مقدمه
شنوایی یک توامندی حیاتی است یک کودک عادی قادر است که از طریق حس شنوایی زبان و مهارت گفتاری مورد نیاز در تعاملات اجتماعی و از طریق مهارت های آموزشگاهی یادگرفته و به کار بندد .
ناشنوایان همانند سایر کودکان به طور بالقوه به کسب و یادگیری قادر میباشند قضاوت آنها از داده های زبان شناختی ( ورودی ) که همان مواد خام در اکتساب زبان می باشند محروم اند در واقع گنجینه ی لغات خیلی کم است .
طبقه بندی معلولیت شنوایی :
1-ناشنوا = اختلالات شنوایی در روند پردازش اطلاعات دارای دو گروه است
الف : ناشنوای مادرزادی :نوزاد به طور ناشنوا به دنیا می آید
ب : ناشنوای آسیب زا : ناشنوایی طبیعی بدنیا آمده ولی بر اثر حادثه یا بیماری شنوایی اش را از دست می دهد
2- کم شنوا = به کسی کم شنوا گفته میشود که برای پردازش اطلاعات از وسایل کمک شنوایی استفاده نماید
عوامل موثر بر شنوایی :
1- علل مربوط به قبل از تولد
مسمویت و عفونت مادر در زمان پیش از تولد می تواند باعث ایجاد نقایصی در شنوایی کودک گردد
2- موارد آسیب زا به هنگام تولد
در هنگام زایمان به علت تنگی لگن خاصره ، استفاده از خورسپس و خونریزی داخلی جمجه ناشی از ضربه وارده بر سر نوزاد می باشد
3- عوامل مربوط به بعد از تولد .
نقص شنوایی به علت حوادث و بیماری های پس از تولد مربوط می شود
2- پیش گفتار
3- بررسی آماری و سابقه
4- تعریف استثنایی
5- تاریخچه:-
6- در ایران-
دسته بندی و تعریف و ویژگیهای بالینی
1- انواع استثنایی
2- تعریف ها:
3- علل و عوامل
4- عقب ماندگی و اختلالات ژنتیک
5- انواع سندرم ها
6- منگولیسم یا سندرم دان
7- سندرم صدای گربه و سوپرمن و کلاین فلتر
8- عوامل ناشناخته وهیدروسفال و میکروسفال
9- مسائل دوران بارداری
10- انواع بیماری ها و ضربه ها در تمام موارد
11- سن مادر و عاملRH
12- سوخت و ساز (متابولیسم
عکس العمل والدین
1- انواع خانواده- پذیرنده، انکارکننده و پنهان کننده
2- ارتباط خانواده با فرزند عقب مانده
3- واکنش های گوناگون خانواده
پیشگیری
1-پیش گیری
2-برنامه ریزی پیش گیری و مشاوره ژنتیک
3-مشکلات جنسی کودکان عقب مانده ذهنی
آموزش وپرورش
1-آموزش و پرورش و توان بخشی
سخن آخر- توصیه و پیشنهادهای لازم: کلام آخر با فرجام سخن
منابع و مراجع
پایان نامه کودکان عقب مانده و استثنائی و مسائل سازگاری خانواده آنها
قسمتی از متن:
- مقدمه
وجود یک جامعه سالم از نظر بهداشت روان، وابسته به سلامت اجزا کوچکتر آن جامعه مانند مجامع، گروهها و خانوادههای موجود در آن جامعه است وجود خانوادههای سالم ودارای سلامت روان میتواند تاثیر بسزایی در سلامت روانی موجود و ایجاد بهداشت روانی در آن جامعه داشته باشد، زیرا نهاد خانواده به خودی خود یک جامعه کوچک است و هر گونه تغییر مثبت یا منفی در آن، در جامعه بزرگ انسانها تاثیر مستقیم و موثر دارد و ثبات و بیثباتی خانواده بطور مستقیم بر ثبات یا بیثباتی جامعه تاثیر دارد.
کودک عامل گسترش نسل است و تولد هر کودک میتواند بر پویایی خانواده اثر بگذارد، والدین و دیگر اعضای خانواده باید تغییرات متعددی را جهت سازگاری با عضو جدید تحمل کنند. تولد یک کودک ناتوان[1] بر خانواده میتواند اثرات عمیقی داشته باشد، زیرا خصوصیات کودکان و نوزادان معلول[2] حدود انتهایی رفتار است و از آنجایی که معلولیت و رفتارهای ناشی از آن امری ثابت و پایدار میباشد، این امر بر تعاملاتی که کودک با والدین و خواهران و برادران خود دارد، تاثیر میگذارد (هالاهان وکافمن[3]، 1998).
مراقبتهای اضافی که برخی از کودکان معلول به والدین تحمیل میکنند، برنحوه تعامل والدین تاثیر میگذارد. بروز معلولیت در فرزندان اختلالات عاطفی و مشکلات اقتصادی زیادی را در خانواده ایجاد میکند، بنحوی که یکایک افراد خانواده دچار بحرانهایی ناشی ازوجود فرد معلول میشوند.
روابط دچار سردی وتیرگی میشود و روابط اجتماعی خانواده نیزمحدود میگردد. سایر فرزندان دچار مشکلات عاطفی و اجتماعی میگردند و بطور کلی بهداشت روانی خانواده که ضامن سلامت کودکان و سرمایههای فردی-اجتماعی است به شدت به مخاطره میافتد هر چند خانوادههای کودکان معلول فشار روانی بیشتری را تجربه میکنند ولی سازگاری زناشویی بالاتری را از خود نشان میدهند(حسین نژاد، 1375).
در تحقیق حاضر سعی محقق بر روشن کردن این موضوع است که آیا حضور کودک عقب مانده ذهنی در خانواده میتواند بر سازگاری اجتماعی مادران اثرات منفی داشته باشد یا نه؟
[1] .Disabled Child
[2] .Handicapped Children
[3] .Hallahan & Kafman