خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

مبانی نظری و پیشینه پژوهش انگیزش شغلی

در 35 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : فقط درون متنی

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

مبانی نظری انگیزش شغلی

تعریف شغل

کلمه شغل غالباً‌‌ بدون تعریف دقیق مورد استفاده قرار می گیرد. پیش از تعریف شغل لازم است «پست» توضیح داده شود. پست عبارت است از مجموعه ای از کارها، وظایف و مسئولیت هایی که یک فرد در یک سازمان به طور منظم انجام می دهد.شغل یک یا چند پست کاملاً همسان در یک سازمان است که وظایف، مهارت ها، دانسته ها و مسئولیتهای مشابهی در بر دارد و یا اینکه شغل، تعدادی پست یا مجموعه ای از وظایف است که از نظر ماهیت و شرایط کار متشابه اند و تعدادی از کارگران که معمولاً می توانند از یک پست به پست دیگر جابه جا شوند، آنرا بر عهده می گیرند(حیدری پوری، 1390).

شغل از نظر لغوی به معنی به کار واداشتن کسی است و آنچه که مایه مشغولیت می باشد. از طریق اشتغال، فرد فعالانه در جریان تولید و خدمات مشارکت می کند و پاداشی نقدی یا جنسی دریافت می دارد(شفیع آبادی، 1376).

کار و شغل فعالیتی بدنی یا فکری در جهت تولید و خدمت است. به طور کلی کار فعالیتی است که از کسی خواسته شده و در مقابل آن به وی مزد پرداخت می شود(تابش فر، 1392)

در تعریف دیگری، شغل عبارت است از گروهی از موقعیتهای مشابه در یک موسسه، اداره یا کارگاه که افراد واجد شروط خاص می توانند این موقعیت ها را احراز کنند و وظایف محوله راانجام دهند(شفیع آبادی، 1376).

امانی(1379) در مورد تعریف شغل می نویسد: شاغل کسی است که شغل و حرفه ای دارد و به طور عمده ساعاتی را در هفته و یا در ماه به این شغل و حرفه می پردازد و مزد و حقوق بابت کار در این شغل دریافت می کند.

شفیع آبادی(1376) سه خصوصیت عمده در مورد شغل بیان می کند:1- نوعی فعالیت فکری یا جسمی است که به منظور رفع نیازهای انسان انجام می گیرد. این تلاش در نهایت باعث خستگی عضلانی و عصبی می شود فرد پس از مدتی کارکردن به استراحت نیاز دارد.

2- تلاش نسبتاً دائمی است و فعالیت های زود گذر و موقتی را که به زودی عوض می شوند را شامل نمی گردد.

3- از طریق کار، کالایی تولید می شود یا خدمتی ارائه میگردد، کالای تولید شده و خدمت انجام گرفته باید از نظر قانونی مقبول و از دیدگاه شرعی صحیح باشد.

به طور خلاصه می توان گفت: شغل یعنی کاری که فرد مشغول به انجام آن است و از طریق آن هم انجام وظیفه می کند و هم امرار معاش می نماید.

....

2-3-7- برخی از نظریه های موجود در خصوص انگیزش شغلی

الف)- نظریه کینزبرگ[1]: کینزبرگ به دو نوع انگیزش درونی و انگیزش بیرونی اشاره می کند:1- انگیزش درونی که خود از دو منبع حاصل می شود: الف)- احساس لذتی که انسان صرفاً از اشتغال به کار و فعالیت عایدش می شود. ب)- لذتی که بر اثر مشاهده پیشرفت یا انجام برخی از مسئولیت های اجتماعی به ظهور رساندن توانایی های فرد به انسان دست می دهد.

2- انگیزش بیرونی که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد. عوامل انگیزش بیرونی شامل: محیط کار، میزان دست مزد و پاداش و روابط موجود بین کارگرو کارفرما می باشند(ایمانی، 1389).

ب)- نظریه سلسله مراتب نیازها: یکی از مهمترین تئوری ها در زمینه ی انگیزش انسان را ابراهام مازلو[2] (1943) تحت عنوان «سلسله مراتب نیازها» مطرح نمود. وی معتقد بود هر گاه یک سطح از نیازها برآورده شود دیگر برانگیزاننده نیست و سطوح بالاتر نیازها جهت انگیزش فرد شروع به فعالیت می کنند.

1- نیازهای فیزیولوژیکی[3]: مهمترین سطح سلسله مراتب نیازها، نیازهای فیزیولوژیکی است، که به طور کلی جزء نیازهای ابتدایی هستند. نیاز به غذا و آب و جفت جویی و آنچه برای بقای انسان ضروری است. مطابق این تئوری وقتی این نیازها ارضاء شوند دیگر نمی توان از آنها به عنوان انگیزه سود جست. وسیله ی ارضای این نیازها پول است.

2- نیازهای ایمنی و امنیت[4]: مازلو به ایمنی عاطفی مطابق ایمنی فیزیکی اهمیت قائل است. انسان جهت نگهداری و حفظ آنچه در اختیار دارد نگران است. این نیاز هم پس از ارضاء دیگر نمی تواند به عنوان انگیزه به کار رود.

3- نیاز به وابستگی و عشق[5]: نیاز به پیوستگی و دلبستگی و محشور بودن با دیگران.

4- نیاز به شتاخت و احترام[6]: این سطح، نیازهای سطوح بالاتر انسان را معرفی می کند. نیازهای قدرت، پیشرفت و مقام می تواند در این سطح طبقه بندی شود. مازلو خیلی دقیق این اشاره را دارد که سطح احترام، شامل هم احترام به خود و هم احترام از ناحیه دیگران است.

5- نیازهای خود شکوفایی یا خودیابی[7]: این سطح اوج تمام نیازهای سطوح پایین، میانی و بالایی انسان است. انسانی که به مرحله خود شکوفایی می رسد. کلیه ی استعدادهای بالقوه ی خویش را شناخته و به فعل در آورده است و به خود تکاملی رسیده است. مازلو توضیح می دهد که شخص اگر به طرف آنچه که پتانسیل دارد، برود شکوفا می شود. خود شکوفایی آرزوی شدن هر چه بیشتر است از آنچه که فرد قابلیت شدنش را دارد(امین شایان جهرمی، 1382). ...

....


[1]Ginzburgtheory

[2]Abraham Maslow

[3] Physiological Needs

[4] Safty and Security Needs

[5]Belonging and Love Needs

[6]Esteem and Recognition Needs

[7]Self Actualization Needs

....

مطالب:

مبانی نظری انگیزش شغلی

تعریف شغل

2-3-2- تعریف انگیزه و انگیزش

2-3-3- مفهوم انگیزش

2-3-4- انواع انگیزه

2-3-5- نشانه های بی انگیزه بودن افراد

2-3-6- راهکارهای ایجاد انگیزش کاری

2-3-7- برخی از نظریه های موجود در خصوص انگیزش شغلی

2-4- پیشینه پژوهش

2-4-1- پژوهش های داخلی

2-4-2- پژوهش های خارجی



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه پژوهش پنج عامل بزرگ شخصیت (فصل دوم)

مبانی نظری پنج عامل بزرگ شخصیت

در 30 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

پنج عامل بزرگ شخصیت

ریشه‏ های تاریخی الگوی پنج عاملی در صفات شخصیت

نقطه ابتدایی برای طبقه ‏بندی صفات، کلمات زبان عامیانه در توصیف شخصیت است. در آغاز کیلچز (1926)، بامگارتن (1943)، آلپورت و ادوبرت (1936) روان شناسان مختلفی بودند که از زبان عامیانه به عنوان منبعی برای تنظیم یک طبقه‏ بندی علمی از صفات شخصیت استفاده کردند. آلپورت و ادوبرت (1936) یک مطالعه لغوی مربوط به شخصیت را در«فرهنگ بین‌المللی وبستر» انجام دادند. آن‌ها کلیه لغاتی را جمع‌آوری کردند که می‏توانست برای «تمیز و تشخیص رفتار یک فرد از دیگران به کار رود». نتیجه این کار 17953 واژه بود که حدود 5/4 درصد کل کلمات فرهنگ فوق الذکر را شامل می‏ شد. آلپورت و ادوبرت در این فکر بودند که این هزاران صفت شخصیت را در یک طبقه‏ بندی رضایت‏ بخش سازمان‌دهی کنند که مورد استفاده روانشناسان در شغلشان برای درازمدت قرار گیرد. این موضوع، روانشناسان شخصیت را در بیش از 70 سال به خود مشغول کرده است (آلپورت و ادوبرت، 1936).

آلپورت و ادوبرت (1936) سعی کردند فهرستی را که گردآوری کرده بودند به نظم درآورند. آلپورت و ادوبرت چهار طبقه اصلی را شناسایی کردند:

  • اولین طبقه شامل گرایش‌های شخصیتی و کلی– شیوه‏های باثبات و پایدار سازگاری فرد با محیطش (مانند اجتماعی بودن، پرخاشگری و ترسویی) می‌شود.
  • دومین طبقه شامل حالات، خلق و فعالیت‏ های زودگذر (مانند ترس ، شادی و سرافرازی) می‌شود.
  • سومین طبقه تا حد زیادی در برگیرنده قضاوت‏های ارزشی درباره رفتار و آبروی شخصی (مانند عالی – لایق تقدیر، عصبانی) می‌شود.
  • آخرین طبقه شامل ویژگی‏ های جسمی– توانایی‏ها و استعدادها و سایر اصطلاحاتی که این معادله بیانگر آن است که جنبه‏ های توصیفی شخصیت حاصل آثار متقابل محیط و فطرت آدمی بر یکدیگر است (کریمی،1374). آیزنک سهم عوامل زیستی و ارثی را در خصوصیات شخصیتی 3/2 عوامل محیطی می‏داند. البته آیزنک عقیده دارد آنچه از طریق توارث تعیین می‌شود آمادگی برای کاری با رفتاری در موقعیت خاصی است (فدایی دولت، 1389).

2- 2- 1- 2- مفهوم شخصیت، تعاریف و گستره آن

مفهوم شخصیت در روانشناسی یک مفهوم رایج و معمول و درعین‌حال پیچیده است. کاربرد عامیانه شخصیت به حد یک مفهوم مطلوب در دیدگاه فرد تنزل یافته است. در حالی که مفهوم علمی آن به طوری مورد مناقشه است که تمام تعاریف شخصیت سعی دارند نارسایی مفهوم آن را جبران کند(فدایی دولت، 1389). تنوع نظرات در حیطه شخصیت به حدی گسترده است که تعاریف بسیار زیادی از شخصیت ارائه شده است. هر انسان آمیزه‏ای از سه ویژگی نوعی، فرهنگی و فردی را در خود دارد و مجموعاّ کلیت منحصربه‌فردی را تشکیل می‏دهد که مورد توجه و امعان نظر روانشناسی شخصیت است. کلیت مفهوم و به همین لحاظ پیچیدگی آن، موجب شده است که واژه شخصیت به شیوه‏های مختلفی تعریف شود. آلپورت دراین‌باره به گردآوری و ذکر پنجاه تعریف متفاوت پرداخته است. این تفاوت‏ها طبعاً به اصل موضوع شخصیت مربوط نیست بلکه به مفهومی ارتباط دارد که از آن ساخته‏اند. برخی به جنبه‏های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی شخصیت، برخی به عکس‌العمل‌های رفتاری و رفتارهای مشهود برخی به فرآیندهای ناهشیار رفتار آدمی و برخی به ارتباط‏های متقابل افراد با یکدیگر و نقش‏هایی که در جامعه بازی می‏کنند توجه نموده و شخصیت را بر همان مبنا تعریف کرده‏اند. بنابراین دامنه تعاریف از فرآیند درونی ارگانیسم تا رفتارهای مشهود ناشی از تعامل افراد در نوسان است. اما شخصیت در مفهوم کلی خود باید شامل، قواعد مربوط به کنش‏های منحصربه‌فرد افراد و قواعد مشترک بین آن‌ها، جنبه‏های پایدار و تغییر‏ناپذیر کنش انسان و جنبه ناپایدار و تغییرپذیر آن، جنبه شناختی(فرایند‏های تفکر)، جنبه‏های عاطفی(هیجانات) و جنبه‌های رفتاری فرد باشد. همین امر موجب می‌شود که ارائه تعریف جامعی که مورد توافق همه اندیشمندان در زمینه روانشناسی شخصیت باشد غیرممکن می‌شود (فدایی دولت، 1389).

موضوع شخصیت به بیانی بسیار ساده، همان انسان واقعی است با همان وضعی که در خیابان، یا در کار یا هنگام فراغت دارد. پس، از نظر ما شخصیت یک کلیت روان‌شناختی است که انسان خاصی را مشخص می‏سازد. ...

...

2- 3- پیشینه پژوهش

2- 3- 1- پیشینه داخلی

نادی و سجادیان (1389) در پژوهشی تحت عنوان بررسی تحلیل مسیر رابطه بین ویژگی های شخصیتی و وابستگی به اینترنت با کیفیت زندگی کاربران کافی نت های شهر اصفهان، 300 نفر را با روش نمونه گیری خوشه‌ای- تصادفی چند مرحله ای مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاکی از آن است که بین وابستگی به اینترنت و بعد کیفیت اجتماعی رابطه منفی و معناداری وجود داشت و از میان ویژگی‌های شخصیتی ابعاد برون‌گرایی، وظیفه‌شناسی و خوشایندی با وابستگی به اینترنت اربطه منفی و معناداری به دست آمده است. به طور کلی بین ویزگی های شخصیتی و وابستگی به اینترنت با کیفیت زندگی رابطه وجود داشت.

در پژوهش دیگر نصر اصفهانی و اعتمادی (1391) عنوان بررسی رابطه ویژگی‌های شخصیتی با هوش معنوی و کیفیت زنذگی در دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی، 100 دختر و 100 پسر دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 89 - 88 را مورد بررسی قرار دادند. یافته ها نشان داد که هوش معنوی و همچنین کیفیت زندگی با ابعاد شخصیتی برون‌گرایی، دلپذیر بودن، وجدان گرایی و تجربه پذیری رابطه مثبت معنادار و با روان نژندگرایی رابطه منفی معناداری داشت.از بین ویژگی‌های شخصیتی سه ویژگی برون‌گرایی، دلپذیر بودن، روان نژندگرایی توانستند حدود 20 درصد از واریانس هوش معنوی را تبیین کنند. همچنین دو ویژگی روان نژندگرایی و وجدان گرایی نیزتوانستند حدود 41 درصد واریانس کیفیت زندگی را تبیین نمایند. همچنین روابط مشاهده شده بین کیفیت زندگی و ویژگی‌های شخصیتی این مساله را نشان می‌دهد که افراد با کیفیت زندگی بالاتر می‌توانند روابط بین فردی سالم تر و موفق تری برقرار نموده و رضایت دیگران را جلب نمایند.

همچنین صفوی، صمدی و محمودی (1392) در پژوهشی با عنوان بررسی خود پنداره و ارتباط آن با کیفیت زندگی مبتلایان دیابت نوع دو، 280 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی (ره) شهر اردبیل به روش تصادفی ساده را مور بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که بیشتر بیماران سطح خودپنداره (98 نفر، 5/34%)، کیفیت زندگی (123 نفر، 9/43%) پایینی داشتند. نتایج حاصل از آزمون کای دو (0.001 P =) و ضریب همبستگی پیرسون (0.91=r) نشان داد که بین خودپنداره و کیفیت زندگی مبتلایان به دیابت نوع دو ارتباط آماری معنی داری وجود دارد. با توجه به یافته های حاصل از این مطالعه، خودپنداره و کیفیت زندگی ارتباط مستقیمی دارند.

همینطور اصغری نکاح، مشهدی و حیدری پور (1392) در تحقیق با عنوان رابطه هوش هیجانی، کیفیت زندگی و ویژگی‌های شخصیتی با سلامت روان در افراد با معلولیت (ناتوانی) جسمی حرکتی، تعداد 60 نفر (30 دختر و 30 پسر) از میان معلولین جسمی حرکتی مجتمع نیکوکاری آموزشی توان یابان مشهد را مورد پژوهش قرار دادند. تحلیل داده‌ها نشان داد که ویژگی‌های شخصیتی و کیفیت زندگی با چهار بعد سلامت روان همبستگی مثبت و معناداری دارند در حالی که بین مؤلفه‌های هوش هیجانی با سلامت روان همبستگی معناداری وجود ندارد، همچنین بین مؤلفه‌های ویژگی‌های شخصیتی و کیفیت زندگی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و بین مؤلفه‌های هوش هیجانی با ویژگی‌های شخصیت و کیفیت زندگی همبستگی منفی است و معنادار نمی‌باشد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که ویژگی‌های شخصیت و کیفیت زندگی متغیرهای تبیین کننده واریانس و پیش بین سلامت روان هستند. نتایج حاکی از آن بود که ویژگی‌های شخصیت و مؤلفه‌های آن و نیز کیفیت زندگی با مؤلفه‌های سلامت روان رابطه‌ای مستقیم داشته و قادر به پیش‌بینی آن می‌باشند. ...

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه پژوهش استرس شغلی (فصل دوم)

مبانی نظری و پیشینه پژوهش استرس شغلی (فصل دوم)

در 32 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

2-4-4. عوامل مؤثر بر استرس شغلی

عوامل استرس زا را می توان به 6 طبقه اساسی به شرح زیر تقسیم نمود:

الف) عوامل درونی خود شغل

ب ) نقشهای سازمانی

ج ) روابط کاری نظیر ارتباط با سرپرستان، همکاران و زیر دستان

د ) مسائل مربوط به توسعه کار

ه ) عوامل سازمانی نظیر ساختار و جو سازمان، و محیط سیاسی آن

و ) تداخل کار با مسائل خانوادگی

در ادامه به توضیح هر یک از این موارد می پردازیم.

الف) ویژگی های درونی خود شغل

این عوامل استرس زا با عملکرد وظایف خاصی که شغل فرد را شکل می دهند که گاهی از آن به‏عنوان عوامل محتوای موضوع» یاد می شود، عوامل محیط کاری و عوامل مربوط به جدول زمانی کار، مرتبط می‏باشد. این عوامل استرس زا شامل متغیرهایی نظیر سطح پیچیدگی شغل، تنوع وظایفی که فرد انجام می‎دهد، میزان آزادی عمل وکنترلی که افراد روی سرعت و زمان بندی کار خود دارند و محیط فیزیکی انجام کار می شوند در ادامه به تشریح این عوامل می پردازیم.

آلودگی صوتی: شرایط کاری ضعیف (نظیر سرو صدا و حرارت زیاد) می توانند اثرات تعیین کننده بسیار مهمی روی سلامت فیزیکی و روانی کارمند داشته باشند. هر چند اصوات خاصی نظیر موسیقی، به زندگی فرد معنا بخشیده و موجب محکمتر شدن فرهنگ و جامعه می شود، اما از اصوات ناخواسته، بعنوان سرو صدا یاد می شود. سرو و صدای بیش از اندازه (تقریبا 80 دسیبل) و مداوم می‏توانند با کاهش میزان تحمل کارمند در برابر سایرعوامل استرس شده و بطور نا مطلوبی بر انگیزش فرد انتظار این سزو صدا را دارد ،در مقایسه با شرایطی که در آن ،این سرو و صدا غیر قابل پیش بینی و یا غیر قابل انتظار است ،عامل استرس زای ضعیف به حساب می آید ،به علاوه تغییر در سطوح سرو وصدا می‏توانند به طور با لقوه نسبت به سطوح ثابت سرو صدا ،عامل استرس زای قوی تر باشد (شفیعی، 1386).

حجم کار: مقدار کاری که باید توسط فرد انجام گیرد ،عامل استرس زای دیگری برای بسیاری از کارکنان می‏باشند هم حجم کاری کم وهم حجم کاری زیاد می توانند منجر به استرس روانی و فیزیکی گردند. حجم بهینه ای از کار برای هر فرد وجود دارد.هر گونه انحراف ار این میزان بهینه،(چه در جهت بالا و چه در جهت پایین) ،می تواند منجر به ایجاد استرس گردد. همچنین تمایز قائل شدن میان حجم کاری یا حجم کاری کم ازلحاظ کمی و کیفی بسیار مهم است . حجم کاری کمی اشاره با میزان خالص کار مورد نیاز و چارچوب زمانی تکمیل انجام کار دارد (سایبان فرد،1381).

الزام به کار کردن تحت فشار ،اضطراب و افسردگی مرتبط است.همچنین حجم کم کاری از لحاظ کمی نیز بعنوان عاملی استرس زا در نظر گرفته شده است ،بگوئنه ای که عدم وجود چالش ناشی از کارهای روتین و تکراری منجر به اضطراب ،افسردگی و عدم رضایت شغلی میگردد.حجم کاری کم و یا حجم کاری زیاد ممکنست ناشی از جریان نامنظم کاری باشد که تحت کنترل کارگر نیست،نظیر نیازهای بازار و درخواست‏های فصلی ،حجم کاری کم و حجم کاری زیاد کیفی نیز می توانند منابع موثری برای فشار روانی بوده و با عکس العمل های موثر افراد نسبت به مشاغل‏شان مرتبط می باشند. ...

...

2-4-5-2. مدل تقاضا کنترل- حمایت

از سال‏های 1980 به بعد مدل کنترل شغلی، تحقیقات علمی را در مورد استرس و سلامت روانی شغلی را تحت سلطه خود قرار داده است. این مدل در سال 1979 توسط کاراسک معرفی شد و بعدها توسط تئورل و کاراسک توسعه یافت و مورد آزمون قرار گرفت ( اشمایل،2009). جانسون و هال این مدل را با اضافه کردن بعد حمایت اجتماعی محل کار بسط و گسترش دادند. این مدل توسعه یافته مدل تقاضا – کنترل - حمایت نام گرفت (DCS). به منظور درک اصول هر دو مدل ابتدا به درباره مدل تقاضا – کنترل شغلی بحث می‏کنیم.

مدل تقاضا – کنترل شغلی فرض را براین گذاشته است که منابع اولیه فشار روانی، درون دو ویژگی اساسی شغلی قرار دارند: توقعات روانی از شغل و آزادی عمل در تصمیم گیری شغلی. با توجه به این مدل، مشاغلی که به طور معمول میزان بالایی از واکنش های فشار روانی شغلی را نشان می‏دهند (مانند خستگی و بیماری قلبی و عروقی)، مشاغلی هستند که ترکیبی از توقعات بالا و آزادی عمل در تصمیم‏گیری پایین می‏باشند. این ترکیب فشار بالا نامیده می‏شود (ربع اول مربع). موفعیت مخاف نیز فشار پایین نام دارد، یعنی مشاغلی را شامل می‎شود که در آن‏ها توقعات شغلی پایین و آزادی عمل در تصمیم‏گیری بالا می‏باشد (ربع سوم مربع). در این موقعیت مدل واکنش‎های فشار روانی پایین‏تر از متوسط را پیش‎بینی می‎کند. ...

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی و پیشینه نظری عقب ماندگی ذهنی (فصل دوم)

مبانی و پیشینه نظری عقب ماندگی ذهنی (فصل دوم)

در 38 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

عقب ماندگی ذهنی

عقب ماندگی ذهنی اختلالی که از کودکی نمایان می شود. با عملکرد عقلانی زیر متوسط (هوشبهر 70 یا کمتر)مشخص می شود. تقریبا 1 درصد جمعیت به عقب ماندگی ذهنی مبتلا هستند و در مردان شایع تر است. عقب ماندگی ذهنی اصطلاح کلی است که درجات گوناگون عملکرد عقلانی و رفتار انطباقی را در برمی گیرد،که در سیستم طبقه بندی انجمن نارسایی ذهنی آمریکا انعکاس یافته و در سیستم نام گذاری روان پزشکی وارد شده است(سادوک و سادوک، 2007، ترجمه رضایی، 1392).

ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR برای کم توانی ذهنی

الف)عملکرد هوشی بسیار کم تر از متوسط:بهره هوشی تقریبا 70 یا کمتر در یک آزمون هوش انفرادی

نمرات آزمون هوش: اولین مولفه در ملاک های DSM-IV-TR مستلزم برآورد کردن هوش است حدود دو سوم جمعیت،نمرات هوشبهر بین 85و115 کسب می کنند. اشخاص دارای نمره پایین تر از 70 تا 75،دو انحراف معیار پایین تر از میانگین جمعیت ،واجد ملاک عملکرد عقلی عمومی بطور معنا دار زیر متوسط هستند. تقریبا 3 درصد جمعیت در این مولقه قرار می گیرند.

ب) تقایص یا تخریب های همزمان در عملکرد انطباقی موجود (یعنی کارایی فرد در برآوردن معیارهای مورد انتظار در سن یا گروه فرهنگی او)حداقل در دو زمینه زیر : ارتباط، مراقبت از خود،زندگی روزمره، مهارتهای اجتماعی بین فردی، استفاده از منابع جامعه، خود گردانی، مهارت های تحمیلی علمی، کار، فراغت، بهداشت و ایمنی

...

2-2-4- عقب مانده ذهنی آموزش پذیر[1]

عقب ماندگان ذهنی آموزش پذیر افرادی هستند که بهره هوشی آنان 70-50 می باشد و قادر به فراگیری حداقلی از اطلاعات عمومی و درسهای رسمی کلاس از قبیل خواندن ونوشتن و حساب کردن و مهارتهای مناسب شغلی بوده و می توانند در اداره زندگی خود از تحصیل خویش بهره مند شوند. این افراد از لحاظ دانستن لغات ضعیف اند، مفاهیم را خود درک نمی کنند، آموزش کلامی عادی ندارند و از لحاظ عاطفی واکنشهای لازم را بدست نمی آورند. کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیربه دلیل اینکه رشد وتحول او کمتر از متوسط است،در استفاده از برنامه های مدارس ابتدایی عادی ناتوان است. لیکن او می تواند ظرفیت یادگیری خود را در سه زمینه تکامل بخشد.

  • آموزش پذیری در موضوعات تحصیلی آموزشگاه در یک سطح حداقل
  • آموزش پذیری در سازش یافتگی اجتماعی، در حد اینکه بتواند در جامعه به طور مستقل زندگی کند.
  • کسب کفایت شغلی به طوری که بتواند بعد از دوره جوانی خود را کمی یا جزئی حمایت کند.

بهره هوشی چنین کودکانی 55-75 می باشد.چنین کودکانی حداکثر در زمان های اولیه رشد، طبیعی به نظر می رسند، زیرا هیچگونه علائم ظاهریندارندوعقب ماندگی آنها آشکار نمی گردد.مگر اینکه در مدرسه از نظر یادگیری مهارتهای تحصیلی از خود ضعف نشان دهند.این کودکان از تمرکز کافی و رغبت به فعالیت ها ی فکری و ابتکاری چندانی برخوردار نیستند و به همین دلیل اغلب او را به عنوان دانش آموزان مستعد ضعیف می شناسند.این گروه از کودکان دارای سازش یافتگی اجتماعی و قابلیت ها حرفه ای بوده و با تمرین تکرار، کارهای عملینیمه ماهررا به خوبی انجام می دهند.آنان در مواقع انتقاد،از استدلال و بیان مناسبی برخوردار نیستند و اگر محیط عاطفی آنها آزاردهنده نباشد شخصیتی مطیع و سازش یافته دارند (میلانی فر، 1391).

2-2-5- عقب مانده ذهنی تربیت پذیر

این گروه ازکودکان حدود 3/0 درصد از کل جامعه راتشکیل می دهند.معمولا ًتعدادی از کودکان عقب ماندهذهنی تربیت پذیر درسنین دبستان در موسسات وسازمانهای مختلف وبقیه در منزل نگهداری میشوند.از نظر هوشی گروه عقب ماندگان تربیت پذیر از حدود50-25 درصدبهره هوشی برخوردارندبه عبارت دیگر هنگامی که کودکان همسال آنهاباپشت سرگذاشتن سن 6سالگی واردکلاس اول دبستان می شوندعقب ماندگان تربیت پذیر از نظر هوشی مانند کودکان 5/1 تا 5/3ساله هستند. عقب ماندگی اکثر کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر به دلایل بیماری ضایعات مغزی واختلالات داخلی ناسازگاری های ژنیتیکی وغیره میباشدوبه همین دلیل معمولا آنهادارای علائم کلینیکی وغیره هستند که به سهولت قابل مشاهده وتشخیص می باشد.کودکان عقب مانده تربیت پذیر بر خلاف گروه عقب مانده آموزش پذیر غالباً به خاطر همان مشخصه بدنی از دوران نوزادی وطفولیت قابل شناسایی میباشند.واز همان ابتدا درراه رفتن حرف زدن ودیگرمهارتهای کلامی وبدنی وبه طور قابل توجهی دچار ضعف وکندی شدیدی میباشند پرواضح است به علل عقب ماندگی شدید ذهنی وبالطبع بدنی از این قبیل کودکان انتظاری درتحصیل آموزشهای رسمی و مهارتهای شغلی به گونه دانش آموزان آموزش پذیر نیست .درواقع اگر چنین توانایی داشتند به آنها نیز حد اقل صفت آموزش پذیری داده می شد.افراد عقبمانده تربیت پذیرفاقد توان اداره یک زندگی به طور مستقل وخودکفایی اجتماعی واقتصادی لازم هستند.این کودکان به طور مداوم نیاز به حمایت وسرپرستی وهدایت دارند به طور کلی هدفهای آموزشی کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر در جهت نیل به خودکفایی وتحصیل تجارب لازم است به جهت آنکه تا آنجا که ممکن باشدفردی موثر ومفید در جامعه باشند (اصانلو، 1390).

2-3- نیازهای والدین کودکان عقب مانده ذهنی

خانواده های که کودک عقب مانده ذهنی دارند به تناسب نوع، شدت معلولیت، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و سن کودکشان و نیز در زمینه رفتار سازش به اطلاعات و مهارتهای ویژه نیاز دارند که مهمترین آنها عبارتند از:

1- نیاز به ارتباط، نیاز عمده والدین کودکان استثنایی در طی سالهای مدرسه ارتباط بامعلمان، مربیان و متخصصان است. ...

...


2. Educable Mental Retared

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی و پیشینه نظری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی

مبانی و پیشینه نظری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی

در 44 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

راهبردهای یادگیری خودتنظیمی

تاریخچه یادگیری خودتنظیمی[1]

تئوری و تحقیق علمی در مورد یادگیری خودتنظیمی، از اواسط دهه ی 1980 در پاسخ به این سؤال مطرح شد که چه طور دانش آموزان به فرآیندهای یادگیری خودشان مسلط می شوند. در واقع از دهه ی 1980 به بعد، یادگیری خودتنظیمی به عنوان راهبردی نو برای کمک به دانش آموزان به منظور تسلط بر فرآیندهای یادگیری و به طور کلی بهبود کیفیت یادگیری، مورد توجه روان شناسان، مشاوران و متخصصان تعلیم و تربیت قرار گرفت. تا قبل از دهه ی 1980، مطالعات در حوزه ی یادگیری خودتنظیمی بر زمینه های گوناگون فردی، خانوادگی و اجتماعی متمرکز بود و پس از آن، این سازه در زمینه ی یادگیری مطرح شد و مورد توجه نظریه های گوناگون روان شناسی از جمله رفتارگرایی[2]، شناخت گرایی[3] و ساخت گرایی[4] قرار گرفت(کدیور،1380).

مفهوم یادگیری خودتنظیمی:

پنتریچ(2002)، یادگیری خودتنظیمی را به عنوان فرآیندی فعال و ساختاری پردازشی تعریف می کند که با آن یادگیرنده اهداف فعالیت های یادگیری، شناخت، انگیزه و رفتار خود را تنظیم و کنترل می کند(محمدامینی،1387). هم چنین نظریه ی شناختی- اجتماعی بندورا(1993)، برای رشد مدل یادگیری خودتنظیمی چهارچوب نظری مناسبی فراهم کرد که براساس آن در هر فرد عامل های بافتی و رفتاری فرصت لازم را، برای کنترل یادگیری دانشجو، فراهم می کنند(نیکوس و جرج[5]،2005). ...

...


[1]- Self-regulation learning

[2]- Behavioristic

[3]- Cognitivestic

[4]- Constructivism

[5]- Nikos & George

...

2-2-2-3. راهبردهای یادگیری:

گرچه طبقه بندی های مختلفی از راهبردهای شناختی صورت گرفته است ولی نوعی از طبقه بندی که ارتباط بیشتری با پژوهش حاضر دارد تحت عنوان " راهبردهای یادگیری" مورد بررسی قرار می گیرد(نکویی،1378).اصطلاح راهبردهای یادگیری به انواع زیادی از اعمال ارادی و آگاهانه اطلاق می شود که به وسیله ی یادگیرندگان برای دست یابی به اهداف یادگیری اتخاذ می شود. این راهبردها دامنه ای از فعالیت های کلی از قبیل مرور ذهنی اطلاعات یا انتقال اطلاعات جدید به دانش ذخیره شده ی موجود را در می گیرد.

2-2-2-3-1. طبقه بندی راهبردهای یادگیری

وینشتین و مایر[1](1986)، پنج طبقه از راهبردها را پیشنهاد می کنند که عبارتند از راهبردهای مرورذهنی، بسط دهی، سازماندهی، نظارت بر درک مطلب و راهبردهای عاطفی(گانیه و همکاران،1993، ترجمه علی آبادی،1374).

2-2-2-3-1-1. راهبردهای مرور ذهنی:

به وسیله ی این راهبردها یادگیرندگان مواد یادگرفته شده را با خود تمرین می کنند(نکویی،1378).

2-2-2-3-1-2. راهبردهای بسط دهی:

در استفاده از راهبردهای بسط دهی، یادگیرنده عملاً ماده ای را که قرار است یادبگیرد با سایر مطالبی که به راحتی قابل دسترس است ربط می دهد. مثلاً در یادگیری لغات زبان بیگانه، واژه خاصی را می توان با تصویری ذهنی از کلمه ای فارسی که رابطه ای صوتی با کلمه خارجی دارد یا با آن تلفظ یکسانی دارد نداعی کرد(نکویی،1378).

2-2-2-3-1-3. راهبردهای سازماندهی:

مرتب کردن مطالب یادگرفتنی در چارچوب سازمان یافته، فن اساسی این راهبرد است. یادگیرنده می تواند مجموعه کلماتی که باید یادآورده شود در طبقات معنی دار مرتب کرده و روابط بین واقعیت ها را در جدولی سازمان دهد و نشانه های ترتیب فضایی را برای یادآوری مطالب به کار برد(نکویی،1378).

2-2-2-3-1-4. راهبردهای نظارت بر درک مطلب:

این راهبردها که گاهی راهبردهای فراشناختی خوانده می شوند به توانایی دانش آموزان در تعیین اهداف یادگیری، تخمین موفقیت در رسیدن به اهداف و انتخاب راهبردهای جانشین برای رسیدن به اهداف مربوط می شوند. این ها راهبردهایی هستند که بر کارکرد نظارت دارند و حضور آن ها در خواندن برای درک مطلب آشکار است(نکویی،1378). ...

...


[1]-Vinshetin & Mayer

...

2-3-2. پژوهش های انجام گرفته پیرامون رابطه مؤلفه ها در ایران

- رئیسی و همکاران(1392)، در تحقیقی با عنوان " ارتباط هوش معنوی با شادکامی و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه" به این نتیجه دست یافتند که هوش معنوی بالاتر با شادکامی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان همراه بود. به نظر می رسد ارتقای هوش معنوی باعث دانشتن یک روحیه شاد و پیشرفت تحصیلی دانشجویان می شود.

- طباطبایی و همکاران(1391)، در پژوهشی با عنوان تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر پیشرفت تحصیلی و اضطراب دانشجویان روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند به این نتایج دست یافتند که پیشرفت تحصیلی دانشجویان، با اضطراب ارتباط مستقیمی دارد بنابراین، آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی جهت بهبود پیشرفت تحصیلی پیشنهاد می گردد.

- در تحقیق غباری و همکاران(1387)، به این نتیجه دست یافتند که تمرین های معنوی، افزایش دهنده آگاهی و بینش نسبت به سطوح چندگانه هوشیاری هستند و بر عملکرد افراد تآثیر مثبت دارند. ....

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه پژوهش انواع هوش (فصل دوم)

مبانی نظری انواع هوش (هوش عقلانی، هوش هیجانی، هوش معنوی، هوش بدنی)

در 65 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پشینه

مفاهیم هوش

هوش

پس از گذشت سال ها از سلطه بهره هوشی(IQ)، برجوانب مختلف زندگی، اکنون از اهمیت آن به عنوان تنها عامل موفقیت کاسته شده است. هر چند که مفهوم هوش ممکن است در نزد افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد، با این حال وقتی صحبت از هوش به میان می آید، بلافاصله نوعی توانایی ذهنی درباره انسان تداعی می شود. اگر چه در میان تعدادی از دانش آموزان، تفاوت های فراوانی یافت می شود، اما وقتی صحبت از موفقیت بعضی از آنان و عدم پیشرفت تعدادی دیگر به میان می آید، مهم ترین چیزی که به ذهن می رسد تفاوت هوشی آنان است حال آن که در گذشته این تفاوت تماماً به بهره هوشی نسبت داده می شد و فردی موفّق قلمداد می گردید که دارای بهره هوشی بالایی می بود. اکنون بهره هوشی بالا به تنهایی ارزش قلمداد نمی شود؛ چرا که تنها 20 % از موفقیت را در بر می گیرد حال آن که 80/. از موفقیت به هوش هیجانی و هوش معنوی نسبت داده شده است. بنابراین، امروزه روانشناسان توجه ویژه ای به این قابلیت و نقش آن در زندگی نموده اند و هر روز اهمیت و نقش آن به عنوان عاملی تأثیر گذار بر موفقییت در جوانب مختلف زندگی افزوده می شود (گلمن 1998).

امروزه همگی ما بر این باوریم که میزان توانایی ذهنی فرد یعنی آن چه که ما به عنوان هوش می شناسیم و مقدار آن را توسط تست های هوش می سنجیم. البته باید توجه داشت که هیچ تضمینی برای موفقیت و خوشبختی فرد وجود ندارد. تا چند سال اخیر روانشناسان پاسخ روشنی برای این سئوال که چه عاملی می تواند تاحد زیادی موفقیت و خوشبختی فرد را پیش بینی کند، نداشتند. پس از تحقیقات زیاد معلوم شد که توانایی احساسی فرد، نه تنها مهم تر از توانایی ذهنی او است، بلکه نقش بسزایی نیز در موفقیت، کار، روابط با دیگران و حتی سلامت جسمی فرد دارد )گلمن، 1998).

تعریف هوش

در تعریف واژه هوش اتفاق نظر میان روانشناسان وجود ندارد. تعریف دقیق هوش بسیار دشوار و اغلب مورد نزاع متخصصان است. امروزه، روانشناسان معتقدند که هوش، مجموعه توانایی های یک فرد محسوب می شود که توسط آن، فرد چیزی را می فهمد و به طور منطقی می اندیشد و رفتار می کند. با این حال عناصری از هوش وجود دارد که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گیج و برلاینر ( 1992 ) ، این عناصر را به سه دسته زیر تقسیم نموده اند:

1- توانایی پرداختن به امور انتزاعی: افراد با هوش با امور انتزاعی (اندیشه ها، نمادها و مفاهیم) سر و کار دارند تا ابزارهای مکانیکی، فعالیت های حسی و عینی).

2- توانایی حل کردن مسایل: توانایی پرداختن به موقعیت های جدید، نه فقط دادن پاسخ های از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا.

3- توانایی یادگیری: به ویژه توانایی یادگیری انتزاعیات از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادهاو نیز توانایی استفاده از آن ها (سیف، 1380).

به عبارتی هوش را می توان توانایی شخص برای تفکر و عملکرد منطقی و معقول تعریف کرد. در اکثر آزمون های هوش، پس از پانزده سالگی پیشرفتی در میزان هوش مشاهده نمی شود، اما سنی که رشد هوش متوقف می گردد بستگی به نوع آزمون مورد استفاده دارد. در اوایل دوران بزرگسالی هوش ثابت به نظرمی رسد، اما نزول حقیقی دارد که نخستین بار در حدود سی و پنج سالگی کشف می گردد و پس از آن کاهش می یابد ولی به طور مستمر مشاهده می شود (پورافکاری، 1380).

برای تعریف هوش کوشش های زیادی به عمل آمده است. یکی از قدیمی ترین تعریف ها توسط بینه و سیمون ( 1916 ) ، به این صورت مطرح شده است: قضاوت و به عبارت دیگر، عقل سلیم، شعور عملی، ابتکار، استعداد انطباق خود با موقعیت های مختلف، به خوبی قضاوت کردن، به خوبی درک کردن، به خوبی استدلال کردن؛ این ها فعالیت های اساسی هوش به شمار می روند.

در زندگی روزمره اغلب با افرادی برخورد می کنیم که با وجود یکسان بودن در هوش شناختی، در موفقیت، کار، تحصیل، محیط خانواده و قدرت رهبری با یکدیگر تفاوت دارند. محققان نشان داده اند که بهره هوشی به تنهایی نمی تواند تضمین کافی برای کسب سلامتی، تحصیل، و رضایت فرد باشد بلکه عامل مؤثر دیگری تحت عنوان هوش هیجانی می بایست مورد توجه و بررسی قرار گیرد.

انواع هوش

مسأله هوش به عنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را در بین انسان ها موجب می شود از ابتدای تاریخ مکتوب زندگی انسان مورد توجه بوده است. اما از آغاز مطالعه هوش غالبا بر جنبه های شناختی آن نظیر حافظه، حل مسأله و تفکر تأکید شده، در حالی که امروزه نه تنها جنبه های غیر شناختی هوش یعنی توانایی عاطفی، هیجانی، شخصی و اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد بلکه در پیش بینی توانایی فرد برای موفقیت و سازگاری در زندگی نیز مورد اهمیت واقع شده است(ونگ و لاو،2003).

در حوزه روانشناسی و علوم رفتاری معمولاً باور بر این است که هوش موجودیتی منفرد است که به ارث می رسد و انسان ها مانند لوح سفیدی هستند که هر چیزی را در صورتی که به شیوه ای مناسب ارایه شود، می توان به آن ها آموزش داد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که عکس این مسأله صادق است و هوش های چندگانه وجود دارد که کاملاً از یکدیگر مستقل هستند. در میان تحقیقاتی که انواع مختلف هوش را کشف کرده اند، هوارد گاردنر (1993)، پیشقدم کار بر روی هوش های چندگانه بود . ...

...

2-3. بررسی پیشینه ی مطالعاتی:

2-3-1. پژوهش های انجام شده پیرامون رابطه بین مؤلفه ها در خارج از کشور

·در تحقیق باقری، اکبری زاده و حاتمی. (2011)، به این نتیجه دست یافتند که استفاده از هوش معنوی افراد را قادر می سازد برای حل مشکلات و مسائل با دیدی معنوی اقدام کنند و به حقیقت سریع تر برسند و احساس شادکامی کنند، خلاق تر و خودکارامدتر شوند و می توانند در حل مشکلاتشان تصمیمات بهتری بگیرند.

·برگر و کارابینک(2010)، در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که بین خودتنظیمی، راهبردهای یادگیری و انگیزش، رابطه معنی داری وجود دارد. به این معنا که کاربرد موفقیت آمیز راهبردهای خودتنظیمی مثل تکرار و سازماندهی، منجر به بالا رفتن باورهای خودکارامدی می شود و بنابراین درگیری دانش آموزان در یادگیری دروس افزایش می یابد.

· بنا به نظر اکسان(2009)، بهبود مهارت های خودتنظیمی باعث درگیری انگیزشی دانش آموزان می شود. این مهارت ها به یادگیرندگان کمک می کند که انتخاب مناسبی داشته باشند و اضطراب کمتری را متحمل شوند. بنابراین، یادگیرندگان نیاز دارند که بدانند آن ها چه طور یاد بگیرند و یادگیری چه طور تحقق می یابد.

· آزیدیو(2009)، راهبرد های خودتنظیمی در دانش آموزان را به دانشجویان دانشگاه گسترش داد. نتایج این تحقیق نشان داد که افزایش استفاده از راهبرد های خودتنظیمی می تواند افزایش درگیری شناختی و انگیزشی و حل مسئله را در پی داشته باشد و می تواند منجر به موفقیت و پیشرفت در اهداف یادگیری شود.

·استفاده از راهبردهای یادگیری خود -تنظیمی ، از جمله عوامل تعیین کننده در موفقیت تحصیلی محسوب می شود و با بررسی آن می توان عملکرد تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی نمود. پیش بینی عملکرد تحصیلی، یکی از موضوع های محوری مورد علاقة روان شناسی تربیتی است (فارنهام ، چامورو - پریمیوزیک و مک دوگ2003 ؛ بوساتو و همکاران، ۲۰۰۰).

· به اعتقاد زمیرمن و همکاران(1996)، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، روش های مشخصی هستند که هدف آن ها دستیابی به دانش و مهارت می باشد. این راهبردها، دیدگاه نسبتاً جدیدی برای یادگیری و پیشرفت تحصیلی هستند؛ زیرا به این نکته توجه نموده اند که چگونه دانش آموزان شخصاً فرآیند یادگیری خود را فعال کرده؛ تغییر می دهند و تنظیم می نمایند.

·برخی پزوهشگران تمرکز خود را بر یادگیری خودتنظیمی قرار داده و سعی کرده اند روابط بین یادگیری خودتنظیمی، مؤلفه های انگیزشی و پیشرفت تحصیلی را تبیین کنند. برای مثال هانسفورد (1995)، رابطه ی بین مفهوم خود، مرکز کنترل ادراک شده، یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی را در دانشجویان رشته های تکنولوژی آموزشی و روان شناسی تربیتی در دانشگاه تکنولوژی تگزاس مورد مطالعه قرار داد. نتایج نشان داد که ارتباط کم تا متوسطی بین مفهوم خود، مرکز کنترل ادراک شده، یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد.

· نتایج پژوهش پینتریچ و دی گروت(1990)، نشان داد که خودتنظیمی، خودکارامدی و اضطراب بهترین پیش بین های عملکرد تحصیلی هستند. در نظریه پینتریچ دانشجویانی که از راهبردهای خودتنظیمی بیشتری استفاده می کنند، همزمان با تدریس معلم یا هنگام مطالعه، سعی می کنند با معنی دارکردن اطلاعات، ایجاد ارتباط منطقی با اطلاعات قبل، مهار چگونگی این فرایند و ایجاد محیط یادگیری مناسب، مطالب را یاد بگیرند و عملکرد تحصیلی خود را بالا ببرند(فاطهی، 2010). ...

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه پژوهش توانبخشی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش توانبخشی

در 28 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پشینه

تعریف توانبخشی:

قبل از سال1981 و اعلام دهه معلولین (1983-1992) توسط سازمان ملل متحد (U.N)، تعریف هایی که از توانبخشی به عمل می آمد، غالبا به عنوان یک مساله پزشکی محسوب می شد و اغلب مبادرت به مشخص کردن اقداماتی می کرد، که فرد را قادر به کار و ادامه زندگی می نمود. تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) ، که در سال 1969 توسط یک گروه کارشناسی از توانبخشی ارائه شد و از آن به عنوان متداول ترین تعریف نامبرده می شود، دلالت بر آن دارد. در این تعریف آمده است « توانبخشی عبارت از مجموعه ای از خدمات و اقدامات هماهنگ پزشکی، آموزشی، حرفه ای و اجتماعی است که برای بازتوانی فرد معلول و ارتقای سطح کارایی او در بالاتراین حد ممکن به منظور دستیابی به یک زندگی مستقل در جامعه عرضه می گردد». ولی به تدریج توانبخشی شامل این واقعیت می شود، که در فراسوی شرایط جسمی یا روانی که مانع کارایی یک فرد ناتوان می شود، نیازها و توانایی های دیگر نیز نهفته اند. اخیرا علاوه بر شخص ناتوان به محیط اجتماعی که شخص مزبور در آن زندگی می کند، توجه زیادی مبذول داشته اند. زیرا این محیط اجتماعی است که تا حد زیادی تعیین کننده عواقب ناتوانی است. از این رو سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال1981 تعریف دیگری از توانبخشی ارائه داد که آسان کردن « سازگاری اجتماعی» در آن لحاظ شده است و بدین شرح می باشد: « توانبخشی عبارت است از فرایندی هدف گرا که دارای محدودیت زمانی که هدفش توانا ساختن یک شخص دارای اختلال برای رسیدن به یک سطح ذهنی، جسمی، اجتماعی و کارکردی مناسب است. در این راه اورا برای تغییر دادن زندگی اش با ابزارهایی مجهز می سازد، توانبخشی شامل اقداماتی است که فقدان کارکرد را جبران می کند( برای مثال به وسیله کمک های فنی) و همچنین شامل اقداماتی است که ساز گاری اجتماعی را تسهیل می نماید»( کریمی درمنی، 1385).

اهداف توانبخشی

اهدافی که توانبخشی به طور اصولی تعقیب می کند عبارتند از:

1- پیشگیری از ایجاد یا بروز معلولیت

2- جلوگیری از پیشرفت معلولیت

3- ارتقای سطح آگاهی عمومی نسبت به معلولین و معلولیت

4- سعی در خود کفایی فرد دارای معلولیت و قادر سازی وی در برخورد با مشکلات

5- تطابق زندگی این افراد با جامعه

...

آیین نامه مراکز توانبخشی

مطابق با آیین نامه چگونگی تاسیس واداره مراکز دولتی توانبخشی خدمات ارایه شده بطور عمده عبارتند از؛

خدمات توانبخشی:

شامل کار درمانی ،گفتار درمانی وفیزیوتراپی است که برحسب شرایط ذهنی وفیزیکی مددجویان وبا توجه به رویکرد های مختلف درمانی در هر یک از زمینه های مذکور جهت هر توانخواه متفاوت بوده و بطور اختصاصی ارایه می گردد . خدمات کار درمانی مشتمل بر درمان فیزیکی و ذهنی توانخواهان وهماهنگی برنامه آموزشی آنها با مربیان می باشد.گفتار درمانی نیز آموزش ذهنی وگفتاری این عزیزان را برعهده دارد.

خدمات آموزشی:

شامل آموزش مهارتهای شناختی (شناخت اعضاء ،اشیاء وتصاویر ،کمیتها ومهارت وسایر موارد) مهارتهای رفتاری ،ارتباطی مهارتهای ادارکی _ حرکتی ومواردی از این قبیل بوده که توسط کارشناسان کاردرمانی وگفتار در مانی برنامه ریزی شده وبه وسیله مربیان دیپلمه یا بالاتر (لیسانس، روانشناسی ، علوم تربیتی وسایر موارد) که در دوره آموزشی سازمان بهزیستی را با موفقیت گذرانیده باشند اجرا می گردد. کودکان کم توانی هوشیبر اساس میزان بهره هوشی صلاحدید روانشناس مرکز کلاس بندی شده وتحت آموزشی قرار می گیرند.

خدمات روانشناسی :

این خدمات شامل گرفتن تست هوش از کودک ، اظهار نظر در خصوص کلاس نامبرده در مرکز با کار برروی اختلات رفتاری با مهارتهای اجتماعی _تربیتی و مهارتهای خود یاری کودک، از طریق ارائه تکنیک های رفتار درمانی وسایر رویکر دهای مربوطه، دادن مشاوره به خانواده به صورت کتبی وحضوری و تنظیم برنامه آموزشی جهت استفاده مربیان مرکز می باشد. ...

...

2-7 تحقیقات انجام شده داخلی و خارجی

تحقیقات در داخل کشور:

احمدی (1390) در تحقیقی با عنوان مشکلات خانواده های دارای فرزند معلول،مطالعه ای بر روی 200 نفر در دو گروه خانواده های کارکنان دارای فرزند معلول و خانواده های فاقد فرزند معلول به عنوان گروه شاهد انجام داد. نتایج نشان داد از نظر عملکرد درون خانواده، تفاوت میان خانواده های فرزند دارای معلولیت با گروه شاهد معنی دار و به بیان دیگر عملکرد در خانواده گروه شاهد بهتر از گروه دارای فرزند معلول بود. از نظر وضعیت سازگاری بین دو گروه در نمره کل و مقیاس های فرعی تفاوت معنی داری وجود داشت. خانواده های دارای فرزند معلول از لحاظ عملکردی و سازگاری نسبت به خانواده های فاقد فرزند معلول دچار ضعف و نارسایی هستند. بنابراین این خانواده ها به خدمات آموزشی، مشاوره ای و حمایت های مالی و روانی نیاز دارند.

در سال 1390 ساعی پور تحقیقی با عنوان «بررسی نظرات معلولین و خانواده های آنان در خصوص معلولیت در شهرهای قزوین و کرج» بر روی150 معلول و خانواده آنها از کانون معلولین، مدارس استثنایی و بنیاد جانبازان کرج و قزوین، که بطور تصادفی انتخاب شده بودند انجام داد.یافته‌ هادر این بررسی نشان داد معلولین ناشنوا و خانواده هایشان نسبت به سایر معلولین نظر مثبت تری به معلولیت دارند. با افزایش تعداد افراد خانواده، نظر معلول بطور معنی ‌داری نسبت به معلولیت منفی ‌تر می ‌شود (ضمن اینکه رابطه نظر معلول با جنس او و علت معلولیت و تحصیلات عالی والدین معنی دار نیست. ...

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه پژوهش نیمرخ روانی و شخصیت

در 46 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پشینه

نیمرخ روانی و شخصیت

روانشناسان برای کلیت افراد و تفاوت های فردی اهمیت خاصی قائل هستند و کلیت روان فرد را یکی از معیارهای شناسایی تفاوت های بین افراد می دانند. به منظور شناخت کلیت روان افراد و تفاوت های فردی از مفهوم نیمرخ روانی و همچنین شخصیت استفاده می کنند. اگرچه روانشناسان شخصیت وجود شباهت‌ های بین افراد را قبول دارند، توجه آنها بیشتر به تفاوت‌های افراد معطوف است. چرا عده ای موفق و عده‌ای ناموفق هستند؟ چرا برداشت های افراد از امور متفاوت است؟ تنوع استعدادها ناشی از چیست؟ چرا عده‌ای به بیماری های روانی دچارند ولی دیگران در همان شرایط سالمند؟ هر انسان و رویدادی در نوع خود منحصر به فرد است. با وجود این، بین بسیاری از انسان ها و رویدادهای زندگی آنها آن قدر شباهت وجود دارد که می‌توان نکات مشترکی را در نظرگرفت و درست همین الگوهای رفتاری است که روانشناسان شخصیت در پی درک آن هستند (پروین، 1381). نظریه‌های شخصیت از زمان یونان باستان آغاز شده است و از آن زمان تاکنون نظریه‌های گوناگونی با گرایش ها و زمینه‌های تفاوت شخصیت انسان عرضه شده است. بنابراین، بدیهی است که با توجه به زمان و شخصیت خود روانشناس، از شخصیت تعاریف متفاوتی ارائه شود که هر یک از این تعاریف بر رفتارهای متفاوتی تکیه دارد و روش های مختلفی را اقتضاء می‌کند. این تعاریف ممکن است عینی تر و یا انتزاعی تر باشد. تعاریف می‌توانند رویدادهایی را تشریح کنند که در درون افراد می‌گذرد و یا چگونگی تعامل آنها با یکدیگر را مدنظر قرار می‌دهند. همچنین می‌توانند عاملی را توصیف کنند که مستقیماً قابل مشاهده است و یا از آن استنباط می‌شود و ممکن است خصوصیاتی را تشریح کنند که از آن عده ای خاص باشد و یا به توصیف ویژگی‌هایی بپردازند که اکثریت یا همه افراد را مربوط می‌شود. در تعریف شخصیت باید چند نکته را در نظر گرفت:

1) هر فردی از نظر ویژگی های شخصیتی یگانه و بی همتاست (هیچ دو فردی از نظر خلق و علایق و رفتار کاملاً مشابه نیستند).

2) افراد در همه موقعیت ها به شیوه یکسانی عمل نمی‌کنند یعنی رفتار شخص ممکن است از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد. ...

...

2-8-3-2- خوشه Bاختلالات شخصیت

اختلال شخصیت نمایشی: افرادی که سوابق طولانی جلب توجه به خودشان دارند و به نمایشهای هیجانی برانگیخته ای می پردازند که رویدادهای بی اهمیتی آنها را ایجاد می کنند با عنوان اختلال شخصیت نمایشی تشخیص داده می شوند. این افراد در ظاهر جذاب، صمیمی و معاشرتی هستند اما معمولاً دیگران آنها را ریاکار و سطحی می انگارند. به نظر می رسد که آنها با نمایش دادن برای تماشاچیان ناشناس به دنبال تحسین هستند. زمانی که آنها روابط برقرار می کنند، پر توقع و بی ملاحظه، خودمحور و درخود فرو رفته می شوند. آنها می توانند شدیداً عشوه گر یا لَوند باشند، با این حال سازگاری جنسی آنها اغلب ابتدایی یا بسیار سرد است، که این موضوع خبر از آن می دهد که رفتار عشوه گرانة آنها بیشتر در خدمت هدف جلب توجه است تا تمایلات جنسی. این اختلال بیشتر در بین زنان رایج است، اما در مردان نیز دیده شده است و از اینرو «ماچوئیسم[1]» نامیده می شود. این افراد خود محور هستند و توجهی به دیگران نشان نمی دهند و منافع و لذت خود را به دیگران ترجیح می دهند. خود فریب هم هستند و حتی دروغ های خود را نیز باور می کنند (گلدر، مایو و کن، 1385). شیوع اختلال شخصیت نمایشی در جمعیت کلی، تقریباً برابر با 2%- 3% گزارش شده است. در مواردی که از سنجش ساخت دار استفاده شده است، این میزان را در بیماران سرپایی و بستری مراکز بهداشت روانی تقریباً 10% - 15% گزارش کرده اند (انجمن روانپزشکان آمریکا، 1391).

اختلال شخصیت خودشیفته: ویژگی اصلی اختلال شخصیت خودشیفته، الگوی فراگیر بزرگ منشی، نیاز به تحسین و فقدان همدلی است که از اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می شود (انجمن روانپزشکان آمریکا، 1391). افراد مبتلا به این اختلال احساس خود مهم انگاری بزرگ منشانه دارند و لاف زن و مدعی هستند. با تخیلات موفقیت، قدرت، زیبایی، با استعداد درخشان دل مشغول اند. خود را فردی خاص می دانند و انتظار دارند دیگران از آنها تعریف و تمجید کنند و خدمات خاص و ملاطفت نشان دهند. دیگران را در سطحی بسیار پایین مورد ارزیابی قرار می دهند و همواره فکر می کنند که حق آنها ضایع شده و انتظارات نامعقولی از محیط اطرافشان دارند بدیهی است این موارد به حدی است که روابط روزمره افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و در اکثر موارد واکنش منفی اطرافیان را برمی انگیزند. تعجبی نیست که این افراد انگیزه ای برای درمان و حل مشکلات شخصیتی شان نداشته باشند (گروه مولفان، 1386). ...

...


[1]- Machoism

...

2-9- مروری بر مطالعات پیشین

در این بخش از تحقیق پژوهش های انجام شده قبلی به ترتیب زمان جدید به قدیم ارائه شده است.

2-9-1- تحقیقات داخلی

پژوهش ارجمند نیا و همکاران (1392)نشان داد که رابطه بین فشارروانی و رضایت مندی زناشویی والدین کودکان عادی و کم توان ذهنی را تایید نمود. والدین کودکان کم توان ذهنی فشارروانی بیشتری را نسبت به والدین کودکان عادی تحمل می کنند. در عین حال والدین کودکان کم توان ذهنی نسبت به والدین کودکان عادی از رضایت زناشویی پایینتری برخوردارند، ولی از نظر حمایت اجتماعی ادراک شده تفاوت، معنادار نبوده است. نتایج پژوهش نشان داد که همبستگی بین متغیر فشارروانی و رضایتمندی زناشویی والدین کودکان کم توان ذهنی و والدین کودکان عادی منفی است و در والدین کودکان عادی، همبستگی حمایت اجتماعی ادراک شده و رضایت مندی زناشویی معنادار است، ولی در کودکان کم توان ذهنی رابطه معنادار نبوده است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که اثر فشارروانی و سطح تحصیلات بر رضایت مندی زناشویی معنادار است. ...

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه پژوهش کم توانی هوشی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش کم توانی هوشی (فصل دوم)

در 27 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پشینه

کم توانی هوشی

کم توانی هوشی بیماری نیست؛ بلکه حاصل یک فرایند بیمارگونه در مغز و با محدودیت در کارکرد هوشی و انطباقی است. علت آن غالباً نامشخص می‌ماند و پیامدهای کم توانی هوشی در مشکلات بیمار در کارکرد هوشی و مهارت‌های زندگی تظاهر می‌کند.والدینی که باید با مشکلات یک کودک مبتلا به معلولیت شدید مقابله کنند، با دو بحران مواجه می‌باشند: اولین بحران مرگ سمبولیک کودک است که برایشان اتفاق افتاده است. والدینی که در انتظار تولد کودکی می‌باشند، به صورت اجتناب‌ناپذیر درباره کودکی که هنوز متولد نشده است، فکر می‌کنند. آنها هدف‌هایی نظیر موفقیت‌ها، تحصیلات و امنیت مالی برای کودک خود در نظر می‌گیرند. اینگونه والدین پس از مرگ سمبولیک کودک، از بر باد رفتن آرزوها و رویاهایشان دچار رنج می‌شوند. بحران دوم که در واقع با بحران اول متفاوت است، مساله مراقبت‌های روزانه از کودک استثنایی می‌باشد. این اندیشه که کودک فرآیند طبیعی رشد را طی نخواهد کرد و نخواهد توانست به بزرگسالی مستقل تبدیل شود، بر دوش والدین سنگینی می‌کند بنابراین برخی از خانواده‌ها قادرند خود را با مشکل داشتن کودکی که دچار کم توانی هوشیاست تطبیق دهند در حالی که دیگران دچار آشفتگی می‌شوند(کرک و کالاگ، 1993 به نقل از کجباف، 1377).

مفهوم کم توانی هوشی (عقب ماندگی ذهنی) از دیدگاه متحولی پیاژه

حرکتی که در تشخیص کم توانی هوشی از حدود سال 1940 آغاز شده و همچنان ادامه دارد براساس نظریة متحولی پیاژه و همکار برجستة او اینهلدر است که با تحقیقات و پژوهش‌های مستمر، پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای داشته است. در این نظریه دو مفهوم اساس کار قرار گرفته: تثبیت و چسبندگی. وقتی که وضع عقلی یک کودک کم توان هوشیرا به کمک آزمون‌های عملیاتی تعیین می‌کنیم نشان داده می‌شود که این کودک، بی‌چون و چرا در مرحله‌ای از تحول، تثبیت شده است به دلیل اینکه تست‌های غیرعملیاتی زیربنای تحولی و مرحله‌ای ندارند، این واقعیت را نشان می‌دهند. بر پایه استفاده از الگوی تحولی در تشخیص کم توانی هوشیکه نخستین بار توسط همکار برجستة پیاژه، اینهلدر تحقق پذیرفت، تحول روانی در کم توان هوشیعمیق در پایان دوره حسی- حرکتی، کم توان هوشیشدید و نیمه شدید در دورة پیش عملیاتی و کم توانان هوشیخفیف در دورة عملیات عینی متوقف می‌شود(رابینسون و رابینسون، 1975 به نقل از کجباف، 1377).

تعریف سازشی: آسیب دیدگی‌های رفتار سازشی به عنوان محدودیت معنی دارد و توانایی شخص جهت کسب معیارهای پختگی، یادگیری، استقلال شخصی و مسئولیت پذیری شخصی که از سایر افراد یک سطح سنی و گروه فرهنگی مقایسه مورد انتظار خواهد بود، تعریف شده است. رفتار سازشی یک شخص توانایی سازگاری یا غلبه بر تقاضاهای محیطی می‌تواند از خفیف یا شدیداً عمیق توصیف شود. گروسمن(1983) تفاوت بین هوش و رفتار سازش را ترسیم کرده است. از نظر او رفتار سازشی به مراقبت‌هایی که افراد از خودشان و دیگران در طی زندگی روزمره به عمل می‌آورند گفته می‌شود تا توانایی هوش انتزاعی مقیاس‌های رفتار سازشی عموماً یک فرد را در قالب هنجارهای ثابت (از لحاظ سنی و فرهنگی) که در جنبه‌های مراقبت از نیازهای شخصی، نشان دادن صلاحیت‌های اجتماعی و اجتناب از رفتارهای دشوار خلاصه می شود، مقایسه می‌کند(گروسمن، 1983 به نقل از شریفی درآمدی، 1381، ص105). ...

...

طبقه بندی کم توانی هوشیبر اساس توانایی و میزان هوش

آموزش پذیر[1] ( هوشبهر55 تا 70): میزان پیشرفت تحصیلی در مدرسه از پایه دوم تا پایه پنجم است. سازگاری اجتماعی در جایی از استقلال در جامعه را میسر می سازد. به احتمال قوی خود حمایتی کامل یا نسبی در پرداختن به کار وجود دارد.

تربیت پذیر[2]( هوشبهر 40 تا 55): یادگیری سطح مهارت های خود یاری، پیشرفت در سطوح تحصیلی مورد نظر ، سازگاری اجتماعی محدود به خانه و محیط های بسته و فرصت های شغلی حمایتی در یک محیط شغلی مانند فروشگاه های حمایتی وجود دارد.

حمایت پذیر[3]/پناهگاهی(هوشبهرکمتر از 40): شامل کم توانان هوشیشدید و عمیق است. افراد ممکن است نتوانند مهارت های کافی برای رسیدن به تامین نیازهای اساسی را به دست آورند. معمولا سطح معنا داری از مراقبت و به سرپرستی دائمی در طول زندگی نیاز دارند (شریفی درآمدی1381).

ویژگیهای کودک استثنایی :

تواناییها و ناتواناییهای مختلف، اثرات متفاوتی بر زندگی خانوادگی دارد. معمولا ماهیت استثنایی بودن، واکنش خانواده را تعیین می کند. کودکی که ناشنوا است ، خانواده را برای تغییر در سیستم ارتباطی تحت فشار قرار می دهد و این منازعه ای است برای خانواده که از زبان علامتی یا شفاهی استفاده کنند یا خیر؟ کودکی که بیماری مزمن دارد فشارهای هیجانی و اقتصادی بر خانواده وارد خواهد کرد، کودک ناتوایی یادگیری نیاز به حمایت تحصیلی دارد و ممکن است باعث شود که خانواده مکانهای آموزشی را که پیشرفت تحصیلی را قوت می بخشد، بررسی کند.

همچنین، چنین شدت استثنایی بودن ممکن است بر واکنش خانواده اثر داشته باشد. کودکان مبتلا به ناتوانیهای شدیدتر ممکن است نسبت به دیگران کاملا متفاوت رفتار کنند. برخی از ناتوانیها مثل ناشنوایی و ناتواییهای یادگیری در مقایسه با برخی دیگر از ناتواییها مثل بینایی قابل مشاهده نیستند،آنها با احتمال کمتری در کودک دیده می شوند. نکته قابل توجه این است که اگر چه ناتوانی ها شدید از یک سو منجر به داغ ننگ در خانواده می شود اما از سوی دیگر آنها به روشنی بیانگر ناتوانی کودک هستند، باوری که خانواده ها به تبیین آن نیازمند هستند (قصبه،1384). ...

...


7. trainable

8. educable

9. custodial

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه پژوهش اخلاق کاری و سازمانی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش اخلاق کاری و سازمانی

در 43 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پشینه

تعریف اخلاق

اخلاق را مجموعه‌ای از صفات روحی و باطنی انسان تعریف کرده‌اند که به صورت اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی می‌شود، بروز ظاهری پیدا می‌کند و بدین سبب گفته می‌شود که اخلاق را از راه آثارش می‌توان تعریف کرد. استمرار یک نوع رفتار خاص، دلیل بر آن است که این رفتار یک ریشه درونی و باطنی در عمق جان و روح فرد یافته است که آن ریشه را خلق و اخلاق می‌نامند.دامنه اخلاق را در حد رفتارهای فردی تلقی می‌کنند، اما رفتارهای فردی وقتی که در سطح جامعه یا نهادهای اجتماعی تسری پیدا می‌کند و شیوع می‌یابد، به نوعی به اخلاق جمعی تبدیل می‌شود که ریشه‌اش در فرهنگ جامعه می‌دواند و خود نوعی وجه غالب می‌یابد که جامعه را با آن می‌توان شناخت. (قراملکی، 1387، 14) امروز در تجزیه و تحلیل رفتار سازمان ها، پرداختن به اخلاق و ارزش های اخلاقی یکی از الزامات است. نماد بیرونی سازمان ها را رفتارهای اخلاقی آنها تشکیل می‌دهد که خود حاصل جمع ارزش های گوناگون اخلاقی است که در آن سازمان ها، ظهور و بروز یافته است.

اخلاقیات در سازمان به عنوان سیستمی از ارزش ها و بایدها و نبایدها تعریف می شود که بر اساس آن نیک و بدهای سازمان مشخص و عمل بد از خوب متمایز می شود. به طور کلی انسان ها در بعد فردی و شخصیتی دارای ویژگی های خاص اخلاقی هستند که پندار، گفتار و رفتار آنها را شکل می دهد. ممکن است همین افراد وقتی در یک جایگاه و پست سازمانی قرار می گیرند عواملی موجب شود که پندار، گفتار و رفتار متفاوتی از بعد فردی سر بزند که این ویژگی های انسانی بر روی میزان کارایی و اثر بخشی سازمان تاثیر بگذارد. رفتارهای متفاوت اخلاقی افراد به عنوان کارمندان سازمان در یک طیف خطی که یک سر آن سلامت اداری و سر دیگر طیف فساد اداری می باشد قابل تحلیل می باشد و میزان سلامت اداری در میزان موفقیت سازمان در انجام ماموریت ها، اجرای راهبردها و برنامه ها و در نهایت دستیابی به اهداف سازمانی نقش به سزایی را ایفا می کند. اولین گام در دستیابی به این اهداف درک صحیح از مفهوم اخلاق و شناسایی عوامل تاثیرگذار بر رفتار اخلاقی کارکنان در سازمان می باشد که در این تحقیق سعی شده تا به طور جامع این عوامل احصاء و طبقه بندی گردند. انسان به دلیل خود آگاهی و اختیار مسئول است و نسبت به افعال اختیاری خویش سزاوار سرزنش یا ستایش می‏باشد. مسئولیت‏پذیری آدمی نوعی التزام و تعهدآور است. تعهدی که منافات با اختیار و تصمیم آدمی ندارد. این الزامات گاهی صورت مکتوب و مدرن پیدا می‏کند و به تصویب رسمی می‎رسد به گونه‏ای که در این تصویب سرپیچی از آن، جرم، بزهکاری و خلاف تلقی می‏شود و برای سرپیچی کننده متناسب با نوع الزام و تعهد، مجازات و عقوبتی پیش بینی می‎گردد (پیتی و هیل[1]، 2005).

2-2-1. مفهوم اخلاق حرفه‌ای

اخلاق حرفه‌ای به معنای اخلاق کار و اخلاق مشاغل است.

الف ـ اخلاق کار[2]: اخلاق کار متعهد شدن انرژی ذهنی، روانی و فیزیکی فرد یا گروه به ایده جمعی است در جهت اخذ قوا و استعداد درونی گروه و فرد برای توسعه به هر نحو.

ب ـ اخلاق حرفه‌ای[3]: یکی از شعبه‌های دانش اخلاقی است که می‌کوشد به مسائل و ارزش‌های اخلاقی حرفه‌های گوناگون پاسخ داده و برای آن قواعد، ضوابط و اصول خاصی در محیط حرفه‌ای متصور می‌گردد به عبارت دیگر وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفه‌ای رعایت کنند بدون آن که الزام خارجی داشته باشند یا در صورت تخلف به مجازات‌های قانون دچار شوند (ویلیامز[4]، 2006، ). ...

....


[1]- Petty, Roger B. Hill

[2]- work ethics

[3]- professional ethics

[4]- wiliams

...

2-2-3-1. ویژگی‌های افراد دارای اخلاق حرفه‌ای

1- مسئولیت‌پذیری: در این مورد فرد پاسخگو است و مسئولیت تصمیم‌ها و پیامدهای آنرا می‌پذیرد، سرمشق دیگران است. حساس و اخلاقمند است، به درستکاری وخوشنامی در کارش اهمیت می‌دهد، برای اجرای تمام مسئولیت‌های خویش کوشاست و مسئولیتی را که برعهده می‌گیرد با تمام توان و خلوص نیت انجام می‌دهد.

2- برتری جویی و رقابت طلبی: در تمام موارد سعی می‌کند ممتاز باشد، اعتماد به نفس دارد، به مهارت بالایی در حرفه خود دست پیدا می‌کند، جدی و پرکار است، به موقعیت فعلی خود راضی نیست و از طرق شایسته دنبال ارتقاء خود است ولی سعی نمی‌کند به هر طریقی و از هر راهی در رقابت برنده باشد.

3- صادق بودن: مخالف ریاکاری و دورویی است، به ندای وجدان خود گوش فرا می‌دهد ، در همه حال به شرافت‌مندی توجه می‌کند، شجاع و با شهامت است.

4- احترام به دیگران: به حقوق دیگران احترام می‌گذارد، برای نظراتشان ارزش قائل است، خوش قول و وقت شناس است، به دیگران حق تصمیم‌گیری می‌دهد، تنها منافع خود را ارجح نمی‌داند.

5- رعایت و احترام نسبت به ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی: برای ارزش‌های اجتماعی احترام قائل است، در فعالیت‌های اجتماعی مشارکت می‌کند، به قوانین اجتماعی احترام می‌گذارد، در برخورد با فرهنگ‌های دیگر متعصبانه عمل نمی‌کند. ...

...

2-2-8. موانع رشد اخلاق حرفه‌ای در سازمانها

1- فقدان نگرش راهبردی به اخلاق حرفه‌ای:

اخلاق حرفه‌ای در نگرش راهبردی، عبارت است­ از: مسئولیت پذیری سازمان در قبال حقوق همه عناصر محیطی اعم از داخلی و خارجی که نقشی راهبردی در موفقیت آتی سازمان دارد. نگرش غیرراهبردی، تصوری ناقص، نارسا و حداقل گرایانه از اخلاق حرفه‌ای است که جامعیت را از آن می‌ستاند و آنرا به سطح مسئولیت اخلاقی فرد در شغل خویش پایین می‌آورد. در این صورت رویکرد مدیریت منابع انسانی به اخلاق حرفه‌ای، جایگزین رویکرد راهبردی می‌شود (تدین،1385).

2- فرافکنی

فرافکنی نادیده انگاشتن نقش خود و تأکید شدید بر نقش عوامل محیطی است. دانشجویی که وقتی نمره خوب می‌گیرد، می‌گوید خودم نمره خوب گرفتم و زمانیکه نمره نامطلوب می‌گیرد، می‌گوید به من نمره بد داده،‌ دچار فرافکنی شده است. این حالت پارادکس (تضاد و تناقض) و به عبارتی دیگر مفهوم "من به شرط او" را پدید می‌آورد در این حالت شخص یا سازمان اخلاقی بودن خود را منوط و مشروط بر اخلاقی بودن دیگران یا دیگر سازمان‌ها می‌کند. با چنین نگرشی، هیچ اقدام مطلوب و مؤثری صورت نخواهد گرفت. نباید مسئولیتهای اخلاقی را متوقف بر اخلاقی بودن دیگران کرد. مشتریان حتی اگر خود، اخلاقی نباشند انتظار دارند که موسسه یا سازمان با آنها برخورد اخلاقی داشته باشد. بنابراین هر فرد و یا هر موسسه و سازمانی باید تغییر و تحول در جهت اخلاقی بودن را خود آغاز کند (قراملکی،1387،). ...

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...