پایان نامه تحلیل اکولوژیکی بزهکاری
چکیده
این مقاله در پی آن است که به موضوع بزهکاری در مناطق شهری بپردازد. برای بحث و گفتگو در این زمینه از تلاشهای فکری که توسط مکتب شیکاگو انجام شده سود خواهیم برد. دلایل انتخاب این مکتب آن است که اندیشمندان و متفکران این مکتب برآمده از اوضاع و شرایطی، اگر نه از بعد اقتصادی حداقل از بعد اجتماعی، هستند که تا حدودی به وضعیت کنونی ما شباهت دارد.برای اولین بار در دو دهه 20و30 میلادی جمعیت شهرنشین در آمریکا بر روستانشینان پیشی گرفته و شهرهای این کشور شاهد مهاجرت گسترده جمعیت از روستاها و کشورهای دیگر بوده است. این اوضاع و احوال منجر به ظهور نابسامانی ها، تغییرات اجتماعی گسترده و نابهنجاری هایی بوده است. در شهرهای بزرگی مانند شیکاگو باندهای تبهکاری و بزهکاری تبدیل به معضل اجتماعی شده بود، معضلی که نظام و سامان جامعه را تهدید میکرد. برای حل این مشکلات فزاینده به روشی منطقی جامعه شناسان مکتب شیکاگو به ارائه نظریاتی پرداختند که برخی از آنها هنوزهم میتواند روشنگر باشد و درسهایی برای شهرهای بزرگی مانند تهران داشته باشد که کما بیش از همین گونه مشکلات در رنج است.
در قسمت اول این مقاله شرحی مختصر از برخی متفکران بنیانگذار مکتب شیکاگو یعنی توماس، پارک و برگس ارائه خواهد شد. پس از آن نظریات شاو و مک کی که به طور خاص بر اکولوژی بزهکاری تاکید داشتهاند مورد بررسی قرار خواهد گرفت؛ به این ترتیب که در ابتدا مبانی نظری و سپس مبانی تجربی کار این دو جامعه شناس بررسی خواهد شد. در عین حال برخی کارهای دیگری هم که بر مبنای این نظریه انجام شده مورد بحث قرار خواهد گرفت. در پایان هم نتیجه گیری و پیشنهاداتی ارائه خواهد شد. عمدهترین هدف این تحقیق شناخت، تحلیل و بررسی رویکرد اکولوژیک به بزهکاری در مناطق شهری است. در این تحقیق تلاش شده تا مبانی نظری و تجربی این رویکرد با استفاده از منابع موجود مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
مقدمه
افزایش بیرویه نرخ زاد و ولد در دهه 1365-1355 و روند فزاینده مهاجرت از روستا به شهر در سه دهه گذشته موجب شده تا جمعیت شهرنشین رشد قابل ملاحظهای داشته باشد، به طوریکه در حال حاضر نزدیک به 78 درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری ساکن هستند. این روند منجر به ظهور پدیدههای جدیدی در ایران گردیده است که شاید مهمترین آن ظهور کلانشهرها است. کلانشهرها در حالیکه به خودی خود دارای برخی مزایا و پیامدهای مثبت اقتصادی مانند صرفه جوییهای ناشی از مقیاس هستند اما پیامدهای منفی هم دارند که از مهمترین آنها افزایش انواع ناهنجاریها میباشد. این ناهنجاریها در اشکال متفاوتی بروز مینماید؛ به عنوان مثال آلودگی گسترده محیط زیست و منابع طبیعی، افزایش بزهکاری و مانند آن رامیتوان نام برد.
سیر جرم و بزهکاری بخصوص در شهرهای بزرگ کشور شتاب فزایندهای به خود گرفته، و این رشد در سالهای اخیر از شدت بیشتری برخوردار شده است. جلوگیری از رفتارهای بزهکارانه همواره از دغدغههای مسئولین شهری و جامعه شناسان بوده است. برای کند شدن این روند شتابنده لازم است تا تبیینی منطقی از علل بزهکاری داشت. آیا میتوان همانند لامبروزو بزهکاری را بر مبنایی زیستی توجیه کرد؛ او ادعا میکرد که فرد مجرم از نظر جسمی از فرد معمولی عقب ماندهتر است و انحراف با عوامل زیست شناختی مانند نقص جسمانی، الگوهای کروموزومی در ارتباط استآیا میتوان تحلیل های روانشناختی انحراف را مبنا قرار داد و ادعا کرد که برخی انواع شخصیتی گرایش بیشتری به انحراف اجتماعی دارد(کوئن، :1385: 218).
و یا اینکه همانند اندیشمندان مکتب شیکاگو برای عوامل محیطی نقش اساسی قائل شد. این مقاله تلاش دارد تا با بررسی رویکرد اکولوژیک بزهکاری چهارچوبی نظری فراهم آورد که میتواند به عنوان نقطه آغازی برای مطالعات بعدی درمورد علل و زمینههای پیدایش بزهکاری باشد. در واقع به اعتقاد نگارنده تنها راه حل مقابله با بزهکاری مطالعه ریشهها و عوامل ایجاد کننده آن توسط حوزهها و دانشهای تخصصی است، نه آنکه به طور مقطعی با یورش به محلات -نظیر خاک سفید- و یا گرداندن چند بزهکار در سطح شهر با این معضل مبارزه کرد. چنین برخوردهای منسوخ و غیر انسانی نه تنها کارساز نیست بلکه عقل سلیم تنها آن را برخوردی کوتاه و چه بسا مضر برای حل این مشکل میداند.