بررسى فقهى شهادت زن در اسلام
فهرست:
مقدمه
بخش اول: بررسى ارزش شهادت زنان، اصل عملى و دلایل عمومى عدم تساوى شهادت زنان با مردان
فصل اول: ارزش شهادت زن
مبحث اول: تقسیم ها و ملاک ها
تقسیم بر اساس مصادیق حقوق
تقسیم بر اساس اهمیّت حقوق
مبحث دوم: راه هاى توجیه تفاوت بین زن و مرد در شهادت و بررسى آنها
بیان مبانى ارائه شده در حدود
الف . تعطیلى حدود در زمان غیبت امام معصوم(علیه السلام)
ب . جواز اجراى حدود در زمان غیبت
بررسى مبانى ارائه شده
الف . بررسى مبناى تعطیلى حدود
ب . بررسى مبناى اجراى حدود
راه هاى ارائه شده در غیر حدود
الف . شهادت یک تکلیف است
ب . شهادت دو نوع است
بررسى راه هاى ارائه شده
فصل دوم: اصل عملى
ادله حجیت شهادت شاهد
الف . بناى عقلا
1. فطرى بودن پذیرش شهادت
2. کاهش جرم در جامعه بشرى
3. تکریم شخصیت انسان از طریق اعتماد به یکدیگر
ب . کتاب
ج . سنت
ادله عدم حجیت شهادت شاهد و بررسى آنها
الف . ادله
ب . بررسى ادله
فصل سوم: ادله عامه عدم تساوى شهادت زن و مرد
کتاب
شبهات و نقدها
الف . اشکال اول و نقد آن
ب . اشکال دوم و نقد آن
ج . اشکال سوم و نقد آن
روایات
الف . روایاتى که در ذیل آیه 282 سوره بقره وارد شده
1. روایت امام حسن عسکرى(علیه السلام)
2. روایت داود بن الحصین
ب . روایات در ابواب مختلف فقه
1. روایات باب حدود، وصیت، ارث، دیات
2. صحیح منصور بن حازم
نتیجه گیرى
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
قسمتهایی از متن:
بخش اول: بررسى ارزش شهادت زنان، اصل عملى و دلایل عمومى عدم تساوى شهادت زنان با مردان
فصل اول: ارزش شهادت زن
مبحث اول: تقسیم ها و ملاک ها
فقها در مورد ارزش شهادت زن دیدگاه واحدى نداشته و نظریات مختلفى، ولو با اندکى اختلاف، در کتاب هاى خود ارائه کرده اند. این دیدگاه ها را مى توان به چند دسته تقسیم کرد:
اول. در یک تقسیم، ارزش شهادت زن بر حسب مورد به امور کیفرى، حدود، مسائل مالى یا آنچه که مقصود از آن مال است، رؤیت هلال، طلاق و امورى که شهادت زنان به تنهایى مى تواند مورد شهادت را اثبات کند، تقسیم شده است. در بیشتر کتب فقهى این تقسیم وجود دارد.[4]
دوم. تقسیم بر اساس مصادیق حق الله و حق الناس. این نوع تقسیم بندى در عبارت شیخ در المبسوط[5] و محقق صاحب شرایع[6] و پس از آن در عبارات شارحان شرایع[7] به چشم مى خورد.
سوم. تقسیم بر اساس قبول و عدم قبول. این نوع تقسیم بندى را مى توان در عبارت شیخ در النهایة[8] و سلار در المراسم[9] و عبارت المهذب[10] قاضى ابن براج دید.
چهارم. تقسیم بر اساس تعداد مورد نیاز شهود در قضایاى مختلف. این نوع تقسیم بندى را ابن حمزه در کتاب الوسیلة ذکر نموده است.[11]
این چهار گونه تقسیم در دو عنوان قابل جمع شدن هستند که در ادامه به آن اشاره مى نماییم.
تقسیم بر اساس مصادیق حقوق
به علت آن که مبناى بحث فقهى ما تا حدودى بر اساس تقسیم بندى صاحب شرایع صورت گرفته، ذکر تقسیم ایشان خالى از فایده نیست. ایشان مى فرماید:
حقوق بر دو قسم است: حق الله و حق الناس. در قسم اول (حق الله) برخى فقط با شهادت چهار مرد ثابت مى شوند; مثل زنا، لواط و مساحقه و تنها زنا با سه مرد و دو زن و یا دو مرد و چهار زن ثابت مى شود. البته حدّ رجم در زنا با شهادت دو مرد و چهار زن ثابت نمى شود، بلکه فقط شلاق زدن با آن اثبات مى گردد.[12] ...
...
روایات
دلیل دومى که در مورد برابرى ارزش شهادت دو زن با یک مرد، مورد استدلال قرار گرفته، روایات است که به بررسى آنها خواهیم پرداخت. امّا پیش از آن که به بررسى روایات بپردازیم، نکات چندى قابل ذکر است.
اول. نگاه قرآن به زن کاملا مثبت است و زن و مرد در قرآن از جهت انسانیت و انسان شناسى و حقوق، مساوى دانسته شده اند. این قرآن است که خطاب ها و عنایت در گفتارش با عناوینى چون انسان، ناس، بنى آدم، اولوالألباب بیان شده است و هیچ گونه امتیاز و تبعیضى براى مردان نسبت به زنان قایل نشده است. چنان که در روایات و احادیث به مواردى برخورد نمودیم که دلالت بر تبعیض و ظلم به زن ها مى نمایند و متعارض با نگاه قرآن به زن در حقوق، شرافت و تکامل عقلانى زن هستند، دو راه پیش روى داریم:
اولاً در تعارض احادیث و آیات، همان طور که خود آن بزرگواران فرموده اند،[59] آیات قرآن مبناست و احادیث باید با توجه به قرآن، فهم و درک شده و در صورت مخالفت با قرآن کنار زده شوند و یا فهم آن به اهل بیت(علیهم السلام)واگذار گردد، که نتیجه هر دو همان عدم حجیت این گونه روایات است. ثانیاً اگر روایاتى با قرآن و یا عقل قطعى و یا با سیره معصومان(علیهم السلام)سازگارى نداشته باشند، قابل بازنگرى اساسى اند. چگونه مى توان از حضرت امیر(علیه السلام)، با آن همه توجه، محبّت، احترام و صمیمیّت نسبت به فاطمه(علیها السلام) و یا در سیره اش با توجه به مشورت و پذیرفتن حضور زنانى چون سوده همدانى، ام الخیر و...[60] در صحنه، توصیه نماید که جداى از خطر زنان بد، بلکه حتى از نیکان آنان نیز بر حذر باشید؟
«کونوا من خیارهن على حذر».[61]
دوم. جاعلان احادیث آن قدر در عصر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فراوان بودند که به تعبیر امیرالمؤمنین(علیه السلام) در کلام 210 نهج البلاغه، روزى حضرت برخاستند و فرمودند:
«من کذب علىّ متعمداً فلیتبوأ مقعده من النار»; کسى که از روى عمد به من دروغ بندد، جایگاهش را براى جهنم انتخاب کند.
سپس حضرت على(علیه السلام)مى فرماید:
«ثم کُذب علیه من بعده»; بعد از رحلت ایشان نیز به ایشان دروغ بستند.
سپس به تشریح اوصاف راویان حدیث مى پردازند که راویان حدیث بعضى منافق اند و بعضى اشتباه کارند و برخى اهل شبهه اند و تنها گروه چهارم حافظان راستگو هستند. ...
...
در 85 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
فرهنگ ایثار و شهادت
2-1. مفهوم شناسی ایثار و شهادت
در تلاش براى مفهوم شناسی ایثار و شهادت، عنایت به دو بعد این مفاهیم قابل توجه است :
ایثار و شهادت به عنوان دستاورد : وقتى از ایثار و شهادت به عنوان دستاورد یاد مى شود، آنچه حاصل مى شود و عینیت مى یابد، مورد نظر قرار مى گیرد. وجه دستاوردى، به یک پدیده مشخص ارجاع مى دهد. در ایثار، عملى را شامل مى شود که ظهور یافته است و کسى از آن بهره مند شده است.
ایثار و شهادت به عنوان فرآیند : وقتى از ایثار و شهادت به عنوان فرایند یاد مى شود، فعالیتى مورد نظر است که در زمان جریان دارد و با اعمال در ارتباط است. مفهوم ایثار و شهادت به عنوان فرآیند را مى توان این چنین تعریف کرد: فرآیند آگاهانه اهداى دارایى ارزشمند خویش به دیگرى بدون توقع دستاورد مقابل. ایثارگرى و شهادت طلبى براى نشان دادن این بعد مناسب تر است. وجه فرآیندی، جوشان و پویاست و دستاوردهایى را با خود به همراه دارد.
نسبت ایثار و شهادت، نسبتى طولى است. ایثار از حیث موضوعى داراى انواعى و از حیث مراتب داراى سطوحى است. ایثار داراى موارد متنوع است؛ اما شهادت از یگانگى برخوردار است. شهادت، مرتبه عالى ایثار است. با این نوع نگاه به نسبت ایثار و شهادت، مى توان گفت که در بطن واژه ایثار، بیشتر مفهوم فرایندى و در بطن واژه شهادت، بیشتر مفهوم دستاوردى دیده مى شود.
وقتى که از ایثار سخن به میان مى آید، مى توان بر اساس دو جنبه آن، یعنى «مخاطب» و «سطح» به تشریح دقیق تر موضوع اقدام کرد. ایثار حکایت از عملى دارد که در ارتباط با مخاطبى ظهور مى یابد. این مخاطب از حیث فاصله واقعى و ذهنى مى تواند نزدیک یا دور باشد. منظور از مخاطب نزدیک، مخاطب واقعى و عینى است. ایثار براى اشخاصى از خانواده، در این گروه قرار مى گیرد. منظور از مخاطب دور، مخاطبى است که انتزاعى است. ایثار براى خداوند از این نوع است.
ایثار از حیث سطح نیز داراى مراتبى است. در بالاترین سطح ایثار، شهادت قرار مى گیرد که با اهداى هستى معنى مى یابد. مفهوم شهادت داراى بار ارزشى ویژه ای است که با خود، یگانه بودن، قداست و رشد را نشان می دهد و از چنان ارزش والایی برخوردار است که بر هر عملی نتوان آن را اطلاق کرد. این سطح عالى در بردارنده سطوح دیگر نیز است. سطوح دیگر ایثار شامل دو جنبه مادی و معنوی است (موسی پور، 1391).
2-2. فرهنگ ایثار و شهادت در پرتو قرآن
آیات فراوانی از قرآن کریم به ایثار و شهادت اختصاص دارد که در این قسمت به برخی از آن ها اشاره می شود :
1. «وَ لا تَحسَبَّنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» (آل عمران: 169)
گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند.
2. «وَ لا تَقُولُوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللّهِ أَمواتٌ بَل اَحیاءٌ وَلکِن لا تَشعُرُون» (بقره: 154)
به کسانی که در راه خدا کشته می شوند، مرده نگویید، بلکه آنان زنده اند، ولی شما درک نمی کنید.
3. «وَ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ فَلَن یُضِلَّ اَعمالَهُم سَیَهدیهِم وَ یُصلِحُ بالَهُم وَ یُدخِلُهُمُ الجَنَّه عَرَّفَها لَهم» (محمد : 6 ـ 4)
و آنان که در راه خدا کشته شدند، هرگز اعمالشان را ضایع نمی گرداند، آنها را هدایت کرده و امورشان را اصلاح می فرماید و در بهشتی که قبلاً به آنان شناسانده، وارد خواهد کرد.
4. «وَ مَن یُقاتِل فی سَبیلِ اللهِ فَیُقتَل اَو یَغلِب فَسوفَ نُؤتیهِ اَجرًا عظیماً» (نساء :74)
و هرکس در جهاد در راه خدا کشته شود و یا فاتح گردد پاداش بزرگی به او اعطا خواهیم کرد.
5. «اِنَّ اللّهَ اشتَری مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللّهِ فَیَقتُلُونَ وَ یُقْتَلُون» (توبه: 111)
خداوند خریدار اموال و جان های کسانی است که در راه خدا می جنگند، می کشند و کشته می شوند و پاداش بهشت از خداوند می گیرند.
6. «وَ یُؤثِرُونَ عَلی اَنفُسِهِم وَ لَوکانَ بِهِم خَصاصَهٌ» (حشر: 9)
و هرچند در خودشان احتیاجی مبرم باشد، آنها را بر خودشان مقدم می دارند.
7. «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسکیناً وَ یَتیماً وَ اَسیراً، اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللّه لا نُریدُ مِنکُم جَزاءً وَ لا شُکُوراً» (انسان: 9 ـ 8)
غذای خویش را با آن که آن را دوست دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می خورانند، می گویند ما برای رضای خدا به شما طعام می دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی نمی خواهیم.
8 . «فَاُولئِکَ مَعَ الَّذینَ اَنعَمَ اللهُ عَلَیهِم مِنَ النَّبینَ وَالصِّدِّیقینَ وَالشُّهداء وَالصّالِحین» (نساء :69)
آنان با کسانی هستند که خدا بر آنان عنایت کرده است از پیامبران و صدیقین و شهدا و نیکوکاران.
9. «لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّی تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُّون» (آل عمران: 92)
هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید، مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید.
10. «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَه وَ مِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبدیلاً» (احزاب: 23)
در میان مؤمنان کسانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بسته اند، صادقانه ایستادند. بعضی پیمان خود را به آخر بردند و به شهادت رسیدند و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییری در عهد و پیمان خود ندارند.
11. «لا یَستَوِی القاعِدُونَ مِنَ المُؤمِنینَ غَیرُ اُلِی الضَّرَرَ وَ المُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَموالِهِم وَ اَنفُسِهِم فَضَّلَ اللّهُ المُجاهِدینَ بِاَموالِهِم وَ اَنفُسِهِم عَلَی القاعِدینَ دَرَجَهً وَ کُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الحُسنی وَ فَضَّلَ اللّهُ المُجاهِدینَ عَلَی القاعِدینَ اَجراً عَظیماً» (نساء: 95)
مؤمنان خانه نشین که زیان دیده نیستند با آن مجاهدانی که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کنند، یکسان نمی باشند. خداوند کسانی را که با مال و جان خود جهاد می کنند، به درجه ای بر خانه نشینان مزیت بخشیده و همه را خدا وعده نیکو داده، ولی مجاهدان را بر خانه نشینان به پاداشی بزرگ، برتری بخشیده است.
12. «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالعِبَادِ» (بقره : 207)
و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد و خدا نسبت به این بندگان مهربان است.
....
2-4. تولید کنندگان گفتمان فرهنگ ایثار و شهادت در جمهوری اسلامی ایران
بدون شک در تاریخ پر فراز و فرود انقلاب اسلامی ایران، افراد، اندیشه ها و اقشار مختلف مردم در تولید و معرفی گفتمان فرهنگ ایثار و شهادت نقش ایفا کرده اند، اما شاید نام همه آن ها خواسته یا نا خواسته به نام این سه تولید کننده اصلی (امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری (مدظله)، شهید مطهری) گره خورده باشد.
2-4-1. فرهنگ ایثار و شهادت در کلام امام خمینی (ره)
امام (ره) مفاهیم متعددی از فرهنگ ایثار و شهادت را ارائه کرده است که همه این مفاهیم، حکایت از اتصال این فرهنگ به ذات باری تعالی است و در همه این مفاهیم معنویت و اخلاص موج می زند و علاوه بر اتصال به مبدأ خالق هستی، ارتباط آن ها با ائمه اطهار (ع) و مخصوصاً حوادث عاشورا و کربلا کاملاً بارز و مشخص است.
2-4-1-1. ایثار و شهادت، سعادت است
امام خمینی (ره) ایثار و شهادت را برای انسان سعادت می داند. ایشان در همین زمینه می فرمایند :
ایثار و شهادت برای مؤمن سعادت است. جوان های ما ایثار و شهادت را سعادت می دانند و این رمز پیروزی است. آنها که مادی هستند، هرگز ایثار و شهادت را نمی خواهند ولی جوانان ما ایثار و شهادت را سعادت خودشان می دانند. به این ترتیب امام (ره) ایثار و شهادت را سعادت و افتخار امت اسلام معرفی می کند (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1375: 19).
2-4-1-2. ایثار و شهادت به منزله عزت است
در این دل های شب با خدای تبارک و تعالی مناجات کنید و از خدا بخواهید که شما را توفیق ایثار و شهادت بدهد. ایثار و شهادت، عزت شماست. ایشان در این باره اضافه می کند : برادران و خواهران من، مصمم باشید و از شهادت نترسید، زیرا شهادت عزت ابدی است، حیات ابدی است. آنهایی باید از شهادت بترسند که مردن را تمام می دانند و انسان را فانی (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1375: 18).
2-4-1-3. ایثار و شهادت، حیات جاودانی است
امام خمینی(ره) در این زمینه می فرمایند :
ما ایثار و شهادت را برای خودمان حیات می دانیم. مکتب اسلام این طور است. این مکتب اسلام است که ایثار و شهادت را زندگی می داند. این مکتب اسلام است که این بچه را پیش من می نشاند و ما از حلقوم او می شنویم که ما برای ایثار و شهادت حاضریم. به نظر امام (ره) کسی که ایثار و شهادت را برای خودش زندگی و حیات ابدی دانست، در مقابل غیر می ایستد و آخر نفس را می کشد و شهادت طلب می کند (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1375: 19).
2-4-1-4. ایثار و شهادت، میراث اولیاء است
امام (ره) از ایثار و شهادت به عنوان میراث اولیاء یاد کرده و می فرمایند :
بدخواهان ما گمان نکنند که جوان های ما از ایثار و شهادت باکی دارند، ایثار و شهادت ارثی است که از اولیای ما به ما می رسد. به نظر ایشان، ایثار و شهادت ارثی است که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می دانستند و در راه مکتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسداری می کردند، به ملت ما رسیده است و عزت و شرف و ارزش های انسانی، گوهرهای گران بهایی هستند که اسلاف صالح این مکتب، عمر خود و یاران خود را در راه حراست و نگهبانی از آن صرف نمودند (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1375: 20).
2-4-1-5. ایثار و شهادت، آزادی روح است
ایشان از ایثار و شهادت، به آزادی روح تعبیر کرده و می فرمایند :
ما چه نگرانی داشته باشیم؟ ما که اگر شهید بشویم قید و بند دنیا را از روح برداشته ایم و به ملکوت اعلی و به جوار حق تعالی رسیده ایم چرا نگران باشیم؟ مگر شهادت هم نگرانی دارد؟ ما دوستانمان که شهید شده اند در جوار رحمت حق هستند، چرا برای این ها دلتنگ باشیم، دلتنگ باشیم که از یک قید و بندی خارج شده اند و به یک فضای وسیع و در تحت رحمت حق تعالی واقع شده اند (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1375: 23).
2-4-1-6. ایثار و شهادت، عامل پیروزی است
حضرت امام (ره) پیروزی اسلام را نتیجه ایثار و شهادت در راه خدا می دانند و می فرمایند :
ایثار و شهادت است که موجب پیروزی اسلام می شود. از اول اسلام با ایثار و شهادت پیش برده، حالا هم می بینید که جوان های ما شهادت را می خواهند. این حس جلو آمدن برای اسلام و شهادت بود که ما را به پیروزی رساند (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1375: 20).
...
فهرست مطالب:
فرهنگ ایثار و شهادت
2-1. مفهوم شناسی ایثار و شهادت
2-2. فرهنگ ایثار و شهادت در پرتو قرآن
2-3. فرهنگ ایثار و شهادت از منظر ائمه اطهار (ع)
2-4. تولید کنندگان گفتمان فرهنگ ایثار و شهادت در جمهوری اسلامی ایران
2-4-1. فرهنگ ایثار و شهادت در کلام امام خمینی (ره)
2-4-2. فرهنگ ایثار و شهادت در اندیشه مقام معظم رهبری (مد ظله)
2-4-3. فرهنگ ایثار و شهادت از نگاه استاد شهید مطهری
2-5. کارکردهای فرهنگ ایثار و شهادت
2-6. جلوه های فرهنگ ایثار و شهادت در ایران
2-7. نقش فرهنگ ایثار و شهادت در تقویت امنیت ملی
2-8 . الگوی برنامه درسی با رویکرد فرهنگ ایثار و شهادت
2-9. روش های تربیتی تعمیق فرهنگ ایثار و شهادت در دانش آموزان
2-10. جایگاه آموزش متوسطه در نظام تعلیم و تربیت
2-11. اهمیت دوره متوسطه
2-12. ابعاد روانشناختی آموزش متوسطه
2-13. ابعاد جامعه شناختی آموزش متوسطه
2-14. جایگاه نظام اعتقادی و ارزشی جامعه در تعیین اهداف
2-15. اصول تعیین اهداف
2-16. هدف در آموزش و پرورش
2-17. اهداف مصوب دوره متوسطه
پیشینه پژوهش
2-18. پیشینه در داخل کشور
2-19. پیشینه در خارج از ایران
منابع فارسی
1. قرآن کریم
2. نهج البلاغه
ب) منابع انگلیسی
پایان نامه بررسی مبانی شهادت زنان در شریعت اسلام در 137 صفحه ورد قابل ویرایش
چکیده
یکی از قواعد فقهی که در بعضی از احکام شرعی کاربرد دارد ، قاعده طهارت است . این قاعده از قواعد مشهور فقهى است که حکم به طهارت همه اشیا مى کند تا زمانى که ناپاکى و نجاست آن ها ثابت نگردد. بنابراین ، هرگاه در طهارت و نجاست چیزى شک شود ، به کمک این قاعده ، به طهارت آن حکم مى شود.
در این رساله به دنبال بیان مفاد این قاعده و مستندات و حدود دلالت آن هستیم . ضمن اینکه قاعده مزبور را با صول عملیه مقایسه نموده و ارجحیت آن را در موقع تعارض اثبات می نماییم و نیز رابطه آن را با دیگر قواعد فقهی که مناسب بحث هستند بیان می نماییم . در پایان نیز مصادیقی از این قاعده را مورد ملاحظه و کنکاش قرار می دهیم .
طرح تحقیق
1 ـ طرح مساله
با ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان ، تحولی عظیم در تمامی زمینه های زندگی عرب جاهلی بوجود آمد و احکام مربوط به طهارت و نجاست نیز از این دگرگونی بی بهره نبود و اسلام در این زمینه هم شیوه های نو به جهان عرضه داشت .
هر چند تا کنون در کتب فقهی نسبت به قاعده طهارت بحثهای زیادی شده است ولی ابعاد این بحث مهم فقهی بطور جداگانه هیچگاه مد نظر نبوده است .
2 ـ مسائل تحقیق
الف ـ آیا قاعده طهارت جزء اصول عملیه است یا یک قاعده فقهی است ؟
ب ـ آیا قاعده طهارت در همه ابواب فقه جاری می شود یا فقط به ابواب خاصی تعلق دارد؟
ج ـ آیا قاعده طهارت بر 4 اصل عملی ( استصحاب ، برائت ، احتیاط و تخییر تقدم دارد یا خیر ؟
3 ـ فرضیه ها
الف ـ قاعده طهارت یک قاعده فقهی است نه یک اصل عملی ، این قاعده گر چه شباهت زیادی به اصول عملیه دارد ولی وجه افتراق آن با اصول عملیه این است که مجرای اصول عملیه همه ابواب فقه و اصول است ، در حالیکه مجرای قاعده طهارت فقط عبادات می باشد
ب ـ قاعده طهارت فقط به ابواب عبادات اختصاص دارد و در بقیه ابواب فقه همچون معاملات و جزائیات جاری نمی شود .
ج ـ بنظر می رسد قاعده طهارت بر اصل استصحاب رجحان دارد ، تقدم آن بر اصل احتیاط در بعضی موارد محل تردید است ، و قاعده تخییر نیز با این اصل اصطکاک پیدا نمی کند و اصل برائت نیز با این اصل مترادف و هم مبنا است .
4 ـ اهداف تحقیق
ـ تبیین جایگاه قاعده طهارت در میان دیگر قواعد فقهی
ـ مطالعه تطبیقی قاعده طهارت بعنوان اصلی مهم در فقه عبادات
- استفاده دانش پژوهان دانشگاه ، حوزه های علمیه و دیگر طالبان علم
5 ـ سابقه تحقیق
در مورد قاعده طهارت تاکنون تحقیقات زیادی صورت نگرفته و ما حصل آنچه انجام شده وجیزه هایی بوده است که به نگارش در آمده است و از جمله آنها می توان به کتاب قواعد الفقهیه آیت الله مصطفوی اشاره نمود که در ایران به چاپ رسیده است .
اما مزیتی که که رساله حاضر نسبت به نظائرش دارد این است که به جزئی ترین مسائل مربوط به مبانی قاعده طهارت و ریشه های آن پرداخته است ، در عین حال اکثر رساله ها و پایان نامه ها و کتب مختلف وقتی به بحث طهارت وارد شدند خصوصا فقهای امامیه به اصل بحث طهارت پرداخته و از کنه قاعده طهارت غافل شده اند ، در این رساله به اصل قاعده طهارت ، اهمیت آن و اهداف آن پرداخته و کالبد شکافی کرده و سعی شده از حاشیه و به درازا کشانیده شدن بحث با عنایت به گستردگی آن اجتناب گردیده است .
6 ـ ضرورت تحقیق
اهمیت و ضرورت آشنایی با قاعده و اصل طهارت با توجه به نقش و کارکرد اساسی و مهم آن در زندگی روزمره و جامعه مشخص می شود ، تا بتوان در پرتو این تحقیقات و مناظرات و مباحث مبتنی بر موازین فقهی به الگوی کارآمدی دست یابیم .
7 ـ شیوه تحقیق
در این پایان نامه ، شیوه تحقیق و جمع آوری اطلاعات مبتنی بر روش کتاب ورزی و کتابخانه ای می باشد که پس از جمع آوری معلومات و اطلاعات لازم به تحلیل و بررسی داده ها و اطلاعات پرداخته ایم . در جمع آوری اطلاعات فقهی در وهله اول به منابع موجود فارسی مراجعه شد و با ملاحظه کمبود اطلاعات لازم از منابع عربی به نحوی گسترده جهت غنی شدن مباحث بعمل آمد .
8 ـ روش نگارش تحقیق
با استفاده از روش توصیفی ، ابتدا در فصل اول رساله ، به بیان کلی مفاهیم طهارت و قاعده طهارت پرداختیم و در فصل دوم به بیان رابطه قاعده طهارت با اصول عملیه پرداختیم ، در فصل سوم آن را با دیگر قواعد فقهی مقایسه نموده و در فصل پایانی نیز مصادیقی از اجرای این قاعده را بیان نمودیم .
فهرست مطالب
چکیده........................................................................................................................1
طرح تحقیق..................................................................................................................2
فهرست مطالب.............................................................................................................6
فصل اول : کلیات
مبحث اول : مفهوم قاعده ..........................................................................................11
گفتار اول : معنای لغوی قاعده...................................................................................11
گفتار دوم : تعریف و معنای اصطلاحی قاعده ...........................................................13
مبحث دوم : معنای طهارتو بررسی نشاپیدایش.......................................................14
مبحث سوم : تفاوتها و جایگاهها................................................................................18
گفتار اول : تفاوت میان قاعده و اصل........................................................................18
گفتار دوم : جایگاه قواعد فقهی بین فقه و اصول.......................................................22
فصل دوم : قاعده طهارت
مبحث اول : مدارک قاعده .........................................................................................25
گفتار اول : آیات شریفه رآن......................................................................................25
گفتار دوم : روایات و سیره معصومین.........................................................................28
گفتار سوم : خصوصیات قاعده طهارت......................................................................32
مبحث دوم : جریان قاعده طهارت در شبهات موضوعیه و حکمیه...............................33
گفتار اول : شبهه موضوعیه و حکمیه و تفاوت آنها.....................................................33
گفتار دوم : جریان یا عدم جریان این قاعده در شبهات ذکوره..................................35
مبحث سوم : اصل احتیاط و قاعده طهارت.................................................................37
گفتار اول : جایگاه اصل احتیاط..................................................................................37
گفتار دوم : عدم تعارض اصل احتیاط با قاعده طهارت...............................................42
گفتار سوم : سیره پیامبر اعظم ( ص ) و معصومین ( ع ).............................................45
مبحث چهارم : ارتباط اصول عملی دیگر با قاعده طهارت..........................................46
گفتار اول : استصحاب و قاعده طهارت......................................................................46
گفتار دوم : برائت و قاعده طهارت.............................................................................46
گفتار سوم : اجزاء و قاعده طهارت.............................................................................50
فصل سوم : واقعی بودن طهارت و نجاست
مبحث اول : اعتباری بودن طهارت و نجاست.............................................................54
مبحث دوم : عرفی بودن طهارت و نجاست.................................................................55
مبحث سوم : واقعی بودن طهارت و نجاست ..............................................................55
فصل چهارم : رابطه قاعده طهارت با دیگر قواعد فقهی
مبحث اول : قاعده طهارت و قاعده حرمت نجاست....................................................65
مبحث دوم : قاعده طهارت و قاعده غلبه.....................................................................67
مبحث سوم : قاعده طهارت و قاعده جب ..................................................................71
فصل پنجم : مصادیق اجرای قاعده طهارت
مبحث اول : جواز بهره برداری از پوست مردار...........................................................75
مبحث دوم : طهارت و پاک بودن اهل کتاب...............................................................84
مبحث سوم : نجس بودن نیم خورده کافران................................................................92
مبحث چهارم : حرام بودن هم غذایی با کافران در یک ظرف......................................99
مبحث پنجم : حرمت غذا خوردن در ظرفهای کافران................................................105
مبحث ششم : شستشوی بدن در گندابها....................................................................122
مبحث هفتم : پیوند اعضای انسان ............................................................................130
نتیجه گیری..............................................................................................................143
منابع و مآخذ............................................................................................................145
فصل اول : کلیات
مبحث اول : مفهوم قاعده
گفتار اول : معنای لغوی قاعده
احمد بن خلیل فرهودی (175هـ.ق)، از یاران امام باقر(ع) و نویسنده العین ، اوّلین کتاب لغت نوشته شده در عرب ، درباره لفظ (قاعده) که از (قعود) به معنای نشستن برگرفته شده ، می نویسد: (قعد ، یقعد ، قعوداً ، خلاف قام… والمقعد والمقعده اللذان لایطیقان المشی… وقعده الرجل مقدار ما اُخذ من الأرض… و ذوالقعده اسم شهر کانت العرب تقعد فیه ثم تحجّ فی ذی الحجه.)[1]
بنابراین ، (قعود) به معنای نشستن است و مرد و زن زمینگیر را (مُقعَد) و مقدار زمینی را که هرکس جا می گیرد ، (قِعدَه الرجل) گویند و چون عرب در ماه ذوالقعده می نشست (از حرکت باز می ایستاد) و در ذوالحجه به حج می رفت ، این ماه را (ذوالقعده) نامیدند.
بدین سان (قعود) توقف و رکون را نیز برمی تابد.کتاب لغت معجم الوسیط (از آخرین نوشتارها در باب لغت )[2] (قعود) را چنین معنی کرده است:
مبحث دوم : طهارت و پاک بودن اهل کتاب
قاعده طهارت، از دلیلهایی است که در این جا هم جاری است . اصل و قاعده اولی در مورد هر چیز، و از جمله انسان، پاکی است، یعنی تا زمانی که دلیلی بر ناپاکی چیزی یا انسانی پیدا نکنیم، اصل و قاعده این است که آن چیز، یا انسان پاک است.
علاوه بر اینکه قاعده طهارت در جای خود ثابت شده است و درخورِ خدشه نیست، ذکر آن در این جا برای این است که اگر ما در مورد انسان، یا بعضی از انسانها، دلیلی بر طهارت و یا نجاست نداشتیم، به این قاعده تمسک کنیم و طهارت آن انسان یا انسانها را ثابت کنیم؛ امّا در مورد انسان آیه ای وجود دارد که اطلاق آن، طهارت انسان را به طور مطلق می رساند؛ یعنی می رساند که مطلق بنی آدم پاک و طاهرند. حال هر جا که دلیلی بر نجاست وجود داشت، از این اطلاق رفع ید می شود، ولی در موارد مشکوک، این اطلاق کارساز و مفید خواهد بود:
(ولقد کرّمنا بنی آدم وحملناهم فی البرّ والبحر ورزقناهم من الطیّبات وفضّلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا )
به یقین ما فرزندان آدمی را گرامی داشتیم و در خشکی و دریا برای آنان وسیله سواری قرار دادیم و از خوراکهای خوب روزی دادیم و به صورتی شایسته بر جمع بسیاری ازآفریده های خود، برتری و فزونی بخشیدیم.
روایاتی که احتمال دارد بر ناپاکی بعضی از گروههای انسانی دلالت کنند، در بابهای گوناگون مطرح شده است، ما روایات هر باب را، جدا جدا به بوته بحث می گذاریم، تا ضعف سندی بعضی از آنها را بعضی دیگر جبران کند و بعضی از آنها دلالت بعضی دیگر را روشن کند.
سلام کردن بر غیر مسلمان
1 . (حمیدبن زیاد، عن الحسن بن محمد، عن وهیب بن حفص، عن ابی بصیر، عن احدهما(ع) فی مصافحه المسلم الیهودی و النصرانیّ، قال: من وراء الثوب فان صافحک بیده فاغسل یدک [3].)
امام(ع) درباره مصافحه مسلمان با یهودی و نصرانی فرمود: از روی لباس [اشکالی ندارد] اگر او با دستش با تو مصافحه کرد، دست خود را بشوی.
2 . (ابوعلی الاشعریّ، عن الحسن بن علی الکوفی، عن عباس بن عامر عن علی بن معمر، عن خالد القلانسی قال: قلت لابی عبدالله علیه السلام: القی الذمّی فیصافحنی قال: امسحها بالتراب وبالحائط قلت: فالناصب؟ قال: اغسلها [4].)
خالد قلانسی می گوید: از حضرت صاق(ع) پرسیدم که با ذمی ملاقات می کنم او با من مصافحه می کند. فرمود: دست خود را به خاک و به دیوار بکش.
1 . ترتیب العین ، چاپ دفتر انتشارات اسلامی ، ص676
2 . این کتاب لغت به دلایلی از المنجد برتر است: الف. مسلمان بودن مؤلفان آن; ب. شاهد آوردن از آیات قرآن; ج. کمتر بودن دور در تعریف لغات.
[3] . (اصول کافی)، ثقة الاسلام کلینی ج650/2، دارالتعارف، بیروت
[4] . همان مدرک
پیشگفتار
انسان تا وقتی که در خانه و کاشانه خود زندگی می کند، و در کوچه بازار برای تهیه امرار معاش زندگی با مردم سر و کار پیدا می کند، با افکار مختلفی روبرو می شود، که این افکار غالبا در محور مادیات دور می زند. گرچه جامعه ی اسلامی ما ایرانیان از یک رشد عقلی و انسانی و اسلامی خاصی برخوردار است که نظریش را در تمام ملتهای جهان کمتر می توان یافت . با وجود این چون بر اثر نیاز به کالاهای روزمره ی زندگی تا حدودی مادیات بر افکار مردم اثر گذاشته و هر کسی را به نحوی به خود مشغول ساخته، لذا هر کسی در شعاع محدوده ی زندگی خود فکر می کند و سخن می گوید. در مقابل این افکار مختلفی که در کوچه و بازار با آن برخورد می کنیم به قدمی فراتر می نهیم، و سری به جبهه های جنگ حق علیه باطل می زنیم و رزمندگان اسلام را که در مرزهای مملکت اسلامی مان ایران بر علیه لشکر کافر کمونیستی عراق جنگیدند ، آن ها را از نزدیک زیارت می کنیم و به روحیه و افکارشان برخورد می کنیم ، می بینیم در آن میدان نبرد، در آن صحرای پرآتش و خون، در زیر سلاح های درون مخرب دشمن ، روح وحدت و انسجام و صفا و صمیمیت در بین حکمفرما بود، و یار و یاور هم بودند برای اسلام و مملکتشان به امر رهبر عزیزمان امام خمینی مدظله ( که به حق فرمان رهبرمان، فرمان ولی عصر امام زمان ارواحنافداه است) عشق می ورزیدند و جان خویش را نثار می کردند و برای شهادت در راه خدا از یکدیگر سبقت می گرفتند. به راستی می توان گفت زندگی اگر هست همان است که آن ها داشتند و دارند. نه ما زیر وقتی که روح صفا و ایمان در جامعه ای زنده باشد و هر کس دیگری را از دیدگاه محبت و ایمان بنگرد و ذهن خود را از تمام مفاسد اخلاقی و عیوب نفسانی پاک گرداند، آن وقت است که هر چه را می بیند به آن عشق می ورزد و با هر که سخن می گوید از آن لذت می برد . رزمندگان ما که در جبهه های جنگ می جنگیدند ، چنین حالتی داشتند، آن ها همه نسبت به هم عشق می ورزیدند و همدیگر را دوست می داشتند. دلهایشان از تمام کینه ها و خود پسندیها پاک بود و دنیا در نظرشان کوچک و آخرت بزرگ... اما چرا اینگونه بودند؟
برای اینکه وقتی در میدان جنگ هدف فقط خدا باشد و نابودی حکومت طاغوت و استقرار حکومت قرآن، آن زمان است که میدان جنگ آنچنان روحانیت و معنویت خاصی پیدا می کند که نور را نسبت و عظمت خدا در آن جا مشاهده می شود آن وقت است که سرباز اسلام در جبهه های جنگ تصفیه می شود، خالص می شود، ساخته می شود، بنده خاص خدا می شود، دنیا در نظرش کوچک و آخرت بزرگ جلوه می کند. دلش از خانه و کاشانه اش کنده می شود، از زن و فرزندش فراموش می کند. او چیز دیگری را می بیند که همه چیز در مقابل او هیچ است ، و او خداست. او جلوه ی خدا را در جبهه های جنگ می بیند نه در خانه و کاشانه ی خویش لذا مجنون وارمی جنگد تاشربت شهادت را بنوشد و به لقای محبوبش واصل شود. به خاطر همین است که جبهه رفته ها دل از جبهه نمی کنند، وقتی که از جبهه برمیگردند و به شهر و دیارشان باز می آیند و چند روزی می مانند، خسته می شوند، کسل می شوند، دلشان می خواهد زود به جبهه برگردند. چرا چنین است؟ برای آنکه آن ها در جبهه عاشق خدا شده اند و جلوه ی خدا را در آن جا دیده اند. مانند پروانه ای می مانند که باید خود را به شمع بزند و بسوزاند و به حق واصل شود. سخن از عشق است و عاشقی پرواز به سوی ملکوت ، پرواز از این متن خاکی ، پرواز از این بند و قفس است و پاکی زندگی، پرداز از همه ی وابستگیهای مادی، زمینی ،پرواز به سوی تنها معشوق و تنها معبود، یگانه مقصد و مقصود، که اگر نبود اجل معین روح الهی انسان حتی چشم بر هم زدنی آرام نمی گرفت و پر می کشید و به سوی معشوقش پرواز می کرد.
چنین قفس زنرای من خوش الحان است .
روم به روضه ی رضوان که مرغ آن چمنیم.
و تحقیقی جامع با این موضوع به عمل نیامده است
بر آن شدیم که قدمی کوچک در این راه بزرگ بر داریم شاید که محققین آینده را یاری رساند. در این بین از سرکار خانم افخمی و اساتید گرامیمان که بسیار همراهیان نمودند تشکر می کنیم.
مقدمه
ایثار و شهادت در شمار عالی ترین مفاهیم الهی و حاصل متعالی ترین ارزش هایی هستند که یک انسان می تواندکسب کند. این مفاهیم اثر گذار و تعالی بخش می توانند فرهنگ یک جامعه را به غایت تحت تاثیر قرار دهندو والاترین برکات را به ان ببخشند. پیام و ارمان شهدا به دلیل عظمت مرتبه ای که شهدا بدان دست یافته اندعالی ترین پیام هایی است که به انسان می رسد و چون از نهاد پاک ترین و بلند مرتبه ترین انسان ها برخواسته اند پیامی از جنس پیام انبیاء الهی است. شهدا فرزانگان و برگزیدگان نسل خود بوده اند و اصلی ترین پیام انها برای نسل امروز پیمودن همان طریقی است که خود طی کرده اند که طریق الی الله است. معنای این مسیر تبلور همه ی ارمان ها و اندیشه هایی است که انسان خدا جو جستجو می کند و شهدا از این منظر رسولانی هستند که پیام خدایی شدن و خدایی زندگی کردن را ابلاغ می کنند.
1-1 مقدمه
این تحقیق توسط دانش آموزانی نوشته شده که در اول راه هیئت و پشتکار را سرلوحه کار خود قرار دادند. در این فصل شما را از هدف و اهمیت و ضرورت تحقیقمان آگاه خواهیم کرد و در آخر این، که ارکان اساسی تحقیقمان را توضیح خواهیم داد تا ابهامات برطرف شود و با دیدی بازتر تحقیق را دنبال کنیم.
درخت دانش زیر شما را در دنبال کردن این فصل کمک خواهد کرد.
|
2-1 بیان مسئله :
ما در این تحقیق تلاش کردیم تا به مفهوم ایثار و شهادت از دیدگاه قرآن و سیره نبوی پی ببریم و سپس تاثیر و مصادیق آن را در جامعه کنونی را مورد مطالعه قرار دادیم که در فصل های آتی به آن اشاره می شود.