ادبیات فارسی
بیو گرافی استاد شهریار ..........................................................2
ادبیات فرهنگی ....................................................................17
زبان فارسی
مقدمه ...............................................................................18
انواع زبان .........................................................................18
طبقه بندی زبان های جهان ....................................................19
انواع زبان های قدیمی ..........................................................21
تعریف دستور زبان،صرف و نحو در زبان فارسی .......................22
کلام،جمله،کلمه،هجا،حرف ....................................................23
سخن کوتاه با اولیا ..............................................................24
ادبیات فارسی
بـیو گـرافـی استاد شهـریار
به قـلم جـناب آقای زاهـدی دوست استاد
اصولاً شرح حال و خاطرات زندگی شهـریار در خلال اشعـارش خوانده می شود و هـر نوع تـفسیر و تعـبـیـری کـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگی او نزدیک است و حقـیـقـتاً حیف است که آن خاطرات از پـرده رؤیا و افسانه خارج شود.
گو اینکه اگـر شأن نزول و عـلت پـیـدایش هـر یک از اشعـار شهـریار نوشـته شود در نظر خیلی از مردم ارزش هـر قـطعـه شاید ده برابر بالا برود، ولی با وجود این دلالت شعـر را نـباید محـدود کرد. ...
...
شهـریار دارای تـوکـلی غـیرقـابل وصف است، و این حالت را من در او از بدو آشـنایی دیـده ام. در آن موقع که بعـلت بحـرانهـای عـشق از درس و مـدرسه (کـلاس آخر طب) هـم صرف نظر کرده و خرج تحـصیلی او بعـلت نارضایتی، از طرف پـدرش قـطع شده بود، گـاه می شد که شهـریار خـیلی سخت در مضیقه قرار می گـرفت. به من می گـفت که امروز باید خرج ما برسد و راهی را قـبلا تعـیـیـن می کرد. در آن راه که می رفـتـیم، به انـتهـای آن نرسیده وجه خرج چـند روز شاعـر با مراجـعـهً یک یا دو ارباب رجوع می رسید. با آنکه سالهـا است از آن ایام می گـذرد، هـنوز من در حیرت آن پـیش آمدها هـستم. قابل توجه آن بود که ارباب رجوع برای کارهای مخـتـلف به شهـریار مـراجـعـه می کردند که گـاهـی به هـنر و حـرفـهً او هـیچ ارتـباطی نـداشت - شخـصی مراجـعـه می کرد و برای سنگ قـبر پـدرش شعـری می خواست یا دیگـری مراجـعـه می کرد و برای امـر طـبی و عـیادت مـریض از شهـریار استـمداد می جـست، از اینـهـا مهـمـتر مراجـعـهً اشخـاص برای گـرفـتن دعـا بود.
خـدا شـناسی و معـرفـت شهـریار به خـدا و دیـن در غـزلهـای جـلوه جانانه، مناجات، درس محـبت، ابـدیـت، بال هـمت و عـشق، درکـوی حـیرت، قـصیده تـوحـید ،راز و نـیاز و شب و عـلی مـندرج است.
عـلاقـه به آب و خـاک وطن را شهـریار در غـزل عید خون و قصاید مهـمان شهـریور، آذربایـجان، شـیون شهـریور و بالاخره مثـنوی تخـت جـمشـید به زبان شعـر بـیان کرده است. الـبـته با مطالعه این آثـار به مـیزان وطن پـرستی و ایمان عـمیـقـی که شهـریار به آب و خاک ایران و آرزوی تـرقـی و تـعـالی آن دارد پـی بـرده می شود. ...
...
مقاله بررسی تأملی کوتاه در رابطه فرهنگ و تکنولوژی،تکنوپولی در 20 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
اغلب انسانها به «تکنولوژی» به عنوان یک رفیق قابل اعتماد می نگرند؛ به دو دلیل، نخست اینکه: تکنیک و صنعت زندگی را آسان تر، تمیزتر و طولانی تر می سازد. مگر از یک دوست و رفیق چه توقعی غیر از اینها می توان داشت؟ دوم اینکه: تکنیک از مدتها قبل و از همان آغاز رابطه ای بسیار نزدیک و در عین حال انعطاف ناپذیر با فرهنگ داشته است. به دلیل همین نزدیکی و اثرگذاری، بررسی تاثیر تکنولوژی در فرهنگ چندان ضروری به نظر نمی رسیده است. تکنیک در زمرة آن گروه از دوستان است که اعتماد و متابعت ما را طلب می کند؛ و از آنجا که این دوست نعمتهای بیشماری را به ما ارزانی می دارد، اغلب انسانها به خواستة او تن داده و اعتماد به او و متابعت از او را پذیرفته اند. اما چهره این دوست بخش تاریکی نیز دارد، هدایای او مستلزم هزینه های سرسام آوری است. اگر بخواهیم خطرات آن را گوشزد کنیم باید بگوییم که رشد افسار گسیخته و غیرقابل کنترل تکنولوژی، تمام چشمه ها و کانونهای لازم زندگی و حیات را نابود می سازد. تکنولوژی مبانی اخلاقی را از فرهنگ زدوده و روابط روحی و روانی انسانها را، که در حقیقت ارزشهای حیات انسانی است، به گور می سپارد. به طور خلاصه: تکنولوژی برای ما هم دوست است و هم دشمن.
قضاوت تاموس
در یکی از آثار افلاطون، به نام فایدروس (Phaidros) به داستانی برمی خوریم دربارة یکی از پادشاهان مصر علیا به نام تاموس.
«روزی یکی از خدایان به نام تئوت (Theuth) نزد تاموس میهمان بود. تئوت صاحب اختراعات و دانشهای بیشماری بود، از جمله، اعداد، علم حساب، هندسه، نجوم و کتابت. او اختراعات خود را به شاه عرضه داشته و از او می خواهد که مصریان را با این اختراعات آشنا ساخته و آنان را بهره مند کند.» سقراط سپس چنین ادامه می دهد: «تاموس دربارة هر کدام از این اختراعات سوال می کرد و بسته به پاسخی که از تئوت دربارة فواید و کاربرد هر کدام می شنید، براساس استنباط خود که کدام را مفید و یا مضر تشخیص می داد، وی را تمجید و یا سرزنش می کرد، بیان تمام آنچه که تئوت درباره فواید و کاربرد اختراعات خود به شاه گفته است موجب اطالة کلام می گردد. اما زمانی که او موضوع «کتابت» و اختراع «حروف» را مطرح کرد، به شاه گفت: این هنر و فن خرد مصریان را بهبود بخشیده و قدرت حافظة آنان نیز به وسیله این حروف افزوده خواهد شد. چه مهم ترین کاربرد این حروف کمک به یادآوری اندوخته های ذهنی است. شاه در پاسخ گفت: ای تئوت هنرآفرین! فردی لازم است تا خواص آنچه را که آفریده ای روشن سازد ولی شخص دیگری نیز لازم است که فواید و مضرات آفریده های تو را برای کسانی که از آن استفاده می کنند گوشزد نماید. حتی خود تو به عنوان پدر و خالق حروف نتیجه ای را که از فراگیری آن حروف بیان کردی خلاف فایده ای است که از آنها برشمردی؛ این حروف ذهن آموزنده را بیشتر به طرف فراموشی سوق می دهد. زیرا اعتماد و اتکا به این وسیله، که از خارج باعث یادآوری و به خاطر آوردن محفوظات است، نیروی درونی و خلاقه دماغی او را که مایة اصلی قدرت حافظه است می کاهد و کم کم از بین می برد. آنچه تو اختراع کرده ای، در حقیقت برای تقویت حافظه نیست، بلکه وسیله ای است برای حفظ یک خاطره. و آنجا که می گویی به کمک این حروف صاحب خرد و شعور برتر می شوند، در حقیقت سرابی را نشان می دهی بدون آنکه به آبی دسترسی باشد. چه زمانی که آنان مطالبی را می بینند، بدون آنکه آنها را آموخته باشند، خیال می کنند جزو دانایان هستند در حالی که نادانانی هستند که برای اجتماع نکبت می آفرینند و این در شرایطی است که خود را خردمند و صاحب شعور می دانند.
امروزه بر هر کس که حداقل لحظاتی به این واقعیت بیندیشد، این نکته که گفتیم مبرهن است؛ اما با وجود آن، در حول و حوش خود انبوهی از «تئوت» های مصر و متعصب و پیامبران پرخروشی را که فقط با یک چشم ، قدرت نگریستن دارند می بینیم که فقط به تواناییهای صنعت و تکنیک چشم دوخته اند، بدون آنکه به این جنبه نیز بپردازند که تکنولوژی چه چیزهایی را ویران ساخته است. این گونه افراد را می توان «تکنوفیل» (دلباختگان تکنولوژی) دانست که مانند یک عاشق که به معشوق خود نظاره می کند، به تکنیک می نگرند بدون آنکه لحظه ای نقاب از دیگر چهرة آن برداشته و یا حتی ذره ای به عواقب آتی آن بیندیشند. این چنین انسانهایی خطرناکند و باید با احتیاط با آنان روبه رو شد.
واقعیت این است که قراردادی منعقد می شود که براساس آن تکنیک هم می دهد و هم می ستاند. فقط کسانی که دارای قدرت تعقل و عقل سلیم هستند می توانند خود را از هیجان زدگیهای ناشی از تحول و نوآوری تکنیک مصون نگاه دارند و عنان از کف ندهند.
کلیساها و معابد مذهبی و یا اختراع ساعت برای نظم و سامان بخشیدن به زمان عبادتهای جمعی.
این عقیده و پایبندی به آن بود که گاه اختراعات را هدایت می کرد و ضرورت ساخت ابزاری را مطرح می کرد و حتی برای کاربرد پاره ای از این ادوات محدودیتها و یا شرایطی را قائل می شد.
میزان و کمیت یک تکنولوژی و یک ابزار که در جامعه مبتنی بر فرهنگ ابزار وارد می شود به هیچ وجه نقش اساسی و تعیین کننده در تحولاتی که باعث می شود ندارد. به عبارت دیگر شاخصة تاثیر یک تکنیک در یک جامعه با کمیت آن بستگی تعیین کننده ای ندارد.
اصطلاح «فرهنگ ابزار» رابطه انسانهای آن جامعه را با مبانی اعتقادی و سیستم اجتماعی شان و این ابزار مشخص می سازد. این ابزار به هیچ وجه عناصر مهاجم و مداخله گر در یک سیستم اجتماعی نیستند و در ورای کاربرد اجتماعی تداخل و یا نفوذی در مبانی جهان بینی و اعتقادی آن اجتماع نداشتند.
به عبارت دیگر این ابزار و آلات بود که در خدمت ایدئولوژی قرار داشت.
در یک جامعه تکنوکراسی یا «فن سالاری» ابزار و آلات نقش کلیدی را در جهان اندیشه های فرهنگی آن جامعه بر عهده دارند. همه شرایط، تحولات، خواسته ها و همه ویژگیهای اجتماعی باید تا حدود زیادی تابع خواسته ها و ضوابطی باشد که رشد این ابزارآلات و سیر تحولی و تکاملی آن ایجاب می کند. از زندگی جمعی و شرایط اجتماعی آن گرفته تا دنیای مفاهیم و سمبلها همه تابع متغیر خواسته های جبری و توقعات ناشی از سیر تکاملی این تکنیکها می باشند. در این جامعه، ابزار و تکنیک در اجتماع و فرهنگ هضم نمی شود، بلکه به آن هجوم می برد و خود بر آن است که به فرهنگ تبدیل گردد. در اینجا است که باید سنن و آداب، افسانه ها و عقاید، سیاست و مقررات و حتی مذهب برای بقای خود وارد نزاع شود و دست به مقاومت بزند. ریشه نهال تکنوکراسی مدرن مغرب زمین، در قرون وسطای اروپا نهفته است که سه اختراع بزرگ آن را آبیاری کرده است: اختراع ساعت که با آن برداشت جدیدی از زمان حاصل شد، صنعت چاپ که ورقهای مکتوب آن به عصر نقلهای شفاهی و سینه به سینه پایان داد و اختراع دوربین نجومی که اساس و پایه های اعتقادی و جهان بینی یهودیت و مسیحیت را از اعتبار و ارزش انداخت. هر کدام از این اختراعات به نوبه خود بدان لحاظ دارای اهمیت ویژه بود که رابطه جدیدی را بین ابزار و فرهنگ پایه ریزی کرد.
مقاله بررسی سرویس پیام کوتاه و تبلیغات تجاری در ایران
چکیده ی قسمتهایی از متن:
تعریف تبلیغات:
تبلیغات یک فرایند است و نه یک رسانه با حقوق خاص خودش، اگر چه که تبلیغات به شکل های گوناگون رسانه ای برای ارتباط برقرار کردن بکار می رود. تبلیغات در ساده ترین شکل آن، روشی است که فروشنده یا صاحب کارخانه یک محصول، با مشتری و مصرف کننده از طریق یک رسانه یا رسانه های زیادی ارتباط برقرار می کنند. این امر می تواند به سادگی یک تابلو ((فروشی)) باشد که در تابلوی اعلانات یک سوپر مارکت قرار دارد.
فروشنده متوجه این موضوع است که محصولی برای فروش با قیمت داده شده به مردم می باشد تا کسانی که احتمالا این محصول مورد علاقه شان است، آن را بخرند. این موضوع شکل های ابتدایی تبلیغات را به یاد می آورد، هنگامی که کالاهای جدید و عجیبی با کشتی از خاور دور و هند (( مانند چای و چاشنی ها)) به اروپا فرستاده می شد، نیاز بود تا برای خرید آنها، توجه مردم به محصولاتی که تا آن زمان با آن مواجه نشده بودند، جلب شود.
در هر صورت، حتی تابلوی اعلانات یک سوپر مارکت ممکن است به عنوان یک مکان بازاریابی شلوغ در نظر گرفته شود. در حالی که آنجا ممکن است میزهای دیگری نیز برای فروش پیشنهاد شوند و آگهی های دیگری برای مصرف کنندگان خوانده شود. به خاطر جلب توجه مشتریان به یک آگهی مخصوص، شخص پیشنهاد فروش یک میز برای فروش را به صورت جالب و چشمگیری_ شاید با کاربرد ساده ای از رنگ _ ارایه می دهد.
...
ارتباطات، عامل مهمی برای دگرگونی و تحول در جهان معاصر بوده است. از اختراع صنعت چاپ گرفته تا پیدایش فناوریهای نوین مخابراتی و ارتباطی، همگی در خدمت تغییر و تحول بودهاند. "ویلیام آگبرن"، جامعه شناس آمریکایی، بر این باور بود که فناوری همیشه نخستین عامل دگرگونی اجتماعی است. به باوراو هر نوآوری مهم تقریبا همه ابعاد جامعه را دگرگون میسازد. مثلا اختراع اتومبیل، بازرگانی در ابعاد بینالمللی را امکانپذیرتر کرد و اجازه داد که نیروی کار در کارخانجات بزرگ متراکم شود و این اجتماعات به نوبه خود، برخی از جنبشهای کارگری را به وجود آورد. تحولات الکترونیکی از جمله تغییراتی هستند که دگرگونیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی متعددی را در برداشته و دارند.
تلفن همراه از جمله فناوریهایی است که با وجود مدت کمی که از ورود آن به جامعه ایران میگذرد، تأثیرات چشمگیری را در حوزههای گوناگون به جای گذاشته است. در این نوشتار به بررسی یکی از این حوزهها، یعنی تبلیغات بازرگانی از طریق خدمات پیام کوتاه تلفن همراه (SMS) پرداخته میشود.
دانلود مقاله جایگزینهای زندانهای کوتاه مدت در حقوق کیفری ایران
مفهوم زندان کوتاه مدت به درستیروشن نیست و تا کنون کیفرشناسان تعریف جامعی از آن بدست نداده اند. در حقیقت آنچه در این تعریف دقیقاً معلوم نیست مدت زمانی است که کیفر سالب آزادی مشمول عنوان کوتاه مدت قرار می گیرد. نظامهای کیفری به اختلاف این مدت را شش ماه, نه ماه و یک سال شناخته اند. ولی اختلاف نظر تنها به این نکته پایان نمی یابد. زندان کوتاه مدت عموماً مجازات جرایمی نه چندان مهم و نه چندان پرخطر به شمار می رود که در مجمع محکومیتهای به این نوع زندان از درصد بیشتری برخوردار است. برای مثال در بعضی از نظامهای کیفری, محکومیت به زندانهای کوتاه مدت د رجرایمی خاص نظیر تخلف از مقررات رانندگی خصوصاً در حال مستی یا سلب آسایش عمومی همواره فزونی دارد. سئوال این است که آیا زندانهای کوتاه مدت به لحاظ پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح بزهکار (مهمترین وظایف کیفرهای سالب آزادی) متناسب با جرایمی خاص شناخته شده است؟ در این نکته تردید است. بنابرانی چنین می نماید که نه تنها مفهوم زندان کوتاه مدت به دلیل نامعین بودن مدت آن مبهم است, بلکه نقش ان به دلیل تنوع کارکرد این نوع زندان در میان سایر ابزارهای سیاست کیفری دقیقاً آشکار نیست.
واحدهای تجاری به منظور تولید وفروش کالا خدمات ، در انواع مختلف دارائیها پولی
(وجوه نقد، حسابها واسناد دریافتی)، دارائیهای مولد مشهود (ماشین آلات و تجهیزات زمین ) ودارائیهای نامشهود
(حق اختراع، حق امتیاز، علائم تجاری وسرقفلی) سرمایه گذاری می کنند علاوه بر این، واحدهای تجاری ممکن است
وجوهی را صرف خرید سهام واوراق بهادار سایر واحدهای تجاری نمایند