پایان نامه عروسکهای تک فریم (تئاتر)
پیشگفتار
اولین نمودهای آفرینش هنری در سپیده دم تمدن انسانی و با اولین گامهای بشر ابتدایی بنیان گرفت، برخی هم اعتقاد داشتند که ماهیت زیستی و روانی انسان هنر را بوجود آورده است و هنرها فعالیتی است که زیبایی را نمودار میسازد، هنر کوششی است برای آفرینش صُوَرِ لذتبخش. این صًوَرْ حس زیبایی ما را ارضا میکند و حس زیبایی زمانی ازضا میشود که ما نوعی وحدت و هماهنگی از روابط حسی و درکی در درون خود بوجود آوریم.
آنچه زیباس موزون و متناسب است و برعکس آنچه موزون و متناسب است زیباست، قانون و مقصد هر هنر چیزی بجز زیبایی نیست.
هنر صرفاً لذت نیست بلکه وسیله ارتباط انسانهاست. و هنر فعالیتی است انسانی؛ شامل اینکه یک فرد آگاهانه است به خلق اثری احساسی میزند که دیگران نیز از آن احساسات متاثر گردند و آنرا تجربه کنند.
و خیلی مختصر میتوان گفت... هنر عبارتست از تجملی احساسات، معنویات، تمنیات و روحیات درونی بصورت یک اثر برونی با شرط وجود هماهنگی بین عناصر تشکیل دهنده آن اثر...
خوب باید بگم که دربارة هنر خیلی چیزهای بهتری میتوان گفت: تعاریفی بس زیباتر و بهتر
ولی خوب در کل نمیخواهم صفحات را با گزافهگوییهای بس مورد هدر و وقت خواننده را تلف کنم.
به نظر خودم باید در این قسمت بنابر عُرف دربارة خودم چیزی بنویسم!
سالها قبل در دوران دبیرستان به علت جوانی و از سِرْلج و لجبازی با خانواده و بخصوص مادرم رشتة هنر را در هنرستان انتخاب کردم با اینکه هم از نظر هدیت تحصیلی و هم از نظر نمرات هنر در آخرین انتخاب از نظر آموزش و پرورش، مشاور مدرسه و خودم بود ولی باز من آن را انتخاب کردم.
در خانوادة ما همگی افراد تحصیلکرده و دارای تحصیلات، آکادمی بسیار بالایی بودند، از پزشک و مهندس گرفته تا وکیل و ارتشی و غیره.
عُرف خانوادگی حکم میکرد که من در یکی از دو رشتة ریاضی فیزیک و یا علوم تجربی شرکت کرده و در آخر سر از یکی از رشتههای مهندسی پاتوپتنکس در آورم ولی شخصه من به علت علاقهای که به وکالت داشتم و جو خانوادگی قبول نمیکرد که من در رشتة انسانی درس بخوانم پس از سر جنگ و لج و لجبازی با خانوادهام رشتة هنر را برگزیدم و راهی هنرستان شدم!
در آنجا سریعاص مشغول شدم، باطناً از کارم ناراضی ولی خودم را بشخصه خوشحال و راضی نشان میدادم!
بعد از اندک زمانی علاقهمند شدم و میتوان گفت که در آن غرق شدم و صریحاً میتوان گفت که یک نوع ادای دین به هنر و بخصوص به هنر ایرانی پیدا کردم! با آنکه در هنرستان گرافیک خواندم و دستی برقضا کارهای من نمیگویم عالی بود ولی بد هم نبود در سال اولی که در کنکور دانشگاه مخصوص هنرستانیها شرکت کردم هم موسیقی و هم گرافیک قبول شدم و مقارن با خواندن پیش دانشگاهی از هر کدام یکی یک ترم خواندم که در کنکور سراسری شرکت کردم در روزی که کارنامة کنکور را باید میگرفتم در باجهایی که من کارنامهام را گرفتم من تنها خود قبول بودم در پوست خود نمیگنجیدم بعد از انتخاب رشته و تحویل برگة انتخاب رشته تا تاریخ جواب در دلهره بسر میبردم!
جواب قبولیام را روزی گرفتم که برای تشییع جنازة یکی از عموهایم به بهشت زهرا میرفتیم! اسم من در لیست اضافه بر ظرفیت درآمده بود. 450 دختر و 450 پسر و مجموعاً 60 نفر دختر و پسر در 4 گرایش میخوستند یعنی هر گرایشی 15نفر، 7 دختر و 8 پسر و یا بالعکس.
در تاریخ موعود در سر جلسه حاضر و امتحان دادم و دستی برقضا موفق و پیروز شدم و جواب قبولی نهایی را در سالگرد عروسی پدر و مادرم گرفتم!
در پوست خود نمیگنجیدم! بعد از مراسم ثبت نام، خود را رسماً دانشجو میپنداشتم، خیلی از دوستان و هم دورهایهای من در کنکور شرکت نکرده بودند دیگر چه برسد به اینکه در دانشگاه قبول شوند.
بله من در رشتة تئاتر قبول شده بودم، رشتهای که اصلاً تصورش را نمیکردم رشتهایی که واقعاً ازش بدم میآمد و فقط به علت اینکه در مقابل خاوادهام در مقابل عقیدة خودم ایستادگی کنم وارد این رشته شدم و خواستم ثابت کنم که اشتباه است که هر کس هنر میخواند بخصوص تئاتر بعد از مدتی از راه بدر میشود ولی خوشبختانه با تمام مخالفتهای والدینم برای ادامه تحصیل در رشتة هنر ولی بشخصه از مدافعان این بودند که هنر را باید برای هنر خواند نه برای کار و کسب درآمد.
من هم خود بر این عقیده هستم که هنر برای کسب درآمد نیست بلکه بری تجلی روح است، بعدها به نتیجة حرف پدر و مادرم رسیدم که آنها میگفتند که رشتهای را بخوان که با آن زندگی کنی و به فعالیتهای اجتماعی بپردازی و هنر را برای روحت بخوان و جداگانه یادبگیرد.
ولی حالا من در اینجا مانند هزاران نفر دیگر مثل خودم که در رشتة هنر درس خوانده و فارغالتحصیل شدهاند ایستادهام.
مردانه ایستادهام و با چشمی پر از امید و آرزو بر آیندة خود مینگرم، برآیندهای مینگرم که با آنکه رشتهایی که در آن درس خوانده و رشتهای که در آینده میخواهم ادامه بدهم فوق دارد ولی باید بگویم که هر دو همسو هستند و علاوه بر آن مکمل یکدیگر
من حالا میگویم که با آنکه ندامت میکردم ولی حالا دیگر این احساس را ندارم، خوشحالم و حالا راسخم که در این رشته بمانم و به یکی از فعالان این رشته (تئاتر) باشم.
فهرست
پیشگفتار
مقدمه
فصل 1
بخش 1: عروسک و تاریخچة آن
بخش 2: ویژگیهای عروسکهای نمایشی
بخش 3: ویژگیهای عروسکهای سینمایی و تصویری
بخش 4: ویژگیهای عروسکهای تکفریم
فصل 2
بخش 1: روشهای متحرکسازی سوژههای مختلف
بخش 2: جان بخشی اشیا و اجسام دوبعدی
بخش 3: جان بخشی اشیا و اجسام سه بعدی
بخش 4: تلفیق فیلمهای تک فریم و زنده
فصل 3:
بخش 1: جذب لیزو
بخش 2: نیروی انسانی و تقسیم کار
ماخره
ضمیمه
فهرست عکس
فهرست منابع
گزارش کار عملی