خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم

مقام انسانی زن از نظر قرآن

فهرست مطالب

فلسفة خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگی

تساوی یا تشابه؟

مقام زن در جهان بینی اسلامی

تشابه نه و تساوی آری

اعلامیة حقوق بشر فلسفه است نه قانون

فسلفه را با کوپن نمیتوان اثبات کرد

نگاهی به تاریخ حقوق زن در اروپا

نکات مهم مقدمة اعلامیة حقوق بشر

تنزل و سقوط انسان در فلسفه های غربی

مقام انسانی زن از نظر قرآن

اسلام زن را چگونه موجودی می داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می داند و یا او را از جنس پست تر می شمارد؟ این پرسشی است که اکنون می خواهیم به پاسخ آن بپردازیم.

فلسفة خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگی

اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفة خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می گذشته و با آنچه در جهان امروز می گذرد مغایرت دارد. اسلام برای زن و مرد در همة موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است، پاره ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پاره ای از آنها را برای زن، و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفت است.

چرا؟ روی چه حسابی؟ آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیاری از مکتبهای دیگر نظریات تحقیر آمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پست تر می شمرده است و یا علت و فلسفة دیگری دارد؟

مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشته های پیروان سیستمهای غربی شنیده و خوانده اید که مقررات اسلامی را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال اینها به عنوان تحقیر و توهینی نسبت به جنس زن یاد کرده اند؛ چنین وانمود می کنند که این امور هیچ دلیلی ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت شده است. میگویند تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است که مرد جنساً شریفتر از زن است و زن برای استفاده و استمتاع مرد آفریده شده است، حقوق اسلامی نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور می زند.

می گویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و برای او حقوقی که برای یک انسان لازم است وضع نکرده است. اگر اسلام زن را انسان تمام عیار میدانست تعدد زوجات را تجویز نمی کرد، ریاست خانواده را به شوهر نمی داد، ارث زن را مساوی با نصف ارث مرد نمیکرد، برای زن قیمت به نام مهر قائل نمی شد، به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می داد و او را جیره خوار و واجب النفقة مرد قرار نمی داد. اینها می رساند که اسلام نسبت به زن نظریات تحقیر آمیزی داشته است و او را وسیله و مقدمه برای مرد می دانسته است. می گویند اسلام با اینکه دین مساوات است و اصل مساوات را در جاهای دیگر رعایت کرده است، در مورد زن و مرد رعایت نکرده است.

می گویند اسلام برای مردان امتیاز حقوقی و ترجیح حقوقی قائل شده است و اگر امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمی کرد.

اگر بخواهیم به استدلال این آقایان شکل منطقی ارسطویی بدهیم به این صورت برای او وضع می کرد، لکن حقوق مشابه و مساوی برای او قائل نیست، پس زن را یک انسان واقعی نمی شمارد.

تساوی یا تشابه؟

اصلی که در این استدلال به کار رفته این است که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت و شرافت انسانی، یکسانی و تشابه آنها در حقوق است. مطلبی هم که از نظر فلسفی باید انگشت روی آن گذاشت این است که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی چیست؟ آیا لازمه اش این است که حقوقی مساوی یکدیگر داشته باشند به طوری که ترجیح و امتیاز حقوقی در کار نباشند؟یا لازمه اش این است که حقوق زن و مرد علاوه بر تساوی و برابری، متشابه و یکنواخت هم بوده باشند و هیچ گونه تقسیم کار و تقسیم وظیفه در کار نباشد؟ شک نیست که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی و برابری آنها از لحاظ انسانیت، برابری آنها در حقوق انسانی است اما تشابه آنها در حقوق چطور؟

اگر بنا بشود تقلید و تبعیت کورکورانه از فلسفة غرب ر اکنار بگذاریم و در افکار و آراء فلسفی که از ناحیة آنها می رسد به خود اجازة فکر و اندیشه بدهیم، اول باید ببینیم آیا لازمة تساوی حقوق تشابه حقوق هم هست یا نه؟ تساوی غیر از تشابه است؛ تساوی برابری است و تشابه یکنواختی. ممکن است پدری ثروت خود را به طور متساوی میان فرزندان خود تقسیم کند اما به طور متشابه تقسیم نکند، مثلاً ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد: هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملک مزروعی و هم مستغلات اجاری. ولی نظر به اینکه قبلاً فرزندان خود را استعدادیابی کرده است، در یکی ذوق و سلیقة تجارت دیده است و در دیگری علاقه به کشاورزی و در سومی مستغل داری، هنگامی که می خواهد ثروت خود را در حیات خود میان فرزندان تقسیم کند، با در نظر گرفتن اینکه آنچه به همة فرزندان کار نباشد، به هر کدام از فرزندان خود همان سرمایه را می دهد که قبلاً در آزمایش استعدادیابی آن را مناسب یافته است.

کمیت غیر از کیفیت است، برابری غیر از یکنواختی است. آنچه مسلم است این است که اسلام حقوق یکجور و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است، ولی اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام اصل مساوات انسانها را دربارة زن و مرد نیز رعایت کرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه حقوق آنها مخالف است.

کلمة «تساوی» و «مساوات» چون مفهوم برابری و عدم امتیاز در آنها گنجانیده شده است جنبة «تقدس» پیدا کرده اند، جاذبه دارند، احترام شنونده را جلب می کنند، خصوصاً اگر با کلمة « حقوق» توأم گردند.

تساوی حقوق! چه ترکیب قشنگ و مقدسی! چه کسی است که وجدانی و فطرت پاکی داشته باشد و در مقابل این دو کلمه خاضع نشود؟!

اما نمی دانم چرا کار ما- که روزی پرچمدار علم و فلسفه و منطق در جهان بوده ایم- باید به آنجا بکشد که دیگران بخواهند نظریات خود را در باب « تشابه حقوق زن و مرد» با نام مقدس « تساوی حقوق» به ما تحمیل کنند؟! این درست مثل این است ک یک نفر لبو فروش بخواهد لبو بفروشد اما به نام گلابی تبلیغ کند.

آنچه مسلم است این است که اسلام در همه جا برای زن و مرد حقوق مشابهی وضع نکرده است،‌ همچنانکه در همة موارد برای آنها تکالیف و مجازاتهای مشابهی نیز وضع نکرده است. اما آیا مجموع حقوقی که برای زن قرار داده ارزش کمتری دارد از آنچه برای مردان قرار داده؟ البته خیر، چنانکه ثابت خواهیم کرد .

در اینجا سؤال دومی پیدا می شود و آن اینکه علت اینکه اسلام حقوق زن و مرد را در بعضی موارد، نامشابه قرار داد چیست؟ چرا آنها را مشابه یکدیگر یا اینکه فقط مساوی باشد و مشابه نباشد. برای بررسی کامل این مطلب لازم است که در سه قسمت بحث کنیم:

1- نظر اسلام دربارة مقام انسانی از نظر خلقت و آفرینش

.......



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله عبادت واقعى در قرآن

مقاله عبادت واقعى در قرآن

عبادت صحیح در قرآن مجید به دو صورت مطرح شده است : عبادت ظاهرى ، عبادت باطنى .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ( هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیَةِ * وُجُوهٌ یَوْمَئِذ خَاشِعَةٌ * عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ * تَصْلَى نَاراً حَامِیَةً * تُسْقَى مِنْ عَیْن آنِیَة * لَیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلاَّ مِن ضَرِیع * لاَ یُسْمِنُ وَلاَ یُغْنِى مِن جُوع ) [ غاشیه (88) :

2 ـ ( وُجُوهٌ یَوْمَئِذ نَاعِمَةٌ * لِسَعْیِهَا رَاضِیَةٌ * فِى جَنَّة عَالِیَة * لاَ تَسْمَعُ فِیهَا لاَغِیَةً * فِیهَا عَیْنٌ جَارِیَةٌ * فِیهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ * وَأَکْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ * وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ * وَزَرَابِىُّ مَبْثُوثَةٌ ) غاشیه (88) : 8 ـ 16 ] .

اول : عبادت ظاهرى ، که البته باید نیت خالص باطن ، آن را همراهى کند ، تا مورد قبول قرار گیرد ، و شامل تکالیف اعضاى ظاهر انسان است که خداى متعال در قرآن به آن امر کرده است :

( أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ )(1) .

« نماز را از ابتداى تمایل خورشید به جانب مغرب [ که شروعِ ظهرِ شرعى است ] تا نهایت تاریکى شب بر پا دار ، و [ نیز ] نماز صبح را [ اقامه کن ] » .

( وَأَقِیمُوا الْصَّلاَةَ وَآتُوا الْزَّکَاةَ وَارْکَعُوا مَعَ الْرَّاکِعِینَ )(2) .

« و نماز را بر پا دارید ، و زکات بپردازید ، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید [ که نماز خواندن با جماعت محبوب خداست ] » .

( وَللهِِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً )(3) .

« و خدا را حقّى ثابت و لازم بر عهده مردم است که [ براى اداى مناسک حج ]آهنگ آن خانه کنند ، [ البته ] کسانى که [ از جهت سلامت جسمى و توانمندى مالى و باز بودن مسیر ] بتوانند به سوى آن راه یابند » .

( کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ )(4) .

« اى اهل ایمان ! روزه بر شما مقرّر و لازم شده ، همان گونه که بر پیشینیان شما مقرّر و لازم شد ، تا پرهیزکار شوید » .

( اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِى سَبِیلِهِ )(5) .

« اى اهل ایمان ! از خدا پروا کنید و دست آویز و وسیله اى [ از ایمان ، عمل صالح و آبروى مقرّبان درگاهش ] براى تقرّب به سوى او بجویید ; و در راه او جهاد کنید تا رستگار شوید » .

...

فضایل اخلاقى در قرآن

( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ )(2) .

« اى اهل ایمان ! [ در برابر حوادث ]شکیبایى کنید ، و دیگران را هم به شکیبایى وادارید ، و با یکدیگر [ چه در حال آسایش چه در بلا و گرفتارى ]پیوند و ارتباط برقرار کنید و از خدا پروا نمایید تا رستگار شوید » .

( قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللهِ وَاصْبِرُوا )(3) .

« موسى به قومش گفت : از خدا یارى بخواهید ، و شکیبایى ورزید » .

( وَاصْبِرْ فإِنَّ اللهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُـحْسِنِینَ )(4) .

« و شکیبایى کن که یقیناً خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمى کند » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار : 67/284 ، باب 56 ، حدیث 6 ; شرح نهج البلاغه : 20/47/418 .

2 ـ آل عمران (3) : 200 .

3 ـ اعراف (7) : 128 .

4 ـ هود (11) : 115 .

( وَعَلَیهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ )(1) .

« و [ همه ] توکل کنندگان باید به خدا توکل کنند » .

( فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ )(2) .

« و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن ; زیرا خدا توکل کنندگان را دوست دارد » .

( وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ الْمُـحْسِنِینَ )(3) .

« و خشم خود را فرو مى برند ، و از [ خطاهاىِ ] مردم در مى گذرند ; و خدا نیکوکاران را دوست دارد » .

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

یتیم در قرآن

یتیم در قرآن

یتیم شدن برای آدمی اتفاقی است که غالباً غیر قابل پیش بینی و پیشگیری می باشد و ممکن است هر لحظه و در هر کجا ، هر فردی با واقعه فوت و از دست دادن پدر و مادرش مواجه شود و این رخداد رویه و روال زندگی او را تغییر دهد.

اما خداوند متعال که بنابر مصلحت عالیه خویش ، بعضی از بندگانش را در چنین شرایطی قرار می دهد ، علاوه بر توجه و عنایت خاص خودش نسبت به آنها ، دستورات و سفارش هایی برای سایر مردم نسبت به رفتار خردمندانه با ایتام فرموده است. امید آنکه در این تحقیق ، گوشه ای از وظایف ما مسلمانان نسبت به یتیمان با استناد به آیات شریفه قرآن بررسی و بازگو شود.

فهرست مطالب

فصل اول

کلیات

1- تعریف و تبیین موضوع

2- چکیده

3- فواید تحقیق

4- پیشینه موضوع

5- روش گردآوری اطلاعات

6- اهداف تحقیق

7- واژگان کلیدی

فصل دوم

یتیم از دیدگاه اسلام

بخش 1: اسلام ، دین همه جانبه و کامل

بخش 2: توجه به یتیم قبل از اسلام.

بخش 3: اسلام و نقش خانواده در تربیت کودک.

بخش 4: نقش یتیمی در بالندگی و شکوفایی.

فصل سوم:

حمایت تربیتی و اجتماعی از یتیم در دین اسلام

بخش 1: وظایف فردی مسلمانان نسبت به یتیم

بخش 2: وظایف اجتماعی مسلمانان نسبت به یتیم

بخش 3: وظایف حکومت اسلامی در قبال ایتام

فصل چهارم :

حمایت مالی و حقوقی از یتیمان در قرآن

بخش 1- سرپرستی یتیمان

بخش 2- ارث از دیدگاه اسلام

بخش 3- ضرورت حفظ و مراقبت از اموال یتیمان

بخش 4- احکام فقهی «حجر» در قرآن

منابع



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث در 34 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله نگاهی به علم از دیدگاه قرآن و احادیث در 34 صفحه ورد قابل ویرایش

فهرست مطالب

مقدمه

علم در قرآن

ارزش علم

اهمیت علم

جایگاه علم

آثار برکات علم

انواع علم

بهترین علم

منابع

چکیده

این مجموعه که پیش رویتان قرار دارد،‌ کاری است تحقیقاتی در مورد علم، این مقاله تحقیقاتی علم را از منظر قرآن و احادیث و روایات مورد بررسی قرار داده است. همه ما می دانیم که علم و دانش از اهمیت و جایگاه ویژه ای در دین و آئین ما برخوردار می‎باشد آیات فراوان و احادیث و روایات زیادی در این مورد نقل شده است؛ از طرف دیگر علم و دانش استوارترین وسیله ای است که امور اجتماعی و وضعیت زندگی ما را به خوبی اداره می‌کند و بر آدمی لازم است که تا آن جا که توانایی دارد در این راه قدم بگذارد و از این نعمت الهی که به ما ارزانی شده به نحوه شایسته بهره ببرد. به همین خاطر هدف این مجموعه اینست که تا جایی که امکان دارد جایگاه و ارزش و اهمیت علم را از طریق آیات و روایات و همچنین احادیث برای خوانندگان آشکار سازد. این مقاله از هفت قسمت تشکیل شده است و در هر قسمت آیات و احادیث مربوط به آن نقل شده است. به عنوان مثال قسمت اول در مورد علم در قرآن است. در این قسمت آیاتی از قرآن کریم که مربوط به علم می‎شود جمع آوری شده است و در این بخش نوشته شده است و یا مثلاً در قسمت جایگاه علم، احادیث و روایات مربوط به این بخش از منابع مختلفی جمع آوری شده است و در این قسمت نوشته شده است. در واقع هدف کلی این مجموعه این بوده است که علم که اینهمه در موردش تأکید شده است را از جنبه های مختلف به خوانندگان عزیز بشناسد. این چند جمله چکیده ای بود در مورد معرفی این مجموعه مقاله که انشاء ا… مطالعه خواهید کرد.

مقدمه

علم چیست؟ اگر به ظاهر کلمه نگاه کنیم از سه حرف ساده تشکیل شده است. اما همین کلمه ساده در خودش معنای وسیع و گسترده ای دارد. علم در فرهنگ دهخدا به معنای دانستن، تعیین کردن، دریافتن، ادراک، استوار کردن، انفاق، معرفت دقیق و با دلیل بر کفیات مهینه و یا حضور معلوم نزد عالم، دانست و یقین، معرفت و هر چیز دانسته، دانش و آگاهی و معرفت و شناسائی، هنر، فضل، به کار رفته است. در فرهنگ دهخدا در بعد از معنای علم سخنانی از شاعران و بزرگان ادبی در این مورد بیان شده که به اختصار چند مورد از آنها را ذکر می کنیم. مثلاً ابوالفضل بیهقی گفته: ما را از علم خویش بهره دادی و هیچ چیز دریغ نداشتی تا دانا شدیم. یا در کتاب کلیله و دمنه آمده است، طلب علم و ساختن توشه آخرت از مهماتست خواجه عبدا… انصاری می‌گوید: علم بر سرتاج است و مال بر گردن غل ...

در فرهنگ دهخدا علم آموختن به معنای تعلیم دادن دانش، یاد دادن علم به دیگران آمده است. در ادامة این مطلب سنائی شاعر بزرگ گفته است و چو علم آموختی از حرص آنکه ترس،‌ کاندر شب- چو دزدی با چراغ آید،‌ گزیده تر برد کالا.

در فرهنگ دهخدا علم دارای تقسیمات زیادی است که به چند نمونه از آنها به صورت فهرست وار اشاره می‌کنم. علم احجار، علم اخلاق، علم ادب،‌ علم ادیان، علم استخراج (بیان احکام به واسطه قواعد نجومی یا رملی)، علم انشاء (مطالب را نیکو و فصیح نوشتند)، علم اندازه (هندسه)، علم با کار (علمی که عمل شود)، علم بدیع، علم بلاغت هر چند مورد دیگر، … اگر بخواهیم همة آنها را ذکر کنیم در اینجا نمی گنجد.

علم در فرهنگ معین هم علاوه بر معناهایی که در فرهنگ دهخدا آمده است به معنای ادراک مطابق یا حصول صور اشیا نزد عقل چه آنکه نفس معلوم باشد که علم حضوری است و یا به واسطة معلوم باشد که علم حصولی است. علم نوریست مقتبس از مشکات نبوت در دل بنده مؤمن که بدان راه یابد بخدای یا به کار خدای یا به حکم خدای.

علم در فرهنگ معین هم تقسیمات به خصوصی دارد که به چند نمونه از آنها در ذیل اشاره شده است.

- آخرت (علمی که به فساد بودن فاسد نشود و آن علم تأمین سعادت آخرویست)، - اجمالی (علم به اشیا در مقام اجمال)، سیر اخلاق (علم اخلاق)، - ادنی (علم طبیعی)، - اعلی (علم الهی)، - اقوال (علم به قواعد سخن گفتن، - برهان (علم منطق) و …

اما خود علم در زبان فارسی و عربی بود و معنای متفاوت به کار برده می‎شود و غفلت از این دو نوع کاربرد اغلب به مطالعاتی عظیم انجامیده است، 1- معنای اصلی و نخستین علم، دانستن در برابر ندانستن است به همه دانستینها صرف نظر از نوع آنها علم می گویند و عالم کسی را می گویند که جاهل نیست. مطابق این معنا اخلاق، ریاضیات، فقه، دستور زبان، مذهب، زیست شناسی و نجوم همه علم اند و هر کس یک یا چند رشته از آنها را بداند عالم دانسته می‎شود.

- طلب علم بر هر فرد مسلمان فرضیه است، دانش را از محل خودش فراگیرید، و از اهلش بیاموزید، زیرا فرا گرفتن دانش از نظر خوشنودی خدا حسنه است، و طلب علم عبادت و مذاکره او تسبیح به کار بستن دو جهاد در راه خدا، و آموختن به جاهل صدقه و بذل علم به اهل دانش قربت و نزدیکی به خداست، زیرا علم راه حلال و حرام، و چراغ راه بهشت، و یار تنهائی، یونس وحشت و غربت، و سخنگوی خلوت، و رهنمای آشکار و پنهان، و سلاح بر دشمنان، و مزین پیش دوستان است، خدا مردمی را بر اثر علم بلند می گرداند، و آنان را در میان مردم سرافراز می فرماید بطوریکه آثار آنها مورد اقتصاد، و کارشان شاهد اقتداء و رأیشان پسندیده مردم با اهتداء خواهد بود. فرشتگان به دوستی آنها رغبت دارند، و با بالهای خود آنان را مس می‌کنند، دور نمازهای خود برکت از جهت ایشان می طلبند، هر خشک و تری، حتی ماهیان دریا و حشرات الارض و درندگان و چرندگان، از جهت آنان آموزش می خواهند مهمان زندگی آسودة دلها. از ظلمت نادانی و بینائی دیدگان از تاریکی نابینائی، و توانائی ابدان از سستی و ناتوانائی، علم است. دانش، بنده را به منازل اخیار، و مجالس ابرار، و درجات رفیعه دار می رساند و ذکر درد عالم معادل با ثواب روزه دار می‎باشد، و تدریس علم مطیع و فرمان بردار چه تعلیم خدا عبادت شود و بر اثر علم ایصال رحم نمایند، و راه حلال و حرام یابند، علم رهبری عملی است، و علم فرمانبردار اوست خدای سعادتمندان دانش عطا فرماید، و بر اشقیا حرام فرماید، نیکوئی باد آنکس را که خدای از خط دانشش محروم نفرموده.

(امام صادق علیه السلام- منیة المرید)

انواع علم

1- علم عبارت است از سه چیز و1- آیة محکمه یعنی علم به اصول عقاید [زیرا براهین و ادلة اصول عقاید عبارت از آیات محکم قرآن می‎باشد] 2- فرضیه عادله: یعنی علم اخلاق [که حد وسط افراط و تفریط در خوی و رفتار است]. 3- سنت پایدار یعنی علم احکام شریعت و مسائل حلال و حرام و ماسوای این سه چیز نوعی آگاهی زائد و بی ارزش می‎باشد.

(رسول اکرم (ص)- آداب تعلیم و تربیت در اسلام)

2- روزی رسول خدا (ص) به قصد رفتن به مسجد از خانه خارج شد و وارد مسجد شد و در آن جا با دو نشست و گردهم آیی مواجه شد یک گردهم آئی گروهی سرگرم کسب بصیرت دینی و علم آموزی بودند در نشست و گردهم آئی دیگر، دسته ای مشغول دعا و درخواست از خداوند بودند، پیغمبر فرمود: این دو نشست و گردهم آئی در جهت خیر و سعادت قرار دارند، چون گروه اخیر، خدای را می خوانند و آن گروه اول سرگرم فراگرفتن بینش و دانش هستند و می خواهند دانش و آگاهی دینی خود را از رهگذر تعلیم به دیگران منتقل سازند. [با وجود اینکه هر دو گروه در مسیر فضیلت گام برمی دارند معهذا] گروه اول بر گروه دوم مزیت دارند [من که پیامبر شما هستم] بخاطر تعلیم [حقایق و نشر آگاهی] مقام رسالت را بر عهده گرفتم. [ و هدف مثبت من ایجاد بینش و تعلیم حقایق بوده است] سپس آن حضرت در جمع گروهی نشست که سرگرم دانش اندوزی و علم بوده اند [و با این رفتار الگوپرداز خود، دو نشست مذکور را ارزیابی فرموده و بدینوسیله برتری علم را بر عبادت و دعا، عملا اعلام نمود.].

(روایتی از پیامبر (ص)- آداب تعلیم و تربیت در اسلام)

3- همانا در علمی که فهم نباشد خیری نباشد. همانا در خواندنی که تدبر نباشد خیری نباشد، همانا در عبادتی که تفکر نباشد خیری نباشد.

(امیرالمومنین امام علی (ع)- اصول کافی، ج 1)

4- پائین ترین علم همان است که منحصر در زبان است و بالاترین علم آن است که در اعضا و جوارح و ارکان وجود آدمی اشکار می گردد. (امام علی علیه السلام- نهج البلاغه)

5- سلیم گوید شنیدم امیرالمومنین را که از رسول خدا (ص) خبر می داد که آن حضرت در سخنش می فرمود مردم دانشمند دو قسمند: دانشمندی که علم خود را به کار بسته و این رستگار است و دانشمندی که علمش را کنار گذاشته و این هلاک شده است همانا دوزخیان از بوی گند عالم بی عمل در اذیتند و میان دوزخیان ندامت و حسرت آن کس نعمت تر است که در دنیا بنده ایرا به سوی خدا خوانده و او پذیرفته و اطاعت خدا کرده و خدا به بهشتش درآورده است



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله بررسی نقش مساجد در آموزش قرآن و ارزشیابی آموزش قرآن در 15 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله بررسی نقش مساجد در آموزش قرآن و ارزشیابی آموزش قرآن در 15 صفحه ورد قابل ویرایش

الف) نقش و اهمیت مسجد:

مسجد هر مکانی است که در آن عبادت شود. این معنای گسترده غیر از معنایی است که اصطلاحا در ذهن ما وجود دارد و مکان خاصی که خصوصیات مشخص داشته باشد را مسجد می نامیم. زبیدی در تاج العروس همین تعریف را برای مسجد می آورد : «کل موضع یتعبد فیه فهوالمسجد»[1] این تعریف نشان می‎دهد که عبادت و سجده کردن در تعریف مسجد موضوعیت دارد و اهمیت این مکان به همین است. خداوند متعال در سوره جن آیه 18 می فرماید: «و آن المساجد لله قلاتدعوا مع الله احدا» یعنی همانا مساجد برای خداست پس با خدا کسی را نخوانید همین باعث تقدس مسجد می‎شود که فقط در آن ذکر خدا شود.

قال رسول الله – صلی الله علیه و آله- : «الا آن بیوتی فی الارض المساجد تضیء لاهل السماء کما تضیء النجوم لاهل الارض»[2]

رسول خدا- صلی الله علیه و آله- فرمودند: همانا خانه های من در زمین مساجد هستند که برای اهل آسمان می درخشند همانگونه که ستارگان برای اهل زمین می درخشند.

پیامبر – صلی الله علیه و آله- با سخن و عمل خود مساجد رادر مرتبه بالایی از اهمیت و ارزش قرار دادند و جامعه را نسبت به این مکان مقدس متوجّه کردند.

قال رسول الله – صلی الله علیه و آله- : من اسرج فی مسجد من مساجد الله سراجا لم تزل الملائکه و حمله العرش سیتغفرون له مادام فی ذلک المسجد ضوء من السراج»[3]

رسول خدا- صلی الله علیه و آله- فرمودند: کسی که در مسجد پی از مساجد خدا چراغی روشن کند، ملائکه و حاملان عرش پیوسته و تا وقتی که در مسجد نوری از چراغ هست برای دو طلب آمرزش می کنند.

ب) تعلیم و تعلم در مسجد:

مساجد، مرکز تمام فعالیت های مسلمین بوده اند. این مطلب نشان می‎دهد که تمام فعالیت ها باید از عبادت خدا نشات گیرد ولا البته خواهد بود. اما در میان تمام فعالیت ها نقش فعالیت و تربیت و آموزش قرآن در مسجد خود نمایی می‎کند. قال رسول الله- صلی الله علیه و آله- : «یا اباذر! کل جلوس فی المسجد لغو اله ثلاثه: قرائه مصل او ذاکر الله تعالی او سائل من علم»[4]

پیامبرخدا- صلی الله علیه و آله- می‎فرمایند: ای ابوذر! هر نشستنی در مسجد لغو وبیهوده است غیر از این سه مورد: قرائت قرآن ، پس از نماز خواندن نمازگزار یا یادکننده خدا و یا دانشجوی علمی. هم ایشان می‎فرمایند: من الی المسجد لایرید غیره لیعلم خیرا او یعلمه ثم رجع الی بیته الذی خرج منه کان کالمجاهد فی سبیل الله غانما»[5] یعنی: کسی که بامداد یا شبانگاه به سوی مسجد رود و صرفا هدف او این باشد که راه خیری را یاد گرفته یا یاد دهد و سپس به خانه ای که از آن خارج شده باز گردد، مانند مجاهد در راه خدا در حالیکه منفعتی برده است، می‎باشد.

این حدیث نشان دهنده اهمیت تعلیم و تعلم است و مهم نیست که معلم باشی یا شاگرد، فقط مهم این است که در مسجد تعلیم و تعلیم صورت گیرد.

قال رسول الله- صلی الله علیه و آله- : «ماجلس قوم فی مسجد من مساجد الله - تعالی- یتلون کتاب الله یتدارسونه بینهم الا تنزلت علیهم السکینه و غشیتهم الرحمه و ذکرهم الله فیمن عنده»[6]

رسول خدا- صلی الله علیه و آله- فرمودند: هر قومی (گروهی) که در مسجدی از مساجد خدا بنشینند و کتاب خدا را خوانده و آن را به هم درس دهند،‌ آرامش بر آن ها نازل می‎شود و رحمت آن ها را فرا گرفته، و خدا از ایشان در میان کسانی که نزد او هستند به بزرگی یاد می‎کند.

حضرت پیامبر- صلی الله علیه و آله- خود در مسجد حضور فعالی داشتند و احادیث نشان می دهند که ایشان در نشست ها و حلقه های درسی مسلمین شرکت می کردند و ایشان را راهنمایی می فرمودند.

البته در این میان به حلقه های درسی که مربوط به قرآن می شد توجه ویژه ای داشتند. یکی از اصحاب پیامبر- صلی الله علیه و آله می گوید: «کنافی مسجد رسول الله- صلی الله علیه و آله- حلقا نتحدث اذا خرج علینا رسول الله من بعض حجره فنظر الی الحلق ثم جلس الی اصحاب القرآن فقال بهذاالمسجد امرت»[7] یعنی: ما در مسجد رسول خدا به صورت حلقه هایی سخن می گفتیم که پیامبر از یکی از حجره هایش برما وارد شده پس به حلقه ها نگاه کرد و در کنار اصحاب قرآن نشست. پس گفت: من به حضور در این مجالس مامور شده ام.

د) ارزشیابی آموختن تدبر در آیات:

تدبیر د رآیات قرآن یک امر درونی است اما نتایج و آثار و نشانه هایی دارد که معلوم می‎شود یک فرد درآیات الهی تدبرمی کند یا نه در این مورد امام صادق- علیه اسلام- می‎فرمایند:

«ینبغی لمن قرأ القرآن اذامه بآیه من القرآن فیها مساله او تخویف آن یسال عند ذلک خیرمایرجوا و یساله العافیه من النار و من العذاب»[8] یعنی: برای کسی که قرآن را قرائت می کند، شایسته است که هنگامی که به آ‎یه ای از قرآن که در آن در خواستی یا ترساندنی هست، نزد آن بهترین چیزی که امید دارد درخواست کند و از خدا سلامتی از آتش و عذاب را خواهد.

ه) ارزشیابی آموختن شیوه تحقق و پیاده کردن قرآن در خویشتن و جامعه:

این امر نیز از امور درونی است، اما آثاری در بیرون دارد که می‎توان آن را ارزشیابی کرد. امام سجّاد –علیه السلام- می‎فرمایند: لومات من بین المشرق و المغرب لما استوحشت بعد آن یکون القرآن معی …»[9] یعنی اگر همه افراد بین مشرق و مغرب (کل دنی) بمیرند، بعد از آنکه قرآن با من باشد نمی ترسم.

نتیجه می گیریم که هر کس قرآن در او محقق شده باشد ملاک ارزشیابی آن این است که از هیچ قدرتی جز خدا نترسد. روایات دیگری نیز هست که ملاک هایی در مورد تحقق پیام قرآن در فرد و جامعه به دست می دهند.

3- ارزشیابی آموزش عمومی قرآن:

الف) انواع ارزشیابی:

ارزشیابی می‎تواند به چهار صورت زیر انجام پذیرد:

1- آزمون کتبی: با توجه به اینکه در زمان پیامبر- صلی الله علیه و آله- نوشتن و رونق آن چنانی نداشته چنین آزمونی در سیره آن بزرگوار نیست. شاید هم به این دلیل باشد که آموزش قرآن مثل آموزش زبانی خاص شنیداری مشافهدای و ماهیت آن طوری نیست که بتوان آزمون کتبی اجرا کرد.

2- مشاهده انجام کار: اینکه فرد کاری را انجام دهد و معلم حاصل کار را ببیند و نظر دهد که به دلیل ماهیت آموزش عمومی قرآن از این مورد استفاده نمی شود.

3- مشاهده عملکرد: یعنی اینکه فرد را در حال انجام کار مورد آموزش مشاهده کنیم. یکی از راه های ارزشیابی آموزش عمومی قرآن همین شیوه است به این شکل که فرد قرآن را بخواند و مقری قرائت او را تصحیح کند. به این دلیل عمل اقراء گویند.

4- آزمون شفاهی: این نوع آزمون نیز در شیوه عرضه و اقراء آیات قرآن در ارزشیابی آموزش عمومی قرآن استفاده می‎شود.

ب) شیوه عرضه و اقراء:

همانطور که در فصل سوم گفته شد، شیوه اصلی آموزش عمومی قرآن توسط پیامبر روش شنیداری مشافهه ای بوده است. ارزشیابی این آموزش به صورت عرضه و اقراء انجام می‎شود.

در اینجا چند نمونه از روایاتی که در آن ارزشیابی به شیوه عرضه و اقراء انجام شده است اشاره می کنیم:




خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله اعجاز در هماهنگى قرآن

مقاله اعجاز در هماهنگى قرآن

فهرست :

اعجاز در هماهنگی قرآن

اعجاز علمی قرآن کریم

اعجاز بیانی قرآن

منابع

...........................................

بخشهایی از متن مقاله:

اعجاز در هماهنگى قرآن

قرآن از جهات مختلى داراى اعجاز است و اعجاز آن را از نظر معارف عقلى و فلسفى توضیح دادیم. اینک به دومین جنبه اعجاز قرآن مى‏پردازیم و آن، هماهنگى کامل و نظم و انسجام حاکم در آیات قرآن است. یعنى کوچک‏ترین اختلاف و تناقضى در میان آیات و مفاهیم آن وجود ندارد.

توضیح این که: هر انسان عاقل، مطلع و باتجربه به خوبى مى‏داند: کسى که بر پایه دروغ و افترا، تشریع و قانون گذارى کند، یا سخن گوید، قهراً در سخنان و قوانین وى تناقض‏هایى دیده مى‏شود مخصوصاً اگر قانون گذارى و دروغ سازى وى در مسائل و موضوعات مهم اعتقادى و اخلاقى و در اصول دقیق زندگى و در نظامات مختلف اجتماعى گسترش داشته باشد و سالیان درازى نیز به طول انجامد.

آرى! هر انسان دروغگو خواه ناخواه در تناقض گویى و اختلاف در گفتار قرار خواهد گرفت و هیچ گونه راه فرارى از آن نخواهد داشت زیرا اقتضاى طبیعت بشر این است به طورى که در مثل آمده است که: دروغگو کم حافظه است.

ولى قرآن مجید که در تمام شئون و امور زندگى انسان‏ها به طور وسیع و دامنه دار وارد شده در این موارد سخن گفته و تشریع و قانون گذارى نموده است، با این حال کوچک‏ترین اختلاف و تناقض در آن مشاهده نشده است.

در موضوع خداشناسى بحث کرده، مسئله نبوت را پیش کشیده و درباره سیاست و اداره کردن مدن و اجتماعات، در مسائل اخلاقى و تمام شئون زندگى قانون گذارى نموده است و به امور دیگر نیز مانند: کیهان‏شناسى، تاریخ و قوانین جنگ و صلح وارد شده، موجودات آسمانى و زمینى را از قبیل ملائکه و ستارگان، بادها، دریاها، نباتات، حیوانات و انسان توصیف کرده است و مثل‏هاى گوناگون آورده، مناظر هولناک قیامت را بازگو نموده، از هر بابى سخن رانده است ولى با این وصف کوچک‏ترین تضاد و تناقضى در میان گفتار، تشریعات و نظریات آن دیده نشده و در سرتاسر این مباحث از دایره عقل و خرد به دور نرفته است.

...

اعجاز علمی قرآن

«اعجاز علمى قرآن‏»مربوط به اشاراتى است که ازگوشه‏هاى سخن حق تعالى نمودار گشته و هدف اصلى نبوده است،زیرا قرآن کتاب‏هدایت است و هدف اصلى آن جهت‏بخشیدن به زندگى انسان و آموختن راه‏سعادت به او است.از این‏رو اگر گاه در قرآن به برخى اشارات علمى بر مى‏خوریم،از آن جهت است که این سخن از منبع سرشار علم و حکمت الهى نشات گرفته و ازسرچشمه علم بى‏پایان حکایت دارد. قل انزله الذى یعلم السر فى السماوات والارض (1) ،بگو:آن را کسى نازل ساخته است که راز نهان‏ها را در آسمان‏ها و زمین‏مى‏داند»و این یک امر طبیعى است که هر دانش‏مندى هر چند در غیر رشته‏تخصصى خود سخن گوید،از لا به لاى گفته‏هایش گاه تعابیرى ادا مى‏شود که حاکى‏از دانش و رشته تخصص وى مى‏باشد.همانند آن که فقیهى درباره یک موضوع‏معمولى سخن گوید،کسانى که با فقاهت آشنایى دارند از تعابیر وى در مى‏یابند که‏صاحب سخن،فقیه مى‏باشد،گرچه آن فقیه نخواسته تا فقاهت‏خود را در سخنان‏خود بنمایاند.هم چنین است اشارات علمى قرآن که تراوش گونه است و هدف‏اصلى کلام را تشکیل نمى‏دهد.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله جایگاه زن در قرآن

مقاله جایگاه زن در قرآن

فهرست:

قرآن زن ومرد را یک سرشتی می داند

مقام والای مادر در قرآن

علت تصریح به ذکورت وانوثت درقرآن

حضرت فاطمه(ع)

زنان الگواز نظر قرآن

منابع


بخشهایی از متن:

قرآن زن و مرد را یک سرشتى مى‏داند

قرآن تنها مجموعه قوانین نیست.محتویات قرآن صرفا یک سلسله مقررات و قوانین خشک بدون تفسیر نیست.در قرآن،هم قانون است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر.قرآن همان طورى که در مواردى به شکل بیان قانون دستور العمل معین مى‏کند و در جاى دیگر وجود و هستى را تفسیر مى‏کند،راز خلقت زمین و آسمان و گیاه و حیوان و انسان و راز موتها و حیاتها،عزتها و ذلتها،ترقیها و انحطاطها،ثروتها و فقرها را بیان مى‏کند.

قرآن کتاب فلسفه نیست،اما نظر خود را درباره جهان و انسان و اجتماع-که سه موضوع اساسى فلسفه است-به طور قاطع بیان کرده است.قرآن به پیروان خود تنها قانون تعلیم نمى‏دهد و صرفا به موعظه و پند و اندرز نمى‏پردازد بلکه با تفسیر خلقت‏به پیروان خود طرز تفکر و جهان بینى مخصوص مى‏دهد.زیر بناى مقررات اسلامى در باره امور اجتماعى از قبیل مالکیت،حکومت،حقوق خانوادگى و غیره همانا تفسیرى است که از خلقت و اشیاء مى‏کند.

از جمله مسائلى که در قرآن کریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است.قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوه گویان مجال نداده است که از پیش خود براى مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و مبناى این مقررات را نظر تحقیر آمیز اسلام نسبت‏به زن معرفى کنند.اسلام،پیشاپیش نظر خود را درباره زن بیان کرده است.

...

عدم تاثیر ذکورت و انوثت در خطابات الهى

قرآن از نظر محتوا، مى‏فرماید: کمالات انسانى، در مبدا شناسى، معاد شناسى، و وحى ورسالت‏شناسى است، یعنى کمال، در داشتن جهان بینى‏الهى است، به این معنا که: جهان، آغازى دارد به نام «خدا واسماء حسناى او» وانجامى دارد به نام «معاد» وقیامت ودوزخ وبهشت و... وبین این آغاز وانجام، «صراط مستقیمى‏» است. که مساله وحى ونبوت در این صراط مستقیم است.

چون در متن جهان بیش از مبدا ومعاد ورابطه بین مبدا ومعاد چیزى نیست، لذا اصول دین هم بیش از سه اصل نیست، اول، مبدا شناسى; دوم، معادشناسى; سوم، پیامبرشناسى، واین جمله که از امیرالمؤمنین... نقل شده است:

«رحم الله امرء عرف من این و فى این و الى این‏»

خداى رحمت کند کسى را که بداند از کجا ودر کجا وبه کجاست.

گفته ‏اند ناظر به این سه اصل دینى است، ودر فهمیدن این سه اصل ذکورت وانوثت‏شرط نیست، یعنى نه مذکر بودن شرط است ونه مؤنث‏بودن مانع. انبیا هم که انسانها را به این سه اصل دعوت نموده‏اند نه دعوتنامه‏اى براى خصوص مردها فرستاده‏اند ونه زنها را از شرکت در این مراسم محروم داشته‏اند.

وقتى قرآن کریم از زبان پیامبر اکرم صلى الله علیه واله فرماید:

ادعو الى الله على بصیرة انا و من اتبعنی (1)

من وهر که از من پیروى کرد دعوت مى‏کنیم به سوى خدا واز روى بصیرت.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله بررسی خورشید در قرآن در 103 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله بررسی خورشید در قرآن در 103 صفحه ورد قابل ویرایش

فهرست مطالب

عنوان صفحه

تعریف موضوع............................................................................................................. 1

پیشینه تحقیق................................................................................................................ 1

سئوالهای اصلی تحقیق................................................................................................... 1

سئوالهای فرعی............................................................................................................. 1

اهمیت مسئله................................................................................................................ 2

فرضیه اصلی................................................................................................................. 2

فرضیه فرعی................................................................................................................. 2

روش تحقیق................................................................................................................. 2

محدودیتهای تحقیق....................................................................................................... 3

چکیده.......................................................................................................................... 3

مقدمه........................................................................................................................... 5

فصل اول: تفسیر علمی قرآن و دیدگاههای مختلف در مورد قرآن

تاریخچه اجمالی انطباق قرآن با علوم تجربی و اعجاز علمی............................................. 13

معنای اصطلاحی تفسیر علمی (انطباق قرآن با علوم تجربی)............................................. 13

پیشینه تاریخی تفسیر علمی در غرب.............................................................................. 14

پیشینه تاریخی تفسیر علمی در اسلام.............................................................................. 17

تفسیر علمی دریک قرن اخیر و علل گسترش آن............................................................. 20

ردیابی تفسیر علمی در تفاسیر شیعه و اهل سنت.............................................................. 26

انگیزه های روی آوری مفسران به علم گرایی افراطی........................................................ 28

جریان زیادی روی و میانه روی در تفسیر علمی و ویژگیهای آن....................................... 29

اقسام تفسیر علمی......................................................................................................... 30

الف: اقسام تفسیر براساس هدف مفسر............................................................................ 30

ب: اقسام تفسیر علمی از جهت شکل و شیوه.................................................................. 31

معیارهای تفسیر علمی معتبر........................................................................................... 35

آثار مثبت و منفی تفسیر علمی (بررسی دیدگاههای مخالفین و موافقین تفسیر علمی).......... 38

فصل دوم:خورشید در قرآن

نگاهی گذرا به تاریخچه مطالعات در مورد خورشید.......................................................... 42

بررسی آیات قرآن در مورد خورشید............................................................................... 44

بررسی نکات تفسیری در مورد آیات مربوط به خورشید................................................... 46

فصل سوم: خورشید: تولد ، حرکت و مرگ

ساختمان و ویژگیهای خورشید....................................................................................... 70

حرکت خورشید............................................................................................................ 81

چرخه زندگی خورشید (زیستگرد خورشید)..................................................................... 92

نتیجه کلی..................................................................................................................... 100

فهرست منابع................................................................................................................ 102

تعریف موضوع:

تحقیق با عنوان خورشید در قرآن را شاید بتوان موضوعی فیزیکی قرآنی نامید. زیرا در این مجموعه، وضعیت فیزیکی و یا شیمیایی خورشید و نحوه حرکت آن بررسی شده و پس از قطعیت رسیدن کامل این علوم تجربی با قرآن تطبیق داده می شود.

پیشینه تحقیق:

تحقیق در زمینه خورشید در حقیقت پیشینه ای چند هزارساله دارد و تنها قرآن نیست که بدان اشاره داشته است از بطلمیوس گرفته تا کوپرنیک ، گا لیله، کپلر و … همه و همه به نحوی خورشید را از جهات مختلف مورد کنکاش قرار داده اند و جالب اینکه قرآن کریم پیش از همه این جنجالها موضع محکم خود را در هزار و اندی سال پیش به همگان عرضه داشته است و اکثر دانشمندان امروزی یافته های علمی خود را به قرآن استناد می کنند.

سوالهای اصلی تحقیق:

1- کدامیک از آیات قرآن با یافته های قطعی علوم تجربی منطبق است؟

2- چند نوع حرکت را می توان برای خورشید در نظر گرفت؟

3- سرانجام خورشیدی که چند میلیون سال از عمر آن می گذرد چه می شود؟

سوالهای فرعی تحقیق:

1- در چه مواردی انطباق قرآن با علوم تجربی اعجاز علمی را ثابت می کند؟

2- آیا غیر از این حرکاتی که در قرآن برای خورشید در نظر گرفته شده می توان خورشید را دارای حرکت نوع چهارمی دانست؟

3- مواردی که علوم روز در مورد حرکت و آتیه خورشید بدان اشاره میکند تا چه حد قابل انطباق و استناد به قرآن است؟

فرضیه اصلی:

1- ظنّی بودن علوم تحربی در غالب موارد

2- خورشید نیز مانند زمین دارای حرکاتی است.

فرضیه فرعی:

1- خورشید همیشه دارای یک شکل، یک حرکت و یک وضعیت خاص نخواهد بود.

اهمیت مسئله:

در میان تمام ثوابت، خورشید یگانه کوکبی است که نظر بنزدیکی آن به زمین تنها مانند یک نقطه نورانی به نظر نمی رسد و می توانیم قسمتهای مختلف آنرا با استفاده از قرآن و به کمک علوم تجربی تشخیص دهیم و به کمک مطالعه تابشها و حرکات آن بخصوصیات آن و پیدایش شب و روز پی ببریم و اهیمت‌ آن از این جهت شاید کمی محسوستر باشد که حیات و پیدایش آن بدون خورشید معنی ندارد.

روش تحقق:

در این تحقیق شاید بتوان گفت که ما از دو نوع روش استفاده کرده ایم:

1- روش زمینه ای و مواردی:

دراین روش پژوهش گسترده ای از موقعیت قبلی و فعلی و آینده یک واحد مانند خورشید انجام می شود و کنش ها و واکنش های آن بررسی می گردد و با مراجعه به قرآن و تفاسیر مختلف حتمیت و قطعیت آن مورد تایید قرار می گیرد

2- روش جمع آوری اطلاعات

در قسمت دیگر این تحقیق که به صورت استفاده از کتابخانه می باشد، عمدتا از کتب روز و علوم تحربی روز استفاده شده است که نشان دهد سخنی که قرآن در هزاران سال پیش آورده هیچ جای شکی برای هیچ انسانی باقی نگذاشته است و نشان داده که معجزه ای کامل و بس عظیم است.

محدودیتهای تحیقیق:

1- پراکندگی موارد تفسیر علمی و اعجاز علمی در تفاسیر بزرگ و مفصل، دسترسی به آنها را دشوار می نماید.

2- اگربخواهیم کمی دقیقتر به مسئله حرکت خورشید نگاه کنیم شاید به طور قطع نتوان گفت که خورشید دارای چند حرکت است زیرا مفسران و دانشمندان مطالب مختلف و گاه متناقضی دراین مورد آورده اند.

چکیده:

این تحقیق (که اگر نام آنرا بتوان تحقیق گذاشت) از سه بخش اصلی، تشکیل شده است فصل اول که با نام تفسیر علمی و دیدگاههای مختلف در مورد آنست زیر مجموعه هایی چون تاریخچه اجمالی انطباق قرآن با علوم تجربی، پیشینه تاریخی علمی اسلامی و درغرب و علل گسترش آن و علم گرایی افراطی وتعادلی، معیارها و انواع تفسیر علمی معتبر و همچنین آثار مثبت و منفی آن بررسی می‎شود. دراین فصل اگر ما بتوانیم تفسیر علمی معتبرو غیرمعتبررا از هم تشخیص دهیم راهی بس بزرگ را در راه رسیدن به تفسیر علمی که خلوص آن از خلط حوزه علم و دین جلوگیری خواهد کرد خواهیم پیمود، علاوه بر این در این فصل با چند نوع تفسیر علمی که توانسته اند بطور صحیح از انطباق ناصحیح قرآن با علوم تجربی روز جلوگیری کنند آشنا خواهیم شد.

اما در فصل دوم این مجموعه در ابتدا نگاهی هر چند گذرا به تاریخچه مطالعات در مورد خورشید خواهیم پرداخت چرا که دانستن پیشینه تاریخی در مورد خورشید مشکل گشای ما در مراحل بعدی شناخت خورشید خواهد بود.

در قسمت دوم، آیات قرآن در مورد خورشید و حرکت آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت و تفسیر هر آیه در ذیل همان ایه و سپس دسته بندی مفسران به دو گروه مفسران و صاحبنظران قدیم و جدید و بررسی نظرات آنان در رأس کار ما قرار خواهد گرفت.

اما در فصل سوم و آخرین فصل این مجموعه در حقیقت خورشید از تولد تا مرگ به انضمام ویژگیها، ساختمان، زیستگرد و نحوه تشخیص حرکات خورشید در کتب علمی روز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

1- ساختمان و ویژگیهای خورشید

خورشید یک ستاره از 100 میلیارد ستاره کهکشان راه شیری است و در محلی نزدیک به بازوی مارپیچی صورت فلکی حمال قرار گرفته است.[1]

امروزه در سراسر جهان شعبه ها و شبکه های مهمی از رصدخانه ها، ساختمان خورشید را با آثار تشعشع و تابش آن مطالعه می کنند و بوسیله دستگاههای کامل و مجهز طیفی عکاسی فیلمبرداری و دوربین های آسمانی، به تمام تحولاتی که در این کره فروزان رخ می دهد نظارت می کنند و در نتیجة رصدهای دقیق ومطالعات پیگیر، به این مطلب پی برده اند که ساختمان خورشید یکنواخت نیست بلکه از قسمتهای مختلفی تشکیل یافته است که شرح آنها از داخل به خارج به این ترتیب است:

1- هسته مرکزی :

این قسمت که در جوف این قرص آتشین وجود دارد دارای حرارت فوق العاده زیادی است که متخصصین این فن آنرا 20 میلیون درجه سانتی گراد بالغ می دانند. این طبقه، ازگازهای بسیار متراکم و فشرده ای تشکیل شده و مقدار بیشتر جرم خورشید در این قسمت متمرکز است.[2]

2- فوتوسفر (photosphere) (رخشانکره):

کره خورشید توده گاز ی است مرکب از چند لایه که لایه خارجی یا سطح مرئی آن را رخشانکره یا فوتوسفر یا کره نور می نامند. این لایه که برخلاف کره زمین پوسته ای خاکی و جامد نیست بلکه گاز پوشه ای به ستبر ای حدود 400 کیلومتر که پرتوهای خورشید را از خود ساطع می‎سازد.[3] این طبقه چنانکه در روی صفحه عکاسی و همچنین در میدان دید دوربین نجومی مشاهده می شود سطح منظم و همواری نیست بلکه دارای برجستگیها و دانه هایی است که ارتفاع آنها از 700 تا 1000 کیلومتر می رسد و بعضی از این برجستگیها روشن برخی تاریک به نظر میرسند.

ظاهرا این نقاط روشن و نسبتا تاریک را توده ای گاز با ترکیبات مختلف و درجه حرارت و قدرت درخشندگی متفاوت ایجاد می کند. از مشاهده عکس هایی که درزمانهای مختلف از سطح خورشید برداشته شده بخوبی آشکار می شود که این برجستگیها با سرعت عجیبی در حال تغییر و تحول هستند و به سرعت ناپدید گشته و جای خود را به برجستگیهای دیگری می دهد.

البته در پیکر خورشید که از گازهای ملتهب و خروشان تشکیل یافته است، سکون و آرامش هرگز مفهومی ندارد. ذرات خورشید هرگز آرام ندارند مثل چشمه های جوشان می خروشند و می غلتند و شعله می کنند.

3- مشعل نورانی

در قسمت فوقانی این طبقه رگهای بسیار درخشنده جالبی وجود دارد که مشعل خورشید نامیده میشود. این رگها درخشانترین و تابان ترین قسمتهای خورشید است و ظاهرا نتیجه جریان گازهای بسیار سوزان (فوتوسفر) است. گاهگاه این رگهای نورانی نزدیک لبه خورشیه به شکل رشته های پیچیده و کاملا برجسته ای نمودار می گردد و اغلب ناحیه وسیعی را که به قطر 300 هزار کیلومتر می رسد فرا می گیرد.

4- غشاء خورشید:

سومین طبقه ازساختمان این کره آتشین طبقه ایست به نام غشا که حدود 4000 کیلومتر صفحات دارد وترکیب آن بیشتر از آهن و آلومینیوم است و این دو فاز در خورشید مانند دیگر مواد موجود در آنجا بحالت گاز است.

4- کروموسفر: (رنگینکره)

طبقه چهارم ساختمان خورشید قشر گاز رقیقی است که کروموسفر نامیده می شود و ضخامتش تقریبا 10 هزار کیلومتر است و ترکیب ان بیشتر از گازهای هیدروژن و هلیم است که بحال التهاب می باشد و دارای رنگ ارغوانی زیبایی است. از این قسمت زبانه ها و شعله های بسیار با عظمتی فوران می کند که گاهی از اوقات ده ها و صدها هزار کیلومتر ارتفاع می گیرند آنگاه مجددا کوچک شده و بجای اول بر می گردند. دانشمندان بوسیله عکسها، فیلمبرداریها و … بخصوصیات این شعله ها و زبانه های عظیم پی برده و حتی مقدار ارتفاع آنها را اندازه گیری کرده و در تالیفات خود ثبت نموده اند. و ما برای نمونه بعضی از آنها را خاطر نشان می کنیم.

مثلا در سال 1938 اختر شناسان فواره ای با ارتفاع یک میلیون و پانصد هزار کیلومتر یعنی 125 هزار برابر قطر زمین مشاهده کردند و در 10 اکتبر 1940 (20 مهرماه 1319 یکی از آنها ظاهر شد که ارتفاع آن تا 140 هزارکیلومتر اوج گرفت. البته انتظار نداشته باشید که با چشم غیرمسلح و با یک دوربین ساده بتوانید این زبانه های مهیب و غول آسا را ببینید و این بوسیله تلسکوپهای کسوف ساز قابل مشاهده است.[4]

رنگین کره برخلاف تصور گاز لایه همگن نیست بلکه ساختمان در خور توجهی دارد که به سرعت تغییر شکل می دهند. پردازش مشاهدات فرابنفشی نا و اسکای لب skylab نشان می دهد که رنگینکره در مناطق قطبی خورشید شکل های گوناگونی به خود می گیرند و ز بانک های قطبی تا ارتفاع قابل توجهی بالا می روند و به شعله های غول پیکری که بلندی آنها به بیش از 40 هزار کیلومتر می رسد مبدل می شوند و دمای آنها به حدود 50.000 درجه کلوین افزایش می یابد و عمرشان به 5 تا 10 برابر زبانک های معمولی یعنی حدود 40 تا 50 دقیقه به درازا می کشد.[5]

تاج سلطان روز:

طبقه پنجم خورشید را یک هاله نقره فام و با شکوهی تشکیل می دهد که تاج خورشید نامیده می شود. روشنایی و درخشندگی این حلقه درخشان که از گاز رقیقی بوجود آمده است و از هر طرف صدها هزار کیلومتر اطراف خورشید را احاطه کرده است و به مراتب کمتر از درخشندگی قرص خورشید است تقریبا به اندازه نصف نور ماه درخشندگی دارد) و لذا پیرامون قرص خورشید که هزاران مرتبه درخشانتر از آنست در ماقع عادی دیده نمی شود. سابقاً اخترشناسان فقط هنگام کسوف کلی تاج خورشید را مشاهده می کردند)[6]

ویژگیهای خورشید:

درخششهای خورشید:

درخششهای خورشیدی را می توان به صورت جرقه های نورانی که برای مدت چند دقیقه یا چندین ساعت طول می کشد بر روی سطح خورشید مشاهده کرد.

همانند زبانه ها درخششهای خورشیدی نیز با فعالیت لکه های خورشیدی و میدانهای پرقدرت مغناطیسی ارتباط دارد. درخششها 10 برابر سطح معمولی خورشید روشنایی دارند و انرژی که آزاد می کنند ممکن است بیش از یک میلیارد بمب هیدروژنی باشد.

علاوه بر این درخششهای خورشیدی مقادیر زیادی ذرات هسته ای را به فضا پرتاب می کنند که سرعت آنها ازسرعت ذرات موجود در بادهای خورشیدی بیشتر است.

این ذرات باعث بوجود آمدن حالتی مانند سپیده صبح در مناطق قطبی می شوند در طول وقوع یک درخشش خورشیدی قوی ممکن است رادیو، و دیگر وسایل ارتباطی از کار بیفتد.

در روزهای دوم و هفتم (آگوست 1972) درخشش خورشیدی پرقدرتی روی داد و این درخشش در آمریکا باعث قطع فیوزها مدارها و انفجار در یک انتقال دهنده برق 230000 ولتی و صدمه دین فیلترهای مکالمه تلفنی راه دور گشت.

این درخشش قوی به طوری بود که اگر در ان زمان در فضا به سر می برد تشعشعات رادیو اکتیو حاصل از آن او را می کشت. خوشبختانه درخششهایی چنین پرقدرت کمتر روی می دهند.

بادهای خورشیدی:

در ماورای جو خورشید بادهای دائمی و شدیدی متشکل از ذرات هسته ای با سرعت 3 میلیون کیلومتر در ساعت در حال وزیدن است.

آنها بادهای خورشیدی هستند که مانند گردباد در مسیر میدان مغناطیسی خورشید حرکت کرده و از آن دورمی شوند تا جایی که مدار زمین را نیز پشت سر می گذارند و از انجا به بعد اثرات خورشید بر روی آنها کمتر می شود.




خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله قرآن و حقوق انسان

مقاله قرآن و حقوق انسان

فهرست مطالب :

قرآن وحقوق انسان

تاملی در مفهوم حق

حق در اصطلاح فقیهان

حق در اصطلاح حقوقدانان

حقوق قرآن آمیزه ای از(امتیاز)و(تکلیف)

انواع حقوق درقرآن

مشترکات قواعد حقوقی قرآن وسایر قواعد حقوقی

هدف حقوق از دیدگاه های گوناگون

مکتب حقوق اصالت فرد

مبانی مکتب اصالت فرد

مکتب حقوقی اصالت اجتماعی

هدف حقوق در قرآن

منابع

.................................................

چکیده بخشهایی از متن:

قرآن و حقوق انسان

عصر رنسانس، عصر جداانگارى علم و دین و تفکیک قلمروهاى آن دو است. در این دوران، بسیارى از دانشمندان و متخصصان غرب به ویژه آنان که از برخورد نادرست ارباب کلیسا با نخبگان علمى ناخشنود بودند به نسبت سنجى میان علوم مختلف با دین پرداختند.

یکى از مسائلى که در این عصر مورد توجه قرار گرفته مسأله حقوق انسان و علم حقوق و نسبت آن با دین و گزاره هاى دینى بود. عده اى از حقوقدانان مى گفتند: قلمرو دین محدود به مسایل آن جهانى و آخرت انسانها بوده و نسبت به مسایل دنیوى و مشکلات و نابسامانى هاى آن ساکت است. گروسیوس هلندى از حقوقدانان برجسته قرن هفدهم در این باره مى گوید:

(خداوند به اعمال و کردار مخلوقات کارى ندارد.)

...

حق، واژه‏اى عربى است و معادل آن در زبان فارسى هستى پایدار و ثبوت است، یعنى هر چه از ثبات و پایدارى برخوردار باشد. [2]

کلمه حق و مشتقات آن در قرآن کاربرد فراوان دارد (الحق) 194 بار، (حق) 33 مرتبه، (حقاً) 17 مرتبه و (حقّه) سه بار در قرآن به کار رفته است.

این واژه که به صورت مصدر، اسم مصدر و صفت در آیات قرآن به کار رفته است، در معانى بسیارى به کار رفته است که برخى از آنها عبارتند از: قرآن (زخرف / 29)، اسلام (اسراء / 81)، عدل (اعراف/ 81)، توحید (زخرف/ 86)، صدق (یونس/ 4)، قرض (بقره / 282)، دلیل (حج / 4).

برخى از مفاهیم حق در قرآن با اصطلاح بکار رفته از طرف حقوقدانان و فقیهان، هماهنگ و همخوان است، مانند آیات:

(و فى أموالهم حقّ للسائل و المحروم) ذاریات/ 19

و در اموال آنها حقى براى سائل و محروم است.

(والذین فى اموالهم حقّ معلوم. للسائل و المحروم) معارج/ 25-24

و آنها که در اموالشان حق معلومى است براى تقاضا کننده و محروم.

(فإن کان الذى علیه الحقّ سفیهاً او ضعیفاً) بقره/ 282

و اگر کسى که حق بر ذمه اوست سفیه یا ضعیف است (فلیملل الذى علیه الحقّ) بقره / 282



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله قرآن و روح

مقاله قرآن و روح

چکیده ای از بخشهایی از متن:

روح درقرآن

در قرآن در بعضى از آیات،از روح به عنوان یک امر و حقیقتى در عرض ملائکه نام برده مى‏شودولى معلوم مى‏شود که به هر حال از سنخ این موجوداتى که ما مى‏بینیم و حس‏مى‏کنیم(مثلا از سنگى، از درختى، از کوهى، از دریایى، از ستاره‏اى، از یک چنین چیزى)نیست، یک چیزى است از نوع امورى که‏ما حس و لمس نمى‏کنیم.در سوره عم مى‏فرماید: «یوم یقوم الروح و الملائکة صفا»(2) آن روزى که روح و ملائکه در یک‏صف بایستند.ظاهر تعبیر این است که روح از نوع ملائکه هم نیست، چون آن را در عرض ملائکه[قرار مى‏دهد]، جبرئیل یکى از ملائکه‏است، میکائیل یکى از ملائکه است، و این تناسب ندارد که یکى از ملائکه را در عرض عموم ملائکه ذکر کند: «روح و ملائکه‏در یک صف مى‏ایستند» .یا در آیه دیگرى مى‏فرماید: «تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر»(3) در شب قدرملائکه و روح نازل مى‏شوند.باز ملائکه در عرض روح و روح در عرض ملائکه‏قرار مى‏گیرند.در یک آیه دیگر مى‏فرماید: «ینزل الملائکة بالروح‏من امره‏»(4) ملائکه را به روح فرود مى‏آورد.اینکه باء «بالروح‏» آیا باء استعانت و استمداد است و در واقع‏این طور است که ملائکه با استمداد روح فرود مى‏آیند، یا باء ملابست و مصاحبت است‏یعنى ملائکه با روح[فرود مى‏آیند]، در.............................................................. 1.اسراء/85. 2.نبا/38. 3.قدر/4. 4.نحل/2.

...

تعریف روح به خدا

چیزى که قرآن‏آن را روح مى‏داند، فرض این است که اجزاء ندارد.وقتى سؤال کردند درباره‏روح براى ما سخن بگو، روح که اجزاء ندارد تا او بگوید روح آن چیزى است که ازفلان شى‏ء و فلان شى‏ء به وجود آمده.و روح براى غایتى - یا لا اقل براى غایتى که آن شخص آن را بشناسد - به وجود نیامده‏است (1) .پس یگانه راهى که باقى مى‏ماند این است که روح را به خدا تعریف کنند: روح از امرپروردگار است، آن چیزى است که امر پروردگار است و ناشى از امر پروردگار است.

«امر» در قرآن

آن استاد ما این مطلب‏را بیان مى‏کرد ولى البته این بیان مى‏تواند یک مقدمه‏اى باشد وبیان کاملى نیست.به نظر من تکمیل آن بیان به مطلبى است که ایشان(علامه طباطبایى)دراینجا بیان کرده‏اند - که البته قبل از ایشان، دیگران هم این مطلب را گفته‏اند و آقاى مهندس هم تا حدود زیادى دراین کتاب به این نکته توجه کرده‏اند - و آن این است که کلمه «امر» در قرآن آنجا که به خدا نسبت داده شود[ناظر به‏وجود دفعى اشیاء است]نه آنجا که به خدا نسبت داده نشود.گاهى «امر» در قرآن‏آمده و به ما نسبت داده شده است، مثلا: «اطیعوا الله و اطیعواالرسول و اولى الامر منکم‏» (2) .اینجا معنایش این است: کسانى که صاحبان امر شما هستند(در واقع متصدیان‏امر شما).یا در جاهاى دیگرى کلمه «امر» به اشیاء نسبت داده شده است.ولى کلمه «امر» آنجا که به خدا نسبت داده مى‏شودو هر وقت «امر الله‏» و «امره‏» گفته مى‏شود وجهه انتساب اشیاء است به خدا مستقیما بدون دخالت عامل زمان و مکان،یا به عبارتى که این آقایان مى‏گویند وجود دفعى اشیاء است نه وجود تدریجى...



خرید فایل


ادامه مطلب ...