مقاله تغییرات قانون بانکی قبل و بعد از انقلاب
فهرست:
تغییر قوانین بانکی بعد از انقلاب ( شکل گیری بانکداری اسلامی بعد از انقلاب)
نگاهی به اصلاح قوانین بانکی قبل و بعد از انقلاب
تحول نظام پولی و قوانین بانکی ایران؛ قبل و بعد از انقلاب
====================== بخشهایی از متن:
تغییر قوانین بانکی بعد از انقلاب ( شکل گیری بانکداری اسلامی بعد از انقلاب)
آنچه در بانکداری اسلامی مد نظر است کارآمدی بانکداری بدون ربا در ایجاد عدالت اجتماعی است. بانکداری اسلامی بایستی اولین هدف نظام اقتصاد اسلام را که عدالت اجتماعی است تامین کند.
در ایران به دنبال پیروزی انقلاب و برقراری جمهوری اسلامی ، لزوم استقرار نظام اقتصاد اسلامی بعنوان یکی از ضرورتهای اساسی کشور مطرح شد.
مهمترین اقدام عملی در این جهت می توانست ریشه کن کردن ربا از سیستم بانکی کشور باشد تا بدین وسیله بنیان یک اقتصاد توحیدی مبتنی بر قسط و عدل گذارده شود.
به همین منظور پس از انقلاب در سال 1358 اقداماتی در جهت اسلامی کردن نظام بانکی بعمل آمد ، که این اقدامات را می توان در کوششهای اولیه برای حذف بهره و برقراری کارمزد در سیستم بانکی و تاسیس بانک اسلامی و توسعه صندوقهای قرض الحسنه خلاصه نمود.
در همین راستا شاهین شایان آرانی مشاور بانک توسعه اسلامی در گفت وگو با خبرنگار موج توضیحاتی از موانع و چالشهای موجود بر سر راه بانکداری اسلامی توضیحاتی ارایه دادند که در ذیل خواهنده می شود . ...
...
نگاهی به اصلاح قوانین بانکی قبل و بعد از انقلاب
نایب رییس کمیسیون اصل نود اظهار داشت: با گذشت 28 سال از انقلاب اسلامی هنوز سیستم بانکی کشور نتوانسته است اقتصاد اسلامی را از نظر تئوری و چارچوب های فکری لازم عینیت بخشد و نتیجه آن ضربه به اقتصاد کشور بوده است.علی عسگری نماینده مشهد در گفتگو با خبرنگار پارلمانی حیات گفت: اقدام اخیر رهبر معظم انقلاب در اجرای اصل 44 گویای این مساله است که شعار نه شرقی، نه غربی در ارتباط با نظام اقتصادی کشور هنوز رعایت نشده است و قالب اقتصادی مورد نظر اندیشمندان اسلامی همچون شهید بهشتی که خود واضع قانون اساسی بودند، دست خوش تفکرات وارداتی شده است.وی افزود: در اوایل انقلاب اقتصاد دولتی وشرقی مربوط به اردوگاه کمونیستی شوروی، وجه قالب اقتصاد کشور شد، در ادامه هم به عنوان برون رفت از این مساله به نظامات غربی روی آوردند و تکنوکرات ها و متخصصان تحصیل کرده اروپایی عهده دار مسوولیت های کلان اقتصادی در کشور شدند.نماینده مشهد ادامه داد: نتیجه این شد که نظامات فکری غرب، جایگزین اقتصاد اسلامی مورد نظر افرادی همچون شهید بهشتی و سایر تئوری پردازان اسلامی کشور شد. ...
...
تحقیق نهضت حسینی انقلاب خمینی
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه
رهبری
اسلام
مردم
منابع
........................................................................................
بخشهایی از متن:
مقدمه:
اگر چه تأثیرگذاری عاشورا بر انقلاب اسلامی و تداوم آن، از نظر نگارنده مسلّم و بدیهی است، به همین دلیل، آن را به عنوان مفروض برگزیده است، اما به جهت آن که بر خوانندگان نیز این قطع و یقین حاصل شود، دو دلیل در اثبات آن اقامه میکنیم:
دلیل اوّل: امام خمینی(ره) به شکلهای مختلف بر چنین تأثیری اشاره کردهاند.
به عنوان مثال:«حجت ما برای این مبارزهای که بین مسلمین و...این دستگاه فاسد است، حجت ما در جواز و لزوم این عمل...عمل سیدالشهدا (ع) است...حجتمان براین است که اگر چنانچه این مبارزه را ادامه بدهیم و صدهزار از ما کشته بشود برای رفع ظلم...برای اینکه دست آنها را از این مملکت اسلامی کوتاه کنیم، ارزش دارد. حجتمان هم کار حضرت امیر(ع)، و سیدالشهداست.»[1]
گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینهزنی و نوحهسرایی نبود، 15 خرداد پیش میآمد[2]... تمام این وحدت کلمهای که مبدأ پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد... اگر قیام سیدالشهدا سلام الله علیه نبود، امروز هم ما نمیتوانستیم پیروز شویم.[3]
... انقلاباسلامی ایران پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.[4]
... کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک حضرت سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته میشود.[5]
دلیل دوم: بیشتر منابعی که زمینههای زایش عاشورا و انقلاباسلامی را کاویدهاند، به مشترکات فراوان این دو اشاره دارند، از جمله:
الف. در باره عاشورا، برخی نوشتهاند:
فرهنگ و تعالیم عاشورا دارای زمینه هایی است که نمونههایی از آن عبارتند از: 1. فرهنگ شهادت، 2. فرهنگ مبارزه مستمر حق با باطل، 3. فرهنگ طاغوت ستیزی و طاغوت زدایی، 4.اصل پیروی از رضای خدا و مصالح مسلمین، 5. فرهنگ پیشگیری از جرم و فساد قبل از وقوع آن، 6. فرهنگ نظارت عمومی و امر به معروف و نهی از منکر.[6]
ب. دیدگاه امام خمینی(ره) در باره انگیزههای قیام امامحسین(ع) عبارت است:1. عمل به تکلیف الهی 2. تشکیل حکومت اسلامی 3. نشر اسلام و بقای آن 4. امر به معروف و نهی از منکر 5. نجات اسلام از خطر تحریف 6. اصلاح امت و جامعه اسلامی 7. ظلم ستیزی و عدالتخواهی[7].
ج. درباره انقلاباسلامی.برخی عوامل پیدایش انقلاباسلامی را به این شرح توضیح دادهاند: 1.مذهب2. سلطه بیگانگان 3. رهبری حضرت امام خمینی(ره) 4. شعار جدایی دین از سیاست 5.اسلام زدایی نظام حاکم 6. بیگانه بودن نظام حاکم با مردم 7. تحقیر شخصیت انسانی مردم8. وحدت و یکپارچگی ملت.[8]
...
اسلام:
دین اسلام و مذهب تشیع از عوامل انقلاب حسینی(ع) و انقلاب خمینی(ره) بودند. اسلامی که امامحسین(ع) و امامخمینی(ره) منادی آن بودند، با اسلام اموی، زبیری و امریکایی تفاوت داشت. اسلام بنیامیه و اسلام عبدالله بن زبیر و اسلام آمریکایی، هیچگاه
قادر به انقلاب و جاودانه شدن نبودهاند. باید اثبات کرد اسلامِ امامحسین و امامخمینی یکسان و با اسلام دیگران متفاوت بود:
«حرکت امام نه تنها موج جدید بازگشت به اسلام را که در میان اقشار تحصیل کرده و دانشجویی پا گرفته بود، در ابعاد گستردهای تقویت نمود، بلکه در رابطه مذهب و سیاست و مذهب و حکومت داران تغییرات تاریخی پدید آورد[39] ...[ایشان] در ظرف دو دهه توانستند
چهره نوینی از اسلام بسازند. چهرهای مترقی، انقلابی، مبارز. چهرهای که از خود همحکومت و سیاست داشت و هم اقتصاد و آیین کشورداری. اسلامی که به خفقان، دیکتاتوری و استبداد پایان میداد و به جای آن آزادی، حرمت اندیشه و تأمین حقوق اجتماعی انسانها را جایگزین میساخت. اسلامی که به نفوذ ابرقدرتها در ایران پایان میداد و به جای آن ایرانی مستقل و متکی به خود میساخت. اسلامی که فساد مالی و حکومتی رژیم را از بین میبرد و به جای آن نظام امین و مردمی با کارگزارانی صدیق و مؤمن بر پا مینمود. در یک کلام، این اسلام احیا شده همه آن چیزی بود که رژیم شاه نبود و همه آن چیزهایی را پدید میآورد که رژیم شاه نخواسته یا نتوانسته بود پدید بیاورد. با چنین تصویری بود که اسلام توانسته بود بر قلوب طیف گستردهای از اقشار و طبقات مختلف جامعه ایران [تأثیر بگذارد]...با چنین تصویری از...اسلام توانست میلیونها نفر را در اعتراض و مخالفت با رژیم شاه به حرکت درآورد.»[40] امامحسین(ع) در نامهای به مردم بصره مینویسد:«شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت میکنم، زیرا در شرایطی قرار گرفتهایم که دیگر سنت پیامبر از میان رفته و جای آن بدعت قرار گرفته است.[41]»
نیز در جای دیگر فرمود:
«من برای تفریح و تفرج و استکبار و خود بزرگبینی، نیز برای فساد و خرابی و ظلم و ستم و بیدادگری قیام نکردم، بلکه خروج من برای اصلاح امت جدم محمد صلی الله علیه و آله است. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم و به سیره و سنت جدم و آیین و روش پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام رفتار کنم.»[42]
...
امامخمینی(ره) با الگوگیری و درک اهمیت نقش مردم در هر حرکت انقلابی و اجتماعی، به آگاهی بخشیدن در یک دوره پانزده ساله(1342 تا 1357) پرداخت؛ فرصتی که امامحسین(ع) به آن دست نیافت. البته اگر هم دست مییافت، شاید مردم پس از آگاهی از سفاکی و جنایات یزید، باز به یاری امام(ع) نمیآمدند، زیرا تفاوتهای زیادی بین مردم ایران و مردم آن دوره عراق وجود دارد. امامخمینی بر این نکته تأکید دارد:
«من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر، بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی صلوات الله و سلامه علیهما میباشند.»[80]
شرکت گسترده و نقش مردم در پیروزی انقلاب اسلامی انکارناپذیر است. امامخمینی در این باب سخنی دارد:
«انقلاباسلامی که دستاورد میلیونها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید[است]... اگر نبود دست توانای خداوند، امکان نداشت یک جمعیت سی و شش میلیونی با آن تبلیغات ضد اسلامی...ممکن نبود این ملت با این وضعیت، یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد و فریاد اللهاکبر و فداکاریهای حیرت آور و معجزه آسا تمام قدرتهای داخل و خارج را کنار زده و خود مقدرات کشور را به دست گیرد.»[81]
اما نکته جالب در این روند پیوند و الگوگیری مردم از عاشورای حسینی(ع) و حرکت از مساجد و تکایا است. به چند نمونه دراین باره توجه کنید:«تظاهرات 250 تا 400هزار نفری باتوجه به جمعیت 1/5 میلیونی تهران در روز عاشورای 1383ق./ 13خرداد 1342ش. از مسجد حاج ابوالفتح در میدان قیام (میدان شاه) آغاز و به مسجد امام (مسجد شاه) ختم شد.[82]»
«سخنرانی معروف امام(ره) در عصر عاشورای 1383ق./ 13خرداد 1342 در مدرسه فیضیه آغاز شد که منجر به دستگیری و بازداشت و زندانی شدن امام(ره) گردید و در اعتراض به دستگیری امام، حرکتهای مردمی در مساجد شهرهای مختلف شکل گرفت.»[83]
«راهپیمایی دوازدهم محرم 1384ق./ 1343ش. از مسجد امام آغاز گردید. این راهپیمایی برای بزرگداشت پانزده خرداد صورت گرفت که امام(ره) آن را ایام الله نامیده بود. سربازان رژیم شاه نیز به سرکوب آن پرداختند.»[84]
«در سالگرد قیام مردم و کشتار آنان توسط رژیم پهلوی، صدها نفر از طلاب و روحانیونقم در مدرسه فیضیه در پانزده خرداد 1354ش. اقدام به تجمع، سخنرانی و تظاهرات کردند.نیروهای امنیتی و انتظامی با طلاب درگیر، تعدادی را زخمی، تعدادی را زندانی، تبعید یا به سربازی فرستادند.»[85]
«داریوش همایون میگوید: پس از مرگ پسر [آیة الله]خمینی، آن مجلس یادبودی که برایش در مسجد ارگ برگزار کردند، نقطه تجمعی شد برای همه قشرهای پیشرو و لیبرال و آزادی خواه و جبهه ملی و چپ، هر چه که بود، غیر از نظام حکومتی، چهرههای برجستهاش آنجا ظاهر شدند. پیدا بود که رهبری مذهبی توانسته است که همه اینها را جمع بکند و بسیج بکند.»[86]
تحقیق راجع به معماری معاصر ایران بعد از انقلاب
بخشهایی از متن:
کامران دیبا، معمارِ موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگسرای نیاوران، شهرک نوین شوشتر و پروژههای مختلف دیگر است. این مورد آخر، برنده جایزه آقاخان شد و برخی دیگر از کارهایش جزو میراث ملی ایران ثبت شدهاند. خودداری کامران از ساخت ویلاهای خصوصی، بناهای یادبود، درک و دریافتش از معماری به عنوان مقولهای مردمی، ترکیب معماری مدرن با معماری بومی ایران و استفاده خاص از مصالح محلی، ویژگیهای منحصر به فردی به آثارش میدهد.
به این موارد باید شناخت کامران دیبا از نقاشی را هم اضافه کرد. آثار او در چندین نمایشگاه اروپایی، به نمایش درآمدند و از چندی پیش نمایشگاه کارهای جدید اودر گالری «آو» تهران با موفقیت ادامه دارد. از آنجایی که گفتگو درباره موزه هنرهای معاصر تهران میتواند خیلی از این جنبهها را در بر بگیرد، گفتگو با کامران دیبا در همین باره آغاز میشود:
پیش از هر چیز میخواستم خواهش کنم بگویید که ایده ساخت موزه هنرهای معاصر برای ایران چگونه به ذهن شما رسید؟
موزه در درجه اول یک احتیاج شهروندی است. وقتی ما محصل دبیرستان بودیم، فکر میکنم شهر تهران حدود ۱.۵ میلیون جمعیت داشت و این شهر خیلی گسترش پیدا کرد و با مهاجرت مردم از شهرستانها خیلی گسترده شده بود. بعد از ۹ سال که من به ایران مراجعه کردم، مملکت خیلی پیشرفت کرده بود و تعداد شهروندان زیاد شده بود. بخشی هم به عنوان بخش هنری و فرهنگی بود که اینها فعالیتهایی در سطح شهر داشتند؛ ولی کمبودی که داشت، وجود یک موزه بود.
چرا به موزه نیاز بود؟ چون تفریحات شهروندی منحصر به سینما و پیکنیک در پارکها و رفتن به کافه نیست. خود موزه هم نوعی سرگرمی برای شهروندان است. مسألهی بعد عملکرد واقعی این موزه است که آثار هنرمندان را جمعآوری میکند و به نوعی تاریخ هنر را ثبت میکند.
اگر فرض کنیم که آثار هنرمندان جمعآوری نشوند و طبیعتاً از بین بروند و کسی به آنها توجه نکند، پس تاریخ هنری هم وجود ندارد. تاریخ هنر را مجموع تابلوهایی که هنرمندان در دورههای مختلف به وجود آوردند، تشکیل میدهد. پس عملا ثبت تاریخ هنر یک ارتباطی با وجود موزه دارد.
...
توجه نکردن به هنر باعث منزوی شدن میشود
کامران دیبا یکی از معماران صاحب سبک ایرانی است. بخشی از مهمترین و معروفترین سازههای او، موزه هنرهای معاصر ایران، فرهنگسرا و پارک نیاوران و پارک شفق است. وی علاوه بررشته معماری تحصیلاتی نیز در جامعه شناسی دارد و این امرویزگی هائی به دریافتش ازمعماری برای جامعه ی ایرانی داده است که کارهای او را از جهت شکل و محتوا شاخص می سازد.
در دوران فعالیتش در ایران، فقط به ایجاد بناهائی پرداخت که کار برد اجتمائی ومردمی دارند. به تلفیق سنتهای بومی با نیازهای جامعه بشری مدرن علاقمند بود و این حس را در انواع طرحها و سازههایش به ثبت رساند. کارهای او به خاطر ترکیب معماری مدرن با سنتهای آشنای بومی، امضای منحصر بفردی دارند. موزهی هنرهای معاصر یکی از معدود ساختمانهای ایرانیست که دارای این ویژگیهاست.
موزه در آمریکا - به عنوان پیشروترین موزههای دنیا - به چه صورتی شروع شده بود و بعد چه ایدههایی برای ساخت موزه های خودمان از این تحولات برای شما حاصل شد؟
زمانی که من در آنجا تحصیل می کردم موزه ها بوجود آمده بود و اغلب موزهها متعلق به بخش خصوصی بود. یکی از مشخصاتش این بود که ثروتمندان بخشی از ثروت خودشان را در اختیار موزهها میگذاشتند. سیستم مالیاتی هم این طور بود که میتوانستند مقداری از مالیاتشان را کم کنند. طبیعتا موزهها از نظر مدیریت یک چابکی داشتند و دست و پاگیری ادارهبازی در کار نبود. در اروپا موزهها همه دولتی بودند. آمریکا کشوری کاپیتالیستی است و موزههایش هم کاپیتالیستی بود. مثلا در بیینال ونیز دولت آمریکا نقشی ندارد. تمام غرفههای کشورهای دیگر در دست دولتهاست ولی در آمریکا امکان دارد یک هندی هم پول بدهد و غرفه آمریکا را درست کند. ممکن است یک هندی پول بدهد تا نمایشی در نمایشگاه ونیز بگذارد.
مقاله بررسی و ارزیابی نظرات جامعه شناسی انقلاب و ارتباط آن با انقلاب اسلامی در 10 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
شاید بتوان انقلاب اسلامی را بزرگترین تحول تاریخی دانست که از ظهور اسلام درایران به وقوع پیوسته است و اگر دقت کنیم تغییرات بنیادی بسیاری در ساختارهای اجتماعی ایران در نتیجه انقلاب اتفاق افتاده است که حتی آثار آن در جهان نیز قابل درک است. از آنجائیکه بنده مربی درس جامعه شناسی درمقطع دبیرستان و پیش دانشگاهی می باشم و مخصوصاً قسمت آخر کتاب نظام اجتماعی پیش دانشگاهی مربوط به نتایج صدور انقلاب می باشد برخود لازم دانستم تا حداقل درحد دبیرستان ابعاد و ریشه های نظری انقلاب اسلامی را از منظر جامعه شناسانی که در حیطه انقلاب بحثهای مختلفی دارند تحقیق وبررسی کنیم. همچنین ایجاد ارتباط و تعامل بین نسل انقلاب و نسل سوم که انقلاب را شاید فقط از واژه های الفبایی کتاب و دریچه شیشه ای تلویزیون دیده باشند باعث شد تا این مطالب را از منابع مختلف جمع آوری کرده تا درصورت لزوم به پرسشهای آنها توانایی پاسخگویی داشته باشم. امیدوارم بتوانم با این چکیده اندک قسمت کوچکی از زحمات شهدا و امام شهدا را جبران کرده باشم.
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس |
| که دراز است ره مقصد و من نوسفرم |
درتبیین علل انقلاب اسلامی ایران برخی براساس نظریه های انقلاب و برخی براثر برداشت های علم خویش به بررسی پرداخته اند. اما این بررسی ها را می توان براساس یافته های علمی دسته بندی کرد. دقت در آثارانقلاب نشان می دهد هر اثر به یک یا تعدادی یا همه عوامل فرهنگی جامعه شناختی اقتصادی و روانی سیاسی تأکید کرده است. دراین مقاله نظریات چند تن از بزرگان جامعه شناسی را درمورد علل و عوامل انقلاب مطرح می کنیم.
الف) تأکید برعوامل اقتصادی و اجتماعی
(تدااسکاچپل) وی درکتابی تحت عنوان دولتها و انقلاب های اجتماعی ضمن رد ادعای ارادی بودن انقلاب وقوع انقلاب را از پیش تعیین شده می داند و آنرا براساس عوامل ساختاری تحلیل می کند. زیرا وی به نوعی یکی از اصحاب مکتب مارکسیسم ساختاری و تحت تأثیر آنها می باشد. وی نقش انقلابیون را درجریان انقلاب نفی کرده و معتقد است که انقلاب ها ساخته نشده بلکه بوجود می آیند. این تحلیل کلی وی از انقلاب می باشد اما ایشان مقاله ای درسال 1982 تحت عنوان «دولت رانتی و اسلام شیعی» درانقلاب ایران نوشته که کاملاً درآن به وضوح به نقش اراده و آگاهی و رهبر درانقلاب ایران واقف است. و نظریه ساختاری خود را درمورد انقلاب ایران نقض کرده و تنها انقلاب آگاهانه را انقلاب ایران می داند ضمن اینکه نقش عوامل ساختاری را در ایجاد انقلاب اسلامی نفی نمی کند. عواملی مانند صنعتی شدن، مهاجرت، اصلاحات ارزی، عدم دخالت روحانیون درفعالیتهای مختلف جالب است که وی نقش مساجد را و مخصوصاً شکل فرهنگی تاریخ تشیع و حضرت امام حسین را درجریان انقلاب مؤثر میداند. نقطه ضعف نظریه اسکاچپل درمورد انقلاب عدم اشاره وی به نقش رژیم پهلوی و آمریکا دراین مقاله می باشد که به نوعی یک دترمنیسم پنهان درآن دیده می شود.
ب)عوامل روانشناسی فردی و اجتماعی انقلاب اسلامی
مارویل زونیس کتاب وی در تحلیل انقلاب که با محوریت نقش شاه و تصمیمات او نوشته شده کتاب «شکست شاهانه» می باشد وی دراین کتاب به بررسی شخصیت شاه از جنبه های روانی و اجتماعی پرداخته و خلقیات وی و اعضای خانواده اش را به عنوان عامل اصلی انقلاب مطرح می کند. وی حتی نحوه تربیت شاه درخانواده را که موجب شده فردی مردد و فاقد اعتماد به نفس باشد را در جریان انقلاب موثرمی داند. سپس زونیس از وجود عواملی نام می برد که به شاه قدرت اعتماد به نفس می داند. و در نبود آنها شاه به معظل اساسی فکری دچار شده و همه اینها را عامل انقلاب می داند. این عوامل عبارتند از:
2. اسدالله علم که شاه از همه بیشتر به او اعتماد داشت و درجریان قیام پانزده خرداد با سرکوبی آن بزرگترین خدمت را به شاه کرد.
3. اشرف خواهر دوقلوی شاه که یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاسی ایران که ملقب به پلنگ سیاه می باشد و مردم فوق العاده نسبت به او حساس بودند.
4. جالب است که زونیس حمایت الهی را یکی از عوامل اعتماد به نفس شاه می داند و این نشان می دهد که مطالعات وی در جریان انقلاب ضعف دارد زیرا وی به اقدامات ضد مذهبی شاه اصلاًتوجه نکرده است.
5. آمریکا شاه که خود را عامل آمریکا می داند و رؤسای جمهوری امریکا برای وی چهره ای پدر مانند بوده که جایگزین پدر او شده اند ضعف نظریات زونیس در عدم توجه وی به خصوصیات و ویژگی ها و اقدامات انقلابیون می باشد
نتیجه گیری :
درمجموع نظریات جامعه شناسان این ایراد وجود دارد که تمام آنها به جنبه های از انقلاب اسلامی توجه کرده و تمام عوامل و علل انقلاب را بررسی نکرده اند. و با توجه به اینکه جامعه شناسی علمی چند علیتی است نمیتوان پدیده های اجتماعی را تک علتی بررسی کرد لذا این نقص در تمام این بررسی ها وجود دارد نکته مهم وجالب توجه اینکه در اکثر این نظریات بحث پیوند تشیع و رهبری با انقلاب کاملاً برجسته بوده وشاید این در کمتر انقلابی وجود داشته باشد. به عنوان مثال این را شاید در در انقلاب های روسیه و انگلیس که به نظر کرین برینتون در کتاب کالبد شکافی چهار انقلاب انقلاب می باشد درحالی که مشخصات یک انقلاب را ندارد ما نمی توانیم پیدا کنیم البته از بعضی شاخص ها می توان انقلاب ایران را با انقلاب اکتبر روسیه و کبیر فرانسه مشابه دانست که جای بحث و بررسی آن در حیطه این مقاله نیست.
مقاله درس های مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی در 17 صفحه ورد قابل ویرایش
انقلاب اسلامی ایران که در 22 بهمن ماه 1357 با پیروزی بر رژیم پهلوی و تلاشی حکومت شاهنشاهی و ارد مرحلة جدیدی از زندگی خود گردید، دارای یک سابقة 15 ساله و نزدیک یک به یکصد سال تجربه مبارزاتی میباشد با پایان یافتن سال 1340 و فوت مرحوم آیتا… العظمی بروجردی و آیت ا… کاشانی و تلفیق زعامت «سیاسی و مذهبی» در نزد امام خمینی نطفة انقلاب اسلامی ایران منعقد شد. ولی بررسی انقلاب اسلامی ایران از تاریخ یاد شده نگاهی مقطعی به روندی است که در آخرین فراز خود. اسلام را بعنوان رهنمودی جامع و مانع در پیشبرد حرکتهای مختلف جامعه شاهد است. از اینرو کمترین تارخی که باید به عقب برگشت تا دستمایههای تجربی این مهم را در حد توان و حوصله مورد مداقه قرار داد چندین نزدیک به یکصد سال را در بر میگیرد.
در این دوره علائم آشکاری از سه جریان اصلی در تاریخ ایران و طبعاً مرتبط با یکدیگر بتدریج صفحات تاریخ را آکنده ساخته است. از نظر اهمیت اگر اولین جریان این دوره را رشد نیروهای مردمی برای دستبابی به پارهای از حقوقی که آن زمان جزء تفکیک ناپذیر دستگاه سلطنت و شخص شاه به شمار میآمد، به حساب آوریم، چندن از طریق صواب به دور نیفتادهایم. در این دورن در رابطه با تغیراتی که در شئونات مختلف اجتماعی بوجود میآمد حرکت بطنی اقشاری از ملت را داریم که نیروی «محرکه» آن بصورت عام به روحانیت اختصاص دارد.
دومین جریان، فساد و تلاشی داخلی نظرام سیاسی سنتی حاکم بر ایران بخصوص با تلقی رژیم قاجار را از حکمرانی و اعمال قوه از سوی این دودمان میباشد. حکومت قاجار همچون پلی گذشته ایران را به وضعیت امروزین متصل نموده بود. منظور از وضعیف نوین، ویژگیهای نوظهوری است که در سطور بعد به آنها اشاره خواهد شد. اگر چه قاجار بخصوص سر دودمان این خاندان، توانست بنا به سیاق سابق، قدرت را قبضه نماید، ولی با پیش آمدنه تحولاتی در داخل وخارج از مرزها که در مجموع غیر قابل اجتناب به شمار میآمدند و نیز بی لیاقتی و عدم کارآئی این خاندان، پایان دوران حکومت آنها با آغاز فرازی نو در تاریخ ایران عجین گردید.
سومین جریان، به تحولات و رویدادهای سطح جهان اشاره دارد. اولین بار در تاریخ بشر، زمین برای زندگی کوچک و کوچکتر و زمینة فعالیتها و ارتباطات «تنگاتنگ» بیش و بشتر گردید. با پایان یافتن نبرد میان نیروهای کهنة حاکم بر غرب با قوای جدید، جریان به زیر سلطه رفتن شرق و تمامی جهان وارد مرحله تازهای شد. بهتر آن است کهشرح بیشتر سه جریان فوق را از همین جریان سوم آغاز کنیم تا به اختصار دریابیم که یکصد سال پیش در کدامین جای جهان ایستاده بودیم. درسمان ایامی که آن محمدخان قاجار با سرکوی مدعیان، کشوری با وسعت بیش از 3 میلیون کیلومتر مربع را برای برادرزادة خود فتح علیشاه با توصیه به «فقر و جهل» مردم به ارث نهاد، فرانسه باانقلاب. 1789 خود اروپا را در تلاطم میدید. دوران سلطنت فتح علیشاه مصادف با رهبری ناپلئون بر فرانسه و بخش وسیعی ار اروپا بود. سلطنت قاجار در حالی در ایران رشته کار با به دست گرفت که در اروپا انقلاب فرانسه یعنی یکی از چند انقلاب تاریخی و جهانی قرون اخیر میرفت که جلوهای جدید به حال و آیندة اروپا و غرب بدهد. پایان سلطنت قاجار نیز مصادف با انقلاب جهان شمولی دیگر ولی این بار در همسایگی اش میباشد. انقلاب 1917 روسیه توری با اعلام ورود تاریخ بشر به عصر سوسیالیسم به مثابةپیش درآمد کمونیسم و با ادعای ضربت با دنیای بورژوازی که انقلاب فرانسه به بخش وسیعی از جهان آن را توسعه داده بود. هر دو انقلاب 1789 فرانسه و 1917 روسیة شوروی دست کم از جهت نظری مدعی خصوصیات ویژهای بودهاند که اهمیت فوقالعاده تارخی برای دنیای جدید یافتهاند. انقلاب فرانسه با سر منشاء قرار دادن «آزادی» طرحی جدید و یا دست کم تعبیری نوین برای جهان رو به انجام پیچیدگی قرن 18 فرانسه افکند و انقلاب روسیه شوری «عدالت اجتماعی» را سرلوحةخواستههای خود بر شمرد و همانند انقلاب فرانسه جهان شمولی و پیروزی نهایی خود را در قبضه کردن یکسره قدرت در سطح جهان داشت.
رهبری شکاف برداشته بود و رخنهاش آشکارا به چشم آشنا و بیگانه میآمد. نهضت ملی در قیاس با مشروطه از رهبری منسجمتری برخوردار بود ولی این رهبری سرانجام در زیر فشار تحریکات غیر، سؤظن و نپذیرفتن برتری دیگری برخود خدشه دار شد. میتوان در میزان حقانیت هر یک و درستی مواضع، به تحقیق نشست و برای ثبت در تاریخ مطالبی انگاشت، از دیگر اسباب ناکامی نهشت ملی، میتوان از همدستی عملی و اتفاق مواضع قدرتهای بزگر نام بدر.آمریکا که نقش میانجی را ایفا میکرد در جستجوی بهره گرفتن از بحران بسر میبرد و سرانجام بنا به طبع تفوق و زعامت جهانیش، و یا بهرهگیری از مهرههای دست چین شدة قبلی، بیشترین سهم را برای خود برگرفت در آینده فرصت خواهیم داشت که به تفصیل بر روی نفش آمریکا صحبت داشته باشیم.
ملت مسلمان و غیور ایران تلاش و سعی خود را در جهت بیرون راندن بیگانگان از کشور انجام دادند. مردم ایران میخواستند که با سعنی و تلاش خود از حکومت بیگانگان رهایی یابند و ایرانی مستقل در جهت پیشبرد اهداف خود، هم راستا با نفش فعال و پررنگ روحانیت برای کسب آزادی فکری و آزادگی روحی گام بردارند. بنابراین روحانیت و دیگر انقلابیون مسلمان در صدد آن بر آمدند که از روزهای حماسی خود در جهت برگزاری راهپیماییهائی عظیم برای اعلام مجدد اهداف انقلاب اسلامی استفاده نمایند. و دولت قادر نبود صدای خود را به مردم برساند تبدریج به نقش ابلاغ پیام حکومت از دهانه تفنگ و جلوگیری از واژگونی نظام برای مهلت بیشتر به رژیم، اکتفا کرد. ملت رشید ایران در صدد بیرون راندن بیگانگان و کوتاه شدن دست آنها از منافع ملی و حقوق تمام مسلمانان حتی آن خود را نیز در این راه نثار کردند و تمام سعی و کوشش خود را به جهت حفظ منافع ملی و استعادة صحیح از این منابع برای هموطنان خود، بکار گرفتند.
مقاله بررسی تاریخ مطبوعات در اراک از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی در 78 صفحه ورد قابل ویرایش
فرود و افت و خیز مطبوعات در اراک از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی، هدف از این پژوهش گردآوری و ثبت پیشینه مطبوعاتی اراک است که در هراستان و شهری یکی از بایستههای فرهنگی آن استان و شهر به شمار میرود. متاسفانه تا کنون در این زمینه جز مقاله محققانه اما مختصر آقای سعید رجبی فروتن با عنوان (مطبوعات استان مرکزی تاکنون) کار در خور توجهی صورت نگرفته است. تحقیق حاضر نیز بر اساس منابع و ماخذ موجود و با تلاش و تکاپوی فراوان از طریق دستیابی به اطلاعات پراکندهای که نزد بعضی پیشکسوتان هنوز زنده این عرصه موجود بود، چرا که اصولا دستیابی به پارهای آگاهیهای لازم به دلیل نبودن ماخذ و مدارک قابل اعتماد و استناد، برای پژوهندگان مقدور نگردید.
نکاتی که پیش از مطالعه این پژوهش نیاز به یادآوری دارد به قرار زیر است:
1-از پارهای نظریات که در این تحقیق نام برده شده متاسفانه حتی یک نسخه نیز باقی نمانده و اصولا بعضی از نشریات حتی منتشر نشدهاند و صرفا فردی به عنوان صاحب امتیاز، مجوز چاپ نشریهای را گرفته اما نشریه به هر دلیل به مرحله چاپ نرسیده است که حتی المقدور با استفاده از آگاهیهای موجود سعی شده است شرح حال صاحب امتیاز یا هر گونه اطلاع مفید دیگر به دست داده شود.
2- تنظیم فهرست الفبایی نشریات بر اساس اطلاعات مندرج در دو کتاب زیر صورت گرفته است:
الف- تاریخ جراید و مجلات ایران، تالیف محمدصدر هاشمی
ب- چهره مطبوعات معاصر ایران، تالیف غلامحسین صالح یار
و اگر نام جریدهای در این ماخذ نبود، بر اساس نمونه موجود آن جریده را معرفی کردیم.
3- سعی شده است درباره هر نشریه ابتدا شناسنامه آن، در حد آگاهیهای موجود آورده شود. سپس یک مقاله بعنوان نمونه کار و پس از آن یادداشتها و توضیحات پژوهندگان. نکته در خور توجه آن است که کوشش شده انتخاب مقالات به گونهای باشد که علاوه بر نشان دادن سبک و سیاق نوشتاری و محتوایی حاوی آگاهیهایی درباره روال کار و نحوه انتشار خود نشریه نیز باشد.
4- در نحوه انعکاس مقالات سعی شده است ضمن تمایز مقاله با استفاده از حروف شکسته رسم الخط نشریه نیز حفظ شود. گر چه این التزام- به خاطر رعایت امانت- پارهای ناهماهنگیها و حتی اشتباهات نگارشی را نیز به دنبال داشته که به پژوهندگان نیز پوشیده نیست و امید است که خوانندگان این نقص را بر ما ببخشایند.
5- اطلاعات و آگاهیهایی که بر اساس گفتار شفاهی افراد تهیه شده و بیشتر جنبه نقل به مضمون دارد، در گیومه « » قرار داده نشده است.
اما در هر صورت نام منبع و مرجع مورد استناد ذکر شده است.
6- در انتخاب متون، به ویژه اشعار، بیشتر جنبههای اجتماعی و آگاهی بخشی اثر از محتوی و روال نشریه مورد نظر بوده و قوت و ضعف اثر به لحاظ ادبی ملاک انتخاب نبوده است. به همین دلیل چه بسا نظمی سست و مخدوش نیز به عنوان نمونهای از یک نشریه انتخاب شده باشد.
این رساله تمام آنچه که باید باشد نیست. چیزی است که ما توانستهایم نه آنچه که میخواستهایم بنابراین کاستیهایش بسیار و ناگفتههایش فراوان است و امید آنکه آیندگان به رفع نواقص این اثر به تلاش برخیزد که همه چیز را همگان دانند.
7-از دو نشریه به جز عنوان نشریه و نام صاحب امتیاز آن هیچ گونه اطلاعاتی به دست نیاوردیم و ذکر آنها را در بخش شرح تفصیلی مطبوعات ضروری ندانستیم.
1- راهنمای اجتماعی اراک- صاحب امتیاز احمد محمدی عراقی
2- سعادت اراک- صاحب امتیاز بانو سلطنت استاد آقا
اولین روزنامه نگار اراکی
تا آنجا که اطلاع داریم- به احتمال قریب به یقین- میرزا محمد صادق خان امیری ملقب به ادیب الممالک اولین سلطان آبادی (اراکی) است که در خارج از اراک اقدام به انتشار نشریه کرده است. جرایدی که به مباشرت و مدیریت ادیب الممالک منتشر میشده، به شرح زیر است:
1-ادیب الممالک در سال 1316 قمری نایب رئیس مدرسه لقمانیه تبریز شد و در همان حال جریده «ادب» را در تبریز منتشر کرد .روزنامه «اطلاع» در شماره 457 خود که روز چهارشنبه منتشر شد هشتم رجب سال 1316 انتشار یافته درباره «ادب» چنین مینویسد:
«در این هفته نمره اول روزنامه ادب مصوب پست دارالسلطنه تبریز به اداره انطباعات ایران پرتو وصول افکند.
به شرف مطالعت آن نایل شدیم، همانا این جریده فریده از نتایج دانش و افکار و نسایج کلک سحار ادیب اریب و فاضل لبیب آقا میرزا صادق خان و ادیب الممالک پیش خدمت حضور همایون از احفاد مرحوم مبرور قائم مقام است که صاحب فضل حسب و وراث علم و ادب و به یقین از کان جز زرناب و از عمان جز در خوشاب چیزی نزاید و بر نیاید. این روزنامه منحصرا «از علوم و معارف بحث و نگارش خواهد نمود..
امیدواریم آثار بدیعه و مطالب رفیعه از افکار آن جناب در صحایف روز این جریده به یادگار بماند و دانش طلبان از آن بهرهمند گردند.»
توضیحات:
1- آقای محمد علی صفاری برادر محمد تقی صاحب امتیاز و مدیر مسئول هفتهنامه قیام اراک در گفتگویی به ما گفت:
پس از صعود دکتر مصدق به نخست وزیری جبهه ملی فعال شد و ما جمعیت طرفداران جبهه ملی را اراک تشکیل دادیم.
طرفداران این جمعیت در اراک ابتدا حدود پنجاه شصت نفر بودند که از اهداف جبهه ملی دفاع میکردند و بعد از مدتی گروه کثیری به ما پیوستند. ما برای گسترش مناسبات خود مالا جبهه ملی با مردم،اقدام به نشر روزنامه کردیم، و چون آقای رضا قلی فولاد وند مدیر هفتهنامه «افق اراک» از همفکران ما بود، قسمتی از دفتر «افق اراک» را در اختیار ما گذاشت. هفتهنامه «قیام اراک» تا مرداد سال 1332 مرتبا منتشر میشد و تیراژ آن در هفته حدود پانصد شماره بود. سرمقالههای «قیام اراک» بیشتر توسط سردبیر مهندس حسین دستوری و رضا قلی فولادوند و سید مرتضی هزاوهای نوشته میشد و مقالات حسین واعظ زاده را هم زیب بخش روزنامه رسمی میکردیم. آقای عباس حمیدیان نیز یکی از دوستان ما و از طرفداران جبهه ملی بود و با ما همکاری صمیمانه داشت. پس از 28 مرداد و هجوم شاه پرستان به دفاتر و جراید ملی، قسمت اعظم آثار موجود در دفتر هفتهنامه از میان رفت و آنچه که باقی مانده بود در سختگیریهای بعدی معلوم شد.
این نکته را هم اضافه کنم که چون برادرم ساکن تهران بود امور روزنامه را در اراک من اداره میکردم.
2-تاکنون پیرامون هفتهنامه هائب که در دوره دکتر مصدق از حکومت ملی دفاع میکردند به کرات سخن گفتیم و از تکرار آن خودداری میکنیم.
3- وکلای اراک در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی حسین خاکباز و یوسف شکرایی بودند، و انتخابات اراک در دوره هفدهم به سبب اختلافات شدید محلی انجام نشد. کاندیدای دوره هفدهم، مجلس شورای ملی از سوی جبهه ملی در اراک عزت الله خان بیات و حبیب الله بیک لیک بودند که هر دو از فئودالهای بزرگ اراک به شمار میآمدند، با این تفاوت که عزت الله خان بیات داماد دکتر مصدق بوده و رفتار حبیب الله بیک لیک با مالکان دیگر تفاوت داشت.
مقاله بررسی انقلاب خرداد 1284- مرداد 1285 در 40 صفحه ورد قابل ویرایش
انقلاب (خرداد 1284- مرداد 1285 / ژوئن 1905- اگوست 1906)
در نتیجة بحران اقتصادی اوایل سال 1284/ 1905 ضربة نهایی وارد شد. برداشت بد محصول در سراسر کشور و افول ناگهانی تجارت در مناطق شمالی به دلیل شیوع وبا، جنگ روس و ژاپن و پس از آن انقلاب روسیه، به افزایش سریع قیمت مواد غذایی در ایران منجر شد. در سه ماهة اول 1284/1905 ، قیمت قند و شکر 33 درصد و گندم 90 درصد در تهران، تبریز، رشت و مشهد بالا رفت. در این هنگام که درآمدهای حاصل از گمرکات در حال کاهش و قیمت مواد غذایی در حال افزایش بود و درخواست وامهای جدید رد می شد، دولت تعرفه های وضع شده بر تجار داخلی را افزایش داد و بازپرداخت وام اعتباردهندگان محلی را به تعویق انداخت. این بحران اقتصادی بلافاصله موجب سه اعتراض عمومی شد که هر یک شدیدتر از دیگری بود و سرانجام به انقلاب مرداد 1285/ اگوست 1906 منجر شد.
نخستین اعتراض به صورت یک راهپیمایی آرام در جریان مراسم عزاداری ماه محرم بود. حدود دویست تن از مغازه داران و وام دهندگان، خواستار عزل مسئول گمرکات، مسیو نوز بلژیکی و بازپرداخت وامهایی که دولت از آنها گرفته بود، شدند. راهپیمایان که پاسخی دریافت نکرده بودند، مغازه ها را بستند، با توزیع عکس مسیو نوز در حالت رقص با لباس روحانی، احساسات مذهبی را برانگیختند و به رهبری یکی از شالفروشان معتبر به سوی حرم حضرت عبدالعظیم راه افتادند. سخنگوی گروه در گفتگویی با خبرنگار حبل المتین، خواسته های اصلی را این گونه خلاصه میکند: «دولت باید سیاست کنونی کمک به روسها را که به ضرر تجار، اعتبار دهندگان و تولید کنندگان ایرانی است، عوض کند. دولت باید از تجار حمایت کند هر چند که محصولات آنها هنوز به خوبی محصولات شرکتهای خارجی نیست. اگر سیاست کنونی ادامه یابد کل اقتصاد ما نابود خواهد شد. پس از دو هفته گفتگو، مظفرالدین شاه که برای سفر به اروپا بی تابی می کرد و از اعلامیه های شدید الحن و تحریک کنندة انقلابیون هراسان بود، قول داد که در بازگشت، نوز را برکنار کند، بدهی ها را بپردازد و کمیته ای متشکل از تجار در وزارت تجارت تاسیس کند. اما این وعده ها هرگز عملی نشد. کمیته فقط یک مرجع مشورتی بود؛ بدهی ها به همان حال باقی ماند؛ و روس ها تهدید کردند که اگر ادارة گمرکات دستهای «مورد اعتماد» را در کند به «اقدامات مقتضی» دست خواهند زد.
اعتراض دوم، در آذرماه و هنگامی که حاکم تهران می کوشید با به فلک بستن دو تن از تجار سرشناس شکر قیمت شکر را پایین آورد، روی داد. یکی از این افراد، تاجر هفتاد و نه سالة بسیار محترمی بود که هزینة تعمیر بازار مرکزی و احداث سه مسجد را در تهران پرداخت کرده بود. وی مدعی بود که دلیل افزایش قیمتها نه احتکار بلکه اغتشاشات روسیه است. براساس گفتة یکی از شاهدان عینی، خبر به فلک بستن تجار مثل برق در سراسر بازار پیچید. مغازه ها و کارگاهها بسته شد؛ جمعیت در مسجد بازارگرد آمدند؛ و دو هزار تن از تجار و طلاب به رهبری طباطبایی و بهبهانی در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشستند. این گروه از همانجا چهار خواستة اصلی خود را به دولت اعلام کردند: برکناری حاکم تهران؛ عزل نوز؛ اجرای شریعت؛ و تاسیس عدالتخانه. معترضان، موضوع تاسیس عدالتخانه را مبهم گذاشتند تا در مذاکرات بعدی دستشان باز باشد. دولت، نخست با چنین نهادهایی به دلیل اینکه همة شئونات و امتیازات را- «حتی میان شاهزادگان و بقالان معمولی»- از بین میبرد، مخالفت ورزید و به معترضان اعلام کرد که اگر ایران را دوست ندارند میتوانند به آلمان «دموکراتیک» بروند. اما پس از یک ماه تلاش ناموفق برای درهم شکستن اعتصاب عمومی در تهران، سرانجام تسلیم شد. معترضان پیروز در بازگشت به شهر با استقبال جمعیت پرشماری که فریاد «زنده باد ملت ایران» سر داده بودند، روبرو شدند. ناظم الاسلام کرمانی در خاطرات خود می نویسد که عبارت «ملت ایران» تا آن هنگام هرگز در خیابانهای تهران شنیده نشده بود.
سومین مرحله از اعتراضات در محرم سال 1285/1906 بود. این اعتراضات بیشتر نتیجة ناتوانی شاه در تشکیل عدالتخانه و عزل نوز و تا حدودی شدت عمل پلیس برای دستگیری واعظی بود که علناً علیه دولت سخنرانی کرده بود. وی در این سخنرانی موارد اصلی نارضایتی را به خوبی خلاصه میکند:
ای ایرانیان! ای برادران عزیز من! تا کی این مستی خائنانه شما را خواب خواهد کرد؟ این مستی بس است. سرهایتان را بلند کنید. چشمهایتان را باز کنید. به اطراف خود نگاه کنید و ببینید که دنیا چقدر متمدن شده است. تمام بردگان آفریقایی و سیاهان زنگبار به سوی تمدن، دانش، کار و ثروت در حرکت اند. نگاهی به همسایة خود (روسها) بیندازید که 200 سال پیش وضعیتی خیلی بدتر از ما داشت. ببینید که حالا چطور صاحب همه چیز میشوند. در گذشته همه چیز داشتیم و اکنون همه اش از دست رفته است. در گذشته، دیگران، به ما به چشم ملتی بزرگ نگاه می کردند. اکنون به چنان درجه ای تنزل کرده ایم که همسایگان شمالی و جنوبی، کشور ما را ثروت خود می دانند و هروقت بخواهند آن را میان خودشان تقسیم میکنند … ما سلاح، ارتش و هیچ گونه نظام مالی مطمئن، دولت شایسته و قوانین تجاری نداریم. در سراسر ایران کارخانه ای از خودمان نداریم چون دولت ما مزاحم و مانع است … همة این عقب ماندگی ها نتیجة استبداد، بی عدالتی و بی قانونی است. روحانیون شما هم اشتباه میکنند چون می گویند زندگی کوتاه است و افتخارات زمینی (این جهانی) فقط از سر خودبینیهای انسان است. این موعظه ها شما را از این دنیا غافل میکند و به تسلیم، بردگی و جهل می کشاند. پادشاهان نیز با سلطه بر اموال، آزادی و حقوق تان شما را غارت میکنند. و در نتیجه اینها، بیگانگان به صحنه می آیند، بیگانگانی که پول و ثروت شما را می گیرند و در مقابل، لباسهای رنگارنگ، ظروف پرزرق و برق و اشیای لوکس می دهند. اینها علل بدبختی شما است و همینطور خوشگذرانی بیش از حد پادشاهان، برخی روحانیون و بیگانگان.
نخست وزیری مصدق (اردیبهشت 1330- مرداد 1332)
پس از نخست وزیر شدن مصدق، در 7 اردیبهشت 1330، کانون توجه عامه، دیگر نه مجلس بلکه نخست وزیر و خیابانها بودند، که مرکز قدرت جبهه ملی باقی مانده بود. همچنان که اطلاعات روزنامه هوادار سلطنت می نویسد، مصدق همواره به تظاهرات خیابانی متوسل می شد تا مخالفان را در فشار قرار دهد و در نتیجه مجلس را زیر نفوذ خود درآورد جمال امامی نیز از صحن مجلس اعتراض میکند که:
دولت مداری به سیاست خیابانی نزول کرده است. چنین به نظر می رسد که این کشور چیزی بهتر از برگزاری تظاهرات خیابانی ندارد. ما اکنون اینجا و آنجا و همه جا میتینگ داریم. گردهمایی برای این مسئله، برای آن موضوع و برای هر پیشامدی. راهپیمایی دانشجویان، دبیرستانها، هفت ساله ها و حتی شش ساله ها، من از این گردهماییهای خیابانی بیزار و خسته شده ام.
این نخست وزیر است یا هوچی یا انقلابی؟ کدام نخست وزیر این حرف را می زند که من می روم با مردم حرف می زنم … می دانستم که هوچی است ولی جاه طلبی او را اینقدر نمی دانستم. من اینقدر فرض نمی کردم یک پیرمرد هفتاد و چند ساله ای که همیشه تمارض میکند، مردم را فریب دهد … او که شما را نماینده نمی داند. چاقوکشیهای جلوی مجلس را نماینده می داند … دکتر مصدق هم یکی از آن امراض است که خدا برای ایران فرستاده است.
گرچه مصدق اغلب به مردم متوسل می شد، ترکیب نخستین کابینة وی بسیار محافظه کارانه بود.
تحقیق در مورد انقلاب
امام خمینی به عنوان مرجعی بزرگ و رهبر انقلاب اسلامی ایران و بنیان گذار جمهوری اسلامی در ایران با پدیدهی تخرب و اخراب سیاسی دارای دیدگاهی خاصی است که میتواند در جامعهی امروزه راه گشا باشد. دیدگاه او را می توان در پنج مرحله مورد بررسی قرار داد.
در اولین مرحله یعنی پیش از انقلاب اسلامی ایران امام خمینی به دلیل وابستگی احزاب سیاسی به بیگانگان یا فرمایشی و غیره آزاد بودن آنها اصولاً آنها را عامل پراکندگی در جامعه و نفوذ بیگانگان یا وابسته به رژیم می دید از همین روی به طور کلی با فعالیت احزاب سیاسی و تخریب مخالفت ورزیده و فعالیت آنها را فتنه انگیز دانسته بود. در مرحلهی دوم یعنی در آستانهی پیروزی انقلاب اسلامی ایران امام بر فعالیت احزاب مردمی و تامین کنندهی منافع مردم صحه گذاشته و فعالیت آنها را حتی احزاب غیر اسلامی و نامسلمان را آزاد اعلام نمودند اما این آزادی را مشروط به مضر نبودن فعالیت آنها برای اسلام و مصالح عمومی دانسته اند مرحلهی سوم رویکرد امام خمینی بر احزاب سیاسی سال های نخستین بعد از انقلاب را در بر می گیرد در این مقعط امام که پراکندگی های ناشی از فعالیت گروهها و احزاب سیاسی را میدید بر بقای انقلاب و استمرار نظام یونانی اسلامی بیمناک شد و این پراکندگی ها را عاملی در جهت تضعیف انقلاب می دانست بنابراین به طور مکرر در سخنانشان خواستار اتحاد گروه های سیاسی در جامعه شدند ولی تذکرات امام در مورد وحدت بین گروه های سیاسی نتیجه بخش نبود.
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول: اقدامات شاه و اطرافیان او
اعلان سرکوب از طرف رژیم
سیاست تضعیف مذهب
رفع حجاب از زنان
فروش زمین های دولتی به مردم و رونق زمین بازی
پیدایش طبقات اجتماعی جدید
تغییر نظام آموزش و پرورش
رویارویی روحانیت با زمینه ی آموزش و پرورش
دستگیری امام وقیام خونین پانزده خرداد
فصل دوم: هویت و اوضاع ایران
هویت ایران در مقابل غرب گرایی
اوضاع اقتصادی ایران در دوران رضا شاه
بازگشت به قدرت مطلقه شاه
فصل سوم: آغاز انقلاب
جرقه های انقلاب اسلامی
سال تجدید هیئت سیاسی در ایران
فرار شاه از ایران
پیروزی انقلاب اسلامی
علل و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی در ایران
صفات امام خمینی از زبان چندی از علما و روحانیون
چکیده
منابع و مأخذ
مقاله نظریات هانتینگتون در مورد انقلاب ها
قسمتی از متن:
در دهه های 1950 و 1960 ظهور ملت های جدید توجه پژوهشگران را به خود معطوف ساخت. تغییرات سیاسی مسلماً بخشی از فرایندی بود که در طی آن، جوامع سنتی به موازات رشد اقتصادشان و ارتقای سطح آموزشی مردمشان به دولتهای مدرن تبدیل شدند. با این وجود، خشونت گسترده که همراه این تغییرات به وجود آمد بسیار چشمگیر بود: انقلاب ها، کودتاها، شورش ها، و جنگ های داخلی ناگهان همه جا ظاهر شدند. بعضی از پژوهشگران نظریات عمومی را برای تبیین همه انواع این خشونت های سیاسی طرح نمودند.
نظریه های عمومی خشونت سیاسی چندین شکل به خود گرفتند: رویکرد روان شناختی، که به وسیلة دیویس، مطرح و توسط تد رابرت گر پالایش شد، تلاش نمود با تعیین دقیق انواع بدبختی هایی که احتمالاً به نا آرامی های سیاسی منجر می گردند، به بهبود این رویکرد که «بدبختی پدید آورندة شورش است»، کمک کند. این نویسندگان استدلال نمودند که مردم معمولاً سطوح بالای سرکوب و بدبختی را میپذیرند، البته در صورتی که فکر کنند این سختی ها سرنوشت محتوم زندگی شان است. تنها هنگامی که مردم انتظار زندگی بهتری داشته باشند، و انتظار خود را نقش بر آب ببینند، احتمال پرورش احساسات پرخاشگری و خشم در آنها وجود دارد. بنابراین هر گونه تغییری در جامعه که انتظارات مردم را برای یک زندگی بهتر افزایش دهد، بدون اینکه امکانات برآورده شدن این انتظارات را فراهم کند، می تواند سبب بی ثباتی سیاسی شود. چنین انتظاراتی می تواند شامل تماس های فرهنگی با جوامع اقتصادی پیشرفته تر یا رشد اقتصادی سریع ولی نامتوازن باشد. دیویس استدلال نمود که ترکیبی از وقایع، به ویژه دوره ای از رفاه فزاینده که انتظارات مردم را برای زندگی بهتر افزایش میدهد، و سپس، یک رکورد اقتصادی شدید که این انتظارات را بر باد میدهد («منحی جی» رشد اقتصادی)، باعث بروز احساس فوق العاده شدید محرومیت و پرخاشگری خواهد شد.
دومین رویکرد نظریة عمومی، که اساساً به وسیله اسملسر و جانسون مطرح گردید، استدلال نمود که پژوهشگران باید به جای تأکید بر نارضایتی مردمی، به بررسی نهادهای اجتماعی بپردازند. این نویسندگان تأکید داشتند که وقتی نظام های فرعی گوناگون دریک جامعه (اقتصاد، نظام سیاسی، و آموزشی جوانان برای موقعیت های شغلی جدید) دقیقاً به صورت متوازن رشد می کنند، حکومت با ثبات خواهد ماند. اما، اگر یک نظام فرعی مستقل از دیگر نظام های فرعی شروع به تغییر کند، عدم توازن ناشی از این تغییر، مردم را سرگردان و مستعد پذیرش ارزش های جدید می سازد. وقتی این عدم توازن شدید می شود ایدئولوژی های رادیکال که مشروعیت وضع موجود را به چالش می کشند شیوع و گسترش می یابند. در طی چندین دوره هایی یک جنگ، ورشکستگی حکومت، یایک قحطی می تواند حکومت را ساقط کند. هانتیگتون در اثر پر نفوذ خود، این دو رویکرد را تلفیق کرد. استدلال وی این بود که مدرنیزاسیون به عدم توازن نهادی منجر می گردد، چرا که رشد آموزشی و اقتصادی ناشی از مدرنیزاسیون تمایل مردم را به مشارکت در سیاست به سرعت افزایش می دهد، به طوری که نهادهای سیاسی نمی توانند به همان سرعت خود را برای انطباق با این تمایل تغییر دهند. این شکاف میان تمایل مردم به تغییر و تغییرات ناکافی در نهادهای سیاسی، انتظارات برآورده نشده ای را در مورد حیات سیاسی پدید خواهد آورد، که به نوبة خود می تواند به شورش، تمرد و انقلاب منجر شود.
انقلاب و نظم سیاسی
ساموئل هانتینگتون
هانتینگتون استدلال میکند که یکی از جنبه های کلیدی مدرنیزاسیون تقاضا برای مشارکت بیشتر در عرصة سیاست است. در جایی که گروه هایی خاصی به قدرت سیاسی دسترسی ندارند، تقاضاهایشان برای تغییر و گسترده شدن گروههای شرکت کننده در حکومت می تواند به انقلاب منجر شود. در بررسی طیف گسترده ای از انقلاب ها، شامل انقلاب های فرانسه، روسیه، مکزیک، ترکیه، ویتنام، و ایران زمان قاجار، هانتینگتون الگوهای متفاوتی از انقلاب را شناسایی میکند و به تحلیل نقش میانه روها، ضد انقلاب ها، و تندروها می پردازد.
انقلاب یک تغییر داخلی سریع، بنیادی و خشونت آمیز در ارزش ها و اسطوره های مسلط یک جامعه، و در نهادهای سیاسی، ساختار اجتماعی، رهبری و فعالیت ها و سیاست های حکومت آن جامعه است. بنابراین انقلاب ها از قیام ها، شورش ها، طغیان ها، کودتاها و جنگ های استقلال متمایز هستند. یک کودتا، به خودی خود، تنها رهبری و شاید سیاست ها را تغییر دهد؛ یک قیام یا شورش شاید سیاست ها، رهبری، و نهادهای سیاسی را تغییر دهد، اما ساختار و ارزش های اجتماعی را دگرگون نسازد؛ جنگ استقلال مبارزه یک جامعه علیه سلطه یک جامعه بیگانه است و لزوماً تغییر ساختار اجتماعی هیچ یک از این دو جامعه را در پی ندارد. آنچه در اینجا صرفاً «انقلاب» نامیده می شود، همان پدیده ای است که توسط دیگران انقلاب های کبیر، انقلاب های بزرگ، یا انقلاب های اجتماعی نامیده شده است. نمونه های برجسته انقلاب عبارتند از انقلابهای فرانسه، چین مکزیک، روسیه و کوبا.
مقاله تاریخ مطبوعات در اراک از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی
قسمتی از متن:
پژوهش حاضر نگاهی است به روند پیدایش ، رشد، فراز و فرود و افت و خیز مطبوعات در اراک از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی، هدف از این پژوهش گردآوری و ثبت پیشینه مطبوعاتی اراک است که در هراستان و شهری یکی از بایستههای فرهنگی آن استان و شهر به شمار میرود. متاسفانه تا کنون در این زمینه جز مقاله محققانه اما مختصر آقای سعید رجبی فروتن با عنوان (مطبوعات استان مرکزی تاکنون) کار در خور توجهی صورت نگرفته است. تحقیق حاضر نیز بر اساس منابع و ماخذ موجود و با تلاش و تکاپوی فراوان از طریق دستیابی به اطلاعات پراکندهای که نزد بعضی پیشکسوتان هنوز زنده این عرصه موجود بود، چرا که اصولا دستیابی به پارهای آگاهیهای لازم به دلیل نبودن ماخذ و مدارک قابل اعتماد و استناد، برای پژوهندگان مقدور نگردید.
نکاتی که پیش از مطالعه این پژوهش نیاز به یادآوری دارد به قرار زیر است:
1-از پارهای نظریات که در این تحقیق نام برده شده متاسفانه حتی یک نسخه نیز باقی نمانده و اصولا بعضی از نشریات حتی منتشر نشدهاند و صرفا فردی به عنوان صاحب امتیاز، مجوز چاپ نشریهای را گرفته اما نشریه به هر دلیل به مرحله چاپ نرسیده است که حتی المقدور با استفاده از آگاهیهای موجود سعی شده است شرح حال صاحب امتیاز یا هر گونه اطلاع مفید دیگر به دست داده شود.
2- تنظیم فهرست الفبایی نشریات بر اساس اطلاعات مندرج در دو کتاب زیر صورت گرفته است:
الف- تاریخ جراید و مجلات ایران، تالیف محمدصدر هاشمی
ب- چهره مطبوعات معاصر ایران، تالیف غلامحسین صالح یار
و اگر نام جریدهای در این ماخذ نبود، بر اساس نمونه موجود آن جریده را معرفی کردیم.
3- سعی شده است درباره هر نشریه ابتدا شناسنامه آن، در حد آگاهیهای موجود آورده شود. سپس یک مقاله بعنوان نمونه کار و پس از آن یادداشتها و توضیحات پژوهندگان. نکته در خور توجه آن است که کوشش شده انتخاب مقالات به گونهای باشد که علاوه بر نشان دادن سبک و سیاق نوشتاری و محتوایی حاوی آگاهیهایی درباره روال کار و نحوه انتشار خود نشریه نیز باشد.
4- در نحوه انعکاس مقالات سعی شده است ضمن تمایز مقاله با استفاده از حروف شکسته رسم الخط نشریه نیز حفظ شود. گر چه این التزام- به خاطر رعایت امانت- پارهای ناهماهنگیها و حتی اشتباهات نگارشی را نیز به دنبال داشته که به پژوهندگان نیز پوشیده نیست و امید است که خوانندگان این نقص را بر ما ببخشایند.
5- اطلاعات و آگاهیهایی که بر اساس گفتار شفاهی افراد تهیه شده و بیشتر جنبه نقل به مضمون دارد، در گیومه « » قرار داده نشده است.
اما در هر صورت نام منبع و مرجع مورد استناد ذکر شده است.
6- در انتخاب متون، به ویژه اشعار، بیشتر جنبههای اجتماعی و آگاهی بخشی اثر از محتوی و روال نشریه مورد نظر بوده و قوت و ضعف اثر به لحاظ ادبی ملاک انتخاب نبوده است. به همین دلیل چه بسا نظمی سست و مخدوش نیز به عنوان نمونهای از یک نشریه انتخاب شده باشد.
این رساله تمام آنچه که باید باشد نیست. چیزی است که ما توانستهایم نه آنچه که میخواستهایم بنابراین کاستیهایش بسیار و ناگفتههایش فراوان است و امید آنکه آیندگان به رفع نواقص این اثر به تلاش برخیزد که همه چیز را همگان دانند.
7-از دو نشریه به جز عنوان نشریه و نام صاحب امتیاز آن هیچ گونه اطلاعاتی به دست نیاوردیم و ذکر آنها را در بخش شرح تفصیلی مطبوعات ضروری ندانستیم.
1- راهنمای اجتماعی اراک- صاحب امتیاز احمد محمدی عراقی
2- سعادت اراک- صاحب امتیاز بانو سلطنت استاد آقا
اولین روزنامه نگار اراکی
تا آنجا که اطلاع داریم- به احتمال قریب به یقین- میرزا محمد صادق خان امیری ملقب به ادیب الممالک اولین سلطان آبادی (اراکی) است که در خارج از اراک اقدام به انتشار نشریه کرده است. جرایدی که به مباشرت و مدیریت ادیب الممالک منتشر میشده، به شرح زیر است:
1-ادیب الممالک در سال 1316 قمری نایب رئیس مدرسه لقمانیه تبریز شد و در همان حال جریده «ادب» را در تبریز منتشر کرد .روزنامه «اطلاع» در شماره 457 خود که روز چهارشنبه منتشر شد هشتم رجب سال 1316 انتشار یافته درباره «ادب» چنین مینویسد:
«در این هفته نمره اول روزنامه ادب مصوب پست دارالسلطنه تبریز به اداره انطباعات ایران پرتو وصول افکند.
به شرف مطالعت آن نایل شدیم، همانا این جریده فریده از نتایج دانش و افکار و نسایج کلک سحار ادیب اریب و فاضل لبیب آقا میرزا صادق خان و ادیب الممالک پیش خدمت حضور همایون از احفاد مرحوم مبرور قائم مقام است که صاحب فضل حسب و وراث علم و ادب و به یقین از کان جز زرناب و از عمان جز در خوشاب چیزی نزاید و بر نیاید. این روزنامه منحصرا «از علوم و معارف بحث و نگارش خواهد نمود..
امیدواریم آثار بدیعه و مطالب رفیعه از افکار آن جناب در صحایف روز این جریده به یادگار بماند و دانش طلبان از آن بهرهمند گردند.»
ادیب الممالک تا زمانی که در تبریز بود 22 شماره از نشریه (ادب) را در آنجا منتشر کرد.
3- ادیب الممالک درسال 1318 قمری ناچار به ترک تبریز شد. ابتدا به قفقاز رفت و پس از چندی به مشهد آمد و در ارض مقدس مجددا نامه (ادب) را منتشر کرد. انتشار نامه (ادب) مشهد از 4 رمضان 1318 تا شوال 1320 قمری ادامه داشت . دیباچه اولین شماره (ادب) مشهد شعری است از ادیب الممالک با این مطلع:
چون دانا ز گنجینه در واز کرد |
| به نام خدا نامه آغاز کرد |
جهت اطلاع از نوع نثر ادیب الممالک قسمتی از سرمقاله (ادب) مشهد را نقل میکنیم.
«بعضی در نفیسه و لئالی بی همتا در قعر بحار جراید به نظر غواصان خامه دبیران مملکت غرب رسیده است که همواره در طلب آن سر از پا نشناخته در تک رویاهای ژرف متلاطم و گردابهای هایل خطرناک فرورفته و به وسایل گوناگون آن جواهر رنگارنگ بر سر ممالک خود کشانیده و دوش و بنا گوش عروسان فکر ابنای وطن را بدان لئالی پر بهار آرایش دهند. وقتی با کمال دقت به چشم بصیرت در مینگریم میبینم که میزان ترقی و تنزل هر مملکتی از وضع و ترتیب و رواج بازار جراید آن سامان و مقیاس فکرت روزنامهنگاران و فوائد و آثار مترتبه از نشر جراید در آن قلمرو به دست میآید. پس به این اعتبار میتوان گفت که روزنامه هر مملکتی نماینده و مرات افکار و خیالات مردم آنجا است…
این بنده درگاه از دیرگاه میخواست گمشده وطن را که خانمانش بر باد و نام و نشانش از یاد رفته است، در طی اوراق جراید به دست آوردو چشم فرزندان سعادتمند را به دیدار پدر مهربان روشنی بخشد.
امید که بزرگان به این خیال خرده نگیرند و بنده را جاهل و بوالهوس نشمارند. زیرا جراید همچنان که بیان کردیم آیینه افکار عالم اند و نقاد قلب بنیآدم و بسیاری دیدهایم که مردمان نام و نشان گمشده خود را در اوراق مجلات اعلان کرده و به اندک زمانی از وی خبر و اثر یابند این کرت سیم است که بدین کار شگرف و خیال مقدس پرداختهام و انصاف همی دهم که چون در ایام سلف اعتمادم بر این خامه ابتر و اعتضادم بر توجه ابنای بشر بود، تایید الهی در پیشرفت امورم مساعدت نفرمودی، چنان که در وهله اول کودک فکرم قبل از اوان ترضیع زبان در کام کشید. دفعه آخری در رحم مادر سقط گردید ولی اینکه سپری ساختهام که سهم حوادث بر وی کارگر نشود. زیرا که ملازم حصن ولایت است و چراغم شمع هدایت، آن را که روی امید به آستان قدس حضرت ثامن الائمه و سراج الامه مولانا علی بن موسی الرضا علیه و آبائه و اولاده آلاف التحیه والثنا باشد، البته با ثابت و سیار در ستیزد و از گردش لیل و نهار نپرهیزد.»
ادیب الممالک در سال 1321 قمری به تهران آمد و نامه (ادب) را در آنجا منتشر کرد. نخستین شماره (ادب) تهران روز دوشنبه 27 رجب، عید مبعث حضرت الرسول (ص) منتشر شد.