فهرست مطالب
پروین اعتصامی. 1
تولد. 1
پدر پروین. 1
مادر پروین. 2
کودکی و نوجوانی پروین. 3
خاطرات کودکی پروین. 4
جوانی. 5
افکار پروین. 5
دیوان پروین. 6
عشق گمشده؟. 6
تنهایی پروین. 8
ازدواج. 9
زمان پروین. 10
مرگ پدر. 10
پایان زندگی پروین. 13
منابع. 16
:::::::::::::::::::::::::::::::::::
« پروین اعتصامی در 25 اسفند 1285 شمسی در تبریز از مادری آذربایجانی وپدری در اصل آشتیانی به دنیا آمد »[1]
« گفته اند از روزی که به زندگی چشم گشود دنیا را شناخت طفلی که یک شبه رهی صد ساله پیمود »[2]
« خانم رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی از شاعران بسیار نامی معاصر است. وی در روز 25 اسفند 1285 خورشیدی در تبریز بدنیا آمد.[3]»
« یکی از نویسندگان و دانشمندان ایران میرزا یوسف خان اعتصام الملک است . پدر بزرگ پروین میرزا ابراهیم خان آشتیانی به عنوان پیشکاری مالیه آذربایجان زادگاه خود را ترک گفت : و سالها در تبریز سکونت گزید . در سال 1253 شمسی در شهر مذکور یوسف اعتصامی به وجود آمد و تحصیلاتش را در مکاتب و مدارس آن شهر پایان داد . در زبان ترکی ( آذربایجان و اسلامبولی ) دبیری بی حرف شده است .
[1] نمین ـ حسین ـ مجموعه جاودانه اشعار پروین اعتصامی ـ سال 1362 صفحه 103
[2] نمین ـ حسین ـ همان ـ صفحه 105
سایت اینترنتی[3]
...
« در تیرماه 1313 با پسر عموی خود ازدواج کرد . پس از دو ماه به خانه پدری نزد مادر و پدر بازگشت و قبای عروسی را از بالای خود برگرفت و از ماجرای این جدای با کسی حرف نزد . دنباله کار ادبی خود را گرفت و دیوانش را که پدر تا آن تاریخ اجازه طبع و نشر نداده بود ، در 1314 برای اولین بار به طبع رسانید پروین هم عصر بهار ، ایرج میرزا / شهریار ، ادیب فراهانی و رشید یاسمی است و از این گروه هم عصر از همه جوانتر »[1]
« زمان پروین زمان دلهره و بهت است عصریست که خودکامگی دروغزنی و جهل جای همه چیز را در ایران گرفته است پروین نگران مردمی هیچ ندان و بدون پشتیبان است ـ چشمان دور بینش ورطه ها و مخاک های هولناک زندگی را می یابد به فکر فرو می رود و راهی بر این گمگشگتان وادی درد و غم می جوید»[2] ...
...
نمین ـ حسین ـ همان ـ صفحه 107[1]
نمین ـ حسین ـ همان ـ صفحه 107[2]
این نوشتار دربردارنده ی بخشهای زیر است:
- «پروین اعتصامی» و حقوق نسوان
- دستبرد برادر به دیوان خواهر
- چرا برادر، سه بیت از قصیده ی «گنج عفت» را حذف کرده است؟
- «پروین» و «رضاشاه»
- دروغ این مرد آمریکایی همه را گمراه کرده است
- نشان درجه ی 3 علمی
- «پروین» از نظر معاصران وی
- بیماری حصبه و درگذشت «پروین»
- دستخط «پروین»
- نامه های «پروین»
-----------------------------------
مقدمه
پروین اعتصامی (1285- 1320 خورشیدی) شاعر بلند آوازه ی دوران معاصر ما، مشهورتر از آن است که نیازی به معرفی داشته باشد. چه شعر او پس از مرگش به کتابهای درسی قرائت فارسی در ایران راه یافت و در نتیجه، دست کم تا انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، دانش آموزان دبستانها و دبیرستانها شعرهای او را در کلاس می خوانند و برخی از اشعارش را نیز از بر می کردند. بدیهی ست چنین توفیقی به ندرت نصیب شاعران معاصر ما گردیده است.
آیا شگفت آور نیست که در زمان حاضر، پس از دوازده قرن که شعر فارسی در انحصار مردان بوده است، ناگهان دو تن از زنان، با فاصله ی سه دهه در شعر فارسی درخشیدن بگیرند؛ یکی با پیروی کامل از شعر کهن فارسی ( از نظر قالب و لفظ و محتوا و با تکیه بر سنتها و مضمون های اخلاقی و اجتماعی مورد قبول قدما) و دیگری، در شعر نو و با شکستن سنت های شعر فارسی از نظر قالب و لفظ و محتوا و از همه مهمتر در بیان احساسات زنانه در شعر. ...
...
«پروین اعتصامی» و «رضاشاه»
هر کسی از ظن خود شد یار من
آنچه که حذف سه بیت پایان قصیده ی «گنج عفت» را تأیید می کند که مربوط به حوادث سیاسی ایران در آن سال ها بوده، آن است که «ابوالفتح اعتصامی» در تاریخچه ی زندگانی «پروین» به دو موضوع در مخالفت خواهرش با دربار پهلوی و حکومت رضاشاه تصریح کرده است. البته بیارائهی هرگونه سندی و لابد به عنوان اطلاع شخصی و خانوادگی (در حالی که بعد خواهیم دید که حداقل مورد اول آن اطلاع شخصی وی نبوده است:
الف: « پس از اتمام دوره ی مدرسه ی آمریکایی [در سال 1303] چندی در همان جا تدریس کرد. در همان اوان ، پیشنهاد ورود به دربار به او داده شد و نپذیرفت».
یعنی «پروین» هیجده- نوزده ساله ی دیپلمه ی دبیرستان که تا آن زمان فقط دوازذه قطعه از اشعارش در مجله ی «بهار»، متعلق به پدرش «یوسف اعتصام الملک» چاپ شده بود و دو قطعه از اشعارش نیز در «منتخبات آثار» از «محمد ضیاء هشترودی، چاپ 1342 قمری»، به چنین اقدام حادی علیه «رضاشاه» مبادرت ورزیده است.
ب: «در 1315 وزارت معارف ایران، نشان درجه ی 3 علمی برای «پروین» فرستاد. «پروین» هرگز آن نشان را استعمال نکرد». سی سال بعد «ابوالفتح اعتصامی» قسمت آخیر این عبارت را به این صورت تغییر داده است، تا نشان بدهد که «پروین» حتی رو در روی رضاشاه نیز ایستاده بوده است: «درسال 1315... فرستاد. پروین با این پیام که شایسته تر از من بسیارند، نشان را پس فرستاد»!
پروین چهره ی درخشان ادب فارسی
پروین به خاطر خصال نیکو، دل پاک و شعر خاطره انگیز خود نزد همه عزیز بود، پدرش او را خیلی دوست می داشت و به همین دلیل در تمام مسافرت هایی که در داخل و خارج از ایران انجام می داد همواره پروین را به همراه خود می برد در تمام این احوال پروین لحظه ای از تفکر و مطالعه و سخن پردازی باز نمی نشست وی تا آن موقع صاحب اشعار بسیاری بود که تمام اهل ذوق و ادب برای دست یافتن به آنها سر و دست می شکستند ولی پدر با تجربة پروین، از بیم اینکه کوتاه فکران، طبع و نشر دیوان پروین را حمل بر تبلیغی برای ازدواج وی نکنند، با وجود اصرار و تأکید مکرر آن دوستاران سخن پروین اشعار او را چاپ نکرد و بعدها تجربه نشان داد که این مرد بصیر تا چه اندازه به طرز فکر مردم تنگ چشم آگاه بود.