SPECULATIONS ON THE NEUROBIOLOGY OF EMDR
قسمتهایی از متن:
این مقاله کاوشی است در یافته های جاری عصب زیست شناسی در حیطه سیستم لیمبیک[1]،خواب نا به روال[2] و آسیب های روانشناختی[3]. ساخت و قوام حافظه و عاطفه در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است. تحقیقات آناتومی واسطه و فیزیولوژی خواب نا به روال رابه تفصیل بیان می کند، بخصوص عملکرد خواب نا به روال در پردازش خاطره. گذرگاه های آسیب روانی مختصرا شرح داده می شود. سپس فرضیه های مبتنی بر این یافته ها همچون فرضیه هایی در مورد مکانیزم های زیربنایی "ای.ام.دی.آر"[4] ارائه می شوند.
فرضیه های مطرح شده دراین مقاله ارائه شده اند تا بحث و پژوهش بیشتری را در مورد مکانیزم های زیربنایی "ای.ام.دی.آر" برانگیزند. این فرضیه ها حاصل یافته های تجربی اخیر در حیطه سیستم لیمبیک ، عصب زیست شناسی آسیب روانی وخواب نا به روال هستند. این مقاله در احتمال اینکه پردازش "ای.ام.دی.آر" تدریجا قابلیت بالاتر عملکردهای مغزی را جهت لغو درونداد ساخت های لیمبیک فراهم می کند و از این رهگذر تسهیل کاهش فعالیت لیمبیک، کاهش برافروختگی و در نتیجه تلفیق تالاموس، آمیگدال،هیپوکامپال و عملکرد مغزی منسجم را به دنبال دارد به کاوش می پردازد.
[1] Limbic system
[2] REM
[3] Psychological trauma
[4] EMDR
...
شیفر[1] و همکاران (1997) با استفاده از نگارهْ الکتریکی مغز با تمرکز بر صوت حاصل از پتانسیلهای برانگیخته مطالعه ای را برروی الگوهای برتری جانبی نیمکره ای در دو گروه کنترل و گروه آسیب دیده روانی ( مورد سو استفاده قرار گرفته ) انجام دادند. نتایج در گروه آسیب دیده فرونشینی پتانسیل برانگیخته نیمکره راست را نشان داد ، سبب برتری جانبی قابل توجه موافق با نیمکره راست و همایندی (همراهی) کاهش یافته عملکرد نیمکره چپ در خلال یادآوری خاطرات ناراحت کننده شد. جالب است بدانید در خلال تکلیف فکر کردن به یک خاطره معمولی (بدون بار عاطفی) پتانسیلهای برانگیخته قویاً در کورتکس چپ فرونشانده شدند و این علامتی گواه بر بهبود فعالیت کورتکس چپ بود. آزمودنیهای گروه کنترل در خلال یادآوری خاطرات ناراحت کننده برتری جانبی معناداری را نشان ندادند. محققین بیان می دارند که عملکرد دو نیمکره در بیماران قربانی سواستفاده دوران کودکی باخودمختاری بیشتر(با همزمانی ضعیف) صورت می گیرد.
تیشر[2] وهمکاران(1997) از انسجام نگارهْ الکتریکی مغز استفاده کردند تا بر روی برتری جانبی پانزده کودک بستری با تاریخچه سو استفاده جنسی یا بدنی شدید مطالعه کنند. این افراد با داوطلبین "سالم" همان گروه سنی مقایسه شدند. از انسجام نگارهْ الکتریکی مغز جهت معلوم ساختن درجه ارتباط بین نواحی مختلف مغز استفاده شد. کودکان قربانی سو استفاده بصورت معناداری از کودکان گروه کنترل متفاوت بودند. آنها سطوح بالاتر انسجام[3] نیمکره چپ و عدم تقارن معکوس[4] را نشان دادند و انسجام نیمکره چپ آنها به صورت معناداری بیشتر از نیمکره راست بود. تحلیل های مفصل این مسئله را مطرح می کرد که انسجام افزایش یافته نیمکره چپ نشاْت گرفته از نقصی در عملکرد بخش قشری چپ است.
نیکوزیا[5] (1994) با تحلیل کمی نگارهْ الکتریکی مغز مراجعینی که "ای.ام.دی.آر" را بعنوان یک درمان دریافت کرده بود متوجه شد که فعالیت موج پایین تر مغز در کورتکس دو نیمکره به وضعیت عادی باز گشته است. او بیان داشت که مرحله ارتباط دو نیمکره با ناتوانی در بازداری نورآدرنالین در هم گسیخته می شود. نیکوزیا شبیه به وینسون ( 1993 ) عنوان کرد که میزان بالای نورآدرنالین رها شده در قسمت جلوی مغز در خلال آسیب روانی ، علت بازداری خواب نابه روال و فروپاشی فعالیت راهنما[6] در سلولهای دیواره می باشد . او خاطر نشان می کند که بررسی ضریب نگارهْ الکتریکی مغز یک بیمار که تحت درمان حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش قرارگرفته بود تقریباً پنج انحراف استاندارد انسجام ضعیف نشان داده است که به لحاظ درون نیمکره ای در کمتر از نود دقیقه از طریق مداخله درمانی"ای. ام. دی. آر " برطرف شد . ...
...
[1] Schiffer
[2] Teicher
[3] Coherence
[4] Reversed asymmetry
[5] Nicosia
[6] Pacemaker activity
مقاله آناتومی و کاربرد ها
بخشهایی از متن:
مقدمه
در بیان آناتومی گفته میشود که مطالعه ساختار بدن انسان است. البته بیشتر آناتومیستها این را قبول ندارند چرا که آنان بیان میکنند این تعریف بدون در نظر گرفتن اعمال مربوط به قسمتهای مختلف بدن است. بنابراین معنی دقیق آناتومی عبارتست از مطالعه ساختمان بدن و ربط آن به اعمال قسمتهای مختلف آن ساختمان. در بررسی آناتومی ، چنانچه بررسی با چشم غیر مسلح صورت گیرد آن را کالبد شناسی درشت بین (macroanatomy) گویند.
با کمک میکروسکوپ انجام گیرد، آن را کالبد شناسی ریزبین (microanatomy) یا بافت شناسی (histology) گویند. بالاخره شناسایی بدن انسان در دوره جنینی ، جنین شناسی یا رویان شناسی embryology نامیده می شود. ولی واژه آناتومی یا کالبد شناسی ، در زبان فارسی ، بیشتر بیان کننده همان ماکروآناتومی است. بررسی عملی بدن انسان که روی جسد انجام میگیرد، کالبد شکافی یا تشریح خوانده میشود.
تاریخچه
اولین مطالعات مربوط به آناتومی ، توسط وسالیوس که یک آناتومیست فلمنگی قرن شانزدهم میباشد صورت گرفت. او توانست طرحهایی از قسمتهای مختلف بدن ، با چشم غیر مسلح رسم کند.
انواع آناتومی
امروزه آناتومی با یک صفت استفاده میشود که شاخه خاصی از آناتومی را بیان میکند.
آناتومی عملی: بطور معمول از شناخت و درمان کلینیکی استفاده میشود مثل استفاده از علم آناتومی در اجرای یک آزمایش فیزیکی بر روی بدن.
آناتومی کلینیکی: مطالعه آناتومی وابسته به عمل دارو.
آناتومی مقایسهای: مطالعه آناتومی ارگانیسمهای مختلف با کشیدن شباهتها و تفاوتها در رابطه با ساختار و عملکرد.
آناتومی عرضی: آناتومیای که بدن را در خلاف جهت طرح بدن بررسی میکند.
...
حرکت درمانی
حرکت درمانی یکی از شاخه های تربیت بدنی وعلوم ورزشی است که به رفع ناهنجاری های وضعیتی می پردازد . پیش از این مطالب زیادی در این مورد آورده شده است از جمله پشت گرد پشت گود پای پرانتزی پشت کج یا اسکلیوز و ... از آنجا که اطلاعات آورده شده کاملاُ عمومی بوده و فقط شما را در تشخیص عارضه یاری می کند لازم است بدانید در صورت مبتلا بودن به هر یک از این عوارض بایستی به متخصصین این امر مانند ارتوپد ها و درمانگرانی مثل دکتر یا فوق لیسانس تربیت بدنی با گرایش حرکت درمانی مراجعه نمایید .
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
مقدمه
تاریخچه
انواع آناتومی
کاربردهای آناتومی
بررسی کلیه مراحل تکامل از زیگوت تا انسان بالغ
آناتومی کالبدشناسی
آناتومی گوش
دیدکلی
گوش خارجی
لاله گوش
مجرای گوش خارجی
پرده صماخ
گوش میانی
پنجره بیضی
پنجره گرد
گوش داخلی
حلزون
اندام کورتی
تونل کورتی
شروع پیدایش حس شنوایی
حرکت درمانی
استئوآرتریت ستون مهره ها
تمرین با لاستیک های بدن سازی bodylastics exercise
کف پای صاف flat foot
دیسک کمر disc problem
واریس
سیاتیک sciatic
در مورد دراز و نشست
چاقی
زانو درد knee pain
تغذیه مناسب
کمردرد Low back pain
پشت گرد round shoulder
پایان نامه آناتومی قلب
آناتومی میکروسکوپی قلب
بافت قلب (میوکارد) متشکل از انواع متنوعی از سلولهاست که به همراه یکدیگر باعث ایجاد انقباض منظم قلب می شوند. سلولهای تخصص یافته سیستم الکتریکی (هدایتی) قلب را تشکیل می دهند. این سیستم باعث تولید تکانه های الکتریکی می شود و این تکانه ها را به فیبرهای عضلانی قلب (میوسیتها) منتقل می کند و میوسیتها نیز به نوبه خود موجب انقباض مکانیکی می شوند. نحوه اتصال آنها به صورت end-to-end است. این ضخامت نواحی ضخیم شده ای از غشای سلولی (سارکوم) هستند که به انتقال نیروی مکانیکی بین سلول ها کمک می کنند. سارکولم اعمالی مشابه سایر غشاهای سلولی دارد. این اعمال عبارتند از حفظ گرادیان یونی، انتشار تکانه های الکتریکی و ایجاد گیرنده برای دریافت تحریکات هورمونی و عصبی به علاوه سارکولم از طریق توبولهای عرضی(توبولهای T) کوچکی که از این غشاء به درون فضای داخل سلول گسترش یافته اند، نقش مهمی در تحریک و انقباض میوکارد دارد.
میوسیتها از ارگانلهای متعدد که انرژی مورد نیاز برای انقباض را فراهم می کند، شبکه وسیع توبولهای داخل سلولی که رتیکولوم سارکوپلاسمیک نامیده می شوند و به عنوان مخزن اصلی کلسیم داخل سلولی عمل می کنند و میوفیبریلها که عناصر انقباضی سلول هستند تشکیل شده اند.
آناتومی ماکروسکوپی قلب
قلب از چهار حفره تشکیل شده است. دو دهلیز، دو بطن، دو پمپ مجزا و کنار هم را تشکیل می دهند که به صورت سری قرار گرفته اند. دهلیزها حفره های کم فشاری هستند که در طی انقباض بطن (سیستول) خون را ذخیره می کنند در مرحله شل شدن بطنها (دیاستول) باعث پرشدن بطنها می شوند. دهلیزها توسط سپتوم بین دهلیزی نازکی از هم جدا می شوند.
تغذیه خونی قلب
قلب توسط شریان کرونری راست و چپ تغذیه می شود که این شرائین در ناودان کرونری قرار می گیرد. شریان کرونری چپ60%، شریان کرونری راست40% قلب را مشروب می کند. شریان کرونری راست از سینوس آئورتیک قدامی شروع می شود و ابتدا بین شریان ریوی و گوشک راست حرکت کرده و در ناودان کرونری به سمت پایین و راست می آید.
شاخه های شریان کرونری راست
بخشی از شریان کرونری راست که در سطح استرنو- کوستال قرار دارد به نام سگمان اول و بخشی از آن که در سطح دیافراگماتیک دیده می شود به نام سگمان دوم نامیده می شود.
شاخه های سگمان اول عبارتند از:
1- شاخه ای برای شریان آئورت
2- شاخه ای برای شریان ریوی
3- شاخه ای برای مخروط شریانی به نام شاخه conal که با شاخه conal کرونری چپ، حلقه شریانی vieussens را می سازند که تأمین کننده خون مخروط شریانی (infundibulum) است.
4- شاخه هایی برای دهلیز راست که دهلیز راست و گوشک راست قلب را تغذیه می کند. یکی از مهمترین شاخه های آن شاخه S.A است که به سمت ورید اجوف فوقانی رفته و گره S.A را تغذیه می کند.
5- شاخه هایی برای بطن ها: شاخه های زیادی است که بطن راست تغذیه می کند.
6- شاخه مارژینال راست که در طول کنار تحتانی قلب تقریباً تا اپکس قلب می آید.
شاخه های سگمان دوم عبارتند از:
1- شاخه های دهلیزی
2- شاخه های بطنی و شاخه های دهلیزی- بطنی که قسمت عقب دهلیز و بطن راست را تغذیه می کنند.
3- شریان بین بطنی- خلفی(P.D.A) که در شیار بین بطنی- خلفی قرار می گیرد. در 80% موارد گره A.V توسط شریان کرونری راست تغذیه می شود.
نارسایی قلبی حاد در برابر مزمن
نمونه بارز HF حاد ، انفارکتوس ناگهانی و وسیع میوکارد یا پارگی یکی از دریچه های قلبی در بیماری است که قبلاً مشکلی نداشته است . HF مزمن نوعاً در بیماران مبتلا به کاردیومیوپاتی اتساعی یا بیماری دریچه ای قلب دیده می شود که به آهستگی ایجاد میشود یا پیشرفت می کند جزء اصلی HF حاد معمولاً سیستولیک است و کاهش ناگهانی برون ده قلبی در اغلب موارد ، به افت فشار خون سیستمیک(بدون ادم محیطی ) می انجامد و در HF مزمن ، فشار شریانی معمولاً تا مراحل انتهایی بیماری ، حفظ میشود اما ادم شایع است .
نارسایی قلب راست در برابر چپ
بسیاری از علایم بالینی HF به دلیل تجمع مایع اضافی در پشت یک یا هر دو بطن ظاهر می شوند این مایع معمولاً پشت حفره ای از قلب جمع می شود که نخستین بار گرفتار شده است . به عنوان نمونه بیمارانی که بطن چپ آنها بار اضافه ای را تحمل می کند ( مثلاًدر تنگی دریچه آئورت ) یا ناتوان شده است ( مثلاً بعد از انفارکتوس میوکارد )، به احتقان ریوی و در نتیجه ، تنگی نفس و ارتوپنه دچار خواهند شد . به این اختلال ، نارسایی قلب چپ گفته می شود .
کنترل مایع اضافی
بسیاری از تظاهرات بالینی HF، ناشی از افزایش حجم مایعات خارج سلولی هستند. تعادل منفی سدیم را می توان به وسیله کاهش مصرف خوراکی و افزایش دفع ادراری این یون به کمک دیورتیکها برقرار کرد. به ندرت، در HF شدید، برداشت مکانیکی مایع خارج سلولی به وسیله توراسنتز و پاراسنتز ممکن است لازم باشد.
رژیم غذایی
در بیماران مبتلا به HF خفیف، برای بهبود علایم ممکن است تنها محدودیت مصرف نمک و استراحت متناوب کافی باشد. رژیم غذایی طبیعی، تقریباً 6 تا 10 گرم کلرید سدیم دارد، این میزان را می توان با پرهیز از غذاهای غنی از سدیم و برداشتن نمک از سفره، به نصف رساند.
مقاله بررسی آناتومی و جنین شناسی چشم در 49 صفحه ورد قابل ویرایش
آناتومی و جنین شناسی چشم
paul Riordan. Eva, FRCS, FCO phth & Khalid F. Tabbara, MD
الف- آناتومی طبیعی
کاسه چشم (THE ORBIT)
(شکلهای 1-1 و 2-1)
حفره کاسه چشم شبیه هرمی چهارضلعی است که راس آن در عقب واقع شده است. دیواره های داخلی راست و چپ کاسه چشم موازی اند و توسطی بینی از هم جدا شده اند. در هر کاسه چشم (اربیت) دیواره های داخل یو خارجی زاویه ای 45 درجه تشکیل می دهند، در نتیجه زاویه بین دو دیواره خارجی قائمه میشود. شکل اربیت را به گلابی ای تشبیه می کنند که عصب بینایی (optic nerve) دم آن را می سازد. قطر محیط قدامی قدری کوچکتر از ناحیه بلافاصله پشت لبه است، بنابراین حاشیه محافظ محکمی را می سازد.
حجم اربیت فرد بزرگسال تقریبا 30 ml است و کره چشم فقط در حدود یک پنجم این فضا را اشغال میکند عمده فضای باقیمانده را چربی و عضله اشغال می کنند.
حد قدامی حفره اربیت را سپتوم پیشانی در پایین با سینوس فکی و در سمت داخل با سینوسهای پرویزنی و پروانه ای (spenoid) مرتبط است. ضربه مستقیم به کره چشم براحتی موجب آسیب کف نازک اربیت میشود که بصورت ترک برداشتن (شکستگیblowout) شود و محتویات اربیت را گرفتار کند. خوردگی سقف اربیت (مانند نوروفیبروماتوز) ممکن است موجب ضربانهای آشکار کره چشم شود که از مغز منتقل میشوند.
سقف اربیت عمدتا توسط صفحه اربیتال استخوان پیشانی تشکیل میشود غده اشکی در حفره اشکی واقع در ضلع قدامی خارجی سقف قرار دارد. در خلف ، بال کوچک استخوان اسفنوئید که کانال اپتیک را در خود جای می دهد، سقف را کامل میکند.
دیواره خارجی توسط شیار کاسه چشمی فوقانی از سقف جدا میشود این شیار بال کوچک استخوان پروانه ای را از بال بزرگ جدا میکند. قسمت قدامی دیواره خارجی توسط سطح اربیتال استخوان زیگوماتیک (گونه ای) تشکیل میشود که محکم ترین قسمت اربیت استخوانی است. لیگمان های آویزان کننده (suspensory) تاندون پلکی خارجی، و لیگان های گونه ای بوسیله بافت همبندی به دگمه اربیتال خارجی متصل میشوند.
کف اربیت بوسیله شیار اربیتال تحتنای از دیواره خارجی جدا میشود. صفحه اربیتال ماگزیلا، قسمت بزرگ مرکزی کف اربیت را می سازد که بخش اعظم شکستگی های blowout در آنجا اتفاق می افتد. زایده پیشانی ماگزیلا از سمت داخل و استخوان زیگوماتیک از سمت خارج لبه تحتانی اربیت را کامل می کنند. زایده اربیتال استخوان گام مثلث کوچکی ازقسمت خلفی کف اربیت می سازد. حدود دیواره داخلی کمتر مشخصند. استخوان پرویزنی بسیار نازک است اما در جلو که به استخوان اشکی (lacfrimal bone) می رسد، ضخیم میشود. بدنه استخوان پروانه ای (sphenoid b.) خلفی ترین بخش دیواره داخلی را می سازد، و زایده گوشه ای (angular) استخوان پیشانی بخش فوقانی ستیغ اشکی خلفی را می سازد. بخش تحتانی ستیغ اشکی خلفی از استخوان اشکی تشکیل میشود. ستیغ اشکی قدامی به آسانی از طریق پلک قابل لمس است و از زایده پیشانی استخوان ماگزیلا ساخته می شو، ناودان اشکی بین دو ستیغ قرار دارد و حاوی کیسه اشکی (lacrimal sac) است.
نوک اربیت (orbital apex)
شکل (3-1)
نوک اربیت مدخل تمام اعصاب و عروق چشم و مبدا تمام عضلات خارج چشمی بجز مایل تحتانی است. شیار کاسه چشمی فوقانی (superior orbital fissure) بین بدنه و بالهای بزرگ و کوچک استخوان پروانه ای قرار دارد. (trochlear) از بخش خارجی شیار عبور میکنند که خارج از حلقه zinn قرار دارد. شاخه های فوقانی و تحتانی عصب اکولوموتور را بدوسنس و اعصاب نازوسیلیاری از پخش داخلی شیار و از داخل حلقه زین می گذرند. عصب اپتیک و شریان افتالمیک از کانال اپتیک عبور می کنند که آنهم در داخل حلقه زین قرار دارد. ورید افتالمیک تحتانی ممکن است از هر یک از بخشهای شیار اربیتال فوقانی عبور کند از جمله بخش مجاور بدنه اسفنوئید که پایین و داخل تر از حلقه زین قرار دارد. ورید افتالمیک تحتنای ممکن است ازهر یک از بخشهای شیار اربیتال فوقانی عبور کند از جمله بخش مجاور بدنه اسفنوئید که پایین و داخل تر از حلقه زین قرار دارد. ورید افتالمیک تحتانی اغلب پیش از خروج ازاربیت به ورید افتالمیک فوقانی می پیوندد.
(شکل های 4-1 تا 6-1)
خونرسانی شریانی اصلی اربیت و ساختمانهای آن از شریان افتالمیک تأمین میشود که اولین شاخه اصلی قسمت داخل جمجمه ای شریان کاروتید داخلی است. این شاخه از زیر عصب اپتیک عبور میکند و آن را در مسیر کانال اپتیک تا اربیت همراهی میکند. اولین شاخه داخل اربیتی، شریان مرکزی شبکیه است که در 8 تا 15 میلی متری زیر کره چشم وارد عصب اپتیک میشود. سایر شاخه های شریان افتالمیک عبارتند از شریان اشکی (lacrimal a.) که غده اشکی و پلک فوقانی را مشروب می کند؛ شاخه های عضلانی به عضلات مختلف اربیت؛ شریانهای مژگانی کوتاه و بلند؛ شریانهای پلکی داخلی (medial palpebral a.s) به هر دو پلک و شریانهای سوپرا اربیتال و سوپرا تروکلئار. شریانهای مژگانی خلفی کوتاه مشیمیه و بخشهایی از عصب اپتیک را مشروب می سازند. دو شریان مژگانی خلفی بلند، جسم مژگانی را مشروب می سازند و با یکدیگر و با شریانهای مژگانی قدامی آناستوموز می یابند تا حلقه شریانی اصلی عنبیه را تشکیل دهند. شریانهای مژگانی قدامی از شاخه های عضلانی به عضلات رکتوس جدا میشوند. آنها به قدام صلبیه اپی اسکلرا، لیمبوس، و ملتحمه خون می رسانند و در حلقه شریانی اصلی عنبیه شرکت می کنند. قدامی ترین شاخه های افتالمیک در تشکیل قوسهای شریانی پلک ها نقش دارند که از طریق شریان فاسیال با گردش خودن کاروتید خارجی ارتباط برقرار می کنند.
عضله بالا برنده پلک فوقانی
levator palpebral
superioris muscle
عضله بالا برنده پلک فوقانی از یک تاندون کوتاه از سطح زیرین بال کوچک استخوان پروانه ای، در جلو و بالای سوراخ اپتیک شروع میشود. این تاندون با مبدا عضله رکتوس فوقانی که در زیر آن است درهم می آمیزد. این عضله که بخشی از آن عضله صاف است (عضله مولر) همراه با نیام خود، بخش مهمی از توکشنده پلک فوقانی را می سازند. بخش پلکی عضله حلقوی چشم به عنوان متضاد آن عمل میکند.
دو انتهای نیام بالا برنده را شاخهای داخلی و خارجی آن می خوانند. شاخ داخلی ظریف است و در پایین به درز پیشانمی – اشکی و نیز به لیگامان پلکی داخلی متصل میشود. شاخ خارجی از بین بخشهای کاسه چشمی و پلکی غده اشکی می گذرد و به توبرکل کاسه چشم و لیگامان پلکی خارجی متصل میشود.
غلاف عضله بالابرنده پلک در پایین به عضله رکتوس فوقانی می چسبد. سطح فوقانی، در پیوستگاه شکم عضله و نیام، نوار ضخیمی می سازد که در داخل به قرقره و در خارج به دیواره کاسه چشمی خارجی وصل می شود، این نوار لیگامان مانع ckeck ligaments عضله را می سازد. آن را لیگامان ویتنال whitnall نیز می گویند.
عضله بالابرنده توسط شاخه فوقانی عصب سوم جمجمه ای عصب دهی میشود. خونرسانی آن توسط شاخه های عضلانی خارجی شریان افتالمیک انجام میشود.
اعصاب حسی پلک از شاخه های اول و دوم عصب سه قلو (V) جدا میشوند. اعصاب کوچک اشکی، فوق کاسه چشمی ، فوق قرقره ای، و بین خارجی lateral nasal منشعب از شاخه افتالمیک عصب پنجم اند. اعصاب زیر کاسه چشمی، صورتی وجنه ای zigomaticofacial و گیجگاهی وجنه ای zygomat icotemporal منشعب از شاخه فکی (دوم) عصب سه قلو هستند.
عروق خونی پلک ها از شاخه های پلکی داخلی و خارجی شریانهای افتالمیک و اشکی جدا میشوند. آناستوموزهای بین شریانهای پلکی داخلی و خارجی، قوسهای تارسی را می سازند که در بافت حفره ای فوق عضلانی قرار دارند.
تخلیه وریدهای پلک از طریق ورید افتالمیک و وریدهایی که به پیشانی و گیجگاه تخلیه میشوند صورت میگیرد. این وریدها بصورت شبکه های جلو و خلف تارسی ترتیب یافته اند (شکل 6-1).
عروق لنفاوی بخش خارجی پلک ها به گره های لنفاوی جلو گوش preauricular و بناگوشی parotid می ریزند. عروق لنفاوی بخش داخلی پلک ها به گره های لنفاوی تحت فکی submandibular تخلیه میشوند.
آناتومی بدن انسان و تاثیر دستگاه بدنسازی بر اعضای بدن
بدن انسان، کل ساختار انسان است که سر، گردن، تنه (سینه و شکم)، دو بازو و دستها و دو ساق پا و پاها را شامل میشود. هر قسمت بدن از انواع مختلف سلول تشکیل شده است. تعداد سلولهای بدن انسان حدود ۳۷٫۲ تریلیون تخمین زده شدهاند. این عدد از دادههای جزئی بدست آمده است و به عنوان نقطه شروع برای محاسبات بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. این عدد از تعداد همه سلولهای اندامهای بدن و نوع سلول هایشان بدست آمده است. اجزای سازنده بدن انسان نشان میدهد که بدن از تعدادی عناصر خاص در نسبتهای مختلف تشکیل شده است.
بدن انسان میتواند ناهنجاریهای آناتومیک غیر پاتولوژیک را نشان بدهد. فیزیولوژی بر روی سیستم اعضای بدن و عملکردشان تمرکز دارد. سیستمها و مکانیزمشان در راستای حفظ هومئوستاز بدن عمل میکنند.
مطالعه بدن انسان شامل کالبد شناسی و فیزیولوژی میباشد. کالبدشناسی انسان یکی از شاخههای کالبدشناسی است. این رشته به بررسی اندامها و دستگاههای اندامهای بدن انسان میپردازد. تن انسان مانند تن همه جانوران از چندین دستگاه درست شده است که این دستگاهها از اندامها و ایشان از بافتها و این بافتها از یاختهها درست شدهاند. کالبدشناسی ماکروسکوپی کاری به بررسی بافتها یا یاختهها ندارد و تنها به شناخت اندامها و کارکرد آنها میپردازد. شناخت بافتها مربوط به بافتشناسی و بررسی یاختهها مربوط به یاختهشناسی میشود.
حفرههای بدن انسان
استخوانبندی، شکل کلی بدن را ایجاد میکند و در طول عمر انسان تغییر نمیکند. بطور کلی شکل بدن (و شکل بدن زن) تحت تاثیر توزیعهای ماهیچه ای، بافتهای چربی و هورمونهای مختلف میباشد. قد متوسط یک مرد بالغ (در کشورهای توسعه یافته) حدود ۱٫۷ – ۱٫۸ متر (۵’۷’’ تا ۵/۱۱’’) و یک زن بالغ حدود ۱٫۶ – ۱٫۷ متر (۵’۲’’ تا ۵’۷’’) میباشد. قد بلند بستگی به ژنتیک و رژیم غذایی افراد دارد. شکل و ترکیب بدن تحت تاثیر عواملی مثل ژنتیک، رژیم غذایی و ورزش قرار دارد.
بدن انسان دارای چندین حفره میباشد که بزرگترین آن حفره شکمی است. این حفرهها محل قرار گرفتن اندامهای مختلف بدن از جمله ستون مهرهها میباشند، که جریان مایع مغزی نخاعی از بطن مغز در آن جاری میباشد.
حفرههای کوچک دیگری نیز در بدن هستند که سینوس نامیده میشوند و عملکردهای مختلفی دارند. بطور عمومی سینوسها به سینوسهای پارانازال اشاره دارند که در سینوزیت نقش دارند. سینوسهای پارانازال چهار جفت حفره هوایی در استخوان جمجمه میباشند. این فضاهای پر از هوا در بین چشمها، بالای چشمها، عمق تر در پشت چشمها و اطراف حفره بینی قرار دارند.
آناتومی یک موتور جستجو وب فوق متنی در مقیاس وسیع
خلاصه:
در این بخش، به گوگل خواهم پرداخت، یک نمونة اصلی از یک موتور جستجوی در مقیاس وسیع که استفاده وسیعی از ساختار اراده شده در فوق متنی می کند. گوگل برای جستجو و یافتن (Crawl) و شاخص بندی وب به طور مؤثر و تولید نتایج هرچه رضایت بخش تر نسبت به سیستم های موجود طراحی شده است. این نمونه اصلی با پایگاه داده ای متشکل متن و فوق پیوند کامل 24 میلیون صفحه در http://google.standard.edi/ موجود می باشد. مهندسی یک موتور جستجو یک وظیفة چالش آور است. موتورهای جستجو دهها تا صدها میلیون صفحه وب متشکل از تعداد قابل ملاحظه ای موضوعهای متفاوت را شاخص بندی می کنند و پاسخ گوی دهها میلیون پرس و جو به صورت روزانه هستند. بر خلاف اهمیت بالای موتورهای جستجوی برروی وب تحقیقات آکادمیک بسیار اندکی برروی آنها صورت گرفته است (در کشور عزیز ما دقیقاً هیچ مطالعه و تحقیقی صورت نگرفته است). علاوه بر این به دلیل سرعت پیشرفت تکنولوژی وب، امروزه ساخت یک موتور جستجو مسبت به سه سال پیش بسیار متفاوت است. این بخش به بررسی و توصیف عمقی این موتور جستجوی وب در مقیاس وسیع می پردازد. جدای از مشکلات تغییر مقیاس تکنیکهای جستجوی قدیمی داده با این وسعت، چالشهای تکنیکی جدیدی در زمینه استفاده از اطلاعات اضافی ارائه شده در فوق متن برای تولید نتایج جستجوی بوجود آمده است. این بخش به این که چگونه می توان یک سیستم در مقیاس وسیع عملی که بتواند اطلاعات اضافی ارائه شده در فقو متن را استخراج کند را تولید کرد، پاسخ خواهد گفت. همچنین ما به این مشکل که چگونه می توان با مجموعه های فوق متن کنترل نشده (هر کسی می تواند هر چه خواست بنیسد) کنار آمد، نیز دقت خواهیم کرد.
معرفی
وب چالشهای جدیدی برای بازیابی اطلاعات ایجاد می کند. حجم اطلاعات موجود برروی وب به سرعت در حال افزایش است و به همان نسبت تعداد کاربران جدید که در جستجوی وب بی تجربه هستند افزایش می یابد. مردمی که احتمالاً وب را از طریق گراف پیوند آن مرور می کنند، اغلب کار خود را با شاخصهای ذخیره شده با کیفیت بالای انسانی مانند یاهو! یا موتورهای جستجو شروع می کنند. لیتهاس ذخیره و نگهداری شده توسط انسانی موضوعهای معروف را به طور موثری پوشش می دهند اما شخصی بودن، گران و پرهزینه بودن برای ساخت و نگهداری، کندی در پیشرفت و ناتوانی در پوشش موضوعهای مبهم و پیچیده از عیبتهای عمده آنها محسوب می شود.
موتورهای جستجوی وب – گسترش یافتن: 1994-2001
تکنولوژی موتورهای جستجو باید به میزان زیادی تغییر پیدا می کرد تا بتواند هماهنگی خود را با گسترش وب حفظ کند. در 1994، یکی از اولین موتورهای جستجوی وب یعمی کرم وب گسترة جهانی (WWWW) شاخصی از000/110 صفحه وب و اسناد در دسترس وب داشت. از نوامبر 1998 موتورهای جستجوی برتر ادعای شاخص بندی از 2 میلیون (WebCrawler) تا 100 میلیون (از (Search Engine Watch صفحه وب و سند را داشتند. قابل پیش بینی است که تا سال 2001 یک شاخص جامع از وب شامل بیش از دو میلیارد سند باشد. در همان زمان تعداد پرس و جوهایی که موتورهای جستجو اداره می کنند به طور شگفت آوری افزایش می یابد.
گوگل: تغییر دادن وب
این موتور جستجوایی که در سطح وب امروز باشد چالشهای بسیاری را پدید می آورد. تکنولوژی جستجو و یافتن سریع برای جمع آوری و به روز رسانی سندهای وب لازمی می باشد. فضای ذخیره سازی بهید به طور کارآمدی برای ذخیره شاخصها و به طور اختیاری خود سندها بکار گرفته شود. سیستم شاخص بندی باید صدها گیگا بایت داده را به طور کارآمد پردازش کند. پرس و جحوها باید به سرعت اداره شوند (با نرح صدها تا هزاران پرس و جو در ثانیه).
تحقیقات موتور جستجوی آکادمیک
جدای از گسترش بسیار زیاد، وب به طور افزایشی در طول زمان حالت تجاری به خود گرفته است، در سال 1993، %5/1 از سرویس دهندگان وب بر دامنه .com قرار داشتند. این مقدار در سال 1998 به %60 رسید. در همان زمان، موتورهای جستجو از حوزة آکادمیک به تجاری کوچ کردند. تا امروز اغلب پیشرفتهای موتورهای جستجو در شرکتهایی صورت می گیرد که حداقل میزان انتشار جزئیات را دارند. این باعث می شود تکنولوژی موتور جستجو تا حد زیادی مثل جادوی سیاه مخفی باقی بماند و گرایش تبلیغاتی پیدا کند. با گکوگل، سعی شده است تا پیشرفت و فهم بیشتری در قلمرو آکادمیک صورت گیرد.
مقاله آناتومی و فیزیولوژی بافتهای پیوندی خاص
استخوان
سلولهای استخوانی
ترکیبات استخوان
شکلگیری استخوان
پروتئین مورفوژنتیک استخوانی
بیومکانیک و بیولوژی شکستگی
آناتومی و فیزیولوژی بافتهای پیوندی خاص
استخوان
استخوانها، بخش ضروری سیستم جنبنده را تشکیل میدهند و به عنوان دستههای اهرم طی حرکت و مقاومت نیروی جاذبه عمل میکنند. در ضمن استخوانها بافتهای هم جوار و اندامهای بدن را محافظت و نگهداری میکنند. علاوه بر عملکردهای مکانیکی، آنها عملکرد مهم شیمیایی را هم بر عهده دارند که آن تهیه منبع تعادل معدنی است.
استخوانها شامل چندین ناحیه مجزای عملکردی میباشند. در سطوح مفصلی دارای غضروف مفصلی است. پوشش کامل استخوان دارای ساختمان شامهای یا پیرااستخوان است. پوشش ناحیه محصور غضروف (کپسول) مفصلها و همچنین پوشش نیامهای تاندون، غشاهای مفصلی هستند که غضروف مفصلی را هنگامی که به عنوان دیواره حفاظتی عمل میکند، تغذیه و نرم میکنند. استخوان متصل به هم، تیغک مانند و مشبک در زیر فیزیس درون یک استخوان برون لایهای، فشرده و دگر بافتی قرار دارد که حفره مغز استخوان را در ناحیه استخواندار محصور کرده است.
سلولهای استخوانی
سه نوع اصلی سلول در استخوانها وجود دارد: استخوانزاها، کیستهای استخوانی، و استخوان شکنها. استخوانزاها به طور کلی سلولهای گرد و درشتی هستند که به همراه مقدار بسیاری آندوپلاسم میباشند. آنها مسئول بافت زایشی استخوانی ترکیب شده (استخوان مانند) هستند. این سلولها بر روی سطح نواحی استخوانسازی بافت میشوند و به عنوان مجموعه کانالهای هاورس شناخته شدهاند که درون استخوان یکپارچه بافت زایشی رگهای خونی را احاطه کردهاند. استخوان زاها در پوشش معدنی به استخوانهای سخت بافت یا کیست استخوانی تبدیل میشوند. استخوانهای سخت بافت با پوشش مواد معدنی از بین نمیروند در عوض از طریق فرایندهای طولانی با دیگر سلولهای پوشش دار معدنی و سلولهای غیر پوششدار ارتباط برقرار میکنند. سلولهای چند هستهای بزرگ با لبههای چینخوردهای که بر روی سطح بافت زایشی معدنی شده قرار دارند، استخوان شکنها میباشند. استخوان شکنها سنسورهای مکانیکی در بافت زایشی استخوانی هستند. این سلولهای عظیمالجثه (20 تا 100 قطر) مستقیماً مسئول از بین بردن مواد معدنی و بافت زایشی (جذب مجدد استخوانی) هستند. استخوان شکنها از طریق ترشح اسیدها و سپس آنزیمها (اسید فسفات، کلاژنها، کاتپسینها، پروتئازهای خنثی) مواد معدنی را در خود حل میکند و موجب کاهش بافت زایشی میشود. در استخوان سالم، فعالیتهای استخوان شکن و استخوانزاها در هم ادغام میشود (از طریق پروتئینی که از استخوان آزاد میشود): در نتیجه با جذب مجدد تشکیل استخوانهای جدید صورت میگیرد. (30) لیگاند استخوان پروتگرین (51) نیز عامل حلالی است که به عنوان کنشگر گیرنده فاکتور هستهای KB لیگاند، فاکتور متمایز استخوان شکن و فاکتور فعالیت تومور مردگی بافت که موجب سیتوکین میشود، شناخته شده است و از طریق استخوانزاها تولید میشود. لیگاند استخوان پروتوگرین موجب تشکیل استخوان شکن از سلولهای قبلی میشود و بوسیله ادغام با یک گیرنده حلال (استخوان پروتگرین) بر روی سطح استخوان شکن، استخوان شکنهای رشد یافته را فعال میسازد. لیگاند استخوان پروتگرین با نوع پوک آن، موجب گسترش پوکی استخوان میشود این بیماری نمایانگر افزایش غلظت استخوان در ارتباط با شکلدهی مجدد استخوان میانی استخوان شکن است. برخلاف انواع اشکال پوکی استخوان که میتواند با افزایش فاکتورهای رشد یا سلولهای مغز استخوان نجات یابند، لیگاند استخوان پروتگرین فقط میتواند از طریق افزایش لیگاند استخوان پروتگرین نجات یابند و این بدان معناست که این عامل برای تشکیل استخوان شکن ضروری است. (51 و 52)
بررسی مشکل و ساختمان استخوان در پروتونگاریها و یا در بخشهای پوششی استخوانی، الگویی را آشکار میسازد که برای مقاومت در برابر فشار طراحی شده است. فشارها، در یک استخوان متحمل وزن الگوی رادیوگرافی شده از ساختمان استخوان را متعادل میکند. توانایی استخوان برای تنظیم شکل بیرونی و نمای آن از طریق جذب مجدد و شکلدهی مجدد در واکنش به چنین فشارهایی، یکی از خصوصیات منحصر به فرد این گونه بافتهاست.
ترکیبات استخوان
تمام انواع استخوانها، اعم از بلند، تخت، درون شامهای، یکپارچه و فشرده، بر اساس اشکال بافتهای پیوندی و شکل و عملکرد آنها مشخص شدهاند و مانند دیگر بافتهای پیوندی به سازمندی و تعامل عناصر بافت زایشی برون یاختهای بستگی دارند. مواد معدنی بخشی از بافت زایشی استخوان برون یاختهای است که از دیگر بافتهای پیوندی متمایز بوده و جهت اجرای عملکردی منحصر بفرد خود آن را توانمند میسازد.
مواد معدنی موجود دو استخوان، آنالوگی است که بطور طبیعی هیدروکسیل آپرتیت معدنی Ca10(Po4)6(OH)2 را بوجود میآورد. کریستالهای معدنی استخوان، برخلاف کریستالهای آپرتیب زمینشناسی (اندازه آن از سانتی متر به متر است)، بسیار کوچک میباشند (بزرگترین ابعاد آن 20 تا 40 mm است). کریستالهای میکروسکپی در مواد معدنی استخوانی یافت میشوند آنها به خاطر اندازه کوچک خود گرایش دارند تا بیش از آپرتیتهای زمینشناسی حلال باشند و ناخالصیها و همچنین خلل و فرج بیشتری نسبت به کریستالهای هیدروکسیل آپرتیت خالص داشته باشند. مواد معدنی استخوانی هیدروکسیدی ناقص است و شامل مقادیر متغیر ولی قابل اندازهگیری کربنات، منیزیم، سدیم، فلوراید و سیترات به علاوه دیگر ناخالصیها است. (16)
این مواد معدنی به همراه کل بافت زایشی استخوانی بطور مداوم بوسیله استخوان شکنها از بین میروند و بوسیله استخوان زاها مجدداً شکل میگیرند و این امر در واکنش به فشارهای فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و مکانیکی طبیعی صورت میپذیرد. مواد معدنی استخوان در تعادل مایعات بدن نقش دارد. کانی زدایی شدن استخوان هنگامی اتفاق میافتد که پذیرش یونهای معدنی برای شکلدهی استخوان کافی باشد (مثل نرمی استخوان در اثر کمبود ویتامین D) و یا هنگامی که کاهش شدید کلسیم بوجود آید (مثل پاراتیروئید پرکار).
تعادل یونی مواد معدنی
تنظیم غلظت سرم (خونابه) یونهای مواد معدنی (تعادل) اصولاً با سه هورمون کنترل میشود: هورمون پاراتیروئید، کلسیتونین و ویتامین D. هورمون پاراتیروئید نوعی پپتیر است که بوسیله غده پاراتیروئیدی تولید میشود که میزان کلسیم در حال جریان را حفظ و افزایش میدهد. (27)
مقاله آناتومی و جنین شناسی چشم
قسمتی از متن:
paul Riordan. Eva, FRCS, FCO phth & Khalid F. Tabbara, MD
الف- آناتومی طبیعی
کاسه چشم (THE ORBIT)
(شکلهای 1-1 و 2-1)
حفره کاسه چشم شبیه هرمی چهارضلعی است که راس آن در عقب واقع شده است. دیواره های داخلی راست و چپ کاسه چشم موازی اند و توسطی بینی از هم جدا شده اند. در هر کاسه چشم (اربیت) دیواره های داخل یو خارجی زاویه ای 45 درجه تشکیل می دهند، در نتیجه زاویه بین دو دیواره خارجی قائمه میشود. شکل اربیت را به گلابی ای تشبیه می کنند که عصب بینایی (optic nerve) دم آن را می سازد. قطر محیط قدامی قدری کوچکتر از ناحیه بلافاصله پشت لبه است، بنابراین حاشیه محافظ محکمی را می سازد.
حجم اربیت فرد بزرگسال تقریبا 30 ml است و کره چشم فقط در حدود یک پنجم این فضا را اشغال میکند عمده فضای باقیمانده را چربی و عضله اشغال می کنند.
حد قدامی حفره اربیت را سپتوم پیشانی در پایین با سینوس فکی و در سمت داخل با سینوسهای پرویزنی و پروانه ای (spenoid) مرتبط است. ضربه مستقیم به کره چشم براحتی موجب آسیب کف نازک اربیت میشود که بصورت ترک برداشتن (شکستگیblowout) شود و محتویات اربیت را گرفتار کند. خوردگی سقف اربیت (مانند نوروفیبروماتوز) ممکن است موجب ضربانهای آشکار کره چشم شود که از مغز منتقل میشوند.
سقف اربیت عمدتا توسط صفحه اربیتال استخوان پیشانی تشکیل میشود غده اشکی در حفره اشکی واقع در ضلع قدامی خارجی سقف قرار دارد. در خلف ، بال کوچک استخوان اسفنوئید که کانال اپتیک را در خود جای می دهد، سقف را کامل میکند.
دیواره خارجی توسط شیار کاسه چشمی فوقانی از سقف جدا میشود این شیار بال کوچک استخوان پروانه ای را از بال بزرگ جدا میکند. قسمت قدامی دیواره خارجی توسط سطح اربیتال استخوان زیگوماتیک (گونه ای) تشکیل میشود که محکم ترین قسمت اربیت استخوانی است. لیگمان های آویزان کننده (suspensory) تاندون پلکی خارجی، و لیگان های گونه ای بوسیله بافت همبندی به دگمه اربیتال خارجی متصل میشوند.
کف اربیت بوسیله شیار اربیتال تحتنای از دیواره خارجی جدا میشود. صفحه اربیتال ماگزیلا، قسمت بزرگ مرکزی کف اربیت را می سازد که بخش اعظم شکستگی های blowout در آنجا اتفاق می افتد. زایده پیشانی ماگزیلا از سمت داخل و استخوان زیگوماتیک از سمت خارج لبه تحتانی اربیت را کامل می کنند. زایده اربیتال استخوان گام مثلث کوچکی ازقسمت خلفی کف اربیت می سازد. حدود دیواره داخلی کمتر مشخصند. استخوان پرویزنی بسیار نازک است اما در جلو که به استخوان اشکی (lacfrimal bone) می رسد، ضخیم میشود. بدنه استخوان پروانه ای (sphenoid b.) خلفی ترین بخش دیواره داخلی را می سازد، و زایده گوشه ای (angular) استخوان پیشانی بخش فوقانی ستیغ اشکی خلفی را می سازد. بخش تحتانی ستیغ اشکی خلفی از استخوان اشکی تشکیل میشود. ستیغ اشکی قدامی به آسانی از طریق پلک قابل لمس است و از زایده پیشانی استخوان ماگزیلا ساخته می شو، ناودان اشکی بین دو ستیغ قرار دارد و حاوی کیسه اشکی (lacrimal sac) است.