پروپوزال مقایسه سبکهای انطباقی و کنترل خشم در زنان قربانی خشونت و عادی
عنوان پایان نامه به انگلیسی:
The coping styles ( problem focused emotion – focused ) avd women of violence and anger control in cormal.
کلمات کلیدی:
سبک انطباقی مسٔله محور- سبک انطباقی هیجان محور–کنترل خشم– زنان قربانی خشونت
پرسش اصلی پژوهش :
آیا سبکهای انطباقی ( مسئله مدار و هیجان مدار ) و کنترل خشم در زنان قربانی خشونت و عادی متفاوت است؟
بیان مسئله:
پدیده همسر آزاری[1] از معضلات مهم جامعه بشری در قرن حاضر است که ریشه های تاریخی دارد. با افزایش جمعیت کره زمین و بروز مشکلات متعدد در زندگی جوامع مختلف قشرهای آسیب پذیر اجتماع در معرض خطر بیشتری قرار گرفته اند. زنان قربانی خشونت معمولا توسط شوهرانشان مورد آزار و اذیت فیزیکی، عاطفی و جنسی قرار می گیرند. این آزارها گاهاً به حدی است که باعث پناه بردن به مراجع قانونی می شود ( نازپرور؛ 1381 ).
در دهه های اخیر از خشونت علیه زنان به عنوان جدی ترین مشکل اجتماعی ورای مرزهای فرهنگی ،اجتماعی ومنطقه ای یاد شده است(واهی وبهویأٰ،2007).متخصصان سلامت خشونت خانگی علیه زنان را یک مشکل عمده سلامت عمومی به حساب می آورند.زنان قربانی خشونت اغلب از جراحات فیزیکی و بسیاری از مشکلات مزمن سلامت رنج می برند(اتمن و عدنان ،2008).نرخ همسر آزاری در کشورهای گوناگون 41-21٪گزارشده است( جونس[2] و هوران[3]، 1999 ).اگر چه در آمارهای رسمی ایران، به آمار خشونت علیه زنان اشاره ای نشده است، پژوهش ها نشانگر دامنه گسترده ای ازخشونت علیه زنان است( احمدی،محمدیان،گلستان، باقری یزدی، شجاعی زاده، 2006؛افتخار،کاکویی،ستاره فروزان وبرادران افتخاری،2004ٰ؛نجفی دولت آبادوهمکاران،2007 ).نرخ همسر آزاری در ایران در دامنه 30٪ تا80٪ گزارش شده است(مافی واکبر زاده،1384ٰ؛شمس اسفند آبادوامامی پور1382).مطالعات متعدد نشان می دهند که هر ساله یک نفر از هشت مرد متاهل نسبت به همسر خود پرخاشگری جسمی داشته است وبالغ بر دومیلیون زن توسط شوهران خود مورد حمله واقع می شوند ( امام هادی و همکاران، 1388 ).نظریه های مربوط به همسرآزاری، در سطح کلان بیشتر بر عوامل فرهنگی و ویژگی های ساختاری خانواده ( مانند طرفداران حقوق زنان و دیدگاه جامعه شناختی ) و در سطح خرد، بر ویژگی های روانشناختی فردی و میان فردی عامل و قربانی ( مانند، شخصیت، یادگیری خشونت و درماندگی آموخته شده[4]) تکیه می کنند( کار، 2000 ).
[1] - Donestic
[2]- jones
[3] - Horan
[4] - Learned helplessness