نگاهی به نرخ ارز، هزینه تولید، تورم و بودجه عمرانی در ارتباط با کسری بودجه ، بیماری برزیلی
قسمتهایی از متن:
دولت احمدینژاد در سال 85 با استفاده از گزینه چاپ اسکناس برای مقابله با اثرات تورم اقتصاد کشور را دچار بیماری برزیلی کرد و بدین ترتیب اغنیاء را غنیتر و فقرا را فقیرتر نمود.
با این حال به اعتقاد دکتر محمدحسین ادیب رویکرد دولت در تنظیم بودجه سال 86 مثبت بوده، به طوری که از زمان مظفرالدین شاه یا احمدشاه تاکنون چنین بودجه بهداشتی نوشته نشده بود. اگر دولت ناگزیر به ارائه لایحه متمم نشود این بودجه بسیار کارساز خواهد بود. پنجمین و آخرین قسمت این مقاله را با هم می خوانیم:
بنزین
1 - پیشنهاد میشود مالیات بر مصرف در کشور جایگزین مالیات بر تولید شود.
2 - مالیات بر تولید ضد اشتغال و ضد تولید است.
3 - برای تحقق این امر کلیه واحدهای تولیدی از پرداخت مالیات معاف شوند.
4 - در همه کشورهای غربی مالیات بر بنزین و دخانیات مهمترین منبع درآمد دولتها تلقی میشود.
5 - هر اندازه بنزین گرانتر شود وسائل نقلیه عمومی در سطح بیشتری جایگزین وسائل نقلیه شخصی میشود. در نتیجه ترافیک شهری روانتر میشود.
6 - به استثنای ایران، آمریکا، استرالیا و آفریقای جنوبی، در هیچ کشور دیگر دنیا مردم از وسائل نقلیه شخصی برای رفتن به محیط کار خود به صورت گسترده استفاده نمیکنند. ...
...
.
بن بست
احمدینژاد در در سال 1385 از همه گزینههای فوق تنها از یک گزینه چاپ اسکناس برای کسر بودجه استفاده کرد، این گزینه تورمزا است و کشور را دچار بیماری برزیلی اقتصاد میکند. در این شیوه با چاپ اسکناس برای جبران کسر بودجه پولدار، پولدارتر میشود و فقیر، فقیرتر، این شیوه به سقوط بدنه طبقه 2 به طبقه 3 منجر میشود و جامعه را دو قطبی میکند. تیم اقتصادی احمدینژاد در سال 85 به صورت ضعیف اما قابل تشخیص اقتصاد کلان ایران را در مسیر برزیلی شدن هدایت کرد
عملکرد بودجه 85
عملکرد احمدینژاد در سال 85 در حوزه بودجه وزارتخانههای دولتی چگونه بوده است؟ احمدینژاد از شیوههای هشتگانه فوق چگونه استفاده کرده است؟
1 - اگر عملکرد بودجه 83 (آخرین سال دولت قبل) با عملکرد بودجه در سال 85، مقایسه شود. آشکارا تفاوتها مشخصتر میشود.
2 - هزینه بودجه جاری (عملکرد) در سال 85، 12308میلیارد تومان از بودجه سال 83 (عملکرد) بیشتر بوده است. اما دولت 12308میلیارد تومان، در چه حوزههایی بیشتر هزینه کرده است؟
الف- حقوق کارمندان دولت 4265میلیارد تومان در سال 85 بیشتر از 83 بوده است.
ب- 2159میلیارد تومان یارانه بیشتر پرداخت شد.
ج- بودجه دفاعی 2000میلیارد تومان افزایش داشته است.
د- بودجه جاری وزارت بهداشت و درمان حدود 1000میلیارد (مصوب) و وزارت علوم 900میلیارد تومان در سال 86 (مصوب) نسبت به سال 83 افزایش داشته است (نگارنده به عملکرد دو بخش فوق در سال 85 دسترسی نداشته است)
بودجه وزارت علوم در سال 86 نسبت به سال 83 دو برابر شده است...
نگاهی به زندگی حضرت آدم
قسمتهایی از متن:
خلقت آدم
خود خواهی ابلیس
آدم در بهشت
وسوسه های ابلیس
هبوط
آدم علیه السلام
خلقت آدم: خدای متعال زمین را در دو نوبت(1) خلق کرد، کوهها را روی زمین بنا نهاد و زمین را بین همه کرات برکت داد و خوراک اهل زمین را در چهار نوبت مقدر کرد.
آنگاه آسمان را از ماده ای شبیه گاز مشتعل آفرید و به آسمان و زمین دستور داد، بیایید! آسمان و زمین گفتند: با میل آمدیم و سپس هر دو را مسخّر ساخت.
سپس خدا به عرش پرداخت و خورشید و ماه را مسخر خود ساخت و مقرر کرد تا وقت معلوم در گردش باشند، آنگاه فرشتگان را آفرید تا همواره او را ستایش کنند و نامش را مقدس دارند و در عبادتش مخلص باشند.
پس از آن، اراده و مشیّت خداوند بدان تعلق گرفت که آدم و ذریّه او را بیافریند، تا در زمین سکنی گزینند و در آبادانی آن بکوشند. خدا فرشتگان خود را در جریان گذاشت و به آنها خبر داد که به زودی مخلوق دیگری می آفرینم که در روی زمین منتشر می شوند. از منابع زیرزمین استخراج می کنند و گروه گروه جای یکدیگر قرار می گیرند و زمین را حفظ می کنند. ...
...
آدم در بهشت: پس از آنکه خدا ابلیس را عقاب نمود و او را از نعمت خود محروم ساخت، متوجه آدم گردیده او و همسرش را وارد بهشت ساخت و به او وحی کرد که نعمتی که به تو عطا کرده ام به خاطر داشته باش، زیرا من تو را به فطرت بدیعی خلق کردم و به اراده خود، تو را مخلوقی تمام عیار نمودم، از روح خود در تو دمیدم و فرشتگان خود را به سجده تو وا داشتم و پرتوی از نور علم خود را به تو افاضه کردم.
ای آدم، ابلیس را به خاطر تو از رحمت خود محروم ساختم و آنگاه که از فرمان من سرپیچی کرد لعنش کردم. خانه ابدی بهشت است و این منزل جاوید را جایگاه و مکان تو قرار دادم، اگر اطاعت فرمان کردی، پاداشت را نیکو می دهم و در این بهشت تو را تا ابد نگاه می دارم، ولی اگر نافرمانی مرا نمودی تو را از خانه ام اخراج می کنم و با آتش خویش تو را عذاب خواهم کرد، به خاطر بسپار! این ابلیس دشمن تو و همسرت است، از مکر او بر حذر باش تا از بهشت رانده نشوی.
خدا به آدم و همسرش اجازه داد که در امنیت کامل از خوراکی های بهشت استفاده کنند و آنان را در چیدن هر میوه ای که میل داشتند آزاد گذاشت و تنها از آنان خواست که در بین آن همه نعمت، از میوه یک درخت صرف نظر کنند. ...
...
تحقیق ابراهیم گلستان از نگاهی دیگر
بیوگرافی مختصر :
ابراهیم گلستان در سال ۱۳۰۱ شمسی در شیراز به دنیا آمد. پدرش مدیر روزنامه "گلستان" در شیراز بود. در ۱۳۲۰ به تهران آمد و وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد اما پس از مدتی تحصیل را نیمه کاره رها کرد و جذب فعالیت های سیاسی در حزب توده شد. پس از مدتی بدنبال اختلاف با روش سران آن حزب از حزب جدا شد و به کار خبری و عکاسی و فیلمبرداری برای شبکه های تلویزیونی بین المللی و آژانس های خبری مشغول شد. آثار مکتوب وی از سبکی خاص برخوردار است و بسیاری سبک نویسندگی وی را تأثیر پذیرفته از داستانهای کوتاه ارنست همینگوی میدانند[1]. همچنین وی از زمره ٔ نخستین نویسندگان معاصر ایرانی معرفی میشود که برای زبان داستانی و استفاده از نثر آهنگین در قالبهای داستانی نوین، اهمیت قائل شد و به آن پرداخت [2].
او از نخستین نویسندگان معاصر ایران بود که برای زبان داستان اهمیت ویژهای قائل شد و کوشید نثری آهنگین را در قالبهای داستانی مدرن بکار گیرد. از این جهت نقش او در سیر پیشرفت داستان معاصر فارسی قابل توجهاست.
...
مروری بر آثار ابراهیم گلستان
این مقاله نگاه کوتاهی است به سبک کار او؛ البته با توجه به محدودیت جا چون درباره این نویسنده امکان و الزام های وسیعی برای بحث و گفت وگو وجود داردسبک کار و ارزش زیباشناختی آثارشان، از تشخص و تعین مستقلی برخوردارند؛ و حتی به مثابه «شیوه ای از ادبیات داستانی» شناخته می شوند ـ از آن جمله اند دیوید سالینجر در آمریکا، ویلیام سامرست مو آم در انگلستان، رومن گاری در فرانسه، لوئیجی پیراندلو در ایتالیا، گونتز وایزن بورن و کلاوس مان در آلمان، و بالاخره ابراهیم گلستان{متولد ۱۳۰۱/۷/۲۲} در ایران.
این مقاله نگاه کوتاهی است به سبک کار او؛ البته با توجه به محدودیت جا چون درباره این نویسنده امکان و الزام های وسیعی برای بحث و گفت وگو وجود دارد.
مقالة نگاهی گذرا بر ادبیات غرب
فهرست:
تاثیر ادبیات فارسی بر شاعران غربی
ادبیات کهن فارسی و مطالعات غربی ها
تاثیر ادبیات اسلامی بر شاعران غربی
غرب در تقابل با مولوی و گونه ادبی صوفی
نمایشنامة «آنتونی و کلئوپاترا» اثر ویلیام شکسپیر
تاثیر ادبیات فارسی بر شاعران غربی
ادبیات فارسی بر نویسندگان و فرهنگ های بسیاری فراتر از مرزهای خود تأثیرگذار بوده است. غنای ادبیات این مرز و بوم تا به حدی است که بسیاری از مراکز بزرگ دانشگاهی جهان، از برلین تا ژاپن، برنامه های ثابتی با عنوان «مطالعات فارسی» با هدف بهره مندی از میراث ادبی ایران در نظر گرفته اند تا به قول ای.جی. براون «قضاوتی نامناسب در مورد فعالیت های اندیشمندانه و ذهنی این ملت باهوش و با استعداد» نداشته باشند. ال.پی.الول ساتن، پروفسور برجسته و سرشناس مطالعات فارسی در دانشگاه ادینبرو معتقد است: «شعر فارسی یکی از غنی ترین ادبیات های شعری جهان است.» پروفسور دیک دیویس، استاد دانشگاه ایالتی اوهایو نیز در این مورد می گوید: «ادبیات فارسی به تناسب گستره خود، بیش از آثار ادبی هر زبان دیگری در ساختار و کلیشه های ضرب المثل های انگلیسی نفوذ کرده است.»
ادبیات کهن فارسی و مطالعات غربی ها
مطالعات تخصصی غربی ها بر روی ادبیات اوستایی و ادبیات کهن فارسی در قرن هیجدهم آغاز شد و محققین به بررسی آثار زرتشتی آمده از شرق پرداختند. آنکتیل دوپرون فرانسوی برای اولین بار وندیداد را در سال 1975 ترجمه کرد و آثاری از سر ویلیام جونز و سیلوستر دوساسی در خصوص متون پهلوی به چاپ رسید. در قرن نوزدهم نیز برخی محققان از جمله گروتفند، عضو انجمن سلطنتی گوتینگن، به ترجمه و رمزگشایی متون کهن میخی پرداختند.
شدت و عمق نفوذ ادبیات فارسی در فرهنگ و ادب غرب زمانی آشکار می شود که بدانیم به گفته کریستوفر دکر، استاد دانشگاه کمبریج، «محبوب ترین اشعار در دوره ویکتوریا و یکی از محبوب ترین اشعار در زبان انگلیسی رباعیات خیام بوده است. گواه این ادعا آن است که در ویرایش سال 1953 از کتاب جملات قصار آکسفورد، 188 قطعه از رباعیات ذکر شده که از این تعداد 59 مورد رباعیات کامل هستند که در حدود دوسوم از کل آثار خیام را تشکیل می دهند.» جالب تر آن که آثار شکسپیر و یا نسخه رسمی انجیل نیز تا این حد مورد استناد قرار نگرفته اند.
مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث در 34 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
مقدمه
علم در قرآن
ارزش علم
اهمیت علم
جایگاه علم
آثار برکات علم
انواع علم
بهترین علم
منابع
چکیده
این مجموعه که پیش رویتان قرار دارد، کاری است تحقیقاتی در مورد علم، این مقاله تحقیقاتی علم را از منظر قرآن و احادیث و روایات مورد بررسی قرار داده است. همه ما می دانیم که علم و دانش از اهمیت و جایگاه ویژه ای در دین و آئین ما برخوردار میباشد آیات فراوان و احادیث و روایات زیادی در این مورد نقل شده است؛ از طرف دیگر علم و دانش استوارترین وسیله ای است که امور اجتماعی و وضعیت زندگی ما را به خوبی اداره میکند و بر آدمی لازم است که تا آن جا که توانایی دارد در این راه قدم بگذارد و از این نعمت الهی که به ما ارزانی شده به نحوه شایسته بهره ببرد. به همین خاطر هدف این مجموعه اینست که تا جایی که امکان دارد جایگاه و ارزش و اهمیت علم را از طریق آیات و روایات و همچنین احادیث برای خوانندگان آشکار سازد. این مقاله از هفت قسمت تشکیل شده است و در هر قسمت آیات و احادیث مربوط به آن نقل شده است. به عنوان مثال قسمت اول در مورد علم در قرآن است. در این قسمت آیاتی از قرآن کریم که مربوط به علم میشود جمع آوری شده است و در این بخش نوشته شده است و یا مثلاً در قسمت جایگاه علم، احادیث و روایات مربوط به این بخش از منابع مختلفی جمع آوری شده است و در این قسمت نوشته شده است. در واقع هدف کلی این مجموعه این بوده است که علم که اینهمه در موردش تأکید شده است را از جنبه های مختلف به خوانندگان عزیز بشناسد. این چند جمله چکیده ای بود در مورد معرفی این مجموعه مقاله که انشاء ا… مطالعه خواهید کرد.
مقدمه
علم چیست؟ اگر به ظاهر کلمه نگاه کنیم از سه حرف ساده تشکیل شده است. اما همین کلمه ساده در خودش معنای وسیع و گسترده ای دارد. علم در فرهنگ دهخدا به معنای دانستن، تعیین کردن، دریافتن، ادراک، استوار کردن، انفاق، معرفت دقیق و با دلیل بر کفیات مهینه و یا حضور معلوم نزد عالم، دانست و یقین، معرفت و هر چیز دانسته، دانش و آگاهی و معرفت و شناسائی، هنر، فضل، به کار رفته است. در فرهنگ دهخدا در بعد از معنای علم سخنانی از شاعران و بزرگان ادبی در این مورد بیان شده که به اختصار چند مورد از آنها را ذکر می کنیم. مثلاً ابوالفضل بیهقی گفته: ما را از علم خویش بهره دادی و هیچ چیز دریغ نداشتی تا دانا شدیم. یا در کتاب کلیله و دمنه آمده است، طلب علم و ساختن توشه آخرت از مهماتست خواجه عبدا… انصاری میگوید: علم بر سرتاج است و مال بر گردن غل ...
در فرهنگ دهخدا علم آموختن به معنای تعلیم دادن دانش، یاد دادن علم به دیگران آمده است. در ادامة این مطلب سنائی شاعر بزرگ گفته است و چو علم آموختی از حرص آنکه ترس، کاندر شب- چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا.
در فرهنگ دهخدا علم دارای تقسیمات زیادی است که به چند نمونه از آنها به صورت فهرست وار اشاره میکنم. علم احجار، علم اخلاق، علم ادب، علم ادیان، علم استخراج (بیان احکام به واسطه قواعد نجومی یا رملی)، علم انشاء (مطالب را نیکو و فصیح نوشتند)، علم اندازه (هندسه)، علم با کار (علمی که عمل شود)، علم بدیع، علم بلاغت هر چند مورد دیگر، … اگر بخواهیم همة آنها را ذکر کنیم در اینجا نمی گنجد.
علم در فرهنگ معین هم علاوه بر معناهایی که در فرهنگ دهخدا آمده است به معنای ادراک مطابق یا حصول صور اشیا نزد عقل چه آنکه نفس معلوم باشد که علم حضوری است و یا به واسطة معلوم باشد که علم حصولی است. علم نوریست مقتبس از مشکات نبوت در دل بنده مؤمن که بدان راه یابد بخدای یا به کار خدای یا به حکم خدای.
علم در فرهنگ معین هم تقسیمات به خصوصی دارد که به چند نمونه از آنها در ذیل اشاره شده است.
- آخرت (علمی که به فساد بودن فاسد نشود و آن علم تأمین سعادت آخرویست)، - اجمالی (علم به اشیا در مقام اجمال)، سیر اخلاق (علم اخلاق)، - ادنی (علم طبیعی)، - اعلی (علم الهی)، - اقوال (علم به قواعد سخن گفتن، - برهان (علم منطق) و …
اما خود علم در زبان فارسی و عربی بود و معنای متفاوت به کار برده میشود و غفلت از این دو نوع کاربرد اغلب به مطالعاتی عظیم انجامیده است، 1- معنای اصلی و نخستین علم، دانستن در برابر ندانستن است به همه دانستینها صرف نظر از نوع آنها علم می گویند و عالم کسی را می گویند که جاهل نیست. مطابق این معنا اخلاق، ریاضیات، فقه، دستور زبان، مذهب، زیست شناسی و نجوم همه علم اند و هر کس یک یا چند رشته از آنها را بداند عالم دانسته میشود.
- طلب علم بر هر فرد مسلمان فرضیه است، دانش را از محل خودش فراگیرید، و از اهلش بیاموزید، زیرا فرا گرفتن دانش از نظر خوشنودی خدا حسنه است، و طلب علم عبادت و مذاکره او تسبیح به کار بستن دو جهاد در راه خدا، و آموختن به جاهل صدقه و بذل علم به اهل دانش قربت و نزدیکی به خداست، زیرا علم راه حلال و حرام، و چراغ راه بهشت، و یار تنهائی، یونس وحشت و غربت، و سخنگوی خلوت، و رهنمای آشکار و پنهان، و سلاح بر دشمنان، و مزین پیش دوستان است، خدا مردمی را بر اثر علم بلند می گرداند، و آنان را در میان مردم سرافراز می فرماید بطوریکه آثار آنها مورد اقتصاد، و کارشان شاهد اقتداء و رأیشان پسندیده مردم با اهتداء خواهد بود. فرشتگان به دوستی آنها رغبت دارند، و با بالهای خود آنان را مس میکنند، دور نمازهای خود برکت از جهت ایشان می طلبند، هر خشک و تری، حتی ماهیان دریا و حشرات الارض و درندگان و چرندگان، از جهت آنان آموزش می خواهند مهمان زندگی آسودة دلها. از ظلمت نادانی و بینائی دیدگان از تاریکی نابینائی، و توانائی ابدان از سستی و ناتوانائی، علم است. دانش، بنده را به منازل اخیار، و مجالس ابرار، و درجات رفیعه دار می رساند و ذکر درد عالم معادل با ثواب روزه دار میباشد، و تدریس علم مطیع و فرمان بردار چه تعلیم خدا عبادت شود و بر اثر علم ایصال رحم نمایند، و راه حلال و حرام یابند، علم رهبری عملی است، و علم فرمانبردار اوست خدای سعادتمندان دانش عطا فرماید، و بر اشقیا حرام فرماید، نیکوئی باد آنکس را که خدای از خط دانشش محروم نفرموده.
(امام صادق علیه السلام- منیة المرید)
انواع علم
1- علم عبارت است از سه چیز و1- آیة محکمه یعنی علم به اصول عقاید [زیرا براهین و ادلة اصول عقاید عبارت از آیات محکم قرآن میباشد] 2- فرضیه عادله: یعنی علم اخلاق [که حد وسط افراط و تفریط در خوی و رفتار است]. 3- سنت پایدار یعنی علم احکام شریعت و مسائل حلال و حرام و ماسوای این سه چیز نوعی آگاهی زائد و بی ارزش میباشد.
(رسول اکرم (ص)- آداب تعلیم و تربیت در اسلام)
2- روزی رسول خدا (ص) به قصد رفتن به مسجد از خانه خارج شد و وارد مسجد شد و در آن جا با دو نشست و گردهم آیی مواجه شد یک گردهم آئی گروهی سرگرم کسب بصیرت دینی و علم آموزی بودند در نشست و گردهم آئی دیگر، دسته ای مشغول دعا و درخواست از خداوند بودند، پیغمبر فرمود: این دو نشست و گردهم آئی در جهت خیر و سعادت قرار دارند، چون گروه اخیر، خدای را می خوانند و آن گروه اول سرگرم فراگرفتن بینش و دانش هستند و می خواهند دانش و آگاهی دینی خود را از رهگذر تعلیم به دیگران منتقل سازند. [با وجود اینکه هر دو گروه در مسیر فضیلت گام برمی دارند معهذا] گروه اول بر گروه دوم مزیت دارند [من که پیامبر شما هستم] بخاطر تعلیم [حقایق و نشر آگاهی] مقام رسالت را بر عهده گرفتم. [ و هدف مثبت من ایجاد بینش و تعلیم حقایق بوده است] سپس آن حضرت در جمع گروهی نشست که سرگرم دانش اندوزی و علم بوده اند [و با این رفتار الگوپرداز خود، دو نشست مذکور را ارزیابی فرموده و بدینوسیله برتری علم را بر عبادت و دعا، عملا اعلام نمود.].
(روایتی از پیامبر (ص)- آداب تعلیم و تربیت در اسلام)
3- همانا در علمی که فهم نباشد خیری نباشد. همانا در خواندنی که تدبر نباشد خیری نباشد، همانا در عبادتی که تفکر نباشد خیری نباشد.
(امیرالمومنین امام علی (ع)- اصول کافی، ج 1)
4- پائین ترین علم همان است که منحصر در زبان است و بالاترین علم آن است که در اعضا و جوارح و ارکان وجود آدمی اشکار می گردد. (امام علی علیه السلام- نهج البلاغه)
5- سلیم گوید شنیدم امیرالمومنین را که از رسول خدا (ص) خبر می داد که آن حضرت در سخنش می فرمود مردم دانشمند دو قسمند: دانشمندی که علم خود را به کار بسته و این رستگار است و دانشمندی که علمش را کنار گذاشته و این هلاک شده است همانا دوزخیان از بوی گند عالم بی عمل در اذیتند و میان دوزخیان ندامت و حسرت آن کس نعمت تر است که در دنیا بنده ایرا به سوی خدا خوانده و او پذیرفته و اطاعت خدا کرده و خدا به بهشتش درآورده است
مقاله نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)در 105 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب:
مبحث صفحه
فصل اول: کلیات
مقدمه .....................................................................................................................
بیان مسئله................................................................................................................
اهمیت موضوع.........................................................................................................
شیوة تحقیق..............................................................................................................
محدویتها..............................................................................................................
توضیحات................................................................................................................
فصل دوم: نگاهی ادبی به سوره یوسف(ع)..................................................................
فصل سوم: خلاصه و نتیجهگیری................................................................................
منابع و مآخذ............................................................................................................
«قرآن، نوری است که خاموشی ندارد؛ چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که روندة آن گمراه نگردد، شعلهای است که نور آن تاریک نشود، جدا کننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستونهای آن خراب نشود، شفا دهندهای است که بیماریهای وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند.
قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمههای دانش و دریاهای علوم است، سرچشمة عدالت و نهر جاری عدل است، پایههای اسلام و ستونهای محکم آن است ، نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمینهای آن است.»[1]
بار دیگر خدای مهربان را شکر میگویم که توفیق داد تا مدتی از عمر خود را در کنار قرآن و با قرآن باشیم و خاصعانه در درگاه ربویاش مسئلت دارم که چه در دنیا و چه در آخرت این توفیق را هرگز از من سلب ننماید و قرآن را همواره مونس و یاورم قرار دهد. مجموعة حاضر با نام «نگاهی ادبی به سورة یوسف (ع)» به عنوان پروژه تحقیقاتی پایان دوره چهار ساله تحصیل در رشته تربیت معلم قرآن کریم در دانشکده علوم قرآنی تهران، به رشتة تحریر درآمده است.
حال سؤالاتی که مایلم پاسخ دهم یکی این است که «چرا نگاه ادبی؟» و دیگر اینکه «چرا به سوره یوسف؟»
و اما پاسخ سؤال اول از این قرار است که همانطور که میدانیم، قرآن کریم به عنوان آخرین پیام مستقیم خداوند برای بندگان، تنها ریسمان استواری است که میتوان به آن چنگ آویخت و به کمک آن، در چند روزة زندگانی دنیوی از شر شرارتهای دشمنان بشریت (شیطان و جنودش) جان سالم به در برد و در پناه رحمت الهی قرار گرفت.
کتاب مقدسی که از آن صحبت میکنیم، مجموعهای از معانی بلند و مضامین عالی انسان سازی و هدایت آدمی به سوی رسیدن به کمال است و گویندة چنین معانی نورانی، آنها را در قالب لفظهای قابل فهم برای بشر درآورده و به او ارزانی داشته است.
برای رسیدن به هر نقطه بلندی، باید از راه مناسب آن عبور نمود. برای فتح هر قله مرتفعی باید دامنه آن کوه را پیمود. برای دستیابی به قلة مفاهیم ارزشمند قرآن نیز راه منطقی و عقلائی آن این است که از دامنة الفاظ قران حرکت نموده و آرام آرام بالا رفت تا به نتیجه مورد نظر رسید. الفاظ و عبارات قرآن به منزله پلکانی است که بدون در نظر داشن آن، تصور رسیدن به بام رفیع مفاهیم قرآنی، ناممکن مینماید. لذا اولین گام در راه شناخت قرآن، آشنایی با الفاظ قرآن است. و این آشنایی خود مستلزم آشنایی نسبتاً کامل با زبان عربی است. چرا که قرآن کریم «بلسانٍ عربیٍ مبینِ» آموختن این زبان و درک مقتضیات آن، یکی از ضرورتهای اجتناب ناپذیر است.
اینجانب سعی کردهام با نگاه به قرآن کریم از زوایه ادبیات، تا حدودی اولین گام خود را در راه انس با قرآن بردارم. و چنان که ذکر شد، استدلالم این است که چگونه میتوان ادعای «فهم» قرآن را داشت در حالیکه ذهن با فضای ادبیات عرب بیگانه باشد؟!
و این پاسخ به کسانی است که آموختن قواعد ابتدایی زبان عربی را برای آشنایی با قرآن، امری بیهوده و راهی فرعی تصور میکنند و بدون جدی گرفتن صرف و نحو، اهتمام خویش را صرف آموختن اقوال تفسیری مفسران کردهاند. غافل از اینکه همان مفسرانی که اینان اکنون نظراتشان را مطالعه کرده و فرا میگیرند، روزگاری با همین قواعد به ظاهر سادة اعلال ، دست و پنجه نرم کردهاند و یا اینکه مدتها از عمر خود را صرف کردهاند تا مثلاً اعراب محلی جملات را بشناسند و خلاصه هر کس در رابطه با علوم مختلف قرآنی، به نوعی صاحب نظر شده است، مطمئناً زمانی در قواعد ادبیات و بلاغت عربی، استخوان خرد کرده است.
و اما پاسخ سؤال دوم:
انگیزههای انتخاب سورة یوسف را در چند مورد میتوانم بیان کنم:
اولاً: راهنمایی استاد گرامیام به این سوره برای کارکردن، یکی از عوامل انتخاب آن ثالنیاً این سوره شامل یکی از زیباترین قصههای قرآن و یکی از زیباترین شیوههای قصهگویی است. و قرار گرفتن (بیش از پیش) در جریان داستان حضرت یوسف (ع) خود یکی از انگیزههای انتخاب این سوره بود.
ثالثاً: به نظرم رسید که حجم این سوره با نوع فعالیت بنده که در حد یک پروژه تحقیقات است (و نه بیشتر)، متناسب است. به این معنی که آیاتش نه چندان زیاد است که عملاً نتوان آنها را مورد برررسی قرار داد و نه چندان کم است که پرداختن به آن، کمتر از حد انتظار باشد،
چنان که ذکر شد، مسئله اصلی و مهم در انجام این تحقیق، چیزی نبوده است جز آشنایی بیشتر با فضای ادبیاتی بخشی از قرآن. از سوی دیگر، به نظر میرسد مطالب گذشته قدری اهمیت موضوع را روشن کرده باشد. با اینحال در اینجا در مقام بیان اهمیت پرداختن به ادبیات قرآن، مقدمتاً عرض میکنم که پرودگار قادر سبحان، به موجودات این عالم، هستی بخشیده است و در این میان افراد بشر را به داشتن قوة ادراک و تعقل بر دیگر موجودات برتری داده و آنها را به داشتن قدرت اراده و انتخاب گرامی داشته است. و باز از روی مهربانی، برای هدایت انسا، هادیان و راهنمایانی از جانب خود، به سوی او گسیل داشته است. و معجزة جاویدان آخرین فرستادة خود را کتاب قرار داده است که «تبیاناً لکلّ شیء» است. حال این ما و این قرآن. در شرایطی که اتمام دورة امتحان و آزمایش ما معلوم نیست و نمیدانیم چه زمانی این اختیار و قدرت انتخاب از ما سلب خواهد شد و در حالیکه شیطان و مزدورانش دست به دست هم دادهاند تا تکتک افراد بشر را از صراط مستقیم خارج نمایند و آنها را تا ابد زبان کار سازند، در عین حال، با دانستن این مطلب که تنها راه بشریت تمسک به قرآن و همچنین قرآنهای ناطق: اهل بیت علیهم السلام) میباشد، به نظر شما آیا در روی این کره خاکی کاری مهمتر از پرداختن به قرآن و اهتمام به فهم معانی آن که مؤثرترین کار در جهت عمل به مضامین عالی آن است، وجود خواهد داشت؟ و آیا (چنان که ذکر شد) این مقصود جز در سایة همت به قرار گرفتن در فضای زبان عربی میسر است؟ اگر پاسخ این سؤالات منفی است، پس به روشین مشخص است که دست کم یکی از مهمترین موضوعاتی که جا دارد تا مورد بررسی قرار گیرد، پرداختن به ادبیات قرآن کریم است. و خدا را شاکریم که اکنون چنین توفیقی را به ما ارزانی داشته است هر چند کار ما بسیار کوچک است اما به هر حال از «هیچ» بهتر است.
ظرف مکان، متعلق به نرفع
مفعول مطلق نائب از مصدر: نرفع رفعاً متکناً.
ترجمه: برادران گفتند: اگر او- بنیامین- دزدی کند، جای تعجب نیست، برادرش یوسف نیز قبل از او دزی کرد. یوسف سخت ناراحت شد و این ناراحتی را در درون خود پنهان داشت و برای آنها آشمار نکرد. همچنین اندازه گفت: شما از دیدگاه من از نظر منزلت، بدترین مردمید و خدا از آنچه توصیف می کنید آگاهتر است. (77) گفتند: ای عزیز! او پدر پیری دارد که سخت ناراحت میشود. یکی از ما را به جای او بگیرد. ما تورا از نیکوکاران میبینیم . (78) گفت: پناه بر خدا که ما غیر از آن کس که متاع خوند را نزد او یافتهایم بگیریم. درآن صورت ، از ظالهان خواهیم بود. (79)
اعراب: أن یسرق….: اِن حرف شرط جازم فعلین است. . «یسرق» ، فعل شرط و مجزوم به أن شرطیه میباشد. و اما جواب شرط: همانطور که میدانیم، در شر، بحث سبب و مسببّ مطرح است. یعنی جزای شرط باید مسبب از فعل شرط باشد. مثلاً گفته میشود : اگر او دزدی کند. تنبیهش میکنیم. در این جمله چنانکه میبینید، جمله «تنبیهش میکنیم» مسبب از دزدی کردن است. به عبارت دیگر «دزدی کردن» سببی است برای «مورد تنبیه واقع شدن» . اما است، چنین ارتباط علت و معلولی دیه نمیشود.لذا علیرغم اینکه برخی از ادبا خود جملة «فقد سرق…..» را جزای شرط گرفتهاند[3]، به نظر میرسد باید چیزی در تقدیر گرفته شود. مثلاً گفته شود: «اگر او دزدی کند، جای تعجب نیست چرا که برادرش هم قبل از او دزدی کرد». چنانکه در ترجمه ذکر شده از آیه نیز این مطلب روشن است.
فأسترها: در اینجا فنی وجود دارد که ادیبان از آن به عنوان «اضما علی شریطة التفسیر» یاد میکنند. یعنی چیزی اول بصورت مبهم و فقط با ذکر یک ضمیر آورده شود و سپس با عبارتی که ذکر میشود، ابهام آن ضمیر بر طرف شده و منظور از آن مشخص شود.
بنابراین، تقسیر«ها» در فعل «فأسرها» جمله «انتم شرمکاناً» میباشد. و این ضمیر به این دلیل مؤنث آورده شده که لفظ «جمله» مؤنث میباشد. مانند این است که گفته شود: فأسر الجملة التای هی قوله انتم شرمکاناً»[4]
ابن مسعود، این کلمه را به جای «فاسرها» «فأسرّها» و فأسرّه» خوانده است. که معلوم میشود به جای «حمله» ارادة «قول» یا «کلام» کرده است.[5]
برخی نیز معتقدند ضمیر «ها» به «نسبت سرقت دادن برادران به یوسف» برمیگردد.[6]
برخی نیز معتقدند که در کلام، تقدیم و تأخیری صورت گرفته است: یعنی اصل آن چنین بودن: «قال می نفسه انتم شر مکاناً و أسرها» یعنی این کلمه را پنهان کرد.[7]
بدل از جمله «فأسرّها».[9]
مکانه[10]: مفعول دوم برای فعل امر «خذ» به تضمین معنای «اجعل»
ظرف و متعلق به فعل «خذ»
أن نأخذ: مصدر مؤول مجرور به حرف جر «من» متعلق به عامل مفعول مطلق «معاذ» یعنی ممکن است چنین چیزی باشد: أعوذبالله معاذاً من أن نأخذ (مِن أخذنا غیرً من وجدنا… )
نکتة قابل ذکر اینکه در زبان عربی، حذف حرف جر قبل از «أن» و «أن» قیاسی است.
الاّ من: استنثنای مفرغ، بنابراین مستثنی به خواهش عامل، اعراب میگیرد. و در اینجا کلمة «من» لفظاً مبنی بر سکون، و محلاً منصوب، مفعول به برای «نأخذ» میباشد.
توضیح: استثنای مفرغ،آن است که مستنثنی در کلام ذکر نشده باشد. و در اینجا شاید منظور چنین باشد: «معاذالله أن نأخذ شخصاً أو فرداً غیرَ من وجدنا…. »
ترجمه: هنگامی که برادران ا زاون مأیوس شدند، به کناری رفتند و با هم به نجوا پرداختند. برادر بزرگشان گفت: آیا نمیدانید پدرتان از شما پیمان الهی گرفته، و پیش از این درباره یوسف کوتاهی کردید؟ من از این سرزمین حرکت نمیکنم تاپدرم به من اجازه دهد. یا خدا درباره من داوری کند. که او بهترین حکم کنندگان است. (80).
«نجی به معنای کسی است که آهسته و در گوشی حرف بزند. که هم وصف مفرد می شود، مثل «و قربناة نجیاً» و هم وصف جمع، مثل اینجا. زیرا اصل کلمة مصدر است که صفت واقع میشود.»[15]
لن أبرحً: «بَرحَ براحاَ به معنی دور شدن انسان از موضع خود میباشد».[16]
جایگاه و ضوابط قانونی مربوط به حفظ میراث فرهنگی در ایران با نگاهی بر تمهیدات جهانی
میراث فرهنگی هر کشور،یکی از اساسی ترین ارکان تحکیم هویت، ایجاد خلاقیت وخودباوری ملی است که به واسطة آن میتوان تمدن، آداب وسنن،شیوههای تجاری و اقتصادی و نهایتاً روند تحول، سیر تکوین و تکامل انسان را در طول تاریخ مورد شناسایی و تحلیل قرار داد. لذا در وهلة اول بدلائل علمی،مذهبی و فلسفی و پس ازآن بدلیل مزایای اقتصادی در صنعت توریسم، حفاظت از این آثار امری ضروری بوده ودر این راستا وضع قوانین،برنامه ریزی متناسب و حرکت صحیح برای ساختن حال و آیندهای متکی بر تجارب تاریخی ضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی میگردد.
بدین ترتیب فراهم نمودن شناختی دقیق از وضع قانونی موجود در امور مربوط به میراث فرهنگی و تلاش برای جستجوی سیاستهایی مناسب تر برای آینده، هدفی است که در این تحقیق تعقیب میگردد.
با عنایت به شرح ارائه شده، تحقیق حاضر مشتمل بر سه بخش میباشد که بخش اول در راستای آشنایی با موضوع، به بررسی مفاهیم مربوط به میراث فرهنگی،مبانی حمایت ازآن و تاریخچه حمایت از میراث فرهنگی در حقوق بین الملل و ایران اختصاص دارد.
در بخش دوم به بررسی جایگاه میراث فرهنگی درقوانین و مصوبات کشور پرداخته ودر این مباحث کاستیها و چالش های قانونی موجود در ایران مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
و سرانجام بخش سوم مروری است بر سیاستهای جهانی در زمینه میراث فرهنگی که در این نوشتار به بررسی معاهدات و سازمانهای بین المللی مربوطه پرداخته خواهد شد، چرا که اقتضای طبیعت و خصلت به هم پیوسته و در هم تنیدة جهان معاصر چنین است که تجارب بین المللی رهنمود ملتهاست.
در پایان جمع بندی تحقیق، شامل نتایج و پیشنهاداتی است برای انتقال از وضع موجود به وضع مطلوب.
فهرست مطالب
بخش اول: مفاهیم، مبانی و تاریخچه حقوق میراث فرهنگی
1ـ مفهوم فیلولوژیک (زبان شناسانه) ................. 2
2ـ میراث فرهنگی به مفهوم عام .................. 4
3ـ میراث فرهنگی به مفهوم خاص (میراث فرهنگی معنوی) ............ 8
4ـ تعریف میراث فرهنگی در قوانین ایران .. 11
5ـ تعریف میراث فرهنگی در کنوانسیونهای بینالمللی ........... 13
1ـ مبانی ارزشی ............ 18
2ـ مبانی قانونی ............... 24
3ـ مبانی حفظ، پژوهش و معرفی میراث فرهنگی .....26
1ـ پیشینه قراردادی ............. 31
2ـ پیشینه سازمانی ............... 36
1ـ حمایت از میراث فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلامی .............. 41
2ـ حمایت از میراث فرهنگی در ایران پس از انقلاب اسلامی ............ 50
1ـ میراث فرهنگی در قانون اساسی .......... 61
2ـ میراث فرهنگی در قانون برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی .............. 65
3ـ میراث فرهنگی در قوانین شهری .......................... 68
4ـ میراث فرهنگی در قوانین و مقررات مالی ........75
1ـ حفاری ...................................... 82
2ـ ورود و صدور ..................................................... 87
3ـ خرید و فروش ...................................... 92
1ـ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ......98
2ـ پژوهشگاه میراث فرهنگی ............ 101
3ـ مرکز آموزش عالی ............ 103
4ـ انجمنهای میراث فرهنگی ...................... 105
1ـ ثبت آثار غیر منقول ........... 108
2ـ ثبت آثار منقول ................... 114
1ـ الحاق به معاهدات بین المللی .......... 117
2ـ عضویت در سازمانهای بینالملی.................. 120
1ـ موضوع و دامنة شمول .................... 123
2ـ روشهای حمایت از اموال فرهنگی ........................ 125
3ـ قلمرو اجرایی کنوانسیون .................................................. 130
4ـ تشکیل کمیته مشورتی ملی ......................... 133
1ـ موضوع و دامنة شمول ........................... 134
2ـ مقررات شکلی و اجرایی........................ 136
3- تعهدات دول عضو کنوانسیون............ 138
1ـ موضوع و دامنة شمول ........................... 142
2ـ ابعاد حمایت از میراث فرهنگی........................................... 145
3ـ مقررات شکلی و اجرایی ........................ 150
1ـ تعریف و اهداف ............... 152
2ـ عضویت در ایکوم .................. 154
3ـ ارکان ایکوم ............. 155
1ـ تعریف و اهداف ............... 163
2ـ عضویت در ایکروم ............... 163
3ـ ارکان ایکروم ................. 164
1ـ تعریف و اهداف169
2ـ عضویت در ایکوموس ................. 169
3ـ ارکان ایکوموس ............. 170
نتیجهگیری ..................... 176
کتابنامه ...............
پایان نامه تجزیه و تحلیل هنر پیکرتراشی هنر اشکانی با نگاهی به اصول هنر هلنی
چکیده
از نیمه ی هزاره اول قبل از میلاد میان اقوام ایرانی و یونانی به تدریج روابط چند جانبه ای بوجود آمد این روابط که بیشتر قهر آمیز بوده ، تاثیر و تاثیراتی دو طرفه مابین این دو فرهنگ (اشکانی-هلنی) انجامید.
جهت تسهیل در طبقه بندی ، مجسمه های دوران پارتی به دو دسته ی غربی و شرقی تقسیم می گردد. دسته غربی در محدوده ی بین النهرین (پالمیره الحضره نمرود داغ) می باشد و دسته شرقی محدود به جنوب غربی ، غرب و شمال شرق ایران است .
هنر پیکر تراشی پارتی با این ویژگیها ابتدا در شهرهای مرزی جنوبی آغاز گشت و سپس به سوی شرق گسترده شد تا این که منطقه ای را در برگرفت که از پالمیر در جنوب گرفته تا شمال شرق ایران منطقه گنداره و شمال غربی هند وسعت یافت . به یقین می توان گفت که هیچ یک از ادوار فرهنگ کهن سرزمین ما به اندازه ی حکومت اشکانی دارای مجسمه های متنوع نیست . پیکرکها و مجسمه های موجود در مرز های ایران و جهان به نوعی بیانگر هنر دینی سرزمین ماست .
بررسی این روابط متقابل یکی از ارکان اساسی در جهت شناخت هر کدام از این تمدنهاست . در این پایان نامه سعی شده است که میزان و کیفیت تاثیرات یونانی (هلنی) در حوضه های فلسفی ، اسطوره ، ادبیات ، هنر ، سیاست و ... بر هنر پیکر تراشی ایران در دوره اشکانی بررسی شود و در پایان سعی شده است تا در صورت امکان نتایج حاصل از این نوع نگاه در مطالعه گاهنگارانه داده های هنر دوره اشکانی لحاظ شود.
واژگان کلیدی : هلنی ، پیکر تراشی، اشکانی.
فهرست مطالب
عنوان : | صفحه : |
تقدیر و تشکر |
|
چکیده |
|
مقدمه | 1 |
فصل اول : کلیات | 2 |
1 ) بیان مسئله | 3 |
2 ) سابقه و ضرورت انجام تحقیق | 3 |
3 ) فرضیه ها | 3 |
4 ) اهداف بررسی | 4 |
5 ) روش انجام تحقیق | 4 |
فصل دوم : نگاهی به تاریخ و فرهنگ عصر پارتیان (اشکانیان) | 5 |
2 . 1 ) تاریخ و فرهنگ اشکانیان | 6 |
2 . 2 ) چگونگی تشکیل حکومت پارتیان (اشکانیان) | 8 |
2 . 3 ) خواستگاه قوم اشکانیان | 9 |
2 . 4 ) اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و تقلای پارتیان (اشکانیان) | 10 |
2. 5 ) دین پارتیان | 12 |
2 . 6 ) انقراض حکومت اشکانیان | 15 |
فصل سوم : هلنیزم و مبانی فکری، فرهنگی و هنری آن | 16 |
3 . 1 ) اسطوره و مذهب | 19 |
3 . 2 ) مکاتب فلسفه | 23 |
3 . 3 ) هنر(پیکرتراشی – سفالگری – نقاشی – معماری) | 28 |
3 . 4 ) دورۀ هندسی و آرکائیک ( ماقبل کلاسیک ) | 28 |
3 . 5 ) کلاسیک پیشین | 33 |
3 . 6 ) کلاسیک پسین | 38 |
3 . 7 ) هلنستیک (عصر هلنی ) | 38 |
فصل چهارم : ویژگیهای زیباشناسی هنر هلنی در پیکرتراشی | 42 |
4 . 1 ) واقعیت گرایی یا طبیعت گرایی | 43 |
4 . 2 ) پرسپکتیو (فضاهای دو بعدی و سه بعدی) | 45 |
4 . 3 ) پلاستیسیته (هنرهای تجسمی) | 47 |
4 . 4 ) ایستایی متعادل | 48 |
4. 5 ) تصویر سوارکار اسب | 53 |
4 . 6 ) مدل مو و ترکیب چهره | 53 |
4 . 7 ) تجسم خدایان در صورت انسانی | 55 |
4 . 8 ) برهنگی | 56 |
فصل پنجم : نفوذ و تأثیر نقشمایه های هلنی در پیکرتراشی اشکانی | 58 |
5 . 1 ) نقشمایه های اساطیری | 59 |
5 . 1 . 1 ) شخصیتهای اسطوره ای | 61 |
5 . 1 . 1 . 1 ) آفرودیته | 61 |
5 . 1 . 1 . 2 ) مدوسا | 63 |
5 . 1 . 1 . 3 ) هراکلس | 64 |
5 . 1 . 1 . 4 ) پان | 66 |
5 . 1 . 1 . 5 ) اروس | 67 |
5 . 1 . 1 . 6 ) آرتمیس | 67 |
5 . 1 . 2 ) نمادها | 68 |
5 . 1 . 2 . 1 ) پرتو (شعاع) نور پیرامون سرِ بندگان یا شخصیتهای اسطوره ای | 69 |
5 . 1 . 2 . 2 ) لنگر | 69 |
5 . 2 ) نقشمایه های غیراساطیری | 69 |
5 . 2 . 1 ) زوج های اروتیک | 70 |
5 . 2 . 2 ) لباسهای یونانی (یونانی – رومی ) | 71 |
5 . 2 . 3 ) لباسهای نظامی | 71 |
5 . 2 . 4 ) لباسهای غیرنظامی | 72 |
5 . 2 . 5 ) چهره های شبیه به ماسک | 73 |
فصل ششم : نفوذ و تأثیر روش یونانی در پیکرتراشی اشکانی | 75 |
6 . 1 ) پیکره هایی که دارای فناوری ساخت خالص یونانی هستند | 77 |
تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری | 83 |
تصاویر | 120-91 |
فهرست منابع فارسی | 121 |
فهرست منابع لاتین | 124 |
چکیده انگلیسی | 125 |
مقاله نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)
«قرآن، نوری است که خاموشی ندارد؛ چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که روندة آن گمراه نگردد، شعلهای است که نور آن تاریک نشود، جدا کننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستونهای آن خراب نشود، شفا دهندهای است که بیماریهای وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند.
قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمههای دانش و دریاهای علوم است، سرچشمة عدالت و نهر جاری عدل است، پایههای اسلام و ستونهای محکم آن است ، نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمینهای آن است.»[1]
بار دیگر خدای مهربان را شکر میگویم که توفیق داد تا مدتی از عمر خود را در کنار قرآن و با قرآن باشیم و خاصعانه در درگاه ربویاش مسئلت دارم که چه در دنیا و چه در آخرت این توفیق را هرگز از من سلب ننماید و قرآن را همواره مونس و یاورم قرار دهد. مجموعة حاضر با نام «نگاهی ادبی به سورة یوسف (ع)» به عنوان پروژه تحقیقاتی پایان دوره چهار ساله تحصیل در رشته تربیت معلم قرآن کریم در دانشکده علوم قرآنی تهران، به رشتة تحریر درآمده است.
حال سؤالاتی که مایلم پاسخ دهم یکی این است که «چرا نگاه ادبی؟» و دیگر اینکه «چرا به سوره یوسف؟»
و اما پاسخ سؤال اول از این قرار است که همانطور که میدانیم، قرآن کریم به عنوان آخرین پیام مستقیم خداوند برای بندگان، تنها ریسمان استواری است که میتوان به آن چنگ آویخت و به کمک آن، در چند روزة زندگانی دنیوی از شر شرارتهای دشمنان بشریت (شیطان و جنودش) جان سالم به در برد و در پناه رحمت الهی قرار گرفت.
کتاب مقدسی که از آن صحبت میکنیم، مجموعهای از معانی بلند و مضامین عالی انسان سازی و هدایت آدمی به سوی رسیدن به کمال است و گویندة چنین معانی نورانی، آنها را در قالب لفظهای قابل فهم برای بشر درآورده و به او ارزانی داشته است.
برای رسیدن به هر نقطه بلندی، باید از راه مناسب آن عبور نمود. برای فتح هر قله مرتفعی باید دامنه آن کوه را پیمود. برای دستیابی به قلة مفاهیم ارزشمند قرآن نیز راه منطقی و عقلائی آن این است که از دامنة الفاظ قران حرکت نموده و آرام آرام بالا رفت تا به نتیجه مورد نظر رسید. الفاظ و عبارات قرآن به منزله پلکانی است که بدون در نظر داشن آن، تصور رسیدن به بام رفیع مفاهیم قرآنی، ناممکن مینماید. لذا اولین گام در راه شناخت قرآن، آشنایی با الفاظ قرآن است. و این آشنایی خود مستلزم آشنایی نسبتاً کامل با زبان عربی است. چرا که قرآن کریم «بلسانٍ عربیٍ مبینِ» آموختن این زبان و درک مقتضیات آن، یکی از ضرورتهای اجتناب ناپذیر است.
اینجانب سعی کردهام با نگاه به قرآن کریم از زوایه ادبیات، تا حدودی اولین گام خود را در راه انس با قرآن بردارم. و چنان که ذکر شد، استدلالم این است که چگونه میتوان ادعای «فهم» قرآن را داشت در حالیکه ذهن با فضای ادبیات عرب بیگانه باشد؟!
و این پاسخ به کسانی است که آموختن قواعد ابتدایی زبان عربی را برای آشنایی با قرآن، امری بیهوده و راهی فرعی تصور میکنند و بدون جدی گرفتن صرف و نحو، اهتمام خویش را صرف آموختن اقوال تفسیری مفسران کردهاند. غافل از اینکه همان مفسرانی که اینان اکنون نظراتشان را مطالعه کرده و فرا میگیرند، روزگاری با همین قواعد به ظاهر سادة اعلال ، دست و پنجه نرم کردهاند و یا اینکه مدتها از عمر خود را صرف کردهاند تا مثلاً اعراب محلی جملات را بشناسند و خلاصه هر کس در رابطه با علوم مختلف قرآنی، به نوعی صاحب نظر شده است، مطمئناً زمانی در قواعد ادبیات و بلاغت عربی، استخوان خرد کرده است.
[1] ترجمه نهجالبلاغه، انتشارات مشرقین، چاپ هفتم، محمد دشتی، صص 419-418 خطب 198.
فهرست مطالب:
مبحث صفحه
فصل اول: کلیات
مقدمه .....................................................................................................................
بیان مسئله................................................................................................................
اهمیت موضوع.........................................................................................................
شیوة تحقیق..............................................................................................................
محدویتها..............................................................................................................
توضیحات................................................................................................................
فصل دوم: نگاهی ادبی به سوره یوسف(ع)..................................................................
فصل سوم: خلاصه و نتیجهگیری................................................................................
منابع و مآخذ
گزارش کاراموزی نگاهی بر مدیریت در شرکت های مهندسی آب و فاضلاب ایران در 40 صفحه ورد قابل ویرایش
« فهرست مطالب »
فهرست صفحه
مقدمه 1
آب در ایران کهن 1
حقایقی درباره جهان آب 1
تاریخچه لوله کشی آب در ایران 2
سابقه تاریخی شرکتهای آب و فاضلاب 5
سابقه اجرای اولین طرح فاضلاب در کشور 8
حفاظت از منابع آب 11
کنترل کیفیت آب 15
صرفه جویی در مصرف آب 17
روش های صرفه جویی در مصرف آب 19
روابط عمومی و اصلاح الگوی مصرف آب 22
امنیت منابع آب 24
چالشهای مدیریت آب شهری در ایران 28
روشهای مقابله با بحران آبی 23
نتیجه گیری 41
پیشنهاد 43
منابع و مأخذ 45
مقدمه
آب در ایران کهن :
شاید آن گونه که محققان و پژوهشگران درباره «میترا» ایزد روشنایی و پیمان جنگ و پیروزی که دارنده دشت های فراخ و نگاهبان سرزمین آریایی است مطالعه کرده اند به «اردوی سوارتا آناهیتا» که آب و برکت را نصیب دشت های پهناور و گسترده پارس نموده نپرداخته اند. اینکه حتی در اوستا نیز نزول باران به صورت پیروزی ایزد باران بردیو خشکی تصویر می شود.
در نزد ایرانیان آب به مانند آتش و خاک مقدس بوده و آلوده کردن آن گناه محسوب می شود. در اوستا مکرر آب مورد ستایش قرار گرفته است.
حقایقی درباره جهان آب :
بیش از 5/1 میلیارد نفر دسترسی به آب سالم و کافی ندارند. اگر اقدامات صورت نگیرد این رقم تا سال 2025 به 3/2 میلیارد نفر افزایش خواهد یافت از کل آب روی زمین 5/97 درصد آن آب شور بوده و از 5/2 درصد آب خام باقی مانده 70 درصد به صورت یخ در قطب هاست.
30 درصد از آن به صورت رطوبت خاک بوده و یا در سفره های آب زیرزمینی موجود است. همچنین کمتر از یک درصد آب خام دنیا مستقیماً قابل استفاده بشر بوده و در دریاچه ها، رودخانه ها، مخازن و در منابع آب زیرزمینی که با قیمت مناسبی قابل استخراج می باشد موجود است. انسان قادر است حدود یک ماه بدون غذا زندگی کند در صورتی که بدون آب فقط یک هفته می تواند زنده بماند هر فردی روزانه به چهار تا پنج گالن آب برای زندگی نیاز دارد.
تاریخچه لوله کشی آب در ایران :
نخستین بار در سال 1301 طرح احداث شبکه های لوله کشی آب شرب شهرهای ایران بررسی شد و بخشی از شهرهای آبادان، مشهد و بیرجند لوله کشی شد.
اولین سازمان آبرسانی شهری در ایران بنگاه مستقل خیریه آبلوله بیرجند بود که در سال 1302 با احداث و بهره برداری یک خط لواه به طول 9 کیلومتر و یک منبع و قنات تأمین کننده آب، فعالیت خود را آغاز کرد. پیش از فعالیت مؤسسه آب بیرجند، آب موردنیاز ساکنان این شهر چون دیگر شهرها از آب انبارهایی تأمین می شد که افراد خیّر و نیکوکار در شهرها بنا می کردند. آب انبارهای شهر بیرجند را با آب قنوات آبادی های دامنه کوه باقران پر می کردند. فکر احداث شبکه لوله کشی و تأمین آب سالم و بهداشتی برای مردم شهر در پایان جنگ جهانی اول مطرح شد و در اجرای این طرح از لوله هایی که مردم ارتش انگلستان برای لوله کشی کمپهای نظامی خود به منطقه سفید آبه واقع در 250 کیلومتری بیرجند و نقاط دیگر آورده و بلااستفاده مانده بود استفاده شد.