله تماماً طلاست، درحالی که قسمت اعظم آن از مفرغ بوده و ضمناً کمی طلا داشته، معامله صحیح است؛ زیرا طلا درموضوع معامله وجود داشته است» همچنین اگر کسی تابلویی را به تصور اینکه متعلق به «لئوناردوداوینچی» است می خرد و بعد معلوم می شود که کپی آن نقاشی می باشد، معامله صحیح است؛ زیرا اشتباه در جنس مورد معامله رخ نداده است تا معامله از اعتبار بیفتد.[11]همچنین ایراد عمده مکتب نوعی (مادی) دراین است که به جهت عدم توجه به اراده متعاقدین، اشتباه دراوصاف مبنای تراضی که درنظر معامله کنندگان بسیار مهم و اساسی است لیکن در نظر عرف ذاتی به شمار نمی آید را موثر درنفوذ عقد نمی دانند. برای مثال: قدیمی بودن ساختمان گلدانی که به عنوان عتیقه مورد معامله قرار میگیرد، یا اصالت نقاشی که به هنرمندی بزرگ نسبت داده می شود در زمره اوصاف فرعی است واشتباه در آنها نمی تواند جزء ماهیت مورد معامله قرار گیرد.[12] بهمین جهت پاره ای از آنها در تعدیل نظر خود اذعان داشتند که هرگاه در قراردادی وصفی به عنوان قید تراضی قرار گیرد بطوری که عقد به خاطر آن واقع گردیده است. اشتباه در آن موجب بطلان قرارداد می باشد.
مقاله بررسی نشانه شناسی در 28 صفحه ورد قابل ویرایش
نشانه شناسی (Semiotics) چیست؟
واژه نشانه شناسی دارای ریشهای یونانی است. این علم در قلمرو نشانه (sign) و معنا (meaning) به پژوهش میپردازد. این نام در حقیقت از واژگان علم پزشکی که علائم بیماریها را مورد بررسی قرار میدهد، برگرفته شده است. از دوران باستان، فیلسوفان، منطقدانان و دستورشناسان به تحقیق درباره نشانهها مشغول بودهاند و از عصر رمانتیک تا به امروز شاهد تلاش پیگیر زبانشناسان، مردمشناسان، روانشناسان، جامعهشناسان و ادبیاتپژوهان برای تدوین نظریهای منسجم درباره دلالت در ارتباط (signification in communication ) و شناخت (knowledge ) بودهایم و این خود تعریف جدیدی ار این موضوع علم نشانهشناسی است.
چالرز پیرس فیلسوف آمریکایی، زیگموند فروید روانپزشک اتریشی، فردینال سوسور زبانشناس سوئیسی و آلژیرداس گرمس معناشناس فرانسوی لیتوانیایی تبار خدمات بیشائبهای به نشانهشناسی در قرن بیستم نمودند. تکیه آنها بیشتر بر جوانب مختلف ماهیت عینی معنا و نقش انکارناپذیر آن در فرایندهای قیاسی (deductive ) اندیشه، احساسات، ساختار (structure ) زبان انسانی و کنشهای روایت شده (narratated acts) یا قابل روایت بوده است. ما انسانها و در بعضی از موارد حیوانات در قالب نشانه ها اعم از زبانی و غیرزبانی (non-linguistic) میاندیشیم، حتی به وسیله آنها احساس میکنیم و در واقع در جهانی مملو ار نشانههای زبانی (linguistic signs) زندگی میکنیم. اما نشانههای زبانی تنها بخشی از معضل دلالت را تشکیل میدهد. در عصر ما نشانهشناسی از یک سو بدل به یکی از شاخههای فراگیر علوم انسانی شده و از سوی دیگر به صورت یکی از ابعاد مهم فلسفه باقی مانده است و نقش آن را به عنوان زبان واحد علوم انسانی، میتوان با نقش ریاضیات در علوم طبیعی مقایسه کرد. پژوهشهای منحصر به فرد نظری و علمی محققانی چون بپتیتو فیلسوف فرانسوی،اکو همکار ایتالیایی او و توم ریاضیدان فرانسوی تاثیر به سزایی در پیشرفت نشانهشناسی در بین علوم دیگر شده است.
آثار سوسور به همراه آثار رومن یاکوبسن (زبانشناس روسی)، علم زبانشناسی کشور دانمارک را که دارای بزرگانی چون اتو یسپرسن، ویگو بروندل، کنود تویهبوو، پل دیدهریکسن(متخصص علم صرف و نحو) و لوییس یلمسلو( زبانشناس تطبیقی و پدر نظریه زبانشناختی گلوسماتیک (Glossematics) بوده است،به شدت تحت تاثیر قرار داد. این محققان البته بجز یسپرین از بنیانگذاران حوزه زبانشنانسی کپنهاگ(Copenhagen School of Linguistics) مسیر این علم را تغییر داد. نظریات آنان امروزه نیز بخصوص برای پژوهشهای زبانشناختی و نشانهشناختی معاصر در زمینه دلالت هماوردی قدر به شمار میرود.
نشانه شناسی (semiology) و زبان شناسی
سوسور معتقد است که زبان اغلب به عنوان مجموعه ای از لغات و اسامی (nomenclature) در نظر گرفته میشود و چنین برداشتی مانع از درک ماهیت واقعی زبان می گردد. سوسور به جای اینکه زبان را فهرستی از لغات و اسامی فرض کند، آن را روشی برای دسته بندی می داند. زبان گفتاری (spoken language) به تنهایی نشانگر ماهیت واقعی زبان نیست. آنچه که ماهیت واقعی آن را نمایان می سازد، دسته بندی اصولی و ایجاد نظامی متشکل از نشانه های مختلفی است که با معانی مختلف مطابقت دارند. اگر ما بخواهیم به ماهیت حقیقی زبان دست یابیم، بایستی آن را نظامی نشانه ای (sign system) به حساب آوریم.
هنگامی که زبان روشی برای دسته بندی در نظر گرفته می شود، در واقع تبدیل به نظامی نشانه ای همچون خط، زبان اشاره، رفتار مودبانه، علائم و غیره می گردد. از دیدگاه نشانه شناسی و یا به استناد نظریة نشانه ها (Sign Theory) ، زبان و نظام های نشانه ای «شبه زبانی» (paralinguistic) فوق الذکر، از یک گونه اند یعنی همگی برای دسته بندی به کار می روند که البته زبان در بین آنها از همه مهمتر است. سوسور دلیل برتری زبان بر سایر نظام های نشانه ای را تشریح نکرده است، اما علت این ارجحیت میتواند به برداشت دیگری که از زبان میشود مربوط باشد: «زبان در مقام نظامی نشانه ای شیوة واحدی برای ارتباط میان انسانهاست.» با استناد به این تعریف، زبان گذشته از این که روشی برای دسته بندی محسوب می گردد نظامی است که تشخیص معانی را میسر کرده و درک مفاهیم را ممکن می سازد. به کمک واژگان جدید زبان شناسی، میتوان گفت که زبان با جنبه های ادراکی مرتبط است، در حالی که ارتباط به تبادل پراگماتیک (pragmatic) نشانه ها مربوط میشود. زبان را به تنهایی میتوان مورد مطالعه قرار داد، در حالی که ارتباط بر پایه زبان به مثابه ساختار و صورت (form)- صورت زبانی (language form) استوار است. با توجه به مطالب فوق کاملاً روشن است که سوسور نشانه شناسی را علم پایة نشانه ها می داند و از نظر او زبان شناسی علمی متکی به نشانه شناسی است. در آراء او نشانه به عنوان یک پدیدة اجتماعی جزئی از یک نظام نشانه ای به شمار می رود که وجودش وابسته به توانایی و ارادة افراد اجتماع نیست بلکه در نتیجه «عادات نشانه شناختی» همگانی به وجود میآید. علم زبان شناسی همچون یک نظام نشانهای- پدیده ای نشانه شناختی- مورد توجه سوسور است.
نشانه: معنی و لفظ، مدلول (signifie) و دال (signifiant)
ساده ترین تعریف نشانه عبارت است از: مجموعه ای دوگانه متشکل از یک مفهوم و یک صورت آوایی. برخلاف آنچه که برخی ادعا می کنند، منظور از نشانه رابطة بین یک جسم مادی و یک اسم نیست، بلکه موجودیت نشانه را باید در رابطة بین یک مفهوم و یک صورت آوایی جست. ترکیب مفهوم و صورت آوایی مجموعه ای به نام نشانه را به وجود میآورد. مفهوم، معنی یا مدلول و صورت آوایی، لفظ یا دال نیز نامیده میشود.
رابطة بین معنی و لفظ (مدلول و دال) اختیاری (arbitrary) است، یعنی ارتباطی طبیعی و منطقی بین آنها وجود ندارد. به این ترتیب سوسور این تصور را که یک نشانه لزوماً معادل یک چیز است رد میکند. سوسور نشانه را این گونه تعریف میکند: کلیتی که هم از یک معنی (مفهوم) و هم از یک لفظ (صورت آوایی) تشکیل شده است. رابطه بین این دو قراردادی و اختیاری است، یعنی واژة ملفوظ یا مکتوب لزوماً دال بر یک چیز خاص نیست و تنها دال بر یک صورت آوایی است نشانگر یک پدیدة مشخص است. از این لحاظ برای سوسور نشانه در درجة اول یک عنصر ذهنی است.
مقاله بررسی نانو تکنولوژی در 41 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه:
حدود 100 سال پیش که برای اولین بار مسئله استفاده از انرژی عظیم هسته ای مطرح شد؛ بشر همواره نمی توانست درک تجربی و صحیحی نسبت به این موضوع داشته باشد، ولی دیری نپایید که دانش و تکنولوژی این انرژی در اختیار بشر قرار گرفت و توانست استفاده از آن را تجربه نماید. دیر زمانی اگر کسی مسئله پرواز در آسمان و یا سفر به خارج از این کره خاکی و گردش بدور آن را مطرح می کرد، دیگران حتما او را خیال پرداز و مجنون قلمداد می کردند و یا به خاطر اظهار بعضی حقایق فرد را به توبه در کلیسا وامی داشتند! زمانی روباتها و ابرکامپیوترها که می توانستند چندین محاسبه ریاضی را در چند ثانیه انجام دهند، فقط در داستانهای تخیلی نویسندگان پیدا میشد و اکنون … همیشه در تمامی اعصار وقتی مطلبی فوق دانش و درک مردم آن زمان مطرح می شد در برابر مخالفتها و انتقادات شدیدی قرار می گرفت ولی بعد از طی روزگار، همگان با پیشرفتهای فوق العاده در آن زمینه مواجه می شدند و حتی این پیشرفت را موجب فراهم آمدن آسایش بیشتر خود می دیدند و حالا در عصر ما بحث نانوتکنولوژی مطرح شده است، موضوعی که در تمامی ابعاد زندگی بشر و رشته های مختلف علمی ارتباط مستقیم و مؤثر خواهد داشت. نانو تکنولوژی چنان رویکرد و نگرش به تکنولوژی را متحول ساخته که در صورت تحقق و رسیدن به مقصدی که ترسیم شده است، شاید بزرگترین جهش انسان برای صعود به قله های رفیع علم خواهد بود. اکنون جهان متوجه این رویکرد متحول کننده شده و متخصصین و دانشمندان در نقاط مختلف این کره خاکی دست به پژوهش و مطالعات وسیعی در این زمینه زده اند و طبق گفته برخی از آنان پیشرفتهای صورت گرفته و روند رو به رشد نانو، بیش از حد حد انتظار و پیش بینی است.
ذرات نانو در همه جا وجود دارند، روبات های نانو میتوانند به حالت هیجان زده و وحشیانه ای رسیده و شروع به تزاید غیرقابل کنترل نموده به گونه ای که دنیا را به خطر بیاندازند. «تکنولوژی نانو» سال هاست که به وجود آده و میتوان گفت که تازه دوران آن فرا رسیده است. چون هم اکنون ما می توانیم از آن به عنوان پوشش های ظریف و نازک استفاده کرده و یا در تولید سلول های خورشیدی و حتی ساخت داروهای ضدسرطان استفاده کنیم. البته موارد استفاده زیادتری برای آن متصور بوده، منتهی آنچه که اهمیت حیاتی دارد، این است که تکنولوژی نانو به سرعت رو به جلو پیش می رود و باید در استفاده و بهره وری از آن، تمامی جوانب در نظر گرفته شده، منافع و خطرات آن دقیقاً بررسی شود.
ابتدا اشاره ای به زمینه های نانو می نماییم. «نانو» از یک کلمه یونانی به نام Dwarf که به معنای چیزی که کوچک تر از اندازه معمولی بوده اقتباس شده است. واژه «نانوتکنولوژی» به معنی مورد استفاده قرار دادن چیزهایی در طیف ابعادی بین یک الی 100 نانومتر است. این تکنولوژی نیز همانند بسیاری از تعاریف تکنیکی سوالات بی شماری را در اذهان ایجاد کرده که برای بسیاری از آنها هنوز پاسخ مشخص و روشنی وجود ندارد.
برای روشن کردن ذهن خوانندگان گرامی به اندازه یک نانومتر باید بگوییم که طولی است برابر 9-10*1 یا 000000001/0 متر به زبان دیگر یک میلیاردم متر را یک نانومتر می گویند. باز هم برای این که درک بهتری از مطلب داشته باشیم به نمودار ارائه شده در شکل شماره یک نگاه می کنیم. در قسمت سمت راست تصویر قطر تار موی انسان که معادل 000/100 نانومتر است به نمایش درآمده و در بخش کناری آن یعنی نزدیک ترین تصویر سمت چپ آن یک ذره دود سیگار به نمایش درآمده که قطر آن در حدود 5000 نانومتر بوده و باز هم سمت چپ آن طول موج رنگ آبی به نمایش گذاشته شده که معادل 500 نانومتر است. در سمت چپ این نمودار میزان فاصله دیسک خوان با صفحه دیسک در هارد کامپیوتر به نمایش درآمده که معادل 15 نانومتر است. باز هم برای این که موردی برای مقایسه داشته باشیم اشاره می کنیم که ذرات نانو را میتوان با ویروس ها و حتی تک مولکول های تشکیل دهنده آنها مقایسه کرد.
بعضی از کارشناسان مفهوم ساخت و تولید مولکولی را که در آن اشیاء اتم به اتم ساخته میشوند، ابداع کردهاند. تفاوت رویکردهای مرسوم مثل میکروتکنولوژی و سیستمهای میکروالکترومکانیکی با رویکرد تولید مولکولی در این است که آنها رویکردهای «کل به جز» هستند که از فنون تولید ماکروسکوپیک و مواد حجیم استفاده میکنند. تحقق تولدی مولکولی نیازمند پیشرفت فنی متعددی است، نخست اینکه باید «بلوکهای سازنده» مناسبی پیدا شوند که مولکولی باشند. این بلوکهای سازنده باید از لحاظ فیزیکی و شیمیایی با دوام، به آسانی قابل تغییر و از لحاظ علمکرد چند منظوره باشند. بخری دانشمندان این حوزه، ساختارهای الماسگون بر پایه کربن را به عنوان بلوکهای سازنده در وسایل نانومکانیکی مانند دنده، محور و پروانه پیشنهاد کردهاند. از سایر مولکولها نیز میتوان برای ساختارهای واکنش شیمیایی استفاده کرد. کارهای بسیاری زیادی نیز باید در حوزه مدلسازی و سنتز ساختارهای مولکولی مناب انجام گیرد که گروههای متعددی روی این زمینه کارمیکنند.
در یکی از مفاهیم پیشرفته دیگر، اصول شیمیایی و استفاده از تغذیههای ساده را ترکیب یمکنند تا وسایل بسیار بزرگتری بسازند. حسب ظاهر هر چه این تکنیکها پختهتر شوند و پیش از آنکه کاربردهایی در مقیاس قابل توجه بیابند، بایستی کار بیشتری در سطح سیستمها و مهندسی انجام پذیرد. با آنکه ساخت و تولید مولکولی نویدبخش تحولات جهانی تعیین کنندهای است اما در میان تکنولوژیهایی که در اینجا توصیف شدهاند کمتر از همه تحقق خواهد یافت. در این روش اشیاء از مولکولهایی ساده ساخته میشوند و از ریق میکروسکوپهای اتمیک در زمانی کوتاه به تولید میرسند. هر چه ساخت این سیستمها تا مروز موردی و بیشتر پژوهشی بوده است. انتظار توسعه تجهیزات ساخت و تولیدی یکپارچه ظرف 15سال آینده منطقی است.
مقاله بررسی میکوریزا،سمینار درس فیزیولوژی همزیستی در 27 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
میکوریزا به عنوان یکی از مهمترین و گسترده ترین انواع همزیستی گسترش و تکامل گیاهان عالی را تحت تاثیر خود قرار می دهد قارچهای میکوریزی از نظر اکولوژیک مهمند زیرا آنها در داخل و روی ریشه گیاهان میزبان ارتباط همزیست برقرار می کنند. گیاه میزبان منابع کربن محلول را برای قارچ فراهم می کند و قارچ باعث افزایش ظرفیت جذب آب و مواد غذایی از خاک توسط گیاه می شود. معلوم شده بخش عمده ای از گیاهان حاوی قارچهای میکوریزایی هستند. بعضی از وابستگی ها بسیار اختصاصی هستند و برخی دیگر بسیار وسیعند. نود تا نود و پنج درصد از گیاهان خشکی زی نوعی ارتباط همزیستی دارند. به نحوی که میکورریزاها ونه ریشه ها، اندام اصلی جذب عناصر غذایی خاک توسط گیاهان هستند.
گسترده وسیعی از گیاهان میزبان شامل نهاندانگان بازدانگان، نهانزادان آوندی و بعضی خزه ها ، پنجه گرگیان با گروه نسبتا کوچکی از قارچهای رشته ای فاقد دیواره عرضی این ارتباطات را برقرار می کند.
تاریخچه میکوریزا مراحل تکوین و عمل سیستم های اکتومیکوریزی:
اولین مورد استفاده از قارچهای میکوریزا در قرن 18 می باشد در آن زمان از بازیدوکارپ قارچهای خوراکی Traffle fungi در گودال های کشت نهال بلوط استفاده می کردند در سال 1885 فرانک مشاهده کرد که بر روی ریشه گیاهان عالی قارچهایی فعالیت می کنند که هیچ نوع بیماری در گیاه ایجاد نمی کنند و از یک رابطه همزیستی واقعی با ریشه گیاه برخوردارند اولین قارچ ها را قارچ ریشه یا اصطلاحاً میکوریزا نامید که از دو کلمه mycete به معنای قارچ و rhizae به معنای ریشه گرفته شده است او بعدا متوجه شد که برخی از این قارچ ها در درون سلول، برخی از سطح ریشه و بین سلولها فعالیت می کنند که آنها را اندومیکوریز و اکتومیکوریز نامید.
همزیستی میکوریزی:
ریشه گیاه زیستگاه مناسبی برای بیشتر ارگانیسم های خاک فراهم می کند و به طور طبیعی بیشتر گیاهان در طبیعت با قارچهای همزیست ریشه رابطه دارند. در این نوع همزیستی قارچ با فرستادن و نفوذ ریشه های خود به درون بافت ریشه ای میزبان بدون ایجاد پاسخ های دفاعی ونکروز شدن بافت های گیاهی میزبان با گیاهان ارتباط غذایی برقرار می کند به طوری که قارچ از منابع هیدرات کربن میزبان استفاده کرده و از طریق شبکه میسیلیوم گسترده ای که در خاک دارد گیاهان را در تامین آب و عناصر مورد نیاز خود کمک می کند این قارچها به وسیله هیف های منفرد و هیف های توسعه یافته شبکه ای، کمک به جذب منابع سیال و غیر سیال کمک می کند. هیف های شبکه ای عموماً دریافت منابع غذایی سیال را در بعضی از گیاهان افزایش می دهند و به وسیله تغییراتی که در فیزیولوژی گیاه میزبان ایجاد می کنند باعث رشد بهتر و سریع تر گیاه در شرایط مختلف می شوند و به این ترتیب به شیوه های متفاوتی در رشد و تولید گیاهان موثر هستند میکوریزا از عوامل عمده افزاینده جذب عناصر از خاک به شمار می آیند.
فرق اساسی میکوریز با عوامل بیماریزا این است که در میکوریزا هم میزبان و هم میهمان حالت طبیعی خود را حفظ می کند و از سلامت کامل برخوردارند. همچنین فرق اساسی ارتباط میکوریزا و ارتباط عمومی جانوران و گیاهان در این است که نه تنها سطح ریشه در ریزوسفر با قارچهای میکوریز ارتباط نزدیک دارند بلکه نفوذ درون بافتی نیز دارند.
با توجه به این مسئله که بین گیاهان برای به دست آوردن آب و مواد غذایی رقابت وجود دارد قارچ های میکوریز از طریق تنظیم دریافت منابع غذایی می توانند در تنظیم ساختمان و توزیع احتمالی گیاه شرکت کنند. این نوع همزیستی یکی از مهمترین و مستحکم ترین همزیستی بر روی زمین است که در طول 300 میلیون سال کمتر دستخوش تغییر وتحول شده است.
گروهی از محققین معتقدند که پیدایش این قارچ ها همزمان با افزایش co2 اتمسفر که تقریباً معادل 20-10 برابر مقدار کنونی بوده است می باشد. در این زمان میزان تولیدات گیاهی بسیار بیشتر از تجزیه آنها بوده است و مهمترین عامل محدود کننده رشد برگ کمبود مواد معدنی بویژه P,N بوده است بنابراین به نظر می رسد که پیدایش و تکامل قارچ های میکوریزی در جهت رفع این محدودیت و افزایش میزان رشد گیاهان در چنین شرایطی بوده است در اکوسیستم های طبیعی، بیشتر سیستم های ریشه ای می توانند با قارچهای میکوریزی همزیست شوند و این نوع همزیستی تقریبا در تمام اکوسیستم ها از جمله بیابان های خشک و سوزان، مرداب، مناطق قطبی و جنگلی های پرباران گرمسیری و جنگل های حاره نیز مشاهده شده است وجود میکوریزا برای پایداری رشد برخی از گونه های گیاهی ضروری است.
طبقه بندی میکوریزا
این طبقه بندی براساس نوع قارچ و گیاه وچگونگی ارتباط بین میسلیوم قارچ با رشد گیاه صورت می گیرد و به 3 گروه اصلی تقسیم می شوند .
1- اکتومیکوریزا 2- اندومیکورزیرا 3- اکتندومیکوریز ectendomycarrihzed
البته آندومیکروریزا براساس چگونگی ارتباط غذایی و اندام های قارچی به 3 گروه فرعی تقسیم می شوند 1- میکوریزای وزیکولار آربوسکولار 2- میکروریزای ارکیده ایی و 3- میکوریزای اریکوئید
بسیاری از باکتریها با تولید اسید های آلی یا آنزیمهای فسفاتازی موجب حل شدن اشکال مختلف فسفر معدنی و آلی شده و امکان دسترسی گیاه به منابع غیرقابل استفاده فسفر را فراهم میکنند از طرف دیگر، قارچهای میکوریزی میتوانند اشکال آزاد و محلول فسفات را بخوبی و در سطح وسیعی جذب کنند. بنظر می رسد بین قارچهای میکوریزی و باکتریهای حل کننده فسفات رابطه وجود داشته باشد. مشاهده شده است که در ریزوسفر گیاهانی که با قارچهای میکوریزی همزیست بودهاند، جمعیت باکتریهای حل کننده فسفات بیشتر شده است (Paulitz 1991) .
در مطالعات مختلف دیده شده است که هنگامی که در اطراف ریشه گیاهان هم باکتریهای حل کننده و هم قارچ میکوریزی حضور داشته باشد، میزان رشد گیاه بیشتر از زمانی است که هر یک از آنها به تنهایی وجود دارند. روشن است که قارچهای میکوریزی نقش بیشتری در افزایش جذب و انتقال فسفات دارند.
از طرف دیگر، باکتریهای حل کننده فسفات در هیدرولیز ترکیبات نامحلول فسفات و افزایش میزان فسفات محلول نقش دارند. بنابراین حضور این دو در کنار هم حالت مکملی در افزایش فسفات محلول و سپس جذب و انتقال آن به گیاه دارد.
تعداد زیادی از عوامل بیماریزای گیاهی مانند قارچها، باکتریها، ویروسها و نماتدهای انرژی مورد نیاز خود را از ریشه گیاه بدست میآورند. نتیجه تحقیقات سالهای اخیر نشان می دهد در صورتی که گیاه میزبان با یک قارچ آندومیکوریز همزیست شده باشد مقاومت بیشتری را در مقابل بیماریها از خود نشان میدهد. البته در برخی موارد نیز مشاهده می شود آندومیکوریز زمینه را برای پیشرفت یک بیماری گیاهی فراهم میکند. مقابله با بیماری و با پیشرفت دادن آن توسط آندومیکوریز ناشی از برآیند نیروهایی است که در سیستم سه جانبه میکوریز – عامل بیماریزا – میزبان وجود دارد. تغییر در محیط خاک مخصوصا میزان مواد غذایی و آب آن می تواند رشد و رفتار بیماریزایی میکروارگانیسمهای مختلف موجود در خاک را تحت تاثیر قرار دهد.
الف – آندومیکوریز و قارچهای بیماریزا
گیاهی که با قارچ آندومیکوریزی همزیست باشند در مقابل بیماریهای قارچی مانند آماسها و پوسیدگیهای ریشه ای مقاومت بیشتری را از خود نشان میدهند. بعنوان نمونه در مرکبات، دانه رستهای دارای میکوریز که بوسیله فیتوفتورا پارازیتیکا آلوده شده اند در مقایسه با دانه رستهای بدون میکوریز میزان جذب فسفر و رشد بیشتری داشته اند. به نظر می رسد حضور قارچ آندومیکوریزی موجب ظهور یک مکانیسم دفاعی بوسیله گیاه میزبان شده و از آلودگی قارچ بیماریزا جلوگیری میکند.
در رابطه با گیاه گوجه فرنگی مشخص شد که همزیستی ریشه با Glomus تحت تاثیر حضور قارچ بیماریزای فوزاریوم قرار میگرد. اما گستردگی قارچ بیماریزای فوزاریوم در گیاهان دارای میکوریز کمتر از گیاهان بدون میکوریز بوده است و همچنین میزان تباهی ریشه بوسیله فوزاریوم در حضور آندومیکوریز کاهش می یابد. در چنین شرایطی ضریب همزیست شدن آندومیکوریزی افزایش پیدا میکند.
همانطور که اشاره شد آندومیکوریز موجب مقاومت گیاه میزبان در مقابل بیماریزاهای قارچی شده و درصد آلودگی به قارچ بیماریزا را کاهش می دهد. در مورد چگونگی ایجاد این مقاومت و مکانیسم آن تحقیقات زیادی صورت گرفته است . عده ای آنرا ناشی از روابط غذایی و افزایش جذب فسفات و مواد غذایی دیگر میدانند. به عبارت دیگر ممکن است افزایش فسفات و مواد معدنی دیگر در گیاه با افزایش مقاومت گیاه و کاهش بیماری رابطه داشته باشد. اما در بسیاری از موارد گزارش شده است که مقاوم شدن گیاهان بوسیله آندومیکوریز به عوامل دیگری غیر از بهبودی تامین مواد غذایی بستگی دارد.
مقاله بررسی میکروویو و اثرات آن بر ارگانیسم بدن در 17 صفحه ورد قابل ویرایش
امواج الکترومغناطیسی:
امواج الکترومغناطیسی اساساً نوسانهای متوالی الکترومغناطیسی هستند که از تغییرات میدان الکتریکی یا میدان مغناطیسی بوجود می آیند. این امواج برای انتشار به محیط مادی نیاز ندارند و در خلاء نیز منتشر میشوند.
این امواج بر اساس طول موج و فرکانس طبقه بندی میشوند.
میکرو ویو قسمتی از طیف امواج الکترومغناطیسی که دارای فرکانس 0/03-300GHz و طول موج بین 1 الی 1000 میلی متر میباشد.
اشعه میکروویو در برخورد با جسم به 3 حالت تأثیر می گذارد:
1- جذب میشوند. 2- عبور میکنند. 3- انعکاس می یابند.
موادی که قطبی هستند در نتیجه تابش میکروویو دو قطبی های الکتریکی تشکیل شده، قادر به جذب امواج میکروویو میشود (در آب انرژی جذب شده به حرارت تبدیل میشود)
مواد غیرمغناطیسی که مقاومت الکتریکی کم دارند انرژی تابش را منعکس میکنند و اجازه نمی دهند که امواج عبور کنند (اکثر فلزات و یا آلیاژهای فلز)
موادی که مقاومت الکتریکی بالا دارند نسبت به میکروویو شفاف هستند (مواد سرامیکی و بعضی پلاستیک ها)
- کاربردهای میکروویو
مهمترین کاربرد میکروویو، که طول موج از چند میلی متر تا حدود یک متر دارد ارسال امواج رادیویی هدایت شده میباشد. از این امواج در ارتباطات دور راداری و تلویزیون و ارتباطات خارج از جو استفاده میشود. این امواج در لوله های الکترونیکی مخصوص با استفاده از اندرکش بین یک باند الکتریکی و یک موج الکترومغناطیسی ساطع شده از مولد تولید میشود.
یکی دیگر از کاربردها، در عملیات حرارتی و ذوب فلزات و آلیاژها از سیستم القاء حرارت توسط امواج میکروویو استفاده میشود. این دستگاه شامل یک یا چند سیم پیچ به اندازه مناسب است که در آن جریان متناوب با فرکانس معین جریان می یابد و فلزی که باید حرارت ببیند در داخل این سیم پیچ ها قرار می گیرد، گرمایی که در این حالت ایجاد میشود ناشی از اثر ژول است که در نتیجه وجود جریان های گردابی شدید (که جریان فوکو خوانده میشود) به میدان مغناطیسی القاء میشود.
تأثیرات امواج میکروویو بر روی ارگانیسم بدن موجود زنده:
تأثیر این امواج بر بدن در کل منفی است و در کارخانجاتی که با این امواج سروکار دارند، کارگران باید تحت مراقبت های خاص باشند. مسئولیت کنترل خطرات ناشی از امواج الکترومغناطیسی به عهده اداره بهداشت USL (Unita Sanitarie Lacali) میباشد. امواج میکروویو دارای اثرات منفی تر از مادون قرمز می باشند.
در هر ارگانیسم زنده مکانیزم طوری است که در مقابل انرژی حرارتی ورودی سیستم تنظیم کننده وارد عمل می شود، حال اگر این حرارت بیش از حد توان باشد سبب ایجاد ضایعات و یا زخم و حتی مرگ ارگانیسم را دارد که اشعه میکروویو دارای چنین گرمایی است.
عدسی چشم و بیضه ها بیش از هر عضوی در مقابل گرمای شدید آسیب پذیر هستند.
علاوه بر اثرات حرارتی، اثرات غیرحرارتی نیز ممکن است به وجود بیاید که به پدیده پیچیده فیزیکی شیمیایی بستگی دارد که اثرات و مشخصات آن هنوز به صورت تجربی مورد بررسی قرار نگرفته است.
براساس اطلاعاتی که تاکنون به دست آمده است تعداد ضایعاتی که بر اثر تابش زیاده از حد میکروویو به وجود میآید عبارتند از:
- آسیب دیدن عدسی چشم
- آسیب دیدن غده تناسلی در مرد (ایجاد اختلال در اسپرماتوزئیدها و نامتعادل شدن هورمون ها)
- ازدیاد لنفوسیت ها در خون
- ظهور اختلالات نوروتیک
حال برای کاهش این اثرات مخرب باید به طریق زیر عمل کرد:
اگر یک موج الکترومغناطیسی به فصل مشترک بین دو محیط مادی که مشخصات الکترومغناطیسی متفاوتی دارند برخورد نماید، بخشی از انرژی این موج منعکس شده و قسمت دیگر آن وارد جسم دوم میشود. حال اگر جسم دوم قابلیت جذب انرژی را داشته باشد، موج قسمتی از انرژی خود را به آن داده و به تدریج تحلیل می رود. انرژی انتقالی بصورت مقابل کاهش می یابد.
که S0 عبارت است از شدت انرژی موج تابش (z=0). عمق نفوذ میباشد و برابر است با فصل مشترک تا محلی که میدان الکترومغناطیسی به حدود 37 درصد و مقدار انرژی به حد کمتر از 14 درصد، که در مقایسه با مقادیر آنها در هنگام برخورد کاهش یافته است.
عمق نفوذ اشعه طبق رابطه پیچیده با فرکانس موج نسبت عکس دارد و در بافت بیولوژیکی که آب و الکترولیتها و مولکولهای گوناگون هستند. عمق نفوذ اشعه با توجه به مقدار آبی که در خود بافت وجود دارد اندکی متفاوت است به طور کلی، برای انرژی یکسان برای موج تابش، هر چه فرکانس کمتر باشد، یعنی طول موج آن بزرگتر است و عمق نفوذ بیشتر خواهد بود.
در کل میکرویوهای که مصارف خانگی برای پخت دارند مقدار میانگین چگالی توانشان در فاصله 5 سانتیمتری سطح خارجی دستگاه نبایستی از 50 بیشتر باشد. البته در رستورانها و دیگر اماکن غذاخوری عمومی، با توجه به مقدار تابش زیاد، کارگران آنها را میتوان در گروه کارگران اشعه دیده دستهبندی کرد.
تأثیر اجاقهای میکرو و بر روی انسان و غذای پخته شده
آنچه مسلم است. ماکرویو میتواند بافتهای بدن را همانطور که بر روی غذا اثر میگذارد- بسوزاند.
از این رو توصیه شده است که در مدت زمانی که ماکرویو در حال پختن غذا میباشد فاصله طبق آنچه گفته شد از آن رعایت گردد.
اما تأثیر ماکرویو بر روی غذاهایی که درون آن پخته میشود طبق تحقیقات مختلف هنوز به طور کامل شناخته شده نیست.
در زیر به بررسی چند مورد از این تحقیقات و نتایج آنها میپردازیم.
1- تحقیقات هیستولوژی بر روی نوعی گلکلم و هویج نشان داد که ساختار مولکولی و خواص غذایی آنها تغییر یافته و فاسد میشود و واژگونی قطبی صورت میگیرد. در این دو دیواره سلول تخریب شده که در مقایسه با پخت معمولی که دیواره دست نخورده باقی میماند یک اثر کاملاً مخرب است. تحریک واژگونی قطبی سبب میشود که سلول ماده مغذی تخریب شود. مسئله دیگر ایجاد رادیکالهای آزاد میباشد. این رادیکالها گرایش قوی دارند و سبب واکنش میشوند آنها میتوانند با آنزیمها واکنش دهند و بدین سبب میتوانند مراحل بیولوژی را تخریب کنند.
در سال 1973، 2 دانشمند آمریکائی به نامهای P. Czerski و w.m. Leach ثابت نمودند که ماکرویو باعث ایجاد سرطان در حیوانات میشود. (2)
یک گروه از دانشمندان در دانشگاه stanford و پزشکان کالیفرنیا، کشف کردند که شیر در دمای بالا (980c تا 720c) فعالیت عوامل ضد باکتری گندزدا کاهش مییابد و در دمای بالا E. Coli, (980c) شروع به رشد کردن مینماید. به این پرتوهای ماکرویو با افزایش به شدت زیاد دما ضررهای مهمی به سیستم انیولوژی پروتئینهای شیر وارد میکند و گرمای آن بطور یقین برای شیر مناسب نیست (3)
- در مطالعاتی دیگر در یک درمانگاه سوئیس Dr. Hans Ulrich Hetter,. از دانشمندانی بوده که بر روی غذاهای پخته شده در میکروویو کار کرده است. Dr. Hetter که متخصص در کارخانجات غذایی سوئیس میباشد و دریافت کننده اسکال جهانی نیز هست، در سالهای اخیر استاد و پروفسور Lausanne university است. مقاله تبلیغاتی در مورد مواد غذایی میکروویو در سال 1991 چاپ کردهاند. در یک فصل از این نشریه در مورد اثرات سرطانی این غذاها در خون بحث شده است.
دکتر Hetter اولین دانشمندی بود که در مورد تأثیر پرتومیکرویو بر روی مواد مغذی غذا و تغییرات فیزیولوژی خون بدن انسان مطالعه کرده است. مطالعات او نشان داد که نیروهای فاسدکنندهای بر روی غذا تولید میشود و این تغییرات ایجاد اختلالهایی در سیستم بدن میکنند.
مقاله بررسی میدان مغناطیسی زمین در 19 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
پس از پایان جنگ جهانی دوم، دولتها برای جبران خسارت جنگ روی به منابع طبیعی آوردند با شروع جنگ سرد مکتشفان بدنبال منابع مطمئن در کشورهای نزدیک آمریکا بودند که کانادا بهترین کشور بود هم از نظر وسعت و هم از نظر منابع معدنی.
فلزات پایه مانند مس، سرب، روی و نیکل، از طرفی شرایط بد آب و هوایی از قبیل سرمای زیاد و یخبندان در قسمتی از سال اکتشافی را سخت می کرد و مهمترین عامل فاکتور زمان بود که تأخیر در هر مرحله باعث موکول شدن ادامه عملیات به فصل بعدی شود از طرفی روشهای کند ژئوفیزیکی نیز به این تأخیر کمک می کرد.
ژئوفیزیک به دلیل ویژگیهایی که دارد کم هزینه بودن و بیشترین سرعت بهترین راه برای برداشت بود اما متدهای گراویتی بدلیل دیگر مشکلات کنار گذاشته شد و روشهای قدیمی مغناطیس بدلیل وجود منبع میدان، وجود الکترود و تفسیر پیچیده کمتر استفاده شد. همین عوامل بعدها باعث توسعه روشهای ژئوفیزیکی شد، اولین تلاش برای استفاده از هواپیما در برداشت های EM توسط (1946) Hans land berg و این سیستم شامل 2 سیم پیچ که در کابین هلیکوپتر میباشد و تنها برای توده های مدفون در عمق 5 متری میباشد.
از طرفی با روی کار آمدن کامپیوتر سرعت و دقت محاسبات پیچیده این روش به عنوان سریعترین و بهترین روش بکار گرفته شد.
نیاز به کشف توده های عمیق باعث شد تا پس از دهه 1970 مطالعات و طراحی هایی در این زمینه صورت بگیرد. در این مسیر موفقیتهای (INPUT) (Induced Pulse Transient) (القا پالس زودگذر) چشمگیر بوده در دهه 1980 عمده شرکتهای معدنی بدنبال اکتشاف طلا بودند. در هر حال نیاز اورانیوم و فلزات پایه در نیمه دهه 1980 باعث شد روشهای اکتشاف عمیق استفاده شود شرکتهای Spectrem , Questem , Geotem در سال 1990 اقدام به ارائه این خدمات کردند.
فصل سوم
مبانی مغناطیس سنجی و تئوری
مقدمه:
میدان مغناطیسی زمین از دیرباز نظر محققان را به خود جلب کرده بود. همیشه این حقیقت که سوزن مغناطیسی شده آویزان از نخ همیشه در یک راستا قرار میگیرد دانشمندان را به فکر وامی داشت. تا اینکه ژیلبرت نظریه خود را حدود سه قرن پیش مبنی بر اینکه زمین مانند یک مغناطیس بزرگ و تا اندازه ای بی قاعده عمل میکند. این نظریه به همراه نظریه نیوتن در مورد گرانش را میتوان پایه های ژئوفیزیک دانست. در واقع به کمک ژئوفیزیک میتوان کانسار مدفون در زمین را با اطمینان مدلسازی کرد.
مطالعات ژئوفیزیکی بر مبنای خاصیت فیزیکی مورد اندازه گیری به دو دسته کلی تقسیم میشوند. روشهایی که میدانهای طبیعی زمین را اندازه گیری میکنند (روشهای استاتیک) که عبارتند از روشهای ثقل سنجی، مغناطیسی سنجی، تلوریک، پتانسیل خودزا و رادیومتری و روشهایی که از میدانهای مصنوعی ایجاد شده استفاده میکنند (روشهای دینامیک) که شامل دو دسته مهم می باشند. روشهای الکتریکی و روشهای لرزه نگاری، روشهای استاتیک نسبت به روشهای دینامیک سریع و کم خرج هستند و عموماً در اکتشاف نیمه تفصیلی و شناسایی ساختمانی زمین شناسی استفاده میشوند و بیشتر اطلاعات کیفی بدست می دهند. در روشهای دینامیکی با مطالعه تغییرات میدان مصنوعی ایجاد شده در اثر حضور مواد مختلف میتوان آنالیزهای بهتر و مشخص تری همراه با تفسیرهای کمی و کیفی انجام داد. روشهای دینامیک اغلب وقت گیر و پرهزینه هستند ولی تجارب علمی و نتایج بدست آمده، کاربرد موفقیت آمیز این روشها را ثابت کرده است.
3-1-2- میدان مغناطیسی زمین
نمود.
این منابع ساده پایة آنومالیهای بسیار پیچیده را تشکیل می دهند. اگر r فاصلة بین نقطة p که در (x , y , z) واقع شده و نقطة که در قرار داده باشد، آنگاه تبدیل فوریة یک پایة بحث مربوط به میادین پتانسیلی است چرا که این میادین به انواع مشتقات بستگی دارد. با داشتن تبدیل فوریه و قضایای خاصیت دیفرانسیل گیری تبدیل فوریه، می توانیم انواع محاسبات را انجام دهیم. اسپکتور و باتاچاریا (1966) از یک استراتژی مشابه جهت به دست آوردن توابع چگالی انرژی طیفی و توابع خود همبستگی برای آنومالیهای دایپلی و منابع خطی بکار گرفتند. اگر p را به یک سطح افقی محدود کنیم که در ارتفاع z0 واقع شده و با فرض آنکه نقطه در موقعیت قرار گرفته باشد، بطوریکه باشد، آنگاه تبدیل فوریة دو بعدی با رابطة زیر داده میشود:
از آنجائیکه تابع بطور استوانه ای حول محور z متقارن است، با تبدیل مختصات به مختصات قطبی خواهیم داشت:
آنگاه تبدیل فوریة دو بعدی فوق به صورت زیر در میآید:
انتگرال بر روی دارای فرم تابع بسل از مرتبة صفر است چرا که:
و لذا با جایگزینی این تعریف برای تابع بسل در تبدیل فوریه، یک تبدیل هانکل از مرتبة صفر حاصل میشود:
این انتگرال یک نتیجة عمومی را نشان میدهد و آن اینکه تبدیل فوریة دو بعدی یک تابع با تقارن استوانه ای به یک تبدیل هانکل تبدیل میشود. جواب این تبدیل در منابع مختلف و بویژه Bracewell (1965) داده شده است:
(21)
با تاچاریا روش مشابهی و لیکن با یک روش دیگر بدست آورده است. حال با استفاده از رابطة فوق می توانیم تبدیل فوریة میادین پتانسیل ایجاد شده از منابع ساده را محاسبه نمود. باید توجه داشته باشیم که هر چند تبدیل فوریة را پیدا کردیم، اما شرط نامساوی لازم برای تبدیل فوریه را ارضا نمی کند. چون:
که این انتگرال اخیر نامعین است و بنابراین تبدیل فوریة وجود نداشته و این حقیقتی است که ناشی از معادلة (21) و طبیعت تعریف نشدة در طول موج بینهایت در میباشد. اما از آنجائیکه مشتقات فضائی در آنومالیهای مغناطیسی و گراویتی حضور دارند. لذا نامساوی مربوطه در این حالت ارضاء خواهد شد یعنی هر مشتق افقی دارای تبدیل فوریه میباشد.
2-5- منابع توپوگرافیک (Topographic sources)
به منظور بکار بردن قضیة کانولوشن، معادلة (31) بایستی به یک کانولوشن تبدیل گردد. و این فقط در صورتی ممکن است که توزیع منبع بین دو صفحة افقی z2 , z1 محدود شده و تنها در جهت افقی قابل تغییر می بود.
مقاله بررسی منطقه جنوب آسیا در 50 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه
فصل اول: معرفی منطقه جنوب آسیا
مسائل و منازعات منطقهآی
فصل دوم: پاکستان
1- ویژگیهای پاکستان
الف: جغرافیای طبیعی و انسانی پاکستان
ب: جغرافیای سیاسی پاکستان
ج: جغرافیای اقتصادی پاکستان
2- حکومت و سیاست در پاکستان
3- روابط پاکستان با جمهوری اسلامی ایران
4- منازعات هند و پاکستان
الف: علل منازعه دو کشور و جایگاه کشمیر در آن
ب: صفآرایی هند و پاکستان
ج: علل اتمی شدن هند و پاکستان
فصل دوم: هند
1- ویژگیهای هند
الف: جغرافیای طبیعی و انسانی
|
ب: جغرافیای سیاسی
ج: جغرافیای اقتصادی
1- نظام اقتصادی
2- بخشهای مختلف اقتصادی
2- حکومت و سیاست در هند
3- روند اتمی شدن هند
4- سیاست خارجی هند
5- روابط با جمهوری اسلامی ایران
6- همکاریهای نفت و گاز پتروشیمی ایران و هند
فصل چهارم: همکاریهای منطقهای در جنوب آسیا
1- اتحادیه همکاریهای منطقهای جنوب آسیا (سارک)
2- جنوب آسیا و نظام بینالملل
الف: چین
ب: روسیه
ج: آمریکا
|
فهرست منابع
مقدمه
از بعد دیرینهشناسی پیشینه منطقهگرایی به سالهای دهة 1960 و 1970 بر میگردد که توجه دانشمندان را به خود جلب کرد. اوج روی آوری به منطقهگرایی در دهه 1980 و به خصوص در زمینه اقتصادی میباشد که با فروپاشی شوروی این روند از سرعت بیشری برخوردار گردیده و کشورها سعی در حل مشکلات و مسائل خود در چارچوب مناطق جغرافیایی مینمایند. از همین روی منطقه جنوب آسیا به عنوان یکی از مناطق مهمی که در چارچوب نظام بینالملل با توجه به ویژگیهای استراتژیکی و جمعیتی که دارد از اهمیت زیادی برخودار گردد.
در این پژوهش ما سعی در شناخت و بررسی ویژگیهای این منطقه خواهیم نمود و به لحاظ اهمیت دو کشور هند و پاکستان، این دو را مورد بررسی قرار میدهیم.
تحقیق حاضر از چهارفصل تشکیل گردیدهاست که در فصل اول به معرفی منطقه جنوب آسیا پرداخته میشود. در فصل دوم به معرفی کشور پاکستان پرداخته و ویژگیهای آن از نظر جغرافیای طبیعی، انسانی، سیاسی، اقتصادی، مورد بررسی قرار میگیرد، سپس سیاست و حکومت در پاکستان و روابط خارجی آن با جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار میگیرد و به منازعات هند و پاکستان در انتهای این فصل پرداخته خواهد شد. در فصل سوم به معرفی کشور هندوستان پرداخته میشود و جغرافیای طبیعی، انسانی، سیاسی و اقتصادی آن مورد بررسی قرار میگیرد، سپس بحث سیاست و حکومت در هند، روند اتمیشدن هند و سیاست خارجی و روابط ایران و هند مورد بررسی قرار میگیرد. در فصل چهارم به مسئله همکاری در منطقه جنوب آسیا پرداخته میشود و عوامل واگرایی و همگرایی در اتحادیه همکاریهای جنوب آسیا (سارک) مورد بررسی قرار میگیرد و سپس به بحث جنوب آسیا و نظام بینالملل پرداخته میشود و روابط این منطقه با چین، روسیه و آمریکا مورد بررسی قرار میگیرد.
فصل اول: معرفی منطقه جنوب آسیا
منطقه جنوب آسیا شامل کشورهای پاکستان، هند بنگلادش، سریلانکا، نپال، بوتان و مالدیو است. خرده سیستم جنوب آسیا نزدیک به 3/3 درصد خشکیهای جهان را به همراه دارد. در میان کشورهای جنوب آسیا بوتان و نپال محصور در خشکی و سریلانکا و مالدیو جزیره هستند. مهمترین منابع طبیعی منطقه رودخانههای پرآب آن میباشد که به کشاورزی منطقه کمک فراوانی میکند ولی عدم استفاده صحیح از آنها و سیلهای فراوان در طول سال موجب شده که این منبع طبیعی خسارتهایی را همراه داشته باشد.(1) از جمله منابع مهم درآمد ارزش منطقه منابع ماهیگیری و نیز محصولات کشاورزی بخصوص جای و برنج است. به دلیل جمعیت زیاد منطقه جنوب آسیا نیروی انسانی نیز یکی از منابع اصلی درآمد ارزی برای این کشورها است.
مساحت و جمعیت کشورهای منطقه عبارتند از: پاکستان 943/803 کیلومتر مربع و جمعیتی در حدود 000/000/150 نفر هند با 263/287/3 کیلومتر مربع و جمعیتی در حدود 000/000/100/1 نفر، بنگلادش با 998/143 کیلومتر مربع و جمعیتی در حدود 000/000/120 نفر، نپال 800/140 کیلومتر مربع و جمعیتی در حدود 000/000/23، بوتان 620/46 کیلومتر و 000/000/2 نفر جمعیت آن، سریلانکا با 610/65 کیلومتر مربع و جمعیتی در حدود 000/000/18 نفر و بالاخره مالدیو 298 کیلومربع و جمعیتی در حد 000/330 نفر، که مساحت جنوب آسیا تقریباً 532/488/4 کیلومتر مربع و جمعیتی بالغ بر 000/000/500/1 نفر است.
جنوب آسیا از حیث نژادی دو نژاد سفید پوست و سیاه پوست را در بر میگیرد. نژاد سفید سفید به دو دسته اسلاوها و آریاییها تقسیم می شود. مردم جنوب آسیا از نژاد آریاییها هستند. نژاد سیاه پوست که به آنها دراویدی میگویند به نسبت دو نژاد سفید پوست و زرد پوست کمتر هستند و تنها در جزیره سیلان و جنوب هند زندگی میکنند.(2)
از کشورهای منطقه گاهی تحت عنوان بازیگران جهان سوم یاد میکنند و گاه از دو قدرت هستهای هند و پاکستان به عنوان دو قدرت مونیک منطقه دیگر بازیگران تحتالشعاع سیاستهای آنها خواهد بود نام برده میشود. فضای حاکم بر محیط منطقه بگونهای است که کشورهای منطقهای بیثباتی و ناامنی حاصل از گسترش تروریسم، تسلیحات واهمه دارند چرا که هزینههای زیادی را به جهت فضای سرد صرف امور دفاعی کردند که خود امر گسترش دهنده هرچه بیشتر فقر و نداری در جنوب آسیا است.
درگیر شدن پاکستان در سر جنگ در سالهای 48-1947، 1965، 1971 و احتمال بروز جنگ در سالهای 1984، 1987، 1990، 1999 و 2001 مؤید بیثباتی این منطقه و داشتن آثار منفی بر صلح و امنیت جهانی است. (3)
فصل دوم: پاکستان
1- ویژگیهای پاکستان
آب و هوای آن صحرایی، موسمی، نیمه صحرایی و کوهستانی است که بیشتر مناطق آن برای کشاورزی مناسب نیست. (1) 74 درصد مردم بیسواد هستند، 30 درصد جمعیت آن زیر خط فقر زندگی میکنند و 46 درصد جمعیت آن زیر 15 سال هستند. هر سال 60 هزار پاکستانی از این کشور مهاجرت میکنند. در این کشور 4 گروه عمدی نژادی وجود دارند:
پنجابی، سندمی، بلوچی و پشتو که به لحاظ دین مشترک اسلام گرد هم آمدهاند. 95 درصد مردم این کشور مسلمان (تشیع و تسنن) هستند که بیشتر درگیریهای داخلی پاکستان پیرامون همین اختلافات مذهبی است. (2)
زبان رسمی کشور پاکستان اردو و انگلیسی است هرچند زبانهای پنجابی، بلوچی و پشتو نیز وجود دارد. (3)
منابع طبیعی کشور عبارتند از: برنج، گندم، شکر، پنبه، ذرت و منابع معدنی آن هم شامل ذغال سنگ، گاز طبیعی، نفت خام، سنگ مرمر، سنگ آهن، منگنز، خاکرس، چینی، کرومیت و سلفون میباشند.
اکثر مردم کشاورز هستند و بیشترین محصول آن برنج است. (4)
این کشور راهی برای دستیابی کشورای تازه استقلال یافته به دریای آزاد است. از تنگه هرمز خیلی دور نبوده و پایگاههاس هوایی و دریایی آن در سواحل دریای عرب و دریای عمان میتواند نقش مهمی در منطقه داشته باشد به علت دارا بودن انبوه جمعیت مسلمان و وجود جریانهای افراطی مذهبی میتواند کانون بنیادگرایی اسلامی و اشاعه آن به دیگر نقاط اسلامی باشد و لذا توجه کشورهای مسلمان بسیاری را به خود جلب کردهاست.(5)
بافت اجتماعی و ساختار سیاسی در پاکستان آن چنان بحران زدهاست که چیزی به جز بیثباتی مزمن و مداوم را نشان نمیدهد. انتخابات پارلمان 342 نفری پاکستان نشان میدهد که هیچ حزبی قادر به تشکیل یک اکثریت ساده نمیباشد. برخلاف ناتوانی احزاب سنتی و عرفی، گروهها و احزاب دارای گرایش اسلامی توانستهاند موقعیت را محکم و استوار سازند. ناتوانی ساختاری و ارزشی احزابی که در طی سی سال گذشته در قلمرو سیاست پاکستان تعیین کننده بودهاند و افزایش قدرت احزاب و گروههایی که هویت ارزشی آنان وجه مشخصه فعالیتهایشان میباشد، در فضایی به وقوع پیوسته است که ارتش نقش وسیعتری را نسبت به گذشته دارا میباشد. (6)
ج: جغرافیایی اقتصادی پاکستان:
بطور کلی اقتصاد پاکستان پس از استقلال به علت مشکلات فرقهای و نیز منازعات و درگیریها با هند با بحرانیهای جدمی مواجه بوداست. با وقوع حادثه 11 سپتامبر و وقوع جنگ آمریکا در افغانستان و با توجه به اینکه پاکستان سهم بزرگی از بازارهای افغانستان را در اختیار داشته، اقتصاد این کشور با چالش مواجه گردید.
در زمان نخست وزیری بوتو، او تلاشهایی را در جهت کسب حمایتهای مالی آمریکا انجام داد که به دلیل برنامه هستهای پاکستان این حمایتها قطع شد. در سال 1990 سیاست خصوصیسازی و سرمایهگذاری خارجی در اولویت قرار گرفت پس از حمله آمریکا به افغانستان و حمایت پاکستان از آمریکا، پاکستان با حمایت آمریکا از صندوق بینالمللی پول وام گرفت. اقتصاد پاکستان 6/1% اقتصاد هندوستان است. (7) هزینه رفاهی که توسط دولت انجام میشود کمتر از 15 درصد بودجه است. بدهکاری پاکستان حدود 30 میلیارد دلار است که نیمی از تولید ناخالص ملی است. (8)
رشد اقتصادی پاکستان در ده سال گذشته تنها 3/4 درصد بوده در حالی که هند 6/5 درصد است.(9) تولید ناخالص ملی پاکستان نزدیک به هفتاد میلیارد دلار است در حالی که هند بیش از پانصد میلیارد دلار است. (10) پاکستان 29 درصد بودجه خود را به بودجه نظامی اختصاص میدهد که هند این میزبان را به 8/10 درصد کاهش داده است. (11) پاکستان دارای 9 میلیارد دلار ذخایر ارزی است و این در صورتی اس که هندوستان 60 میلیارد دلار ذخایر ارزی دارد. (12) بیش از 40 درصد جمعیت پاکستان زیر خط فقر زندگی میکنند که این امر باعث شده است تا این کشور در زمینه شاخصهای انسانی در ردههای پایین طبقهبندی کشورهای جهان قرار گیرد.
مقاله بررسی مکتب بودابست در 41 صفحه ورد قابل ویرایش
تحولات مارکسیسیم اروپایی در آغاز سدة بیستم
در حالی که جامعه شناسان سدة نوزدهم نظریه هایشان را درمخالفت با مارکس می پروراندند ،شماری از مارکسیست ها نیز کوشش همزمانی را درجهت روشن کردن و بسط نظریة مارکس به عمل آوردند.
بعد از مرگ ماکس ، نظریة مارکسیستی نخست تحت سلطة کسانی قرار گرفت که در این نظریه جبرگاریی علمی و اقتصادی می دیدند. والر شتاین این دوره را عصر « مارکسیسم سنت گرا» نامید.
«فردریک انگلس» حامی وهمکار مارکس را که تا چندین سال بعد از مرگ او زنده بود ، باید از نخستین هواداران این چشم انداز به شمار آورد. این نظر اساساً مبتنی بر این برداشت بود که نظریة علمی مارکس پرده از قوانین اقتصادی حاکم بر جهان سرمایه داری برداشته است. این قوانین سقوط گریز ناپذیر نظام سرمایه داری را نشان میدادند. نخستین اندیشمندان مارکسیست مانند « کارل کائوتسکی» در صدد آن برآمده بودند که شناخت درست تری از عملکرد این قوانین بیابند . این چشم انداز با مسایل گوناگونی همراه بود یکی آن که به نظر می رسید این نظریه ضرورت عمل سیاسی را که پایة اساسی موضوع مارکس است ، از بین برده است . یعنی دیگر نیازی به فعالیت سیاسی افراد و به ویژه کارگران احساس نمیشد.از آنجا که نظام سرمایه داری خواه ناخواه فرو می پاشید ، تنها کاری که برای آنها می ماند دست روی دست گذاشتن و ماندن در انتظار سقوط گریز ناپذیر این نظام بود . در یک سطح نظری ، مارکسیسم جبرگرایانه رابطة دیالتیکی میان افراد و ساختارهای اجتماعی وسیعتر را نادیده میگیرد.
این مسائل به واکنش در میان نظریه پردازان مارکسیست و رشد «مارکسیسم هگلی» در اوایل سدة بیستم انجامید. آنها برای این «مارکسیست هگلی» نامیده شدند که میکوشیدند تعلق «هگل» به آگاهی را با علاقة جبرگرایان به ساختارهای اقتصادی جامعه در آمیزند. آنها هم به جهت تظری وهم به دلایلی عملی اهمیت داشتند . از جهت نظری ، آنها اهمیت فرد ، آگاهی و رابطة میان اندیشه و عمل ، را دوباره گوشزد کردند و از جهت عملی ، بر اهمیت عمل فردی در به راه انداختن انقلاب اجتماعی تاکید کردند.
مهمترین هوادار این دیدگاه «جورج لوکاچ» بود به گفته «مارتین ژی» «لوکاچ » «بنیانگذار مارکسیسم غربی» بود. او نویسندة «طبقه و آگاهی طبقاتی» بود که سند منشور مارکسیسم هگلی تلقی می شود. « لوکاچ» در اوایل سدة بیستم آغاز به آن کرد که مارکسیسم را با جامعه شناسی پیوند زند .این پیوند با رشد نظریة انتقادی در دهههای 1920 و 1930 تسریع شد. (ریترز، 1379، 52 – 51)
انتقاد مارکسیست های هگلی به مارکسیست های سنتی و دلایل روی آوردن به ریشه های هگلی نظریة مارکس:
بیشتر مارکسیست های سنتی جبرگرای اقتصادی بودند و عوامل اجتماعی را تحت شعاع عامل اقتصادی و تقلیل پذیر به اقتصاد می دانستند. مارکسیست های هگلی مانند « لوکاچ» به این دیدگاه اقتصادی تک بعدی انتقاد داشتند و علاوه بر عوامل اقتصادی و مادی بر عوامل ذهنی و فرهنگی نظریه مارکس نیز تاکید میکردند آنها برای تکمیل دیدگاه مارکسیستی و بسط آن به عوامل ذهنی و فکری به ریشه های هگلی نظریة مارکس به ویژه در آثار اولیهاش روی آوردند. (ریترز، 1379 ، 259)
دست نوشتههای اقتصادی و فلسفی سال 1844 که بیشتر تحت نفوذ ذهن گرایی هگلی بود ، برای بیشتر اندیشمندان مارکسیست ناشناخته بود به هر روی در دهة 1920 «لوکاچ» اثر عمدهای «طبقه و آگاهی طبقاتی» را نوشته بود و در آن بر جبنة ذهنی نظریة مارکس تاکید ورزیده بود.
« خدمت عمدة لوکاچ به نظریة مارکسیستی ، در دو مفهوم عمدهاش ، «چیزوارگی و آگاهی طبقاتی» نهفته است.»
نکات انتقادی:
الف) طرح موضوع نیازها برمبنای برداشتی انسان شناسانه از فرد آدمی، تردید پذیر است و مباحثه ای را پیرامون نظریه هستی شناسی وجود اجتماعی آن گونه که لوکاچ پیربسط داده بر میانگیزد.
ب) بررسی ارائه شده در باب ماهیت انقلاب اکتبر 1917 بسیار سطحی و جدل آمیز می نماید.
ج) دیکتاتوری بر نیازها به جای اینکه یک علت باشد به نظامی از معلول ها مربوط میشود که شکل حکومت نوع شوروی توانایی مهارشان را ندارد.
د) مقولة استبداد فراگیر که نویسندگان این مکتب به کار بردهاند و مفهوم بلعیدن جامعة مدنی توسط جامعة سیاسی ( حزب حاکم) را در بر دارد بسیار تردید آمیز است البته بیشتر در باب آن چه مبنا قرار می دهد: یعنی مشخصاً امکان وجود نفس جدایی میان حوزههای اجتماعی و سیاسی در طی تاریخ ( محمد جعفر پوینده، 1381 ، 976)
نگاهی به مکتب بوداپست نوشته فرانسوا ریویر: Francois riviere
پس از مرگ لوکاچ در 4 ژوئن 1971، مقامات رسمی مدعی شدند کسانی که لوکاچ در نامة 15 فوریه 1971 شاگرد خود دانسته و ستایش شان کرده « مبلغ عقاید باب روز، مبلغ نوعی رویزیونیسم خرده بورژواییاند . ومقامات ، مفید دانستند که صفت ضد مارکسیستی را هم به آن بیفزایند. آن چه اعضای مکتب کنونی بوداپست را متحد میسازد این است که آنان به پیروی ازمارکس و لوکاچ، مارکسیسم را نوعی روش میدانند. از دید رهبران حزب کمونیست مجارستان «مارکسیسم متنوع[1]» مفهومی نداشته ، از نظر انها ممکن نیست « در آن واحد چندین حقیقت وجود داشته باشد.» در نتیجه عجیب نیست که « جامعه شناسان مکتب بوداپست رانه درمقام دانشمند با برهان آوری علمی ، با پژوهش ژرفتر، بلکه فقط با محکوم سازی، در مقام دستگاه سیاسی محافظ اصول جزمی و با صرف ارجاع به نوشتههای آیهوار بی اعتبار میکنند.
این مقاله در رد نگرش فلسفی حزب مسلط به این نکتهی اساسی اشاره میکند که هرگاه گروهی حقیقت را تماماً متعلق به خود بداند میتواند «در پوشش دفاع از آموزهی قیم ] انقلاب [ » اعمال قدرت کند. ( پوینده، 1381 ، 31-21)
نیم نگاهی به زندگی و آثار اعضای مکتب بوداپست:
« جورج لوکاچ George Lukacs » : (1885 – 1971) پسر یک بانکدار مهم مجار؛ در دانشگاه بوداپست علم حقوق خواند ( 1902 – 1906)؛ اصلی ترین تأثیر فلسفی لوکاچ مربوط به حوزة آلمان است او در حلقة فکری هاید لبرگ که ماکس وبر در طول سالیان 1906 تا 1928 به دور خود گرد آورده بود شرکت داشت .او پیش از وقوع جنگ جهانی اول به صورت فیلسوف و منتتقد ادبی مهمی سربرآورد؛ در 1918 به حزب کمونیست مجارستان پیوست ؛ به مقام کمیساریای مردمی در امور فرهنگ در جمهوری شورایی مجارستان رسید (1919) ؛ پس از سقوط این جمهوری به وین گریخت ودر آنجا چهرهای مهم در جنبش کمونیستی شد؛ حضور در مؤسسهی مارکس – انگلس – لنین درمسکو (1929 – 1931) ؛زندگی در برلین ( 1931 – 1933) ، اما پس از به قدرت رسیدن حزب نازی به مسکو بازگشت و همان جا نقشی فعال در مباحثهها ، زیباشناسی به عهده گرفت؛ در 1945 به مجارستان بازگشت و نماینده پارلمان و استاد زیبایی شناسی و فلسفه فرهنگ در دانشگاه بوداپست شد؛ در اوج جنگ سرد در سالهای 1949 تا 1952 هدف حملههای شدید صاحب منصبان بلند پایه حزبی قرارگرفت ؛ وزیر فرهنگ در حکومت ایمره ناگی طی انقلاب 1957 مجارستان ( پس از شکست انقلاب 1956 مجارستان) به رومانی تبعید شد. ( 1956 – 1957)؛ در واپسین سالهای زندگی اجازه یافت که آشکار سخن بگوید [ شایان ذکر است وی کشورش را در بیست سالگی ترک کرد و در سن 60 سالگی به مجارستان بازگشت] (الکس کالینیکوس، 1383 ، 596)
مقاله بررسی مشارکت سیاسی در جهان سوم در 21 صفحه ورد قابل ویرایش
به طور معمول شارحان دموکراسی فرض را بر این میگذارند که مشارکت جمعنی در سیاست و میزان منزلت انسانی یک رابطه مستقیم و علی وجود دارد. به عبارت دیگر، طراحی خط کشیهای عمومی برای بالا بردن میزان منزلت انسانی در جامعه،عمدتا از طریق شرکت در انتخابات و برخورد با وسایل ارتباط جمعی، محصولی همچون افزایش مشارکت جمعی در فرآیند سیاسی دارد.
در این فصل این اندیشه را به گونهای که در سیاست جهان سوم به کار میرود، بررسی میکنیم و در این مسیر به ویژه علاقمندیم ارتباط میان مشارکت جمعی در سیاست و خطمشیهای عمومی در کشورهای جهان سوم را آشکار سازیم. اگر در بسیاری از کشورهای در خانلش توسعه افزانیش مشارشکت سیاسی موحب ارتقاء منزلت انساننی نشده باشد، مطمئنا اعتبار مبانی نظریی دموکراسی در برخی از محیطهای جهان سومی مورد تردبد قرار میگیرد. به علاوه اگر دریابیم که چنین حالتی وجود دارد، باید بپرسیم که چرا ظاهرا رابطه میان مشارکت جمعی و منزلت انسانی دست کم در مورد شکل حکومت کشورهای جهان سوم شهروندانی که از نظر سیاسی حرفهای نیستند چگونه ارتباط خود را با حکومت برقرار میکنند و این ارتباط به چه نحو بر خطمشیهای عمومی تاثیر میگذارد.
ابعاد مشارکت سیاسی:
اصطلاح «مشارکت سیاسی» برای افراد متقاوت با توجه به فرهنگ سیاسی خاصی که دارند معنای بسیار متفاوتی دارد. در این نوشتار مات همان معمایی را که دانشمندان علم سیاست ساموئل. پ. هانتینگتون و حو آنام. نلسون ارائه دادهاند به کار میبریم: مشارکت سیاسی یعنی «فعالیت شهروندان عادی به منظور تاثیرگذاری بر تصمیمگیری حکومت» مشارکت سیاسی خصوصا با فعنالیت یا رفتار قابل مشاهده و آشکار ارتباط دارد. در فصل سوم حالات درونی زودگذرتر بازیگران سیاسی یا بازیگران سیاسی یا نگرشهای سنتی و نوگرائی را بررسی کردیم.در فصل حاضر با بررسی اعمالی که شهروندان برای تاثیرگذاری بر تصمیمات حکومت انجام میدهند، به عملکرد واقعی نظامهای سیاسی نزدیکتر میشویم. در اینجا رفتار شهروندان عادی یعنی افرادی که سیاست حرفه آنها نیست و تنها به عنوان نوعی مشغولیت یا به صورت ادواری به رفتار سیاسی میپردازند، مورد توجه ما است. ما تنها فعالیتهائی را بررسی میکنیم که به منظور تاثیرگذاری یا تغییر برهی اعمال و تصمیمهای احتمالی سازمانهای دولتی انجام میشود. بسیاری از رویدادها آثار سیاسی دارند حتی اگر این آثار ناخواسته باشند. دامنه این رویدادها ممکن است از یک بلای طبیعی مانند زلزله تا عملی مانند اعتصاب یا تحریم باشد که به منظور تاثیر بر سایر جنبههای جامعه انسانی انجام میگیرد و ناخواسته به حوزه سیاسیت کشانده میشود. ولی ما بررسی خود را محدود به آن دسته فعالیتهایی میکنیم که آشکارا به وسیله بازیگر برای تاثیرگذاری بر خطمشی دولتی انجام میشوند. این تعریف شامل همه شکلهای فعالیت از جمله رفتار پرخاشگرانه و غیر پرخاشگرانه و اعمال قانونی و غیرقانونی میشود که هدف آنها تغییر خطمشی عمومی باشد.
افزایش مشارکت: بعد نهادی
مشارکت سیاسی مقوله ای است که افراد در آن وارد می شوند، و نهادهای سیاسی صرفاً به مثابه زمینة روانشناختی و فرهنگییی است که افراد در قالب آنها در زندگی سیاسی و سایر عرصه های اجتماعی به کنش و واکنش با یکدیگر می پردازند. برای مثال وقتی می گوئیم حزب سیاسی معینی از یک نامزد خاص دفاع میکند و یا خواستار خط مشی مشخصی است، در واقع نوعی خلاصه گویی کرده ایم. حزب به عنوان یک نهاد نمیتواند از چیزی دفاع و یا آن را درخواست کند، بلکه این فعالیت ها توسط افراد خاصی که به نام حزب صحبت یا عمل می کنند انجام می شود. این امر امتیازی است که سایر اعضا حزب به طور سمبلیک از طریق واگذاری نقش معینی (مثلا ریاست حزب) به این افراد اعطا کرده اند. بنابراین، هرچند که عمل به وسیله افراد انجام می شود، چارچوب نهادینی که افراد در آن به عمل می پردازند بسیار حائز اهمیت است، زیرا این چارچوب بر چگونگی واکنش دیگران نسبت به رفتار آنها قویاً تأثیر می گذارد.
تجربه کشورهای صنعتی اروپای غربی و آمریکای شمالی حاکی از آن است که صنعتی شدن موفقیت آمیز هم محرک رشد نهادهای مردمی نظیر احزاب سیاسی، اتحادیه های کارگری و دیگر گروه های ذینفوذ و رسانه های ارتباطی است و هم نیازمند رشد این نهادها. ولی رهبران سیاسی کشورهای جهان سوم در تلاش برای بسیج گروه های سنتی و ایجاد پیوندهای مستحکمی میان آنها و نظام سیاسی مدرن با مشکل عمده ای رو به رو هستند. در فصل سوم به برخی از مشکلات اشاره کردیم که این رهبران سیاسی هنگام طراحی نهادهای مردمی برای تبدیل شخصیت های سنتی با کمترین گسستگی به افراد مدرن با آنها روبه رو هستند.
شاید مهم ترین دلیل اینکه چرا وسائل ارتباط جمعی نمی توانند مردم روستاها را بسیج کنند آن است که در ده یا حومة شهرها کار مردم از طریق منبع واحد قدرت تنسیق مییابد. اینجاست که با نظام حامی- پیرو که در زندگی سیاسی مردم محلی در کشورهای جهان سوم بسیار متداول است روبرو می شویم. جلوتر دریافت هایی دربارة نحوه اجرای سیاست در زندگی روزمره مردم سنتی به دست خواهیم آورد. در حال حاضر فقط مشاهده می کنیم که رهبر سیاسی یا حامی در هر دهکده، قبیله یا حومة شهر همانگونه که چیزهای باارزش دیگر را کنترل می کند، وسایل ارتباط جمعی را نیز عملاً تحت کنترل خود دارد. آنچه که این مردم از رسانه های گروهی می دانند معمولا همان چیزی است که حامی مایل است که آنها بدانند. برای مثال رابرت ردفیلد متوجه شد که در چام کوم که یک دهکده دوردست در مکزیک است تنها 2 یا 3 مرد که یکی از آنها کدخدای ده بود به طور مرتب روزنامه می خواندند: «دانشی که افراد دیگر در ده چام کوم از موضوعات گزارش شده یا درج شده در این روزنامه ها داشتند تا حد زیادی از طریق کدخدا به آنها می رسید. وی روزنامه ها را خوانده و محتوای آنها را در شب هنگام که مردان در میدان ده گرد هم می نشستند برای آنها تشریح می کرد.»