مقاله بررسی تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی،تکنوپولی در 20 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
اغلب انسانها به «تکنولوژی» به عنوان یک رفیق قابل اعتماد می نگرند؛ به دو دلیل، نخست اینکه: تکنیک و صنعت زندگی را آسان تر، تمیزتر و طولانی تر می سازد. مگر از یک دوست و رفیق چه توقعی غیر از اینها می توان داشت؟ دوم اینکه: تکنیک از مدتها قبل و از همان آغاز رابطه ای بسیار نزدیک و در عین حال انعطاف ناپذیر با فرهنگ داشته است. به دلیل همین نزدیکی و اثرگذاری، بررسی تاثیر تکنولوژی در فرهنگ چندان ضروری به نظر نمی رسیده است. تکنیک در زمرة آن گروه از دوستان است که اعتماد و متابعت ما را طلب می کند؛ و از آنجا که این دوست نعمتهای بیشماری را به ما ارزانی می دارد، اغلب انسانها به خواستة او تن داده و اعتماد به او و متابعت از او را پذیرفته اند. اما چهره این دوست بخش تاریکی نیز دارد، هدایای او مستلزم هزینه های سرسام آوری است. اگر بخواهیم خطرات آن را گوشزد کنیم باید بگوییم که رشد افسار گسیخته و غیرقابل کنترل تکنولوژی، تمام چشمه ها و کانونهای لازم زندگی و حیات را نابود می سازد. تکنولوژی مبانی اخلاقی را از فرهنگ زدوده و روابط روحی و روانی انسانها را، که در حقیقت ارزشهای حیات انسانی است، به گور می سپارد. به طور خلاصه: تکنولوژی برای ما هم دوست است و هم دشمن.
قضاوت تاموس
در یکی از آثار افلاطون، به نام فایدروس (Phaidros) به داستانی برمی خوریم دربارة یکی از پادشاهان مصر علیا به نام تاموس.
«روزی یکی از خدایان به نام تئوت (Theuth) نزد تاموس میهمان بود. تئوت صاحب اختراعات و دانشهای بیشماری بود، از جمله، اعداد، علم حساب، هندسه، نجوم و کتابت. او اختراعات خود را به شاه عرضه داشته و از او می خواهد که مصریان را با این اختراعات آشنا ساخته و آنان را بهره مند کند.» سقراط سپس چنین ادامه می دهد: «تاموس دربارة هر کدام از این اختراعات سوال می کرد و بسته به پاسخی که از تئوت دربارة فواید و کاربرد هر کدام می شنید، براساس استنباط خود که کدام را مفید و یا مضر تشخیص می داد، وی را تمجید و یا سرزنش می کرد، بیان تمام آنچه که تئوت درباره فواید و کاربرد اختراعات خود به شاه گفته است موجب اطالة کلام می گردد. اما زمانی که او موضوع «کتابت» و اختراع «حروف» را مطرح کرد، به شاه گفت: این هنر و فن خرد مصریان را بهبود بخشیده و قدرت حافظة آنان نیز به وسیله این حروف افزوده خواهد شد. چه مهم ترین کاربرد این حروف کمک به یادآوری اندوخته های ذهنی است. شاه در پاسخ گفت: ای تئوت هنرآفرین! فردی لازم است تا خواص آنچه را که آفریده ای روشن سازد ولی شخص دیگری نیز لازم است که فواید و مضرات آفریده های تو را برای کسانی که از آن استفاده می کنند گوشزد نماید. حتی خود تو به عنوان پدر و خالق حروف نتیجه ای را که از فراگیری آن حروف بیان کردی خلاف فایده ای است که از آنها برشمردی؛ این حروف ذهن آموزنده را بیشتر به طرف فراموشی سوق می دهد. زیرا اعتماد و اتکا به این وسیله، که از خارج باعث یادآوری و به خاطر آوردن محفوظات است، نیروی درونی و خلاقه دماغی او را که مایة اصلی قدرت حافظه است می کاهد و کم کم از بین می برد. آنچه تو اختراع کرده ای، در حقیقت برای تقویت حافظه نیست، بلکه وسیله ای است برای حفظ یک خاطره. و آنجا که می گویی به کمک این حروف صاحب خرد و شعور برتر می شوند، در حقیقت سرابی را نشان می دهی بدون آنکه به آبی دسترسی باشد. چه زمانی که آنان مطالبی را می بینند، بدون آنکه آنها را آموخته باشند، خیال می کنند جزو دانایان هستند در حالی که نادانانی هستند که برای اجتماع نکبت می آفرینند و این در شرایطی است که خود را خردمند و صاحب شعور می دانند.
امروزه بر هر کس که حداقل لحظاتی به این واقعیت بیندیشد، این نکته که گفتیم مبرهن است؛ اما با وجود آن، در حول و حوش خود انبوهی از «تئوت» های مصر و متعصب و پیامبران پرخروشی را که فقط با یک چشم ، قدرت نگریستن دارند می بینیم که فقط به تواناییهای صنعت و تکنیک چشم دوخته اند، بدون آنکه به این جنبه نیز بپردازند که تکنولوژی چه چیزهایی را ویران ساخته است. این گونه افراد را می توان «تکنوفیل» (دلباختگان تکنولوژی) دانست که مانند یک عاشق که به معشوق خود نظاره می کند، به تکنیک می نگرند بدون آنکه لحظه ای نقاب از دیگر چهرة آن برداشته و یا حتی ذره ای به عواقب آتی آن بیندیشند. این چنین انسانهایی خطرناکند و باید با احتیاط با آنان روبه رو شد.
واقعیت این است که قراردادی منعقد می شود که براساس آن تکنیک هم می دهد و هم می ستاند. فقط کسانی که دارای قدرت تعقل و عقل سلیم هستند می توانند خود را از هیجان زدگیهای ناشی از تحول و نوآوری تکنیک مصون نگاه دارند و عنان از کف ندهند.
کلیساها و معابد مذهبی و یا اختراع ساعت برای نظم و سامان بخشیدن به زمان عبادتهای جمعی.
این عقیده و پایبندی به آن بود که گاه اختراعات را هدایت می کرد و ضرورت ساخت ابزاری را مطرح می کرد و حتی برای کاربرد پاره ای از این ادوات محدودیتها و یا شرایطی را قائل می شد.
میزان و کمیت یک تکنولوژی و یک ابزار که در جامعه مبتنی بر فرهنگ ابزار وارد می شود به هیچ وجه نقش اساسی و تعیین کننده در تحولاتی که باعث می شود ندارد. به عبارت دیگر شاخصة تاثیر یک تکنیک در یک جامعه با کمیت آن بستگی تعیین کننده ای ندارد.
اصطلاح «فرهنگ ابزار» رابطه انسانهای آن جامعه را با مبانی اعتقادی و سیستم اجتماعی شان و این ابزار مشخص می سازد. این ابزار به هیچ وجه عناصر مهاجم و مداخله گر در یک سیستم اجتماعی نیستند و در ورای کاربرد اجتماعی تداخل و یا نفوذی در مبانی جهان بینی و اعتقادی آن اجتماع نداشتند.
به عبارت دیگر این ابزار و آلات بود که در خدمت ایدئولوژی قرار داشت.
در یک جامعه تکنوکراسی یا «فن سالاری» ابزار و آلات نقش کلیدی را در جهان اندیشه های فرهنگی آن جامعه بر عهده دارند. همه شرایط، تحولات، خواسته ها و همه ویژگیهای اجتماعی باید تا حدود زیادی تابع خواسته ها و ضوابطی باشد که رشد این ابزارآلات و سیر تحولی و تکاملی آن ایجاب می کند. از زندگی جمعی و شرایط اجتماعی آن گرفته تا دنیای مفاهیم و سمبلها همه تابع متغیر خواسته های جبری و توقعات ناشی از سیر تکاملی این تکنیکها می باشند. در این جامعه، ابزار و تکنیک در اجتماع و فرهنگ هضم نمی شود، بلکه به آن هجوم می برد و خود بر آن است که به فرهنگ تبدیل گردد. در اینجا است که باید سنن و آداب، افسانه ها و عقاید، سیاست و مقررات و حتی مذهب برای بقای خود وارد نزاع شود و دست به مقاومت بزند. ریشه نهال تکنوکراسی مدرن مغرب زمین، در قرون وسطای اروپا نهفته است که سه اختراع بزرگ آن را آبیاری کرده است: اختراع ساعت که با آن برداشت جدیدی از زمان حاصل شد، صنعت چاپ که ورقهای مکتوب آن به عصر نقلهای شفاهی و سینه به سینه پایان داد و اختراع دوربین نجومی که اساس و پایه های اعتقادی و جهان بینی یهودیت و مسیحیت را از اعتبار و ارزش انداخت. هر کدام از این اختراعات به نوبه خود بدان لحاظ دارای اهمیت ویژه بود که رابطه جدیدی را بین ابزار و فرهنگ پایه ریزی کرد.