سر گذشت یک معلم
سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور مرکز شهید رجایی
اولین کسی که در ایران پایه گذار سازمان کودکان کرولال شد شخصی به نام جبار باغچه بان بود در مقدمه مروری بر زندگی این فرد زحمتکش که خدمت بزرگی به کودکان کرو لال کرد می پردازیم .
سرگذشت یک معلم
جبار باغچه بان کودکی کنجکاو و فعال بود که کتاب می خواند شعر کودکانه می سرود و به نقاشی عشق می ورزید هر کاغذ پاره ای که به دست می آورد که ساعتی نمی کذشت که تصویری از گل و درخت یا کوه و جنگل بر آن نقاشی می کرد پدرش با این کارها روی خوشی نشان نمی داد و او را به شدت از این کار منع می کرد پدرش نقاشی را کاری عبث می پنداشت و هر گاه او را در حال نقاشی می دید او را مواخذه می کرد .اسم پدرش استاد عسکر بنا بود و از ارومیه به ایروان در قفقاز رفت و او را همراه خود برد و به شاگردی پدرش می پرداخت اما این کار طبع ذهن جویای او را راضی نمی کرد و لابه لای کار درس نیز می خواند در آن زمان چند مدرسه به سبک جدید دایر شده بود و او را به آموزگاری در یکی از آنها پرداخت بعد از چند سال به ایران برگشت و در شهر مرند به معلمی ادامه داد و بعد از چند سال به تبریز رفت و کودکستانی در تبریز برای اولین بار احداث کرد و هدف او از این کار این بود که کودکان قبل از اینکه به مدرسه بیایند در کوچه و خانه مشغول بازی هستند چرا به جای اینکه این کارها و اسم این کودکستان را (باغچه اطفال) نام گذاری کرد.
در همان اوایل بود که مادری فرزند کرولال خود را برای ثبت نام به مدرسه آورد و گفت که هیچ مدرسه ای فرزند مرا قبول نمی کند . ولی جبار جواب منفی به مادر نداد و کودک را پذیرفت و به فکر افتاد چگونه به کودک خواندن و نوشتن یاد بدهد .چند ماه بعد دو کودک کرولال دیگر به کودکستان باغچه اطفال آمدند جبار با خود فکر کرد و می خواست به هر ترتیب بود سه کودک را تعلیم دهد او شنیده بود که در اروپا چنین موسسات کودکان کرولال وجود دارد و با آنها تماس گرفت و معلوماتی به دست آورد دو روش صدای کشیده و لب خوانی را به آن سه کودک آموخت روز امتحان این سه کودک تمام حیاط و پشت بام کودکستان پر از مردم بود آنها باور نمی کردنند که این سه کودک خواندن و نوشتن یاد گرفته اند و بله جبار موفق به این کار برای اولین بار در ایران شده بود او با این کار خدمت بزرگی به کودکان کرولال کرد و بعدها به تهران رفت و مدرسه بزرگی احداث کرد و در آذر ماه سال 1345 در گذشت .
و بعد دخترش راه او را ادامه داد .