بررسى فقهى شهادت زن در اسلام
فهرست:
مقدمه
بخش اول: بررسى ارزش شهادت زنان، اصل عملى و دلایل عمومى عدم تساوى شهادت زنان با مردان
فصل اول: ارزش شهادت زن
مبحث اول: تقسیم ها و ملاک ها
تقسیم بر اساس مصادیق حقوق
تقسیم بر اساس اهمیّت حقوق
مبحث دوم: راه هاى توجیه تفاوت بین زن و مرد در شهادت و بررسى آنها
بیان مبانى ارائه شده در حدود
الف . تعطیلى حدود در زمان غیبت امام معصوم(علیه السلام)
ب . جواز اجراى حدود در زمان غیبت
بررسى مبانى ارائه شده
الف . بررسى مبناى تعطیلى حدود
ب . بررسى مبناى اجراى حدود
راه هاى ارائه شده در غیر حدود
الف . شهادت یک تکلیف است
ب . شهادت دو نوع است
بررسى راه هاى ارائه شده
فصل دوم: اصل عملى
ادله حجیت شهادت شاهد
الف . بناى عقلا
1. فطرى بودن پذیرش شهادت
2. کاهش جرم در جامعه بشرى
3. تکریم شخصیت انسان از طریق اعتماد به یکدیگر
ب . کتاب
ج . سنت
ادله عدم حجیت شهادت شاهد و بررسى آنها
الف . ادله
ب . بررسى ادله
فصل سوم: ادله عامه عدم تساوى شهادت زن و مرد
کتاب
شبهات و نقدها
الف . اشکال اول و نقد آن
ب . اشکال دوم و نقد آن
ج . اشکال سوم و نقد آن
روایات
الف . روایاتى که در ذیل آیه 282 سوره بقره وارد شده
1. روایت امام حسن عسکرى(علیه السلام)
2. روایت داود بن الحصین
ب . روایات در ابواب مختلف فقه
1. روایات باب حدود، وصیت، ارث، دیات
2. صحیح منصور بن حازم
نتیجه گیرى
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
قسمتهایی از متن:
بخش اول: بررسى ارزش شهادت زنان، اصل عملى و دلایل عمومى عدم تساوى شهادت زنان با مردان
فصل اول: ارزش شهادت زن
مبحث اول: تقسیم ها و ملاک ها
فقها در مورد ارزش شهادت زن دیدگاه واحدى نداشته و نظریات مختلفى، ولو با اندکى اختلاف، در کتاب هاى خود ارائه کرده اند. این دیدگاه ها را مى توان به چند دسته تقسیم کرد:
اول. در یک تقسیم، ارزش شهادت زن بر حسب مورد به امور کیفرى، حدود، مسائل مالى یا آنچه که مقصود از آن مال است، رؤیت هلال، طلاق و امورى که شهادت زنان به تنهایى مى تواند مورد شهادت را اثبات کند، تقسیم شده است. در بیشتر کتب فقهى این تقسیم وجود دارد.[4]
دوم. تقسیم بر اساس مصادیق حق الله و حق الناس. این نوع تقسیم بندى در عبارت شیخ در المبسوط[5] و محقق صاحب شرایع[6] و پس از آن در عبارات شارحان شرایع[7] به چشم مى خورد.
سوم. تقسیم بر اساس قبول و عدم قبول. این نوع تقسیم بندى را مى توان در عبارت شیخ در النهایة[8] و سلار در المراسم[9] و عبارت المهذب[10] قاضى ابن براج دید.
چهارم. تقسیم بر اساس تعداد مورد نیاز شهود در قضایاى مختلف. این نوع تقسیم بندى را ابن حمزه در کتاب الوسیلة ذکر نموده است.[11]
این چهار گونه تقسیم در دو عنوان قابل جمع شدن هستند که در ادامه به آن اشاره مى نماییم.
تقسیم بر اساس مصادیق حقوق
به علت آن که مبناى بحث فقهى ما تا حدودى بر اساس تقسیم بندى صاحب شرایع صورت گرفته، ذکر تقسیم ایشان خالى از فایده نیست. ایشان مى فرماید:
حقوق بر دو قسم است: حق الله و حق الناس. در قسم اول (حق الله) برخى فقط با شهادت چهار مرد ثابت مى شوند; مثل زنا، لواط و مساحقه و تنها زنا با سه مرد و دو زن و یا دو مرد و چهار زن ثابت مى شود. البته حدّ رجم در زنا با شهادت دو مرد و چهار زن ثابت نمى شود، بلکه فقط شلاق زدن با آن اثبات مى گردد.[12] ...
...
روایات
دلیل دومى که در مورد برابرى ارزش شهادت دو زن با یک مرد، مورد استدلال قرار گرفته، روایات است که به بررسى آنها خواهیم پرداخت. امّا پیش از آن که به بررسى روایات بپردازیم، نکات چندى قابل ذکر است.
اول. نگاه قرآن به زن کاملا مثبت است و زن و مرد در قرآن از جهت انسانیت و انسان شناسى و حقوق، مساوى دانسته شده اند. این قرآن است که خطاب ها و عنایت در گفتارش با عناوینى چون انسان، ناس، بنى آدم، اولوالألباب بیان شده است و هیچ گونه امتیاز و تبعیضى براى مردان نسبت به زنان قایل نشده است. چنان که در روایات و احادیث به مواردى برخورد نمودیم که دلالت بر تبعیض و ظلم به زن ها مى نمایند و متعارض با نگاه قرآن به زن در حقوق، شرافت و تکامل عقلانى زن هستند، دو راه پیش روى داریم:
اولاً در تعارض احادیث و آیات، همان طور که خود آن بزرگواران فرموده اند،[59] آیات قرآن مبناست و احادیث باید با توجه به قرآن، فهم و درک شده و در صورت مخالفت با قرآن کنار زده شوند و یا فهم آن به اهل بیت(علیهم السلام)واگذار گردد، که نتیجه هر دو همان عدم حجیت این گونه روایات است. ثانیاً اگر روایاتى با قرآن و یا عقل قطعى و یا با سیره معصومان(علیهم السلام)سازگارى نداشته باشند، قابل بازنگرى اساسى اند. چگونه مى توان از حضرت امیر(علیه السلام)، با آن همه توجه، محبّت، احترام و صمیمیّت نسبت به فاطمه(علیها السلام) و یا در سیره اش با توجه به مشورت و پذیرفتن حضور زنانى چون سوده همدانى، ام الخیر و...[60] در صحنه، توصیه نماید که جداى از خطر زنان بد، بلکه حتى از نیکان آنان نیز بر حذر باشید؟
«کونوا من خیارهن على حذر».[61]
دوم. جاعلان احادیث آن قدر در عصر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فراوان بودند که به تعبیر امیرالمؤمنین(علیه السلام) در کلام 210 نهج البلاغه، روزى حضرت برخاستند و فرمودند:
«من کذب علىّ متعمداً فلیتبوأ مقعده من النار»; کسى که از روى عمد به من دروغ بندد، جایگاهش را براى جهنم انتخاب کند.
سپس حضرت على(علیه السلام)مى فرماید:
«ثم کُذب علیه من بعده»; بعد از رحلت ایشان نیز به ایشان دروغ بستند.
سپس به تشریح اوصاف راویان حدیث مى پردازند که راویان حدیث بعضى منافق اند و بعضى اشتباه کارند و برخى اهل شبهه اند و تنها گروه چهارم حافظان راستگو هستند. ...
...