پایان نامه بررسی مقایسه ای خصیصه سلطه گری و سلطه پذیری در زنان شاغل و غیر شاغل در 85 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست
عنوان
فصل اول: طرح تحقیق
1ـ مقدمه
2ـ موضوع پژوهش
5ـ هدف و فایده تحقیق
6ـ تعاریف عملیاتی
فصل دوم:
1ـ مقدمه
2ـ پیشینه تحقیق
1ـ بخش اول :
سلطه گر کیست؟ سلطه پذیر کیست؟
سلطه گری و سلطه پذیری از دیدگاه روان تحلیلی
// // // فروید
// // // یونگ
// // // اریک فروم
// // // راسل
// // // آدلر
// // // هورنای
// // // ملانی کلاین
سلطه گری و سلطه پذیری از دیدگاه آیسنگ
// // // مانس اشپربر
بخش دوم :
همرنگی و همنوایی اجتماعی و نقش آن در سلطه گری و سلطه
پذیری
متابعت و فرمانبرداری و نقش آنی
متابعت
همانند سازی
درونی کردن
توالی دام گستری
محظوری اخلاقی موفقیت
قدرت و ایدئولوژی قدرت تسلط
فصل سوم:
1ـ روش و ابزار تحقیق
2ـ جامعه آماری
3ـ نمونه آماری
4ـ ابزار (پرسشنامه)
فصل چهارم:
2ـ محدودیت های پژوهش
4ـ فهرست منابع
مقدمه:
از زمانهای قدیم مساله سلطه گری و سلطه پذیری از جمله مسائلی بوده است که ذهن نویسندگان را به خود مشغول داشته است . هر چند که این نویسندگان نظرات و دلایل خود را در قالب داستانها بیان کرده اند . اما دید روانشناختی عمیقی داشته اند . به عنوان مثال : میان انسان و جانوران دیگر تفاوتهای گوناگونی وجود دارد که پاره ای عقلی است و پاره ای عاطفی یکی از تفاوتهای عاطفی مهم این است که تمایلات انسان ، برخلاف جانوران ، اساساً بی حد و حصر است و ارضای کامل آنها ممکن نیست . مار بوأ وقتی خوراکش را می خورد می خوابد تا آنکه دوباره گرسنه شود . انگیزه فعالیتهای جانوران ، به استثنای موارد نادر ، نیازهای نخستین است . در مورد انسان قضیه فرق می کند . البته بخش بزرگی از نژاد بشر ناچارند برای بدست آوردن ضروریات زندگی آنقدر کار کنند که برای مقاصد دیگران چندان رمقی در آنها باقی نمی ماند . ولی آنهایی که زندگیشان تأمین شده باشد به صرف این دلیل دست از کار نمی کشند . خشایار شاه وقتی به آتن لشکر کشید نه خوراک کم داشت و نه پوشاک و نه زن . فرانسیس قدیس و ایگناتیوس لویولا نیازی نداشتند که برای گریز از فقر دست به تأسیس فرقه های بزنند . اینها مردان برجسته ای بودند . همچنین در داستان رستم و سهراب ، قصه های شاهنامه و قصه های تاریخی نظیر هیتلر ، ناپلئون و غیره … ما به طرز زیبایی میل انسانها در داشتن تسلط و قدرت داشتن به دیگران و به همان نسبت تسلیم پذیری و عقاید و خواسته های دیگران را قبول داشته اند را دیده ایم .
ولی مختصری از آن « قدرت» در همه مردمان وجود دارد . همین عنصر است که همکاری اجتماعی را دشوار می سازد . زیرا هر کدام از ما میل داریم که این همکاری را بصورت همکاری میان خدا و پرستگانش در نظر بیاوریم .
رقابت ، نیاز به سازش و حکومت ، میل به شورش ، همراه با آشوب و خونریزی گاه و گاه از همین جا برمی خیزد از میان هوسهای بی پایان انسان ، هوسهای قدرت و شکوه از همه نیرومندترند . این دو هوس یکی نیستند . هرچند بستگی نزدیک باهم دارند . نخست وزیر قدرتش بیشتر و شکوهش کمتر است . پادشاه شکوهش بیشتر و قدرتش کمتر است . ولی معمولاً آسانترین راه به دست آوردن شکوه بدست آوردن قدرت است . این نکته مخصوصاً در مورد مردمانی که با امور اجتماعی و سیاسی سروکار دارند صادق است .
اما این مسئله از قدیم الایام بود و در عصر ما نیز وجود دارد و خواهد داشت و همواره دو گروه و از آدمیان در مقابل و در کنار هم دیده می شوند . رهبران و قدرتمندان و در مقابل زیردستان و پیروان ، کسانی که خود موجب به قدرت رسیدن جباران می شوند .
برخی همواره مطیع و سربه راهند و برخی دیگر تنها در شرایط ترس و وحشت مجبور به اطاعت و فرمانبرداری از دیگران می شوند .
اصولاً چه تفاوتهایی میان این دو گروه از آدمیان وجود دارد ؟
رابطه میان این دو گروه چه نوع رابطه ای می تواند باشد ؟
خصوصیات شخصیتی هر گروه تابع چه رویدادی می باشند ؟
یکی از تفاوتهای مشهور میان زنان و مردان همین تفاوت در میزان سلطه گری و سلطه پذیری آنان است . همواره زنان مطیع پدران ، برادران ، همسران بوده اند . گاهی سلطه پذیری زنان به حدی بوده است که حتی هویت مستقل خود را از دست داده اند .
برای پاسخ دادن به این سوالات وسوالات دیگر در این زمینه به نظرات دانشمندان و نویسندگان و روانشناسان نظر عمیقی می اندازیم .
موضوع تحقیق عبارت است از بررسی مقایسه ای خصیصه سلطه گری و سلطه پذیری در زنان شاغل و غیر شاغل .
اصطلاحات سلطه گری و سلطه پذیری کلماتی نیستند که ما بخواهیم به سادگی از آنها عبور کنیم . آنها همواره دو روی سکه هستند . به همان نسبت که ما در قدیم هیتلر ، ناپلئون ، نادر شاه و رضاخان را داشته ایم ، که با اعمال خشونت سعی در جلب و اطاعت و زورگویی به زیردستان بوده اند . امروزه نیز در قالب ها و به اشکال دیگری این مفاهیم را در زندگی روزمرة خود داریم .
9ـ7 ( همان منبع)
نتیجه اینکه زن باید از شوهر اطاعت کند و خیانت زن گناهی است بزرگنر از خیانت شوهر . روشن است پایه تفاوت در اخلاق برای مردان و برای زنان در برتری قدرت مردان بود . در اصل این برتری جسمانی بود ولی از این پایه برتری مردان به اقتصاد و سیاست و دیانت نیز سرایت کرد . امتیاز بزرگ اخلاق دراین مورد به خوبی آشکار می شود زیرا که زنان تا همین اواخر به دسنورهای اخلاقی که برتری مردان راتأمین می کرد باور داشتند . لذا زور و اجباری که در آنها لازم بود بسیار کمتر از آن بود که اگر باور نمی داشتند … ( راسل ـ 1371)
قلمرو دیگری که هورنای با آن مخالفت کرده است . عقاید فروید درمورد دوران شناسی زنانه گر است . در سال 1923 او کتابی تحت عنوان روان شناسی زنانه گرا نوشت ( هورنای 1967)
هورنای دراین کتاب بعضی از جنجال برانگیز ترین نظریه های جنسی فروید را در مورد انگیزه های زنانه گرا مطرح کرده بود به عنوان مثال : فروید عقیده دارد که همه دخترها زمانی که می فهمند آنها فاقد آلت جنسی مردانه هستند به شدت ضربة روحی می بینند و باعث می شود که نسبت به آلت تناسلی مردانه حسادت پیدا کنند و تمایل داشته باشند که مثل افراد مذکر به آنها مسلح شوند . در اثر انگیزه حسادت نسبت به آلت تناسلی جنسی مردانه ، دختران خواهان مالکیت و تسلط پیدا کردن پدرشان می شوند ولی چون به آن دسترسی پیدا نمی کنند تمایل می یابند که فرزندان مذکر به دنیا آورند که به طور سمبولیک آنها را به آلت تناسلی مردانه مجهز میکند به علاوه فروید عقیده داشت که زنان به دلیل فقدان آلت جنسی مردانه از نظر فیزیولوژی و آناتومی بدنی ، محکوم هستند که پست تر و ضعیف تر از مردان باشند ( یا چنین احساسی داشته باشند) . همان منبع
هورنای همه این عقاید را مردود اعلام کرد و خاطرنشان ساخت که وضعیت وموقعیت زنان به وسیله فرهنگ جامعه تعیین می شود نه به وسیله آناتومی بدنی ، هورنای معتقد بود که درجایی که مردان بر تمام امتیازت وموقعیتها غلبه و تسلط دارند زنان ممکن است که بخواهند مثل مردان باشند نه به این دلیل که آنها خواهان آلتهای جنسی مردانه هستند بلکه بدین علت آنها خواهان مشارکت و سهیم شدن درمنافع و امتیازاتی اند که در ید قدرت مردان است .1 ( راسل-1371)
بخش سوم :
تحقیقات عملی انجام شده دررابطه با سلطه گری و سلطه پذیری ونیاز به قدرت
سلطه گری یکی از خصوصیات است که اززمان پژوهش کلاسیک آدرنو ، فرنکل ، نرونشویک ، لونیسون ، سال فورد از دهد 1950 تا کنون بارها مورد مطالعه قرار گرفته است در زیر به برخی از آنها که دردسترسی نگارنده بود اشاره می شود .
آدرنو: به نظر آدرنو همه افراد به یک اندازه آمادگی اعمال خشونت آمیز را ندارند اینها را شخصیت استبدادی نامید . وی مقیاسی به نام مقیاسF بوجود آورد تا بتوان شخصیت های استبدادی را شناسایی کرد . ( ارونسون ـ1368)
به ظر او فرد مستبد دارای خصوصیات زیر می باشد: در اعتقادات خود خشک و متحجر است . ارزشهای سنتی دارد ، نسبت به ضعف و ناتوانی بردباری وشکیبایی ندارد بسیار کیفر دهنده است مظنون است و نسبت به همه سوء ظن دارد نسبت به صاحبان قدرت احترام فراوان قائل است سوالاتی در این آزمون مطرح می شود و درجه موافقت فرد با آنها مورد اندازه گیر قرار می گیرد در سوالات از مطالبی نظیر مطالب زیر استفاده شده است :