در 33 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
معنای زندگی
در تعریف معنای زندگی باید گفت زندگی برای مردم زمانی معنادار است که آنها بتوانند الگو یا هدفی را در رویدادهای زندگی برای خود در نظر بگیرند. در نقطه مقابل زندگی زمانی بی معنا است که به نظر برسد همه چیز فرو ریخته است و نمی توان هیچ احساسی را در ماورای آنچه انجام می شود یا رویدادهای که در زندگی اتفاق می افتد، پیدا کرد . معنای زندگی به محتوایی اشاره می کند که مردم زندگی خود را از آن آکنده می کنند و به زندگی خود شکل و جهت می دهند و در ارتباط با هدف ها و ارزش های زندگی است (جیکابسون ، 2008).
معنای زندگی یکی از عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی است . توجه به ادراکات افراد درباره عوامل شخصی زندگی آنها نقش مهمی را در کیفیت زندگی آنها ایفا می کند (لواسور تریبل، 2009). همچنین مطالعات نشان می دهد که افرادی با نمره هدف بالاتر در زندگی ( یعنی معنایی بالاتر )، همراه با خودپذیری بیشتر ( کرامبو و ماهولیک، 1969) ، رضایت بیشتر در زندگی (رکروکازین، 1979) مسئولیت پذیری و خودکنترلی بالاتر (سیمون، 1980) و خوب بودن ( لازوراس و دیلونگیس، 1983) می باشد که همگی از مؤلفه های کیفیت زندگی می باشد.
بائسگی برای زن زمانی است که او توقف می کند و باورهای خود را نسبت به خود و دنیای اطرافش مرور می کند و ممکن است یک زن به سویی گام بردارد که تا کنون خواستار آن بوده ولی عملی نشده است (کینگ، هانتر، هریس، 2005). درنتیجه یکی از تغییراتی که هم زمان با شروع یائسگی و ورود به میانسالی در زنان ایجاد می شود، ابهام و تغییر در معنای زندگی و گاه رسیدن به هدف های خاص و گاهی نیز به پوچی و بی هدفی است که تاکید بر مفهوم معنا را برای این گروه از زنان مفید می سازد.
تصویر بدن که به معنای احساسات، نگرش ها و ارزش های یک فرد درباره بدن و کارکرد آن باشد (هابلب و کوئین لان، 2003) نیز ( که در این تحقیق شامل سه متغییر رضایت از نواحی بدن، ارزیابی ظاهری و ارزیابی سلامتی می باشد ) که یکی از عناصر اصلی کیفیت زندگی نگرش فرد است که شامل نگرش درباره خود از جمله تصویر ذهنی از تن و نگرش درباره درمان و علایم بیماری می باشد ( بلاندر، 1994). تصویر بدنی مهم ترین بخش تصور فرد از خود است ؛ زیرا ظاهر فیزیکی فرد، اولین ویژگی است که در برخورد افراد با فرد دیگر، مورد قضاوت قرار می گیرد (دلامتر، 2003).
نگرانی درباره ی معنا و هدف زندگی یکی از ویژگی های بشر به عنوان یک موجود متفکر و کاوشگر است. دیگر موجودات عالم، مسیر طبیعی زندگی خود را از ابتدا تا انتها بدون پرسش و سوال و چون و چرا طی می کنند. این از شکوه یا شوربختی بشر است که در طول تاریخ، دم به دم این پرسش را برای خود و دیگران مطرح ساخته است و چرایی هستی را زیر سوال برده است. انسان همواره یک میل قوی برای درک خود و دنیای اطراف خود داشته و به منظور حمایت از این میل، فعالیتهای رفتاری وشناختی متعدد ومتنوعی انجام داده است (اپستین، 1985؛هین، پرولکس و ووهس، 1006؛ هگینس ، 2000؛ جانوف- بولمن ، 1992؛ ریف و ساینگر ، 1998). استیگر، کاشمن، سالیوان و لورنتز (2008)، بیان می کنند افراد زمانی که حضور معنا را در زندگی تجربه می کنند خود و جهان بیرونی را یگانه و منحصر به فرد یافته وهر آنچه را که سعی دارند در زندگی انجام دهند به خوبی میشناسند. به همین دلیل، انسانها در پی یافتن معنی زندگی خویش هستند ؛ اما این معنا را با درجات و میزان متفاوتی از فعالیت جست وجو میکنند. در واقع، تلاش برای یافتن معنایی در زندگی، نیرویی اولیه است نه نمودی ثانوی که از تحریک غرایز سرچشمه گرفته باشد . این معنا برای هر فرد ویژه و یکتا است و فقط اوست که باید و شاید آن را انجام می دهد؛ فقط در آن صورت است که این نیروی معناجویی یا معناخواهی وی را راضی خواهد کرد (فرانکل، 1386). بین سان، معناجویی را نه تنها میتوان تجلی واقعی انسان بودن بشر دانست، بلکه یک معیار برای بهداشت و سلامت روان نیز هست (فرانکل ،1375). ...
...
2-3-1.رابطه معنای زندگی و خوش بینی با بهزیستی ذهنی
یکی از سازه هایی که در سال های اخیر توسعه پیدا کرد و به عنوان شاخص بهزیستی مورد توجه قرار گرفت «معنای زندگی» است. تعریف معنای زندگی در حوزه های مختلف متفاوت است به دلیل این که تعریف جهانی از معنا که بتواند مناسب زندگی هر کس باشد وجود ندارد و هر کس باید خودش در زندگی معنایی داشته باشد. بامستیر (1991) بیان کرد احساس معنا از طریق برآورده شدن نیازهای اولیه به هدفمندی کارآمدی و خودارزشمندی تحقق می یابد و دیگر پژوهشگران اشاره کردند که تحقق معنا بااهمیت عملی وتصمیم گیری روزانه ارتباط دارد. ویکتور فرانکل (1385) بر معناجویی افراد در زندگی باور داشت. او بیان کرد که رفتار انسان ها نه بر پایه نظریه فروید و نه بر پایه نظریه قدرت طلبی آدلر است بلکه انسان ها در زندگی به دنبال معنا و مفهومی برای زندگی خود می باشند. اگر فردی نتواند معنایی در زندگی خویش بیابد احساس پوچی به او دست می دهد و از زندگی نا امید می شود و ملامت و خستگی از زندگی تمام وجودش را فرا می گیرد. الزاماً این حس منجر به بیماری روانی نمی شود بلکه پیش آگهی بدی برای ابتلا به اختلاف ها است بنابراین فرانکل بهزیستی را در یافتن معنا و مفهوم زندگی می داند. ...
مبانی و پیشینه نظری بهداشت و سلامت روانی
در 59 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
بهداشت روان را میتوان یکی از قدیمی ترین موضوعات به شمار آورد. زیرا بیماری های روانی از زمانهای قدیم وجود داشته، بطوریکه بقراط در حدود 400 سال قبل از میلاد عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماری جسمی باید درمان کرد. تقریبا از سال 1930 یعنی بعد از تشکیل اوّلین کنگره بین المللی بهداشت روان بود که این رشته بصورت جزئی از علوم پزشکی درآمد و سازمان های روانپزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند.
در سال 1930 اوّلین کنگره بین المللی بهداشت روان با شرکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شد و مشکلات روانی کشورها و مسائلی از قبیل تاسیس بیمارستان ها، مراکز درمان سرپائی, مراکز کودکان عقب مانده ذهنی و نظایر آن مورد مطالعه قرار گرفت. ولی در 18 سال بعد یعنی در سال 1948 در سومین کنگره بین المللی بهداشت روان که در لندن تشکیل شد اساس فدراسیون جهانی بهداشت روان بنیان گذاری شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو و سازمان بهداشت جهانی درآمد بطوریکه سازمان جهانی بهداشت در ژنو نقش رهبری رسمی فدراسیون جهانی بهداشت روان را به عهده گرفت. از آن تاریخ به بعد هر سال یک جلسه بین المللی و هر چهار سال یکبار کنگره جهانی تشکیل شده و می شود. در نتیجه تلاش و کوشش های پیگیر روز 18 فروردین مطابق با هفتم آوریل روز جهانی بهداشت اعلام گردیده در سراسر جهان مسائل بهداشتی کشورها مورد بررسی قرار میگیرد. از مسئولین بهداشتی کشورهای مختلف خواسته شده تا برنامه های بهداشت روانی را جزء برنامه های بهداشت عمومی قرار دهند.
در کشور ایران نیز علیرغم آنکه از زمان محمدبن زکریای رازی و بعد, ابوعلی سینا به بیماران روانی (دیوانگان آن زمان) توجه داشته و برای آنها از دستورات مختلف داروئی و روش های گوناگونی همچون تلقین استفاده میکردند، ولی بطور رسمی در سال 1336 برنامه های روانشناسی و بهداشت روان از رادیوی ایران آغاز شد و در سال 1338 اداره بهداشت روانی در اداره کلّ بهداشت وزارت بهداری وقت، تشکیل گردید. اگرچه از سال 1319 تدریس بیماری های روانپزشکی دانشگاه تهران آغاز شده بود با قبول استراتژی P.H.C توسط جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شبکه های بهداشتی درمانی, در کشور, موضوع بهداشت روان به منزله جزء نهم خدمات اوّلیه بهداشتی پذیرفته شد و در حال حاضر نیز از موضوعات بسیار ضروری در کشور, مورد توجه قرار دارد.
2-2-مفهوم سلامت روان
فرهنگ روانپزشکی کمپل این اصطلاح را در احساس رضایت بهبود روانی و تطابق کافی اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه تعریف کرده است)پورافکاری، ۱۳۷۳) اما برای این اصطلاح از سوی صاحب نظران تعاریف متفاوتی ارائه شده است بطور مثال : کارل منینجر[1] : سلامت روان را سازش فرد با جهان اطرافش با حد اکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر گردد، تعریف می کند. واستون[2]: رفتارهای عادی را که از سوی افراد عادی سر می زند را نشانه ای از سلامت روانی می داند. کینز برگ[3] : سلامت روان را تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به ویژه در سه فضای مهم زندگی، عشق، کار و تفریح می داند. به نظر وی استعداد یافتن در ادامه کار، داشتن محیط خانوادگی خردسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد، لذت بردن از زندگی و استفاده درست از فرصتها ملاک تعادل و سلامت روان است (میلانی فر،1370) سازمان بهداشت جهانی سلامت روان چنین تعریف می کند « سلامت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای میگیرد و سلامت روانی یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی روانی و جسمی بهداشت تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست (حمزه گنجی، ۱۳۷۶) ...
...
[1] Carl Manager
[2] Vaston
[3] Keynes Berg
...
کسانی که با آمار سر و کار دارند برای تعریف افراد بهنجار از میانگین یا منحنی توضیع عمومی استفاده میکنند و افراد جامعه را با خصویات افراد میانگین مقایسه میکنند این روش جنبه آماری دارد و فاقد جنبهی بالینی و درمانی است برابر این دیدگاه کسانی که از میانگین جامعه انحراف دارند از بهداشت روانی بهرمند نمی باشند ( احمدوند، ۱۳۸۲).
پزشکان سالم بودن را نداشتن علایم بیماری تلقی می کنند. این استدلال در مورد برخی از بیماریهای جسمی نظیر بیماریهای عفونی ممکن است صدق کند ولی در مورد بیماریهای روانی قابل تعمیم نیست (میلانیفر،1370).
اکثر روانپزشکان توانایی سازش با محیط، انعطاف پذیری، قضاوت عادلانه و منطقی در مواجهه با محدودیتهای و فشارهای روانی را ملاک سلامت و تعادل روان می دانند و هدف اصلی از درمان بیماران روانی نیز قادر کردن آنها به زندگی در خانواده و اجتماع و به اصطلاح سازش با محیط است (احمدوند، ۱۳۸۲)
روانپزشکان فردی را از نظر روانی سالم می دانند که بین رفتار و کنترل او در برخورد با مشکلات اجتماعی تعادلی وجود داشته باشد. انسان و رفتارهای او در مجموع یک سیستم تلقی می شود. برابر این نگرش سیستمی عوامل متنوع زیستی انسان برعوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و برعکس از آن اثر می پذیرد. از این رو در بهداشت روانی آنچه مورد بحث قرار می گیرد پدیده های است که در اطراف انسان وجود دارد و بر کل سیستم او تأثیر می گذارند و یا از آن متأثر می شوند ( میلانی فر، ۱۳۷۰) ...
...
مبانی نظری و پیشینه بی ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق (فصل دو)
در 31 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
ازدواج یک پیمان مقدس است که تقریباً در میان تمام اقوام و ملل و تمام زمانها و مکانها وجود داشته است، بهطوریکه بیشتر ادیان بر این سنت دیرینه و نیاز زن و مرد تأکید داشتهاند و تمامی زوجین خواهان ثباتی در ازدواج خود میباشند؛ ثبات ازدواج، فقدان مشکلات زناشویی نیست، بلکه حضور شور و اشتیاق، صمیمیت و تعهد است که ازدواج را سالم و بیعیب حفظ میکند تا اینکه علل طبیعی مانند مرگ یکی از همسران موجب فروپاشی آن شود (سانتراک[3]، بی تا؛ ترجمه فیروز بخت، 1384).
بیثباتی ازدواج همراه مفاهیمی مانند ازهمپاشیدگی زناشویی[4]، قطع روابط زناشویی[5]، طلاق[6]، کیفیت زناشویی پایین و ترک ازدواج، استفادهشده است (بروان، سنتز، نوک و رایت[7]، 2006). میتوان گفت که این موارد درعینحال که به هم مرتبطاند، مفاهیم متمایزی هستند. ازهمپاشیدگی زناشویی عمل قانونی انحلال یک ازدواج را بهواسطه طلاق یا جدایی دائمی، تعیین میکند. بهعبارتدیگر قطع روابط زناشویی، دربرگیرنده ازهمپاشیدگی عمدی از طریق طلاق یا جدایی و ازهمپاشیدگی غیر عمد از طریق مرگ است. کیفیت زناشویی پایین نیز، در مقایسه ارزشیابی کیفی از ازدواج سالم مشخص میشود. کیفیت زناشویی پایین درواقع درجه پایینی از سازگاری، رضایت پایین، ناخشنودی در یک رابطه و شاید عملکرد نابسنده زوج را نشان میدهد. کیفیت زناشویی پایین لزوماً بر تمایل بالا برای طلاق، جدایی یا ترک کردن رابطه دلالت نمیکند (بوث و ادوارز، 1985).
این اصطلاح برای مشخص کردن گرایش یک زوج به انحلال ازدواج دلالت دارد. بیثباتی ازدواج در این تعریف دربرگیرنده سه حالت است که عبارتاند از: 1- یک وضعیت عاطفی (من چه احساسی درباره ازدواجم دارم).2- نگرانیهای شناختی رابطه (من چه فکری درباره چگونگی نتیجه احساسم میکنم یا پشت احساس من چه فکری وجود دارد؟). 3- اعمال معین (من واقعاً درنتیجه احساسم و افکار متعاقب آن دست به چه اعمالی میزنم؟) (وایت، لوو و لوین[8]، 2009).
در تعریفی دیگر، مفهوم بیثباتی ازدواج بهعنوان گرایش زوج به طلاق اشاره دارد که این موضوع شامل دو حالت است:1- حالت شناختی (فکر کردن درباره این موضوع که آیا ازدواجشان در وضعیت دشواری قرار دارد یا فکر به وقوع پیوستن طلاق)2- حالت رفتاری (عملی که فرد درنتیجه احساسش و یا گفتگو با همسرش درباره طلاق انجام میدهد). درواقع بیثباتی ازدواج زمانی مطرح است که یک عضو از زوج یا هر دو عضو زوج، درباره طلاق یا جدایی میاندیشند و یا اعمالی را انجام میدهند که به پایان رساندن ازدواج، گرایش دارد (بوث و ادوارز، 1985؛ بروان و همکاران، 2006).
بهطورکلی مفهوم بیثباتی ازدواج بهعنوان قطب منفی از یک پیوستاری که تداوم و پیوستگی ازدواج را نشان میدهد، دیده میشود. اگر یک ازدواج باثبات و پایدار نیروهای زیادی دارد که هر عضو زوج را ملزم به باهم بودن میکند، یک ازدواج ناپایدار و بیثبات نیروهای زیادی دارد که هر عضو زوج را در جهت جدا شدن از هم سوق میدهد (بوث، جانسون و ادوارز، 1983).
در ازدواجهای باثبات زن و شوهر پیوسته همدیگر را تمجید میکنند، لحن مثبت آنها در صحبتهایشان با یکدیگر و در مورد یکدیگر، زندگی مشترکشان را پیش میبرد، طرفین یکدیگر را دوست خود میدانند و در هنگام استرس و بروز مشکلات از یکدیگر حمایت میکنند، هیچیک از طرفین اصراری برای قبضهی قدرت ندارند و در این مورد معتقد به وجود تساوی هستند و همچنین زن و شوهرها در ازدواجهای موفق باهم مشکلات را حل میکنند و در هنگام بروز اختلاف، هیجانشان را کنترل و باهم مصالحه میکنند (سانتراک، بی تا؛ ترجمهی فیروزبخت، 1384). ...
...
[1] Marital instability
[2] Divorce Probblity
[3] Santrac
[4] Marital dissolution
[5] Marital relationship disruption
[6] Divorce
[7] Brown, S. L., Sanchez, L. A., Nock, S.L., & Wright, J. D
[8] Waite, L. J., Luo, Y., & Lewin, A. C
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش نگرانی تصویر بدنی
در 30 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تصویر بدنی
تصویر ذهنی از بدن یکی از ابعاد مهم خود ظاهری و خود ارزیابی است و نه تنها درک جسمانی، عاطفی، اجتماعی و کیفیت های نگرشی، بلکه جنبه های گوناگون هویت روانشناختی، اجتماعی، جنسی خانوادگی و تطابقی فرد را در بر می گیرد. اگر چه تصویر ذهنی از بدن ساختار چند بعدی دارد، ولی غالباً به صورت درجه ای از رضایت از ظاهر فیزیکی ( اندازه، شکل و ظاهر عمومی ) تعریف می شود.
تصویر ذهنی شامل عقاید واحساسات آگاهانه و غیرآگاهانه در مورد بدن است. به عبـارت دیگر مفهومـی متشکل از احساسات فردی در مورد اندازه بدن، جنس، عملکرد و توانایی بدن جهت رسیدن به اهداف می باشد (تصویر ذهنی از بدن یکی از ابعاد مهم خود ظاهری و خود ارزیابی در طی دوره نوجوانی است اگرچه تصویر ذهنی از بدن یک ساختار چند بعدی است ولی غالباً به صورت درجه ای از رضایت از ظاهر فیزیکـی (اندازه، شکل و ظاهر عمومـی) تعریف می شود.
تصویر بدنی مهمترین بخش تصور فرد از خود است ؛ زیرا ظاهر فیزیکی فرد ، اولین ویژگی است که در برخورد افراد با فرد دیگر ، مورد قضاوت قرار می گیرد (دلامتر، 2003).
جهان معاصر توام با پیشرفت ها و رشد عقلانی که در بطن خود ایجاد کرده توجه خود را بر مسائل شخصیتی انسان متمرکزتر کرده است. مسائلی که شاید 100 سال پیش از این، موضوعاتی پیش پاافتاده و غیر مهم تلقی می شده است. از جمله مسائل مورد بحث شخصیتی انسان که قبلاً کمتر به آن پرداخته شده است تصویر بدنی است. تصویر بدنی بیانگر نگرش فرد از خود همراه با احساسات و افکاری است که می تواند تغییر دهنده رفتار او در شرایط گوناگون و در جهات مثبت یا منفی باشد. این تصویر ذهنی می تواند تحت تأثیر عواملی چون رشد جسمانی، تعاملات فرد با محیط اجتماعی، سوانح، آسیب و جراحات بدنی قرار گیرد و نگرانی از تصویر بدنی را در فرد ایجاد می کند.
دامنه تصویر بدنی و نگرانی از آن تا به آنجا گسترش یافته است که مشغله ذهنی بسیاری از افراد، بخصوص جوانان گردیده و روزانه زمان و هزینه زیادی صرف تفکر و تغییرات ظاهری در بدن می شود. این امر به گونه ای است که این افراد ساعت ها در مورد تصویر بدنی خود فکر می کنند و با تغییر در آرایش و پوشیدن لباس های متنوع و قرار گرفتن در وضعیت های خاص سعی در پوشاندن نقائص ظاهری خود دارند که بیشتر زائیده تصور ذهنی آنان از بدنشان است. به نظر می رسد رضایت از تصویر بدنی در بین جوانان، مستلزم رضایت از 5 عامل بدنی باشد:
1- تناسب اندام
2- زیبایی ظاهری
3- سلامت بدنی
4- پاکیزگی و بهداشت و زیبایی پوست و مو
5- توانایی کنترل وزن.
و نارضایتی ازاین تصویربدنی پیامدهائی چون اضطراب، افسردگی، انزوای اجتماعی، اختلالات روانی، تضعیف خودپنداره و عزت نفس را در پی خواهد داشت. از نظر الکساندرمات و لامسون (2004)، تصویر بدنی به عنوان یک ساختار چند بعدی قابل تغییر است. مطالعات گسترده در چند سال اخیر روی تصویر بدنی این توافق را در بین عده زیادی از محققان به وجود آورده که تصویر بدنی مسئله ای چند بعدی بوده و در برگیرنده مولفه های ادراکی، نگرشی و رفتاری است. از نظر سندز (2001)، تصویر بدنی بر اساس یک ساختار چند وجهی مفهوم سازی می شود. در واقع تصویر بدنی مفهوم پیچیده ای است که در بردارنده عوامل بیولوژیکی روان شناسی درونی و عوامل اجتماعی خارجی است. ترکیب ارزیابی های ادراکی و نگرشی و رفتاری به تصویر بدنی، عوامل پیش بینی کننده بهتری برای اختلالات مربوط به تصویر بدنی، تلاش برای لاغر شدن و اختلالات تغذیه ای نسبت به هر کدام از ارزیابی ها به تنهایی خواهد بود. نتایج پژوهش ها در چند دهه گذشته نشان می دهد که عده زیادی از افراد جامعه به خصوص جمعیت مونث درپی تغییر درتصویر بدنی خود هستند(مکابی و ریکاردلی، 2001).
زیمانسکی و کاش (1995)، در تحقیقات خود بیان م دارند، زنان تمایل دارند از چهره و صورت ارزشیابی بیشتری نسبت به همسالان خود کسب کنند و بیشتر از مردان به جراحی های زیبایی صورت و گردن متمایل می شوند. کافری و تامپسون (2004)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیده اند که زنان تمایل دارند در ارزیابی خود از تصویر بدنی لاغرتر و از لحاظ چهره و صورت ارزشیابی بیشتری کسب کنند. در حالی که مردان نگرانی قابل ملاحظه ای را از بابت کم وزنی تجربه نمی کنند. اما این یافته ها نشان می دهد در هر دو جنس زنان و مردان دغدغه های تصویر بدنی وجود دارد. ...
...
در 58 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تکانشگری[1]
تکانشگری هسته اصلی بسیاری از آسـیب هـای اجتمـاعی مانند مصرف مواد، قماربازی بیمارگونه، اختلالهای شخصیت و دست زدن به اقدامات پرخاشجویانه اسـت. ایـن اخـتلال هـر ســال موجــب از میــان رفــتن زمــان و ســرمایه در بــسیاری از کـــشورها مـــی شـــود. یکی از رایج ترین تعاریف، تکانش گری به صورت آمادگی قبلی برای واکنش های سریع و بدون برنامه به محرک های درونی یا بیرونی بدون در نظر گرفتن نتایج منفی آن واکنش ها برای خود فرد یا دیگران، تعریف می شود(استنفورد [2]و همکاران، 2009).
فرآیند تصمیمگیری یا برگزیدن یک گزینه از میان چند گزینه، یکی از عالیترین پردازشهای شناختی به شمار میرود. گونه ویژهای از این فرآیند که به عنوان تصمیمگیری مخاطره آمیز شناخته میشود، در شرایطی پردازش (RDM) مخاطرهآمیز[3] میشود که شخص با گزینههایی روبه رو میگردد که انتخاب آنها باری از سود یا زیان در حال یا آینده به دنبال دارد و در عین حال میزان این سود و یا زیان با درجاتی از احتمال همراه است (اختیاری و بهزادی، 1380الف و ب).
تصمیمگیری مخاطرهآمیز اهمیت بالایی در زندگی فردی و اجتماعی افراد دارد و اختلال در این نوع تصمیمگیری هسته اصلی پدیده تکانشگری و رفتارهای تکانشی[4] را تشکیل می دهد (اختیاری و بهزادی1380 الف). رفتارهای تکانشی که در برخی رویکردها، رفتارهای مخاطره آمیز[5] نیز خوانده میشوند، به عملکردهایی گفته میشوند که اگرچه تا اندازهای با آسیب یا زیانهای احتمالی همراهند، امکان دستیابی به گونهای پاداش را نیز فراهم میکنند (اختیاری و بهزادی، جنتی و مقیمی، 1382). این رفتارها باید دارای سه عامل زیر باشند:
الف) برگزیدن یک گزینه از میان دو یا چند گزینه با پاداش احتمالی، ب) همراهی یکی از گزینهها با احتمال پیامدهای ناگوار و ج) روشن نبودن احتمال پیامد ناگوار در زمان رخداد رفتار (لَن[6] و چِرِک[7]، 2000).
بسیاری از مردم در زندگی روزمره دست به رفتارهای تکانشی میزنند (مولر[8]، بارت[9]، دوگهرتی[10]، اشمیتز[11] و سوان[12]، 2001). هر چند نشان دادن نمونههایی از رفتارهای تکانشی به نظر ساده میرسد، اما تعریف دقیق پدیده تکانشگری دشوار است چرا که اختلاف نظرهای بسیاری در تکانشی یا غیرتکانشی خواندن یک رفتار وجود دارد (اوندن[13]، 1999). نکته پیچیده در بررسی رفتارهای تکانشی تنوع عللی است که میتوانند بروز یک رفتار تکانشی را در پی داشته باشند. برای نمونه فردی که مواد مخدر مصرف میکند، ممکن است به علت گرایش به رفتارهای خطر پذیر، توجه زیاد به پاداشها، بیتوجهی به آسیبها، علاقه به تجربه چیزهای تازه و یا دیگر ویژگیهای روانشناختی چنین رفتار تکانشیای را انجام دهد.
2-1-2-1 تکانه
تکانه[14] اصرار و میل شدید به انجام یک عمل در پاسخ به یک محرک ذهنی یا بیرونی[15] است (بروکر[16]، 1989). تکانشگری طیف گستردهای از رفتارهایی است که روی آن کمتر تفکر شده، به صورت رشد نایافته برای دستیابی به یک پاداش یا لذت بروز میکنند، از خطر بالایی برخوردارند، و پیامدهای ناخواسته قابل توجهی را در پی دارند (اوندن، 1999). همچنین تعریف تکانشگری از دیدگاه رفتارشناسی، دربرگیرنده سود کوتاهمدت هر چند کم ارزش در برابر دستاوردهای بلندمدت ولی با ارزشتر میباشد (پتری[17]، 2001).
تکانشگری و رفتار تکانشی دارای سه ویژگی اساسی است که آن را از اصطلاحات مشابهی مانند بیشواکنش[18] جدا میکند. این رفتارها، شتابزده، برنامهریزی نشده[19]، بدون فکر و مستعد اشتباه[20] هستند، در حالیکه در بیش واکنش به جای تأکید بر سرعت بروز عکسالعمل، تأکید بر شدت و طول زمانی است که عکسالعمل رخ میدهد (سوان و هلندر[21]، 2002). ....
[1] impulsiveness
[2]Stanford MS
[3] risky decision making
[4] impulsive behavior
[5] risky behaviors
[6] Lane
[7] Cherek
[8] Moeller
[9] Barrett
[10] Dougherty
[11] Schmitz
[12] Swann
[13] Evenden
[14] impulse
[15] Churchill's Medical Dictionary, 1989
[16] Brooker
[17] Petry
[18] over reaction
[19] unplanned
[20] error prone
[21] Hollander
...
2-1-2-8 پژوهش ها درباره تکانشگری
از مهم ترین عوامل تأثیر گذار برنتایج درمانی بیماران، که در پژوهش های مختلف به آنها اشاره شده است، ویژگیهای شخصیتی و رفتاری هم چون تکانشگری، ولع مصرف و مولفه های شدت اعتیاد(مدت زمان مصرف مواد،نوع موادمصرفی،پیامدهای ناشی از تداوم مصرف مواد و تعدد ترک های ناموفق) است (دوران وهمکاران،20004،پری[1] وهمکاران،2005؛مولر[2] وهمکاران، 2001؛ نقل از واکسمن[3]،2009؛نقل از حدادی،1388).
در واقع مشخص شده است که تکانشگری یکی از وجه مشخصه های انواع است(الوک وگریس،1988؛به نقل از میرز[4]،2009،همان منبع).
عده ای از افراد در تمام موقعیت ها به صورت تکانشگر عمل می کنند(وابسته به صفت)در حالیکه عده ای دیگردر موقعیت های بخصوص به این شیوه عمل می نمایند همانند مواجه شدن با نشانه های ایجاد کننده ی ولع مصرف(وابسته به موقعیت).(دوقرتی[5]و همکاران،2006).
مرور مطالعات انجام شده در مورد تکانشگری هسته ی اصلی بسیاری از اختلالهای روانی از قبیل بیش فعالی ، نقص توجه،اختلال سلوک، اختلال های کنترل تکانه، سوءمصرف مواد، بولیمیا، رفتار خودکشی گرا، چند اختلال شخصیت را تشکیل می دهد.(ری [6]وهمکاران، 2005؛ کاپلان وسادوک،2003؛ فوسوتی[7]وهمکاران،2007).
[1] Perry
[2] uller
[3] Waxman
[4] Myresth
[5] Dougherty
[6] Ray
[7] Fossedi
در 59 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خودافشاسازی
خودافشاسازی به فرایندی اشاره دارد که در آن فرد به خود اجازه می دهد تا بوسیله دیگران شناخته شود (میکالینسر و ناچشون[1]، 1991). نظریه و تحقیقات در حوزه خودافشاسازی بر عامدانه و داوطلبانه بودن فعالیت آشکار کردن اطلاعات، افکار، و احاسات راجع به خود و دیگران (حداقل یک نفر دیگر) اشاره دارد (گرین[2]، درلگا[3] و متیو[4]، 2006).
درلگا و گرزلاک[5] (1979) خود افشاسازی را شامل ارائه اطلاعاتی در خصوص حالتهای فردی، تمایلات، رخدادهای گذشته، و برنامه هایی برای آینده میدانند. تحقیقات مربوط به خود افشاسازی به این یافتهها دست یافتهاند که توانایی انتقال احساسات و افکار به دیگران، مهارت اصلی در رشد روابط بین فردی است (آلتمن و تیلور، 1973؛ برشید و والستر، 1978، به نقل از گاردنر، 2011). خودافشاسازی به رشد و تسهیل ادراک متقابل و حمایت متقابل کمک میکند (برگ[6] و درلگا، 1987، چلون[7]، 1979، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991). فقدان خودافشاسازی اغلب به نارضایتی و احساس تنهایی در شبکه های اجتماعی میانجامد.
خود افشاسازی یک مفهوم چندبعدی است (برگ و درلگا، 1987، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991). یک بعد آن بحث تفاوتهای فردی است، در پرداختن به تفاوتهای فردی در خود افشاسازی بحث توانایی یا رغبت فرد برای خودافشاسازی مطرح است (میزانی که فرد دوست دارد خود افشاسازی کند)؛ توانایی و رغبت برای خودافشاسازی می تواند یک صفت باشد یا مربوط به یک رفتار خاص در موقعیتهای بین فردی باشد (سولانو[8]، باتن[9] و پاریش[10]، 1982). همچنین تفاوت افراد در خودافشاسازی میتواند از میزان، سطح خصوصی بودن اطلاعات، محتوای اطلاعات افشا شده و هدف خودافشاسازی نشأت گرفته باشد (کوزبی[11]، 1973،1972). یکی دیگر از ابعاد اصلی خودافشاسازی مربوط به انعطاف پذیری است (چلون، 1977، 1979، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991). انعطاف پذیری به توانایی فرد برای توجه به علامتها و نشانههای محیطی و همزمان پذیرش رفتارخود افشاسازی اشاره دارد. انعطاف پذیری در خود افشاسازی به سازگاری اجتماعی و سلامت روان میانجامد (چایکن و درلگا، 1974، چلون، 1979، گودستون و رینکر، 1974، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991). از نظر چلون (1977) کسی که توانایی تنظیم خودافشاسازی خود را در موقعیتهای اجتماعی مختلف و برحسب تقاضاهای بین فردی و موقعیتی دارد نسبت به کسی که مناسب بودن یا نبودن عمل خودافشاسازی در آن موقعیت درک نمیکند بسیار منطعطفتر عمل میکند (به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991).
یک نکته دیگر در خودافشاسازی «عمل متقابل» است که به تفاوت افراد در پاسخ به خود افشاسازی دیگران اشاره دارد. هنگامی که پذیرنده اطلاعات به تناسب اطلاعاتی که دریافت کرده است خود نیز به افشای اطلاعات اهتمام ورزد، در این صورت عمل متقابل انجام شده است (میکالینسر و ناچشون، 1991). برگ (1987) معتقد است فقط افرادی که پاسخگویی و اعتماد بالایی در مقابل اطلاعات خصوصی که دریافت میکنند، نشان میدهند؛ از نظر بعد عمل متقابل خوب عمل کردهاند. بعد دیگر خود افشاسازی علاقه به عمل خودافشاسازی است (آرچر[12]، برگ و رانگ[13]، 1980). شواهد تحقیقاتی در این زمینه متناقص است، بعضی از تحقیقات نشان دادهاند که افراد از خود افشاسازی اطلاعات خصوصیتر بیشتر لذت میبرند (آرچر و همکاران، 1980)؛ اما در مطالعات دیگر این یافته رد شده است (درلگا و همکاران، 1973، اهرلیچ[14] و گراون[15]، 1971، به نقل از میکالینسر و ناچشون، 1991). برگ (1987) بیان میکند که افراد فقط هنگامی به افشای اطلاعات خصوصی علاقهمند هستند که خواستار ایجاد روابط صمیمی و نزدیک با فرد روبرو باشند.
[1] Nachshon
[2] Green
[3] Derlega
[4] Mathews
[5] Grzelak
[6] Berg
[7] Chelune
[8] Solano
[9] Batten
[10] Parrish
[11] Cozby
[12] Archer
[13] Runge
[14] Ehrlich
[15] Graeven
...
آزمودن مکانیسمهای عصبی دلبستگی در پاسخ به برخی پرسشها در خصوص سرکوب افکار منفی به پاسخهای مطلوبی رسیده است. فرلی و شیور (1997) با استفاده از FMRI دریافتند که در مجموع، همه افراد موقع تفکر به فقدانها و شکست در ارتباطات، افزایش در برانگیختگی خودکار (پاسخهای گالوانیکی پوست) را نشان دادند. زمانی که از افراد خواسته شد تا تفکرشان را در این خصوص متوقف کنند، افراد ایمن و اجتنابی موفق عمل کردند (کاهش در پاسخهای پوستی)، اما افراد اضطرابی موفق نبودند. شواهد بیانگر آن است که افراد دارای اضطراب دلبستگی بالا پر از افکار و هیجانات منفی هستند و ذهنشان مملو از خاطرات منفی است (گیلات و همکاران، 2005). زمانی که از این افراد خواسته میشود تا خاطرهای منفی را به یاد آورند، بسیاری از هیجانات منفی دیگر را نیز یادآوری میکنند (میکالینسر و اورباچ، 1995). محققان دیگری نیز بر این عقیده اند که اضطراب دلبستگی با فعالیتهای بالای هیپوکامپ که مسئول یادآوری خاطرات متداعی است، در ارتباط است (ایچنبام، 2004). پژوهشهای متعدد نشان دادهاند که فعالیت بالا در قسمتهای قشر کمربندی قدامی [1]و قشر مرکزی پیش پیشانی[2] با سرکوب افکار در ارتباط است و افراد اجتنابی و اضطرابی از این لحاظ بسیار با یکدیگر متفاوتنند (وایلند[3]، کلی[4]، مکرا[5]، گوردون[6] و هترتون[7]، 2003؛ گیلات وهمکاران، 2005).
در همین زمینه محققان معتقدند که ظرفیت برای تنظیم هیجان مبتنی بر سبک دلبستگی تغییر میکند، بدین شکل که افراد مضطرب، هنگام رویارویی با فقدان یا طرد در روابط، بسیار هیجانی میشوند، در حالی که افراد اجتنابی، خودشان را از موقعیت هیجانی دور میکنند یا نسبت به آن درگیر ذهنی نمیشود (از جمله گیلات و همکاران، 2005). ...
....
[1] Anterior Cingvlate Cortex
[2] Medial Prefrontal Cortex
[3] Wyland
[4] Kelley
[5] Macrae
[6] Gordon
[7] Heatherton
مبانی نظری و پیشینه پژوهش خودکارآمدی اجتماعی (فصل دو)
در 61 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خودکارآمدی اجتماعی
اجتماعات امروزی تحت تأثیر تغییرات سریع تکنولوژیکی، اجتماعی و انفجار اطلاعات قرار دارند. این تغییرات لزوماً جدید نیستند، ولی سرعت آنها بسیار بالا است و آنچه در این میان حائز اهمیت است، نقش انسـان در این تغییرات و چگونگـی برخورد با آنها است. انسانها همیشه به دنبال کنترل و تاثیرگذاری بر وقایع زندگی خویش هستند. در زمانهای قدیم که افراد از دنیای اطراف خویش آگاهی محدودی داشتند، برای کنترل زندگی خود از نیروهای فوقطبیعی درخواست کمک مینمودند. رشد و گسترش دانش در انسان، توانایی او را برای پیشبینی وقایع و کنترل بر آنها افزایش داد و باوری که به نیروهای فوق طبیعی وجود داشت، جای خود را به قدرت انسـان برای شکل دادن به سرنوشتـش داد. به عبـارت دیگر، دیـدگاه انسـان از کنتــرل نیروهای فوقطبیعی به کنترل شخصی تغییر یافت. از آنجاکه کنترل، هستهی مرکزی و اساسی زندگـی انسان است، نظـریههای زیادی دربارهی آن ارائه شدهاست. در بیشتر این نظریهها اعتقاد بر این است که حالات عاطفی و رفتارهای انسانی بیشتر تحت تأثیر باورها و عقاید آنان در مورد خـودشان است. مؤثرترین این باورها، باورخــودکارآمـدی[1] است (فولاد چنگ، 1382). خودکارآمدی از نظریه شناخت اجتماعی آلبرت بندورا ( 1977)، نشأت گرفتهاست و موضوع مورد توجهی است که نزدیک به سه دهه توسط روانشناسان نظریه پرداز مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است (لین[2]، 2006).
نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی (عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روانشناختی اشاره دارد، تأکید میکند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علیّت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر میگذارند. بندورا (1997)، اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روانشناسان رفتارگرا بودهاست را رد کرد. به نظر بندورا داشتن دانش، مهارتها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده آنها نیستند بلکه باور انسان در بارهی تواناییهای خود در انجام آنها بر چگونگی عملکردشان مؤثر است. به گفته بندورا (1997)، منظور از خودکارآمدی و یا خودبسندگی، میزان اطمینانی است که هر فرد به توانایی خود در زمینهی اجرای یک رشته امور یا انجام یک تکلیف خـاص ابراز مینماید. او همچنین خودکارآمدی را یکی از فرایندهایشناختی میداند که ما از طریق آن بسیاری از رفــتارهای اجتـماعی و خصوصیات شخصی را بسط میدهیم. اینکه افــراد به آزمایش یا کنارآمدن با موقعیتهایمشـکل خواهند پرداخت یا نه، تابعی از میزان اطمینان آنها به کارآمـدی خــود است.
باور کارآمدی عاملی مهم در نظام سازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارتهای مشابه در موقعیتهای متفاوت به صورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است. مهارتها میتوانند به آسانی تحت تأثیر خود تردیدی[3] قرار گیرند و در نتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند از موقعیتهای تهدیدکنندهای که معتقدند توان کنارآمدن با آن را ندارند میترسند و از این موقعیتها اجتناب میورزند (بندورا، 1997). به بیان دیگر، اگر فردی باور داشته باشد که نمی تواند نتایج مورد انتظار را به دست آورد و یا به این باور برسد که نمی تواند مانع رفتارهای غیرقابل قبول شود، انگیزه او برای انجام کار کم خواهد شد. خودکارآمدی ادراک شده، بیانگر اعتقاد فرد به دارا بودن توانایی در مورد انجام تکالیف جدید یا دشوار و همچنین مقابله با حوادث ناگوار میباشد (شوارزر[4]، 1992). در واقع میزان خـودکارآمـدی بیانگرآن است که فـرد تـا چه اندازه به تواناییخود برای دستیابی به یک هدف مشخص و یا به طور کلی کنترل حیاتش اطمیناندارد (بندورا، 1996). ....
[1] . Self-Efficacy
[2] . Lin
1.Self –Doubt
[4] . Schwarzer
...
تحقیقات زیادی بر تأثیر عوامل مختلف والدگری بر شایستگیهای اجتماعی فرزندان تأکید داشتند (بیلگین، 2011). در مروری بر روی تحقیقات تجربی انجام شده بر متغیرهای دلبستگی و سازگاریهای بزرگسالان، رایس[1] (1990) بین شایستگیهای اجتماعی فرزندان با والدینی که عملکرد اجتماعی فرزندان را مورد تشویق قرار میدادند، ارتباط قوی پیدا کرد. علاوه بر این رایس، کانینگام[2] و یانگ[3] (1997) نشان دادند که دلبستگی به مادر و پدر بر احساس شایستگیهای فرزندانشان در موقعیتهای اجتماعی تاثیرگذار است و احساس شایستگی اجتماعی نیز بر تنظیم هیجانی آنها در موقعیتهای مختلف اثر دارد. علاوه براین مالینکروت[4] (1992) نشان داد که پاسخگویی مادر و پدر به نیازهای فرزندانشان با خودکارآمدی اجتماعی ارتباط مثبت دارد. مزایای والدگری مثبت (پاسخگویی، حمایت و عشق) به احساس شایستگی اجتماعی کودکان در موقعیتهای اجتماعی بسیار مربوط است (پاتالاز، 1987، به نقل از بیلگین، 2011). ملبی[5]، کونگر[6]، کونگر و لورنز[7] (1993) نشان دادند که سختگیری والدین و فقدان انعطافپذیری در تربیت فرزندان به رفتارهای انحرافی و تخریب رشد مهارتهای اجتماعی در فرزندان میانجامد.
رشد احساس خودکارآمدی اجتماعی به تعاملات والد-فرزند بسیار مربوط است، مخصوصاً هنگامی که والدین کودکانشان را به علت حل مستقلانه مسئله مورد تشویق و حمایت قرار میدهند (کورکوران[8] و ملینکورت، 2000 و گیانینو[9] و ترونیک[10]، 1988، به نقل از بیلگین، 2011). اولین ادراک از خودکارآمدی در خانواده به دست میآید و سپس در زندگی اجتماعی کودک توسعه مییابد و در تعاملات اجتماعی افزایش مییابد (بیلگین، 2011). در تحقیقاتی نیز نشان داده شده روابط مثبت والد فرزندی، استقلال و ایجاد و حفظ روابط بیرون خانه را در کودکان افزایش میدهد (برترتون، گولبی[11] و چو[12]، 1997؛ فیلد[13]، دیگو[14] و ساندرز[15]، 2001). دیدگاههای والدین نسبت به فرزندان تعیین میکند که چقدر کودکانشان میتوانند صاحب کارآمدیهای اجتماعی شوند و چقدر از آنها استفاده کنند (بیلگین، 2011). والدین مقتدر که دلبستگی ایمنی با فرزندانشان دارند، رشد مهارتهای فرزندانشان را مورد تشویق قرار میدهند، بنابراین کودک زودتر به درکی از خود میرسد و سریعتر به احساس استقلال میرسد (کاراوالیس[16]، دویل[17] و مارکیویس[18]، 2003). هر چه که فرد احساس استقلال بیشتری کند به احساس خودکارآمدی بیشتری دست مییابد. ...
...
[1] Rice
[2] Cunnigham
[3] Young
[4] Malinckrodt
[5] Melby
[6] Conger
[7] Lorenz
[8] Corcoran
[9] Gianino
[10] Tronick
[11] Golby
[12] Cho
[13] Field
[14] Diego
[15] Sanders
[16] Karavalis
[17] Doyle
[18] Markiewicz
مبانی و پیشینه نظری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست (فصل دو پژوهش)
در 34 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
کودکان بی سرپرست و بد سرپرست
دوران نوجوانی به خاطر نقش و اهمیتی که در زندگی انسان دارد،در هر زمان مورد توجه دانشمندان،روانشناسان و نویسندگان آن عصر بوده است.روان شناسان مختلف این دوران را احساس گرایی،عاطفه پرستی،دوره بحران های سازنده و دوره فشارو طوفان نامیده اند( پروت،1383) .همه این اشارات و توجهات نشان دهنده اهمیتی است که این دوره از زندگی می تواند داشته باشد.همه این ویژگی ها باعث می شود که التهابات ،اضطراب ها و دگرگونی ها در نوجوان به وجود آید و جلوه های غیر معمول و به ظاهر غیر عادی در او ظاهر شود .طبیعی است که پدیدار شدن این حالت ها در نوجوان،رفتارهای ویژه ای را از سوی والدین و مربیان می طلبد.
با توجه به اینکه ایران کشوری جوان می باشد مخاطراتی مثل بحران هویت در نوجوانان، افزایش روزافزون بیکاری و سردرگمی در جوانان و عدم استقلال آنها می تواند قابل پیش بینی باشد. لذا در این بین غیر طبیعی نیست که به علت مشکلات فوق الذکر بنیاد و بنیان خانواده ها سست شده و محصولات ناخوشایندی چون خانه های کودکان و نوجوانان بی سرپرست پدید خواهد آمد. دراین مجتمع های شبانه روزی کودکان و نوجوانانی وجوددارند که شامل این طبقات می شوند: فرزندانی که والدین آنها به علل اعتیاد یا قاچاق مواد مخدر زندانی شده اند ، آنهایی که به علت مشکلات درون خانوادگی و فوت والدین و عدم صلاحیت والدین از منزل فرار کرده اند (احمدی، 1380).
در عصر حاضر، جامعه ما والبته بسیاری از جوامع دنیا با یک دشواری و معضل بزرگی به نام کودکان بدسرپرست ویا کودکان بی سرپرست روبرو هستند کودکان بدسرپرست واقعیت تلخ جامعه هستند که به دور از مهر و محبت وتربیت والدین قرارمی گیرند و همین دوری از مهر و محبت تأثیرات منفی زیادی روی آنها گذاشته است ، زیرا انسان وقتی یک گام در جهت رشد و شخصیت خود برمی دارد،نیازهایی از قبیل تعلق داشتن ونیاز به تحسین ومحبت دارد در حالی که کودکان بدسرپرست از این نیازها پاسخی دریافت نمی کنند و دچار بحران ها و آسیب هایی می شوند که به واسطه تزلزل در بنیان خانواده ها ایجاد شده و آن ها را قربانی خود ساخته است.
مطالعه پیشینه های موجود در مورد نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست و مقایسه آن با افراد عادی نشان می دهد رشد و رفتار افراد متاثر از نوع خانواده ای است که در آن زندگی می کنند.به علاوه نتایج نشان می دهد که نوجوانانی که در خانه های تک والدینی زندگی می کنند یا نوجوانانی که به فرزندی پذیرفته می شوند در معرض خطر بالاتری برای رفتار ها ی غیر انطباقی می باشند.مطالعات نشان می دهد که این پیامدهای منفی ناشی از شماری دلایل نظیر ماهیت رابطه فرد با سایر اعضای غیر خانواده اصلی خودش،چگونگی نظارت یا مراقبت رفتارهای فرد توسط والدین و عوامل موثر دیگری نظیر کیفیت رابطه با همسالان و مهارت های تفکر شناختی بین فردی است (کی پسلی، 1988؛ نقل از ولف، 2000). ...
...
پیشینه پژوهش
2-2-1 پژوهشهای داخلی
طبق پژوهش سهرابی (1369)، اختلال رفتاری،اضطراب و افسردگی بیش از سایر اختلالات رفتاری مطرح در بین نوجوانان محروم از والدین بوده است،همچنین اختلالات رفتاری دربین نوجوانان 13 ساله ،نسبت به سایر گروه های سنی (15، 16، 17)، شیوع بیشتری دارد .محرومیت از والدین برای کودکانی که در سنین پایین تری قرار دارند نسبت به کودکان بزرگ تر آسیب زاتر بوده است. لذا علی رغم کوچک سازی و تاکید بر مراکز شبه خانواده هنوز هم ما شاهد طیف های مختلف سنی ، تحصیلی و غیر تحصیلی اعم از شاغل و غیر شاغل و حتی دارای ملیت های مختلف در این مراکز هستیم.و تعاملات بین این طبقات می تواند باعث ناسازگاری و ناآرامی شود .
رستگاران (1372)، نشان داد روش هایی که والدین در برخورد با فرزندان خود اعمال می کنند در شکل گیری رشد دوران کودکی و خصایص بعدی شخصیت و رفتارآنها تاثیر فراوان و عمیقی دارد. الگوها و رفتارها ی نادرست والدینی و رفتارهای ناسالم ،میتواند منجر به ایجاد طرح واره های ناسازگار اولیه سخت و در نهایت بروز مشکلات رفتاری ، اختلالات هیجانی، اختلالات شخصیت و ...شود.
مطالعات مصلحی (1373)، نشان داد بین دو گروه دختران بی سرپرست و عادی ،در میزان آشفتگی فکری، افسردگی ،ناسازگاری های اجتماعی،سوء ظن و بدبینی،گوشه گیری،افکارعجیب و غریب و احساس عدم امنیت تفاوت معناداری وجود دارد،همچنین این پژوهش حاکی از آن است که برخی از دختران بی سرپرست احتمالا دچار اختلالات روانی از جمله اختلال شخصیت و رفتارو...هستند.
تیزهوش (1378)، در مطالعات خود نشان داد که مشکل نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست به واسطه وجود طیف وسیعی از اختلال های رفتاری، عاطفی، احساس طرد شدگی، خودکارآمدی و حرمت خود پایین مشکل جدی و قابل تامل است .
محمدی و حاجی علیزاده (1383) در مطالعه بر روی 40 دانش آموز پسر پایه دوم دبیرستان نشان دادند که نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار ناهنجاری در مقایسه با نوجوانان عادی، به طور معناداری از سبک های مثبت حل مسئله کمتری استفاده می کنند. ...
...
مبانی و پیشینه نظری مادران کودکان کم شنوا و نا شنوا (فصل دوم پژوهش)
در 37 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
در ابتدا به ارائه تعاریف کم شنوایی، ناشنوایی و شیوع آن پرداخته میشود. سپس به مشکلات خانوادههای کمشنوا و درنهایت به تحقیقات پیشین انجامشده در مورد «مادران» که مرتبط با تابآوری و بهزیستی روانشناختی و رضایت زناشویی بوده است، پرداخته خواهد شد.
تعریفی که نورثر و داونز (2002) در مورد آسیب شنوایی ارائه کردهاند، همهی کودکانی را شامل میشود که کاهش شنوایی آنها بهاندازهای است که بهنوعی آموزش ویژه نیاز دارند. ازنظر سیف نراقی و نادری (1387) ناشنوا فردی است که با استفاده از وسایل کمکی یا بدون بهرهگیری از آنها نمیتواند گفتار دیگران را از طریق حس شنوایی بشنود، بهعبارتدیگر میزان ناتوانی حس شنوایی این گروه از افراد 70 دسیبل[1] یا بیشتر است و لذا از فراگیری زبان پیرامون خود از طریق حس یادشده محروم میشوند و به لحاظ مقاصد آموزشی کمشنوا شخصی است که با استفاده از وسایل کمکی یا بدون بهرهگیری از آنها در شنیدن گفتارهای دیگران مشکل دارد. بهعبارتدیگر میزان ناتوانی حس شنوایی اینگونه افراد بین 69-25 دسیبل است. از سوی دیگر میلانی (1385) افراد ناشنوا را، افرادی تعریف میکند که 95 دسیبل از بالاترین حد شنوایی خود را ازدستداده باشند و افراد کمشنوا را افرادی میداند که 30 تا 90 دسیبل از حد شنوایی برخوردارند.
15 تا 26 درصد جمعیت جهان دارای نقص شنوایی هستند، بوبیکو و همکاران (2007) این میزان را در کشورهای جهان سوم بالاتر گزارش کردند. بر اساس گزارش بوبیکو و همکاران از هر 1000 نفر، 7 نفر دارای کم شنوایی شدید تا عمیق هستند که معمولاً کم شنوایی در آنها قبل از شکلگیری زبان اتفاق افتاده است. حدوداً یک کودک در 2700 کودک با نقص شنوایی متولد میشود و شیوع این اختلال در سال اول زندگی افزایش مییابد و به حدود یک نفر در 1000 نفر میرسد (هیندلی، 2005).
خانواده، در حیات اجتماعی کودک نقش و تأثیر فوقالعادهای دارد. وظیفه خانواده، مراقبت از فرزندان و تربیت آنها، برقراری ارتباط سالم اعضا باهم و کمک به استقلال کودکان است، حتی اگر کودک مشکلدار داشته باشد. امروزه خانواده بهعنوان نظامی تعاملی و وابسته به هم مطرح میشود که فرد فرد اعضای آن ارتباط متقابل با یکدیگر دارند؛ بهگونهای که هر عاملی بر یک عضو از خانواده اثر گذارد بر دیگر اعضای خانواده و درنهایت بر کل خانواده مؤثر خواهد بود (رایفه و تروگت[2]، 2006).
[1] Decibel
[2] Rieffe, C., & Terwogt, M. M
....
تشخیص کم شنوایی در یک کودک پیامدهای گوناگونی بر خانواده دارد که کل خانواده را متأثر میکند. هدف اصلی در این موقعیت حفظ تعاملات هنجار و مناسب در محیط خانه است. مسئولیت این کار بر عهده همه اعضای خانواده است. روند سازگاری خانواده با کمشنوایی فرزند به دنبال برنامههای غربالگری شنوایی در سالهای اخیر تغییر بسیار کرده است زیرا والدین از بدو تولد از کم شنوایی فرزند خود آگاه میشوند و فرصت زندگی با یک کودک طبیعی را از دست میدهند (دس جرج[1]، 2003؛ کورتزر- وایت و لوترمن[2]، 2003).
عموماً پس از شناسایی کم شنوایی کودک، والدین وارد مرحله سوگواری و غم میشود و غم کم شنوایی فرزندشان را بهمثابه غم از دست دادن یک کودک «کامل» و یک زندگی «هنجار» برای او و کل خانواده در نظر میآورند. نخستین مرحله انکار والدین است که تصور میکنند تشخیص اشتباه بوده است. سپس به دنبال درمانهای مختلف میافتند و کودک را از یک متخصص به متخصص دیگر میبرند. پسازآن وارد مرحله خشم، غم و تأسف، احساس گناه و ناامیدی میشوند. مراحل سوگواری طبیعی و برای والدین سودمند است و در افراد مختلف باشخصیتهای مختلف بسیار متفاوت است (هاو[3]، 2006؛ ون الدیک و همکاران، 2004). باید تأکید نمود این احساسات والدین گذرا است. پس از رفع شوکهای اولیه، والدین تلاش میکنند اطلاعات بیشتری در مورد کم شنوایی به دست آورند و با کمشنوایی فرزند بهگونهای کنار آیند (هینترمیر، 2006). تنها پس از پذیرش کامل کم شنوایی فرزند است که والدین بهتدریج برای فرزندشان ارزش قائل میشوند، او را به خاطر خودش دوست دارند و تلاش میکنند زندگی خود را بهگونهای تغییر دهند که بتوانند نیازهای ویژه فرزندشان را برآورده کنند.
توانایی مادر در کنار آمدن با کمشنوایی فرزند، زندگی کودک را به طرق مختلفی متأثر میکند. مادرانی که اعتماد و اطمینان بیشتری به خود دارند، فرزندشان در سالهای بعد پیشرفت تحصیلی بهتری دارند. برای اینکه کودک کمشنوا کودکی هنجاری را پشت سر بگذارد نیازمند آن است که والدینش موضوع کم شنوایی او را بپذیرند. درواقع بهندرت قوانینی قابلتعمیم به همه کودکان کمشنوا در مورد نوع آموزش، توانبخشی و غیره وجود دارد. نگرش والدین نسبت به فرزند کمشنوای خود اثرات مهمی بر پیشرفت تحصیلی آتی و رشد هیجانی و اجتماعی او دارد و کودک کمشنوا باید مانند کودکان شنوا با والدین خود تعامل داشته باشد و تجربیاتی مشابه کسب کند (آرام، موست و مایافیت[4]، 2006). ...
...
[1] DesGeorge, J
[2] Kurtzer-White, E., & Luterman, D
[3] Howe. D
[4] Aram, D., Most, T., & Mayafit, H
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش مهارت های مقابله با استرس
در 56 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مهارت های مقابله ای
سبک های مقابله[1] به عنوان یکی از عوامل مهم میانجی بین استرس و سلامت روان در نظر گرفته می شود (وانگ[2]، 1993؛ کارور و همکاران، 1993). این مؤلفه در عین حال یکی از مؤلفه هایی است که به طور گسترده ای در زمینه سلامت روان مورد بررسی قرار گرفته است (پاسکار[3]، 2003). تمرکز پژوهش های انجام گرفته بر روی سبک های مقابله با استرس یر مشخص نمودن اشکال مؤثر و کارامد این سبک ها در برخورد با استرس می باشد (سامر فیلد و مک کار[4]، 2000). درباره سبک های مقابله با استرس تعاریف بسیار زیادی ارائه شده است (لازاروس، 1984؛ به نقل از ولرات[5]، 2003). تأکید همه این محققان، روی این موضوع است که واکنش به استرس در افراد مختلف متفاوت است، و همیشه این واکنش ها به کاهش استرس نمی انجامد. همه آنها برای برخورد با استرس مراحل خاصی را در نظر می گیرند. لازاروس توالی زیر را در ارتباط با مقابله با استرس ارائه می کند:
الف. دریافت تهدید ( درک تهدید)
ب. ارزیابی توانایی برخورد با تهدید
ت.بکارگیری شیوه ای برای برخورد با این تهدید (کوشش شناختی و رفتاری)
لازاروس (1993) روی دو نوع سبک مقابله با استرس تأکید و تمایز قائل شد:
الف- مقابله متمرکز بر مسأله، که در راستای حل مشکل یا انجام عملی است که منبع استرس را تغییر می دهد.
ب- مقابله متمرکز بر هیجان، که کاهش دهنده یا اداره کننده آشفتگی عاطفی همراه با موقعیت است.
در غالب موارد برای برخورد با شرایط استرس زا باید از هر دو نوع مقابله استفاده کرد. ولی مقابله متمرکز بر مسأله، گرایش بر تسلط بر موقعیت دارد و لذا زمانی مفید است که فرد احساس کند، می تواند در رابطه با استرس کار بنیادی و سودمندی را انجام دهد. اما در مقابله عاطفی فرد احساس می کند که ناگزیر از تحمل منبع فشار روانی است. بعضی از روش های مقابله بر هیچ کدام از روش های بالا متمرکز نیستند، لذا کارور و وینروپ (1993) آنها را پاسخ های مقابله ای ناکارامد می دانند.
[1] Coping style
[2] Wong
[3] paskar
[4] Somerfield & Mc Carae
[5] vollrath
...
2-1-3-6 مراحل فشار روانی از لحاظ سازگاری
هنگامی که فرد از یک سو خود را تابع الزاماتی میبیند و از سوی دیگر دارای ظرفیتهای است که منطبق با نیازها و خواستههایش عمل میکند، اگر هیچ گونه ارتباطی بین آنها مشاهده نکند، دچار ناهماهنگی خواهد شد که این ناهماهنگی به طریق مختلف منجر به بروز فشار روانی میگردد و تنها راه غلبه بر برقراری نوعی سازگاری و تجانس میباشد. (ابراهیمی، 1387)
هانس سلیه میگوید «امروز ما دریافتهایم که بسیاری از بیماریهای رایج، بیشتر به نبود سازگاری در برابر استرس مربوط میشود، تا به حوادث ناشی از میکروبها و ویروسها. سلیه مراحل فشار عصبی (استرس) را به سر مرحله هشدار، مقاومت و فرسودگی تقسیم مینماید.»
مرحله اول: (هشدار- خطا): ترشح هورمونها افزایش مییابد. بدن در حالت آمادگی نسبی قرار میگیرد. علائم فیزیولوژیکی مانند ضربان قلب و فشار خون رویت میشود.
مرحله دوم (مقاومت): ترشح هورمونها به بالاترین حد خود رسیده است، بدن در حالت آمادگی کامل به سر میبرد.
مرحله سوم (افسردگی): بدن در حالت استراحت و تجدید قوا قرار میگیرد، قدرت دفاعی در برابر بیماریها تضعیف میگردئد و فرد منفعل و فرسوده میشود.
2-1-3-7 پژوهشهای انجام گرفته درباره استرس
استرس شدید و بلند مدت نظیر تغییرات زندگی (هارکنیس و لوتر[1]، 2001) می تواند توانایی سازگاری فرد را تحت تاثیر قرار دهد، موجب افسردگی شود و ضمن آسیب به بدن، لذت زندگی را از بین ببرد (کی کولت- گلاسر[2]، 2002). ...
...
[1]Harkness & Luther
[2] Kicoit. Glaser
...