مقدمه
در جهان امروز مصرف مواد مخدر به مثابه یکی از غم انگیزترین تراژدی ها، جنبه های زیستی، روانی و اجتماعی زندگی بسیاری از انسان ها را متاثر می سازد. مصرف طولانی مدت مواد مخدر با ایجاد اعتیاد نه تنها تاثیر سوء در وضعیت اقتصادی و اجتماعی شخص مصرف کننده یا معتاد
می گذارد، بلکه در تفاهم خانوادگی نیز نقش تعیین کننده ای ایفا می کند (وراگ ، 1992، به نقل از فاضلی و مولوی، 1382). این معضل دیرین دامنگیر اکثریت قریب به اتفاق کشورهاست و تقریبا در کلیه ی جوامع به طور روز افزونی قربانی می گیرد، چنانکه برخی از نویسندگان یکی از مشکلات جدی و حاد جوامع امروزی را مصرف روز افزون مواد مخدر و داروهای روانگردان
می دانند و چند دهه ی اخیر را «عصر دارو» نام گذاری کرده اند (امینی، 1379).
دارو چیست؟
تعریف ساده ای از دارو عبارت است از : هر ماده ای که بر کارکرد بدن یا ذهن تاثیر بگذارد. این تعریف از دارو شامل الکل و موادی نظیر توتون یا کافئین هم می گردد، اصطلاح عام «ماده» غالبا برای پوشش توام الکل و داروها مورد استفاده قرار می گیرد (کان و دوبلاش 2001، ترجمه: پورافکاری، 1385).
آخرین راهنمای تشخیصی و آماری انجمن روانپزشکی امریکا (DSM-IV) چند طبقه از داروهایی را که ممکن است قسمتی از اختلال مصرف مواد باشند، مشخص کرده است (انجمن روانپزشکی آمریکا ، 1994، به نقل از تیسون، دگن هارت، و هارل (2000). ترجمه سلطانی، گوهری انارکی، پالاهنگ، 1384). این داروها عبارتند از : الکل، کافئین، حشیش، توهم زاها، هروئین، و دیگر مواد افیونی، مواد استنشاقی ، نیکوتین ، فن سیکلدین (PCP)، مسکن ها و محرکها (کوکائین و آمفتامین ).
که پنج طبقه : الکل، نیکوتین، حشیش، مواد افیونی و محرکها بیشترین تاثیر اجتماعی و اقتصادی را در جامعه دارند و مصرف این مواد در بسیاری از اختلالات تهدید کننده زندگی سهیم هستند (تیسون و همکاران، ترجمه سلطانی و همکاران، 1384).
اعتیاد چیست؟
اعتیاد عبارت از تعلق یا تمایل غیر طبیعی و مداومی است که برخی از افراد نسبت به بعضی از مواد مخدر پیدا می کنند، به عبارت دیگر، منظور از اعتیاد استفاده ی غیر طبی و مکرر از داروست که به ضرر خود مصرف کننده یا دیگران می باشد (پورافکاری، به نقل از ناصح، 1388).
امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از وابستگی به مواد نام برده می شود، هر چند که در میان مردم این بیماری اعتیاد و خود بیمار معتاد شناخته شده است. بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه ی مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد قادر بر قطع آن نیست. مصرف مواد یک الگوی رفتاری ناسازگارانه و بیمار گونه است که بروز علائم رفتاری، روانی، شناختی و جسمی به اختلالهای بالینی در فرد مصرف کننده منجر می شود.
در سال 1964 میلادی سازمان جهانی بهداشت (wHo) به این نتیجه رسید که واژه ی اعتیاد و معتاد یک واژه ی علمی نیست و از دقت و وضوح کافی برخوردار نیست و به جای استفاده از واژه های اعتیاد دارویی و عادات دارویی، واژه ی وابستگی دارویی معرفی شد. در حال حاضر در DSM-IV به جای واژه ی دارو از واژه ی ماده و در ICD-10 از ماده ی روانگردان استفاده می شود.
در DSM-IV برای توضیح وجوه وابستگی دو مفهوم مورد استفاده قرار می گیرد: وابستگی رفتاری که در آن بر فعالیتهای فرد برای کسب دارو و الگوی مصرف بیمار گونه تاکید می شود. وابستگی جسمی که عمدتا بر علایم ترک و تحمل تاکید دارد. ترک یک وضعیت فیزیولوژیک است که به دنبال قطع یا کاهش مقدار ماده ی مصرفی ایجاد می گردد. یعنی فرد به دنبال قطع یا کاهش مقدار ماده ی مصرفی ایجاد می گردد. یعنی فرد به دنبال قطع یا کاهش مقدار ماده ی مصرفی دچار علایم رفتاری یا جسمانی می شود.
تحمل عبارت است از وضعیتی که در آن اثرات رفتاری یا فیزیولوژیکی یک مقدار ثابت ماده ی روانگردان به مرور کاهش می یابد. به عبارت دیگر، تحمل یعنی کاهش تدریجی اثر یک ماده، در این صورت برای دستیابی به همان میزان اثر، نیاز به مصرف مقدار بیشتری از ماده است.
ملاک های تشخیصی DSM-IV برای وابستگی عبارتند از الگوی غیر انطباقی مصرف یک ماده که به ناراحتی قابل ملاحظه ای بالینی منجر می شود و با سه تا (یا بیشتر) از علایم زیر که زمانی در طی 12 ماه روی می دهد، تظاهر می کنند.
1. تحمل که با هر یک از موارد زیر مشخص می شود: الف) نیاز به مقادیر بسیار بالاتر یک ماده برای رسیدن به مسمومیت (مستی) یا تاثیردلخواه ب) کاهش قابل ملاحظه ی تاثیر با ادامه ی مصرف همان ماده.
2. ترک با هر یک از موارد زیر مشخص می شود: الف) سندرم ترک که برای هر ماده ی خاص مشخص است. ب) همان ماده (یا ماده ی مشابه) برای رفع یا جلوگیری از علایم ترک مصرف می شود.
3. ماده غالبا به مقادیر بیشتر و دوره ای طولانی تر از آنچه که مورد نظر است مصرف می شود.
4. میل دایم یا تلاش های ناموفق برای کاهش یا کنترل مصرف ماده وجود دارد.
5. وقت زیادی در فعالیت های لازم برای به دست آوردن ماده (برای مثال، مراجعه به پزشکان مختلف یا رانندگی های طولانی ) مصرف ماده (برای مثال، تدخین طولانی) یا رهایی از آثار ماده صرف می شود.
6. به خاطر مصرف ماده فعالیتهای مهم اجتماعی، شغلی و تفریحی کاهش یافته یا کنار گذاشته می شود.
7. ادامه ی مصرف مواد علیرغم آگاهی به وجود مشکلات مستمر یا عود کننده ی جسمی یا روانشناختی که از مصرف مواد ناشی شده یا در نتیجه ی مصرف آن تشدید می شود (برای مثال ادامه ی مصرف کوکائین علیرغم وجود افسردگی ناشی از کوکائین، یا مصرف الکل علیرغم شناخت این موضوع، که زخم گوارشی با ادامه ی مصرف آن شدت می یابد)(انجمن روانپزشکی آمریکا، 1994)