مقاله آثار مهر و محبت به دیگران از نگاه احادیث و روایات
از امام باقر (علیه السلام) از پدرانش، از علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: همنشینی با بدان موجب سوء ظن به نیکان می شود و همنشینی با خوبان بدان را به خوبان می پیوندد و همنشینی فجار با نیکوکاران فجار را به نیکان ملحق می کند پس کسی که وضع او بر شما مشتبه باشد و دین و روش او را نشناسید به معاشرین او نگاه کنید. پس اگر معاشرین او اهل دین خدا بودند او نیز بر دین خدا است و اگر بر دین خدا نبودند پس هیچ بهره در دین خدا برای هیچیک از آنان نیست همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمود:
کسی که ایمان به خدا و روز آخرت دارد پس با کافر برادری نمی کند و با فاجر رفت و آمد نمی نماید و کسی که با کافری پیوند برادری ایجاد کند یا با قاجری رفت و آمد نماید فاجر و کافر بوده است.
اصولاً مردمی که مهر و محبت ندارند و جاذبه ندارند افراد ناقصی هستند. امیر مومنان علی (علیه السلام) می فرماید: ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یافتن ناتوان باشد و از او ناتوانتر آنکه دوستان را از دست بدهد و تنها بماند.
یکی از بزرگترین امتیازات مذهب تشیع بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصل آن بر محبت بنا نهاده شده است، از اولین روز دعوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که این مذهب پایه گذاری شد زمزمه محبت و دوستی علی (علیه السلام) در کار بود و دوستی امیر مومنان (علیه السلام) امتیاز شیعیان بود و بقدری شیعیان در محبت امیر مومنان ثابت قدم و استوار بودند که آن حضرت (علیه السلام) می فرمود:
اگر با این شمشیرم بینی مومن را بزنم که با من دشمن شود، هرگز دشمنی نخواهد کرد. و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد، هرگز مرا دوست نخواهد داشت. زیرا که این مطلبی است ثابت و بر زبان پیامبرانی جاری گشته که گفت:
یا علی: مومن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمی دارد. از این رو وقتی یکی از دوستان امیرالمومنین (علیه السلام) که مردی با فضیلت و ایمان بود، متاسفانه از روی لغزشی که از وی انجام گرفت و می بایست حد بر او جاری شود امیرالمومنین (علیه السلام) به عنوان حد دزدی، پنجه راستش را برید و به دست چپش داد. او در حالی که قطرات خون از دستش می چکید می رفت. در بین راه ابن الکواء خارجی آشوبگر، خواست از این جریان به نفع خوارج و علیه علی )علیه السلام) استفاده کند، با قیافه ای ترحم آمیز جلو رفت و گفت کی دستت را برید؟! او به جای اینکه ازعلی (علیهالسلام) مذمت و یا شکوه کند گفت:
دستم را برید آن کس که آقای جانشینان پیامبران، پیشوای سفیدرویان قیامت، ذی حق ترین مردم نسبت به مومنان، علی بن ابی طالب، مبارز شجاعان، انتقام گیرنده از جهالت پیشگان، بخشنده زکات،… .
اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی
چکیده
مقدمه
اهداف تحقیق
تعریف اتحاد و وحدت
دین اسلام
اتحاد و انسجام در نهج البلاغه
آثار اتحاد و همبستگی
علل شکست اتحاد و ایجاد تفرقه میان مسلمانان
عوامل وحدت آفرین دیگر
نتیجه گیری
چکیده
تأکید اسلام بر لزوم به کار گرفتن اندیشه روشنگری و آگاهی بخشی و بیان حقایق برای رسیدن به اتحاد و محبت و مهرورزی نسبت به انسان ها و توجه کرامت آنها بر کسی پوشیده نیست زیرا که فلسفه خلقت و آفرینش امید به لطف و رحمت الهی و کمال و سعادت است. قرآن برای دستیابی به سعادت است که به اموری اشاره می کند که میتوان از آنها به عنوان عوامل بیرونی و درونی اتحاد و انسجام یاد کرد. از آنجایی که روش و هدف واحد به عنوان اصلی ترین مؤلفه های اتحاد و اتفاق مطرح می باشد و امت و جامعه بی آن، تحقق وجود نمی یابد، قرآن مسئله پذیرش کامل دین اسلام را به عنوان مهمترین عامل اتحاد در انسجام برمی شمارد، قرآن از عدم پیوستگی درونی انسانها به عنوان مانع مهم اتحاد نام می برد و از مردمان می خواهد تا با تزکیه نفس و پیروی اصول تقوی و تقویت هنجارهای اجتماعی اتحاد را در جامعه گسترش دهند. تأکید قرآن بر احسان، نیکوکاری و انفاق و دیگر رفتارهای پسندیده و معروف به عنوان تأکید بر عوامل اتحاد است در نهایت قرآن اعتصام چنگ زدن به ریسمان الهی، نظارت و کنترل همگانی و توجه به نقاط مشترک را عامل مهمی برای رهایی از تفرقه و ایجاد اتحاد و انسجام برمی شمارد.
در این تحقیق سعی شده به عوامل دیگری که در ایجاد اتحاد و انسجام مسلمانان مؤثر است پرداخته و اهمیت اتحاد جامعه مسلمانان و آثار اتحاد و همبستگی نیز مورد بررسی قرار گیرد.
مقدمه
دین اسلام منادی توحید و انسجام و وحدت و یگانگی است زیرا پیامبر اسلام از بعثبت تا وفات همواره در آموزش ها و تعالیم خود و در عمل، در جهت نفی تفرقه و اختلاف و تحکیم پایه های وحدت و همبستگی و اخوت و همدلی میان جامعه مسلمانان گام نهاده است. اتحاد و انسجام اسلامی در متن دین و محتوای تعالیم آسمانی قرآن و مکتب اسلام و همچنین در اعتقادات عمومی مسلمانان، جایگاه محکم و استواری دارد و در حد فریضه، الزام آور و ضروری است. خداوند در آیات متعددی مسلمانان را به وحدت و انسجام و همبستگی سفارش نموده و از اختلاف باز می دارد: «و اعتصمو بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا» همگی به رشته دین خدا چنگ زده و راه های متفرق نروید.
بنابراین بزرگترین محور وحدت و انسجام، دستورات الهام بخش خداوند در قرآن کریم است که به وسیله پیامبر اعظم (ص) به مسلمانان ابلاغ شده است. سرپیچی از دستورات خداوند شرک محسوب شده و مایه اختلاف و تفرقه می شود و علت اصلی تفرقه میان مسلمانان در عدم پیروی از دستورات الهام بخش الهی است. در عصر حاضر امام خمینی (ره) وحدت کلمه را ضروری ترین نیاز برای مسلمانان معرفی نموده است. سپس مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با حساسیت ویژه ای در طول سال های ولایت و رهبری خویش، خط مشی ها و نقطه نظرات کلیدی و راهبردی را جهت انسجام و وحدت مسلمانان بیان فرموده اند که توانسته است به میزان بسیار تعیین کننده ای مخاطرات و توطئه ها و دسیسه های شوم استکبار جهانی را به حداقل کاهش دهد با توجه به گستردگی موضوع، بررسی تمام ابعاد موضوع در یک مقاله نمی گنجد. اما در این نوشته به دلیل رعایت اصل اختصار و همچنین کاربردی بودن بحث شمه ای از دیدگاه اسلام (قرآن، نهج البلاغه، نهج الفصاحه و غررالحکم) در ارتباط با اتحاد و انسجام اسلامی بررسی می شود.
پایان نامه حضرت سلیمان علیهالسلام در قرآن و روایات
چکیده
حضرت سلیمان علیه السلام یکی از انبیای مقرب درگاه الهی میباشد. آن حضرت مانند پدر بزرگوارشان حضرت داود علیه السلام دارای خصوصیات اخلاقی بودند که توانستند بدان وسیله به درجات رفیع قرب الهی نائل آیند. نعم العبد بودن، اوابیت، خلق نیکو، شکرگذاری برای نعمات الهی و کفران نعمت ننمودن و …، از خصائصی است که به ایشان سیر صعودی داد. اما از نظر عهدین، آن خلق عظیم که ما به او نسبت می دهیم کاملاً بی اساس و بیهوده است. عهدین، نسبت های ناروا و بی جایی به ایشان میدهد که البته در کتب اسلامی با ادله قوی، این تهمت ها از دامان پاک آن حضرت و پدر و مادر بزرگوارش، پاک میشود. در قرآن که کتاب الهی، مسلمانان است، آیات فراوانی در مورد حضرت سلیمان، آورده شده و تفاسیر بسیاری بر آن نوشته شده است. این آیات نشان دهنده آن است که حضرتش، قدرت های فراوانی در اختیار داشتند اما این قدرت ها، ایشان را از مسیر تمامی پیامبران الهی، جدا نکرد، بلکه به کمک آنها توانست همگان (از جمله ملکه سبا) را به سوی حق راهنمایی کند. در مورد آیات قرآن، بهانه جویان، شبهاتی آفریده اند که البته عالمان اسلامی به تمامی آنها جواب محکم داده اند. در مورد حضرت سلیمان علیه السلام روایات فراوانی نیز آورده شده است که یقین ما را درباره سرشت پاک آن حضرت دو چندان می نماید.
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول: کلیات و پیشینه، تعریف و تبیین موضوع
ضرورت و اهداف تحقیق
پیشینه موضوع
فرضیه ها یا سوالات اصلی و فرعی
روش تحقیق
زمان بندی مراحل انجام تحقیق
عناوین کلی و جزئی
فصل دوم: حضرت داود و حضرت سلیمان علیهما السلام
آغاز کار سلیمان
نعتمهایی که خداوند به سلیمان داد
پدر بزرگوار او« حضرت داود علیه السلام»
فصل سوم : صفات خلقی و خلقی حضرت سلیمان
الف: صفات خَلقی او
ب: صفات خُلقی او؛ از نگاه قرآن
1- نعم العبد بودن
2- اواب بودن
3. علم و حکمت سلیمان
4. ادب سلیمان (علیه السلام)
فصل چهارم: سلیمان در عهدین و نقد آن
نسل داود و سلیمان
نسل سلیمان پادشاه
ادب سلیمان (درخواست سلیمان از خدا؛)
دعای سلیمان برای کسب حکمت
سلیمان خانه خدا را میسازد. Error! Bookmark not defined.
دیدار ملکه سبا با سلیمان
مرگ سلیمان
ندای حکمت
چند غزل از غزلهای سلیمان (علیه السلام)
نقد عهدین
بتکده های سلیمان ویران میشود
رد اتهامات
بخش دوم:
حضرت سلیمان علیه السلام در قرآن و پاسخ به بعضی از شبهات پیرامون آن
فصل اول: ملک و حکومت و کارگزاران حضرت سلیمان علیه السلام
فصل دوم: علم و حکمت حضرت سلیمان «علیه السلام»
اوابیت حضرت سلیمان (علیه السلام)
سلسله اوابین
فصل سوم : هدهد و دعوت از ملکه سبا و اسلام آوردن او
درس نظارت به زمامداران
درس آزادگی
نظام مشورتی
نپذیرفتن هدیه
سرانجام کار ملکه سبا
فصل چهارم : وراثت سلیمان و آشنایی با منطق حیوانات
وراثت سلیمان
سمبل قدرت
آشنایی با منطق حیوانات
فصل پنجم : امتحان از حضرت سلیمان (امتحان سلیمان و طلب مشیت الهی)
پناه بردن به خدا از آزمایش
فصل ششم: حضرت سلیمان علیه السلام و لقا پروردگار
فصل هفتم: شبهات و پاسخ به آنها
بخش سوم:حضرت سلیمان علیه السلام در روایات
فصل اول : حضرت سلیمان علیه السلام و صفات اخلاقی
روایات در مورد سوره ص32
روایات در مورد سوره سبا آیه 12
سفره مهمانی و سفره شخصی حضرت سلیمان (ع)
چهار صفت از صفات اخلاقی
اعتکاف حضرت سلیمان
روزه حضرت سلیمان
قضاوت در مورد باد
بهشت
سلیمان(ع) و خانه کعبه
عشق حقیقی و پند پذیری ایشان از پیرامون خود
سلیمان و آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم
فصل دوم : حضرت سلیمان علیه السلام و ملک و حکومت و کارگزاران او
تماثیل
فهمیدن زبان موجودات
اسم اعظم
انگشتر
جانشینی سلیمان
قبض روح آن حضرت
عنوان صفحه
نتیجه گیری
فهرست منابع فارسی
فهرست منابع عربی
پایان نامه روانشناسی منافقان از دیدگاه قرآن و روایات
قسمتی از متن:
در این فصل روشها و راهکارهای برخورد با منافقان را با استناد به آیات قرآن و روایات پیامبر اکرم(ص) ائمه اطهار (ع) بررسی خواهیم نمود.
همانطور که رفتار منافقان در جامعهی اسلامی متنوع بوده و آنها برای نفوذ در بین مؤمنان و ضربه زدن به آنها از شگردهای مختلف استفاده میکنند. قرآن کریم هم برای دفع خطر آنها و معرفی و شناساندن چهرهی کریحهی آنان به مؤمنان، راهکارهای مناسب را به مؤمنان ارائه داده و دستورالعملهای لازم را بیان میفرماید که در مجموع میتوان سه راه کار و به عبارت دیگر سه نوع برخورد با منافقان را که در قرآن کریم و روایات به آن اشاره شده است به شرح ذیل بیان نمود.
1ـ مدارا با منافقان
2ـ ارشاد و انذار منافقان و دعوت آنها به توبه
3ـ برخورد شدید با منافقان از طریق طرد نمودن و اعلان جنگ با آنها.
6ـ1ـ مدارا با منافقان
از بررسی ترتیب نزول آیات قرآن استفاده میشود که تقریباً از سال ششم بعثت به تدریج آیاتی در خصوص معرفی و شناساندن چهرههای نفاق و همچنین چگونگی برخورد با آنها نازل شده است.[1]
از جمله آیاتی که پیامبر اکرم (ص) را مخاطب قرار داده و چگونگی برخورد آن حضرت را با کفار و منافقین بیان میکند، آیات اول و چهل و هشت سورهی احزاب میباشد که به ترتیب مورد بررسی قرار میگیرد.
«یا ایها النبی اتق الله و لاتطع الکافرین و المنافقین انالله کان علیما حکیما»[2]
«ای پیامبر از خدا پروا بدار و کافران و منافقان را فرمان مبر که خدا همواره دانای حکیم است»
علامهی طباطبایی در بخشی از تفسیر آیهی فوق نوشتهاند: «از این معنا (نهی اطاعت پیامبر اکرم (ص) از کفار و منافقین) کشف میشود که کفار از رسول خدا (ص) چیزی میخواستهاند که مورد رضای خدای سبحان نبوده، منافقین هم که در صف مسلمانان بودند کفار را تأیید میکردند، و از آن جناب به اصرار میخواستند که پیشنهاد کفار را بپذیرد و آن پیشنهاد، امری بوده که خدای سبحان به علم و حکمت خود بر خلاف آن حکم رانده بود و وحی الهی هم بر خلاف آن نازل شده بود.»[3]
همچنین علامه طباطبایی در ادامهی تفسیر آیه، روایتی را نقل میکنند که «عدهای از صنادید و رؤسای قریش، بعد از داستان جنگ احد به مدینه آمدند و از رسول خدا (ص) امان خواستند و درخواست کردند که آن جناب با ایشان و بتپرستی ایشان کاری نداشته باشد، ایشان هم با یکتا پرستیش کاری نداشته باشند، این آیهها نازل شد که نباید دعوت ایشان را اجابت کنی و رسول خدا (ص) هم از اجابت خواستههای آنان خودداری نمود.»[4]
طبرسی هم در مجمع البیان در تفسیر آیه مذکور نوشته است: «منظور از «لاتطع الکافرین» از اهل مکه، اباسفیان و ابا الاعور و عکرمه و (منظور از) منافقین، «ابن ابی» و «ابن معد» و «طعمه» میباشد.»[5]
بنابراین، آیهی مذکور، پیامبر اکرم (ص) را به اطاعت خداوند و ترک تبعیت از کافران و منافقان دعوت میکند و به او اطمینان میدهد که در برابر کارشکنیهای آنها از وی حمایت خواهد کرد.
و در آیهی دیگر میفرماید:
«ولاتطع الکافرین و المنافقین ودع اذیهم و توکل علیالله و کفی بالله وکیلا»[6]
«و کافران و منافقان را فرمان مبر، و از آزارشان بگذر و بر خدا اعتماد کن و کارسازی ]چون[ خدا کفایت میکند.»
بدون شک رسول خدا (ص) هرگز اطاعتی از کافران و منافقان نداشت. اما اهمیت موضوع به قدری است که به عنوان تأکید بر شخص پیامبر اکرم (ص) و هشدار و سرمشقی برای دیگران روی این موضوع تکیه شده است.
در مورد مخاطب آیه در تفسیر نمونه آمده است: «مسألهی قابل توجه دیگر دربارهی طرف خطاب این آیه است با توجه به ماجرایی که در علت نزول آیه نقل کردهاند، در این آیات، چند دستور مهم به پیامبر (ص) داده شده است که منظور از رعایت تقوا برای شخص پیامبر (ص) همان احساس مسئولیت درونی است که انگیزهای برای هدایت و بهرهگیری از آیات الهی است».[7]
در مجمعالبیان، در مورد «ودع اذیهم: آمده است که: «امر آنان (کفار و منافقان) را به من واگذار و بر من توکل کن چرا که همه آنها در ید قدرت من هستند».[8]
علامهی طباطبایی، در خصوص «ودع اذیهم» آوردهاند: «آنچه به تو آزار میرسانند رها کن و در مقام پیگیری برمیا، و خود را مشغول بدان مساز، دلیل بر اینکه معنایش این است که ما گفتیم، جمله «و توکل علیالله» است، یعنی تو خود را در دفع آزار آنان مستقل ندان بلکه خدا را وکیل خود در این دفع بدان و خدا برای وکالت کافیست».[9]
بنابراین با استناد به تفاسیر، از آیه مذکور میتوان این برداشت را نمود که پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان، تا آن زمان، مأموریت برخورد فیزیکی با منافقان را پیدا نکرده بودند و علیرغم اینکه کفار و منافقان «برای تسلیم ساختن پیامبر (ص) او را سخت در فشار قرار داده بودند و انواع آزارها چه از طریق زخم زبان و بدگویی و جسارت و چه از طریق بدنی و چه محاصرهی اقتصادی نسبت به او و یارانش روا میداشتند، البته در مکه به صورتی و در دوران مدینه به صورت دیگر، زیرا «اذی» واژهای است که همهی انواع آزارها را شامل میشود»[10]
البته در این جا شاید یک ابهام مطرح شود و آن اینکه مگر زمان نزول آیات سورهی احزاب مربوط به جنگ خندق نمیباشد و تا آن زمان آیات جهاد و تشویق ترغیب مؤمنان به مبارزه علیه دشمنان نازل نشده بود؟ پس چرا در بخشی از آیه آمده است که «ودع اذیهم» که با مراجعه به تفسیر نمونه، جواب را اینگونه دریافت مینماییم که «این آیات بعد از آیات جهاد نازل شده و معنی آن این نیست که مؤمنان هیچ جهادی را بر علیه کفار و منافقان نداشته باشند بلکه این حکمی است که برای همهی اعصار و قرون بوده تا پیشوایان الهی نیروهای زندهی خود را صرف اعتنا به اعمال ایذایی مخالفان نکنند که اگر نیروهای فعال خود را صرف مقابله با این امور نمایند، دشمن به هدف خود رسیده است.»[11]
بنابراین اولین مرحلهی برخورد با منافقان، مدارا و تحمل آزار و اذیت آنان و عدم برخورد فیزیکی با آنها میباشد که مؤید این گفته، سخن گهربار امام باقر (ع) است که خطاب به «اسحاق» فرمودند: «یا اسحق: صانع المنافق بلسانک و اخلص ودک للمؤمن و ان جالسک یهودی فاحسن مجالسته»[12]
«ای اسحاق: با زبانت با منافق مدارا کن و دوستی خود را برای مؤمن خالص گردان و اگر یهودی با تو همنشینی کرد مجالست او را نکو بدار.
با اینکه نفاق به معنای دورویی و دوزبانی است و اظهار چیزی بر خلاف باطن، اما لازم به توضیح است که هر دورویی و دوزبانی مشمول نفاق نمیگردد، چون گاهی انسان به انگیزهی دفع ضرر جانی و مالی و مصونیت از خطر و شر کسی که او را در دل دشمن میدارد. با او تظاهر به دوستی میکند و او را مدح ستایش مینماید که البته این نوع تظاهر دوستی، همان تقیه است که مؤمنان موظف به انجام آن هستند که در فصل اول به آن پرداختیم و در اینجا نمونهای از رفتار پیامبر اکرم (ص) که بیانگر رفتار تقیدآمیز و مداراگونه میباشد را نقل میکنیم: «مردی برای تشرف به محضر پیامبر اکرم(ص) اذن دخول طلبید. حضرت فرمود: اذن دهید او را که بد مردی است از قبیلهای، چون آن شخص داخل شد، حضرت به نرمی با او سخن گفت به نحوی که حاضران گمان کردند که آن شخص را در خدمت آن سرور قدر و منزلتی است چون بیرون رفت عرض کردند که در اول چنین فرمودی و چون داخل شد با او حسن سلوک بجا آوردی، آن جناب فرمود که بدترین خلق خدا در روز قیامت کسی است که احترام و اکرام او نمایند که خود را از شر او محافظت نمایند و همه اخباری که در خصوص «تقیه» و مدارا وارد شده است دلالت بر تجویز این رفتار مینماید و از بعضی از صحابه منقول است که ما بر روی کسانی چند بشاشت و خرمی میکردیم که دلهای ما بر ایشان لعنت میکرد و همچنانکه اشاره به آن شد جواز این نوع سلوک در وقتی است که ناچار باشد که با آن شخص شریر آمد و شد نماید، نه اینکه مانند اکثر اهل این زمان که به محض دنائت نفس یا ضعف آن یا به طمع بعضی از فضول دنیا یا بتوهمات بیجا با اکثر مردم بنای دورویی گذارده و ایشان را به سخنانی مدح میکنند که اصلاً دل ایشان از آن خبر ندارد و این را مدارا و حسن سلوک مینامند».[13]
البته خداوند منافقان و مدعیان دروغین ایمان را به حال خود رها نکرده، بلکه با آزمایشهای پیدرپی، و امتحانها و دچار نمودن آنها به انواع سختیها، اسرار درونی آنها را فاش نموده و مؤمن واقعی را از منافق و طیب و پاک را از خبیث و ناپاک متمایز نموده و اینگونه میفرماید:
«ما کان الله لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب...»[14]
«خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این ]حالی[ که شما بر آن هستید، واگذارد، تا آنکه پلید را از پاک جدا کند...»
بنابراین، مدارا و مسامحه پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان، با منافقان، دلیل بر این نیست که آنها بر حق هستند و یا اینکه این رفتار مانع رسوایی آنها خواهد شد بلکه خداوند در آیات متعدد ویژگیها و صفات آنها را بیان فرموده که با این ملاک و معیار میتوان آنها را شناخت هر چند که منافقان در بعضی مواقع از این لطف و احسان و مدارای پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان سوءاستفاده نموده و حتی پیامبر اکرم (ص) را ]نعوذبالله[ به سادهلوحی متهم نمودند و بنا به فرمایش قرآن این جمله را بر زبان جاری کردند: «ویقولون هو اذن»[15] یعنی: و میگویند: «او زود باور است.»
ولی آنها غافل بودند از اینکه پیامبر اکرم (ص) آنها را به خوبی میشناسد ولی به خاطر کرامت و بزرگواری که دارد از عملکرد آنها تغافل نموده تا شاید آنان بر سر عقل آمده و از عملکرد گذشته خود شرمگین شوند و حضرت علی (ع) چه زیبا در مورد تغافل فرمودند که:
«اشرف اخلاق الکریم کثره تغافله عما یعلم»[16]
«ارجمندترین اخلاق یک شخص بزرگوار آن است که نسبت به آنچه که آگاهی دارد، تغافل داشته باشد.»
نتیجه اینکه هدف پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) از رفتار مهربانانه و همراه با مدارا، با دشمنان از جمله منافقان، چیزی جز تحت تأثیر قرار دادن آنها و دعوت آنها به اسلام و ایمان واقعی نبود که نمونههای آن در تاریخ زندگانی پیامبر اکرم (ص) و امامان، نقل شده که یک مورد آن را از نحوه برخورد مهربانانه امام حسن مجتبی (ع) با یک مرد شامی به اختصار نقل میکنیم: «پیرمردی از شام وارد مدینه شد و هنگامی که امام حسن (ع) را دید به دلیل تبلیغات معاویه بر علیه خاندان رسالت، به آن حضرت ناسزا گفت، که امام حسن (ع) در جواب فرمودند: گمانم غریب هستی و گویا امور بر تو مشتبه شده، اگر از ما درخواست رضایت کنی، ازتو خشنود میشویم، اگر چیزی از ما بخواهی به تو عطا میکنیم... اگر گرسنه باشی تو را سیر میکنیم، اگر برهنه باشی تو را میپوشانیم... و در پایان فرمودند: اگر بر ما مهمان شوی ما خانهی آماده، وسیع و ثروت بسیار داریم.»
[1]. بازرگان، سیر تحول قرآن، ص 67، البته اکثر مفسران و تاریخنویسان قسمتهایی از احزاب را درباره غزوه خندق (احزاب) میدانند که در سال پنجم هجرت اتفاق افتاده است، از جمله ابن اثیر در الکامل ص 1016، طبری، ص 167 و مغازی 2/239.
[2]. احزاب /1.
[3]. المیزان 16/409.
[4]. المیزان 410/16 ، نمونه 17/187.
[5]. مجمعالبیان 8/525.
[6]. احزاب (33) / 48.
[7]. نمونه 17/366.
[8]. مجمع البیان 8/569.
[9]. المیزن 16/495.
[10]. نمونه 17/367.
[11]. نمونه 9/368.
[12]. امالی مفید، ص 185، امالی صدوق، ص 628.
[13]. نراقی، معراج السعاده، ص 492.
[14]. ال عمران (3) / 179.
[15]. توبه (9) / 61.
[16]. غرر الحکم و دررالکلم 2/717.
پایان نامه حضرت سلیمان علیهالسلام در قرآن و روایات
چکیده
حضرت سلیمان علیه السلام یکی از انبیای مقرب درگاه الهی میباشد. آن حضرت مانند پدر بزرگوارشان حضرت داود علیه السلام دارای خصوصیات اخلاقی بودند که توانستند بدان وسیله به درجات رفیع قرب الهی نائل آیند. نعم العبد بودن، اوابیت، خلق نیکو، شکرگذاری برای نعمات الهی و کفران نعمت ننمودن و ...، از خصائصی است که به ایشان سیر صعودی داد. اما از نظر عهدین، آن خلق عظیم که ما به او نسبت می دهیم کاملاً بی اساس و بیهوده است. عهدین، نسبت های ناروا و بی جایی به ایشان میدهد که البته در کتب اسلامی با ادله قوی، این تهمت ها از دامان پاک آن حضرت و پدر و مادر بزرگوارش، پاک میشود. در قرآن که کتاب الهی، مسلمانان است، آیات فراوانی در مورد حضرت سلیمان، آورده شده و تفاسیر بسیاری بر آن نوشته شده است. این آیات نشان دهنده آن است که حضرتش، قدرت های فراوانی در اختیار داشتند اما این قدرت ها، ایشان را از مسیر تمامی پیامبران الهی، جدا نکرد، بلکه به کمک آنها توانست همگان (از جمله ملکه سبا) را به سوی حق راهنمایی کند. در مورد آیات قرآن، بهانه جویان، شبهاتی آفریده اند که البته عالمان اسلامی به تمامی آنها جواب محکم داده اند. در مورد حضرت سلیمان علیه السلام روایات فراوانی نیز آورده شده است که یقین ما را درباره سرشت پاک آن حضرت دو چندان می نماید.
مقدمه
حمد و سپاس مخصوص توست ای پروردگار عالمیان، ای که نعمت های پی در پیت، مرا از انجام وظیفه شکر گذاری غافل کرده و فیضان دریای فضل و کرمت، مرا از ستایش، عاجز گردانید و عطای پیوسته ات مرا از ذکر محامد جمالت بازداشته و زحمت های متوالیت، مرا از نشر و بیان نیکویی هایت ناتوان ساخته.
خداوندا! آن کیست که شیرینی محبتت را چشید و جز تو کسی را خواست؟ و آن کیست که به مقام قرب تو انس یافت و لحظه ای روی از تو گردانید؟ الهی ما را از آنان قرار ده که برای مقام قرب و دوستی خود برگزیده ای و خالص برای عشق و محبتت نموده ای.
پیامبران الهی، انسان های مقرب نزد پروردگار، بودند. ایشان هیچ گاه و در هیچ صورتی روی خود را از سمت بارگاه الهی برنگردانیده و حتی در پستی های زندگی از شکر گذاری نزد خداوند بلند مرتبه دست نکشیده اند.
یکی از انبیای مقرب درگاه الهی، حضرت سلیمان علیه السلام میباشد. آن حضرت دارای ویژگی هایی میباشد که در میان انبیای دیگر، نادر است. به طور کلی خداوند به ایشان، سه منبع قدرت مال و علم و حکومت را عطا فرموده و نیروهای آسمانی و زمینی دور از دسترس همگان، که همان باد و جنیان هستند را در اختیار ایشان قرار داد.
کلید واژه: سلیمان= پر از سلامتی . 2- قرآن = کتاب آسمان مسلمانان.
اینکه آن حضرت با داشتن چنین قدرت هایی، از وظایف الهی خود باز نماند و شیطان نتوانست تا آخر عمر، او را اغوا نماید، به دلیل برخورداری از فضایل اخلاقی بسیار است. این فضایل که خداوند نیز در قرآن از آنها یاد میکند (نعم العبد و اواب و ...)، باعث شد تا هیچگاه از هدف والای خود (هدایت)، که همان هدف تمامی پیامبران الهی میباشد، دور نشود و همچنان در طول زندگانی، سیر صعودی به سوی پروردگار جهانیان داشته باشد.
این پایان نامه، متشکل از سه بخش میباشد. در بخش اول نگاهی به زندگانی آن حضرت می اندازیم. ابتدا کمی با پدر او آشنا می شویم. بعد از آن به خصوصیات خلقی و خلقی آن حضرت می پردازیم و در آخر، از منظر عهدین به آن حضرت می نگریم و نگاه عهدین به آن حضرت را نقد می کنیم.
در بخش دوم، از منظر قرآن به حضرت سلیمان علیه السلام می نگریم و به تفسیر آیاتی که در مورد آن میباشد می پردازیم. در آخر شبهاتی چند در مورد این آیات را آورده به آنها جواب می دهیم.
در بخش سوم که آخرین بخش است، روایاتی که در مورد حضرت سلیمان علیه السلام است را آوردهایم.
در آخر امید آن دارم که این تحقیق بتواند، خصوصیاتی را که انسان باید دارا باشد تا به کمال الهی برسد، را بر ما بشناساند و خواننده را در رسیدن به قرب الهی کمک نماید. انشاء ا...
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه. 1
فصل اول: کلیات و پیشینه، تعریف و تبیین موضوع. 3
ضرورت و اهداف تحقیق.. 5
پیشینه موضوع. 6
فرضیه ها یا سوالات اصلی و فرعی.. 8
روش تحقیق.. 9
زمان بندی مراحل انجام تحقیق.. 9
عناوین کلی و جزئی.. 10
فصل دوم: حضرت داود و حضرت سلیمان علیهما السلام. 11
آغاز کار سلیمان.. 13
نعتمهایی که خداوند به سلیمان داد. 14
پدر بزرگوار او« حضرت داود علیه السلام». 15
فصل سوم : صفات خلقی و خلقی حضرت سلیمان.. 19
الف: صفات خَلقی او. 19
ب: صفات خُلقی او؛ از نگاه قرآن.. 20
1- نعم العبد بودن.. 20
2- اواب بودن.. 22
عنوان صفحه
3. علم و حکمت سلیمان.. 24
4. ادب سلیمان (علیه السلام) 27
فصل چهارم: سلیمان در عهدین و نقد آن.. 30
نسل داود و سلیمان.. 30
نسل سلیمان پادشاه. 31
ادب سلیمان (درخواست سلیمان از خدا؛) 31
دعای سلیمان برای کسب حکمت.. 33
سلیمان خانه خدا را میسازد. Error! Bookmark not defined.
دیدار ملکه سبا با سلیمان.. 37
مرگ سلیمان.. 38
ندای حکمت.. 39
چند غزل از غزلهای سلیمان (علیه السلام) 40
نقد عهدین.. 40
بتکده های سلیمان ویران میشود. 43
رد اتهامات.. 44
بخش دوم:
حضرت سلیمان علیه السلام در قرآن و پاسخ به بعضی از شبهات پیرامون آن
فصل اول: ملک و حکومت و کارگزاران حضرت سلیمان علیه السلام. 45
فصل دوم: علم و حکمت حضرت سلیمان «علیه السلام». 69
عنوان صفحه
اوابیت حضرت سلیمان (علیه السلام) 73
سلسله اوابین.. 75
فصل سوم : هدهد و دعوت از ملکه سبا و اسلام آوردن او. 79
درس نظارت به زمامداران.. 80
درس آزادگی.. 83
نظام مشورتی.. 96
نپذیرفتن هدیه. 102
سرانجام کار ملکه سبا 114
فصل چهارم : وراثت سلیمان و آشنایی با منطق حیوانات.. 115
وراثت سلیمان.. 120
سمبل قدرت.. 121
آشنایی با منطق حیوانات.. 127
فصل پنجم : امتحان از حضرت سلیمان (امتحان سلیمان و طلب مشیت الهی) 132
پناه بردن به خدا از آزمایش... 137
فصل ششم: حضرت سلیمان علیه السلام و لقا پروردگار. 139
فصل هفتم: شبهات و پاسخ به آنها 142
بخش سوم:حضرت سلیمان علیه السلام در روایات
فصل اول : حضرت سلیمان علیه السلام و صفات اخلاقی.. 150
روایات در مورد سوره ص32. 153
عنوان صفحه
روایات در مورد سوره سبا آیه 12. 154
سفره مهمانی و سفره شخصی حضرت سلیمان (ع) 157
چهار صفت از صفات اخلاقی.. 157
اعتکاف حضرت سلیمان.. 158
روزه حضرت سلیمان.. 158
قضاوت در مورد باد. 159
بهشت.. 160
سلیمان(ع) و خانه کعبه. 160
عشق حقیقی و پند پذیری ایشان از پیرامون خود. 160
سلیمان و آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم. 163
فصل دوم : حضرت سلیمان علیه السلام و ملک و حکومت و کارگزاران او. 164
تماثیل. 171
فهمیدن زبان موجودات.. 171
اسم اعظم. 173
انگشتر. 173
جانشینی سلیمان.. 175
قبض روح آن حضرت.. 177
عنوان صفحه
نتیجه گیری.. 178
فهرست منابع فارسی.. 179
فهرست منابع عربی.. 181