خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

پایان نامه تحلیل نحوی‌کلامی دستنوشته‌های داستانی کودکان و نوجوانان

پایان نامه تحلیل نحوی‌کلامی دستنوشته‌های داستانی کودکان و نوجوانان

مقدمه

فصل حاضر شامل سه بخش است: بخش نخست، شامل معرفی مفاهیم بنیادی ادبیات،ادبیات کودک، کودک و نوجوان، نحو وکلام و تحلیل کلام می‌باشد. بخش دوم، تاریخچه مختصری از مطالعات غربیان درباره ادبیات کودک به دست می‌دهد. بخش سوم هم شامل پیشینه ادبیات کودک در ایران است.

2-2 مفاهیم بنیادی

2-2-1 ادبیات

گرچه از دیرباز، تعاریف زیادی از ادبیات ارائه شده است ولی هیچ‌گاه هیچ‌کدام از تعاریف جامع و مانع نبوده است و تا وقتی که عواطف و احساسات بشری به شکلی دقیق و کامل تعریف نشود، تعاریف گوناگون ادبیات نیز همچنان لنگ‌لنگان به پیش خواهد رفت.

بنفشه‌حجازی(17:1374)می‌گوید که ادبیات دانش‌های متعلق به علوم ادبی وآثار ادبی است.

هاک[1](5:1997)می‌گوید:ماادبیات را به عنوان شکل تخیلی زندگی و اندیشه در فرمها وساختارهای زبانی می‌شناسیم.

در فرهنگ وبستر[2](صفحه1056)آمده که"مجموعه آثار نوشتاری مربوط به یک زبان یا یک کشور یاگروه سنی ادبیات تلقی می‌شود"

لیلی ایمن(1352)می‌گوید:"مجموعه تظاهرات هنری هر قوم که در قالب کلام ریخته شده است،ادبیات آن قوم به شمار می‌رود"


2-2-2 ادبیات کودک

بین ادبیات کودکان و بزرگسالان تفاوت ساختاری چندانی وجود ندارد. چرا که هر دو ادبیات هستند و با تکیه بر جوهر ادبی خلق می‌شوند، ولی مخاطبان متفاوتی را در نظر می‌گیرند.

حجازی(1374)می‌گوید:" تعریف ادبیات کودکان با تعریف ادبیات به معنای عام تفاوتی ندارد، اما تفاوت بین نیازها و امکانات کودکان با بزرگسالان موجب می‌شود که از ادبیات کودکان انتظار بیشتری وجود داشته‌باشد، چرا که برای انسانی کم تجربه به وجود می‌آید، لذا باید عالی‌تر و سازنده‌تر باشد. این تفاوت‌ها و محدودیت‌ها عبارتند از:

- محدود بودن تجربه کودکان ( از لحاظ نوع، وسعت و میزان تجربه )

- محدودیت زبان ( محدودیت گنجینه لغات )

- محدودیت زمان دقت ( کودکان نمی توانند از نظر فکری مدت زیادی در امری مثل خواندن داستان دقت کنند. )

- ناتوان بودن در دریافت رویدادهای مختلف در یک زمان"

لاکنز(1999)معتقد است که تفاوت کودکان با بزرگسالان در تجربه‌های آنهاست و نه در نوع تجربه‌هایشان. پس تفاوت ادبیات آنها هم تفاوت در درجه است نه تفاوت در نوع.

هانت[3](23:1375-22)می‌گوید:"روی هم‌رفته می‌توان دو نظریه را ناظر بر تعاریف ادبیات کودکان دانست ابتدا نظریه کسانی که معتقدند کودکان ونوجوانان دارای محدودیت‌های حسی، عاطفی،ذهنی،روانی،عقلی وتجربی هستند و به همین دلیل آثار خاصی نیاز دارند. این آثار باید برای آنها با توجه به این ویژگی‌ها پدید آید و در روند پدیداری این آثار اراده و میل نویسندگان بر خلاقیت‌های ذهنی بی‌قید وشرط برتری دارد. گرچه این گروه ارزش‌های زیبایی شناختی را نفی نمی‌کنند،ولی آنها را در چهارچوب قالب‌های از قبل تعیین شده و کنترل شده می‌پزیرند.

نظریه دوم بر این اساس شکل می‌گیرد که عرصه ادبیات وهنر عرصه آزادی و اختیار است و کودکان و نوجوانان نیز بخشی از بشریت هستند و ادبیات آنها نیز بخشی از ادبیات است.بدین ترتیب هر خطی که کودکان یا کتابهای آنها را مجزا کند، خطی تصنعی خواهد بود.

پیروان این نظریه معتقدند که محدودیت در قدرت درک و خواندن محدودیت در تجربه و محدودیت درتوان تمرکز حواس در کودکان و نوجوانان واقعیتهای غیر قابل انکار است،ولی در هنگام گزینش آثار باید گروه‌های سنی مورد نظر باشند نه در هنگام خلق آثار،زیرا خلق ادبی روندی است که تابع نوعی جوشش درونی است.لذا پیروان این نظریه تأکید دارند که نوشتن برای کودکان باید با همان معیاری داوری شود که نوشتن برای بزرگسالان. عدم به‌کارگیری همان معیار انتقادی برای ادبیات کودکان به این معنی است که بگوییم ادبیات کودکان نسبت به ادبیات بزرگسالان کم‌ارزش‌تر است.

محمدی(13:1376)می‌گوید:"ادبیات کودکان اصطلاحی ترکیبی است که در یک وجه آن مخاطب ودر وجه دیگر آن جوهر ادبی قرار دارد. پس آثاری که ادبیات کودکان خوانده می‌شوند باید هر دو مولفه را دارا باشند. توجه بیش از حد به مخاطب و تواناییها ومحدودیتهایش نباید جوهر ادبی را از بین ببردواز طرفی عنصر ادبیت در گرو خلاقیت است."

در ویرایش سوم فرهنگ وبستر آمده است که ادبیات کودک و نوجوان مجموعه‌ای از نوشته‌ها است که برای کودکان و نوجوانان تدوین شده است.

در دایرةالمعارف فارسی این عبارت این‌چنین تعریف شده است:"ادبیات کودک و نوجوان به مجموعه‌از آثار اطلاق می‌شود که برای مطالعه کودکان و نوجوانان و به منظور سرگرمی و آموزش آنها فراهم شده است. به معنای درستتر آثاری که از لحاظ لفظ و تعبیر متناسب با سنین مختلف کودکان و نوجوانان باشد."

در جلد دوم فرهنگنامه کودکان و نوجوانان(164:1373)اینطور ذکر شده است:"نوشته‌ها و سروده‌هایی هستند که ارزش ادبی و هنری دارند و برای کودکان و نوجوانان پدید می‌آیند."

همانطور که در تعاریف بالا آمده، همواره تاکید بر مخاطب کودک و نوجوان مورد نظر قرار گرفته است. در بین تعاریف تنها در دو مورد به ارزش ادبی و هنری اشاره شده است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که حضور واژه ادبیات در دو تعریف دیگر با تعریف ادبیات که ار ساختار و قدرت بیانی عالی برخوردار است همخوانی ندارد.

در منابع موجود درباره ادبیات کودک و نوجوان دست نوشته‌های خود آنان، جزء ادبیات کودک و نوجوان منظور نشده است.همیشه در تعریف ادبیات کودک، نوعی بزرگسال محوری در میان بوده است.در متون نظری، اغلب ادبیات کودک را در نوشته‌هایی منحصر کرده‌ایم که بزرگترها با قصد و اراده قبلی به منظور مخاطب قرار دادن کودکان پدید آورده اند. گویی که این کودکان ذهنی خالی و خام دارند که تنها باید توسط افراد بالغ به زبانی که برای آنها قابل فهم باشد شکل بگیرد.از سویی ، اگر دایره ادبیات کودک را تنگ و منحصر به آثاری سازیم که خود بچه ها برای یگدیگر خلق کرده اند ، محروم کردن کودکان از ادبیاتی است که بزرگترها آفریده‌اند. کودکان را خالق انحصاری ادبیات کودکان دانستن، همان‌قدر غیر‌عملی و شعاریست که صرفاً بزرگسالان را فعالان و حاکمان بی‌چون و چرای این عرصه بشماریم. منحصر ساختن خلق ادبیات کودکان را به خود کودکان باعث قطع ارتباط میان دو نسل می شود. بنابراین هر آنچه برای کودکان و نوجوانان، در خور فهم و درک باشد و مورد علاقه آنها واقع شود، ادبیات کودک و نوجوان محسوب می شود


[1] Huck

[2] Webster

[3] Hunt



خرید فایل


ادامه مطلب ...