پاورپوینت دیدگاه بازار- محور زمینه ساز موفقیت استرتژیهای بنگاه، تجاری و بازاریابی
مقاله زمینه های روانی اعتیاد پیشگیری و درمان
فهرست مطالب :
مقدمه ............................... 3
تعریف اعتیاد ........................ 4
وابستگی جسمانی و روانی به دارو ...... 4
مواد مخدر و انواع آن ................ 5
شخصیت فرد معتاد به مواد مخدر ........ 6
ویژگیهای شخصیتی مشترک معتادان ....... 6
اعتیاد در نتیجه بیماری روانی است یا اعتیاد موجب ضعف روحی و روانی
میگردد .............................. 7
عوامل اعتیاد ........................ 8
زمینههای روانی اعتیاد ............... 9
اقدامات پیشگیری ..................... 10
مبارزه با اعتیاد .................... 10
روان درمانی معتادین ................. 12
کتابنامه 14
=======================
زمینه های روانی اعتیاد
مقدمه
گرایش به مواد تحریک کننده و تسکین دهنده در تمامی طول تاریخ و در بین جوامع مختلف وجود داشته است در جوامع امروز مصرف مواد مخدر به مثابه یکی از غم انگیزترین تراژدیها ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی، زندگی بسیاری از انسانها را متأثر می سازد. این معضل دیرین دامنگیر اکثریت قریب به اتفاق کشورها است و تقریباً در کلیه جوامع به طور روز افزون قربانی می گیرد، آمارهای منتشره توسط سازمان بهداشت،کمیته کنترل مواد مخدر جهانی و سازمان یونسکو حاکی از افزایش فزاینده مصرف این مواد در سطح دنیا می باشد و تفاوت بین کشورها در الگوی مصرفی و رده های سنی آنها می باشد مصرف طولانی مدت مواد مخدر با ایجاد اعتیاد نه تنها تأثیر سوء در وضعیت اقتصادی و اجتماعی شخص مصرف کننده یا معتاد می گذارد بلکه در تفاهم خانوادگی نیز نقش تعیین کننده ای را ایفا می کند. از این رو آگاهی از دلایل سوء مصرف مواد به عنوان اولین قدم پیشگیری مطرح می شود. لذا فعالیتی گسترده و فراگیردر همة ابعاد اجتماعی ، اقتصادی، فرهنگی ، آموزشی و … ضروری است، به عبارتی علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. (یونسکو / ترجمه محسن دهقانی ، 1372)
اعتیاد مسئله ای است با ابعاد اجتماعی ، سیاسی ، روانی پزشکی و حقوقی، بر حسب تخصص خود بیشتر به ابعاد روانی – پزشکی آن می پردازیم و این به معنای اهمیت کمتر جنبه های دیگر اعتیاد نمی باشد. (محمد علی سجاد، فربد ندایی 1365)
واژه اعتیاد از نظر لغوی یعنی عادت کردن و احساس نیاز است. امروزه در منابع علمی بیشتر از واژه وابستگی به دارو (Drug Dependency) استفاده می شود که از سال 1964 میلادی توسط سازمان بهداشت جهانی جایگزین واژه اعتیاد شده است.
مقاله مروری بر زمینه های تاثیر فضای مجازی بر نظریه های ارتباطات
فهرست:
چکیده
مقدمه
فضای مجازی
فرهنگ مجازی
پدیده های جدید در فضای مجازی
ویژگیهای روانشناختی فضای مجازی
انعکاس تغییرات معاصر در نظریه پردازی در ارتباطات
کاربرد نظریه های موجود در حوزة ارتباطات مجازی
نتیجه گیری
منابع
........................................................................
بخشهایی از متن:
چکیده
کارکردها و تفاوتهای فضای مجازی با سایر رسانه ها باعث شده که تصور شود عرصه علم ارتباطات در حال تجربه کردن یک تغییر بسیار اساسی است. در واقع گروهی از متفکران معتقدند این تغییرات به ظهور نظریه های جدیدی در حوزه علم ارتباطات منتهی خواهند شد. فضای مجازی هم مثل سایر رسانه ها با انسان سر و کار دارد و نتایج تحقیقات جدید نشان داده که اثراتی که به این رسانه نوظهور نسبت داده می شود مبالغه آمیز است. تحقیق در فضای مجازی با استفاده از نظریه های موجود نشان می دهد که این نظریه ها برای فضای مجازی هم تبیین های قابل قبولی ارائه می کنند و بنابراین برای تحقیقات بعدی کافی به نظر می رسند.در این مقاله خواهیم دید به دلیل کافی بودن نظریه های موجود ارتباطی برای تبیین فضای نوین رسانه ای ، فضای مجازی با و جود تفاوتهای ماهوی آن با سایر رسانه ها باعث نخواهد شد نظریه های عمده جدیدی در عرصه علم ارتباطات ظهور پیدا کنند.
...
در این مقاله ابتدا تاریخچه ای از پیدایش و همچنین گسترش فضای مجازی ارائه خواهم داد و در ادامه فرهنگ مجازی را توضیح خواهم داد. پس از آن پدیده های نوظهور در فضای مجازی را بر خواهم شمرد. تفاوتهای روانشناختی موجود میان فضای مجازی و رسانه های پیش از آن هم مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در مرحله بعد با مروری بر روی ایده ها و نظریات مختلف و گاه متضاد نشان خواهم داد که حوزه ارتباطات با ظهور و گسترش فضای مجازی چقدر در حوزة نظریهپردازی دستخوش تغییر و تحول شده و یا خواهد شد؟ سپس، به قابلیت نظریههای موجود ارتباطی برای اکتشاف، توصیف و تبیین در حوزه فضای مجازی خواهم پرداخت و در پایان به سوال مطرح شده در عنوان مقاله پاسخ خواهم داد.
فضای مجازی
وقتی صحبت از فضای مجازی به میان می آید مردم اغلب به کامپیوتری فکر میکنند که به اینترنت متصل است در حالیکه این فقط بخش بسیار کوچکی از فضای مجازی راتشکیل میدهد.
مقاله بررسی تفاسیر آیات قرآنی در زمینه مفاهیم ادبی، دینی در 362 صفحه ورد قابل ویرایش
احدیت وواحدیت
یونس:الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکیمِ(1)أَ کانَ لِلنّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَیْنا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْکافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبینٌ(2)الف، لام، راء. این است آیاتِ کتابِ حکمتآموز. آیا براى مردم شگفتآور است که به مردى از خودشان وحى کردیم که: مردم را بیم ده و به کسانى که ایمان آوردهاند مژده ده که براى آنان نزد پروردگارشان سابقه نیک است؟ کافران گفتند: «این [مرد] قطعاً افسونگرى آشکار است. »
﴿ الر﴾ اشاره به حقیقت محمدیه دارد که همان رحمت عام الهی است بقوله تعالی (و ما ارسلناک الارحمۀ للعالمین).
﴿ تِلْکَ﴾ یعنی آنچه به وسیله این سه حرف به آن اشاره می شود کتاب حکیمانه ای است که دارای جزئیات محکم و متقن است[یا به تأویل دوم در دو مقام] که اول به اعتبار هویت احدیت جمعی حق و دومی صفت واحدیت تفصیلی اوست به خداوند قسم یاد می کنم [باید افزود که] صفت واحدیت حق در باطن جبروت و ظاهر رحموت قرار دارد.
﴿ آیاتُ الْکِتابِ﴾ که دارای حکمت است.
﴿ أَ کانَ لِلنّاسِ عَجَبًا﴾ آیه شریفه تعجب کافران را زیر سؤال می برد و می فرماید با وجود اینکه سنت همیشگی خداوند ارسال وحی بر پیامبرانش می باشد چرا آنها آنرا انکار می کند و در ادامه می فرماید همانا که تعجب آنان به دلیل دوریشان از مقام پیامبر و عدم نزدیکی به ایشان و نیز یکی نبودن وحی با اعتقادات ایشان می باشد.
﴿ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾ یعنی [ایمان آوردنشان در ازل و] به واسطه عنایت ازلی حق به ایشان است [یا به تعبیر دیگر] تقرب آنان به حق تعالی به واسطه برگزیدنشان در ازل است که این فقط مخصوص به آنان بوده و احدی همانند آنان نیست و اگر اینگونه نبود آنان نیز ایمان نمی آوردند.
﴿ قالَ الْکافِرُونَ﴾ یعنی کسانی که از حق در حجاب مانده و از ظهور صفات حقانی در حقیقت محمدیه چیزی نمی دانند.
طه:اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسنى(8) خدایى که جز او معبودى نیست [و] نامهاى نیکو به او اختصاص دارد.
﴿ اللَّهُ﴾ یعنی نازل کننده موصوف به این صفات، الله می باشد.
﴿ لا إِلَهَ إِلا هُوَ﴾ ذات احدیت و حقیقت هویت او با این اسماء متکثر و متعدد نمی گردد. پس او در ازل و ابد تغییر نکرده و موجودی جز او وجود ندارد.
﴿ لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسنى﴾ [اما به اعتبار واحدیت و مصدریتش او دارای اسماء حسنی است که] همانا ذات او به اعتبار تعینات صفاتش می باشند.
مومنون:أَیَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ(55) نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ(56) آیا مىپندارند که آنچه از مال و پسران که بدیشان مدد مىدهیم،[از آن روى است که] مىخواهیم به سودشان در خیرات شتاب ورزیم؟ [نه، ] بلکه نمىفهمند.
﴿ أَیَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ(55) نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ﴾ یعنی سعادتمندی- آنگونه که آنان تصور می کنند- به وسیله لذات دنیوی و یاری شدن به نعمتهای فانی نیست. بلکه یاری حقیقی توفیق در خیرات ماندگار است [به عبارت بهتر یاری حقیقی] ترس ناشی از خشیت الهی در هنگام تجلی عظمت و یقین عیانی به تجلی صفات ربانی و توحید ذاتی و نیز هدایت خلق و اعطاء کمالاتش در مقام بقاء همراه با ترس از ظهور بقایای نفسانی در بازگشت از عالم احدیت به عالم ربوبیت است و این همان پیشی جستن در خیرات است.
عنکبوت:مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ(41) داستان کسانى که غیر از خدا دوستانى اختیار کردهاند، همچون داستان عنکبوت است که [با آب دهان خود] خانهاى براى خویش ساخته، و در حقیقت -اگر مىدانستند- سستترین خانهها همان خانه عنکبوت است.
﴿ مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ﴾ [منظور آیه شریفه این است که] منشأ محبت أخروی ذات احدیت و محبت الهی است و این همان محبتی است که بین پاکان و اولیاء به خاطر تناسب صفات و نزدیکی ذاتشان برقرار است.
عنکبوت:وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ(69) و کسانى که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راههاى خود را بر آنان مىنماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است.
﴿ لَنَهْدِیَنَّهُمْ﴾ به راههایی که به ذات حق منتهی می گردد. که این راهها صفات الهی اند که حجاب ذات او گشته و سلوک در آنها همانا اتصاف به آنها است که سالک را بر اساس صفتی که متصف به آن است به اسمی ثابت از حق تعالی می رساند که این عین ذات واحدیت است که به منزله باب حضرت احدیت می باشد.
﴿ وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ﴾ آنان که در مقام مشاهده خداوند را عبادت می کنند همچنانکه حضرت امیر (ع) فرمودند (الإحسان ان تعبدوالله کأنک تراه) پس محسنین سالکان سیر صفاتی حق و متصف به آنها می باشند. چرا که آنها حق را به واسطه مراقبه و مشاهده خویش عبادت می کنند و دلیل اینکه فرموده است: (کانک تراه) چرا که رویت و شهود عینی فقط بعد از فنای صفاتی و ذاتی محقق می گردد.
سجدَة:الم(1) الف، لام، میم.تَنْزیلُ الْکِتابِ لا رَیْبَ فیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ(2) نازل شدن این کتاب -که هیچ [جاى] شک در آن نیست- از طرف پروردگار جهانهاست.
﴿ الم﴾ یعنی ظهور ذات احدیت و صفات و حضرات اسمائیه حق.
﴿ تَنْزیلُ﴾ [تنزیل یعنی فروفرستادن] کتاب عقل فرقانی مطلق بر وجود محمدی.
﴿ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ﴾ به واسطه ظهور رحمت تامه اش بر مظهر محمدی.
سجدة:اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی سِتَّةِ أَیّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ(4) خدا کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، در شش هنگام آفرید، آنگاه بر عرش [قدرت] استیلا یافت، براى شما غیر از او سرپرست و شفاعتگرى نیست؛ آیا باز هم پند نمىگیرید؟
﴿ اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما﴾ به وسیله احتجاب به آنها در ایام شش روزه الهی که مدت زمان خفاء حضرت حق از زمان آدم تا زمان حضرت رسول (ص) می باشد.
﴿ ثُمَّ اسْتَوى﴾ که با تجلی به جمیع صفات خود بر عرش قلب محمدی در روز آخر [روز جمعه] تجلی نمود همانا منظور از استواء خورشید کمال نورافشانی اوست و به این جهت است که فرمود (بعثت و فی نسم الساعۀ) چرا که وقت بعثت او صبحگاه قیامت و ظهر آن هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) است. و به این جهت است که خواندن این سوره در صبح روز جمعه مستحب شمرده شده است.
﴿ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ﴾ در هنگام ظهور آن.
﴿ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ﴾ به دلیل اینکه جملگی در او فانی می شود.
﴿أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ﴾ یعنی آیا در هنگام ظهور وحدت عهد اولی و میثاق فطری خویش را به یاد می آورید؟
صافات:بَیْضاءَ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ(46) لا فِیهَا غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنهَا یُنزَفُونَ(47) [بادهاى] سخت سپید که نوشندگان را لذّتى [خاص] مىدهد؛ نه در آن فساد عقل است و نه ایشان از آن به بدمستى [و فرسودگى] مىافتند.
﴿ بَیْضاءَ﴾ یعنی فورانی که از عین احدیت [یا همان کافور] بوده و هیچگونه شائبه ترکیب با تعنیات در او راه ندارد.
﴿ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ لا فیها غول ﴾ که عقلشان را ضایع سازد. چرا که آنان اهل صحوند و خداوند آنها را از ناپاکی ها و حجاب پاکی گردانده است.
﴿ وَ لا هُمْ عَنهَا یُنزَفُونَ ﴾ یعنی عقلشان را به واسطه نوشیدن آن شراب از دست نمی دهند. و گرنه در مقام بقاء و اهل بهشتهای سه گانه نبودند.
ص:وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ اْلأَخْیارِ(47) و آنان در پیشگاه ما جدّاً از برگزیدگان نیکانند.
﴿ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا﴾ در حضرت واحدیت.
اسم اعظم
حمد:بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(1)به نام خداوند رحمتگر مهربان
معنی ﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ﴾ همانا به واسطه صورت انسان کامل که جامع رحمت عامه (رحمانیه) و رحمت خاصه (رحیمیه) و مظهر ذات الهی به اعتبار جمیع صفاتش شروع کرده و می خوانم و این صورت انسانی، همان اسم اعظم الهی است که حضرت رسول اکرم (ص) در حدیث (( اوتیت جوامع الکلم و بعثت لأتم مکارم اخلاق)) به این مطلب اشاره فرموده اند. زیرا کلمات همان حقائق موجودات واعیان ثابته آنها می باشند و مکارم اخلاق کمالاتی است که مصدر کارهای آنهاست که جملگی آنها در کون جامع انسانی گرد آمده است.
بقره:الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ(2)((الف، لام، میم. این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است.))
﴿ الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ ﴾ : [حق تعالی به وسیله این سه حرف(الم) اشاره به کل وجود - از حیث کل بودنش- داشته است زیرا که (ا) بر اساس آنچه گفتیم اشاره به ذات الهی است که اول وجود است و (ل) اشاره به عقل فعال دارد که جبرئیل نامیده می شود و او وسط وجود است که فیض را از مبدا وجود گرفته و به آخر وجود می رساند و(م) اشاره به آخر وجود است که دائره وجود [و قوس صعود ونزول ] به واسطه آن تکمیل شده و به نقطه آغازین خود می رسد. و به همین جهت است که (ختم) و( پایان) نامیده می شود و [و در همین زمینه] می فرمایند (( ان الزمان قد استدار کهیئۀ یوم خلق الله السموات و الارض)) و از برخی از پیشینیان نقل شده است که (ل) از دو ((الف)) تشکیل شده است یعنی به ازاء ذات و ((صفت علم)) که دو عالم از عوامل سه گانه الهیه می باشند که قبلا به آنها اشاره کردیم پس ((ل)) اسمی از اسماء الهی است. زیرا که [در اصطلاح عرفا] اسم عبارت است از اعتبار ذات همراه با صفتی از صفات و اما (م) اشاره به ذات همراه با جمیع صفات و افعال دارد که به واسطه این صفات و افعال در صورت محمدیه که همان اسم اعظم ((الله)) است – محتجب شده است.
بقره:وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی اْلآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ(114)((و کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذارد در مساجد خدا، نام وى برده شود، و در ویرانى آنها بکوشد؟ آنان حق ندارند جز ترسان و لرزان در آن [مسجد]ها درآیند. در این دنیا ایشان را خوارى، و در آخرت عذابى بزرگ است.))
﴿ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ﴾ [اسم] خاص او که همان اسم اعظم است زیرا که با آن اسم جز در قلب تجلی نمی کند و آن تجلی ذاتی با جمیع صفات است. [و یا به تاویل دیگر] اسم مخصوص به هر فرد می باشد و آن کمال شایسته ای است که در استعدادش نهفته است.
انعام:وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذی جاءَ بِهِ مُوسى نُورًا وَ هُدًى لِلنّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثیرًا وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُکُمْ قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ(91)(( و آنگاه که [یهودیان] گفتند: «خدا چیزى بر بشرى نازل نکرده»، بزرگى خدا را چنانکه باید نشناختند. بگو: «چه کسى آن کتابى را که موسى آورده است نازل کرده؟ [همان کتابى که] براى مردم روشنایى و رهنمود است، [و] آن را به صورت طومارها درمىآورید. [آنچه را] از آن [مىخواهید] آشکار و بسیارى را پنهان مىکنید، در صورتى که چیزى که نه شما مىدانستید و نه پدرانتان، [به وسیله آن] به شما آموخته شد. » بگو: «خدا [همه را فرستاده]»؛ آنگاه بگذار تا در ژرفاى [باطل] خود به بازى [سرگرم] شوند.))
﴿ وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ﴾ یعنی آنگونه که شایسته اوست اورا نشناخته اند چرا که در تنزیه حق به اندازه ای مبالغه می کنند که او را از بندگانش دور کرده تا جایی که ممکن نیست چیزی از علم و کلامش بر بندگانش نازل گردد واگر آنگونه که شایسته اوست او را می شناختند. می دانستندکه وجود بندگانش به واسطه اوست و همه به وجود او موجودند و جز او وجودی نیست، بلکه جملگی عالم شهادت ظاهریت اوست و جمله عالم غیب باطنیش و برای هر باطنی ظاهری وجود دارد پس چه مشکلی است که برخی از صفاتش بر مظهر بشری اش ظهور یابد بلکه برای علم باطنی و حکمت او مظهری جز انسان کامل وجود ندارد پس نبی به اعتبار صورت ظاهری اش ظاهر حق است و به اعتبار باطنش باطن حق. علمش را بر قلب او نازل ساخته و بر زبانش جاری می سازد تا خلق را به سوی ذات الهی دعوت کند و هرگز به دو گانگی نخواند مگر به اعتبار تفصیل در صفات حق. اگر به اعتبار وحدت بنگریم چیزی جز او وجود ندارد- نه نبی ونه غیر او – اما اگر به اعتبار تفصیل صفات و اسمائش بنگریم پیامبری ظهور می یابد که تابع اسمی از اسماء اوست ودر مرحله بعد به اسمی از اسماء او تبدیل می شود و اگر این پیامبر دارای مقام نبوت تام باشد به اسم اعظم الهی تبدیل می گردد که درهای خزائن غیب ووجود وحکمتش جز به واسطه این اسم اعظم باز نمی گردد.
هود:وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبّی لَغَفُورٌ رَحیمٌ(41)((و [نوح] گفت: «در آن سوار شوید. به نام خداست روانشدنش و لنگرانداختنش، بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است. »))
﴿ وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها﴾ [یعنی این حرکت و سکونش] به واسطه اسم اعظم الهی که همان عارف کامل از افراد نوع انسانی است می باشد. که اجرای احکام الهی و ترویج آنان در عالم مادی به واسطه اوست. [به عبارت دیگر] اجرای هر شریعت و دستورات آن و برقراری احکامش به واسطه پیامبر یا امام و یا یکی از دانشمندان نیکو کردار آنان صورت می گیرد.
رّعد:المر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ الَّذی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یُؤْمِنُونَ(1)((الف، لام، میم، راء. این است آیات کتاب، و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است، ولى بیشتر مردم نمىگروند.))
﴿ المر﴾ (الف) اشاره به ذات احدیت، (ل)، اشاره به اسم علیم حق، (م) اشاره به اسم اعظم الهی و (ر) اشاره به مظهر اسم اعظم الهی که رحمت تام حق تعالی می باشد.
(تلک)[یعنی آن حروف نشانگر] بزرگترین نشانه های کتاب کل یا همان وجود مطلق می باشند.
حج:الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیرًا وَ لَیَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ(40) ((همان کسانى که بناحق از خانههایشان بیرون رانده شدند. [آنها گناهى نداشتند] جز اینکه مىگفتند: «پروردگار ما خداست» و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض دیگر دفع نمىکرد، صومعهها و کلیساها و کنیسهها و مساجدى که نام خدا در آنها بسیار برده مىشود، سخت ویران مىشد، و قطعاً خدا به کسى که [دین] او را یارى مىکند، یارى مىدهد، چرا که خدا سخت نیرومند شکستناپذیر است.))
﴿ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ﴾ [یاد خدا به وسیله اسم اعظم] به واسطه تخلق به اخلاق الهی و اتصاف به صفاتش ودریافت اسرار او وفنا در ذاتش صورت می گیرد.
فتح:إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللّهَ یَدُ اللّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللّهَ فَسَیُؤْتیهِ أَجْرًا عَظیمًا(10) ((در حقیقت، کسانى که با تو بیعت مىکنند، جز این نیست که با خدا بیعت مىکنند؛ دست خدا بالاى دستهاى آنان است. پس هر که پیمانشکنى کند، تنها به زیان خود پیمان مىشکند، و هر که بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مىبخشد.))
﴿ یَدُ اللّه﴾ [منظور از یدالله دست] ظاهر در مظهرش یعنی رسول اکرم- و اسم اعظم او- می باشد.
﴿ِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ﴾ یعنی قدرت آشکار یافته در دستان حضرت رسول برتر از قدرت ظاهر گشته در دستان آنهاست. پس در هنگام پیمان شکنی شان آنان را ضرر رسانده و در هنگام وفای به عهد نفعشان می بخشد.
نجم:لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى(18) ((به راستى که [برخى] از آیات بزرگِ پروردگار خود را بدید.))
﴿ لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى﴾ یعنی صفت رحمانیت آن حضرت که جمیع صفات در آن مندرج است و بلکه اسم اعظم الهی را که ذات همراه با جمیع صفات است درمقام عین جمع وجود و با لفظ الله از آن نام
می برند [شهود فرمود] به طوریکه درآن مقام ذات حجاب صفات وصفات حجاب ذات نمی گردد.
نجم :وَ إِبْراهیمَ الَّذی وَفّى(37)(( و [نیز در نوشتههاى] همان ابراهیمى که وفا کرد.))
﴿ وَ إِبْراهیمَ الَّذی وَفّى﴾ به حق الله. [توضیح اینکه] به واسطه تسلیم وجود خویش به حق تعالی – در حال فنای در توحید- و قیام به امر عبودیت وتبلیغ رسالت و نبوت و در حال استقامت [به عهد الهی] وفا می نماید. [و به تاویل دیگر] با اینکه کلماتی را؟؟؟؟ همان صفات الهی است- که خداوند او را به آنها مبتلا کرده بود به اتمام رساند.
﴿وفی﴾ یعنی به عهدی که در ابتدای فطرت از او گرفته شده تا بر آن ثابت مانده و به وسیله آن به مقام توحید دست یابد. که در آیه شریفه (انی وجهت وجهی للذی فطرالسموات والارض) به آن اشاره شده است.
الرحمن:تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَ اْلإِکْرامِ(78) ((خجسته باد نام پروردگار شکوهمند و بزرگوارت!))
﴿ اسْمُ رَبِّکَ﴾ اسم اعظمی است که مرتبه سالکین به واسطه آن از ابتدا تا انتها ترقی یافته تا به او رسیده ورستگار گردند.
طاغیه: فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ(52) ((پس به [پاس] نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى.))
﴿ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ﴾ یعنی خداوند را به واسطه ذاتت که همان اسم اعظم و شامل تمامی صفات است، پاک و منزه دان.
انسان:وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصیلاً(25) ((و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان یاد کن.))
﴿ وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ﴾ یعنی ذاتت را که همان اسم اعظم الهی است به واسطه ادای حقوق واظهار کمالاتش یاد کن.
وحدت در کثرت وبالعکس
حمد:بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(1)((به نام خداوند رحمتگر مهربان.))
((الف)) های سه گانه غیرمکتوب باقیمانده از 22 حرف [اگر بسم الله الرحمن الرحیم را به صورت حروف جداگانه بنویسیم] اشاره به ((عالم الهی حق تعالی)) به اعتبار ذات و صفات وافعال دارند. پس آنها به اعتبار تفصیل سه عالم جداگانه اند ولی در حقیقت یک عالم می باشند و سه حرف ((الف)) مکتوب اشاره به ظهور و عوامل سه گانه الهی در ظهور اعظم انسانی است که سبب احتجاب عالم الهی می گردند [که درا ین مطلب مذکور به آن اشاره شده است] هنگامی که از حضرت رسول اکرم (ص) سوال می شود که ((الف)) (باء) [در کلمه بسم] کجا رفت؟ فرمود(( شیطان آنرا دزدید)) که امر به کشیدن (مد) باء بسم الله به جای ((الف)) آن نیز اشاره به احتجاب ((الوهیت الهیه)) به واسطه صورت رحمت واسعه او و ظهورش در صورت انسانی می باشد [وفهم این مطلب به قدری مشکل است] که آنرا جز اهلش نمی دانند و به همین دلیل است که (( الف) به صورت غیرمکتوب آمده است.
حمد :الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ(2)((ستایش خدا را که پروردگار جهانیان،))
پس مطلق حمد، حقیقت حمد دائماٌ مختص به اوست که این حمد را برحسب استحقاق ذاتی او به اعتبار الولیت و آخریت و حد فاصل (میان) این دو، در مقام جمع و به لسان تفصیل می باشد. پس در حقیقت حامد و محمود در مقام جمع و تفصیل و عابد و معبود در مبدا و منتهی اوست. هنگامی که به واسطه تجلی صفاتی خود جلوه می نماید، او را به عظمت و جمالش و در عین حال قدرت و جلالش مشاهده می نمایند پس به صورت قول و فعل عبادت را مختص به او می دانند و از او طلب یاری می نمایند زیرا که معبود جز او ندیده و حول و قوه ای جزبه واسطه او نمی دانند.
حمد :صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضّالِّینَ(7)(( راه آنهایى که برخوردارشان کردهاى، همانان که نه درخور خشماند و نه گمگشتگان.))
﴿ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ ﴾ : همانان که در ظواهر مانده اند و به واسطه نعمتهای رحمانیه و نعمتهای جسمانی و ذوق حسی از حقائق روحانی و ونعمتهای قلبی وذوق عقلی غافل مانده اند همانند قوم یهود که دعوت آنان به ظواهر و بهشت ها و حور و قصور بود سپس [حضرت حق] برآنان غضب فرموده که این غضب باعث ؟؟؟ و دوری و توقف در ظواهر گشت [باید دانست که توقف در ظواهر خود به منزله دور ترین حجابهای ظلمانی [از حق تعالی] می باشند.
﴿وَ لاَ الضّالِّینَ﴾: کسانی که در بواطن [که همان حجب نورانی می باشند] توقف کرده و به واسطه نعمت رحیمیه حق تعالی از نعمت رحمانیه حق در حجاب مانده و از ظاهریت حق غافل شده راه راست را گم کرده اند در نتیجه از شهود جمال حق تعالی در کل هستی محروم شده اند مانند مسیحیت که دعوتشان به بواطن و انوار عالم قدس می باشد. در حالیکه دعوت پیروان موحد محمدی(ص) به سوی کل و جمع میان محبت جمال ذات از طرف زیبایی صفات از طرف دیگر می باشد [جمع وحدت و کثرت]
بقره:الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ(2)((الف، لام، میم. این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است))
﴿ الم*ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ﴾ : الف، لام، میم* این است کتابی که در آن هیچ تردیدی نیست و مایه هدایت تقوا پیشگان است.
(الم * ذلک الکتاب) : [حق تعالی] به وسیله این سه حرف (الم) اشاره به کل وجود از حیث کل بودنش داشته است زیرا که (ا) براساس آنچه گفتیم اشاره به ذات الهی است که اول وجود است و (ل) اشاره به عقل فعال دارد که جبرئیل نامیده می شود و او وسط وجود است که فیض را از مبدا وجود گرفته و به آخر وجود می رساند و (م) اشاره به آخر وجود است که دائره وجود [وقوس صعود و نزول] به واسطه آن تکمیل شده و به نقطه آغازین خودمی رسد. و به همین جهت است که (ختم) [و پایان] نامیده می شود و [در همین زمینه] می فرمایند ((ان الزمان قداستدار کهیئۀ یوم خلق الله السموات والارض)) و از برخی از پیشینیان نقل شده است که از ل دو ((الف)) تشکیل شده است یعنی به ازاء ذات و ((صفت علم)) که دو عالم از عوامل سه گانه الهیه می باشند که قبلا به آنها اشاره کردیم پس ((ل)) اسمی از اسماء الهی است زیرا که [در اصطلاح عرفا]: اسم عبارت است از اعتبار ذات همراه با صفتی از صفات و اما (م) اشاره به ذات همراه به جمیع صفات و افعال دارد که به واسطه [اسماء] این صفات و افعال در صورت محمدیه که همان اسم اعظم ((الله)) است محتجب شده است.
بقره:وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ(23)(( و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کردهایم شک دارید، پس -اگر راست مىگویید- سورهاى مانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را -غیر خدا- فرا خوانید.))
﴿ وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا﴾ پس آنگاه که توحید را اثبات نموده بعد از آن به اثبات نبوت استدلال فرمود چرا که اسلام آوردن با آن کامل می شود. زیرا اسلام آوردن جز با اقرار به شهادتین صحیح نمی باشد چرا که توحید تنها [بدون نبوت] احتجاب از تفصیل [و خلق] به واسطه [استغراق] در جمع می باشد.
که این جبر محض است که ما را به زندقه و اباحیگری می کشاند و [از طرف دیگر نیز] انتساب فعل و قول به رسول [بدون در نظر گرفتن حق تعالی] احتجاب از جمع به واسطه تفصیل [و خلق] بوده که صرف تفویض و کنار نهادن حق تعالی از امور است که ما را به محبوبیت و شریک قراردادن برای حق تعالی می کشاند ردحالیکه اسلام با جمع میان دو قول لااله الا الله و ((محمد رسول الله)) و اینکه او مظهور افعال الهی است طریق اعتدال را برگزیده است پس افعال خلق نسبت به افعال حق تعالی مانند بدن برای روح می باشد. که مصدر فعل روح می باشد اما جز به وسیله بدن افعال انجام نمی گیرند [در مقام مقایسه نیز] وجود با اینکه فاعل حقیقی حق تعالی است اما جز به واسطه خلق انجام نمی گیرند.
بقره:وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانًا وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاّ قَلیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ(83)(( و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که: «جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر، و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید، و با مردم [به زبانِ] خوش سخن بگویید، و نماز را به پا دارید، و زکات را بدهید»؛ آنگاه، جز اندکى از شما، [همگى] به حالت اعراض روى برتافتید.))
﴿ وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ﴾ : با ایشان پیمان توحید بستم و اقتضاء توحید مشاهده حضرت ربوبی و تجلیات ربوبی در مظاهرش و اداء حق آنها به میزان ظهور این اوصاف ربوبی در آنها می باشد و باید گفت که در عالم شهادت اولین کسی که این صفات و آثار ربوبی بر آنها متجلی شده والدین می باشند.
مقاله پیشرفت های اخیر در رادیوتراپی در زمینه سرطان سر و گردن
پیشرفت های اخیر در جراحی بازهم علاج ناپذیر بودن سرطان را عنوان می کنند. این پیشرفت ها در تومورشناسی به بیماران کمک می کند که سرطان سر و گردن در بیماران بهتر شناخته شود. رادیوتراپی بطور سه بعدی با شکستگی ها در ارتباط است جراحی با اشعه و رادیوتراپی مربوط به استرئوتاکسی، رادیوتراپی با پرتوی نوترون، رادیوتراپی با ذرات باردار- رادیوتراپی بصورت جراحی مشخص می شوند. این پیشرفتها با دوز اشعه در ارتباط است که تومورها می توانند با اشعه کم شوند و به بافت طبیعی تحویل داده شوند.
علاوه بر این، شیمی درمانی هم مهم است. این مقاله شرایطی از پیشرفت جدید را در درمان سرطان سر و گردن مشخص می کند.
سرطان در منطقه سر و گردن شامل 3% سرطان هاست که تقریباً 40000 نوع جدید در آمریکا هر ساله دیده می شود. سیگار کشیدن دلیل شایع سرطان سر و گردن است. استفاده از مدار الکلی، بهداشت دهان ضعیف فاکتورهای خطرساز هستند.
رادیوتراپی برای درمان سرطان در بیش از یک قرن کاربرد داشته است. دوز این اشعهها برحسب واحد (Gy) عنوان می شود.
که نشان می دهد میزان انرژی در بافت برای هر واحد تون J/kg چگونه است. این روش اشعه درمانی با پرتو خارجی EBRT یک مورد خطی است که فوتون تولید میکند. این ماشین ها از پرتوهای اشعه x با انرژی بالا و نافذ استفاده می کنند.
این مورد به مصرف دوبار در روز اشاره می کند. به طور کل در این نوع بیماری دوز کل بالاتر تقریباً همان میزان زمان درمان را خواهد داشت و اشعه برحسب موارد بیشتری مصرف می شود ولی دوزهای کمتری را نشان می دهند.
با استفاده از حالت فرکشناسیون یکبار در روز دوز کمتری استفاده می شود که کل این دوزها درصد تحمل بافتهایی است که دیر واکنش می دهند. در نتیجه هیپرفرکشناسیون خطر این پیچیدگی را با همان نوع کنترل مصرف یکبار در روز نشان می دهد.
تغییراتی در تکنیک خاص دیده می شود که با این تکنیک درمان بامصرف یکبار در روز به مدت 5/3 هفته دو بار در روز در 5/2-2 هفته خواهد بود که این سلولهای توموری سریعتر تکثیر پیدا می کند.
این نوع بیماری تحت مطالعه است و روشی است برای افزایش خطر پیچیدگیها که سلولهای توموری کشته می شوند. این رژیم هپریدی صفاتی را با هیپرفرکشناسیون نشان می دهند.
اشعه درمانی سه بعدی- وقتی این درمان در این مرحله صورت گیرد، متخصصین غدد و اشعه از دو یا سه میدان استفاده می کنند. برای بیماران پیشرفته، تکنیک سه میدان استفاده شده که شامل پوشش دهی منطقه گره لنفاوی است. سه میدان بر تضاد هماهنگ شده است.
مقاله آزمایشات بالینی در زمینه بهبود درد: ده چالش
در طی 25 سالی که از تشکیل انجمن جهانی بررسی و مطالعه درد میگذرد، مسأله کنترل درد از نظر اهمیت بطور شگفتآوری رشد کرده است. با این وجود در سرتاسر جهان، فشارهای اقتصادی عامل تعیین کننده مهمی در این رابطه هستند که هر مداخلة بالقوه مفیدی بطور دقیق از نظر قابل اطمینان بودن و سوددهی مورد بررسی و آزمایش قرار بگیرد. قبل از این که به عنوان یک المان مفید و ارزشند در خدمات بهداشتی جامعه وارد شود. این تأکید و اصرار روی پایهگذاری طبابت[1] بر بهترین اطلاعات و مدارک موجود یکی از تمایلات جهانی برای حرکت به سمت خدمات بهداشتی مستدل است.
از بین تمام روشهای مختلف بررسی و ارزیابی مداخلههای ضد درد، مطالعات کنترل شدة اتفاقی (RCTs) [2] یکی از روشهای ساده و در عین حال قدرتمند و قوی میباشند. یک ارزش مهم این مطالعات در زمینة مسأله کنترل درد، توانایی آنها در کم کردن آثار غیر منتظرة فاکتورهای ناشناختهای است که میتوانند روی پاسخهای بیماران تأثیر بگذارند. بعلاوه بررسیهای مربوط به مسأله کنترل درد و درمان آن میتوانند در رابطه با مسائل اختصاصیتری مثل توقعات پزشک و یا بیمار، منابع تأمین هزینه و نیز پاسخ به دارونماها کمک زیادی به ما بنمایند. مطالعات کنترلة اتفاقی بطور تصادفی بیماران و یا داوطلبان را در گروهی که در آنها مداخلهای صورت میگیرد و گروهی دیگر، یا گروه کنترل، قرار میدهند. مطالعات کنترلة اتفاقی آیندهنگر و دو سوم کور تکنیکهای بسیار قدرتمندی برای کاهش دادن ضریب گرایش[3] در مطالعات بالینی خصوصاً در زمینة کنترل درد میباشند که در آنها تأثیرپذیری و نیز آثار دارونما میتوانند در یافتههای نهایی تغییر و یا اختلال ایجاد نمایند.
[1] -Practice
[2] -Randomized Controlled Trials
[3] -Bias
چالش 1: از سعی و تلاش غیر ضروری و تکراری خودداری کنید.
قبل از شروع به انجام یک مطالعه و پژوهش، محققان، بیماران و آژانسهای سرمایهگذاری باید مطمئن باشند که مسأله و سؤالی که تحقیق مورد نظر به آن میپردازد قبلاً پاسخ داده نشده باشد. با توجه به کثرت بررسیها، دو راهکار میتوانند جهت برخورد با این مشکل بکار برده شوند:
مطالعات سیستماتیک. [1] در واقع اولین راهکار برای اجتناب از دوباره کاری غیر ضروری انجام یک بررسی موشکافانه تمامی مطالعات در رابطه با موضوع مورد بحث میباشد. در مبحث کنترل درد دو منبع بسیار مهم چنین امری را ساده نمایند که عبارتند از: کتابخانة کاکرن و سایت اینترنتی درد اکسفورد[2]. کتابخانه کاکرن مهم ترین محصول اتحادیة کاکرن میباشد که مؤسسهای سریعاً جهانی شونده است. این مؤسسه برای آسانترشدن تصمیمگیری بر اساس اطلاعات دقیق موجود در رابطه با خدمات بهداشتی و توسط آمادهسازی، حفظ و بهبود مداخلههای خدمات بهداشتی فعالیت مینماید. از این مؤسسه بعنوان «یک همکاری عظیم که با پروژه بررسی مخزن ژنتیکی انسان[3] از نظر کاربردهای بالقوه برای طب نوین برابری میکند» یاد شده است. این مؤسسه از اشتراک و همکاری تمام افرادی که علاقه به همکاری و تشریک مساعی با دیگران دارند استقبال میکند. مؤسسه کاکرن اخیراً اذعان کرده است که مسأله درمان و کنترل درد جزو مسایل بسیار بااهمیت میباشد. این مؤسسه گروه جهت بررسی[4] در این رابطه تشکیل داده است که نام آن درد و اقدامات تسکینی، درمانی[5] است. اخیراً کتابخانه کاکرن اقدام به انتشار فصل نامهای بر روی دیسک اطلاعاتی[6] در جهت به روز کردن مداوم اطلاعات و نیز دسترسی رایانهای از طریق اینترنت و از طریق اطلاعاتی پزشکی یا مدلاین[7] میباشد.
کتابخانه کاکرن حاوی سه بانک و پایگاه اطلاعاتی[8] جهت دسترسی به اطلاعات مربوط به مداخلات مربوط به کنترل درد میباشد. ثبت مطالعات کنترله کاکرن[9] به واقع پیشرفته ترین و کاملترین منبع در مورد مطالعات کنترله اتفاقی در طب امروز میباشد. تا اوت 1999 این مخزن حاوی 220000 سر فصل برای مطالعات کنترله اتفاقی بوده است که از طریق جستجوی موشکافانه تمام بانکهای اطلاعاتی الفبایی[10]، بررسی جامع و کامل دستی مجلات و ژورنالها همگی جهت کشف مطالعاتی که دسترسی به آنها توسط جستجوهای الکترونیک امکانپذیر نبوده و در بانکهای اطلاعاتی الفبایی نیز ذکری از آنها بعمل نیامده است اعلام شدهاند انجام پذیرفتهاند که بانک اطلاعاتی کاکرن برای مطالعات منظم[11] منبع سریعاً غنی شوندهای از مطالعات منظم است که مرتباً به روز شده و به بررسی آثار خدمات بهداشتی میپردازند. این بانک اطلاعاتی که توسط اعضای مؤسسه کاکرن تهیه میشود، شمل پروتکلهای مربوط به مطالعات در حال انجام نیز میباشد. تا اوت 1999، این منبع جای 102 بازنگری کامل و 150 پروتکلی بوده است که شامل موضوعاتی مثل درد، کنترل درد و کنترل کنندههای درد پس فصلهای مشابه شدهاند.
[1] -Cochrane lubnany[2] -Oxford pain internet site[3] -Human Genome Project[4] -Review groups
[5] -Rain, Pallative and Supportive care (PaPas)[6] -CD. Rom[7] -MEDLINE
پایان نامه بررسی میزان مقالات ایرانیان در زمینه علوم
چکیده
این پژوهش با هدف سنجش میزان حضور ایرانیان در «نمایهنامة استنادی علوم» در سالهای 1993 تا 1997 اجرا شده است و تلاش گردیده در آن، تصویری عینی از فعالیتهای علمی در سطح ایران و جهان ارائه شود. برای این منظور تولید اطلاعات علمی ایرانیان در قالب مقالات و در زمینه علوم پایه از «نمایهنامة استنادی علوم» استخراج شده و وضعیت ایران با جهان مقایسه شده است.
نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد یکد هم درصد از تولید مقالات علوم پایة جهان به ایران اختصاص دارد. بیش از نیمی از فعالیتهای علمی ایرانیان(8/52درصد) در زمینة تولید مقالات علوم پایه بوده است که از بین رشتههای مختلف علوم پایه، رشت ة شیمی با داشتن23/55درصد از کل تولید مقالات علوم پایه، بیشترین تعداد مقالات علوم پایه را به خود اختصاص میدهد. بعد از آن به ترتیب91/25 درصد مقالات در زمینة فیزیک، 29/12 درصد در زمینة ریاضی، 99/4 درصد در زمینة زیستشناسی و 58/1 درصد زمینشناسی میباشند.
به تفکیک رشتههای علوم پایه سهم ایران در جهان، 14/0 درصد در شیمی، 087/0 درصد در فیزیک، 17/0 درصد در ریاضی، 02/0 درصد در زیستشناسی و 063/0 درصد در زمینشناسی میباشد.
امروزه بارزترین شاخص توسعهیافتگی هر کشور را توان و ظرفیت تولید علمی و فنی آن کشور میدانند. افزایش کارایی علمی و فنی و استفادة بهینه از آن، مستلزم شناخت دقیق مؤلفههای موثر بر آن میباشد. این مؤلفهها مجموعهای از منابع مالی، نیروی انسانی و منابع علمی و اطلاعاتی را شامل میشوند که تحت یک مدیریت منسجم و سازمان یافته و در محدوده علوم و فناوری به کار گرفته میشوند (8). نتایج حاصل از این شناخت ضمن ارائة تصویری عینی از فعالیت علمی در یک موسسه تحقیقاتی، نهاد علمی و حتی در کشورهای مختلف، ابزار مناسب برای برنامهریزی و سیاستگذاری آینده را فراهم میآورند.
تولیدعلمیوفنیورشدوتوسعةآن،تابعیازفعالیتهای علمی هستند، بنحوی که ارزیابی کمی و کیفی فعالیتهای علمی امروزه یکی از مباحث مطرح تحت عنوان علمسنجی (1) میباشد. تلاش این علم، بنا نهادن نظامهایی از شاخصهای توصیفکنند ة پژوهش در اجتماعات مختلف، اعم از موسسات علمی و پژوهشی، زمینههای موضوعی و حتی کشورها می باشد (3).
تولید اطلاعات علمی در قالبها و انواع گوناگون انجام میشود که یکی از مهمترین انواع آن، انتشارات میباشد. اندازهگیری انتشارات علمی از رایجترین ضابطههای سنجش عملکرد تولید اطلاعات علمی، و از مباحث جدیدی است که آن را علمسنجی نامیدهاند(5). انتشارات علمی تمامی مکاتبات علمی چاپ شده را شامل میشوند. از مجاری اساسی و رسمی انتشارات علمی، مقالات میباشند که میتوان توزیع آنها را بر حسب زمان، مکان، نوع یا مجرای انتشار و سایر ویژگیها مورد بررسی قرار داد.
قسمتی از متن
وضعیت تولیدات مقالات علوم پایه ایران
وضعیت تولیدات مقالات علوم پایة ثبت شده در پایگاه اطلاعاتی SCI توسط ایرانیان به تفکیک پنج رشته طی سالهای 93 تا 97 در جدول 2 ارائه شده است.در مجموع پنج سال مورد بررسی23/55 درصد از مقالات تولید شده علوم پایة ایرانیان در زمینه شیمی، 91/25 درصدآنها فیزیک، 29/12 درصد در ریاضی، 99/4 درصد در زیستشناسی و 58/1 درصد نیز در زمینه زمینشناسی بودهاند. چنانچه ملاحظه میشود سهم غالب مقالات ارائه شده مربوط به شیمی است که در مقایسه با وضعیت جهانی که2/37 درصد مقالات مربوط شیمی است بسیار بالاتر میباشد. از طرف دیگر محاسبه متوسط رشد سالانه مقالات پنج رشته طی سالهای 93 تا 97 نیز نشان میدهد که به استثنای شیمی در سایر رشتهها رشد آنها دارای نوسانات متغیری است. از جمله در زیستشناسی که از سال 93 تا 96 از رشد متوسطی معادل 3/14 درصد برخوردار بوده است یکباره درسال 97 افت قابل ملاحظهای یافته است.
پروژه زمینه استراتژیک رسوایی های حسابداری شرکت
در آشکارترین سطح، منابع مالی شرکتها (همان گونه که بر اساس ذخایر وجوه نقدشان، جریان نقدی عملیاتی و ظرفیت استقراضی شان مشخص می شد) تمایل دارند تا در مقایسه با الزامات سرمایه گذاری استراتژی رشد محدود شوند. همان گونه که در جدول شماره 3 مشاهده می کنیم، سرمایه گذاری سنگین شرکتها (شامل مالکیت) باعث افزایش میزان بدهی در 5 سال پیش از بحران حسابداری در بیشتر نمونه های ما شده بود. بعلاوه، در بسیاری از شرکتها، جایگاه صحیح بدهی بسیار مهم تر از آن چیزی بود که گزارش می شد: Enron و Elan از واحدهای تجاری با اهداف خاص به طور نامناسبی استفاده کردند تا در ترازنامه بدهی شان گزارش نشود. Parmalat , Adephia و Cirio نیز مقدار بدهی را کمتر گزارش کرده بودند.
نکته مهم دیگر این بود که بین استراتژی و قابلیت های سازمانی هماهنگی وجود نداشت. ویژگی اصلی استراتژی شرکتهای نمونه ما تأکید بر گسترش بازارهایی جدید بود. برای موفقیت این استراتژی دو نوع قابلیت لازم بود:
اول، قابلیت های مرتبط با بازاری که به آن وارد می شوند و دوم، قابلیت لازم برای ادغام فعالیت های بازارهای جدید با بازارهای فعلی.
در Worldcom ، Adelphia ، Healthsouth و Parmalat و Cirio ما مشاهده می کنیم بی کفایتی توانایی های مدیریت شرکت را که برای ادغام شرکتهای تحصیل شده مورد نیاز است. عدم وجود قابلیت های ادغامی گواهی بر ناتوانی در ایجاد ساختارهای سازمانی مطابق با صرفه جویی های ناشی از مقیاس تولید انبوه، تدوین و اجرای کنترل مالی و استراتژیک و ارائه بهترین رویه بود.
Vivendi نمونه بارز ناتوانی در ادغام شرکتهاست. همکاری معنی دار بین تولیدات سینمایی، موسیقی، کابل تلویزیونی و مخابرات مورد تردید است. با وجود این، حتی اگر این شرکتهای تشکیل دهنده به فعالیت های مشخص و جداگانه ای بپردازند مدیریت سازمانی موثر برای ادامه موفقیت آن ضروری است. در حوزه تجاری ناکارآمد Messier چنین سیستم ها و قابلیت هایی به خاطر عدم وجودشان برجسته بودند.
پروژه زمینه استراتژیک رسوایی های حسابداری شرکت
رسوایی های حسابداری که جهان شرکتی را متزلزل ساخته، دامنهای از عوامل را مقصر دانسته که شامل: رفتار غیر اخلاقی مدیران اجرایی ، انگیزههای دستکاری اطلاعات مالی در جهت سود شخصی و عدم استقلال ناظران میباشد. این مقاله علت دیگری را هم معرفی می کند: ضعف در مدیریت استراتژیک. نظر بر آن است که ترقی دهه 1990 به کمی توجهی که شرکتهای بزرگ به مبانی تجزیه و تحلیل استراتژیک داشتند مربوط می شد. شواهد تأیید کننده از طریق مطالعات موردی 12 شرکت اروپایی و آمریکایی تهیه شده است که طی سالهای 2001 تا 2003 دچار رسوایی های بزرگ حسابداری شده بودند.در میان این شرکتها مؤلفان ناهماهنگی ای میان استراتژی های اتخاذ شده وهم چنین الزامات محیط خارجی یا منابع و قابلیت های شرکت شناسایی کردند . نمونه هایی از این ناهماهنگی استراتژیک شامل: اهداف رشد جاه طلبانه ، تحصیل[1] (خریدهای) چند جانبه و تأمین مالی بدهی بیش از حد . استراتژی نامناسب منجر به عملکرد نامناسب و افزایش تفرقه میان تمایلات مدیریت ارشد و ماهیت واحد تجاری می شود. این مقاله به این نتیجه می رسد که الزامات سخت تر برای گزارشگری شرکت باعث می شود اعضای هیأت مدیره و مدیران اجرایی تلاش هایشان را از استراتژی به منظور رعایت مجدداً هدایت کنند، معیارهای قانونی اخیر ممکن است حاکمیت شرکتی موثر را کمی بهبود بخشد.
مقدمه
اواخر دهه 1990 و سالهای ابتدایی قرن 21 گواهی بر گزارشگری نادرست شرکتهای سهامی با مقیاسی بی سابقه اند. در آمریکا ، علیرغم اینکه تعداد کل شرکتهای سهامی کاهش یافته ، تعداد شرکتهایی که نتایج مالی شان را طی سالهای 1998 تا 2004 ارائه مجدد کرده اند به بیش از دو برابر رسیده است (جدول شماره 1) تعداد فزاینده ای از این تجدید ارائه ها توسط شرکتهای بزرگ و تعداد با اهمیتی فاجعه انگیز بودند – این شرکتها زیانی بیش از یک میلیارد دلار در ارزش سهامداران همراه داشتند و در برخی موارد ورشکستگی پیش بینی می شد. در بین اینها انرون[2] و وردکام[3] در تاریخ تجاری اخیر بعنوان رویدادهای بزرگ برجسته اند. ارائه مجدد انرون در 8 نوامبر 2001 و وردکام در 25 ژوئن 2001 سریعاً ورشکستگی را برای هر دو شرکت در پی داشت . چشمگیر بودن ورشکستگی این دو شرکت صرفاً به خاطر اندازه و اهمیت آنها نبود. در رتبه بندی شرکتهای آمریکایی در Financial Times بر اساس ارزش بازار کل سرمایه شرکت ، در سال 2000 انرون نودامین و وردکام هفدهمین شرکت جای گرفتند . اما موقعیت آنها به عنوان نمونه ای از مدل آمریکایی مبتنی بر ارزش سهامدار یعنی سرمایه داری کارآفرینی بوده است. ورشکستگی انرون و وردکام پایان عصر طلایی رضایت مندی، مهندسی مالی و پیشرفت بازار سرمایه تکنولوژی محور را نشان داد که ویژگیهای دهه پرهیاهوی 1990 بود.
پایان نامه بررسی زمینه های سیاست جنایی تقنینی ایران در قبال افساد فی الارض
جرم «افساد فی الارض» یکی از عناوین محل اختلاف فقهی است که در راستای فرایند اسلامی سازی، وارد حقوق کشورمان شد. ثنویت یا یگانگی دو موضوع «محاربه» و «افساد فی الارض» یکی از مباحث مورد اختلاف بین فقهای اسلامی است. آیه 32 و 33 سوره مائده، آیه 191 سوره بقره، احکام تکرار جرایم تعزیری، روایات مختلف از جمله روایاتی که در مورد قتل نبّاش، آدم فروش، عادت کننده به قتل اهل ذمّه و بردگان، آتش زننده خانه های مردم، مجازات ساحر، خطبه قاصعه و... از جمله دلایل و مستندات موافقان و مخالفان جرم انگاری «افساد فی الارض» است که هر کدام در توجیه نظر خود به نحوی به مستندات فوق استناد می کننند.
قوانین مختلفی بعد از انقلاب بطور جسته و گریخته متعرض عنوان «افساد فی الارض» شده اند. از جمله این قوانین؛ قانون مجازات اخلال گران اقتصادی، قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری، قانون تشدید مجازات جاعلین اسکناس، قانون عبور دهندگان اشخاص غیر مجاز از مرزها، قانون مجازات جرایم نیروهای مسلّح و... است. قوانین فوق هیچ گونه تعریفی از «افساد فی الارض» ارائه نداده اند تا اینکه قانونگذار در قانون مجازات اسلامی مصوب1/2/1392 جرم «افساد فی الارض» را تعریف کرد.
با بررسی عناصر تشکیل دهنده (قانونی، مادی و معنوی) جرم «افساد فی الارض» و اصول مورد تأکید اندیشمندان در خصوص جرم انگاری، تعریف ارائه شده در قانون فوق الذکر دارای ایرادات متعددی از جمله استفاده از عباراتی که زمینه تفسیر موسّع قانون کیفری فراهم می کند، عدم توجه به مبانی شرعی، عدم مطابقت با اصول قانون اساسی، عدم رعایت معیارهای علمی جرم انگاری از جمله؛ توسل به جرم انگاری به عنوان آخرین راه حل، تشدید بی رویه مجازات ها، تناسب جرم و مجازات، استفاده ابزاری از مجرم، استفاده از زبان روز جامعه، جرم انگاری از طریق مجاری خاص قانونی و... است. طبیعتاً عدم رعایت این اصول عواقبی مثل، تورم کیفری، افزایش شمار زندانیان، بازنمایی منفی دستگاه عدالت کیفری، اطاله دادرسی و... را درپی خواهد داشت.
سیاست جنایی تقنینی را می توان کلیه تدابیر و اقدامات سرکوبگرانه (کیفری، اجتماعی،آموزشی و...) و پشگیرانه از بزهکاری که مقنن به منظور سرکوب بزهکاری و بزهکاران و نیز پیشگیری از وقوع جرم و انحراف در قالب قوانین مدون عرضه می دارد نام برد[1]. جرم انگاری و وضع قوانینی که اعمالی را جرم بدانند، در هر جامعه ممکن است به دلایل گوناگون از جمله دلایل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی، اقتصادی و...صورت گیرد، کشور ما هم از این قاعده مستثنی نیست و در تصویب قوانین دلایل مذکور همواره مدنظر بوده است. جرم انگاری «افساد فی الارض» هم یکی از موضوعات چالش برانگیز قانون مجازات اسلامی مصوب 1/2/1392 می باشد که در این پایان نامه سعی می شود به چالشهای موجود در این مورد خاص پرداخته شود.
-[1] لازرژ، کریستین، درآمدی بر سیاست جنایی، ترجمه علی حسین نجفی ابرندآبادی، انتشارات یلدا، 1375، ص 21.
چکیده ث
تشکر و قدردانی ج
فهرست مطالب ح
1. بیان مسأله. 1
2. اهداف تحقیق. 3
3. سولات تحقیق. 4
الف. سوال اصلی.. 4
ب. سوالات فرعی.. 4
4. فرضیه های تحقیق. 4
الف. فرضیه اصلی.. 4
ب. فرضیه های فرعی.. 4
5. پیشینه تحقیق. 5
6. روش تحقیق. 5
7. مشکلات تحقیق. 5
8. سازمان دهی تحقیق. 6
بخش اول: سیاست جنایی اسلام در مورد جرایم حدی و مبانی فقهی جرم انگاری افساد فی الارض 7
فصل اول: تبیین مفاهیم و سیاست جنایی اسلام در مورد جرایم حدی 8
مبحث اول: تبیین مفاهیم. 8
گفتار اول: سیاست جنایی 8
1. معنای مضیق. 10
2. معنای موسع. 10
3. مفهوم گونه های سیاست جنایی.. 11
الف. سیاست جنایی تقنینی.. 11
ب. سیاست جنایی قضایی.. 11
ج. سیاست جنایی اجرایی.. 12
د. سیاست جنایی مشارکتی.. 12
گفتار دوم: مفهوم جرم انگاری 14
گفتار سوم: مفهوم مبنای حقوق و تفاوت آن با منبع حقوق 16
1. مبنای حقوق.. 16
2. منبع حقوق.. 17
مبحث دوم: الزامات سیاست جنایی اسلام در حوزه جرم انگاری جرایم حدی.. 18
گفتار اول: مفهوم سیاست جنایی اسلام 18
گفتار دوم: سیاست جنایی اسلام در قبال جرایم حدی 21
1. حد در لغت.. 21
2. حد در اصطلاح.. 21
3. تعداد جرایم مستوجب حد. 22
4. غرض شارع از تعیین مقدار مجازات حد. 23
فصل دوم: مبانی فقهی افساد فی الارض 24
مبحث اول: مستندات و دلایل موافقان ثنویت دو عنوان «محاربه» و «افساد فی الارض» 25
گفتار اول: معانی «افساد فی الارض» 25
1. معنای لغوی افساد. 25
2. معنای اصطلاحی «افساد فی الارض» 26
گفتار دوم: مستندات و دلایل قائلین به جرم انگاری «افساد فی الارض» 27
1.کتاب.. 27
الف. آیه۳۲ سوره مائده 27
ب. آیه۳۳ سوره مائده 28
ج. آیه۱۹۱ بقره 31
2. روایات.. 32
الف. روایت فضل بن شاذان. 32
ب. روایت ناظر به مجازات آتشافروز. 33
پ. روایت ناظر به مجازات قاتل اهل ذمّه. 33
ت. روایت ناظر به مجازات قاتل بردگان. 34
ث. روایت ناظر به مجازات کفندزد (نبّاش) 34
ج. روایت ناظر به مجازات ساحر. 36
چ. روایت ناظر به مجازات آدمربا و آدمفروش... 37
ح. احکام جرائم تعزیری.. 38
خ. خطبه قاصعه. 38
مبحث دوم: مستندات و دلایل مخالفان جرم انگاری «افساد فی الارض» 39
گفتار اول: کتاب 39
1.آیه 32 سوره مائده 39
2. آیه 33 سوره مائده 42
گفتار دوم: رد مستندات مدافعان جرم انگاری افساد فی الارض در زمینه روایات 48
1. روایت فضل بن شاذان. 48
2. روایت ناظر به مجازات آتش زننده خانه های مردم. 49
3. روایت ناظر به مجازات عادت دارندگان به کشتن اهل ذمه و بردگان. 50
4. روایت ناظر به قتل نباش... 51
5. روایت ناظر به قتل ساحر. 51
6. روایاتی که درباره کسی است که فرد آزادی را بدزدد و او را بفروشد. 52
گفتار چهارم: بررسی دیدگاههای مجازات مفسد 54
1. قاعده قبح عقاب بلابیان ( اصل قانونی بودن مجازات) 54
2. قاعده (الحدود تدراء بالشبهات) 54
3. اصل احترام جان هر مسلمان. 55
الف. سوره مائده 55
ب. سوره اسراء. 55
ج. سوره نساء. 56
بخش دوم: 58
بررسی انتقادی سیاست جنایی تقنینی افساد فی الارض 58
فصل اول: جهت گیری سیاست جنایی تقنینی جرم «افساد فی الارض» 59
مبحث اول: رویکرد قوانین خاص جزایی در مورد جرم «افساد فی الارض» 60
گفتار اول: سیر تحوّل قانونگذاری 61
گفتار دوم: قانون مبارزه با مواد مخدر 64
گفتار سوم: قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء اختلاس و کلاهبرداری 66
گفتار چهارم: قانون اخلال گران اقتصادی 67
گفتار پنجم: قانون تشدید مجازات جاعلان اسکناس 69
گفتار ششم: قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح 70
گفتار هفتم: قانون مجازات عبور دهندگان اشخاص غیر مجاز از مرزها 71
گفتار هشتم: قانون تشدید مجازات محتکران و گرانفروشان 72
گفتار نهم: قانون مجازات فعالیت کنندگان غیر مجاز در امور سمعی و بصری 74
گفتار دهم: قانون مبارزه با قاچاق انسان مصوب 75
مبحث دوم: رویکرد قانون مجازات اسلامی مصوب 1/2/1392 در مورد جرم «افساد فی الارض» 77
گفتار اول: عنصر قانونی جرم «افساد فی الارض» 77
گفتار دوم: عنصر مادی جرم «افساد فی الارض» 79
1. رفتار فیزیکی.. 80
الف. جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد. 82
ب. جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور. 82
پ. نشر اکاذیب.. 82
ت. اخلال در نظام اقتصادی کشور. 84
ث. احراق و تخریب.. 85
ج. پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک... 85
چ. دایر کردن مراکز فساد و فحشا 86
ح. معاونت در موارد مذکور در بالا. 87
2. شرایط اوضاع و احوال. 88
3. نتیجه حاصله. 90
گفتار سوم: عنصر روانی 91
گفتار چهارم: مجازات قانونی «افساد فی الارض» 93
گفتار پنجم: قواعد خاص 94
1. ماده 36 قانون مجازات اسلامی.. 95
2. ماده 47 قانون مجازات اسلامی.. 95
3. مواد 71 و 109 قانون مجازات اسلامی.. 96
4. ماده 121 قانون مجازات اسلامی.. 96
5. ماده 218 قانون مجازات اسلامی.. 97
6. ماده 280 قانون مجازات اسلامی.. 98
7. ماده 302 قانون مجازات اسلامی.. 98
8. آیین رسیدگی به جرم «افساد فی الارض» 99
فصل دوم: ارزیابی سیاست جنایی تقنینی جرم «افساد فی الارض» 100
مبحث اول: مبانی، اصول و معیارهای جرم انگاری.. 101
گفتار اول: مبانی جرم انگاری 103
1. اصل ضرر. 103
2. اصل پدر سالاری حقوقی.. 103
3. اصل اخلاق گرایی حقوقی.. 105
4. اصل کمال گرایی حقوقی.. 106
گفتار دوم: اصول و معیارهای پیشنهادی اندیشمندان 108
1. اصول و معیارهای جاناتان شنشک... 108
الف. صافی اصول. 108
ب. صافی پیش فرضها 108
ج. صافی کارکردها 109
2. معیار توازن دلایل.. 109
3. معیار مقبولیت و فرض همنوایی.. 110
4. معیار منع ایراد خسارت.. 110
گفتار سوم: بایدها و نبایدهای جرم انگاری 112
1. قانونی بودن جرم انگاری.. 112
2. محدودیت قلمرو جرم انگاری.. 114
3. توسل به جرم انگاری به عنوان آخرین راه حل.. 115
4. تناسب بین جرم و مجازات.. 116
5. نافع و قابل ارزیابی بودن جرم انگاری.. 118
6. موثر و قابل اجرا بودن جرم انگاری.. 121
7. جامعیت جرم انگاری.. 121
الف. جرم انگاری افتراقی با توجه به وضعیت بزهدیده؛ 121
ب. درنظر گرفتن جنبه های مختلف رفتارهای مجرمانه و ارتباط آن با سایر جرایم؛ 121
ج. جرم انگاری با بیشترین بزهدیدگی؛ 122
د. جرم انگاری با بیشترین بزهدیده؛ 122
8. لزوم توجه به افکار عمومی.. 122
9. بایدهای شکلی جرم انگاری.. 124
الف. لزوم جرم انگاری از طریق مجاری خاص قانونی.. 124
ب. شفافیت و بیان انگیزه جرم انگاری.. 125
ج. رعایت قواعد نگارشی و ادبی.. 127
د. توجه به زبان روز جامعه. 128
مبحث دوم: جرم انگاری بی رویه؛ آثار و عواقب.. 129
گفتار اول: تورّم کیفری 129
1. علل تورم جزایی.. 130
2. آثار و پیامدهای تورم جزایی.. 130
گفتار دوم: پیامدهای جرم انگاری بدون توجه به امکانات دستگاه عدالت کیفری 131
1. افزایش رقم سیاه و خاکستری بزهکار. 132
2. بازنمایی اجتماعی منفی دستگاه عدالت کیفری.. 132
3. تورم جمعیت کیفری زندانها 132
4. ایجاد قلمروهای تبعیض آمیز و امکان سوء استفاده در اجرای قانون. 132
گفتار سوم: تضعیف قدرت اخلاقی حقوق کیفری 133
گفتار چهارم: خلع سلاح کیفری 133
گفتار پنجم: جرم زایی بالقوه حقوق کیفری 134
گفتار ششم: معیارهای جرم انگاری افساد فی الارض در حقوق ایران 136
1. اصول و محدودیتهای قانونگذاری در جرم انگاری.. 136
الف. اصول و محدودیتهای شرعی جرم انگاری.. 137
الف-1: اصل اباحه. 137
الف-2: اصل عدم ولایت.. 138
ب. اصول و محدودیتهای قانون اساسی بر جرم انگاری.. 138
ب-1: التزام به اصل برائت.. 138
ب-2: اصل مصونیت فردی.. 139
ب-3: اصل منع تفتیش عقاید. 140
ب-4: اصل آزادی بیان نشریات و مطبوعات.. 140
ب-5: اصل منع تجسس... 140
ب-6: اصل آزادی احزاب، جمعیتها و انجمنها و آزادی شرکت در آنها 141
ب-7: اصل تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها 141
ب-8: اصل آزادی شغل. 141
ب-9: اصل منع دستگیری.. 141
ب-10: اصل منع تبعید. 141
2. محدودیتهای جرم انگاری افساد فی الارض در حقوق اسلام. 142
الف. حفظ مصالح پنجگانه. 142
ب. حفظ مصلحت عمومی.. 143
نتیجه گیری و ارائه راهکارهای پیشنهادی 144
راهکارهای پیشنهادی 152
فهرست منابع و مأخذ 154
الف. فهرست کتابها 154
ب. فهرست مقالات 156
ج. فهرست پایان نامه ها 159