مقاله بررسی تفاسیر آیات قرآنی در زمینه مفاهیم ادبی، دینی در 362 صفحه ورد قابل ویرایش
احدیت وواحدیت
یونس:الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکیمِ(1)أَ کانَ لِلنّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَیْنا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْکافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبینٌ(2)الف، لام، راء. این است آیاتِ کتابِ حکمتآموز. آیا براى مردم شگفتآور است که به مردى از خودشان وحى کردیم که: مردم را بیم ده و به کسانى که ایمان آوردهاند مژده ده که براى آنان نزد پروردگارشان سابقه نیک است؟ کافران گفتند: «این [مرد] قطعاً افسونگرى آشکار است. »
﴿ الر﴾ اشاره به حقیقت محمدیه دارد که همان رحمت عام الهی است بقوله تعالی (و ما ارسلناک الارحمۀ للعالمین).
﴿ تِلْکَ﴾ یعنی آنچه به وسیله این سه حرف به آن اشاره می شود کتاب حکیمانه ای است که دارای جزئیات محکم و متقن است[یا به تأویل دوم در دو مقام] که اول به اعتبار هویت احدیت جمعی حق و دومی صفت واحدیت تفصیلی اوست به خداوند قسم یاد می کنم [باید افزود که] صفت واحدیت حق در باطن جبروت و ظاهر رحموت قرار دارد.
﴿ آیاتُ الْکِتابِ﴾ که دارای حکمت است.
﴿ أَ کانَ لِلنّاسِ عَجَبًا﴾ آیه شریفه تعجب کافران را زیر سؤال می برد و می فرماید با وجود اینکه سنت همیشگی خداوند ارسال وحی بر پیامبرانش می باشد چرا آنها آنرا انکار می کند و در ادامه می فرماید همانا که تعجب آنان به دلیل دوریشان از مقام پیامبر و عدم نزدیکی به ایشان و نیز یکی نبودن وحی با اعتقادات ایشان می باشد.
﴿ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾ یعنی [ایمان آوردنشان در ازل و] به واسطه عنایت ازلی حق به ایشان است [یا به تعبیر دیگر] تقرب آنان به حق تعالی به واسطه برگزیدنشان در ازل است که این فقط مخصوص به آنان بوده و احدی همانند آنان نیست و اگر اینگونه نبود آنان نیز ایمان نمی آوردند.
﴿ قالَ الْکافِرُونَ﴾ یعنی کسانی که از حق در حجاب مانده و از ظهور صفات حقانی در حقیقت محمدیه چیزی نمی دانند.
طه:اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسنى(8) خدایى که جز او معبودى نیست [و] نامهاى نیکو به او اختصاص دارد.
﴿ اللَّهُ﴾ یعنی نازل کننده موصوف به این صفات، الله می باشد.
﴿ لا إِلَهَ إِلا هُوَ﴾ ذات احدیت و حقیقت هویت او با این اسماء متکثر و متعدد نمی گردد. پس او در ازل و ابد تغییر نکرده و موجودی جز او وجود ندارد.
﴿ لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسنى﴾ [اما به اعتبار واحدیت و مصدریتش او دارای اسماء حسنی است که] همانا ذات او به اعتبار تعینات صفاتش می باشند.
مومنون:أَیَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ(55) نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ(56) آیا مىپندارند که آنچه از مال و پسران که بدیشان مدد مىدهیم،[از آن روى است که] مىخواهیم به سودشان در خیرات شتاب ورزیم؟ [نه، ] بلکه نمىفهمند.
﴿ أَیَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ(55) نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ﴾ یعنی سعادتمندی- آنگونه که آنان تصور می کنند- به وسیله لذات دنیوی و یاری شدن به نعمتهای فانی نیست. بلکه یاری حقیقی توفیق در خیرات ماندگار است [به عبارت بهتر یاری حقیقی] ترس ناشی از خشیت الهی در هنگام تجلی عظمت و یقین عیانی به تجلی صفات ربانی و توحید ذاتی و نیز هدایت خلق و اعطاء کمالاتش در مقام بقاء همراه با ترس از ظهور بقایای نفسانی در بازگشت از عالم احدیت به عالم ربوبیت است و این همان پیشی جستن در خیرات است.
عنکبوت:مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ(41) داستان کسانى که غیر از خدا دوستانى اختیار کردهاند، همچون داستان عنکبوت است که [با آب دهان خود] خانهاى براى خویش ساخته، و در حقیقت -اگر مىدانستند- سستترین خانهها همان خانه عنکبوت است.
﴿ مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ﴾ [منظور آیه شریفه این است که] منشأ محبت أخروی ذات احدیت و محبت الهی است و این همان محبتی است که بین پاکان و اولیاء به خاطر تناسب صفات و نزدیکی ذاتشان برقرار است.
عنکبوت:وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ(69) و کسانى که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راههاى خود را بر آنان مىنماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است.
﴿ لَنَهْدِیَنَّهُمْ﴾ به راههایی که به ذات حق منتهی می گردد. که این راهها صفات الهی اند که حجاب ذات او گشته و سلوک در آنها همانا اتصاف به آنها است که سالک را بر اساس صفتی که متصف به آن است به اسمی ثابت از حق تعالی می رساند که این عین ذات واحدیت است که به منزله باب حضرت احدیت می باشد.
﴿ وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ﴾ آنان که در مقام مشاهده خداوند را عبادت می کنند همچنانکه حضرت امیر (ع) فرمودند (الإحسان ان تعبدوالله کأنک تراه) پس محسنین سالکان سیر صفاتی حق و متصف به آنها می باشند. چرا که آنها حق را به واسطه مراقبه و مشاهده خویش عبادت می کنند و دلیل اینکه فرموده است: (کانک تراه) چرا که رویت و شهود عینی فقط بعد از فنای صفاتی و ذاتی محقق می گردد.
سجدَة:الم(1) الف، لام، میم.تَنْزیلُ الْکِتابِ لا رَیْبَ فیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ(2) نازل شدن این کتاب -که هیچ [جاى] شک در آن نیست- از طرف پروردگار جهانهاست.
﴿ الم﴾ یعنی ظهور ذات احدیت و صفات و حضرات اسمائیه حق.
﴿ تَنْزیلُ﴾ [تنزیل یعنی فروفرستادن] کتاب عقل فرقانی مطلق بر وجود محمدی.
﴿ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ﴾ به واسطه ظهور رحمت تامه اش بر مظهر محمدی.
سجدة:اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی سِتَّةِ أَیّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ(4) خدا کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، در شش هنگام آفرید، آنگاه بر عرش [قدرت] استیلا یافت، براى شما غیر از او سرپرست و شفاعتگرى نیست؛ آیا باز هم پند نمىگیرید؟
﴿ اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما﴾ به وسیله احتجاب به آنها در ایام شش روزه الهی که مدت زمان خفاء حضرت حق از زمان آدم تا زمان حضرت رسول (ص) می باشد.
﴿ ثُمَّ اسْتَوى﴾ که با تجلی به جمیع صفات خود بر عرش قلب محمدی در روز آخر [روز جمعه] تجلی نمود همانا منظور از استواء خورشید کمال نورافشانی اوست و به این جهت است که فرمود (بعثت و فی نسم الساعۀ) چرا که وقت بعثت او صبحگاه قیامت و ظهر آن هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) است. و به این جهت است که خواندن این سوره در صبح روز جمعه مستحب شمرده شده است.
﴿ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ﴾ در هنگام ظهور آن.
﴿ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ﴾ به دلیل اینکه جملگی در او فانی می شود.
﴿أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ﴾ یعنی آیا در هنگام ظهور وحدت عهد اولی و میثاق فطری خویش را به یاد می آورید؟
صافات:بَیْضاءَ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ(46) لا فِیهَا غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنهَا یُنزَفُونَ(47) [بادهاى] سخت سپید که نوشندگان را لذّتى [خاص] مىدهد؛ نه در آن فساد عقل است و نه ایشان از آن به بدمستى [و فرسودگى] مىافتند.
﴿ بَیْضاءَ﴾ یعنی فورانی که از عین احدیت [یا همان کافور] بوده و هیچگونه شائبه ترکیب با تعنیات در او راه ندارد.
﴿ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ لا فیها غول ﴾ که عقلشان را ضایع سازد. چرا که آنان اهل صحوند و خداوند آنها را از ناپاکی ها و حجاب پاکی گردانده است.
﴿ وَ لا هُمْ عَنهَا یُنزَفُونَ ﴾ یعنی عقلشان را به واسطه نوشیدن آن شراب از دست نمی دهند. و گرنه در مقام بقاء و اهل بهشتهای سه گانه نبودند.
ص:وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ اْلأَخْیارِ(47) و آنان در پیشگاه ما جدّاً از برگزیدگان نیکانند.
﴿ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا﴾ در حضرت واحدیت.
اسم اعظم
حمد:بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(1)به نام خداوند رحمتگر مهربان
معنی ﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ﴾ همانا به واسطه صورت انسان کامل که جامع رحمت عامه (رحمانیه) و رحمت خاصه (رحیمیه) و مظهر ذات الهی به اعتبار جمیع صفاتش شروع کرده و می خوانم و این صورت انسانی، همان اسم اعظم الهی است که حضرت رسول اکرم (ص) در حدیث (( اوتیت جوامع الکلم و بعثت لأتم مکارم اخلاق)) به این مطلب اشاره فرموده اند. زیرا کلمات همان حقائق موجودات واعیان ثابته آنها می باشند و مکارم اخلاق کمالاتی است که مصدر کارهای آنهاست که جملگی آنها در کون جامع انسانی گرد آمده است.
بقره:الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ(2)((الف، لام، میم. این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است.))
﴿ الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ ﴾ : [حق تعالی به وسیله این سه حرف(الم) اشاره به کل وجود - از حیث کل بودنش- داشته است زیرا که (ا) بر اساس آنچه گفتیم اشاره به ذات الهی است که اول وجود است و (ل) اشاره به عقل فعال دارد که جبرئیل نامیده می شود و او وسط وجود است که فیض را از مبدا وجود گرفته و به آخر وجود می رساند و(م) اشاره به آخر وجود است که دائره وجود [و قوس صعود ونزول ] به واسطه آن تکمیل شده و به نقطه آغازین خود می رسد. و به همین جهت است که (ختم) و( پایان) نامیده می شود و [و در همین زمینه] می فرمایند (( ان الزمان قد استدار کهیئۀ یوم خلق الله السموات و الارض)) و از برخی از پیشینیان نقل شده است که (ل) از دو ((الف)) تشکیل شده است یعنی به ازاء ذات و ((صفت علم)) که دو عالم از عوامل سه گانه الهیه می باشند که قبلا به آنها اشاره کردیم پس ((ل)) اسمی از اسماء الهی است. زیرا که [در اصطلاح عرفا] اسم عبارت است از اعتبار ذات همراه با صفتی از صفات و اما (م) اشاره به ذات همراه با جمیع صفات و افعال دارد که به واسطه این صفات و افعال در صورت محمدیه که همان اسم اعظم ((الله)) است – محتجب شده است.
بقره:وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی اْلآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ(114)((و کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذارد در مساجد خدا، نام وى برده شود، و در ویرانى آنها بکوشد؟ آنان حق ندارند جز ترسان و لرزان در آن [مسجد]ها درآیند. در این دنیا ایشان را خوارى، و در آخرت عذابى بزرگ است.))
﴿ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ﴾ [اسم] خاص او که همان اسم اعظم است زیرا که با آن اسم جز در قلب تجلی نمی کند و آن تجلی ذاتی با جمیع صفات است. [و یا به تاویل دیگر] اسم مخصوص به هر فرد می باشد و آن کمال شایسته ای است که در استعدادش نهفته است.
انعام:وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذی جاءَ بِهِ مُوسى نُورًا وَ هُدًى لِلنّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثیرًا وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُکُمْ قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ(91)(( و آنگاه که [یهودیان] گفتند: «خدا چیزى بر بشرى نازل نکرده»، بزرگى خدا را چنانکه باید نشناختند. بگو: «چه کسى آن کتابى را که موسى آورده است نازل کرده؟ [همان کتابى که] براى مردم روشنایى و رهنمود است، [و] آن را به صورت طومارها درمىآورید. [آنچه را] از آن [مىخواهید] آشکار و بسیارى را پنهان مىکنید، در صورتى که چیزى که نه شما مىدانستید و نه پدرانتان، [به وسیله آن] به شما آموخته شد. » بگو: «خدا [همه را فرستاده]»؛ آنگاه بگذار تا در ژرفاى [باطل] خود به بازى [سرگرم] شوند.))
﴿ وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ﴾ یعنی آنگونه که شایسته اوست اورا نشناخته اند چرا که در تنزیه حق به اندازه ای مبالغه می کنند که او را از بندگانش دور کرده تا جایی که ممکن نیست چیزی از علم و کلامش بر بندگانش نازل گردد واگر آنگونه که شایسته اوست او را می شناختند. می دانستندکه وجود بندگانش به واسطه اوست و همه به وجود او موجودند و جز او وجودی نیست، بلکه جملگی عالم شهادت ظاهریت اوست و جمله عالم غیب باطنیش و برای هر باطنی ظاهری وجود دارد پس چه مشکلی است که برخی از صفاتش بر مظهر بشری اش ظهور یابد بلکه برای علم باطنی و حکمت او مظهری جز انسان کامل وجود ندارد پس نبی به اعتبار صورت ظاهری اش ظاهر حق است و به اعتبار باطنش باطن حق. علمش را بر قلب او نازل ساخته و بر زبانش جاری می سازد تا خلق را به سوی ذات الهی دعوت کند و هرگز به دو گانگی نخواند مگر به اعتبار تفصیل در صفات حق. اگر به اعتبار وحدت بنگریم چیزی جز او وجود ندارد- نه نبی ونه غیر او – اما اگر به اعتبار تفصیل صفات و اسمائش بنگریم پیامبری ظهور می یابد که تابع اسمی از اسماء اوست ودر مرحله بعد به اسمی از اسماء او تبدیل می شود و اگر این پیامبر دارای مقام نبوت تام باشد به اسم اعظم الهی تبدیل می گردد که درهای خزائن غیب ووجود وحکمتش جز به واسطه این اسم اعظم باز نمی گردد.
هود:وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبّی لَغَفُورٌ رَحیمٌ(41)((و [نوح] گفت: «در آن سوار شوید. به نام خداست روانشدنش و لنگرانداختنش، بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است. »))
﴿ وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها﴾ [یعنی این حرکت و سکونش] به واسطه اسم اعظم الهی که همان عارف کامل از افراد نوع انسانی است می باشد. که اجرای احکام الهی و ترویج آنان در عالم مادی به واسطه اوست. [به عبارت دیگر] اجرای هر شریعت و دستورات آن و برقراری احکامش به واسطه پیامبر یا امام و یا یکی از دانشمندان نیکو کردار آنان صورت می گیرد.
رّعد:المر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ الَّذی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یُؤْمِنُونَ(1)((الف، لام، میم، راء. این است آیات کتاب، و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است، ولى بیشتر مردم نمىگروند.))
﴿ المر﴾ (الف) اشاره به ذات احدیت، (ل)، اشاره به اسم علیم حق، (م) اشاره به اسم اعظم الهی و (ر) اشاره به مظهر اسم اعظم الهی که رحمت تام حق تعالی می باشد.
(تلک)[یعنی آن حروف نشانگر] بزرگترین نشانه های کتاب کل یا همان وجود مطلق می باشند.
حج:الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیرًا وَ لَیَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ(40) ((همان کسانى که بناحق از خانههایشان بیرون رانده شدند. [آنها گناهى نداشتند] جز اینکه مىگفتند: «پروردگار ما خداست» و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض دیگر دفع نمىکرد، صومعهها و کلیساها و کنیسهها و مساجدى که نام خدا در آنها بسیار برده مىشود، سخت ویران مىشد، و قطعاً خدا به کسى که [دین] او را یارى مىکند، یارى مىدهد، چرا که خدا سخت نیرومند شکستناپذیر است.))
﴿ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ﴾ [یاد خدا به وسیله اسم اعظم] به واسطه تخلق به اخلاق الهی و اتصاف به صفاتش ودریافت اسرار او وفنا در ذاتش صورت می گیرد.
فتح:إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللّهَ یَدُ اللّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللّهَ فَسَیُؤْتیهِ أَجْرًا عَظیمًا(10) ((در حقیقت، کسانى که با تو بیعت مىکنند، جز این نیست که با خدا بیعت مىکنند؛ دست خدا بالاى دستهاى آنان است. پس هر که پیمانشکنى کند، تنها به زیان خود پیمان مىشکند، و هر که بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مىبخشد.))
﴿ یَدُ اللّه﴾ [منظور از یدالله دست] ظاهر در مظهرش یعنی رسول اکرم- و اسم اعظم او- می باشد.
﴿ِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ﴾ یعنی قدرت آشکار یافته در دستان حضرت رسول برتر از قدرت ظاهر گشته در دستان آنهاست. پس در هنگام پیمان شکنی شان آنان را ضرر رسانده و در هنگام وفای به عهد نفعشان می بخشد.
نجم:لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى(18) ((به راستى که [برخى] از آیات بزرگِ پروردگار خود را بدید.))
﴿ لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى﴾ یعنی صفت رحمانیت آن حضرت که جمیع صفات در آن مندرج است و بلکه اسم اعظم الهی را که ذات همراه با جمیع صفات است درمقام عین جمع وجود و با لفظ الله از آن نام
می برند [شهود فرمود] به طوریکه درآن مقام ذات حجاب صفات وصفات حجاب ذات نمی گردد.
نجم :وَ إِبْراهیمَ الَّذی وَفّى(37)(( و [نیز در نوشتههاى] همان ابراهیمى که وفا کرد.))
﴿ وَ إِبْراهیمَ الَّذی وَفّى﴾ به حق الله. [توضیح اینکه] به واسطه تسلیم وجود خویش به حق تعالی – در حال فنای در توحید- و قیام به امر عبودیت وتبلیغ رسالت و نبوت و در حال استقامت [به عهد الهی] وفا می نماید. [و به تاویل دیگر] با اینکه کلماتی را؟؟؟؟ همان صفات الهی است- که خداوند او را به آنها مبتلا کرده بود به اتمام رساند.
﴿وفی﴾ یعنی به عهدی که در ابتدای فطرت از او گرفته شده تا بر آن ثابت مانده و به وسیله آن به مقام توحید دست یابد. که در آیه شریفه (انی وجهت وجهی للذی فطرالسموات والارض) به آن اشاره شده است.
الرحمن:تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَ اْلإِکْرامِ(78) ((خجسته باد نام پروردگار شکوهمند و بزرگوارت!))
﴿ اسْمُ رَبِّکَ﴾ اسم اعظمی است که مرتبه سالکین به واسطه آن از ابتدا تا انتها ترقی یافته تا به او رسیده ورستگار گردند.
طاغیه: فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ(52) ((پس به [پاس] نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى.))
﴿ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ﴾ یعنی خداوند را به واسطه ذاتت که همان اسم اعظم و شامل تمامی صفات است، پاک و منزه دان.
انسان:وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصیلاً(25) ((و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان یاد کن.))
﴿ وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ﴾ یعنی ذاتت را که همان اسم اعظم الهی است به واسطه ادای حقوق واظهار کمالاتش یاد کن.
وحدت در کثرت وبالعکس
حمد:بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(1)((به نام خداوند رحمتگر مهربان.))
((الف)) های سه گانه غیرمکتوب باقیمانده از 22 حرف [اگر بسم الله الرحمن الرحیم را به صورت حروف جداگانه بنویسیم] اشاره به ((عالم الهی حق تعالی)) به اعتبار ذات و صفات وافعال دارند. پس آنها به اعتبار تفصیل سه عالم جداگانه اند ولی در حقیقت یک عالم می باشند و سه حرف ((الف)) مکتوب اشاره به ظهور و عوامل سه گانه الهی در ظهور اعظم انسانی است که سبب احتجاب عالم الهی می گردند [که درا ین مطلب مذکور به آن اشاره شده است] هنگامی که از حضرت رسول اکرم (ص) سوال می شود که ((الف)) (باء) [در کلمه بسم] کجا رفت؟ فرمود(( شیطان آنرا دزدید)) که امر به کشیدن (مد) باء بسم الله به جای ((الف)) آن نیز اشاره به احتجاب ((الوهیت الهیه)) به واسطه صورت رحمت واسعه او و ظهورش در صورت انسانی می باشد [وفهم این مطلب به قدری مشکل است] که آنرا جز اهلش نمی دانند و به همین دلیل است که (( الف) به صورت غیرمکتوب آمده است.
حمد :الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ(2)((ستایش خدا را که پروردگار جهانیان،))
پس مطلق حمد، حقیقت حمد دائماٌ مختص به اوست که این حمد را برحسب استحقاق ذاتی او به اعتبار الولیت و آخریت و حد فاصل (میان) این دو، در مقام جمع و به لسان تفصیل می باشد. پس در حقیقت حامد و محمود در مقام جمع و تفصیل و عابد و معبود در مبدا و منتهی اوست. هنگامی که به واسطه تجلی صفاتی خود جلوه می نماید، او را به عظمت و جمالش و در عین حال قدرت و جلالش مشاهده می نمایند پس به صورت قول و فعل عبادت را مختص به او می دانند و از او طلب یاری می نمایند زیرا که معبود جز او ندیده و حول و قوه ای جزبه واسطه او نمی دانند.
حمد :صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضّالِّینَ(7)(( راه آنهایى که برخوردارشان کردهاى، همانان که نه درخور خشماند و نه گمگشتگان.))
﴿ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ ﴾ : همانان که در ظواهر مانده اند و به واسطه نعمتهای رحمانیه و نعمتهای جسمانی و ذوق حسی از حقائق روحانی و ونعمتهای قلبی وذوق عقلی غافل مانده اند همانند قوم یهود که دعوت آنان به ظواهر و بهشت ها و حور و قصور بود سپس [حضرت حق] برآنان غضب فرموده که این غضب باعث ؟؟؟ و دوری و توقف در ظواهر گشت [باید دانست که توقف در ظواهر خود به منزله دور ترین حجابهای ظلمانی [از حق تعالی] می باشند.
﴿وَ لاَ الضّالِّینَ﴾: کسانی که در بواطن [که همان حجب نورانی می باشند] توقف کرده و به واسطه نعمت رحیمیه حق تعالی از نعمت رحمانیه حق در حجاب مانده و از ظاهریت حق غافل شده راه راست را گم کرده اند در نتیجه از شهود جمال حق تعالی در کل هستی محروم شده اند مانند مسیحیت که دعوتشان به بواطن و انوار عالم قدس می باشد. در حالیکه دعوت پیروان موحد محمدی(ص) به سوی کل و جمع میان محبت جمال ذات از طرف زیبایی صفات از طرف دیگر می باشد [جمع وحدت و کثرت]
بقره:الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ(2)((الف، لام، میم. این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است))
﴿ الم*ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ﴾ : الف، لام، میم* این است کتابی که در آن هیچ تردیدی نیست و مایه هدایت تقوا پیشگان است.
(الم * ذلک الکتاب) : [حق تعالی] به وسیله این سه حرف (الم) اشاره به کل وجود از حیث کل بودنش داشته است زیرا که (ا) براساس آنچه گفتیم اشاره به ذات الهی است که اول وجود است و (ل) اشاره به عقل فعال دارد که جبرئیل نامیده می شود و او وسط وجود است که فیض را از مبدا وجود گرفته و به آخر وجود می رساند و (م) اشاره به آخر وجود است که دائره وجود [وقوس صعود و نزول] به واسطه آن تکمیل شده و به نقطه آغازین خودمی رسد. و به همین جهت است که (ختم) [و پایان] نامیده می شود و [در همین زمینه] می فرمایند ((ان الزمان قداستدار کهیئۀ یوم خلق الله السموات والارض)) و از برخی از پیشینیان نقل شده است که از ل دو ((الف)) تشکیل شده است یعنی به ازاء ذات و ((صفت علم)) که دو عالم از عوامل سه گانه الهیه می باشند که قبلا به آنها اشاره کردیم پس ((ل)) اسمی از اسماء الهی است زیرا که [در اصطلاح عرفا]: اسم عبارت است از اعتبار ذات همراه با صفتی از صفات و اما (م) اشاره به ذات همراه به جمیع صفات و افعال دارد که به واسطه [اسماء] این صفات و افعال در صورت محمدیه که همان اسم اعظم ((الله)) است محتجب شده است.
بقره:وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ(23)(( و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کردهایم شک دارید، پس -اگر راست مىگویید- سورهاى مانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را -غیر خدا- فرا خوانید.))
﴿ وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا﴾ پس آنگاه که توحید را اثبات نموده بعد از آن به اثبات نبوت استدلال فرمود چرا که اسلام آوردن با آن کامل می شود. زیرا اسلام آوردن جز با اقرار به شهادتین صحیح نمی باشد چرا که توحید تنها [بدون نبوت] احتجاب از تفصیل [و خلق] به واسطه [استغراق] در جمع می باشد.
که این جبر محض است که ما را به زندقه و اباحیگری می کشاند و [از طرف دیگر نیز] انتساب فعل و قول به رسول [بدون در نظر گرفتن حق تعالی] احتجاب از جمع به واسطه تفصیل [و خلق] بوده که صرف تفویض و کنار نهادن حق تعالی از امور است که ما را به محبوبیت و شریک قراردادن برای حق تعالی می کشاند ردحالیکه اسلام با جمع میان دو قول لااله الا الله و ((محمد رسول الله)) و اینکه او مظهور افعال الهی است طریق اعتدال را برگزیده است پس افعال خلق نسبت به افعال حق تعالی مانند بدن برای روح می باشد. که مصدر فعل روح می باشد اما جز به وسیله بدن افعال انجام نمی گیرند [در مقام مقایسه نیز] وجود با اینکه فاعل حقیقی حق تعالی است اما جز به واسطه خلق انجام نمی گیرند.
بقره:وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانًا وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاّ قَلیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ(83)(( و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که: «جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر، و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید، و با مردم [به زبانِ] خوش سخن بگویید، و نماز را به پا دارید، و زکات را بدهید»؛ آنگاه، جز اندکى از شما، [همگى] به حالت اعراض روى برتافتید.))
﴿ وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ﴾ : با ایشان پیمان توحید بستم و اقتضاء توحید مشاهده حضرت ربوبی و تجلیات ربوبی در مظاهرش و اداء حق آنها به میزان ظهور این اوصاف ربوبی در آنها می باشد و باید گفت که در عالم شهادت اولین کسی که این صفات و آثار ربوبی بر آنها متجلی شده والدین می باشند.
مقاله بررسی تربیت دینی در نوجوانان در 27 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه:
از آنجائیکه نظام مقدس جمهوری اسلامی فقط و فقط از طریق اعتماد عمیق اقشار ملت به اسلام عزیز متداوم و پایدار میماند و نظام جمهوری اسلامی چیزی جز ظهور حیات اسلامی در عرصة فعالیتهای فردی و اجتماعی نیست بنابراین لازم است که بیش از پیش در این راستا همت گمارده شود. و به گونهای عمل کرد که در نسل جدید ما و نسلهای بعدی دچار اضطراب و نگرانی و بیم و هرای نشوند و چه بسا یک عملکرد غلط در این زمان از طرف تربیتکنندگان از پدر و مادر گرفته تا مربیان مقاطع مختلف تحصیلی یأس و ناامیدی را در روحیة این عزیزان ایجاد کند و روح دین باور و وجدان پاک نوجوانان را پدران و مادران آیندة این مرز و بوم سست و بیحاصل نماید پس توجه داشتهباشیم که وظیفة خطیری بر دوش نهاده شدهاست که با اندکی لغزش در انجام آن در پیشگاه خداوند متعال پاسخگو نخواهیم بود و چه زیباست که در صورت پاسخگویی سربلند و سرافراز بیرون آئیم. پس بیائید عاقلانه عمل کنیم و از خود ستائیهای بیمورد دست برداریم و تربیت نسل سالم و صالح را داشته باشیم که این جز در سایة باوراندن باورهای مذهبی در نوجوانان و جوانان و نسل نو نیست البته به طور عاقلانه و استفاده از تکنیکهای دین باروانه که اگر مربیان ما خود را مجهز به این هنر نباشند و خود را با خواستههای پاک جوانان و نوجوانان آشنا نکند و آنرا در جهت صحیح هدایت ننمایند جفای بزرگی به جامعة بشریت از جمله مذهب تشیع نمودهاند که البته وظیفهای بسیار سنگین است و چه بسا از پیامبراکرم (ص) نقل شدهاست که معلمی شغل انبیاء است پس از اینجا به ظرافت و مسئولیت خطیر خود با دقت بنگریم و از زیر این مسئولیت با بهانههای واهی شانه خالی نکنیم که اگر چنین کنیم لایق انسانیت نیستیم و اگر پدران و مادران در این یعنی در جهت دینباوری و تقویت مذهب در فرزندانشان کوتاهی کنند باید این را بدانند که لایق پدر و مادری نیستند و باید خودشان را مواخذه نمایند در پیشگاه خداوند بسی سنگین تر و سختتر است.
و باید همة این سخنان چنین برداشت کرد که:
مسلمانان مسلمانی زسر گیرد که کفر از شرم یار بد مسلمانوار میآید.
موضوع: راههای مؤثر در تربیت دینی نوجوانان
مسئله: بررسی عوامل مؤثر در تقویت در نوجوانان
بیان مسئله: بسیار مشاهده میشود که اولیاء و مربیان از تربیت دینی نوجوانان گله و شکایت میکنند و آنها را افرادی لامذهب و فراری از دین میپندارند و به هر نحوی در صددند که این وصلة ناهمرنگ را به نوجوانان بچسبانند و به هر طریقی شده خود را از زیر بار مسئولیت بزرگ و خطیر مذهبی بارآوردن فرزندانشان شانه خالی نمایند که البته شاید بتوان تا اندازهای این مسائل را به نوجوانان نسبت داد ولی اگر ما خود در کار خود دقیق شویم مشاهده میکنیم که نوجوان در ابتدای راه است اگر به او جهت داده شود و صحیح برنامهریزی شود او به خوبی میتواند خود را دریابد و آنچه را روح پاک و بیآلایش او طلب میکند به آن دست پیدا کند که در این تحقیق محقق سعی برآن دارد که عوامل مؤثر در تربیت دینی نوجوانان را مورد بررسی قرار داده و سطح عملکرد تقویتکنندههایی مثل خانواده و مدرسه و وسایل ارتباط جمعی را شناسایی و معرفی نماید و تا حد امکان برای رفع موانع و نواقص گام بردارد.
تعریف تئوری تربیت دینی
تربیت بدنی مجموعهای از اقدامات و تلاشها و زمینهسازیها برای ایجاد دگرگونی در فکر و عمل است که منطبق با آن فکر و عمل دارای جنبههای موضعگیرانه براساس آن باشد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
چون در جامعة فعلی با جمعیت جوانان و نوجوانان بیش از جمعیت کودکان و بزرگسالان میباشد و این نگرانی برای اولیاء و مربیان ایجاد شده که آیا نسل جوان ما میتواند همانند نسلهای قبل دینباوری عمیق داشتهباشد و چگونه میتوان این گرایش به مذهب را در روحیه نوجوانان بیش از پیش ایجاد کرد بر آن شدیم که در این جهت قدمهایی را برداریم و به آنچه حقیقت است دست یابیم باید نسل امروز را شناخت و منطبق با مبنای روحی او دین را به عرضه داشت آنچه در زمان حال از وضعیت دینباوری در نسل جدید پیداست این است که باید قبول کرد این نسل قبل از این که با مذهب به جنبههای ظاهری آن بنگرد بیشتر با مبنای حکمت و استدلال انس و الفت دارد گویا که نوجوان با نمونهای از مردم آخرالزمان هستند که در حدیث اما سجاد (ع) میباشد که میفرمایند (خداوند میدانست که در آخرالزمان مردم متعمقی میآیند و لذا خداوند شش آیه اول سورة حدید و قل هو الله احد را برایشان آورد و از طرفی نیز باید متوجه بود که علم کلام قدیم برای توجه این نسل کافی نیست و غذای این نسل در تفسیر قیمالمیزان قرار دارد که باید معلمین دینی ما با انس طولانی با آن کتاب شریف خود را آمادة جوابگویی به سؤالاتی کنند که علامه طباطبائی (ره) از قبل پیشبینی کردهاست. پس در واقع ایجاد دینباوری چنین نسلیکه زمینهساز ظهور ولیعصر (ارواحنا له الفداه) میباشد نیاز به تعمق و تدبر و بینشی نو و جدید دارد که محقق را بر آن داشت در این جهت مطالعاتی را داشته و اطلاعاتی را در جهت تقویت دینباوری و مذهب در نوجوانان کسب کند چرا که برداشت نادرست از دین و مذهب خسارات جبرانناپذیری را به بار خواهد آورد.
امروزه غالباً میبینیم معانی و مفاهیمی که ما از اسلام داریم خاصیت حیاتبخشی و ایجاد زندگی ندارد پس ناچار باید تجدیدنظری در این معانی و مفاهیم بکنیم ما باید تصور خودمان را تصحیح کنیم و این است معنی احیاء تفکر اسلامی در نسل جدید.
(مطهری مرتضی – حق و باطل صفحة 136)
غالب مفاهیم اخلاقی و تربیتی اسلام اگر نگوئیم تمام آنها به شکل وارونه الان در افکار مسلمانان وجود دارد.
(حق و باطل 123 آیت الله مطهری ره)
برای ما لازم و ضروری است که تفکر اسلامی خودمان را به شکل زندهای در آوریم تلقی خودمان را از اسلام عوض کنیم نگاهی کنیم شاید مثل کسی که قبایی یا کتی را وارونه پوشیده ما هم لباس اسلام را وارونه پوشیدهایم واقعاً ما باید تجدیدنظری در مسلمانی خودمان بکنیم.
(مطهری مرتضی – حق و باطل صفحة 85)
همچنین باید اهمیت و ضرورت این تحقیق را در این بدانیم که
تربیت دینی در عصر ما میتواند به دلایل زیر باشد
1- گسترش و توسعة جرائم مختلف که طبق آمار رسمی به شدت روبه افزایش است.
2- توسعة خطر اعتیاد به همه صورتهایش از استعمال هروئین، مرفین و مشروبات الکلی و کنترل در کشورها و حتی در ممالک ما خطر که همچنان خطر رو به افزایش است.
3- توسعة تبلیغات دشمن در عرصة جهانی برای فاسد نمودن اخلاق جوانان با امکاناتی مثل اینترنت و ماهواره و …
4- سوء استفاده از مذهبپذیری مردم و القائات وارونه از طریق مکتبها و فلسفههای خطرآفرین
5- وجود دو راهیها و شک و تردید در زمینة مذهب که از خصایص دوران نوجوانی است.
نتیجهگیری:
خانواده مهمترین کانون در الگودهی و تربیت دینی نوجوان میباشد. لذا پدر و مادر و فرزندان بزرگتر خود باید نمونه درستی از یک فرد مذهبی باشند تا نوجوان سر در گم و شکاک، دچار سردرگمی بیشتر نشود و حقیقت را به وضوح دریابد و در جهت تربیت دینی صحیح با خانواده قدم بردارد.
سوال دوم
بررسی عوامل موثر مدرسهای در تربیت دینی نوجوانان
مدرسه بعد از خانواده دومین نقش را ایفا میکند. نهاد مدرسه به عنوان فرایندی است که در آن تجارب آموزشی، نگرشها و موافقتها یا شکستها شکل میگیرد.
معلم در ساختن خصال و شخصیت کودکان و نوجوانان نقش مهم و موثری دارد.
اکر اهداف اتخاذ شده در نهادهای مدرسه و خانواده از نظر تربیت مذهبی منطبق بر یکدیگر باشند مهمترین عامل در تکوین شخصیت مذهبی دانشآموزان به شمار میروند. آنچه امروزه به حسب عادت در تکوین شخصیت مذهبی دانشآموزان به شمار میروند. آنچه امروزه به حسب عادت دیرینه تمامی هم و غم متولیان مدارس را بیش از هرچیز دیگر به خود اختصاص میدهد توجه صرف به برنامههای آموزشی است. در حالی که مدرسه تنها مسئول اجرای برنامههای آموزشی و دعوت از معلمان و دانشآموزان برای آموزش و گرفتن امتحان و اعلام نتیجه نمیباشد.
بلکه مدرسه نهاد تعلیم و تربیت است و باید برنامههای جامعی برای رشد علمی، اخلاقی، مذهبی، عقلی، عاطفی، سیاسی و اجتماعی دانشآموزان داشته و همه عوامل موجود در مدرسه را برای تحقیق همه جانبه این برنامهها بسیج کرد.
خطوط مرزهایی که فقط تربیت دینی فرزندان را در محدوده مربی پرورشی مشخص کردهاست را باید شکست و تمامی دستاندکاران مداری با هم در این راه قدم بردارند. چرا که سوابق نشانداده که نوجوان از هر فردی به گونهای خاص تاثیر میپذیرد و الگو میگیرد و چه زیباست که الگوگیری نوجوان در مسائل و تربیت دینی از دبیران و معلمان دلسوز و متعهد و مذهبی (به معنی واقعی) الگو بپذیرد.
نتیجهگیری:
نتیجه اینکه همه اولیاء و مربیان مدرسه باید هماهنگ عمل نمایند و خود نمونه خوبی از یک الگوی مذهبی و دینی باشند و با رفتار و اعمال خود نوجوانان را در این جهت راهنما باشند چرا که فقط مربی پرورشی مسئول تربیت دینی فرزندان این مرز و بوم نیست، همه در این امر شریکند و باید هماهنگ عمل کنند.
سوال سوم
بررسی عوامل موثر وسایل ارتباط جمعی در تربیت دینی نوجوان
رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه، نشریات و کتب منتشر شده در سطح جامعه از دیگر منابعی هستند که از طریق برنامههای خود در طرز تفکر، رفتار و عمل کودکان موثرند.
اگر پیامهای این رسانهها برگرفته از ارزشهای مذهبی جامعه باشد میتواند در راستای تربیت دینی افراد کار ساز باشد چه بسا که در برخی مواقع این رسانهها ضعیف عمل کردهاند و نوجوان سردرگم و نگران ما را در گمتر و نگرانتر کردهاند. نوجوان با توجه به تربیت دینی خود در مدرسه و خانواده که به خوبی هم دریافت کردهاست اگر دارای افکار و عقاید نظامیافته نباشد زمانی که با برنامههای ضدارزشی این رسانهها مواجه میشود دچار تناقض شده و عزتنفس خود را در این رابطه از دست میدهد و دچار لاقیدی مذهبی میگردد چرا نمیداند کدام شیوه را الگوی خود قرار دهد. لذا برماست که خانواده و مدرسه و رسانهها را در یک جهت قرار دهیم و آنها را از تناقضگویی دور سازیم تا نوجوانان ما نیز دچار تناقض نشوند.
مقاله زیست شناسی دینی
فهرست:
مقدمه
مذهب بازیابی هویت شرقی
مذهب تبارنامه تمدن ایرانی وعربی واسلامی
مذهب ادبیات وهنروعرفان
مذهب علاج پوچ گری هیچ انگاری
منابع
....................................................................
قسمتهایی از متن:
مقدمه :
دین را هم می توان از وجهه نظر زیست شناختی بررسی و هم در آن آسیب شناسی کرد . همان گونه که در علوم نیز ، « زیست شناسی » (Biolgy ) از سلول هاو بافتهای زنده و ساز و کارهای زیستی آن مانند تغذیه ، تنفس و تکثیر سخن می گویدو «آسیب شناسی »از حالت آسیب مندهمان سلولها که در اصل ارکان حیات و زندگی هستند ولی بدلیل رشد بیرویه یا دیگر دلایل وضع نامطلوبی پیدا کرده و بصورت یک تومور( lumor ) بدخیم و غده سرطانی ( ancer ) در میآید. گویا همه عوامل زیستی درمعرض آن است که خود سبب اختلال گردیده و به آن آسیب برساند .
مذهب مثل همه چیزهای دیگر چون صیانت ذات ، غرایز ، خرد ، دانش ، سیاست و اقتصاد، در تاریخ انسان که یک عامل همواره مثبت و زیستی نبوده، بلکه حالتهای آسیبمند آن به زندگی آدمی لطمههای سختی هم رسانیده است. بعنوان مثال وسیلهای برای تحدیر، توجیهی برای ترس و جهالت، اهرمی برای فریب ، استثمار، سلطه و خودکامگی، سببی برای تعارضات، تعصبها و تشنج ها و عاملی برای خرافات و موهومات و عقب ماندگی و انحطاط هم میشده است. بنابراین لازم است درآن، هم زیست شناسانه نگریست و هم آسیب شناسانه.
...
مقاله فرایند تربیت فرزندان دراندیشه دینی
فهرست مطالب:
چکیده
واژگان کلیدی
زمینهسازی تربیت دینی پیش از تولد
زمینهسازی تربیت دینی در آغاز تولد
پیشگیری از تحریکات جنسی کودکان
مهرورزی و محبت
تأمین امینت و میدان دادن به کودکان
تکریم و احترام به کودک
شیوههای تکریم و احترام به کودک
منابع
...................................................................................
چکیده ای از قسمتهای مختلف متن:
تربیت دینی به مفهوم فراگیر آن که به معنای آموزش و پرورش دینی است؛ میتواند کلیدیترین نقش را در توسعه معنوی و کمال یک جامعه دینی ایفا نماید. هرگونه کاستی یا کوتاهی در این امر، موجب بروز اختلالات و نابهنجاریهای جبران ناپذیری در پرورش نسل نوین هر جامعه میشود. از اینرو، برای اصلاح جامعه و پیشگیری از انحرافات اجتماعی، لازم است، فرایند تربیت در اندیشه دینی، شناسایی شود. از آنجا که آغاز این امر در خانواده است، این گفتار فرآیند آموزش و پرورش دینی را از خانواده آغاز و در گسترههای فراتر دنبال میکند. روشها و راهکارهای زمینهسازی تربیت دینی پیش از تولد، آغاز تولد و پس از آن را در چارچوب کریمههای قرآنی، سیرة پیامبر و امامان معصوم به بحث میگذارد. راهکارهای بهینهسازی فرایند پرورش دینی در خانواده، در قالب بحثهایی همانند پیشگیری از تحریکات جنسی کودکان، ابراز مهر و محبت، تأمین امنیت، تکریم و احترام فرزندان و بازی کودکان دنبال شده و پس از طرح عمدهترین عوامل ضعف و کاستی تربیت دینی فرزندان و آسیبشناسی آموزش دینی، به برخی از روشهای درست برخورد با نوجوانان اشاره شده است.
...
شاید همة ما مهرورزی به کودکان را یک نیاز انکارناپذیر بدانیم. اما راهها و شیوههای مهرورزی برایمان مبهم باشد. در یک تقسیمبندی کلی، ابراز محبت به رفتاری و گفتاری تقسیم میشود.
اقدامات عملی و رفتاری، از قبیل روی زانو نشاندن، در آغوش گرفتن، بوسیدن، سواری دادن و بعضی وقتها کنار کودکان خوابیدن، هدیه دادن، بازی کردن و بر سر آنها دست نوازش کشیدن است که در بسیاری از روایات مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. برخی از این روایات را با هم مرور میکنیم:
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «احبوا الصبیان و ارحموهم.» (طبرسی،1408ق: ص231)
- امام علی (ع) از خاطرات شیرین دوران کودکی خویش چنین یاد میکند: هنگامی که پیامبر اکرم (ص) در اوان کودکی مرا به خانه خویش برد، همیشه مرا در دامنش مینشاند. مرا به سینة خود میفشرد. هر وقت میخواست بخوابد و من فاصلهام با پیامبر زیاد بود و خوابم نمیبرد، وی مرا نزدیک بستر خویش میبرد. بعضی وقتها دستش را به صورت من و بدنش را با بدن من تماس میداد. حتی کاری میکرد که من وی را استشمام کنم. (نهجالبلاغه، 1379: خ192)
پایان نامه تاثیر آموزه های دینی بر رفتار شهروند سازمانی در شهرداری کاشان
مقدمه
تغییر در شرایط سازمانهای عصر حاضر، منجر به تغییر در نگرش به نیروی انسانی شده است. در این شرایط نیروی انسانی به عنوان سرمایه های اصلی سازمان و یک مزیت رقابتی منحصر به فرد معرفی می شود و به تبع آن کارکنان به گردانندگان اصلی جریان کار وشرکای سازمان مبدل شده اند. بنابراین مدیران امروز علاوه بر مهارتهای رهبری، نیازمند برخورداری از کارکنانی با ویژگیهای مناسب می باشند و بر این اساس، همواره مدیران به دنبال بهره گیری حداکثری از مهم ترین سرمایه سازمانی خود،یعنی منابع انسانی هستند، در واقع این نیروی انسانی است که میتواند با توانایی های خود دیگر منابع را به خدمت گیرد.(یعقوبی، 1389:66)
شناسایی ابعاد مختلف ارتقاء منابع انسانی جهت بهره برداری بهتر از آن، به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل موفقیت سازمان به حساب میآید.
بخشهای از متن
بدون تردید باورهای دینی، اخلاقی و اعتقادی اسلام، از عناصر مؤثر در شکل گیری رفتارهای شایسته و در نتیجه بهبود و ارتقاء رفتارکارکنان سازمان و همچنین ابعاد رفتار شهروندی سازمانی است. چرا که از سویی موجب هدایت افکار و اندیشه ها بوده و از سوی دیگر، مشوق رفتار و کردار صحیح در سازمان است. از این رو شناخت آموزه های دینی در فرهنگ و رفتار سازمانی ،به عنوان یک مفهوم کاملاً بومی و تأثیر آن بر رفتار شهروندی سازمانی، میتواند موضوعی باشد که خلاء آن در مطالعات اخیر دیده می شود.(کرمی یا،1389:11)
مفهوم شهروندی، علاوه بر حقوق، دربردارنده وظایف و تعهدات نیز می باشد که شخص در قبال ملت و دولت دارد. حقوق شهروندی از ارکان اساسی زندگی اجتماعی عصر حاضراست و در جوامع صنعتی از طریق برنامه ریزی های متنوع به آموزش مهارتهای زندگی می پردازد.این مولفه در جهت استحکام دموکراسی و مشارکت مدنی شهروندان نقش بارزی دارد.این آموزه ها در برگیرنده یادگیری دانش,مهارتها و ارزش هایی است که با ماهیت و شیوه های اداری یک نظام مردم سالار و مشارکتی همخوانی دارد و از همان دوران کودکی به گونه ای است که را درگیر مشارکت با اجتماع و محیط پیرامون خود می کند .(صرافی،32:1387)
امروزه در کشورهای بزرگ جهان بخش عظیمی از تحقیقات و منابع مصروف کشف این حقیقت می شود که شهروند مطلوب باید دارای چه خصوصیاتی باشد و چگونه می توان این ویژگی ها را در اقشار مختلف جامعه توسعه داد. در مطالعه ای که با مشارکت بیش از بیست کشور جهان تحت عنوان «مطالعات شهروندی» انجام گرفته است. اهمیت تخصیص موارد فوق آشکار می شود. و این در حالی است که متأسفانه اکنون توجه چندانی به آموزش بنیادین شهروند خوب نمی شود. (موحد،1381)
تعاریف مفهومی:
ابعاد اعتقادی: شامل اعتقادهای مربوط به اصول و فروع دین؛(رضایی،1391)
ابعاد رفتاری: شامل التزام به فروع دین، شرکت در مناسک، شعائر دینی و رعایت(رضایی،1391)
شهروندی سازمانی: رفتاری فردی و داوطلبانه است که مستقیم به وسیله ی سیستم ها ی رسمی پاداش در سازمان طراحی نشده، اما با این وجود باعث ارتقای اثربخش و کارآیی عملکرد سازمان می شود.
آداب اجتماعی: به عنوان رفتاری است که توجه به مشارکت در زندگی اجتماعی سازمانی را نشان می دهد.
وجدان کاری: رفتاری است که فراتر از الزامات تعیین شده به وسیله سازمان ازمحیط کار می باشد.
نوع دوستی: عبارت است از کمک کردن به همکاران در عملکرد مربوط به وظایفشان و یا همکارانی که دارای مشکلات کاری هستند (پادساکوف و همکاران،2000)
جوانمردی: عبارت است از تمایل به شکیبایی در مقابل مزاحم تهای اجتناب پذیر و اجحاف کاری بدون این که شکوه و شکایتی داشته باشد.
نزاکت و احترام درباره اندیشدن به این است که چطور اقدامات و رفتارهای فرد بر دیگران تأثیر می گذارد (مارکوزی و زین[1]،2004)
تعاریف عملیاتی
ابعاد اعتقادی:این متغیر را با استفاده از گویه های2-3-5-8-10-13-14 در پرسشنامه آموزه های دینی مورد سنجش قرار داده ایم.
ابعاد رفتاری: این متغیر را با استفاده از گویه های1-4-6-7-9-11-12-15 در پرسشنامه آموزه های دینی مورد سنجش قرار داده ایم.
شهروندی سازمانی: این متغیر را با استفاده از جمع نمرات ابعاد پرسشنامه رفتارشهروندی سازمانی مورگان مورد سنجش قرار داده ایم.
آداب اجتماعی: این متغیر را با استفاده از گویه های2-10-7-8-14در پرسشنامه رفتارشهروندی سازمانی مورگان مورد سنجش قرار داده ایم.
وجدان کاری: این متغیر را با استفاده از گویه های1-2-3-17-22 در پرسشنامه رفتارشهروندی سازمانی مورگان مورد سنجش قرار داده ایم.
نوع دوستی: این متغیر را با استفاده از گویه های9-11-18-19-21-23در پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی مورگان مورد سنجش قرار داده ایم.
جوانمردی: این متغیر را با استفاده از گویه های6-12-13-24 در پرسشنامه رفتارشهروندی سازمانی مورگان مورد سنجش قرار داده ایم.
نزاکت: این متغیر را با استفاده از گویه های4-5-15-16در پرسشنامه رفتارشهروندی سازمانی مورگان مورد سنجش قرار داده ایم.
[1] .Mardokczy&zeen
برای اینکه «شهروندی» دارای مفهوم و جوهره واقعی باشد، شهروندان باید بر مبنای معیارهای عینی و شفاف مورد قضاوت قرارگیرند. لذا «شهروندی» در ابتدا خودش یک قواست و در ادامه زاینده حقوق متعدد دیگری برای شهروند میباشد. از این رو «شهروندی» توانائی افراد را برای قضاوت در مورد زندگی خودشان تصدیق میکند و زندگی آنها از پیش به وسیله نژاد، مذهب، طبقه، جنسیت و یا صرفاً از روی یکی از هویتشان تعیین نمیشود. موقعیت شهروند به یک حس عضویت داشتن در یک جامعه گسترده دلالت دارد. این موقعیت، کمکی را که یک فرد خاص به آن جامعه میکند، میپذیرد و به او استقلال میدهد. این استقلال در مجموعهای از حقوق انعکاس پیدا میکند که هر چند از نظر محتوی در زمانها و مکانهای مختلف متفاوتاند لیکن، همیشه بر پذیرش کارگذاری و فاعلیت سیاسی دارندگان آن حقوق دخالت دارند. (کرمی نیا،1389)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده ................................................................................................................................................1
فصل اول : کلیات تحقیق
1-1 مقدمه ..............................................................................................................................................3
2-1 بیان مسئله..........................................................................................................................................4
3-1 اهمیت و ضرورت موضوع ...............................................................................................................6
4-1 اهداف تحقیق ..............................................................................................................................7
5-1 چارچوب نظری تحقیق ................................................................................................................8
6-1 مدل تحلیلی تحقیق ......................................................................................................................8
7-1 سوالات تحقیق ............................................................................................................................8
8-1 فرضیات تحقیق ............................................................................................................................9
9-1 روش تحقیق.................................................................................................................................9
10-1 روش گردآوری اطلاعات .......................................................................................................11
11-1 قلمرو تحقیق ............................................................................................................................11
12-1 جامعه و نمونه آماری ...............................................................................................................12
فصل دوم : ادبیات تحقیق
1-2مقدمه .........................................................................................................................................14
2-2تعریف بازاریابی..........................................................................................................................14
1-2-2بازارشناسی.............................................................................................................................16
2-2-2بازارسازی..............................................................................................................................19
3-2-2بازارداری................................................................................................................................20
3-2نقش اطلاع رسانی در صادرات........................................................................... ........................22
الف:تجزیه و تحلیل رقبا.................................................................... ............................................... 23
ب:تجزیه و تحلیل شرکت..................................................................................................................24
ج:تجزیه و تحلیل محیط.....................................................................................................................25
د:تجزیه و تحلیل بازار........................................................................................................................26
4-2پیدایش مفهوم p4.......................................................................................................................26
5-2عنصر محصول...........................................................................................................................27
1-5-2 محصولات مقایسه ای............................................................................................................28
2-5-2 محصولات کاربردی..............................................................................................................29
3-5-2 محصولات تخصصی............................................................................................................. 33
4-5-2 محصولات نوآورانه...............................................................................................................36
5-5-2چرخه عمر محصول.................................................................................................................37
6-5-2طول و عرض و عمق محصول..................................................................................................37
7-5-2علائم تجاری،مارک تجاری و نام تجاری،لوگو.......................................................................37
8-5-2استراتژی های تعیین علامت تجاری.........................................................................................38
9-5-2بسته بندی................................................................................................................................38
6-2مشتریان.......................................................................................................................................38
1-6-2تفاوت مشتری و خریداران.......................................................................................................39
2-6-2چرخه عمر مشتری...................................................................................................................40
3-6-2انواع مشتریان..........................................................................................................................40
از منظر سودآوری و وفاداری.............................................................................................................43
از منظر پذیرش کالاهای نوآورانه.......................................................................................................44
7-2قیمت..........................................................................................................................................45
1-7-2مبانی فکری در قیمت گذاری..................................................................................................45
2-7-2استراتژی های قیمت گذاری....................................................................................................46
3-7-2کانالهای توزیع........................................................................................................................47
4-7-2طول و عرض کانال................................................................................................................ 47
5-7-2تعارض در کانال.................................................................................................................... 48
8-2ترفیع..........................................................................................................................................49
1-8-2آگهی و تبلیغات......................................................................................................................49
2-8-2روابط عمومی.........................................................................................................................50
3-8-2پیشبرد فروش..........................................................................................................................51
4-8-2 فروش شخصی.......................................................................................................................52
5-8-2بازاریابی مستقیم و بازاریابی الکترونیکی...................................................................................52
9-2 عوامل موثر در آمیخته بازاریابی..................................................................................................54
10-2رفتار مصرف کننده...................................................................................................................55
1-10-2گرایش خریدار ....................................................................................................................56
2-10-2 ارزش..................................................................................................................................59
3-10-2کارایی..................................................................................................................................60
4-10-2 مقدار...................................................................................................................................61
5-10-2 تنوع.....................................................................................................................................61
6-10-2 مزایا...................................................................................................................................63
11-2 رفتار خریدار و آمیخته بازاریابی..............................................................................................64
12-2 بازارگردانی.............................................................................................................................64
13-2 بخش بندی بازار.....................................................................................................................65
1-13-2منافع بخش بندی.................................................................................................................65
2-13-2 مبنای بخش بندی بازارهای مصرفی......................................................................................66
14-2 فرایند بخش بندی بازار.............................................................................................................67
15-2 فرآیند تحقیقات بازاریابی.........................................................................................................70
فصل سوم: روش اجرایی تحقیق
1-3 مقدمه .....................................................................................................................................73
2-3 بررسی نوع پژوهش ..................................................................................................................73
3-3 روش تحقیق .............................................................................................................................74
4-3 متغیرهای تحقیق ........................................................................................................................74
4-3-1 متغیر مستقل ..........................................................................................................................75
4-3-2 متغیر وابسته...........................................................................................................................75
5-3 جامعه آماری .............................................................................................................................75
6-3 نمونه آماری و روش نمونه گیری ...............................................................................................75
7-3 قلمرو تحقیق ..............................................................................................................................77
8-3 روش های گردآوری اطلاعات ..................................................................................................79
8-3-1 روش کتابخانه ای ..................................................................................................................80
8-3-2 پرسشنامه ..........................................................................................................................80
8-3-3 مصاحبه ...........................................................................................................................80
9-3 روایی(اعتبار)پرسشنامه .............................................................................................................80
10-3 پایایی(قابلیت اعتماد)پرسشنامه .................................................................................................80
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل آمار داده های تحقیق
1-4 مقدمه ..........................................................................................................................81
2-4 بخش اول توصیف آماری ....................................................................................................81
3-4 بخش دوم تجزیه و تحلیل استنباطی داده های آماری(آزمون آماری فرضیه های تحقیق) .........81
3-4-1 آزمون کولموگروف-اسمیرنف .........................................................................................83
فصل پنجم : نتیجه گیری ، پیشنهاد ها و محدودیت ها
1-5مقدمه ................................................................................................................................96
2-5 نتیجه گیری و پیشنهاد ............................................................................................................97
فهرست منابع و ماخذ
منابع فارسی ...................................................................................................................................99
منابع انگلیسی..............................................................................................................................102
پرسشنامه .....................................................................................................................................103
پایان نامه بررسی میزان بکارگیری روش های تربیت دینی نوجوانان از منظر نهج البلاغه در کتب دینی مقطع راهنمایی
پیشگفتار
مقتدای را همان علی(ع) است، همو که واژگان تاب بزرگی روحش را ندارند. با کدامین واژه می توان به توصیف آفتاب نشست؟ آنگاه که از روی سینه عبدود برخاست، اخلاص معنا گرفت. چون به همراه همسر و فرزندانش افطار خود را سه شب پیاپی به مسکین و یتیم و اسیر بخشید، خودخواهی ها رخت بربست و دگرخواهی معنا و مفهومی تازه یافت.آن شب که ضربه شمشیر ابن ملجم بر فرق نازنینش نشست، واژگان محبت و گذشت در برابرش به زانو درآمدند.
او که عارفان و مجتهدان، پدر عرفان و پیشوای زاهدان می نامند. هم او که شجاعان و دلیران، او را مظهر شجاعت و جوانمردی، عدل پیشگان و دادخواهان او را سرمشق دادگستری، حکمرانان و کارگزاران حکومتش را نمونه اعلای حکومت انسانی، فیلسوفان و اندیشمندان او را در قله های حکمت و دانایی و مددکاران عالم وی را نمونه دستگیری می دانند.
به راستی گفتار و کردار آن پیشوای سترگ مانند آب حیاتی از چشمه سار زلال هستی می جوشد و در جویبار اجتماع جاری می شود و روح تعالی می دهد.
درخشش نور حق در جمال علی (ع) چنان تابناک است که دیده ها را توان تماشای آن نیست. علی(ع) اقیانوسی است که کرانه اش سراسر هستی را پوشانیده است. خورشید محبت علی(ع)، روشنایی دل عاشقان و نورافشان پرده های زمان است.
اینک که کالبد زمان با نام زیبای او حیاتی تازه یافته، در دریای موج کرامت هایش غور می کنیم و واژه هایی از فضل و تربییت برمی چینیم و آن را ره توشه راهمان می سازیم. آموزه های نورانی اش را پاس می داریم؛ زیرا پویا، شیوا، انسان ساز و حیات آفرین است. بر عجز و ضعف خویش معترفیم ، چرا که از اقیانوس بیکران کلامش همان قدر می دانیم آن ایستاده بر ساحل دریا از عمق و وسعت و عجایب دریا می داند. جز به قدر وسعت دیدمان نمی بینیم.
واپسین کلاممان این است: ای علی، ای که زادگاهت بیت الله، زندگانی ات عبدالله، وجودت محو ذات الله، پیکارت فی سبیل الله، سخنانت نورالله، سیمایت تجسم صفات الله، و سرانجامت فنای فی الله است!ما را از زلال هدایت نصیب فرما، دل هایمان را از دریای کمالات سیراب و مشام جانمان را از بوی خوش علوی سرمست گردان؛ که در هر حال پیوندمان با اهل بیت(ع) ناگسستنی است.
امید آن دارم که تلاش اینجانب مقبول طبع شما تربیت یافتگان مکتب اهل بیت(ع) قرار گیرد.
چکیده تحقیق
دراین تحقیق به بررسی دیدگاه های امام علی(ع) در مورد تربیت اجتماعی پرداخته ایم و اهداف این تحقیق شناخت و معرفی دیدگاه های امام علی(ع) در مورد تربیت اجتماعی و جمع آوری نظرات،توصیه ها و سیره عمل آن حضرت درباره تربیت اجتماعی می باشد.تحقیق بر این نظر بود که به این سوال کلی پاسخ دهد که :
1) جامعه تا چه اندازه نسبت به مسائل تربیتی نهج البلاغه به طور اعم وتا چه اندازه نسبت به اهداف اجتماعی تربیت در نهج البلاغه به طور اخص آشنایی دارد؟
2) با توجه به دیدگاه امام علی(ع) اصول و روش های تربیت اجتماعی کدام است؟
در این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و با استفاده از فیش برداری از اسناد و مدارک و گردآوری اطلاعات مورد نیاز به این امر اقدام کرده ایم.در رابطه با تربیت اجتماعی اصول و روش هایی را با توجه به دیدگاه امام علی(ع) استخراج نموده ایم که از این قرار است:ارزش اخلاقی اجتماعی زیستن، اصل عدالت اجتماعی،اصل عدم استرحام و ذلت ناپذیری،اصل عدم انظلام و ستم ناپذیری،اصل کرامت و تکریم در روابط اجتماعی،اصل شورا، اصل امربه معروف و نهی از منکر،اصل زهد، اصل قناعت، اصل کفاف.
در ادامه با عنایت به توصیه ها و احادیث از امام علی(ع) فرضیه های تحقیق که در قالب اصول و روش های تربیت اجتماعی بیان شده بودند را اثبات نموده و در پایان به بیان پیشنهادات پرداخته ایم.
فهرست مطالب