پایان نامه نبرد سلطان سنجر با ترکان غز
چکیده
اغوزها از زمان ورود سلجوقیان به ایران عنصری پایدار در ترکیب جمعیتی جامعه خراسان شدند. و از نیمه دوم حکومت سنجر بر شمار قبایل غز به واسطه فشار ناشی ازجابجایی اقوام در دشت قبچاق و قدرت رو به رشد قراختاییان افزوده شد. از این رو برقراری نظارت بر اغوزها وتسلط بر آنان یکی از مهمترین مسائلی بود که سنجر با آن درگیر بود.
دستگاه اداری سلجوقیان و سنجر همواره می کوشید تا با گرفتن مالیات از احشام و یا چادرهای منفرد بر صحراگردانی که در درون امپراتوری به سر می بردند نظارت کرده وآنها را مطیع و فرمانبردار نگه دارد. با این وجود اغوزها در سال 548 ه.ق شورش نمودند و موجب سقوط حکومت سنجر شدند. شورش اغوزها به اسارت و حبس سلطان سنجر، استیلای صحراگردان بر شهرهای عمده خراسان و زوال قدرت سلجوقیان در شمال شرقی ایران انجامید.
محور پژوهش حاضر بررسی مناسبات و روابط قبایل ترک با حکومت سلجوقیان و به ویژه سلطان سنجر است که در نهایت به نبرد سنجر با غزان انجامید. این واقعه یکی از مهم ترین رویدادهای مربوط به حضور قبایل ترک در دوره سلجوقیان است که در اینجا به طور کامل به آن پرداخته می شود. مسأله اصلی پزوهش عبارت از این است که چرا با وجودی که سلجوقیان خود از قبایل غز بودند و با اتکا بر آنان به قدرت رسیدند و در دوره طولانی حکومت سلاجقه بزرگ قبایل غز با ساختار سیاسی- اجتماعی سلجوقیان همکاری داشتند، بین ترکان غز و حکومت مرکزی مشکلات و بحران تازه بروز کرد و موجب بحران بین ترکان غز و حکومت مرکزی شد و این بحران از نظر سیاسی و اجتماعی چه پیامدهایی در خراسان بوجود آورد.
برای بررسی این مسأله سؤالات پژوهش به صورت زیر مطرح می شود:
1- وضعیت قبایل غز در دوره سلجوقیان و روابط آنها با سلجوقیان بزرگ چگونه بود؟
2- علل بروز و استمرار ستیز بین ترکان غز و حکومت سنجر در خراسان چه بود؟
3- عملکرد غزان در دوره بروز بحران معطوف به چه اهداف و عواملی بود؟
4- نتایج سیاسی- اجتماعی ناشی از تسلط غزان بر خراسان و بحران به وجود آمده چه بود؟
برای سؤالات پژوهش، فرضیاتی در نظر گرفته شده که عبارتند از:
1- شمار اندکی از قبایل ترک کوچ رو در دوره سلجوقیان در ساختار اجتماعی ایران ادغام می شدند، در حالی که به دلیل ورود مستمر آنان به ایران شمار کثیری از آنان پیوسته در شرایط ناسازگاری و عدم انطباق با ساختاری متمرکز اجتماعی ایران قرار داشتند.
2- در دوره حکومت سنجر ورود قبایل ترک به قلمرو سلجوقیان مشکلات دائمی اداره آنان توسط حکومت سنجر را آشکار ساخته و مسائل ادغام آنان در ساختارهای اجتماعی موجب بروز مشکلات می شود از سوی دیگر غزها یکی از منابع تامین درآمد حکومت سنجر محسوب می شدند که افزایش پرداخت مالی به نارضایتی و عدم تحمل آنان انجامید.
3- بحران پس از شکست سنجر در خراسان بنا به فقدان رهبری واحد در نزد غزان، مبدل به بحرانی فراگیر در خراسان گردید زیرا ترکان غز بنا به تمایلات زندگی صحراگردی خود رفتارهای در جهت تخریب ساختار سیاسی اجتماعی خراسان در پبش گرفتند.
4- از نظر سیاسی حذف حکومت سنجر با جایگزینی ساختار سیاسی کارآمدی توسط غزان همراه نبود، از نظر اجتماعی نیز بیشتر شهرهای خراسان ویران شد و مردم زیادی به قتل رسیدند، که در نتیجه آن تسلط مناسبات کوچ روی بر روابط و مناسبات یکجانشینی شدت گرفت.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
کلیات 1-25
مقدمه 1
طرح موضوع 4
طرح مسئله 5
طرح مفروضات 5
روش تحقیق 6
ضرورت انجام تحقیق 7
قلمرو تحقیق 7
کلمات کلیدی و مفاهیم 8
نقد و بررسی منابع 10
بخش اول: ترکان غزتا دوره سلجوقی 26-71
1- اوضاع جغرافیایی آسیای مرکزی و ساکنان آن 26
1-1- جغرافیای آسیای مرکزی 26
2-1-ساکنین آسیای مرکزی 28
2 -اصل و منشا اولیه ترکان غز 31
1-2-منشا نام غز 31
2-2-نژاد غزان 32
3-2-مساکن غزان 33
4-2-مهاجرت غزان 36
3-ویژگی های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی غزان 40
1-3-اوضاع سیاسی غزان 40
2-3-اعتقادات دینی غزان 41
3-3-آداب و رسوم غزان 44
4-3-زندگی اقتصادی 40
4-گذشته تاریخی غزان 46
1-4- غزان در دوره گوک ترکها 46
2-4- غزان در دوره اویغورها 52
3-4- ترکان غز و جهان اسلام 54
4-4- غزها در دوره سامانیان 56
5-4- غزها در دوره غزنویان 59
1-5-4-سلطان محمود غزنوی 61
2-5-4-سلطان مسعود غزنوی 67
بخش دوم: وضعیت ترکان غز در دوره سلجوقیان 72-112
1- نقش غزان در تشکیل دولت سلجوقیان 72
2-روابط غزان با سلاطین بزرگ سلجوقی 87
1 -2- اوضاع سیاسی حکومت سلاجقه بزرگ 87
2-2- سلاجقه بزرگ و غزان 94
بخش سوم: وضعیت ترکان غز در دوره سلطان سنجر 113-153
1- اوضاع سیاسی حکومت سنجر 113
2-روابط غزان با سنجر 119
3-درگیری غزان با سنجر 129
بخش چهارم: اوضاع خراسان پس از اسارت سنجر 152-175
1-غزها در خراسان 152
1-1-سلطان سلیمان سلجوقی 156
2-1-سلطان محمود 162
3-1-فرار سنجر از اسارت و مرگ او 167
4-1-خراسان پس از مرگ سنجر 171
بخش پنجم: نتایج و پیامدهای حمله غزان 176
1-نتایج سیاسی 176
1-1-تشکیل حکومت خوارزمشاهیان 176
2-1-زوال حکومت سلجوقیان در خراسان 177
3-1-بروز هرج و مرج در خراسان 180
2-نتایج اجتماعی 182
1-2-قتل و غارت مردم 182
2-2-از بین رفتن امنیت 184
3-نتایج اقتصادی 187
4-نتایج فرهنگی 189
1-4-کشته شدن علما و بزرگان 189
2-4-ویرانی مراکز و اماکن فرهنگی 197
نتیجه گیری 198
منابع و ماخذ 202
پایان نامه سلطان العشاق
چکیده پژوهش:
از آنجائیکه نوع تیپ شخصیتی افراد بر روی عملکرد آنها تاثیرگذار است ، و از طرف دیگر با توجه به نوع کاری که افراد در سازمانها و یا شرکتها انجام میدهند، میتوان گفت که نوع تیپ شخصیتی افراد عبارتست از اینکه درونگرا یا برونگرا باشند با روی بازده کار افراد و یا به طور کلی بر روی بهرهوری سازمان اثرگذار است.
بنابراین محقق د رپژوهش حاضر سعی دارد که با استفاده از آزمون تیپ شخصیتی آیزنک بزرگسالان که میزان درونگرایی و برونگرایی افراد را میسنجد و مشخص میکند که فرد برونگرا است و یا درونگرا و نیز محقق ساخته بهرهوری که میزان بهرهوری را در سازمانها میسنجد ، و دیگر اینکه این آزمونها بر روی کارکنان مرکز خدمات مدیریت صنایع اجرا شده است. و در این رابطه محقق در جهت نیل به اهداف پژوهش فرضیههای زیر را ارائه نموده است:
فرضیه 1- بینبرونگرایی- درونگرایی کارکنان و بهرهوری در اثر توجیه مستمر رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه2- بینبرونگرایی- درونگرایی کارکنان و بهرهوری در اثر حمایت رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه 3- بینبرونگرایی- درونگرایی کارکنان و بهرهوری در اثر بازخورد مستمر مدیر رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه 4- بینبرونگرایی- درونگرایی کارکنان و بهرهوری در اثر آگاهی مدیر از محیط خارجی رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه 5- بینبرونگرایی- درونگرایی کارکنان و بهرهوری در اثر مشارکت دادن کارکنان رابطه معناداری وجود دارد.
نمونهآماری در این پژوهش تشکیل شده از 30 نفر کارکنان مرکز خدمات مدیریت صنایع که سن آنها بین 24 تا 45 سال قرار دارد. محقق پس از تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش به این نتیجه رسید که بین تیپ شخصیتی درونگرا – برونگرا با هیچ یک از خرده مقیاسهای آزمون بهرهوری رابطه معناداری وجود ندارد.
قسمتی از متن:
افراد برون گرا به سوی دنیای بیرون گرایش دارند مصاحبت با دیگران را ترجیح میدهند، و تمایل به این که بسیار مردمآمیز ، تکانشی ، سلطهگر و خطرجو باشند. درونگرایان کاملاً نقطه مقابل هستند، آیزنک علاقمند بود بداند که آنها از نظر زیستی و ژنتیکی چه فرقی به هم دارند. او دریافت که برونگرایان و درونگرایان از نظر سطح انگیختگی مغزی با یکدیگر فرق میکنند به طوری که برونگرایان سطح پایینتر دارند. برونگرایان به خاطر پایین بودن سطح انگیختگی مغزشان به برانگیختگی و تحریک نیاز دارد و به طور فعال ان را میجویند. در مقابل درونگرایان شدیدتر از برونگرایان به تحریک حسی واکنش میدهند. بررسی نشان دادهاند که درونگرایان به محرکهای سطح پایین حساسیت نشان میدهند و آستانه درد پایینتری نسبت به برون گرایان دارند، ( سید محمدی ، 1377).
در یک پژوهش تجربی واقعی ، شرکت کنندگان به دو گروه درونگراها و برونگراها تقسیم شدند. این دو گروه در برنامههای تنظیمی آزمایشگاهی شرکت کردند تا مشخص شود که آیا بر حسب پاسخهایشان میتوان آنها را از هم متمایز کرد یا خیر. این امر بارها تایید شده است. در اینجا به مثالهایی در این زمینه اشاره میشود. وقتی آزمایشگر نور بسیار شدیدی را به چشمان آزمودنیها میانداخت, مردمک چشم درونگرا سریعتر از مردمک چشم برونگراها منقبض میشد. اما زمانی که آزمودنیها وارد مراحل بسیار تاریکی مردمک چشم برونگراها خیلی سریعتر از چشم درونگراها منبسط میشد. در فعالیتهای طولانی و خستهکننده مانند تماشای صفحه رادار برای توجه به علایمی که گاهگاه ظاهر میشوند، درونگراها بهتر از برونگراها عمل میکنند. مطالعاتی مربوط به حافظه، شرطی شدن و یادگیری نشان داده است که درونگراها خیلی سریعتر از برونگراها به محرکها پاسخ میدهند، متعاقباً به نظر میرسد، سیستم عصبی برونگراها آهستهتر از درونگراها تحریک میشوند. به عبارت دیگر بعد برونگرایی و درونگرایی وابسته به یک شالوده زیستی هستند، ( راس ، 1375).
شکلگیری شخصیت:
نوزاد همراه با یک رشته ظرفیتهای بالقوه به دنیا میآید. خصوصاً جسمانی مانند رنگ چشم و رنگ مو ، ریخت بدنی و بینی انسان اساساً در هنگام بسته شدن نطفه تعیین میشود هرسن و بعضی استعدادهای خاصی مانند استعداد موسیقی و هنر نیز تا حدی به وراثت بستگی دارد. شواهد روزافزون نشان میدهد که ممکن است تفاوتهای میان آدمیان از لحاظ پاسخ دهی هیجان نیز امری خطری میباشند در کی از مطالعات که با نوزادان بعد از تولد آنان صورت گرفته از لحظ خصوصیاتی مانند میزان قابلیت، فراخنای توجه , سازگاری با تغییر محیط و خلق و خوی کلی، تفاوتهای پایانی بین آنان دیده میشود، ( توماس وجین ، 1977).
زمینههای زیستی که شخص با خود به دنیا میآورد بر اثر تجارب درون شکل میگیرد بعضی از این تجارب که مشترک هستند و اغلب افرادی که در یک فرهنگ یا گروه خاص پرورس مییابند در آنها سهیمند دسته دیگر از تجارب، مختص فرد هستند، ( محمدتقی براهنی، 1377).
رشد شخصیت:
فروید معتقد است که فرد پنج سال اول زندگی از چند مرحله رشد عبور میکند که شخصیت او تاثیر میگذارند. وی با تعریف گستردهای از جنسیت, این دورهها را مراحل روانی جنسی [1] نامید در هر یک از این مراحل تکانههای لذتطلب نهاد به بخشی از بدن و فعالیت مربوط به آن متمرکز میشود.
فروید نخستین سال زندگی را مرحله دهانی [2] رشدروانی – جنسی نامید در این مرحله نوزادان از پرستاری و مراقبت و مکیدن لذت میبرند . در واقع آنها انگشت خود و یا هر شیئی دیگری را که در دسترس داشته باشند، به دهان خود میگذارند ، ( براهنی، 1378).
کودکان در سال دوم زندگی یعنی در مرحله مقعدی [3] برای نخستین بار کنترل تحصیلی را به صورت آموزش آداب توالت رفتن تجربه میکنند، چنین فرض میشود که آنان از نگهداشتن و با دفع موضوع رضایت خاطر پیدا میکند.
در مرحله آلتی [4] که از سن 3 تا 6 سالگی کودکان از وررفتن با آلت تناسلی خود لذت میبرند. آنها تفاوتهای موجود بین زن و مرد را مشاهده کرده و ممکن است تمایلات جنسی در حالت بیداری خود را معطوف والد جنس مخالف خویش بنماید.
مرحله نهفتگی: [5] به دنبال پایان یافتن مرحله آلتی آغاز میشود. علائق جنسی نوجوانان معطوف افراد دیگر میشود و عشق و محبت در آنان صورت پختهتری به خود میگیرد، فروید معتقد است که بروز مشکلات خاص در هر یک از این دورهها موجب توقف و یا تثبیت رشد میشود و آثار یا پایداری در شخصیت بر جای مینهد. در چنین وضعی زیست مایه شخص همچنان فعالیتهای همان دوره از رشد باقی میماند, ( براهنی، 1378).
مثلاً اگر فردی به اندازه کافی از مکیدن لذت نبرده ممکن است در مرحله دهانی تثبیت گردد در بزرگسالی این شخص ممکن است به شدت به دیگران متکی باشد و علاقه شدیدی به لذتهای دهانی مانند خوردن، نوشیدن ، سیگار کشیدن نشان دهد. در مورد اینان گفته میشود که شخصیت دهانی دارد. اشخاصی که در مرحله مصتدی رشدی و روانی چشمی تثبیت شدهاند ممکن است بیش از حد معمول با پاکیزگی ، نظم و ترتیب و پس انداز کردن علاقه نشان دهند و در برابر فشارهای بیرونی مقاوم باشند، ( براهنی ، 1378).
دیدگاههای نظری در مورد صفات شخصیتی :
- رویکرد روانکاوی :
اولین رویکرد به مطالعه رسمی شخصیت ، آفرینش روانکاوی ، زیگموند فروید بود که کار خود را در سالهای نزدیک به قرن نوزدهم آغاز کرده از نظر وی غرایز [6] عناصر اصیل شخصیت هستند. نیروی برانگیزانندهای که رفتار را سوق میدهند و جهت آن را تعیین میکنند. طرح اولیه فروید شخصیت را به سه دسته تقسیم میکند: هوشیار، نیمه هوشیار، ناهوشیار. اما بعداً نطریه فروید در بارهی شخصیت تغییر کرد وی سه ساختار اساسی را در آناتومی شخصیت معرفی کرد: نهاد[7], من [8]، فرامن [9]. نهاد محزن غرایز است و به طور مستقیم به ارضای نیازهای بدنی مربوط است و طبق اصل لذت عمل میکند، (سید محمدی ، 1377).
1- psychosenual stayes
2- oral stayes
3- Anal stayes
4- phallc stayes
1- lathey period
2- Instincts
3- Id
4- eyo
5- super eyo